پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۰۸
يادواره اي براي پنج دهه خدمت در واتيكان
افسانه گارد سوييسي
000669.jpg
آرش نهاوندي
آنها را با صفت زيباي مدافعان كليسا مي شناسند. آنان 500 سالي است كه در خدمت پاپ در واتيكان به سر مي برند. گارد سوييسي آخر هفته گذشته پنج دهه حضور خود در واتيكان را جشن گرفت.
گارد سوييسي تاكنون و با گذر از دالان دور و دراز تاريخ از چهل و دو پاپ در واتيكان حفاظت كرده است. اگرچه اخيراً نيروهاي امنيتي و نيروهاي ويژه پليس ايتاليا نيز به جمع محافظان واتيكان افزوده شده اند، محافظت از جان شخص پاپ همچنان بر عهده گارد سوييسي است.
اولين گروه از گاردهاي سوييسي در بيست و دوم ژانويه سال 1506 وارد رم شدند، در آن زمان اين سربازان هلوتي (نام سوييس قديم) به عنوان مزدور به استخدام واتيكان درآمدند. از دلايل انجام چنين اقدامي از سوي مقام هاي كليسا ويژگي هاي منحصر به فرد سربازان سوييسي بود، آنان در واقع دليران شجاع دلي بودند كه در وفاداري و شهامت زبانزد عام و خاص بودند.
از زمان استخدام به بعد، گاردهاي سوييسي در نبردهاي متعددي شركت كردند، اما هيچ كدام از آن نبردها به اندازه نبرد سال 1527 شهرت نيافت، اين نبرد در جريان غارت شهر رم، توسط سربازان امپراتوري رم ( با روم باستان اشتباه نشود، خاستگاه اين امپراتوري آلمان امروزي بود) به وقوع پيوست.
اين صرفاً يك نبرد نبود كه قتل عام بي رحمانه سربازان سوييسي بود، در واقع نبرد شارل پنجم با حكمرانان رم جز غارت و ويراني شهر و كشتار سربازان گارد سوييسي حاصلي در پي نياورد.
در واقع آنان بر پله هاي كليساي جامع قرباني شدند و صحن واتيكان غرقه در خون سربازان گارد سوييسي شد.
در اين واقعه دردناك از ميان 189 نفر از اعضاي موجود گارد تنها 42 نفر زنده ماندند، اما پاپ كلمنت هفتم به دليل شهامت و پايداري گارد سوييسي از مرگ جان سالم به در برد و از دالاني زيرزميني مخفيانه به كاخ سان آنجلو گريخت.
روايات
بر اساس روايتي افسانه گونه، لباس هاي سنتي  گاردهاي سوييسي، براي اولين بار توسط ميكل آنژ طراحي شده اند؛ اين لباس ها به رنگ هاي آبي، زرد و قرمز تزيين شده اند.
اما اين تنها روايتي باژگونه است، زيرا واقعيت قضيه چيز ديگري است! اين لباس ها نه تنها در زمان حيات ميكل آنژ و حاكميت خاندان مديسي طراحي نشدند كه تنها قريب به صد سال از طراحي آنها توسط يكي از فرماند هان گارد سوييسي مي گذرد. سربازان گارد سوييسي سلاح هايي را حمل مي كنند كه توسط نظاميان ارتش سوييس در قرن چهاردهم مورد استفاده قرار مي گرفت. اعضاي گارد سوييسي غالباً يك تبر با خود حمل كرده و كلاهخودي نيز بر سر مي گذارند. البته به هنگام سفرهاي خارجي پاپ، افراد گارد كلاهخود و تبر را با خويش نمي برند.
سربازان گارد سوييسي همچنين مسئول حفاظت از درهاي كاخ محل اقامت پاپ و آپارتمان هاي تابعه آن هستند.
در زمان گردهمايي بزرگ كاردينال ها در واتيكان كه به منظور انتخاب پاپ برگزار شده بود نيز گارد سوييسي، حفاظت از كليساي سيستين را به عهده داشت، در اين گردهمايي اخير جوزف راتزينگر با نام بنديكت شانزدهم در مقام پاپ جديد برگزيده شد.
در حال حاضر تعداد گاردهاي واتيكان 110 نفر است، زيرا در قوانين جديد، محدوديت هايي براي افزايش تعداد افراد گارد سوييسي در نظر گرفته شده است.
در ابتداي هر سال براي پذيرش اعضاي جديد در گارد سوييسي واتيكان ثبت نام مي شود كه هر سال نيز تعداد متقاضيان دست كم سه برابر تعداد نفرات مورد نياز است. متقاضيان بايد داراي مليت سوييسي و كاتوليك مذهب باشند. آنها بايد پيش از ثبت نام دوره مقدماتي آموزش نظامي در ارتش سوييس را بگذرانند، حداقل قد افراد متقاضي عضويت در گارد سوييسي نيز بايد 5 يا (173 سانتي متر) باشد.
قتل
گارد سوييسي مستقر در واتيكان طي سده هاي اخير نيز حوادث خونيني را تجربه كرده است. سال 1998 يكي از خونين و دردناك ترين سال ها براي گارد سوييسي واتيكان بود.
در اين سال اجساد آلوا استرمن و همسرش در آپارتمان خويش يافت شد، آلوا استرمن به تازگي سمت فرماندهي گارد سوييسي واتيكان را در دست گرفته بود.
چندي بعد هويت قاتل اين جنايت فاش شد؛ او گروهباني بود كه به دليل عدم دريافت يك مدال به اين اقدام شنيع مبادرت ورزيده بود.
استرمن از مردان بزرگ گارد سوييسي بود؛ در سال 1981 (در آن زمان استرمن درجه كاپيتاني داشت) او در جريان ديدار پاپ از تركيه تلاش زيادي براي حفاظت از جان ژان پل دوم انجام داد. زماني كه يك جوان ترك به قصد انجام عمليات تروريستي پاپ را هدف گلوله قرار داد، استرمن با سرعت زيادي خود را به خودرو پاپ رساند و بدن خود را حايل بدن ژان  پل دوم قرار داد تا آسيبي به رهبر كاتوليك هاي جهان نرسد. تلاشي كه به رغم زخمي شدن پاپ درخور تحسين و تقدير بود.
مراسمي براي پنج سده
امسال افسران قديمي گارد سوييسي با شركت در مراسم پانصدمين سالگرد حضور اين گارد در واتيكان جلوه اي ويژه به آن بخشيدند.
اين مراسم به ياد ماندني و طولاني از ماه سپتامبر با برگزاري عشاي ربّاني و رژه اعضاي مسن گارد، در لوسرن سوييس آغاز شد.
اما راهپيمايي اصلي افسران قديم به مقصد رم، از شهر بلينزونا در جنوب سوييس آغاز خواهد شد. در اين راهپيمايي با شكوه 80 تن از اعضاي گارد قديم شركت خواهند كرد. اين پياده روي طولاني و نمادين به مناسبت گراميداشت ياد و خاطره اولين راهپيمايي گارد سوييسي به سمت واتيكان در سال 1505 ميلادي انجام مي گيرد.
در ششم ماه مه سال جاري- در سالگرد قتل عام اعضاي گارد و غارت رم- مراسم سوگند اعضاي جديد برگزار مي شود.
گارد سوييسي در فرانسه
اما گارد سوييسي نه تنها در واتيكان كه در ساير كشورهاي دنيا و به ويژه فرانسه به ايفاي نقشي تاريخي پرداخته است. در نتيجه قرارداد صلح ابدي ميان دولت فرانسه و سوييس كه در سال 1516 منعقد شد عصري از فعاليت نظامي مزدوران سوييسي در فرانسه آغاز گشت. فرانسيس اول، پادشاه فرانسه براي اولين بار در تاريخ از 120 هزار مزدور سوييسي در نبردهايش استفاده كرد. در نبرد پاويا كه به سال 1525 رخ داد، گارد شخصي فرانسيس اول كه به آنان گارد صدنفره نيز مي گفتند، تا آخرين قطره خون مقاومت كرده و تا قبل از دستگيري فرانسيس توسط نيروهاي اسپانيايي همه آنان قتل عام شدند.
در زمان پادشاهي لويي چهاردهم اعضاي گارد سوييسي در دو دسته مجزا خدمت مي كردند. از بخشي از اين نيروها به عنوان محافظان ابنيه سلطنتي استفاده مي شد و بخش ديگر- كه اكثر نفرات گارد سوييسي را تشكيل مي دادند- در دوازده هنگ عادي و در ارتش فرانسه خدمت مي كردند.
نظم و انضباط سوييسي ها طي سده هاي هفدهم و هجدهم در فرانسه زبانزد خاص و عام بود. افسران ارشد آنان سوييسي بودند و حقوق پرداختي بيشتري به اعضاي گارد سوييسي نسبت به سربازان عادي فرانسوي تعلق مي گرفت.
گاردهاي سوييسي نيز در كنار گاردهاي فرانسوي در يك فوج واحد خدمت مي كردند. گارد سوييسي در زمان صلح در سربازخانه هاي واقع در خارج از پاريس اقامت مي كردند.
گاردهاي سوييسي براي آن كه از ساير نيروها تشخيص داده شوند، يونيفورم قرمز بر تن مي كردند.
اما  آسايش و آرامش نيروهاي حافظ كاخ هاي سلطنتي در فرانسه ديري نپاييد. در۱۰ اوت سال 1792 آتش خشم نيروهاي انقلابي عليه خاندان سلطنتي شعله ور شد، در نتيجه انقلابيون كاخ تويلري محل اقامت لويي شانزدهم و ملكه ماري آنتوانت در پاريس را هدف حمله قرار دادند. در جريان اين نبرد خونين و بي رحمانه بيش از 600 نفر از 900 نفر نيروهاي گارد سوييسي محافظ كاخ سلطنتي يا طي نبرد و يا پس از آن به قتل رسيدند. پس از آن نيز 200 نفر ديگر از اعضاي گارد سوييسي بر اثر جراحات نبرد اخير و جراحات نبردي كه در ماه سپتامبر به وقوع پيوست، در زندان دار فاني را وداع گفتند. علاوه بر آنهايي كه موفق شدند با كمك تعدادي از شهروندان پاريسي از قتل عام روز 10 اوت بگريزند، 300 نفر ديگر نيز كه پيش از وقايع كاخ تويلري به نورماندي اعزام شده بودند، جان سالم به در بردند.
مقاومت جانانه گارد سوييسي در واقعه 10 اوت 1792 سبب شد تا در لوسرن، يادواره اي براي يادبود جان باختگان 1792 بنا شود كه بر بناي يادبود تصويري حك شده كه شيري در حال مرگ بر نمادهاي سلطنتي فرانسه را نشان مي دهد.
در زمان انقلاب فرانسه استخدام مزدوران خارجي در نيروهاي ارتش انقلابي علني شد! اما در زمان ناپلئون اول و بازگشت سلطنت به فرانسه، استفاده از اين نيروها مجدداً مجاز شمرده شد.
در زمان حمله دوم به كاخ تويلري در 29 ژوييه 1830 گاردهاي سوييسي نيز به مردم پيوستند و از آن زمان به بعد از آنها در ارتش فرانسه استفاده نشد.
در سال 1974 نمايندگان مجلس سوييس با الحاق ماده اي به قانون اساسي سوييس، استخدام نيروهاي سوييسي از سوي كشورهاي خارجي را ممنوع اعلام كردند.
البته سوييسي ها به طور داوطلبانه و غيرقانوني تا سال 1927 به عضويت خود در ارتش هاي خارجي ادامه دادند.

بازگشت به بحران
000678.jpg
سال پيش كه تسونامي سريلانكا را در هم نورديد، بسياري بر اين باور بودند اضطرار شرايط دولت مركزي و گروه شورشي ببرهاي تاميل را به هم نزديك خواهد كرد. آنها عقيده داشتند اين امكان وجود دارد كه هر دو طرف قراردادهايي را براي كمك رساني به مردم منعقد كنند و در نهايت سال ها جنگ داخلي را پايان دهند.اما تمام اين رؤياها نقش بر آب شده اند و امروز نه تنها اين گروه هاي درگير هيچ تعاملي با يكديگر ندارند كه اوضاع بدتر از گذشته است و بحران در اين كشور در حال نزديك شدن به وضعيت سال 2002 است. گفت وگوها به بن بست رسيده اند. ماه گذشته خونبارترين درگيري ها بين دولت و چريك هاي تاميل طي چهار سالي كه قرارداد آتش بس منعقد شده است روي داده اند و هر دو طرف با شدت تمام مواضع همديگر را مورد حمله قرار مي دهند.
سربازان جديد
همانند تمام مرداني كه مي خواهند براي اولين بار به ميدان جنگ بروند، سربازان در اينجا وحشت زده و عصبي هستند، اما فرماندهان آنان كه اخيراً با شورشيان جنگيده اند مي گويند سربازان تحت امر آنها براي هرگونه شرايط جنگي آماده هستند. اين سربازان تازه كار، در پادگان نظامي خود در پالاي منتظر اعزام به منطقه جافنا هستند، منطقه اي كه طي ماه گذشته شاهد بيشترين درگيري ها بوده است. اما جافنا تنها منطقه خطرناك براي اين سربازان نيست. آنها هر بار كه پادگان خود را ترك مي كنند با دشمني نامرئي روبه رو هستند و هر لحظه امكان دارد جان خود را بر اثر انفجار مين هايي كه چريك هاي تاميل در اطراف پادگان تعبيه كرده اند، از دست بدهند.دولت سريلانكا رسماً شورشيان تاميل را آغازگر حملات اعلام كرده است اما اين گروه شورشي با انكار اين موضوع، خود را بي گناه جلوه مي دهد.افراد كمي اين گفته آنان را باور مي كنند. مسئولان ارتش سريلانكا مي گويند تنها شورشيان هستند كه مي توانند چنين حملات چريكي حساب شده اي را برنامه ريزي كنند.با اين حال قربانيان اصلي اين درگيري ها مردم منطقه تاميل هستند. هر روز گزارشات زيادي از ربودن و كشته شدن آنها منتشر مي شود كه اين مسئله باعث نگراني گروه هاي حامي حقوق بشر شده است.
مردان نقاب پوش
ماديابو رامديوس، وكيلي كه عضو كميسيون حقوق بشر در جافنا است مي گويد شكايات مردمي به طرز فاجعه باري در حال افزايش هستند. او براي نمونه از زوجي مي گويد كه براي گزارش ربوده شدن پسرشان به اين مركز آمده اند. او مي گويد نيمه شب مرداني با نقاب هاي سياه به خانه اين زوج آمده اند و پسر آنها را ربوده اند. اين مردان خود را گروه هاي نظامي طرفدار دولت معرفي كردند.آقاي رامديوس مي گويد تعيين مسئول آدم ربايي غيرممكن است و مي گويد: آنها مي گويند افسران ارتش به خانه آنها آمده اند. اما ما نمي توانيم بگوئيم كه آيا آنها نيروهاي ارتش هستند يا گروه ديگري. اين اتفاق هر روز در منطقه رخ مي دهد. اين مسئوليت دولت است تا از آنها حمايت كند.
تاميل ها هر روزه توسط افرادي كه ارتش مدعي است مردان مسلح ناشناس هستند كشته مي شوند. اما باور عمومي در اين منطقه اين است كه ارتش از اين افراد مسلح حمايت مي كند. همين مسئله باعث انزجار بيشتر مردم و در نتيجه خشونت بيشتري مي شود. براي نمونه مي توان مورد فرزند يوگا راجا را نام برد. فرزند اين مرد هنگام راه رفتن در خيابان توسط سه مرد ناشناس كه از درون خودرويي تيراندازي مي كرده اند كشته شده و حالا يوگا راجا مصمم است انتقام او را از ارتش بگيرد: ارتش به پسر من شليك كرده است. ما بايد به ببرها ملحق شويم و بجنگيم.
گسترش ترس
در تمامي مناطق ساحلي خودمختار تاميل، ملحق شدن به ببرها فراگير شده است. تاكنون صدها خانواده ناپديد شده اند و همين امر باعث گسترش خشونت در منطقه شده است. با اين كه هيچ كسي صراحتاً اذعان نمي كند، اما بسياري از افراد براي تشكيل گروه مقاومت آموزش نظامي ديده اند.صيادي كه نمي خواهد هويتش فاش شود در اين مورد مي گويد: تمرين ها شامل تمرين تهاجمات روزانه و شبانه و چگونگي استفاده از انواع سلاح است. با اين حال دولت ناپديد و كشته شدن مردم تاميل را انكار مي كند. در حال حاضر كشتن و انكار كردن تنها كاري است كه دو طرف درگيري در منطقه انجام مي دهند، همان گونه كه پيش تر بوده است و همان گونه كه در آينده خواهد بود.
منبع: BBC

پيشخوان
000663.jpg
گلوب اندميل
اين روزنامه، انتخابات عمومي در كانادا را به صورت كاملي پوشش داده است. در اين انتخابات حزب مخالف محافظه كار و حزب ليبرال رقيبان اصلي به شمار مي روند و نتايج اوليه حاكي از آن است كه حزب مخالف محافظه كار پيروز اين رقابت خواهد شد. 7/22 ميليون كانادايي براي راي گيري در اين انتخابات ثبت نام كرده بودند و 60هزار صندوق براي اخذ رأي در كانادا دائر شده بود.
000672.jpg
ديلي ميل
اين روزنامه با چاپ عكس بزرگي از صحنه حمله چند جوان به مردي بي دفاع، خشونت هاي رو به گسترش در ميان جوانان انگليسي را بار ديگر مطرح كرده است.
اين تصوير سكانسي از فيلمي است كه قاضي دادگاهي در لندن دستور به پخش عمومي آن داده است. در اين تصوير دو جوان نشان داده شده اند كه در حال كتك زدن مردي بي دفاع هستند و دختري كه همراه آن دو پسر است از صحنه توسط تلفن همراه فيلمبرداري مي كند. اين سه نفر، 10 دقيقه بيش از كتك زدن اين مرد، فروشنده اي را در همين منطقه به قتل رسانده بودند.
000675.jpg
لاخورنادا
روزنامه لاخورنادا، اتهام روسيه عليه بريتانيا مبني بر جاسوسي ديپلمات هاي اين كشور در مسكو را براي موضوع عكس هاي صفحه اول خود برگزيده است. اين روزنامه عكس هايي از تلويزيون ار.تي.ار روسيه را به چاپ رسانده است كه در آن بر ادعاي مقامات روسي نحوه جاسوسي بريتانيايي ها به تصوير كشيده شده است. در اين تصاوير كارمندان سفارت بريتانيا در حال جاسازي قطعه سنگي در پارك مسكو نشان داده شده اند.
000666.jpg
كلارينx
روزنامه كلارينx گزارشي اقتصادي را براي موضوع خبر اصلي صفحه اول خود برگزيده است. براساس گزارش اين روزنامه اسپانيايي زبان چاپ آرژانتين مقامات اقتصادي آرژانتيني درصدد آن برآمده اند به منظور تأثيرگذاري بر نرخ كنوني تورم، اقداماتي را در جهت متوقف كردن روند صعودي قيمت گوشت انجام دهند. توافق هاي اخير نيز به دليل درخواست صادركنندگان گوشت مبني بر كاهش ماليات بر صادرات، بي نتيجه مانده است.

شهرهاي جهان
الجزيره- الجزاير
كيارش طهماسبي - الجزيره پايتخت و بزرگترين شهر كشور الجزاير است كه در شمال قاره آفريقا واقع شده است.براساس سرشماري سال 1998 جمعيت شهر مركزي الجزيره 570/519/1 نفر برآورد شده كه با احتساب الجزيره بزرگ به 630/135/2 نفر مي رسد.
شهروندان الجزيره، نيز به تاسي از شهروندان بسياري از شهرهاي بزرگ جهان نام هايي اختصاري را براي اين مركز تجمع انساني برگزيده اند؛ نام هايي نظير البهجه  يا الجزير لابلاش (الجزيره سفيد).اين نام آخر در واقع به دليل رنگ سفيد نماي ساختمان هاي شهر انتخاب شده است. اين شهر در بخش غربي خليجي واقع در سواحل درياي مديترانه قرار دارد. نام شهر نيز در واقع از تپه ماهورهايي كه الجزيره بر آنها استوار گشته گرفته شده است.بخش مدرن شهر بر سطح مسطح در كنار ساحل بنا شده در حالي كه بخش كهن در نواحي كوهستاني قرار گرفته است. قلعه اي نيز در بالاي تپه زينت بخش شهر است كه اعراب الجزايري آن را كاباش مي نامند، اين قلعه در ارتفاع 400 پايي از سطح دريا قرار دارد.
تاريخ
الجزيره در ابتدا از پايگاه هاي تجاري فنيقي ها محسوب مي شده و ايكاسيم نام داشته است پس از آن و در پي فتوحات رومي ها نام اين شهر تغيير يافته و به ايكاسيوم بدل مي شود. مقر دريايي شهر امروز در جايي قرار دارد كه روزگاري شهر رومي بنا شده بود.در واقع خيابان دريايي، در همان مسير خيابان رومي احداث شده است. امروزه نيز مي توان بقاياي قبرستان رومي را در محله هاي باب الاود و باب اذون مشاهده كرد. در اين شهر قوانين رومي حاكم بود.
اما الجزيره امروزي توسط بولوغين ابن زيري در سال 944 بنا شد. ابن زيري مؤسس سلسله زيري سنحاجا بود. اين سلسله در سال 1148 به دست روجر دوم پادشاه سيسيل منقرض شد. البته زيريدها پيش از آن تاريخ شهر الجزيره را در نبرد ديگري از دست داده بودند. در سال 1159 نيز شهر به تصرف نيروهاي تحت امر سلاطين المحده در آمد و در قرن سيزدهم نيز سلاطين عبدلوديدي از سلسله طلمسن بر شهر تسلط يافتند، به عنوان بخشي از قلمرو سلطاني طلمسن حكام الجزيره با استقلال نسبي حكومت مي كردند. در حالي كه بندر بزرگ اوران تحت تسلط كامل سلاطين سلسله ياد شده قرار داشت، اسپانيايي ها نيز در سال 1302 ميلادي جزيره كوچك مشرف به الجزيره موسوم به پنون را به تصرف خود در آوردند. در سال 1516 امير سليم تئومي فرمانرواي الجزيره از برادران عروج و خيرالدين- دو سردار مسلمان براي بيرون راندن اسپانيايي ها از جزيره مذكور- دعوت به عمل آورد. اين آخري (خيرالدين ملقب به ريش قرمز) تحت فرمان عثماني ها عمل مي كرد. عروج به الجزيره آمد اما نه براي اجابت خواست سليم كه براي به قتل رساندن امير.
پس از به قتل رسيدن سليم، عروج بدون اندك مقاومتي شهر را به تصرف خويش
درآورد. خيرالدين نيز پس از موفقيت عروج در فتح شهر اسپانيايي ها را طي نبردي از جزيزه پنون بيرون راند.
او (خيرالدين) نظام جديد حكومتي تحت امر عثماني و به نام پاشاليك را در الجزيره تأسيس كرد، اين نظام حكومتي بعدها به ديليك تغيير نام داد.از اين زمان به بعد الجزير به تعبيري به يكي از عمده ترين پايگاه هاي دزدان دريايي بدل شد. در سال 1541 امپراتور شارل اول اسپانيا تصميم به فتح شهر گرفت، اما ناوگان اسپانيا بر اثر بروز يك توفان دريايي شديد متلاشي شده و تعداد زيادي از كشتي هاي دريايي اين كشور غرق شدند. پياده نظام اسپانيا متشكل از 30 هزار نظامي نيز در برابر نيروي حسن پاشا در نبردي زميني مغلوب شدند. از قرن هفدهم الجزيره رسماً  تحت حاكميت مستقيم عثماني درآمد و به محيط پيراموني محدوده هاي تجاري عثماني و اروپا بدل شد. اما الجزيره به شدت به درياي مديترانه كه توسط كشتي هاي اروپايي كنترل مي شد، وابسته بود.از همين رو و براي بقاي اقتصادي، دزدان دريايي از الجزيره كشتي هاي اروپايي را مورد تهاجم قرار دادند. تلاش هاي زيادي نيز از سوي كشورهاي متعددي براي متوقف كردن تعدي و دست درازي دزدان دريايي به كشتي هاي تجاري انجام گرفت.
در سال 1816 الجزيره توسط ناوگان دريايي بريتانيا و با كمك سربازان هلندي گلوله باران شد. در جريان اين حمله شديد و خصمانه، ناوگان مستقر در بندر الجزيره به طور كامل از ميان رفت. در چهارم ژوييه 1830 فرانسوي ها تحت فرماندهي ژنرال دبورمون شهر را مورد حمله قرار دادند.از اين سال به بعد تاريخ الجزاير با روابط خاص اين كشور با فرانسه آميخته شد.در سال 1962 و پس از تلاش خونين براي كسب استقلال الجزاير كه در جريان آن صدها هزار الجزايري كشته شدند (يك ميليون، به نقل از منابع رسمي تاريخي الجزاير)، الجزاير نهايتاً  استقلال خود را از سلطه استعمار فرانسه كسب كرد.به رغم آن كه از آن زمان بخش زيادي از جمعيت اروپايي الجزيره به خارج مهاجرت كردند شهر هم از نظر جمعيتي و از نظر وسعت گسترش چشمگيري يافت. الجزيره در حال حاضر قريب سه ميليون نفر جمعيت معادل 10 درصد جمعيت كل الجزاير را در خود جاي داده است.
معماري محلي
شهر الجزيره داراي ساختمانها و بناهاي تاريخي بسيار زيبايي است كه از آن ميان مي توان به قلعه كاباش، ساختمانهاي دولتي (محل استقرار كنسولگري سابق بريتانيا)، مسجد كچوا، كليساي جامع نوتردام آفريقا، موزه باردو(كه پيش از اين و در زمان تسلط امپراتوري عثماني به عنوان اقامتگاه از آن استفاده مي شد)، كتابخانه قديمي الجزيره كه كاخي عثماني است و طي سال هاي 1799 تا 1800 بنا شده است، اشاره كرد.
كتابخانه ملي جديد
بناي اصلي ترين ساختمان واقع در قلعه كاباش در سال 1516 در محل ساختمان بناي قديمي آن آغاز شد، اين بنا به عنوان كاخ حكام ديي كه تحت امر عثماني ها بر الجزيره حكم مي راندند تا زمان تهاجم فرانسوي ها، مورد استفاده قرار مي گرفت.از زمان تهاجم فرانسوي ها به بعد بناي قلعه رو به ويراني گذاشت و فرانسوي ها با ساختن جاده اي ساختمان اصلي را به دو نيم كردند، مسجد قلعه نيز تخريب شد. البته همچنان بقايايي از مناره و برخي از طاقي ها و ستون هاي مرمرين مسجد به چشم مي خورند.

جهانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |