علي ايماني
اين مقاله كوششي است نظري در تبيين استراتژي مواجهه جمعيت فداييان اسلام با رژيم شاه و وجود افتراق و اشتراك آن با نوع مواجهه حضرت امام(ره) با رژيم به گونه اي كه منجر به استخراج عناصر متباين در مباني انديشه اي جمعيت فداييان اسلام و ارزشهاي نظام حاكم گردد. البته تبيين موضوع فوق در يك مقاله ممكن نيست و به همين دليل توجه خود را به نوع مواجهه جمعيت فداييان اسلام و امام خميني با رژيم شاه متمركز مي نماييم. جمعيت فداييان اسلام اصلاح رژيم شاه را در دستور كار خود قرار داد و امام خميني(ره) تغيير رژيم شاه را، به اعتقاد نگارنده اصلاحات مورد نظر فداييان اسلام آنچنان آرمانگرايانه بود كه مستلزم تغيير در نظام حاكم بود. در اين مقاله ضمن پرداختن به تأثير مهم جمعيت فداييان اسلام در تضعيف پايه هاي رژيم شاه، پيروزي ملت ايران در نهضت ملي شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامي از پيامدهاي مبارك اين مبارزات عنوان گرديده است.
براندازي رژيم دست نشانده شاه با انقلاب بزرگ ملت ايران به رهبري امام خميني(ره) و تغيير از «نظام پادشاهي» به «نظام جمهوري اسلامي» از پديده هاي مهم قرن بيستم بود. در عرصه سياست داخلي ما شاهد دگرديسي از يك رژيم شبه مدرن اقتدارگرا به نظام جمهوري اسلامي مبتني بر رأي ملت بوديم.
در عرصه سياست بين الملل نيز شاهد مواجهه ستيزه جويانه با قدرتهاي سلطه گر، آرمانگرايي اسلامي ، تقويت پيوند با گروههاي اسلام گراي مخالف سلطه بوديم. طولي نكشيد كه با پايان حيات رژيم هاي كمونيستي، اسلام، ج.ا.ا و گروه هاي اسلام گرا به محور ستيز و دشمني آمريكا تبديل گرديدند.اما پديده« انقلاب اسلامي »به رهبري امام خميني(ره) نظام سلطه بين الملل را به چالش طلبيد و لقب استكبار جهاني وآمريكاي جهانخوار به آنان داد .
نقش ممتاز جمعيت فداييان اسلام در تضعيف پايه هاي رژيم شاه و بالتبع آن وقوع انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني قابل توجه است.
امام خميني(ره) به عنوان يك فقيه و رهبر سياسي- مذهبي و جمعيت فداييان اسلام به عنوان يك گروه اسلامي آرمانگرا هر كدام در مقاطع مهمي از تاريخ معاصر به مواجهه با رژيم شاه پرداختند. سؤال اصلي اين است كه: وجوه تشابه در نوع مواجهه جمعيت فداييان اسلام و امام خميني(ره) با رژيم شاه چيست؟!
پيامد سؤال فوق سؤالات فرعي ديگري است از قبيل اين كه:
۱- آيا استراتژي فداييان اسلام در مواجهه با رژيم شاه درصدد اصلاح وضع موجود بود؟
۲- آيا استراتژي حضرت امام در مواجهه با رژيم شاه تغيير وضع موجود بود؟لذا با توجه به سؤالات فوق فرض ما در اين مقاله بر اين است كه:
« استراتژي جمعيت فداييان اسلام (۱۳۳۴-۱۳۲۴) در مواجهه با رژيم شاه «اصلاح وضع موجود» و استراتژي حضرت امام(ره) (۱۳۵۷-۱۳۴۲) در مواجهه با رژيم شاه و تغيير وضع موجود بود.»
استراتژي مواجهه با رژيم شاه
فداييان اسلام به عنوان يك گروه اسلامي آرمانگرا جايگاه ممتازي در تاريخ تحولات معاصر دارند. دهه فعاليت آنان (۳۴-۱۳۲۴) از مهمترين برگه هاي تاريخ معاصر ايران است. خروج ارتش سرخ از آذربايجان و تضمين استقلال ايران، ملي شدن صنعت نفت، كودتاي ۲۸ مرداد و شكل گيري اولين جمعيت اسلام گرا و چالش آن با نظام حاكم وقت و جريانهاي ضدديني از رخ دادهاي مهم اين دهه است.
دغدغه هاي مشترك ديني، پايگاه مشترك طبقاتي و آرمانگرايي اسلامي جمعيت فداييان اسلام را به سمت مواجهه با رژيم وقت و جريانهاي فعال ضدديني سوق داد. ستيزه جويي انقلابي و فرياد اسلام خواهي فداييان چشمه اي از پتانسيل آزاد شده فضاي نسبتاً آزاد پس از بيست سال حكومت اقتدارگرايانه پهلوي اول بود.
رهبر گروه فداييان اسلام سيد مجتبي نواب صفوي در ۱۳۰۳ خورشيدي در محله خاني آباد تهران متولد شد. پدر وي كه با فشارهاي پهلوي از كسوت روحانيت خارج گرديده بود، به علت مخالفت با اين سياستها راهي زندان شد و پس از سه سال حبس به نحو مشكوكي در زندان جان سپرد(داود اميني، ۵۲: ۱۳۸۰ ). سيدمجتبي تحصيلاتش را در مدرسه صنعتي به اتمام رسانيد و به استخدام شركت نفت درآمد. اولين اقدام سياسي نواب رهبري يك تجمع كارگري در آبادان عليه خشونت تحقيرآميز انگليسي ها نسبت به كارگران ايراني بود. متعاقب اين حادثه نواب به عراق رفت و در نجف به تحصيل علوم ديني پرداخت.
شرايط اقتصادي، فشار سياسي اجتماعي نظام حاكم، محروميتهاي خانوادگي از ويژگي هاي مشترك اين جمعيت است كه مرداني پولادين و فدايي در راه آرمانهاي ديني شان از آن ساخت.
نواب به دليلي كاملاً سياسي از ايران به عراق رفت و پس از كسب علوم ديني جهت مبارزه با جريان ضد ديني كسروي به ايران بازگشت و مبادرت به تشكيل «جمعيت مبارزه با بي ديني» نمود. اعلام موجوديت جمعيت فداييان اسلام با صدور اطلاعيه اي با تيتر «دين و انتقام» در ۱۰ اسفند ۱۳۲۴ بود. احمد كسروي تاريخ نگار ضد دين در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ شمسي به وسيله يكي از اعضاي جمعيت فداييان اسلام به قتل رسيد. چند روز پس از آن اطلاعيه اي با عنوان «يك عيد بر اعياد مسلمين افزوده شد» توسط بازار تهران منتشر گرديد. مجموعاً سه نخست وزير و يك وزير خارجه در دهه فعاليت فداييان اسلام توسط اين گروه ترور گرديد كه بعضي از اين اقدامات تأثيرات مهمي بر سياست داخلي و جهت گيري سياست خارجي ايران داشت.در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ كه نخست وزير وقت هژير از طرف جمعيت فداييان اسلام متهم به بي ديني و تقلب در انتخابات بود ترور شد.
متعاقب اين اقدام انتخابات دور اول باطل شد و در دور دوم ليست مورد حمايت آيت الله كاشاني كه در لبنان در تبعيد به سر مي برد وارد مجلس گرديد.
بدين ترتيب يكي از جنجالي ترين و تاريخ سازترين دوره هاي قانون گذاري در كشور، يعني مجلس شانزدهم شوراي ملي بر اثر اقدامات موثر فداييان اسلام و نواب صفوي شكل گرفت.
رزم آرا كه با جمله معروف و تحقيرآميز «ايراني لياقت لولهنگ ساختن ندارد» ، در مقابل نهضت ملي شدن صنعت نفت ايستاده بود دومين نخست وزيري بود كه به تير فداييان اسلام از پاي درآمد. رزم آرا در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ با شليك خليل طهماسبي از پاي درآمد و چند روز پس از آن با تصويب مجلس شانزدهم نفت ملي اعلام شد. تاكتيك فداييان اسلام در مبارزات سياسي چنان بود كه ابتدا به مخالفان سياسي و ديني خود هشدار داده و آنان را از پي گيري طريقي كه آن را مخالف دين اسلام تشخيص مي دادند باز مي داشتند، چنانچه اين هشدار تأثيري بر جاي نمي نهاد تهديد مي كردند كه به حكم مسلم دفاع از مال و جان و ناموس و دين و اجتماع مسلمين به ستيز آنان خواهند رفت.
رويكرد نواب در مواجهه با جريانات و مظاهر ضدديني و رژيم شاه يك رويكرد اصلاحي است. نواب در مواجهه با كسروي نيز ابتدا شيوه گفتگو را انتخاب نمود و از باورهاي ديني خود دفاع كرد.
مباني انديشه اي جمعيت فداييان اسلام از كتاب «جامعه و حكومت اسلامي» قابل استخراج است. آنان دين مبين اسلام را برنامه اي جامع و مانع براي اداره زندگي بشر و رستگاري در آخرت مي دانستند.
نواب ضمن تبيين مفاسد موجود در جامعه كه در فقر و بي عفتي، اعتياد، قمار و بي بند و باري و غيره جلوه گر شده بود، به نماياندن طرق اصلاح عموم طبقات اجتماعي پرداخته است. وي علاوه بر تقاضاي اصلاحات در سطح روحانيت و مرجعيت، خواستار دگرگوني در وزارتخانه هاي فرهنگ، دادگستري، كشور، دارايي و... دستگاه هاي دولتي آن زمان مي شود.
مانيفست «جامعه و حكومت اسلامي» ضمن اين كه پاره اي از مشكلات دامن گير جامعه وقت ايران را بيان مي كند، نوعي گفتمان آرمان گرايي اسلامي است كه در آن دهه شكل گرفته و حاكم بر چارچوب انديشه اي نواب است.
مانيفست نواب در استراتژي و اهداف اصلاح طلبانه و خواهان بازگشت به ارزش هاي ناب اسلامي است؛ اما اين اهداف در بستر اجتماع و حكومت وقت آنچنان آرمان گرايانه مي نمايد كه كنش گر سياسي را وادار به جهت گيري راديكال در نيل به اهداف سياسي و مذهبي مي نمايد.
در كتاب كشف الاسرار امام خميني(ره) انتقادات صريحي به استبداد رضاخاني شده بود و اين الهام بخش نواب در آغاز حركت سياسي خود به عنوان يك دانش آموخته حوزه بود. نواب پشتوانه معنوي برخي از فضلا و علماي حوزه علميه را نيز داشت.
نواب بدين ترتيب اولين گام انقلابي را در سياسي نمودن حوزه پس از دوران استبداد رضاخاني برداشت و مواجهه ستيزه جويانه با مظاهر فساد و نظام هاي ضد ديني را تكليفي بر عهده روحانيت دانست.
دومين ويژگي نواب ستيز با رأس هرم نظام غيرديني موجود بود. نواب رژيم وقت را مسئول نابساماني ها و فساد موجود مي دانست. نواب بدون چالش با مباني مشروعيت وقت از مسئولين اين رژيم مي خواست كه به مباني اسلام عمل نمايند. اما اين تكليف فراتر از ظرفيت يك نظام دست نشانده كه فاقد پايگاه مردمي بود.
مبارزات و نظرات سياسي نواب در مانيفست جامعه و حكومت اسلامي واكنشي است نظري و عملي به بحران هاي موجود. مطالبات نواب از رژيم وقت و اصلاحاتي كه مورد نظر ايشان است آنچنان راديكال است كه راهي جز تغيير نظام حكومتي نيست. شايد اگر الگوي حكومت اسلامي مورد نظر امام خميني(ره) كه در اواخر دهه چهل شمسي ارائه گرديد در زمان حيات سياسي نواب طرح مي شد، با اقدامات جسورانه و انقلابي فداييان اسلام سقوط رژيم سلطنتي دو دهه زودتر اتفاق مي افتاد.
نواب در تبيين الگوي مورد نظر خود مي گويد: بايستي احكام اسلام اجرا شود، اگر اجرا مي شد، محيط ايران از بامداد روزهاي عمر خويش تا به شام نورباران بود. نه تنها نظام حاكم وقت ظرفيت و توان عمل نمودن به خواست هاي فداييان اسلام را نداشت، بلكه تضاد شديدي نيز در مباني انديشه اي آنان به وجود مي آمد. فضاي پرتنش آن دوران و قتل نخست وزيران پهلوي دوم از پي آمدهاي چنين تضادي بود. اين تضاد، تضاد بين گفتمان آرمان گراي اسلامي و گفتمان شبه مدرنيستي پهلوي بود.
ريچارد كاتم مي گويد: فداييان اسلام از نظر بينش مذهبي و سياسي خواهان بازگشت جامعه اسلامي دوران صدر اسلام بودند، زماني كه دين از سياست جدا نبود!
نواب صفوي در خصوص مسئله سياست و منطق جمعيت درباره آن، در بازجويي ۱۳۳۴ شمسي مي گويد: سياستي كه به معناي روز آن نقشه كشي هاي حق بازي است، دخالت در آن وظيفه مسلمانان نيست. اما دخالت در سياستي كه به معناي تدبير امور جامعه از روي قوانين اسلام است، بر مسلمانان لازم است و اين به معناي ديانت است.كمتر از يك دهه بعد از شهادت نواب، امام خميني(ره) جوابي شبيه به مضمون فوق را به رئيس وقت ساواك رژيم شاه داد. كتاب كشف الاسرار امام خميني(ره) بر مبارزات سياسي جمعيت فداييان اسلام تاثير وافري داشت.
نواب افق زريني از جامعه اسلامي همراه با حاكميت عدل اسلامي را در مقابل مخاطبان خود و مخصوصاً رژيم وقت گشود و تمام بي عدالتي ها، بحران ها، بي بند و باري ها و حركت هاي گريز از مذهب حاكميت وقت را به سپهر بي ديني برد و در اين اولين اقدام سياسي خود به تشكيل «جمعيت مبارزه با بي ديني» در مقابل اين نظام مبادرت ورزيد.
حركت اصلاح گرايانه نواب كه با روحيه اي انقلابي و ستيزه جويانه آغاز گرديد تنها حركتي در مواجهه با بحران ها، بي عدالتي ها و دين گريزي هاي نظام وقت نبود بلكه پتانسيل آزاد شده در مقابل دو دهه اقدامات خشونت بار پهلوي اول در مبارزه با مظاهر دينداري و تحقير روحانيت و علماء دين بود.
امام خميني (ره) در اين باره مي فرمايد: «آن روز كه رضاخان تعرض به عمامه ها مي كرد من به يكي از ائمه جمعه گفتم اگر شما را نظميه بردند و عمامه را برداشتند و موقع مسجد بود با همان لباس مبدل برويد مسجد.» امام (ره) در نامه اي به سيدمحمدرضا سعيدي با موضوع لزوم براندازي سلسله پهلوي در ۱۴/۸/۱۳۴۷ مي فرمايد: «سلف صالح ما- رضوان الله عليهم- فرصت عجيبي را در موقع رفتن سلف خبيث (رضا خان) از دست دادند و پس از آن فرصت هايي بود و از دست رفت تا اين مصيبت ها پيش آمد. (۹)
تراژدي غم انگيز تاريخ آن است كه در همان فاصله زماني مورد اشاره امام (ره) فدائيان اسلام به تضعيف پايه هاي رژيم شاه پرداختند. نواب حركت خود را يكه و تنها آغاز نمود و همراه ياران خود عاقبت جان بر سر اهدافش نهاد. نواب صفوي در مسير حركت اش در جايگاه يك مرجع ديني يا فقيه اسلام شناس بزرگ كه بتواند خود به عنوان رهبري فرهمند، رهبري فكري يك جنبش فراگير را بر عهده گيرد قرار نداشت از اين رو بر نقش محوري علما و رهبران مذهبي در حكومت اسلامي آرماني اش تأكيد داشت . وي همواره از رهنمودهاي مراجع و فقهايي چون آيات عظام حسين قمي، علامه اميني، ميلاني، حجت، فيض، خوانساري و صدر بهره مند بوده است. (۱۰)
هدف بزرگ فدائيان اسلام كه در حقيقت از هويت اسلامي آنان نشأت مي گرفت، به تعبير« آبراهاميان »در مبارزه با تمام اشكال بي ديني، خلاصه مي شد. اين ويژگي به علت كليات و گستردگي مفهومي خود همه مجامع و محافل ديني و متوليان مذهب را مخاطب قرار مي داد و توده هاي مسلمانان را به پشتيباني فرامي خواند.
در نهايت نواب صفوي و همراهانش به تنهايي مسير سخت مبارزات را تا پاي چوبه اعدام پيمودند و از سوي علما و مراجع حمايت هاي چنداني نديدند.
از ديدگاه امام مبارزات روحانيون بزرگواري همچون شهيد نواب صفوي، روشني بخش حيات اسلام و راه مبارزين بود. (۱۱)به طور كلي به لحاظ سياسي و مذهبي امام خميني(ره) و فدائيان اسلام داراي مباني انديشه اي و استراتژي مشترك در نيل به حكومت اسلامي بودند ولي داراي جايگاه هاي متفاوتي در امر مبارزه با رژيم شاه بودند.
امام خميني (ره) زماني كه در مقابل رژيم شاه قرار گرفت، با توجه به پيشينه نظام حاكم مباني مشروعيت آن را به چالش كشيد. مواجهه وي با رژيم شاه به عنوان يك رهبر و از جايگاه مرجعيت ديني بود كه ضربه اي كوبنده براي رژيم وقت محسوب مي گرديد.
امام پس از كشتار خونين ۱۵ خرداد ،۴۲ تغيير رژيم پهلوي را خواستار بود.
در حالي كه جمعيت فدائيان اسلام آرمان گراياني اسلامي بودند كه اساساً به نظم موجود و نخبگان سياسي حاكم مگر به اقتضاي پايبنديشان به شريعت و التزام عمليشان به اجراي موازين شرع اعتماد نداشته و خواهان پياده شدن تمام و كمال احكام شريعت بودند.اما نظام حاكم به علت فقدان مشروعيت ملي و مواجهه اي كه با علماي مذهبي و ديني داشت فاقد ظرفيت لازم جهت عملي نمودن حتي بخش كوچكي از اصلاحات مورد نظر فدائيان اسلام بود.
امام (ره) با درك نكته فوق پايه هاي مشروعيت رژيم وقت را به چالش كشيد و طليعه شكوهمند انقلاب اسلامي را به ارمغان آورد.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.