پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۱۴
پياده روي در شرايط سخت
كفش كوه و عصا يادتان نرود
اكثر پياده روها در شهر ما، حالت طبيعي ندارد و اين وضعيت نه تنها در روزهاي باراني و برفي كه در ايام آفتابي هم گريبان گير پياده روندگان است
001002.jpg
عكس: گلناز بهشتي
احسان ناظم بكايي
برف چند ساعتي مي شد كه قطع شده بود، دايره نوراني خورشيد از پشت ابري كم پشت، زور مي زد تا با گرمايش، برف ها را آب كند. توده اي برف از شاخه درخت كاج سريد و كف خيابان پخش شد، شاخه تلو تلويي خورد و متوقف شد، برفابه ها همه جا را فرا گرفته بود و صداي چلپ چلپ گل آلود قدم هاي عابران و لاستيك ماشين ها، به گوش مي رسيد.
مردي با لباس تر و تميز، سرش را پايين انداخته بود و با احتياط و با قدم هاي كوتاه در پياده رو باريك راه مي رفت؛ انگار خاطره تلخي از اين لغزنده بودن در ذهن داشت.
ناگهان احساس يخ زدگي شديدي در گردنش كرد و مورمورش شد، قطرات آب يخ از گردنش به پايين مي سريدند، ناخودآگاه پريد عقب و به بالاي سرش نگاه كرد. از لوله ناودان خانه قديمي،  باريكه آب لاغري مي ريخت درست وسط پياده رو. مرد وارد خيابان شد تا اين آبشار كوچك را دور بزند، اتومبيلي با سرعت از كنارش رد شد و آب از زير چرخش پاشيد به او، آب گل آلود همراه با آشغال و شاخ و برگ درخت ها روي سر و صورت از عصبانيت سرخ شده مرد نشست.
مرد با سرعت وارد پياده رو شد، ديگر قدم هايش تند شده بود، پايش را بي هوا روي يك موزاييك گذاشت، موزاييك فرورفت و آب از زير آن پاشيد روي كفش واكس  زده اش. سرعتش را زيادتر كرد تا از اين مخمصه فرار كند، حالا جلو يك آپارتمان نوساز رسيده بود، موزاييك سفيد و سياه محدوده پياده روي جلو آن، بين بقيه پوشش پياده رو كوچه، خيلي تو چشم مي زد. واردش كه شد آنقدر سرد بود كه هنوز پاي ديگرش را روي آن نگذاشته بود، احساس كرد زير پايش خالي شد و با شتاب به زمين خورد. درد كوبيده شدن، از بدنش بالا رفت. نگاهي به اطرافش كرد، كسي نبود تا به اين صحنه بخندد، شانس آورده بود جايي اش نشكسته بود، اين را از درد معمولي  كه داشت فهميد؛ يك درد كوفتگي ساده. با احتياط بلند شد، ديگر يك جاي تميز در لباسش نمانده بود، از ترس زمين خوردن دوباره وارد خيابان شد، ديگر لنگ لنگان و بي خيال راه مي رفت، نگاهش رفت سمت مغازه اي كه تا وسط پياده رو وسايلش را بساط كرده بود، ناگهان احساس كرد زير پايش خالي شد، تا كمر در چاله آب فرو رفت، او درست افتاد وسط چاله اي كه چند روز پيش كنده شده بود، كپه اي برف از شاخه درخت كاج سريد روي سرش و ...
اين تصوير، آخر فلاكتي است كه ممكن است سر يك پياده در اين شهر بيايد، حادثه اي كه اتفاقاً  زياد هم دور از دسترس نيست.
متأسفانه اكثر پياده روها در شهر ما، حالت طبيعي ندارد و اين وضعيت نه تنها در روزهاي باراني و برفي كه در ايام آفتابي هم گريبان گير پياده روندگان است.
اولين مشكل پياده روها، تنگي آنهاست، طوري كه معمولاً  دو نفر در كنار هم نمي توانند از آن عبور كنند و بايد يك نفر در آن طرف جوي آب در خيابان راه برود، تازه فكرش را بكنيد دو نفر از روبه رو به هم برخورد كنند، آن وقت بايد يكي كنار بكشد تا ديگري رد بشود، در كنار اينها كافي است ديواري رنگ شده باشد و هيچ علامت هشداري هم نباشد و لباس ها به آن ماليده شود. كارگاه هاي ساختماني و احتمال سقوط مصالح هم هست كه البته كم پيش مي آيد.
در اكثر پياده روهاي باريك، فاصله بين خيابان و پياده رو، يك جوي كوچك است. اين حالت به خصوص در خيابان هايي كه سرعت اتومبيل ها زياد است، خطرناك به نظر مي رسد، چون كافي است يك لحظه كنترل از دست راننده در برود، آن وقت اتومبيل وسط پياده رو و روي پياده هاي بخت برگشته مي رود.
همين جوي كوچك به غير از مشكل در انتقال آب اضافه، باعث مي شود تا خيلي راننده ها فكر كنند پياده رو هم قسمتي از پاركينگ است و لااقل نصف اتومبيلشان را داخل پياده رو بياورند.
مشكل فقط از سمت اتومبيل ها نيست، بعضي  مغازه دارها به خصوص بقالي ها هم با گذاشتن انواع جعبه و وسايل وارد حريم پياده رو مي شوند. البته اين در كنار ساختمان سازي هايي كه پياده روها را به محل دپوي خاك و سيمان و آجر تبديل مي كنند، چيز قابل ذكري نيست.
حالا كه به بحث ساختمان سازي رسيديم، بد نيست به اين نكته هم اشاره كنيم، با توجه به اينكه در ساخت و سازها معمولاً  خانه ها عقب نشيني مي كنند، لوله و كابل ها درست وسط پياده رو قرار مي گيرند كه شب ها خطرناك مي شوند چون در تاريكي، رهگذران به آنها برخورد مي كنند.
اينها تازه در شرايط عادي است، كافي است نم برف و باراني بزند تا معضلاتي كه هميشه هنگام بارندگي، شهر را مي گيرد، سراغ پياده روها هم برود.
موزاييك هاي صاف، تبديل به محلي براي ليز و زمين خوردن مي شوند، طوري كه اهالي مجبورند روي سطح آنها سنگ بريزند؛ درست شبيه جاده هاي شمال، البته همين ترفند باعث مي شود تا سنگ و گل و شل همراه با كفش وارد خانه ها بشود كه مصيبت گرد و خاك گيري براي خانم هاي خانه دار را به ارمغان مي آورد.
در جايي ديگر موزاييك  هاي لق شده، مسأله ساز مي شوند، آب زير آنها جمع مي شود و كافي است پا روي آنها قرار بگيرد تا هم تعادل به هم بخورد و هم آب از زير آن به بيرون بپاشد.
ولي چيزي كه خيلي نمود پيدا مي كند، چاله هاي پر از آب گل آلودي است كه هيچ وقت نمي شود عمق شان را درست تشخيص داد و هديه شركت هايي است كه معلوم نيست در زير خاك هاي پياده رو دنبال چه چيزي مي گردند. حالا اين مسأله بماند كه وقتي كندوكاو تمام مي شود و بعد از ماه ها، روي محدوده هاي خاكي، آسفالت ريخته مي شود، كل پياده رو و زيبايي آن از ريخت مي افتد.
نكته ديگر كه اوج اين مشكلات است، نشست ناگهاني و فرو رفتن زمين به خصوص هنگام سر باز كردن چاهي قديمي يا آشكار شدن كم كاري پيمانكاران در ريختن خاك دستي است كه البته زياد عموميت ندارد. تازه به غير از زمين بايد مراقب بالا هم بود، چون آب خيلي از ناودان ها درست وسط پياده رو تخليه مي شود.
به هر حال با اينكه داشتن حواس جمع و تمركز به دليل فشار زندگي در تهران، خيلي ناياب است، ولي بايد براي عبور از پياده روهاي مشكوك و لغزنده، خيلي مراقب بود وگرنه ليز خوردن و دست و پا شكستگي همانا و خالي شدن جيب ها و از كار و زندگي افتادن اطرافيان همان.  درست است كه بهسازي و بازسازي معابر از وظايف سازمان هاي ذي ربط است، ولي شرط عقل هم، احتياط از جانب ماست.

پياده روهاي ذهني
تقريبا اكثر شهروندان اين موضوع را تجربه كردند كه در تهران اصولا پياده روي براي مسافتي طولاني امكان پذير نيست. اين موضوع به نظر نه چندان مهم، براي شما هم اتفاق افتاده است. وقتي كه در يك هواي دلچسب بهاري يا بعد از يك جدال كاري تصميم گرفته ايد چند قدمي راه برويد چاله چوله هاي پياده رو آنچنان راه رفتن را سخت كرده است كه پشيمان از اين كار به آپارتمان 50 متري تان پناه برده ايد؛ از پنجره به هواي خوب فكر كرده ايد و ديگر هرگز تصميم نگرفته ايد به پياده رو برويد. زماني هم كه هواي زمستان برفي يا باراني مي شود باز هم اين چاله هاي پياده رو هستند كه راه را صعب العبور مي كنند. دليل آن هم بسيار واضح است؛ قطرات باران ذره ذره درون چاله را پر مي كنند و يك بي احتياطي كافيست تا سر تا پايتان با افتادن در آن چاله خيس آب شود. در اين صورت است كه نه از سر اجبار و نه از سر ذوق به فكر پياده روي نمي افتيد.

جزيره نفس مي كشد
001008.jpg
احتمالاً همه شما حكايت جزيره اي را كه ميان دو ريل راه آهن محصور شده است خوانده ايد. ظرف يك سال گذشته در مورد وضعيت اين منطقه زياد صحبت شده است. شركت راه آهن با توجه به اينكه به عنوان مسئول اصلي اين موضوع بايد پاسخگو باشد، در مورد وضعيت ريل ها و منطقه محصور شده، با ارسال نمابري نكاتي را بيان كرده است.
با توجه به سير تحول شهر تهران و ايجاد خطوط راه آهن تهران - تبريز و تهران اهواز كه با قدمتي بيش از 70سال بين سال هاي 1306 تا۱۳۳۷ احداث شده شهر تهران را در مقام پايتخت كشور به عنوان كانون اتصال خطوط اصلي شبكه حمل ونقل ريلي درآورده و اين در حالي است كه در سال هاي 1306 تا،۱۳۳۷ مناطق 16؛ 17؛ 18 و 20 به طور كلي خالي از سكنه بوده و زمين هاي اطراف ايستگاه و خطوط راه آهن به باغات و زمين هاي باير اختصاص داشته و شهرداري هاي مناطق فعلي نيز تأسيس نشده بودند ضمن آنكه استقرار خطوط راه آهن و نيز ايستگاه اصلي شهر در ابتدا مبتني بر اصول و قواعدي ريشه دار و مستند بوده است. ليكن تغييرات شتابناك همراه با توسعه كالبدي شهر بدون رعايت مقررات و آيين نامه هاي معماري و شهرسازي و ساخت و ساز در حريم راه آهن منجر به توسعه ناهمگون و بي رويه در اين مناطق شد و نه تنها مشكلات فرهنگي، بهداشتي و امنيتي براي ساكنان ايجاد نموده بلكه باعث ايجاد مزاحمت و وارد آمدن خسارات سنگين به تأسيسات حمل و نقل ريلي راه آهن شده است.
لازم به ذكر است در خصوص برآورد اوليه احداث تونل يا پل يا تغيير مسير حداقل اعتباري بيش از 500ميليارد ريال و مدت زمان پنج سال نياز خواهد بود تا پروژه اجرا شود و اين در حالي است كه مشكلات عديده اجرايي و بهره برداري نيز وجود خواهد داشت كه بايستي در شوراي فني راه آهن و وزارت راه  و ترابري مورد بررسي و تصويب قرار گيرد. از سوي ديگر با توجه به افزايش قطارهاي مسافري و راه اندازي قطارهاي ترن ست، احداث خط دوم محور تهران تبريز به شدت مورد نياز بوده و عدم اجراي آن با توجه به اينكه در حال حاضر راه آهن پاسخگوي نيازهاي روزمره مردم در بخش مسافر نيست، باعث تشديد بروز مشكلات فراوان در شبكه سراسري و سرويس دهي به مسافران خصوصاً قشر زحمتكش و كم درآمد جامعه خواهد بود.
در خصوص ازدحام و شلوغي و رفع آلودگي هاي زيست محيطي و مشكلات مطروحه ديگر بايد توجه داشت كه شهر نيازمند داشتن يك شبكه پيوسته تركيبي بين مترو، قطارهاي سراسري و پايانه هاي مسافري است كه با عنايت به افزايش روزافزون خودروهاي گوناگون سبك و سنگين و مشكلات عديده ترافيكي چاره اي به جز توسعه شبكه سراسري حمل و نقل ريلي درون شهري و برون شهري نيست و حتي با حذف خطوط ريلي موجود، باز نياز به احداث خطوط قطارهاي سبك جهت حمل مسافر در درون شهر وجود دارد و اين موضوع ارتباطي به حل مشكلات منطقه نخواهد داشت.
با توجه به سياست هاي گذشته و حال به دليل ناپايداري و ناكارآمدي طرح هاي جامع و ساماندهي شهر تهران و عدم تداوم در برنامه ريزي هاي راهبردي از سوي متوليان امور شهري، نه تنها توفيقي در حل معضلات و رفع نابساماني موجود شهر تهران به طور كامل به دست نيامده، بلكه امروزه شاهد به وجود آمدن مناطق فرسوده شهري و حاشيه نشين جنوب شهر هستيم كه با توجه به حاشيه نشيني و شكل گيري بافت هاي ناهمگون در اطراف و كناره خطوط راه آهن كه از ساليان قبل شروع و تاكنون ادامه داشته است، چنانچه با اين پديده به صورت علمي و برنامه ريزي شده و شكلي جامع برخورد نگردد، مطمئناً مشكلاتي كه هم اكنون با آن مواجه هستيم، غير قابل مهار خواهد بود و در آينده حاشيه نشيني از شتاب بيشتري برخوردار خواهد شد.
به عبارتي حل مشكلات كلان و ملي در كشور از جمله راه آهن صرفاً در همكاري هاي بين سازماني و نهادهاي دولتي و خصوصي امكانپذير است، از اين رو بايد از طرح مسائل غيرمهندسي و مطرح نمودن طرح هاي غيركارشناسي در سطح جامع و منطقه در خصوص حذف خط آهن و انتقال آن به محور ديگر بدون بررسي راهكارهاي فني و اقتصادي توسط مشاوران ذيصلاح خودداري نمود كه مي تواند عواقب خطرناكي را به دنبال داشته باشد.
از سوي ديگر با توجه به ويژگي ها و نارسايي هاي خاص منطقه 17 تهران از جمله تراكم بالاي جمعيت و وسعت كم سطح سرانه و فرسودگي و فشردگي شديد بافت با خطر انهدام و ناپايداري زياد در مقابل آسيب زلزله به لحاظ ساختار زيربنايي ضعيف و بارگذاري نامعقول و تداخل شديد كاربري هاي اراضي و ناهمگن و استقرار واحدهاي صنعتي مزاحم در منطقه و عدم تأمين امكانات متناسب با نيازهاي اقشار جمعيتي و كمبود فضاهاي باز، فضاهاي سبز شهري و خدمات عمومي و شرايط نامطلوب محيطي و عدم وجود سيستم رفع آبهاي سطحي مناسب و فاضلاب در منطقه به لحاظ موقعيت جغرافيايي، پيشنهاد مي گردد با استفاده از تجارب ديگر كشورها به منظور حل ترافيك شهري و ساير مشكلات با احداث خطوط كمربندي خطوط مواصلاتي شهر را از ترافيك نجات داده و با ايجاد تعامل بيشتر بين شبكه ريلي و بافت شهري، كمربندي ها را به صورت يك رينگ خارج از شهر ساخت و در تداوم اين وضع چنانچه با توسعه تدريجي شهر بعد از چندين سال اين كمربندي ها در داخل شهر واقع گردند، به راحتي مي توان با احداث كمربندي هاي بزرگتر و ايجاد خطوط انشعاب اين كمربندي ها را به هم متصل و به صورت يكپارچه عمل كرد.
شبكه راه آهن در بسياري از كشورها با توجه به مراتب فوق از چندين محور مختلف به صورت چند خطه به سوي پايتخت دسترسي دارند و اغلب اين محورها با عبور از انواع زيرگذر، روگذر و پل هاي هوايي از مركز شهر عبور نموده و سپس وارد كمربندي ها شده و در محورهاي منشعب از شهر خارج مي شوند. در اين زمينه راه آهن جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك ارگان خدمت دهنده به شهر و شهروندان معتقد به حل مشكلات موجود شهر تهران خصوصاً حواشي شبكه ريلي بوده و همواره آمادگي خود را جهت همكاري و حل مشكلات كلانشهر تهران اعلام مي دارد.

راپورت خبرنگار
پياده، زودتر مي رسي
001005.jpg
پويا مهر آيين- قديم ترها وقتي سوار مركبي مي شديم كه خيلي سلانه سلانه راه مي رفت، غلو مي كرديم و مي گفتيم بابا پياده رفته بوديم كه خيلي زودتر مي رسيديم، اين چند كلمه را داشته باشيد تا بعد .
رديف مرد و زن و پير و جوان سبيل به سبيل و لچك به لچك ايستاده اند كنار خيابان. يك لحظه نيست كه بوق خودروها قطع شود. هر چه قدر مي خواهي چشم غره برو كه آقاي عزيز! اينها آدم هستند كه اينجا منتظرند. آدم هم اعصاب و روان دارد. بوق ماشين هم از حد كه بگذرد، باعث مي شود مخ آدم سوت بكشد و اعصابش به هم بريزد. وقتي هم اعصاب آدم به هم بريزد، هر لحظه ممكن است يقه يك نفر را بگيرد و دردسر پيش بيايد. به همين راحتي دو نفر به جان هم مي افتند . انگار نه انگار؛ كار خودشان را مي كنند. 20 دقيقه، نيم ساعت گذشته و خبري نشده. نه از اتوبوس خبري هست و نه از تاكسي. گاهگاهي هم كه يك خودرو ترمز مي كند، بايد بداني دنبال مسافر دربست مي گردد. شايد تو هم اگر به جاي او بودي به خودت مي گفتي: توي اين ترافيك مگر عقلم كم است كه 4 نفر ديگر را هم سر خودم خراب كنم و دردسرم زياد شود؟
هر چند دقيقه يك بار، خودروها چند متري جلوتر مي روند. بيشتر از نيم ساعت است كه من پيرمرد منتظر هستم. نگاهي كه به پياده رو مي اندازم، متوجه مي شوم تعداد قابل توجهي آدم دارند با پاي پياده گز مي كنند. به يكي- دو نفرشان خيره مي شوم و نگاهم آنها را بدرقه مي كند. يك چشم ديگرم را هم به ماشين ها مي دوزم و بالاخره به اين نتيجه مي رسم كه اصلاً حكايت غلو و اغراق نيست؛ سرعت سير پياده ها خيلي بيشتر است. تنها مي ماند يك نكته؛ آن هم اين كه پياده روها هنوز پر از برف و يخ هستند و من با اين درد پا و كمر و عصا و كيف و... اگر يك لحظه حواسم نباشد، به همان دردي كه ديروز گفتم دچار مي شوم؛ شكستگي و خانه نشيني و... بگذريم، خدا نكند.
كم كم راه مي افتم. يكي- دو تا ماشين را نشان مي كنم تا بتوانم بفهمم اگر پياده بروم زودتر مي رسم يا اگر منتظر خودروهاي عمومي و خصوصي شهر بمانم. اولش باور نمي كنم، ولي بعد از چند دقيقه به اين نتيجه مي رسم كه اگر تندتر نروم، كندتر نمي روم. در بهترين حالت، هركدام از ماشين ها بايد حداقل 10 دقيقه پشت چراغ هاي قرمز بمانند و در اين وضعيت با پاي پياده مي شود دوسوم خيابان را طي كرد. باور نمي كنيد؟ بياييد تا با هم مسابقه بدهيم؛ من پيرمرد با پاي پياده راه مي افتم. شما شوماخر هم كه باشيد و ماشين آخرين سيستم هم كه داشته باشيد، توي راهبندان بايد چند متر، چند متر حركت كنيد و همين وضعيت است كه باعث مي شود همان چند دستگاه اتوبوسي كه توي خط هستند هم دير به دير برسند و تاكسي ها هم رغبت نكنند اصلاً سري به اين مسيرها بزنند. اگر انصاف داشته باشيم، حق هم دارند. اين بنده خدا آمده بيرون كه يك لقمه نان براي زن و بچه اش ببرد. اگر بخواهد براي يك مسير كه تمام درآمدش 800 تومان است، 5/1 ساعت وقت صرف كند كه كلاهش پس معركه است؛ مصرف بنزين خودرواش هم كه تازه چند برابر مي شود. شايد بگوييد خب، پشت چراغ، خودرواش را خاموش كند ؛ اين پيشنهاد هم چند مشكل اساسي دارد كه مي توان به يكي- دو مورد آنها اشاره كرد؛ اولاً اين كه خدا نكند 10 ثانيه از چراغ قرمز مانده باشد و خودروات روشن نباشد، از زمين و زمان بر سرت بوق مي بارد. تازه تا بيايي ماشينت را روشن كني و به خودت بجنبي، ممكن است يك شهروند زرنگ، در كمال ادب از يك گوشه جلو ماشينت بپيچد و راه را بر تو ببندد تا تو كه هيچ، تو و همه خودروهاي پشت سرت يك چراغ 4-3 زمانه ديگر هم ميهمان همين گله جا باشيد.
من پيرمرد تمام سربالايي بلوار آفريقا را تا روزنامه پياده آمدم و يك خودرو پيدا نشد كه راننده اش دل بسوزاند و سوارم كند. چرا؟ خب، چرا كه ندارد؟ ماشين هاي اين خيابان دو دسته هستند؛ دسته اول كار و زندگي دارند. اين دسته ترجيح مي دهند اصلاً وارد اين خيابان نشوند و اگر وارد شدند هم سريع تر فرار مي كنند كه گرفتار نشوند. اگر هم گرفتار شدند كه ديگر حوصله فكر كردن به وظايف شهروندي و انساني را ندارند كه بخواهند كسي را سوار كنند. دسته دوم هم اصلاً نمي توانند به كار ديگري غير از خيابان گردي و بلند كردن صداي ضبط و بوق زدن و چراغ زدن فكر كنند.
عجيب حكايتي است؛ مسير پايين به بالا هم كه خلوت تر است، براي راننده هاي دسته اول، مسير وحشتناكي شده، چرا كه اگر مجبور باشي، همين مسير را پايين بيايي، واي به حالت.
اگر مسئولان ترافيك شهر وقت كردند، يكي از بعدازظهرهايشان را در يكي از اين گونه خيابان ها بگذرانند، شايد متوجه نشوند بعضي از خيابان هاي پايتخت در ساعات به خصوصي اصلاً نمي توانند كمكي به تردد عابران بدون خودرو بكنند. حالا شما هر قدر دوست داريد براي مردم بگوييد كه از وسايل نقليه عمومي! استفاده كنند.
همشهريان عزيز! اگر از من مي شنويد، وقت خودتان را طوري تنظيم كنيد كه بتوانيد بعضي مسيرها را پياده طي كنيد؛ براي سلامتي تان هم موثر است. از من پيرمرد اين يك جمله را بشنويد و آويزه گوش كنيد.
البته در كنار اين توصيه فراموش نكنيد كه راه رفتن و پياده روي شرايط خاص خودش را دارد كه در تهران مهيا نيست. اين موضوع را همكاران جوانم در گزارش همين صفحه يادآوري كرده اند. نمي دانم چه بايد كرد؛ بايد به توصيه اين دوستان هنگام پياده روي كفش كوه پوشيد و عصاي كوهنوردي به دست گرفت يا كلا قيد زمين را زد و به دنبال پاي افزاري براي هوانوردي گشت.

روي موج 95
فضاي سبز مهمترين برنامه
سيد داوود عطايي- هفته گذشته شهردار منطقه،۱۳ ميزبان تيم راديويي راديو تهران بود تا به سؤالات شهروندان و خبرنگاران اين راديو پاسخ بگويد. گفت وگوي سردبير اين برنامه را با مهندس قديري - شهردار منطقه 13- مي خوانيد.
چرا اين قدر به ايجاد فضاي سبز در منطقه علاقه داريد؟
به خاطر زيباسازي، رفع آلودگي، ايجاد روحيه شادابي و نشاط.
شنيدم قصد داريد در پشت بام منازل هم فضاي سبز دائر كنيد.
در حال پيگيري هستيم؛ اگر دستور زيباسازي و ايجاد فضاي سبز عمودي صادر شود، حتماً!
چطور؟ پس نظر و اجازه مردم چه مي شود؟
البته با اجازه و مشاركت مردم برايشان در بام ها ايجاد فضاي سبز مي كنيم.
آن موقع آسيبي به بام و خانه نمي رسد؟
خير. آنچه در نظر گرفته شده، از نظر نوع فضاي سبز طوري است كه به ساختمان، هيچ گونه آسيبي نمي رساند.
اين طرح ايجاد فضاي سبز در كولرهاي مردم ديگر چه طرحي است؟
اين در حد پيشنهاد به مردم است؛ بعضي ها انجام دادند و نتيجه بسيار رضايت بخشي داشته.
چطور؟
پيشنهاد كرديم داخل در كولرها، لاي پوشال ها عدس كاشته شود.
عدس؟!
بله، چون پوشال داراي خاك و غبار است، نياز به خاك و گلدان نيست.
حتماً آب رساني هم توسط سيستم آب رساني كولر انجام مي شود.
بله! دقيقاً؛ يعني خاك و آب عملاً در اين كاشت در دسترس است. عدس شروع به جوانه زدن مي كند و در رويش خود، باعث ايجاد فضاي سبز روي درب هاي كولر مي شود؛ هم فضاي سبز به ما مي دهد، هم در تابستان، ايجاد تهويه خنك مي كند و از تابش مستقيم آفتاب و تخريب بدنه كولر جلوگيري مي كند وهم محصول قابل استفاده اي براي خانواده به ما ارزاني مي كند. نظر شما چيست؟
فوق العاده است! خوب فكر مي كنم با اين منوال كشاورزي هم ترويج پيدا مي كند!
بله! شهرداري منطقه 13 آماده هر نوع همكاري در اين زمينه است؛ اگر مردم خوب ما بخواهند.
پس فقط مشكل منطقه شما فضاي سبز است؟
(با لبخند) نه خير! مشكلات بسيار است ولي اولويت برنامه من، ايجاد فضاي سبز است.
شما در زمينه ايجاد فضاي ورزشي براي بانوان در منطقه با مشكل روبه رو هستيد؟
بله، در حال سعي و تلاش هستيم تا با اختصاص فضاي مناسب، مكان هاي بيشتري رادر اختيار ورزش خانم ها قرار دهيم كه همين جا از سازمان تربيت بدني درخواست همكاري داريم.
با مدارس منطقه 13 آموزش و پرورش چه ارتباطي داريد؟
در حد توان به ياري آنها مي رويم. در سال جاري به طور ميانيگن براي هر مدرسه 12000000 ريال كمك نقدي يا غيرنقدي داشتيم.
شنيدم كارگران شهرداري هنگام جمع آوري زباله، از مردم طلب ماهيانه مي كنند.
من از مردم خواهش مي كنم در مواجهه با اين موارد حتماً به شهرداري اطلاع دهند تا با خاطيان مقابله كنيم.
شنيده شده كه از كارگران افغاني در نواحي شهرداري استفاده مي شود. صحت دارد؟
نه! طبق دستوري كه به ما صادر شده حق استفاده از كارگر خارجي را نداريم. اگر پيمانكاري در نواحي شهرداري اين كار را بكند و گزارش اين امر را دريافت كنيم، شديداً با پيمانكار برخورد خواهيم كرد.
انتظار شما از مردم چيست؟
همكاري! مثلاً حتماً زباله هاي خودشان را ساعت۹شب در مكان هاي تعيين شده قرار دهند.
انتظار مردم از شما چيست؟
خدمت گزاري وخدمت رساني.
انتظار شما از شهردار تهران چيست؟
(نگاهي كرد و هيچ نگفت).

شهر آرا
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
سفر و طبيعت
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |  عكاس خانه  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |