دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۱۱
جهانشهر
Front Page

نگاهي به فرهنگ عجيب نامگذاري در فيليپين
نام هاي غريب
000819.jpg
ترجمه:جواد نصرتي
عوامل مختلفي بر نامگذاري كودكان در جوامع مختلف تاثيرگذارند كه عوامل فرهنگي، تاريخي و ديني، مهم ترين آنها هستند.
اين عوامل در فيليپين هم مانند ساير مناطق جهان در نامگذاري كودكان موثرند، اما برداشت مردم فيليپين از آنها بسيار عجيب و ويژه خود آنهاست . سارا تامز گزارشگر بي.بي.سي در فيليپين براي نامگذاري فرزندش كه در اين كشور متولد شده است با تجربيات متفاوتي روبه رو شده كه گزارش زير بازگوكننده تجربيات او از رسوم عجيب نامگذاري در فيليپين است.
ماه مارس دومين سالگرد تولد دختر من است. پس از آنكه او متولد شد، تمام پرستاران به خاطر پاهاي بلندش او را بانوي فيليپين ناميدند، اما من متوجه شدم تا پيش از انتخاب يك نام حقيقي و طي مراحل اداري صدور كارت شناسايي، نمي توان بيمارستان را ترك كرد. ضرورت انتخاب و ثبت نام كودك در بيمارستان، نگراني هايي را براي همه ايجاد مي كند، اما اين نگراني ها بيشتر براي خارجي هاست تا فيليپيني ها.
اهميت نامگذاري
در فيليپين والدين اهميت زيادي به تك بودن نام فرزندان خود مي دهند و البته همگي سعي مي كنند نام هايي را انتخاب كنند كه به نوعي با مفاخر ملي عجين باشند.
در اين جا هيچ وجه كنايه آميزي در مورد سناتوري كه نامش جوكر آريو (جوكر به معناي بذله گو) است وجود ندارد و اين نام، نام اصلي اوست. نام يكي از برادران اين سناتور كه هيچ نسبتي با گلوريو آريو نخست وزير فيليپين- ندارد جك است و كوئين (ملكه) و كينگ (شاه) برادر و خواهر ديگر او هستند. نام سياستمدار ديگري در فيليپين ايس (آس) است. رابرت ايس باربر به اسم مياني اش شناخته مي شود، در حالي كه اسم اول دو برادر و پدر مرحومش هم رابرت است.يكي از اسامي تركيبي محبوب در اين كشور لوزويميندا است كه از اسامي سه منطقه اصلي فيليپين به نام هاي لوزون، ويراباس و ميندانائو گرفته شده است. نويسنده اي در اين مورد مي گويد، اگر شرايط مشابهي براي نامگذاري در اروپا وجود داشت، مي شد نام انگزوكواني كه برگرفته شده از انگليس، اسكاتلند، ولز و ايرلند شمالي است را براي بچه ها انتخاب كرد.در اين كشور متعصب كاتوليك اسامي مذهبي زيادي وجود دارند، البته با طعم فيليپيني. اسم كوچك آقاي ماكاتي نمونه  خوبي از اين دست اسم هاست. اسم كوچك او Jejomar است كه از نام هاي عيسي (Jesus)، يوسف (Joseph) و مري (Mary) گرفته شده است. مذهب كاتوليك با شروع استعمار فيليپين توسط اسپانيايي ها درسال 1521 به اين كشور وارد شد. پس از آن اين مذهب در تمامي وجوه زندگي فيليپيني ها تاثير گذاشت كه نامگذاري يكي از تاثيرپذيرترين اين وجوه به شمار مي رود.
فيليپيني ها نام هايي مثل سانتوز يا دلاكروز را به خاطر خوش يمن بودن به عنوان لقب خانوادگي برگزيدند، اما اين نام رفته رفته به اسامي خانوادگي تبديل شدند. اسپانيايي ها در ابتدا محدوديت هايي را براي انتخاب اين اسامي به عنوان نام خانوادگي وضع كردند، اما رشد سريع جمعيت مانع از اعمال همه جانبه آنها شد و فصل جديدي در تاريخ انتخاب نام در فيليپين گشوده شد.
اصالت
برخي كارشناسان مي گويند از آنجا كه اسامي مشابه بسيار زيادي در فيليپين وجود دارد، تعيين نسب هاي خانوادگي تقريبا غيرممكن است. دولت فيليپين هم با توجه به سازمان هاي ضعيف ثبت اسناد و احوال خود، مشكلات زيادي در اين زمينه دارد.
به همين خاطر دريافت وام بانكي يا گذرنامه براي شخصي كه فردي همنام با او تحت تعقيب قضايي است، بيشتر به يك كابوس مي ماند. از آنجا كه فيليپين يكي از مناطق جرم خيز جنوب شرق آسياست، همه مردم بايد هميشه كارتي را كه سازمان اطلاعات ملي براي آنها صادر كرده است همراه داشته باشند تا ثابت كنند مجرم تحت تعقيب نيستند. از اين رو داشتن نام خاص، مي تواند مزيتي براي مردم فيليپين باشد و اسامي عجيبي همچون پيچي (هلوئي)، پرنشيوزا (ارزشمند) و حتي بوگي (باتلاقي) در ميان مردم فيليپين رواج زيادي دارد. در اين جامعه، تك فرزندان اسامي خاص خود را دارند: بوي(پسر) براي پسران و گرلي (دختر) براي دختران؛ حتي گاهي براي دختران اسامي پسرانه انتخاب مي شود مثل دختري كه كن نام دارد. من حتي يك بار با روزنامه نگار ميانسالي روبه رو شدم كه از من مي خواست او را Baby صدا كنم (Baby در انگليسي به معناي بچه و كودك است و معمولا به عنوان عزيزم توسط همسران استفاده مي شود).
سوءتفاهم فرهنگي
برخي از اسامي، واقعي هستند و برخي ديگر لقب هايي هستند كه به شخص داده مي شوند، اما به هر حال تميز آنها از يكديگر بسيار سخت است. در اين كشور انتخاب اسامي ستاره هاي موسيقي هم رواج زيادي دارد، اما يكي از عجيب ترين نام هايي كه من در اين كشور ديدم، هيتلر مانيلا بود (مانيل پايتخت فيليپين است). آقاي مانيلا كه به هيچ وجه عقايد نازيستي ندارد، هيچ گاه با نام خود مشكلي نداشته است، مگر يك بار كه چند آلماني در جريان يك بازي متوجه نام او شدند و جنجالي برپا كردند. او تنها پس از آن كه با نشان دادن گواهينامه اش به آنها اثبات كرد كه نام واقعي اش هيتلر است، توانست از كتك خوردن فرار كند، اما جالب اينجاست اين حادثه باعث شد كه او بعدها نام او دو پسر خود را هيملر و هس (دو نفر از نزديكان هيتلر) بگذارد.شخص ديگري از دوستي مي گفت كه نام پنج دختر خود را كندي (آبنبات)، كارامل كوكي (كلوچه)، پي نات (بادام زميني) و پاپ كوران گذارده است.
اسكات هريمن بازرگان آمريكايي- كه در فيليپين زندگي مي كند هم داستان جالبي در اين زمينه تعريف مي كند. او مي گويد زني را مي شناسد كه دو فرزند دوقلوي خود را يكي پس از نيمه شب و ديگري را پيش از نيمه شب به دنيا آورده است و نام آنها را به ترتيب شنبه و يكشنبه گذارده است. اين بازرگان چندان هم از اين قضيه متعجب نيست، چون نام معلم دبستان فرزندش چهارشنبه است.
من هم پس از وسوسه هاي زياد براي پيوستن به بازي نامگذاري فيليپيني ها تصميم گرفتم يك نام قديمي فرانسوي را براي دخترم انتخاب كنم؛ اليزه. اين نام در تمام دنيا به هيچ وجه عجيب نيست، اما در فيليپين، تا آنجا كه مي توان فكر كرد، عجيب است.
منبع: BBC

نام در تاريخ
تاريخ نام به قدري قديمي است كه هيچ كس چگونگي پيدايش آن را نمي داند. از وقتي كه تاريخ مكتوب شروع شده و حتي پيش از آن وقتي كه تاريخ شفاهي در جهان وجود داشته است، انسانها نام داشته اند. طبق شواهد به دست آمده، اسامي حتي در آغاز تاريخ هم فقط مشتي صوت كه هيچ معنا و مفهومي نداشته اند نبوده اند و وجه تسميه و مفاهيمي خاص در آنها وجود داشته است. در ابتدا نام ها از اسامي اشياء خارجي و بعد از صفت ها اقتباس مي شد سپس اسامي تركيبي رواج يافتند. اسامي در ماقبل تاريخ شخصيت ويژه اي پيدا كردند بدين معنا كه برخي اسامي خاص از سوي جوامع مكرراً استفاده مي شدند. با پيدايش اديان الهي در زمين، نام گذاري كودكان هم سمت و سوي تازه اي گرفتند. با شروع مهاجرت اقوام مختلف، اسامي هم عرصه هاي جديد جغرافيايي را درنورديده اند و همان نسبت كه اختلاط نژادي ميان اقوام اتفاق افتاد اسامي هم در ميان اقوام رد و بدل شدند. در بررسي تاريخ اسامي مذهبي، مي توان ظهور اديان الهي يهودي، مسيحي و اسلام را نقاط عطف تاريخ به شمار آورد. اين اديان برفرهنگ نام گذاري ملل مختلف تأثير بسزايي داشته و دارند بخصوص مسيحيت و اسلام كه بدليل وسعت جغرافيايي دامنه نفوذشان بر فرهنگ ها و جوامع مختلفي در سراسر جهان تاثير گذارده اند.

پايان يك افسانه
000822.jpg
وان زين زو هوانگ 20 ساله به همراه هفت دختر ديگر در خوابگاهي در منطقه جيادينگ شانگهاي زندگي مي كند. او دو سال پيش خانه اش را در استان هونان جين ترك كرده است تا در شانگهاي كار كند. خانم هوانگ به ازاي حقوقي كمتر از 150 دلار در ماه هفته اي 54 ساعت در كارخانه اي كه متعلق به شركت الكترونيكي فلكسترونيكس سنگاپور است كار مي كند. اما وقتي بخواهد در پايان ماه جاري ميلادي براي برپايي جشن سال نو چيني به خانه اش برود، ديگر به اين كارخانه باز نخواهد گشت. او مي گويد: زندگي در شانگهاي بيش از زندگي در شهرهاي ديگر هزينه دارد، اگر كارخانه مي خواهد مدت بيشتري مرا نگه دارد بايد دستمزد بيشتري به من پرداخت كند. كارخانه بايد همچنين جاي مناسبي براي زندگي به من بدهد چون هيچ كس قطعاً نمي خواهد در خوابگاه ها زندگي كند و اجاره كردن خانه اي مستقل در حوالي كارخانه پول بسياري مي خواهد .
بازگشت به خانه
مسأله خانم هوانگ به صورت فراگيري در شانگهاي گسترش يافته است. اكثر كارگران مناطق صنعتي ساحل شرقي چين از استان هاي داخلي چين هستند؛ جايي كه فرصت هاي شغلي بسيار محدودند. اكثر اين كارگران پس از چند سال كاركردن در مناطق صنعتي دوباره به خانه هايشان بازمي گردند به گونه اي كه كارخانه هاي چيني سالانه در حدود 5 تا 50 درصد نيروي كارشان را از دست مي دهند. در كارخانه فلكسترونيكس جايي كه خانم هوانگ كار مي كند 4 هزار كارگر وجود دارد كه 92 درصد آنها از خارج شانگهاي به آنجا آمده اند. اين شركت دقيقاً مشخص نمي كند چند كارگر در سال نو چيني، آن را براي هميشه ترك مي كنند اما ميانگين مدت زمان كار كارگران در اين كارخانه سه سال است. به عبارتي اين كارخانه بايد هر سال يك سوم كارگرانش را جايگزين كند.
گران و آزاردهنده
دو ساعت دورتر از ساحل، اوضاع در شهر سوژو بدتر است. در شركت فنلاندي آلتيمز كه قطعات گوشي هاي تلفن همراه اريكسون و نوكيا را تهيه مي كند، تقريباً يك سال طول مي كشد تا هر كارگر نحوه كار كردن با دستگاه هاي سنگين را بياموزد. با اين حال اكثر كارگران كمتر از دو سال در اين كارخانه ها فعاليت مي كنند. اين كارخانه هر سال 8 درصد حقوق كارگرانش را افزايش مي دهد تا آنها را به ماندن ترغيب كند، اما با اين حال به گفته مدير عامل شركت تدهورنباين آمار انصراف كارگران وحشتناك  است. آقاي هورنباين اميدوار است دولت محلي كارهاي بيشتري براي ترغيب كارگران مهاجر به استقرار در شانگهاي انجام دهد. او مي گويد: بيرون از شهر جديد سوژو، كارهاي زيادي براي انجام دادن نيست. زمين هاي فوتبال زيادي وجود ندارد، استخرهاي زيادي يافت نمي شود و اگر هم به مكان هاي موجود برويد بايد هزينه زيادي متقبل شويد. در مورد اسكان هم بايد گفت، خيلي از كارگران بايد از مزرعه داران اتاق اجاره كنند .
پول بيشتر
همه بر اينكه شرايط زندگي بزرگ ترين نگراني هاي كارگران مهاجر است اتفاق نظر ندارند. رئيس انستيتو جمعيت دانشگاه نرمال چين شرقي پروفسور دينگ جين هونگ تحقيق روي 800 هزار كارگر مهاجر در شانگهاي را بر عهده داشته است. او در اين مورد مي گويد: اكثر كارگران مهاجر به محض اينكه به شانگهاي مي رسند در كارخانه ها شروع به كار مي كنند.
وقتي آنها به پول كافي مي رسند، يا آن را به شهر خود مي برند تا با آن خانه بسازند، ازدواج كنند و دوباره كشاورزي كنند يا همين جا در شهر تجارت كوچكي به راه مي اندازند تا به پول بيشتري برسند. اگر كارخانه ها مي خواهند دسته دوم كارگران مهاجر (كه در شانگهاي به تجارت هاي كوچك مشغول مي شوند) نگه دارند، بايد پول بيشتري بپردازند .اما مشكل اينجاست كه كارخانه ها استطاعت مالي پرداخت دستمزدهاي بيشتر را ندارند. با اين حال كارگران چيني يك سوم بيشتر از كارگران كشور همسايه ويتنام دستمزد دريافت مي كنند.
اين مشكلات برخي را برآن داشته است كه بگويند افسانه نيروي كار ارزان قيمت چيني، ديگر به آن ارزاني كه مي گويند نيست.
منبع:BBC

پيشخوان
000810.jpg
نوو هرالد
روزنامه نوو هرالد عرضه انسولين قابل استنشاق در آمريكا را براي عنوان يكي از مهمترين خبرهاي صفحه اول خود برگزيده است. به نوشته اين روزنامه، عرضه نوعي داروي انسولين كه مي توان آن را به جاي تزريق استنشاق كرد، براي افراد مبتلا به ديابت تاييد شده است. اين دارو به نام اگزوبرا(Exobera) براي افراد بزرگسال مبتلا به ديابت طراحي شده تا جانشين تزريق روزانه انسولين شود.
000816.jpg
لاناسيون
روزنامه اسپانيايي زبان لاناسيون موضوع واكنش هاي جهاني به پيروزي خيره كننده جنبش حماس در انتخابات پارلماني فلسطين را براي عنوان خبر و عكس اول خود برگزيده است. به دنبال انتشار خبر رسمي پيروزي قاطع حماس در انتخابات، جامعه بين المللي واكنش هاي متفاوتي به اين واقعه مهم- كه از آن به عنوان يك زلزله سياسي نام برده شده- نشان داد. كوفي عنان، دبير كل سازمان ملل از روند برگزاري صلح آميز انتخابات فلسطين قدرداني كرد. عمرو موسي، دبير كل اتحاديه عرب نيز اعلام كرد: اسرائيل بايد مذاكرات صلح با فلسطينيان را با وجود حماس به انجام رساند.
000813.jpg
لاراسون
روزنامه لاراسون چاپ آرژانتين، يك موضوع اقتصادي را براي عنوان خبر اول خود برگزيده است. به نوشته اين روزنامه، دولت آرژانتين تلاش هاي جديدي را به منظور كاهش قيمت گوشت در اين كشور انجام مي دهد. برهمين اساس، مركزي نيز براي ثبت نام صادركنندگان گوشت جهت بهينه سازي نحوه صدور گوشت به خارج تأسيس مي شود. هدف از اجراي طرح هاي جديد، دسترسي مصرف كننده به گوشت واكسينه شده با قيمت مناسب اعلام شده است.
000807.jpg
ال موندو
روزنامه ال موندو چاپ اسپانيا، خبر اول خود را به ادعاهاي مطرح شده از سوي ويسنته فوكس- رئيس جمهور مكزيك- درباره رخدادهاي سياسي اخير آمريكاي لاتين اختصاص داده است. فوكس با ناديده گرفتن وقايع تاريخي، ادعا كرده است: در آمريكاي لاتين براي حل مشكلات خويش به رهبراني مسيح گونه نياز نداريم. او در بخشي از سخنان خود، مدعي شده است: اگر ايوو مورالس تصميم به جلوگيري از صدور گاز كشورش بگيرد، اين مسأله براي بوليويايي ها بد خواهد شد.

شهرهاي جهان
كازابلانكا- مراكش
كيارش طهماسبي- كازابلانكا بزرگ ترين شهر مراكش است. اين شهر در غرب مغرب و در سواحل اقيانوس اطلس واقع شده است.
كازابلانكا را در زبان عربي دارالبيضاء (خانه سفيد) مي نامند.اين شهر با جمعيتي معادل 95/2 ميليون نفر (براساس سرشماري سال 2004)، بزرگ ترين شهر و بندر مراكش محسوب مي شود. علاوه بر اينها، كازابلانكا پايتخت اقتصادي مراكش نيز هست. البته پايتخت مراكش و مركز سياسي اين كشور شهر رباط است.
تاريخ
پيش از استعمار (قيموميت) فرانسه- در قرن هفتم ميلادي در منطقه اي كه امروز به نام كازابلانكا شهرت دارد، قبايل بربر مي زيستند. آنها ناحيه محل سكونت خويش را آنفا ناميدند كه پس از اندك زماني به يك پادشاهي بدل شد. در سال 1608 سلاطين المراويد شهر را تصرف كرده و قبايل بربر را تحت انقياد خويش درآوردند.در قرن چهاردهم(زمان حكمراني سلسله مارينيديس) آنفا توسعه يافت و به بندرگاه مهمي بدل شد. در سال هاي نخستين قرن 15 ميلادي، اين شهر مجددا تحت حاكميتي مستقل اداره مي شد. در آن زمان دزدان دريايي بندرگاه آنفا را مقر خود قرار دادند. همين امر منجر به بروز درگيري هايي ميان پرتغالي ها و دزدان دريايي شد و در نهايت پرتغالي ها با استفاده از برتري دريايي خويش، شهر را تصرف كرده و آن را ويران ساختند.
پرتغالي ها در سال 1515 بر ويرانه هاي آنفا شهري جديد بنا كردند و آن را كازابرانكا نام گذاشتند. پرتغالي ها تا سال 1775 در شهر ماندند و وقوع زلزله اي مهيب سبب شد تا آنها نه در يك نبرد انساني كه در يك نبرد طبيعي عرصه را به حريف قدر قدرت واگذار كرده و شهر را گريزان ترك كنند.پس از فرار پرتغالي ها از اين شهر مصيبت زده، آنفا به قلمرو پادشاهي مراكش- تحت حاكميت سلطان محمد سوم- منضم شد. سلطان يادشده در سال 1781 و به منظور گراميداشت عقد قرارداد تجاري با اسپانيا، نام شهر را به كازابلانكا (در زبان اسپانيايي CasaBlancai به معناي خانه سفيد) تغيير داد. در قرن نوزدهم و پس از آنكه كازابلانكا به يكي از عمده ترين تامين كنندهاي پشم مورد نياز صنايع نساجي بريتانيا بدل شد، جمعيت شهر به طرز بي سابقه اي افزايش يافت. البته به اين عامل بايد عامل افزايش ترافيك دريايي در بندر كازابلانكا را نيز افزود. در دهه 1860 ميلادي 4هزار نفر در كازابلانكا سكونت داشتند كه در دهه 1880 اين تعداد به 9 هزار نفر افزايش يافت. چند سال بعد و در زمان تهاجم فرانسويان، كازابلانكا بندري كوچك با جمعيتي معادل 12 هزار نفر بود، اما در سال 1921 جمعيت شهر به 110 هزار نفر رسيد.
عصر استعمار فرانسه- در سال 1907 مهندسان فرانسوي اقدام به احداث خط آهن در بندرگاه كازابلانكا كردند. بر اساس اين طرح، قرار بود مسير خط آهن از يك قبرستان گذر كند. همين امر و آشكارشدن طرح فرانسويان نزد شهروندان كازابلانكايي، آشوب و بلوايي عظيم در سطح شهر برپا ساخت.در جريان اين قيام، مردم محلي، كارگران فرانسوي را مورد حمله قرار دادند. در نتيجه اين اوضاع و احوال، نيروهاي فرانسوي در اقدامي تجاوزكارانه و در راستاي فرو نشاندن شعله هاي قيام، وارد شهر شدند و قيام مردمي را در خون فرو شستند.
اين تهاجم بي رحمانه به تصرف كامل شهر از سوي فرانسوي ها انجاميد. با تصرف كازابلانكا، مراحل اوليه استعمار مراكش توسط فرانسويان نيز آغاز شد. البته فرانسوي ها تا سال 1910 نتوانستند به طور كامل بر شهر تسلط پيدا كنند.كازابلانكا در زمان جنگ جهاني دوم از نظر نظامي، منطقه اي بسيار استراتژيك محسوب مي شد. طي اين دوران، اجلاس سران آمريكا و انگليس نيز در كازابلانكا برگزار شد و وينستون چرچيل و فرانكلين روزولت روساي جمهور آمريكا و بريتانيا- در جريان آن، وضعيت جنگ و پيشرفت نظامي آمريكا و انگليس در اين عرصه را بررسي كردند.
كازابلانكا به عنوان پرجمعيت ترين مركز تجمع انساني مراكش، همواره آبستن حوادث اجتماعي، سياسي و نظامي بود.طي دهه هاي 1940 و 1950 كازابلانكا از عمده ترين مراكز قيام مردمي عليه استعماگران فرانسوي محسوب مي شد.اوج اين حوادث، انفجار يك بمب در كريسمس سال 1953 بود كه تلفات بسياري بر جاي گذاشت. از زمان كسب استقلال از استعمار فرانسه نيز قيام ها و اعتصابات فراواني در شهر برپا شده اند.سال هاي پس از استقلال- مراكش در دوم مارس 1956 استقلال خود را از استعمار فرانسه به دست آورد.در سال 1958- دو سال پس از كسب استقلال يك دوره مسابقه اتومبيلراني فرمول يك در پيست اتومبيلراني عين دياب شهر كازابلانكا برگزار شد.جذابيت هاي كازابلانكا سبب شده است تا امروزه مقامات شهر، توجه خويش را بيش از پيش به صنعت توريسم معطوف كنند.
مشخصه هاي فيزيكي
طرح شهر مدرن- يا به تعبيري شهر فرانسوي كازابلانكا- از سوي هنري پروست و به عنوان الگويي از شهرهاي آن زمان، ترسيم شد.
خيابان هاي اصلي شهر كازابلانكا از ميدان ملل متحد به سمت مناطق جنوبي شهر و در جايي كه زماني بازار آنفا- نام قديم كازابلانكا- قرار داشت، كشيده شده اند.
شهر جديد كازابلانكا، بي ترديد جلوه اي ويژه به كل كشور بخشيده است. ساختمان هاي اداري قديمي و هتل هاي مدرن در بخش نوين شهر از جمله مهم ترين آثاري هستند كه در اولين نظر توجه هر رهگذري را به خود جلب مي كنند.مسجد حسن دوم كه توسط ميشل پينسو معمار فرانسوي- طراحي شده، از جمله زيباترين و مهم ترين بناهاي مذهبي شهر است. اين مسجد باشكوه و عظيم پس از مسجد شاه فيصل پاكستان، دومين و بزرگ ترين مسجد جهان محسوب مي شود. اين مسجد در نزديكي سواحل اقيانوس اطلس واقع شده و گنجايش پذيرش 25 هزار نمازگزار را در يك زمان واحد داراست. علاوه بر اين، 90 هزار نفر ديگر نيز مي توانند در صحن مسجد به عبادت بپردازند. مناره اين مسجد، بلندترين اثر معماري از اين نوع در جهان اسلام محسوب مي شود؛ ارتفاع مناره مسجد حسن دوم 210 متر است.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |
|  در شهر  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |