Hamshahri Newspaper

فاطمه ابوطالبي
ماريا شاراپوآ در نوزدهم آوريل ۱۹۸۷ در نياگان در منطقه اي از روسيه متولد شد. پدرش سرگئي شاراپوآ معلم و بوكسور و مادرش آلايلنا يك اقتصاددان است. از ۴سالگي تنيس را شروع كرد و در سن ۶سالگي در تورنمنتي در روسيه شركت كرد. ماريا سال ۱۹۹۲ به آكادمي تنيس «نيك بالتري» در فلوريداي آمريكا رفت و در مدت دو سال دوري از خانواده تنيس را آموزش ديد. سال ۱۹۹۵ قهرمان مسابقات «orang Bowl» فلوريدا شد و پس از آن در تيم تنيس فدراسيون روسيه حضور يافت. سال ۱۹۹۶ اولين حضور ماريا در گرانداسلم بود. ۱۹۹۸ اولين قهرماني اش در مسابقات «WTA» توكيو در بازي هاي دو نفره به همراه مارتينا هينگيس به دست آمد. ماريا در سال ۱۹۹۷ هم توانسته بود به مرحله نيمه نهايي مسابقات قهرماني ويمبلدون راه يابد. او در سال ۱۹۹۹ در مسابقات تنيس اپن استراليا توانست به همراه مارتينا هينگيس در مسابقات دو نفره قهرمان شود. در اين سال ماريا به عنوان بهترين بازيكن در بازي هاي دو نفره انتخاب شد. ماريا سال هاي ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ را با آسيب ديدگي سپري كرد. سال ۲۰۰۱ زماني است كه او به عنوان يك بازيكن كاملاً حرفه اي در مسابقات حضور يافت. در سال ۲۰۰۳ در مسابقات انفرادي توكيو و كيوبيك سيتي و در مسابقات دو نفره بيرمنگام مقام اول را كسب كرد. ماريا در سال ۲۰۰۵ هم در مسابقات تك نفره توكيو، دوحه، بيرمنگام و ويمبلدون مقام اول را به خود اختصاص داد. حضور در مرحله نيمه نهايي مسابقات اپن استراليا، يك چهارم نهايي رولندگراس، قهرماني ويمبلدون و حضور در مرحله نيمه نهايي اپن آمريكا از موفقيت هايي است كه در كارنامه اين تنيسور روسي به چشم مي خورد.
ماريا علاوه بر تنيس به كتابخواني، موسيقي و فيلم علاقه دارد ضمن اينكه گهگاهي به ورزش هايي چون گلف، بسكتبال و هاكي روي يخ مي پردازد. به حيوانات خانگي علاقه دارد و آنها را نزد خود نگهداري مي كند. شركت ها و كارخانجاتي چون موتورولا، هوندا، آديداس، پارلوكس فراگرانس-لوكوس- رولكس و يانكس اسپانسرهاي او هستند و ماريا با انعقاد قراردادهايي با اين شركت ها به تبليغ محصولات آنها پرداخته و مي پردازد. امسال و همزمان با برگزاري مسابقات تنيس اپن استراليا ماريا به عنوان يكي از تنيسورهاي موفق در اين مسابقات شركت كرد و تا مرحله يك چهارم نهايي پيش رفت.
* خانم شاراپوآ الگوي شما در تنيس چه كسي است؟
-الگويي ندارم. براي من مهم اين است كه خودم باشم و در مسير اهدافم حركت كنم. اگرچه با اشتفي گراف آشنايي خاصي ندارم اما هدف من همان موفقيت هايي است كه اشتفي به آنها رسيده است. گرنداسلم و مقام هاي ديگر. من همين ها را مي خواهم.
*دوست داريد هميشه معروف باشيد؟
-هدفم اين است كه شماره يك و نفر اول باشم پس از اين است كه چيزهاي ديگر را كسب كنم.
*رابطه شما با ديگر تنيسورهاي زن اين مسابقات(اپن استراليا) چگونه است؟
-ماريا كريلنكو دوست خوب من است. از چهار سالگي او را مي شناسم. او يك دوست خيلي خوب براي من است. اما با دخترهاي ديگري كه اينجا هستند فقط در حد يك سلام و احوالپرسي برخورد دارم، چون سن آنها خيلي بيشتر از سن من است.
البته طبيعي است كه وقتي قرار است فردا با آنها مسابقه بدهي نمي تواني با آنها خيلي دوست شوي .
*پيش از آغاز مسابقات گفته بوديد؛ در هر بازي بهتر مي شويد. آيا چنين احساسي را داريد؟
-فكر مي كنم نكته اصلي است كه آدم بايد صبور باشد. همانطور كه مي دانيد من هر كاري كه بتوانم انجام مي دهم، منتها كار خيلي سخت است، چون هر مسابقه با مسابقه ديگر كاملا متفاوت است و شرايط خودش را دارد. اما آنچه كه باعث شده اين تورنمنت سخت تر شود اين است كه هر روز بايد بيرون رفت و مسابقه داد. هوا هم خيلي گرم است و باد هم مي وزد.
*نظرتان در مورد اينكه بعد از هر مسابقه بايد امضاهاي زيادي بدهيد و اينكه همه دوست دارند با شما عكس بگيرند چيست؟ آيا ترجيح نمي دهيد بيرون نرويد؟
-من اصلاً به اين موضوع فكر نمي كنم. اينجا همه خيلي مهربانند و اين خيلي خوب است.
چيزهايي كه در اين دوره از مسابقات وجود دارد را در هيچ كجاي ديگر نديده ام. با اين حال اگر كسي از من بخواهد با او عكس بگيرم يا برايش امضا كنم، او را نااميد نمي كنم. يعني من هيچكس را در اين موارد نااميد نمي كنم و حس بدي نسبت به اين كار ندارم. اين براي من كار سختي نيست و با خوشرويي آن را انجام مي دهم.
*بعضي از ورزشكاران فقط به ورزش خودشان توجه دارند و هيچ وقت مسابقات ديگر مثل فوتبال يا تنيس يا هرچيز ديگري را از تلويزيون دنبال نمي كنند و اصلاً تلويزيون نمي بينند، نظر شما در اين مورد چيست؟ آيا به تماشاي تلويزيون علاقه داريد؟
- من طرفدار تيم يا بازي خاصي نيستم، علتش را هم نمي دانم. منظورم اين است كه مثلاً ترجيح مي دهم تنيس نگاه نكنم مگر اينكه بازي خيلي حساس باشد.
*آيا براي اينكه حريفان آينده تان را بشناسيد، مسابقاتشان را تماشا مي كنيد؟
-نه.نه. اين كار را نمي كنم.
*پس از اينكه دور اول مسابقات را پشت سرگذاشتيد به خودتان چه مي گوييد كه بتوانيد در تورنمنت پيروز شويد؟ مثلاً نمي گوييد كه بايد بهتر بازي كنيد؟
-من هميشه به خودم مي گويم كه بايد در مسابقات آينده بهتر سرويس بزنم.
*دوست داريد در تنيس چه چيزي عوض شود؟
-منظورتان دنياي تنيس است؟!
*بله دوست داريد در اين دنيا چه چيزي عوض شود؟
-بله. فكر مي كنم كه خيلي چيزها مي توانند دنياي تنيس را براي بازيكنان جذاب تر كنند، همچنين براي تماشاگرها. در درجه اول فكر مي كنم كه همه مي دانند كه فصل برگزاري مسابقات تنيس خيلي طولاني است يعني اينكه ده ماه و نيم از سال مسابقات تنيس در نقاط مختلف جهان در حال برگزاري است و اگر به كسي بگويي كه در تمام اين مدت تنيس بازي مي كنم مي گويد حتماً شما ديوانه ايد و اگر هيچ چيزي از تنيس نداند فكر مي كند كه كاملاً عقلمان را از دست داده ايم و خل شده ايم. به هر حال فكر مي كنم كه بايد تغييراتي در زمين هاي مسابقات و توپ هايي كه با آنها بازي مي كنيم ايجاد شود. همانطور كه مي دانيد در جاهاي مختلف زمين ها فرق دارد. يك جا چمن مصنوعي است يك جا با زمين سفت طرف هستي يك جا هم توپ هايي هستند كه وزن يكساني ندارند. خلاصه اينكه خيلي چيزها وجود دارد كه در هر بازي با بازي ديگر متفاوت است. چيزهايي هم وجود دارند كه تماشاگران تنيس متوجه آنها نمي شوند و گاهي اوقات نمي فهمند كه خيلي از تورنمنت ها مهم تر از تورنمنت هاي ديگر هستند. فكر مي كنم كه بايد يك ساختار بهتري را براي مسابقات در نظر گرفت به نظر من WTA، ATPو ITF بايد يكي شوند.
*يك سؤال شخصي: شما گفتيد آسان نيست كه از ميان رقباي خود دوست پيدا كنيد آيا برهمين اساس هميشه با پدرتان هستيد؟
-اين خيلي خوب است و به آن احترام مي گذارم.
*دوست داريد در آينده دوستي هاي بيشتر و عميق تري داشته باشيد و فرصت داريد با آدم هاي ديگري ديدار كنيد؟
-يعني اينكه آدم هاي مختلف را در جاهاي مختلف دنيا ببينم؟!
*بله.
-بله. فكر مي كنم كه يكي از بهترين كارهاي دنيا اين است كه دور دنيا بچرخي و آدم هاي جديد ببيني. هميشه از ديدن آدم هاي جديد خوشحال شده ام و دوست داشته ام كه با آدم هاي مختلف كار كنم. هميشه هم اين فرصت را داشته ام كه با آدم هاي جديد از كشورهاي مختلف ارتباط داشته باشم. همواره از اينكه بدانم يك آدم جديدي كارش چيز ديگري است با او آشنا شوم و از زندگي او و چيزهايي كه دوست دارد مطلع شوم. لذت مي برم بله، من هميشه ديدن افراد جديد را دوست دارم اما اين بدين معني نيست كه با هر كسي در هرجايي دوست شوم.
يعني اينكه چند تايي دوست دارم اما از وقتي كوچكتر بوده ام با آنها دوست شده ام و اينگونه است كه آنها هنوز دوستان من هستند. همانطور كه مي دانيد خيلي سخت است كه به مرحله اي برسيد كه با هر كس كه در خيابان ديديد، دوست شويد. چون اصلاً نمي دانيد كه آن طرف از شما چه مي خواهد.