گوش ها همچنان از آلودگي صوتي آزار مي بيند
آرشه بوقت را روي اعصاب من مي كشي
|
|
عكس: علي اكبر شيرژيان
گيتي عابدي
دو سالي مي شود كه همسفرش شده ام. از وقتي كه مجبور شدم براي گرفتن مدرك ليسانسي كه امروزه در جامعه يمان چندان ارزشي ندارد، راهي دورافتاده ترين شهر ايران بشوم، قطار تنها وسيله اي بود كه از آن استفاده كردم. هيچ وقت فكر نمي كردم براي ادامه تحصيل گذرم به چنين شهري بيافتد. هميشه به اسكناس 50 توماني نگاه و دانشگاه محل تحصيلم را در ذهن تجسم مي كردم. اما حيف كه اضطراب بيش از حد من سر جلسه امتحان باعث شد تا هيچ وقت به آرزويم نرسم. سال اولي كه كنكور دادم، از اضطراب زياد 7 ليوان آب خوردم و در آخر رتبه ام پنج رقمي شد. براي اينكه در سال دوم به مشكلي برنخورم و بتوانم از تمام توانايي هايم استفاده كنم، پيش روانشناس رفتم. دكتر قرصي به من داد و گفت كه هر وقت اضطراب داشتم از آن استفاده كنم اما نتيجه كنكور دوم هم مانند اولي شد. اصلا نمي توانستم اين قضيه را هضم كنم شاگرد ممتاز دوره دبيرستان، در كنكور، افتضاح به بار آورده بود و اضطراب بود كه مانع موفقيتم در تحصيل شد. اضطرابي كه به قول دكتر با يك قرص حل مي شود، برايم تبديل به يك معضل اساسي شد. نه تنها اضطراب نگذاشت كه كارهايم را به درستي انجام دهم، بلكه تمام ذهنم را به خود مشغول كرد. آخر تا آنجا كه يادم هست، در دوران مدرسه ام چنين مشكلي نداشتم و جالب تر آنكه با خوردن قرص هم درمان نشدم. اين موضوع كذايي همه فكر و ذكرم شده بود و تمام روزهايم با اين سوال سپري مي شد كه چرا مضطرب هستم؟! تا اينكه چند روز پيش خبري خواندم كه از اضطراب و چندتا بيماري ديگر گفته بود. در اين خبر، رشيدي، مديرعامل شركت كنترل كيفيت هواي شهرداري تهران از آلودگي صوتي تهران گفته بود و اينكه آلودگي صوتي اكثر خيابان هاي تهران بالاي 70 دسي بل است كه اين ميزان براي منازل مسكوني، مراكز آموزشي و درماني خارج از استاندارد است.
واژه دسي بل ، من را به دوران خوش دبيرستان برد. در فيزيك پيش دانشگاهي بود كه با اين واحد آشنا شدم. اگر درست يادم باشد، براي سنجش بلندي يك صوت از كليتي به نام ترازشدن صوت استفاده مي شود كه متناسب با فشار صوت است و واحد اندازه گيري اش دسي بل نام دارد. آلودگي صوتي مانند هر آلودگي ديگر عوارضي دارد و رشيدي مهمترين عوارض آن را افزايش فشارخون، ايجاد زخم معده، تحريكات پوستي، اثرات روحي رواني و اضطراب بيان كرد. عامل اضطرابم بغل گوشم بود و من در آسمان ها دنبالش مي گشتم. وقتي خوب فكر كردم، ديدم كه از وقتي به خانه جديدمان آمده ايم، اضطرابم شروع شده است. اين خانه جديد برخلاف خانه قديممان نزديك يكي از پرسروصداترين ميدان هاي تهران است. حالا باز شانس آوردم كه از بين اين همه عوارض، فقط اضطراب شامل حالم شد. اگر در اثر آلودگي صوتي، قند و كلسترول خونم بالا مي رفت، چي؟ يا اينكه مويرگ ها و عروقم تنگ مي شد؟ من را بگو كه فكر مي كردم بدشانس ترين آدم روي زمين هستم اما با خواندن اين خبر فهميدم كه يكي از خوش شانس هايش هستم. خوش شانس هم از آن جهت كه ضربه چندان زيادي از آلودگي صوتي نخوردم و هم از جهتي كه عامل بيماريم را شناختم و در ضمن اينكه فهميدم آلودگي صوتي كه تيزر تبليغاتي اش را در تلويزيون، فقط براي خنديدن، مي ديدم چه اثرات زيانباري مي تواند داشته باشد. احتمال مي دادم افرادي مثل من كه از آلودگي صوتي محل كار و زندگي شان بي خبرهستند، زياد است و اگر هم بدانند، عوارض آن را نمي دانند.
بنابراين تصميم گرفتم به دوتا از ميدان هايي كه آلودگي صوتي بالايي دارد، بروم و ببينم آيا حقم بوده كه در دبيرستان نمره خوبي در درس احتمالات بگيريم يا نه؟
من بودم اسم اينجا را مي گذاشتم ميدان اتوبوس ها نه آرژانتين! در ترمينال بيهقي كه انواع اتوبوس ها وجود دارد و در خود ميدان هم چندين ايستگاه اتوبوس قرار دارد البته به دليل وجود سازمان معاينه فني خودرو در ميدان، خودروهاي شخصي هم در اين منطقه از تهران زياد پيدا مي شود. اما در آخر بيمارستان كسري كه زماني بهترين دروازه بان تاريخ ايران در آن بستري بود، از مشخصه هاي ميدان آرژانتين به حساب مي آيد. شايد بهترين كسي كه مي توانستم با او درمورد آلودگي صوتي حرف بزنم، بليط فروشي بود كه در يك چهارديواري كوچك بين ده ها اتوبوس حبس شده بود. اول فكر كرد كه براي خريد بليط به سراغش رفته ام.
بنابراين سريع سر صحبت را باز كردم و گفتم كه آيا مي داند آلودگي ميدان آرژانتين زياد است؟ جواب داد: طبيعتا، چون تراكم اينجا زياد است. از عوارض آلودگي صوتي پرسيدم. گفت: آخرش مي رويم بهشت زهرا. بستني فروشي اي آنطرف ميدان نظرم را جلب كرد. جواني كه مشغول سرويس دادن به مردم بود در حين كار به سئوالم پاسخ داد: بله، آلودگي صوتي اينجا زياد است و روي همه چيز مثل اعصاب تاثير مي گذارد. بعد از ترك آنجا به سراغ يك كفش فروشي رفتم. مغازه دار هم مي دانست كه محل كارش آلوده است اما به نظرش تاثيري روش نگذاشته است. براي همين تمام عوارض مهم آلودگي صوتي را از ريز تا درشت برايش خواندم. اما باز هم سرش را به علامت منفي تكان داد. بي اعتنايي مرد كفش فروش نسبت به اين مساله مهم چنان دلم را زد كه از گفتن يك نكته علمي و جالب به او خودداري كردم. در سايتي يك مطلب در مورد ناشنوايي شغلي و چگونگي پيشگيري از آن را خواندم. در آنجا نوشته بود كه گوش آقايان نسبت به خانم ها به صدا حساس تر است و افرادي كه چشم روشن دارند، از سايرين به صدا حساس تر هستند و يك نكته ديگر اينكه حد مجاز تماس با صدا در محيط كاري بر طبق استاندارد (ACGIH) برابر 85 دسي بل است كه به ازاي افزايش هر 3 دسي بل به اين عدد مدت زمان تماس به نصف كاهش مي يابد. كتاب فروشي آخرين جايي در ميدان آرژانتين بود كه به آن سر زدم. كتابفروش كه از سئوالم تعجب كرده بود، عينكش را بالا زد و گفت: من احساس نمي كنم اينجا آلودگي صوتي داشته باشد. در همين هنگام يكي از مشتريان مغازه گفت: شما بگوييد كجاي تهران آلودگي صوتي وجود ندارد؟ و سپس خنديد و از مغازه بيرون رفت.
ميدان هفتم تير، مركز خريد مانتو هم مانند آرژانتين آلوده است. براي رفتن به آن طرف خيابان كه تراكم مغازه در آنجا زياد بود، ترجيح دادم از پل هوايي نيمه مدرن! استفاده كنم، (پل مجهز به پله برقي بود اما كار نمي كرد). نزديك عيد است و مغازه ها حراج پوشاك زمستاني شان را آغاز كرده اند. مشتري خيلي دلش مي خواست تخفيف بگيرد اما فروشنده مانند تمام همكارانش گفت: ما سود كمي روي جنسمان مي كشيم، فقط 20 درصد. باور كنيد كه راه ندارد. فروشنده چشم روشن گفت كه آلودگي صوتي ميدان هفتم تير روي اعصابش اثر زيادي گذاشته و ادامه داد: بهترين كار براي كاهش آلودگي اين است كه به جاي اتوبوس از مترو استفاده شود.
همان موقع سئوالي به ذهنم رسيد: شما كه از صداي زياد شاكي هستيد، چرا مغازه را عايق نمي كنيد؟ فروشنده جوان بالابودن هزينه اين كار را دليل اصلي بيان كرد. به نوعي به او حق مي دادم چون شنيده بودم كه قيمت شيشه هاي دوجداره زياد است اما مي شود به جاي شيشه دوجداره از ورقه هاي پلي كربنات استفاده كرد. با همان كارايي و قيمت كمتر. آنطوري كه يكي از دوستانم مي گفت، قيمت هر مترمربع اين ورقه ها حدود 8 هزار تومان است.
خودكارهاي رنگارنگ ويترين مغازه نظرم را جلب كرد. حدود 5 دقيقه اي وسايل پشت ويترين را نگاه كردم و بعد وارد مغازه شدم. اين يكي دلش از سر و صداي زياد خيلي پر بود به طوري كه ميزان آن را وحشتناك خواند و همه كاسه كوزه ها را سر اتوبوس ها شكست. گفت كه اگر نيم ساعت در ميدان بمانم، به طور حتم ديوانه مي شوم و با گفتن: حالا كه شما داريد اين موضوع را پيگيري مي كنيد، اميدوارم از هفته ديگر از اين مشكلات نداشته باشيم. بدرقه ام كرد. يكي از دوستانم به من يك كتاب را پيشنهاد كرده بود كه بخرم بنابراين تا چشمم به يك كتابفروشي افتاد، سريع واردش شدم. كتابفروش معتقد بود كه آلودگي صوتي باعث مي شود كه انسان كم حوصله شود اما از ديگر عوارض آن خبري نداشت. درمورد عايق كردن مغازه از او پرسيدم كه جواب داد: ما ايراني ها عادت داريم كه مشكلاتمان را دولت حل كند. اين شهروند تهراني حرف از دولت زد و من ياد حرف هاي مديرعامل شركت كنترل كيفيت هواي شهرداري تهران افتادم كه در آن خبر از تهيه نقشه هاي تراز صوتي داده بود كه قرار است اواخر سال 85 به پايان برسد. و اما جزئيات كامل تر اين طرح را از زبان مهرآوران شنيدم: در اين طرح، مشخص مي كنيم كه هر خانه در معرض چه آلودگي صوتي قرار دارد. تا به حال نقشه هاي تراز صوتي براي پنج منطقه تهيه شده است و امسال هم براي دو منطقه 10 و 17 دلار انجام مي شود. در منطقه 17 كه راه آهن هم شامل آن مي شود، براي ريل قطار هم نقشه تهيه مي كنيم مانند منطقه 9 كه براي فرودگاه مهرآباد نقشه تهيه كرديم.
اما بعد از تهيه اين نقشه ها، قرار است چه كارهايي انجام بگيرد؟ مهرآوران پاسخ داد: هنوز مشخص نشده است كه كدام نقطه بايد آلودگي اش كاهش پيدا كند و در كدام ناحيه بايد كنترل شود. ما فقط طرح آن را مي توانيم بدهيم. اما مجري آن چه كسي باشد و بودجه از كجا تامين شود، هنوز تاييد نشده است. فعلا طرح مطالعاتي آن است.
گذشته از اينكه دولت بايد كارهايي را براي كاهش آلودگي صوتي انجام دهد، ما هم مي توانيم تاثيري هرچند كم روي كاهش آلودگي داشته باشيم. صداهايي كه شبانه روز آسايش ما را برهم مي زنند، فقط تردد اتوبوس و ماشين ها نيست. هرچقدر كه فكر كردم، ديدم كه صداي گوش خراش بوق ماشين ها و صداي بيش از اندازه بلند ضبط صوت خودروهاي شخصي كه گوش آسمان را هم كر كرده است، بيشتر از چيزهاي ديگر اذيتم كرده است كه در اين مورد هم به گفته سردار احمد روزبهاني ، مديركل مبارزه با مفاسد اجتماعي نيروي انتظامي، قرار است ناجا با آن برخورد كند.
ديگر بايد سخن را كوتاه كنم چون هم 5 دقيقه ديگر قطار وارد ايستگاه مي شود و هم اگر بخواهم به حرف زدن ادامه دهم، احتمالش مي رود كه به عنوان يكي از منابع آلودگي صوتي و شناخته شوم. اما فقط يك چيز. براي كنكور كارشناسي ارشد، ديگر اشتباه چند سال پيش را تكرار نمي كنم و به جايي آرام (البته اگر پيدا شود!) پناه مي برم.
|