دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۴
آسيب شناسي فرهنگ عاشورا
001095.jpg
علي دوستي، سميه صيادي فر
پس از آفرينش عاشورا توسط شهيدان كربلا و تبديل آن به يك فرهنگ توسط اهل بيت(ع) اين فرهنگ عظيم انساني، نيازمند صيانت و حفاظت بوده و هست، صيانت در برابر امواج بنيان كن جهالت ها و عداوت ها، حفاظت از آسيب هاي دوستان نادان و دشمنان دانا، تلاش و مجاهدت در برابر فراموشي عاشورا يا اهداف آن، مقاومت در برابر تحريفات گوناگون لفظي و معنوي.
سئوالات مهمي در ارتباط با پاسداري از فرهنگ عاشورا مطرح است. از جمله اينكه:
۱- اين مسئوليت سنگين بر دوش چه كسي نهاده شده است؟ چه فرد يا گروهي وظيفه حراست از عاشورا و آرمان هاي بلند آن را دارد؟
۲- حراست و پاسداري چگونه انجام مي شود و شيوه آن چيست؟
درباره سئوال اول آنچه پيش از هر چيز به ذهن خطور مي كند، آنكه، تنها كساني عاشورا شناسانند كه توانايي حراست از آن را دارند، آن كس كه با عاشورا بيگانه است، اهداف و آرمان هاي آن را نمي شناسد و يا به آن ايمان ندارد، چگونه مي تواند پاسدار عاشورا باشد؟ كساني كه با شناختي عميق و ايماني محكم، دل در گرو عاشورا و عاشورائيان دارند، وظيفه حفاظت و پاسداري از آن را بر دوش دارند. پس اين مسئوليت بزرگ بر دوش عموم شيعيان، به ويژه عالمان ديني سنگيني مي كند كه نخست عاشورا را هر چه بيشتر و عميق تر بشناسند، آنگاه به پاسداري از آن و بازخوانيش براي مردم همت گمارند.
اما درباره پرسش دوم و چگونگي پاسداري از عاشورا، درجات و مراتب مختلفي را مي توان در نظر گرفت، در درجه اول نكوداشت نام عاشورا و بزرگداشت شهيدان نينوا، وظيفه اي مهم و سنگين است. اين مسئوليتي است كه در توان تمام مردم مي باشد. اقامه مراسم عزا و برپايي خيمه هاي عزاداري سالار شهيدان ، به راه انداختن دسته جات و هيات ها و غيره، مي تواند شكل هاي مختلفي از اين مهم باشد و هر كدام به نوبه خود لازم و ضروري است و نشانه اي از تقوا و تعظيم شعائر الهي و عبادتي بزرگ است كه از بهترين و برترين عبادات شمرده مي شود. البته مرحله دوم مسئوليت حفاظت و حراست از فرهنگ عاشورا، كه پاسداري از اهداف و آرمان هاي آن است و توده هاي مردم، به ويژه جوانان را با محتواي واقعي مصيبت نينوا آشنا مي كند، بر دوش عالمان و فرهيختگان و پرچمداران فرهنگ اصيل جامعه است. آنان هستند كه بايد آسيب ها را بشناسند و جامعه را در جريان آنها قرار دهند و به شناخت و ايمان آنها از اهداف عاشورا و عوامل پيدايش مصيبت عظماي كربلا عمق بخشند. اين وظيفه مهم عالمان دين است كه با بدعت ها و انحرافات جاهلان و كوته فكران و تحريف دشمنان به مبارزه برخيزند و درخت تناور فرهنگ عاشورا را از آسيب ها و آفت ها مصون نمايند.
«نبايسته هاي» فرهنگ عاشورا
«نبايسته ها» طيفي از مسائل و موضوعاتي را تشكيل مي دهد كه مراسم و محافل سوگواري بايد از آنها منزه و مبرا باشند. مرزها و حدودي كه بايد توسط همگان از شركت كنندگان و آحاد معمولي مردم تا بانيان و دست اندركاران و مديران و سخنرانان و مرثيه سرايان و مرثيه خوانان و غيره مراعات گردد و كسي اجازه تخطي از آن را به خود ندهد. اين مرزها و خط هاي قرمز شرعي - عقلي، پاره اي جنبه عملي و رفتاري دارد و پاره اي از آنها بيشتر به جنبه هاي نظري و فكري ارتباط پيدا مي كند.
آنچه در پي مي آيد، گزارشي مختصر از مهمترين اين مرزهاست.
۱- پرهيز از محرمات الهي
عزاداري و سوگواري در رثاي سيدالشهدا(ع) علاوه بر انديشه  اي كه آن را به عصر صفويه نسبت مي دهد، از ضروريات مذهب اهل بيت (ع) است. طبق رواياتي متواتر، نكوداشت حادثه عاشورا و مصيبت كربلا،  عبادتي بزرگ و به گفته امام خميني (ره) از راه هاي نزديكي به خداوند شمرده مي شود. ولي شرط اوليه اين عبادت بزرگ، پرهيز از محرمات الهي در انجام دادن آن است. مراسم عزاداري چنانچه آميخته با گناه و ارتكاب حرام باشد، نمي توان براي آن چندان ارزشي قائل شد. براساس مباني ديني، هدف، توجيه كننده وسيله نيست و تنها با استفاده از روش ها و ابزارهاي مجاز و مشروع است كه برگزاري مجالس و مراسم عزاداري عبادت شمرده مي شود و اين محافل را به اهداف والاي نهضت كربلا نزديك مي كند. «انما يتقبل الله من المتقين» (مائده/۲۷) آن هنگام كه فرزندان آدم قرباني شدند و قرباني يكي پذيرفته و از آن ديگري مردود شد. هابيل، در پاسخ قابيل كه او را به كشتن تهديد كرده بود، اعلام كرد: همانا «الله» از تقواپيشگان و پرهيزكاران مي پذيرد. اين سخني است كه در همه جا، ساري و جاري است. تمامي دست اندركاران مجالس عزاداري امام حسين(ع) وظيفه خود بدانند كه احكام فقهي و شرعي مربوط به اين مجالس را فرا گيرند و دنبال كنند، تا مراسم آنها، داراي آثار ارزشمند معنوي باشد و بوي و عطر حسيني بگيرد. چگونه مي توان در رثاي سيدالشهداء و مصائب جانسوز او، در ماتم نشست ولي مراسم او را با ارتكاب گناه سرپا نگه داشت. در حالي كه خود آن حضرت، هدف از قيام خود را با فرزدق اين گونه در ميان مي گذارد:
«يا فرزدق، ان هولاء قوم لزموا طاعه الشيطان و تركوا طاعه الرحمان، و اظهروا الفساد في الارض و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استأثروا في اموال الفقراء و المساكين و انا اولي من قام بنصره دين الله و اعزاز شرعه والجهاد في سبيل الله تكون كلمه الله هي العليا»
«امويان پيروي شيطان را برگزيده و طاعت رحمان را رها كرده اند. در زمين به رواج فساد پرداخته، حدود را باطل و شراب مي نوشند و اموال فقرا و مساكين را به يغما مي برند و من از هر كس ديگر سزاوارترم كه به ياري دين و عزت بخشي شرع و جهاد در راه خدا قيام كنم تا «كلمه الله» سرفراز و برافراشته شود.»
وقتي روح قيام حسيني، مبارزه با اطاعت شيطان و فساد و گناه و چپاول دارايي مستمندان است، چگونه مي تواند مجالس نكوداشت آن، همراه با پيروي شيطان و تخلف از دين باشد، حال اگر مجالس سالار شهيدان با اموال نامشروع برپا شود و هزينه هاي آن از طريق ربا، اجحاف به مردم، غصب اموال ديگران، رشوه، كم كاري، تضييع حقوق، نپرداختن خمس و زكات، تأمين گردد، اگر از طريق يغما بردن اموال عمومي و چپاول بيت المال، خيمه حسيني برافراشته گردد، آيا مي  تواند وسيله تقرب الي الله باشد؟
اگر مرثيه خوانان به اسم سبك جديد و نوآوري، به سراغ سبك هاي نامشروع بروند، چگونه مي تواند طاعت محسوب شود؟
طبق اين معيار است كه براساس مباني فقهي، اگر صداي بلندگوي مجالس، مزاحمت براي ديگران فراهم آورد، اگر عزاداري به گونه اي باشد كه ضرر جسمي قابل ملاحظه اي براي فرد داشته باشد و اگر گويندگان و سخنرانان و مرثيه سرايان و خوانندگان، به جعل اكاذيب بپردازند و بدون نقل از منابع معتبر تاريخي و قابل قبول، به قصه پردازي مشغول شوند و به هدف جلب و راضي نگه داشتن مخاطب و پركردن مجلس و كسب درآمد و شهرت به هر شيوه و روش و سخني روي آورند، در اين قبيل موارد چگونه مي توان مشروعيت اين اعمال را تأييد كرد، تا چه رسد به پذيرش آنها نزد خداوند؟
آيا وظيفه گروه هاي گرداننده و برپا كننده محافل حسيني آن نيست كه به متون معتبر و مستندهاي صحيح مراجعه كنند، سطح معلومات و اطلاعات تاريخي خود از واقعه كربلا را بالا ببرند و با تحقيق و تتبع، به اين حرفه ارزشمند مشغول شوند و آن را وسيله كسب مال و آبرو قرار ندهند؟ آيا اين وظيفه مديران فرهنگي جامعه و سياست گذاران كلان در اين بخش نيست كه با توجه به بعد تاثيرگذاري و اهميتي كه مجالس سوگواري دارد، در جهت سامان دهي ناهنجاري هايي كه ذكر شد اقداماتي انجام دهند؟ به نظر مي رسد: همچنان كه در ساير رشته هاي هنري و فرهنگي، دست اندركاران و توليدكنندگان اين آثار، آموزش كافي مي بينند، مي توان مراكزي آموزشي به وجود آورد تا افراد دست اندركار همچون شاعران و مداحان و نويسندگان و روضه خوانان و... به طور تخصصي اطلاعات لازم در اين بخش را فرا گيرند و با استفاده از آموزش زبان عربي و تاريخ صدر اسلام و حادثه كربلا و همچنين احكام فقهي مرتبط با عزاداري و احاديث و روايات اين باب و مطالب هنري و اخلاقي لازم براي اين رشته ها، به هر چه بهتر و با شكوه تر برگزار شدن مجالس عزاداري امام حسين (ع) كمك كنند. آنها بايد خود، عاشورا را بشناسند تا بتوانند به ديگران  آن را بهتر معرفي كنند.
۲- سست كردن پايه هاي اجتماعي مذهب و دين
يكي ديگر از «نبايسته هاي رفتاري» در مراسم عزاداري، پرداختن به كارهايي است كه پايه هاي اجتماعي دين را سست و تضعيف مي كند و آموزه هاي ديني را در چشمان دوست و دشمن موهن و لرزان جلوه مي دهد. يكي از مرزهاي فقهي سوگواري براي سالار شهيدان (ع) همين است كه موجب وهن مذهب نشود. رفتارهاي موهن ممكن است، با صرف نظر از وهن انگيز بودن، خود، في نفسه، نيز حرام باشند و ممكن است خودشان، بدون توجه به وهن انگيزي آنها، مباح و روا باشند. در هر حال وقتي شيوه  سوگواري و مطالب ارائه شده توسط گويندگان و مضمامين القاء شده توسط مرثيه خوانان، به گونه اي باشد كه موجب تحقير دين و مذهب شد و آموزه هاي ديني را غيرعقلاني و بي پايه و اساس معرفي كند، بايد با حساسيت كامل از اين امور اجتناب كرد. به قول حاجي نوري وقتي سخنران هر قصه و مطلب دروغ و راستي را با هم آميخت و هر خبر بي پايه و اساس را بدون مراجعه به اسناد معتبر نقل كرد يا از خود بافت، علاوه بر گناه و حرامي كه مرتكب شده سبب وهن مذهب گرديده است، گسترش اين منكر بزرگ بدانجا مي انجام كه در كتب خود بنويسند: شيعه بيت كذب است. به گفته شهيد قاضي طباطبايي؛ يكي از مضرات اين كار، هر چند از روي محبت نسبت به سيدالشهدا (س) باشد، آن است كه دشمنان تشيع به خصوص وهابي مسلك ها، اصل تاريخ كربلا را به آن دروغها ضميمه كرده و اساس صحيح را قياس به آن ناصحيح ها و انكار مي كنند، چنانچه ابن تيميه حراني حنبلي ادعا كرده سر مبارك سيدالشهدا (ع) را به شام نبرده اند و از خاندان آن حضرت كسي را اسير نكرده اند.
اگر مصلحاني چون حاجي نوري، يكصد سال پيش به موضوع وهن مذهب توجه كردند و همگان به ويژه عالمان را به مبارزه با برخي پديده هاي عزاداري كه موجب وهن مي شود، دعوت نمودند، در زمان حاضر كه سطح علمي و آگاهي افكار عمومي مردم، به ويژه جوانان و دانشجويان، ارتقاء يافته است و در اين عصر، كه عصر ارتباطات نام گرفته و فن آوري اطلاعات بشر را قادر ساخته، در زماني بسيار اندك با استفاده از شيوه هاي نوين رسانه اي و نرم افزاري هر پيامي را به دورترين نقاط زمين بفرستد، در چنين زماني، هرگاه مطالبي بي پايه گفته يا نوشته شود، يا رفتاري ناصحيح و نامعقول از گروهي سر زند يا شعار و رثايي غلوآلود و شرك آميز خوانده شود، فوراً اين قبيل گفتار، نوشتار و رفتار به سراسر عالم مخابره مي شود و زمينه را براي دشمناني كه مترصد ضربه زدن و ايراد اتهام بر مذهب اهل بيت (ع) و مسلمانان مي باشند، فراهم مي آورد و در نتيجه خسارات جبران ناپذيري را برجاي خواهد گذاشت كه با اساس پيام عاشورا ناسازگار است.
به ويژه در حال حاضر كه در پي وقوع انقلاب اسلامي، فرهنگ عاشورا، توان نيرومند خويش را در صحنه بين المللي به اثبات رسانيده است و آنان كه منافع خود را با پيام حسين (ع) در خطر مي بينند، آماده اند با هر بهانه اي سيل خروشان امواج تبليغي خود را گسيل دارند و افكار عمومي جهانيان، به ويژه جوانان آرمان گراي مسلمان و حق طلب را كه اكنون در بسياري از مناطق حساس همچون لبنان و فلسطين به سوي اهداف حسين (ع) جلب شده اند را،  منحرف كنند و آنان را از دنبال كردن سيره و روش حسين (ع) مأيوس گردانند. براساس همين هوشمندي و زمان شناسي است كه فقيهان بزرگي همچون امام خميني(ره) عزاداري موهن مذهب را ناروا دانسته و تحريم كردند. معمار جمهوري اسلامي با آنكه معتقد بودند عاشورا با همان سنت هاي سابق باقي باشد و دستجات سينه زني و نوحه خواني به همان قوت خودش باشد و سينه زني و نوحه خواني ها را رمز پيروزي ملت مي شمرد ولي هشدار مي داد كه قلمفرساها، با اسامي مختلف، شما را از اين مسير منحرف نكنند. با اين همه نسبت به جهات غيرشرعي عزاداري حساس بود و مي فرمود: «ما و هيچ يك از دينداران نمي گوييم كه با اين اسم هر كس، هر كاري مي كند خوبست.»
در همين ارتباط، از كارهاي ناروايي كه بسياري از اوقات وهن مذهب را نيز در پي دارد و پرهيز از آن ضروري است، رقابت هاي ناسالمي است كه گاهي ميان دستجات عزاداري و هيأت هاي مذهبي بروز مي كند و موجب دودستگي و پراكندگي مي گردد،  چشم و هم چشمي در محافل سوگواري و عاشورائيان سم مهلك و كشنده اي است كه اهداف عزاداري را زير سؤال مي برد و جوانان عاشق ابي عبدالله (ع) را دلسرد مي كند.
۳- تحريف لفظي و معنوي عاشورا
از سرفصل هاي مهم نبايدهاي عاشورا كه در بحث آسيب شناسي، مهمترين بخش را تشكيل مي دهد و به ابعاد مختلف فكري و نظري و اعتقادي عاشورا مربوط مي شود شناخت تحريفات عاشورا و اطلاع رساني نسبت به آن است. اهميت اين بخش از آن رو است كه به انديشه عاشورا و ابعاد سازنده آن پيوند مي خورد و تأثيري ژرف در سرنوشت حال و آينده جامعه دارد.
شخصيت فرهيخته و زمان شناسي كه با دقت بر روي واژه «تحريف» بر اين آسيب انگشت نهاد و ابعاد آن را تشخيص داد و معرفي كرد، شهيد آيت الله مطهري است. از نگاه وي كه به پيشتازي حاجي نوري در اين موضوع تأكيد دارد، اگر كاري كنند كه يك جمله يا نامه يا شعر مثلاً، آن مقصودي را كه بايد بفهماند، نفهماند و مقصود ديگري را بفهماند، اين تحريف است. البته تحريف همچنان كه در يك سخن عادي ممكن است رخ دهد، مي تواند در يك موضوع بزرگ اجتماعي رخنه كند. تحريف هرچند، نبايد اتفاق بيفتد و محكوم است ولي اگر در سخن عادي باشد، خطرناك نيست، چون به حيات و سعادت اجتماع ضربه نمي زند و در مسير اجتماعي انحراف ايجاد نمي كند. ولي اگر يك موضوع اجتماعي بزرگ تحريف شود، مثلاً تحريف كردن شخصيت ها، آنان كه قولشان، عمل و خلقشان براي مردم نمونه و حجت است، خيلي خطرناك است. حادثه كربلا، حادثه اي بزرگ است كه در تربيت و خلق وخوي ما اثر جدي دارد. حادثه اي كه ميليون ها نفر و ميليون ها ساعت براي آن صرف مي شود و مبالغ هنگفتي هزينه مادي آن مي گردد، تحريف در چنين حادثه اي ضررهاي جبران ناپذير دارد.
درباره عوامل تحريف، استاد شهيد مطهري از دو عامل: اغراض دشمنان و تمايل بشر به اسطوره سازي به عنوان عوامل عمومي تحريف تاريخ كه اختصاص به حادثه عاشورا ندارد، ياد مي كند پس از آن از عامل سومي به عنوان عامل خاص كه تنها مربوط به حادثه كربلاست ياد مي كند، عاملي كه موجب گشت استفاده از وسيله و ابزار هرچند نامقدس تجويز شود.
براي رسيدن به هدفي مقدس عده اي گفتند: گريستن بر امام حسين(ع) هدفي مقدس و منزه است و براي رسيدن و انجام دادن آن، هر كاري مجاز و رواست، در نتيجه افرادي در اين قضيه دست به جعل و تحريف زدند.
تحريف هاي معنوي حادثه عاشورا
حماسه كربلا، از يك سو علل و عواملي دارد و از سوي ديگر اهداف عالي، كه اين علل و اهداف گرفتار تحريف، گرديده اند. عده اي عالمانه يا جاهلانه، عامدانه يا غافلانه، نهضت حسيني را به گونه اي تفسير كرده اند كه يا علل و عوامل پيدايش اين رخداد را دستخوش تغيير مي كند و آن را دگرگونه جلوه مي دهد يا اهداف آن را به گونه اي معرفي مي كند كه با اهداف واقعي آن و متون تاريخي مستند و پژوهش هاي عميق علمي ناسازگار است. آنچه در پي مي آيد، گزارش گونه اي از اين تحريفات است.
الف- عاشورا، كفاره گناهان مردم
از جمله تحريفات معنوي كه هدف اصلي قيام اباعبدالله(ع) را وارونه جلوه مي دهد، پنداري است كه بسياري از افراد قشري و شايد مقدس دارند و مي گويند: امام حسين(ع) براي بخشش گناهان شيعيان خود كشته شد. اينان با استناد به رواياتي كه فضيلت گريستن بر سيدالشهدا(ع) را برمي شمرد و تشويق و ترغيب به عزاداري مي كند و پاداش آن را آمرزش گناهان و ورود به بهشت برين مي داند تمامي اهداف حسيني را به يك باره فراموش مي كنند و نوعي اباحه گري را ترويج مي كنند. شبيه آنچه در انديشه مسيحيت راه يافته است كه مسيح(ع) را فردي لقب مي دهند كه به دار آويخته شدن او را، كفاره معاصي امت او مي پندارند.
خطر اين تحريف آن است كه نه تنها قيام حسيني، كالبدي مي شود، بي روح و بي خاصيت، بلكه وسيله و ابزاري مي گردد، در دست كساني كه صددرصد در برابر اهداف حسيني قرار گرفته اند. اين تحريف هدف امام حسين(ع) را دقيقاً وارونه و برعكس مي كند. اگر هدف از حماسه كربلا، اطاعت خداوند و اقامه ارزش هاي ديني بود، در اين تفسير، كاملاً اين اهداف منسوخ مي شود و جاي آن را صرف گريستن و اقامه محافل عزاداري، بدون ذكر معارف ديني و احكام شرعي، مي گيرد. در اين تحريف، عاشورا، مي تواند ابزاري گردد در دستان افرادي كه از نظر شخصيت و چهره واقعي، تفاوتي با امويان و قاتلين امام حسين(ع) ندارند، كساني كه اگر در محرم ۶۱ هجري بودند، چه بسا در لشگر عمر سعد قرار مي گرفتند. در برابر اين تحريف وظيفه عالمان آگاه و متعهد آن است كه با مستندسازي دقيق و استفاده از گفته ها و روايات امام حسين(ع) و اهل بيت(ع) و سيره و رفتار ايشان و اصحاب و يارانشان، بي اساسي اين تحريف برداشت گونه را براي عموم مردم آشكار گردانند.
ب- عاشورا، تكليف خصوصي امام حسين(ع)
تحريف ديگري كه چه بسا در قالب برداشتي علمي از حماسه خونبار كربلا، ممكن است جلوه كند، به علل و عوامل رخداد نينوا مي پردازد و آن را وظيفه شرعي و تكليف خصوصي سيدالشهدا(ع) معرفي مي كند. طبق اين برداشت مقتضاي روايات آن است كه حادثه كربلا را قضيه اي بدانيم كه از ابتداي خلقت رقم خورده بوده و اين تكليف امام حسين(ع) بود كه بر اساس همان فرمان ازلي الهي عمل و خود را قرباني و فدا كند. در اين رابطه، سخن آن حضرت خطاب به ابن عباس و ابن زيبر: «ان رسول الله(ص) قد امرني بامر و انا ماض فيه؛ پيامبر(ص) مرا مأمور به فرماني كرده كه به دنبال آن مي باشم» و سخن ايشان به محمد حنفيه «اتاني رسول الله(ص) بعد ما فارقتك فقال: يا حسين اخرج فان الله قد شاء ان يراك قتيلا‎/ پيامبر(ص) را مشاهده كردم كه به من فرمان خروج داد، چون خداوند مي خواهد مرا كشته ببينيد »، مي تواند مستند اين برداشت قرار گيرد. همچنين روايات فراواني كه نشان مي دهد، پيامبران و اولياي الهي همچون: نوح، ابراهيم، ذكريا، عيسي، يوشع بن نون و پيامبر خاتم(ص) از وقوع قتل امام حسين(ع) توسط جبرئيل خبر داشته و به ديگران نيز اطلاع داده بوده اند. گويا حادثه كربلا، حادثه اي خاص و مخصوص فرزند رسول خاتم(ص) بوده كه از ازل رقم خورده است و امام حسين(ع) چاره اي جز انجام دادن آن را نداشته است. اين برداشت به ظاهر علمي و مستند، تحريفي ماهرانه است كه به قول شهيد مطهري(ره)، حادثه كربلا را از نظر اثر مفيد داشتن عقيم مي كند. وقتي گفته شد دستور خصوصي، اين حادثه از مكتب بودن و قابل پيروي بودن، بيرون رانده شده و نشان داده در برابر ظلم و ستم و فساد و تباهي، اسلام دستور عمومي ندارد، تنها تكليف خصوصي امام حسين(ع) بوده است كه در برابر اين ناهنجاري ها بايستد و جان فدا كند. خطر اين تحريف خطرناك آن است كه قيام حسين(ع) را از اسوه بودن مي اندازد و نيروي حركت و الگوي قيام را از ملت هاي عالم كه مي خواهند از يوغ استبداد و ظلم و استكبار و جهالت رهايي يابند و به حق و عدالت و پاكي روي آورند، مي گيرد.
منقولات تاريخي و روايات مستند اين برداشت، كه فرمان پيامبر(ص) را به امام حسين(ع) منعكس مي كند و از مطلع بودن اولياي بزرگ الهي از جريان كربلا خبر مي دهد منافات با اين حقيقت ندارد كه سيدالشهدا(ع) به عنوان امام معصوم؛ كه سيره و روش او سنت است و حجت و قابل تمسك، پيروان و عاشقان او نيز، همچون خود او موظفند در برابر بي عدالتي و اسلام زدايي امويان هر زمان، بايستند و از حريم دين الهي و حقوق انساني دفاع كنند.
امام خميني(ره) در همين زمينه مي فرمايد: حضرت سيدالشهدا(ع) به همه آموخت كه در مقابل ستم، در مقابل حكومت ظالم چه بايد كرد و مي فرمايد:» عمل امام حسين، سلام الله عليه دستور است براي همه ،«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا.»
ج- عاشورا و تحريف هاي نو
در بررسي تحريف هاي معنوي عاشورا، بايد اذعان كرد دو تحريف پيش گفته، تحريف هايي بود كه در دهه هاي گذشته و پيش از انقلاب اسلامي، جولانگاه زيادي داشتند و با طلوع خورشيد انقلاب و روشنگري حقايق توسط امام(ره) و فرزانگاني چون شهيد مطهري، تا حدودي، زواياي پنهان آن تحريف و آسيب ها پديدار گشت، هرچند خطر آنها را نمي توان صددرصد منفي شمرد و امكان بروز آنها با شيوه ها و قرائت هايي نوين وجود دارد،ولي در سال هاي اخير، در گوشه و كنار، از گفتار و نوشتار پاره اي محافل و نشريات، زمزمه هايي به گوش مي رسد كه از تكوين نطفه هايي نو از تحريفات جديد خبر مي دهد. امروزه با ادبيات متفاوت و گويش هايي نوين، مطالبي پيرامون فرهنگ عاشورا بيان مي شود كه مي تواند نشانگر برخي بيماري ها باشد.
اين كه اخيراً برخي افراد، عزاداري امام حسين(ع) را ادامه آيين سوگ سياوش بر اساس اساطير ايران باستان مي شمرند كه مردم تا پيش از دوره صفويه براي نه گفتن به حكومت، به آن مي پرداختند و با از بين رفتن آيين سياوش و جايگزيني عزاداري امام حسين(ع) اين آيين ها در خدمت حكومت قرار گرفت، اين كه ميان امام حسين(ع) با تراژدي هاي افسانه اي همچون آنتيگونه و سياوش مقايسه مي شود و با اين مقايسه، تراژيك بودن عاشورا القاء مي گردد، اين كه مي گويند: «امروزه ديگر از دشمنان و كشندگان امام حسين(ع) خبري نيست و هنوز هم از داستان حسين استفاده كردن و عنصر انتقام، عنصر كينه توزي و عنصر خشونت و خونريزي را زنده نگه داشتن و از طريق تحريك عواطف، دشمنان موهوم و غيرموهوم تراشيدن و اين حادثه را خرج آن امور كردن، شايسته نيست.» اين كه القاء مي شود «پيامبر(ص) در بدر و حنين شمشير زد و كربلا پيامدهاي همان جنگ ها بود و خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت ميوه هايي جز خشونت به بار نمي آورد. اين كه، فرهنگ شهادت خشونت آفرين شمرده مي شود، اين كه پيشنهاد تغيير زيارتنامه امام حسين(ع) و جايگزيني آزادي به جاي«اشهد انك قد اقمت الصلوه و اتيت الزكوه و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر»داده مي شود، اين كه براي قرن ها بزرگداشت قيام عاشورا، حاصلي جز تأثر و حزن ارزيابي نمي شود و مواردي از اين قبيل، نشانه هايي از اين واقعيت است كه جامعيت و تقدس فرهنگ عاشورا، در قالب مطالبي به ظاهر زيبا و فريبنده، با آسيب هايي جديد و پيچيده مواجه است و مواجهه و دفع اين آسيب ها، نيازمند تبيين مكتب عاشورا با ژرف انديشي و نكته سنجي همه جانبه است.
آيا به راستي عاشورا جنبه هاي اساطيري و افسانه اي دارد كه با اسطوره افسانه سياوش و غيره مقايسه شود؟ در حالي كه از شگفتي هاي حماسه كربلا آن است كه تمامي خصوصيات و ويژگي هاي آن حادثه، با ذكر جزيي ترين مسايل در سينه تاريخ محفوظ است و متون تاريخي و روايي مستند، به طور دقيق اين واقعيت را گزارش مي كنند، البته ممكن است در برخي نوشتجات غيرمعتبر مطالبي مبالغه آميز و اغراقي مطرح شده باشد كه جنبه اسطوره اي داشته باشد ولي اين دليل نمي شود كه اين سند مقدس و اين حادثه مستند معتبر را اسطوره بخوانيم يا با افسانه ها مقايسه كنيم. به قول شهيد مطهري، ما وظيفه داريم آن را از چنگ افسانه سازها بيرون آوريم، نه اين كه به اين تحريف دامن بزنيم.
عاشورا، توسط ولي مطلق الهي و عبد صالح و انسان كامل و معصومي چون سيدالشهداء(ع) و نه يك موجود اساطيري آفريده شد، براي آن كه شاخص حركت تعالي بشر باشد و با انگشت اشاره اش، سمت و سوي زندگي را نشان دهد. عاشورا دو چهره دارد، همچنان كه در آن رحمت، رأفت و عشق به همه خوبي ها و زيبايي ها موج مي زند. چهره ديگر آن، زشتي و شيطنت و فساد و تباهي است و انسان عاشورايي همچنان كه درود و سلام و عاطفه خود را نثار چهره رأفت و رحمت آن مي كند، نمي تواند از لعن و نفرين نسبت به قاتلان و كشندگان امام حسين(ع) كه چهره ديگر كربلا را ترسيم كردند، غافل باشد. شيعه تولي و تبري را يك جا دارد و از هيچ يك از اين دو، به بهانه ديگري غافل نمي شود. امروزه هر چند كشندگان امام حسين(ع) جز نام ننگ، چيزي براي خود باقي نگذاشته اند، ولي نمي توان منكر ادامه حيات انديشه و خط فكر امويان بود و تا زماني كه اين فكر و انديشه زنده است، ذكر و ياد سيدالشهدا(ع) و لعن و نفرين بر قاتلان او تداوم مي يابد. از اين روست كه در دعاي ندبه مي خوانيم: «اين الطالب بدم المقتول بكربلا».
اسلام، هم جاذبه و هم دافعه دارد؛ نمي توان با نام مبارزه با خشونت منكر حق و باطل شد و اين دو صف را از يكديگر متمايز نساخت. اسلام بدون برائت از كفر و الحاد و نفاق و لعن بر شيطان و طاغوت و ظالم و مستكبر، اسلام نيست. تولي و تبري و خودي و غيرخودي از مباحث عميق قرآني است: «لاتجد قوما يؤمنون بالله واليوم الاخر يوادِّون من حادّ الله و رسوله و لوكانوا اباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشيرتهم... اولئك حزب الله» ؛ (مجادله/۲۲)
«نمي يابي مومنان به خدا و قيامت را كه دوستان كساني باشند كه مخالفت با خدا و رسول او مي كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندان آنان باشند؛ اينها حزب خدايند» . از اين روست كه بر طبق روايات اهل بيت(ع) همچنان كه سلام بر امام حسين(ع) عبادت است و فضيلت فراواني دارد، لعن و نفرين بر قاتلان او نيز عبادت است و ثواب زيادي دارد.
امام رضا(ع) به ريّان بن شبيب فرمود: «يابن شبيب ان سرّك ان تسكن الغرف المبنّيه في الجنه مع النبي و آله فالعن قتله الحسين(ع)» .
«اي فرزند شبيب، اگر خشنود مي شوي كه در غرفه هاي بهشتي، در جوار پيامبر و آل او سكني گزيني، قاتلان امام حسين(ع) را نفرين كن» . لذا كمتر زيارتي از زيارت هاي امام حسين(ع) را مي توان سراغ گرفت كه در كنار سلام بر او و يارانش، لعن بر قاتلان آنها ذكر نشده باشد؛ با وجود آنكه اين زيارات از امامان معصوم(ع) و اهل بيت(ع) و در متون معتبر نقل شده و بسياري از آنها از جهت سند نيز به هيچ وجه قابل خدشه نيست.

از ديدن اين شهر لذت مي بريم و تاسف مي خوريم!
زمستان طولاني نصف جهان
001122.jpg
مريم پاپي
خسرو و شيرين سردشان شده، يوسف و زليخا هم.... سالهاي سال است بر ديوار كاخ هاي تاريخي اصفهان خشكشان زده، پنجره هاي مشبك ،سرما را به عمق بدن هايشان رسانده، كه با همه حس موجود در حركات و حالات بدنشان، رنگ پريده و مظلوم به نظر مي رسند.
باران به ستون هاي چهل ستون مي زند، به پنجره هاي مشبك هشت بهشت هم. باد ميان چوبي هاي مشبك مي پيچد، از شيشه هاي كوچك رنگارنگي كه با حوصله بريده شده بودند تا مشبك ها را پر كنند خبري نيست. چندين متر شيشه، از همان ها كه ما به قامت ساختمانهاي بي روحمان نصب مي كنيم به ديوار تكيه داده شده، شيشه ها هم خاك خورده اند، مثل همه اتاق ها، مثل تالار اصلي كاخ هشت بهشت.
تازه مرمت شده اند، مرمت بدي نيست،ولي باز هم به پوسيدن نزديك است، دود و غبار هواي آلوده اصفهان رويشان مي نشيند و مي ماند تا تهديد مرگشان باشد؛ تهديد هر چه زنده است به مرگ! اتاقي كه زماني اندرون شاهي بوده، هيچ حريمي نسبت به بيرون ندارد، اين معماري با اتاق  هاي گوشواره اي و دالان هايي كه اتاق ها را از سقف به هم مرتبط مي كند، همه چيز را از زندگي سده هاي گذشته مي گويد.
سالهاست نقش هاي ۳۰۰ ساله اي كه تاريخي هزاران ساله را بيان مي كنند سردشان است، رنگ ها مي ريزد، خنده ها محو مي شود، انگار اين آدم ها از عمر طولاني كه در تنهايي نصيبشان شده خسته اند، از چشم هاي نقاشي ها خجالت مي كشم، مگر چنين ميراثي را در معرض باد و باران قرار مي دهند؟
ما برخلاف بقيه بازديدكنندگان راهنما داريم، راهنمايي كه تاكيد مي كند فقط نقاط منفي را نبينيد، مي توان اصفهان را به گونه اي ديگر ديد، با راهنما! موجودي كه در بناهاي تاريخي به خودي خود يافت نمي شود. برخلاف بقيه اي كه اندكند، بازديدكنندگاني كه اندكند، انگشت شماري ايراني و معدودي خارجي، پيش از ژانويه فصل سفر نيست، نه! درباره كشوري كه هيچ گاه تبليغات گردشگري ندارد، اينگونه نبايد انديشيد، يك راه ديگر هم هست: «صحبت بيهوده از تشويق و تنبيهي كه عينيتي ندارند نكنيم، شايد بهتر بود اگر اين آثار تاريخي را با اين بازديدهاي گاه و بيگاه آزارشان نمي داديم.»
نوادگان ونداليست معماران صفويه
چهل ستون،آرام در پاييزش خوابيده. باغ، همه نارنجي و قرمز است، گردشگران هم به اين سكوت احترام مي گذارند. فقط صداي برگ هايي كه در سرما مي شكنند مي آيد، از دور ابهت بنا چشم هايت را مي گيرد، هر چه نزديكتر مي شوي بيشتر تحسين مي كني، حتي اگر براي چندمين بار بناي ايستاده بر چهل ستوني را كه ريشه هايشان در سنگ و آب باغ چهل ستون است، ديده باشي، هر چه نزديكتر مي آيي بيشتر سر را بالا مي گيري، سر را به سوي آسمان مي كشي تا ببيني، چهل ستون را و معماري ايراني را بايد در زمينه اي از آسمان ديد. ستون ها همچون هميشه ابهت خود را به رخ مي كشند، ولي با يكي از همان نگاههاي رو به آسمان، دو ستوني كه تاب برداشته اند هم پيدا مي شود؛ احتمال دارد سقف چهل ستون هم به سرنوشت سرپناه عالي قاپو دچار شود. اين آگاهي، رنگي براي چشم اندازت باقي نمي گذارد.
ترميم نقاشي هاي كاخ موزه و سرستون هزينه زيادي دربرداشته است. ابراهيم نژاد، كارشناس ارشد تاريخ و كارشناس ميراث فرهنگي اصفهان باز هم به بالا اشاره مي كند و در مورد نقاشي هايي كه با رنگ هاي گياهي از جنس رنگ هاي تزئينات اصلي چهل ستون مرمت شده اند و اينكه كارشناسان ترجيح داده اند تمام سقف رنگ پريده را مجدداً رنگ نكنند و تنها به نقاشي دوباره قسمت هايي به عنوان نمونه بسنده كرده اند تا بنا ارزش و اصالت اوليه خود را حفظ كند توضيح مي دهد. هنوز صحبت هاي راهنماي ما تمام نشده، صداي زن و شوهر جواني كه چند قدم دورتر از ما به سقف نگاه مي كنند را مي شنوم. مرد با لحني مطمئن كه اطلاعاتش را به رخ مي كشد به همسرش مي گويد: سقف را مي بيني؟ مي گويند بر اثر باران نم كشيده و فعلا بازسازي آن را متوقف كرده اند تا خشك شود!
اين شاهد فوري ،هيچ ترديدي در پذيرش صحبت هاي ابراهيم پور، كارشناس سازمان ميراث فرهنگي استان اصفهان كه معتقد است ما هنوز از لحاظ فرهنگي به اعتلاي شناخت گردشگران ايراني نسبت به آثار نرسيده ايم، باقي نمي گذارد.
ورودي كاخ چهل ستون با خطي درشت اعلانيه اي هست كه مي خواهد موبايل ها خاموش شوند و فلاش دوربين عكسبرداري به تزئينات بنا نخورد؛قانوني كه هر چه در ابعاد بزرگ و بزرگتر بر آن تاكيد شود باز هم بي فايده است. راهنماي ما با اشاره به اينكه اشعه ماوراي بنفش بتدريج كيفيت ها را كاهش مي دهد و موجب تجزيه آنها مي شود، با تاسف ادامه مي دهد كه ترميم، آب در هاون كوبيدن است.
در يكي از اتاق هاي گوشواره اي كاخ چهل ستون هم صداي توضيحات يك راهنماي خانوادگي ديگر مي آيد، صحنه شكارگاه خسرو كه شيرين درگوشه اي از آن نشسته است، ماجراي ديدار يوسف و زليخا كه تصاويري از حيرت هاي ادبيات ما هستند در اين اتاق كوچك به گرمي پذيراي بازديدكنندگان مي شوند، گردشگران خارجي دقايق طولاني يك جا مي ايستند و به گوشه اي از نقاشي ها خيره مي شوند و راهنماي خانوادگي كه زبانش برايمان آشناست، از چشمهاي نقاشي ها خجالت مي كشم كه وحشت زده اند، از چشم هاي نقاشي ها خجالت مي كشم كه سردشان است، كه اين همه بر ديوارها ايستاده اند، اين قدر كه رنگي به رويشان نمانده و دست آخر پيامشان معناي عكسي به ذهن بازديدكنندگان مي آورد، از چشم هايي كه كسي قدر تلاش آنها را براي ماندن درك نمي كند.
حوضچه و حوض باغ چهل ستون نيز خالي است، در كانال هايي كه براي هدايت آب زمين اطراف عمارت و جلوگيري از آسيب رساندن به پي بنا تعبيه شده اند هم آبي نيست. هنوز باراني نيامده كه كانال آب پر شود، هنوز باراني نيامده كه هواي آلوده اصفهان را بشويد و هنوز باراني نيامده كه سقف چهل ستون نم بكشد. هر چند كه راهنماي ما مي گويد اين كانال دورتر از آن است كه رطوبتش به پي كاخ آسيب برساند و در حوض مقابل عمارت هم به دليل نداشتن عايق مناسب، تا حد امكان آبي ريخته نمي شود.
هنگامي كه پشت پنجره عالي قاپو ايستاده ايم و به ساختمان وقيحي كه نام يكي از كاخ هاي قديمي اصفهان را برخود گذاشته (جهان نما) با تاسف نگاه مي كنيم، راهنما مسيري را نشان مي دهد كه در امتداد آن باغ هاي صفوي يكي پس از ديگري چهار باغ اصفهان را زيبنده نامش مي نماياندند، هشت بهشت، بازمانده بعدي از معدود باغ هاي باقيمانده از دوران صفوي است. تزئينات قسمت بيروني هشت بهشت كمتر از ساير كاخ هاست،ولي اگر دقيق تر شوي، با تنگ بري هايي به شكل ظروف صراحي اش، نقوش جانوران با انرژي كه در حركاتشان حس مي كني و همان تزئينات مختصر بي نظير از بقيه كم ندارد. توضيحات راهنماي ما چنين است: شواليه ژان شاردن فرانسوي از اين كاخ به عنوان زيباترين بنايي كه ديده ياد مي كند. طبقه دوم در حال مرمت است و امكان بازديد آن وجود ندارد، آثار تاريخي اصفهان هم همچون خيابان هايش به كارگاه ساختماني شبيه اند؛ داربست و چوب و رنگ و شيشه... در عالي قاپو و چهل ستون و هشت بهشت...
بودجه چند برابري ميراث فرهنگي در سال ۱۳۸۴ يكباره مرمت را به ياد همه آثار تاريخي اصفهان آورده است، باز هم اشتباه فكر كرديم، مرمت يكباره نيست، آثار تاريخي اصفهان هميشه به كارگاه شبيه اند و امسال،بيشتر مرمتشان تمام نمي شود يا شايد تمام نشده شروع مي شود.
اين كابوسي است كه در پله هاي پيچ در پيچ بناي حكومتي پايتخت صفوي دچارش شده اي؛ محمود، علي و محسن، امير و مژگان، زهرا خرمن دار، ... . روي رنگ هاي كم و بيش مانده از صدها سال پيش كه با احتياط حفظ يا مرمت مي شوند، وسط زنگوله اي كه اثر محوي از آن بر ديوار مانده و روي طاقچه هايي كه با نقش هايي از پرده تزئين شده اند، حتي مرمر حوض طبقه بالايي عالي قاپو را تراشيده اند! بيشتر تاريخ ها مربوط به سال هاي ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ است و عالي قاپو دو سال پيش مرمت شد. نوادگان پادشاهاني كه مي خواستند قدرتشان را به تاريخ نشان دهند، ۳۰۰ سال بعد از روشي كاملا عقب مانده وجودشان را به تاريخي كوتاه مي سپارند. ابراهيم پور همچنين به ياد مي آورد كه گردشگراني كه نوروز ۸۴ به نقش جهان آمده بودند، روي سنگ اكوي مسجد جامع عباسي (مسجد امام) ترقه زده مي شد و اين افراد وقتي مورد مواخذه قرار مي گيرند، جواب مي دهند كه بليت خريده ايم، بهاي تخريب تاريخ، يك بليت ۲۰۰ يا ۵۰۰ توماني. به گفته مدير كل ميراث فرهنگي و گردشگري اصفهان، حداقل بايد ۱۰۰ نفر در ۲۵ پايگاه مستقر شوند تا حفاظت از آثار تاريخي به خوبي انجام شود... از چشم هاي نقاشي ها خجالت مي كشم... .
هوشنگ ماهرويان، نويسنده كتاب مدرنيته و بحران ما، انديشه را در اين زمينه ياري مي دهد: «وقتي مدرنيته به جهان ايراني وارد شد ما نيز فرهنگي هماهنگ و منسجم داشتيم. معماري، كاشي كاري، فرش، موسيقي و شعرمان همه با عرفان ايراني ارتباطي قوي داشت. جهاني يكپارچه داشتيم كه سال ها در خود تكرار و دچار بحران و انحطاط شده بود. اما اين بحران،  بحراني ساختاري نبود و اجزاي فرهنگي ما همخواني داشتند.» حتما مسير گذشته تا امروز را اشتباه طي كرده ايم.
001116.jpg
غبار بر تاريخ
نقاشي هاي سقف عالي قاپو در حال مرمت است. داربست ها نيمي از چهره بنا را پوشانده اند، از ۶ رديف سه تايي ستون هاي بنا هم به جز رديف جلويي، بقيه ترميم شده و به جاي چوب هاي توپر، ستون هاي آهني با روكش چوب گذاشته شده است؛ ستون هايي كه موجب نشست ۳۰ سانتي متري سقف اين بنا در قسمت جلويي شده و تلاش مرمتگران تنها براي نگه داشتن بنا در همين وضعيت ادامه يافته است.
آن سوي ميدان نقش جهان ،در غبار آلودگي هواي اصفهان پيدا نيست، در اين هواي غبارآلود تنها چيزي كه به وضوح ديده مي شود اين است كه احتمال دارد اصفهان نيز به سرنوشت هواي آلوده تهران دچار شود. آنوقت كارشناسان ميراث فرهنگي، به نفع انسان هاي در قيد حيات، ديگر از تاثيرات مخرب آلودگي هوا بر آثار تاريخي سخن نخواهند گفت.
پشت غبارها، در طبقه زيرين مسجد شيخ لطف  الله بي هيچ بازديدكننده اي در طبقه همكف، نماز جماعت اقامه مي شود. راهنما درباره پيشينه  اين مسجد چنين مي گويد: شيخ لطف الله از علماي بزرگ جبل عامل لبنان بوده كه وقتي متوجه مي شود حكومت مسلمان علاقه مند به مذهب تشيع بر اين كشور حاكم شده،  براي گسترش اين مذهب ، در زمان شاه عباس صفوي به ايران مي آيد و شاه عباس هم براي بزرگداشت او اين مسجد را برايش مي سازد كه به صورت مسجدي خصوصي در مي آيد و محل انجام مراسم مذهبي خانواده و نزديكان شاه مي شود.
اين مسجد برخلاف مسجد عمومي ميدان نقش جهان (مسجد امام)،  گلدسته يا مناره ندارد. گنبد مسجد شيخ لطف الله مانند مسجد جامع اصفهان دو پوسته گسسته ميان تهي نيست، اين گنبد دو پوسته گسترده است كه به نظر يك پوسته مي رسد. ساخت بناي مسجد از سال ۱۰۱۱ ه.ق آغاز شده و ۱۷ سال به طول انجاميده است. بنايي كه پوپ، ايران شناس نامدار آمريكايي و صاحب كتاب ۱۶ جلدي نفيس «بررسي هنر ايران» كه به خاطر عشق عميقش به فرهنگ و هنر ايران و شهر اصفهان ،بنابر وصيتش در كنار پل خواجو مدفون است درباره آن گفته بود :«به سختي مي توان اين بنا را ساخته دست بشر دانست...» .
از راهروي زيباي مرمت شده مسجد به شبستان آن مي رسيم، طول راهرو و زاويه ۹۰ درجه دو بخش آن، فضاي عظيم ميدان نقش جهان را از خاطر برده و با ورود به فضاي گنبدخانه مسجد، ارتفاع گنبد از داخل بيش از ۳۰ متر است و محاسبات فيزيك شكست نور، بازي هاي نور و رنگ عجيبي در آن بوجود آورده، بخش عمده اي از تزئينات مسجد ترميم شده ، ولي به گفته راهنماي ما سعي شده كاملا شبيه اصل آن ساخته شود. شبستان مسجد در زيباي چوبي بزرگي هم دارد، درها هميشه بازند و كافي است يك بار آن را ببندي تا چهره ديگري از اين در زيبا را مشاهده كني؛ دري شكسته و خاك گرفته كه رنگش هم با روي ديگر فرق مي كند،  هنگام بازگشت از اين راهروي زيبا، شايد همان بازي هاي زيباي نوري برآمده از هنر استادان معماري دوران صفويه است كه گرد و غبار روي در و ديوار را به وضوح نشانت مي دهد؛ مسجدي كه زنده است و اين همه غبار گرفته. تزئينات همه بناهاي اصفهان هم در معرض تهديد اين غبار قرار دارند و راهنما مي گويد وقتي بودجه محدودي داشته باشي مجبوري براي موارد ضروري تر صرف كني.
به گفته حسينعلي وكيل، مدير كل ميراث فرهنگي استان اصفهان كه اواخر آبان ماه در نشريات نسل فردا و نصف جهان اصفهان به چاپ رسيده، پروژه ميدان نقش جهان شامل مساجد امام و شيخ لطف الله، هشت بهشت و... با اعتباري بالغ بر ۱۰ ميليارد ريال در دست احيا و مرمت است.
وكيل اظهار داشت: وضعيت پروژه هاي عمراني در مقايسه با سال گذشته رشد زيادي داشته است، به طوري كه ۱۹۳ پروژه استاني با ۲۶ ميليارد و ۹۹۲ ميليون ريال اعتبار و ۲۱ پروژه گردشگري با ۲۶ ميليارد و ۵۹۷ ميليون ريال به بهره برداري خواهند رسيد. همچنين جمعا ۶۵ پروژه نيز با اعتبار ۵۲ ميليارد و ۴۰۰ ميليون ريال به اجرا درخواهد آمد.
001119.jpg
گردشگري به شيوه خودراهنما
كمبود نيروي انساني كه مدير كل ميراث فرهنگي استان اصفهان از آن ياد مي كند به خوبي در محوطه هاي تاريخي مشهود است. تنها راهنماي مردم، اطلاعات كلي است كه روي تابلوهايي نوشته شده. گاهي بروشوري هم وجود دارد و گاه وجود ندارد. به همين دليل گردشگران ايراني بدون اينكه درك لازم را از اثر تاريخي بدست آورند آن را تماشا و ترك مي كنند و شايد به دليل همين ناآگاهي از ارزش اثر است كه دست به تخريب آن مي زنند. برخلاف اكثر خارجي ها كه قبل از سفرهاي خود، از قبل مطالعات كاملي در خصوص مقصد خود انجام مي دهند، گردشگران ايراني به گوش دادن به صحبت هاي راهنما هم علاقه اي نشان نمي دهند.
اينجا از وجود راهنماهايي كه در محوطه هاي تاريخي بسياري از كشورها به صورت آزاد كار مي كنند و مستقيماً از مردم پول دريافت مي كنند خبري نيست و اگر گاهي اين اتفاق هم بيفتد، راهنمايان تاكيد مي كنند كه ماموران سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري متوجه اين موضوع نشوند. اعتراضات مردم نسبت به نبود راهنما در اماكن تاريخي هنگام تماشاي آثار به وضوح شنيده مي شود. اگر ميراث فرهنگي اين درخواست ها را بشنود،لااقل مي تواند با ارايه مجوز به داوطلباني كه صلاحيت راهنمايي گردشگران را دارند، هم بدون هزينه كرد، براي عده زيادي شغل آزاد ايجاد كند و هم از ارايه اطلاعات اشتباه به گردشگران جلوگيري خواهد شد.
منارجنبان اصفهان هم كه فقط با مناره هاي متحركش نظر بازديدكنندگان را جلب مي كند از آثار تاريخي است كه اطلاعات كاملي درباره آن وجود ندارد. ابراهيم پور كه كارشناس ارشد تاريخ است، مي گويد:« بناي اصلي كه به منارجنبان مشهور شده، در واقع مقبره عمو عبدالله گارلاداني يا كارلاداني، زاهد و عارفي است كه مقارن با دوره ايلخاني و زمان اولجايتو مي زيسته و سال ۷۱۶ ه.ق فوت مي كند. به سبك معماري بنا به شيوه معمار ايلخاني (شيوه آذري) است و مناره ها بعدا، در دوره صفوي به آن اضافه مي شود و خاصيت ارتعاش هر دو مناره در پي تكان دادن يكي از آنها به دليل تاثير فيزيكي است كه آنها از يكديگر مي گيرند». منارجنبان كه روزگاري مرتفع ترين مناره غرب اصفهان بوده و راهنماي مسافران اصفهان براي پيدا كردن مسير مي شده، اكنون ميان ساختمان هاي بلند پيرامون گم شده است. وقتي از پله هاي تنگ و پيچ در پيچ مناره كه بدن انسان را به قالب خودش در مي آورد بالا بروي و به پنجره ها برسي، باز هم چشم انداز وسيعي نداري. پس از مرمت مناره ها، ديگر بازديدكنندگان اجازه رفتن به طبقات بالاي ساختمان و تكان دادن مناره ها را ندارند. يكي دو ساعت يكبار، در صورت جمع شدن حدود ۵۰ بازديدكننده، نگهبان بنا خودش آن را تكان مي دهد و مردمي كه پايين ايستاده اند، با شنيدن صداي زنگوله، شروع تكان خوردن مناره ديگر را متوجه مي شوند.
بقراط مي گويد: «زندگي كوتاه است و هنر طولاني» نسل ما بد جوركمر به شكستن اين قاعده زندگي بشري بسته است!

خبر و نكته
خاستگاه مهم ترين دوره ها در تاريخ انسان
001113.jpg
سپيده ميرحسيني *
نخستين بار در سال ۱۹۷۹ دانشگاه  باستان شناسي شيكاگو هيأتي را به منظور كاوش در جنوب غرب ايران (خوزستان) اعزام كرد. بررسي هاي جديد، اطلاعات فراواني را درباره اين منطقه كه تقريباً  بيشترين قدمت را داراست، فراهم خواهد آورد، به علاوه ادامه تحقيقات در اين باره باعث تبادل اطلاعات مهمي ميان كارشناسان ايراني و استادان دانشگاه شيكاگو مي شود.
سال گذشته عباس عليزاده باستان شناس و يكي از اعضاي وابسته مؤسسه شرق شناسي شيكاگو به همراه آقاي كوچوك، استاد يار در زمينه انسان شناسي به منظور به دست آوردن اطلاعات جديد و توسعه پژوهش ها و تحقيقات از منطقه گران بها و غني  خوزستان ديدن كردند. علاوه بر اين، عليزاده و هيأت همراه وي، كنفرانسي را در تهران به نام رابطه فرهنگ باستاني ايران و غرب آسيا برگزار كردند كه اين كنفرانس محيط مناسبي جهت بحث و تبادل نظر درباره آخرين تحقيقات باستان شناسي صورت گرفته در اين ناحيه كه داراي موقعيت خاص و مركزيت فرهنگي در دنياي باستان است، فراهم آورد و متخصصان بسياري را از سراسر جهان مجذوب كرد.
عليزاده و هيأت همراه او، پس از مطالعات فراوان در مورد خوزستان و محيط جغرافيايي پيرامون آن، از اين منطقه به عنوان يكي از مهمترين مكان هاي باستان شناسي كه قسمتي از تمدني بزرگ بوده است، نام مي برند. عليزاده معتقد است دو دوره مهم در تاريخ انسان وجود دارد كه نشانه هاي هر دو دوره در اين ناحيه ملموس است. اولين دوره، مربوط به دوره كشاورزي است كه انسان ها توانستند بر سيستم غذايي خود تسلط پيدا كرده و اين زمان، آغاز زندگي در دهكده ها و روستاها بود و دومين دوره، دوره شهرنشيني است كه در اين زمان، روستاها توسعه پيدا كرده و به صورت شهر در آمده و شهرها قانونمند شدند.
تاريخ تحولات مهم در اين منطقه به ۴ هزار سال قبل از ميلاد مسيح مي رسد. تحقيقات تكميلي توسط گروه نشان داد كه در گذشته اين منطقه در فواصل معين و به صورت دوره اي مورد هجوم سيل قرار گرفته و كشاورزان در زمينهاي تر و مرطوب به كشت و زرع مي پرداختند. كشاورزان، در زماني كه زمين هاي آنها مورد هجوم آب قرار مي گرفته، به فكر ايجاد سيستمي براي مهار كردن سيلاب افتادند تا آب را به زمين هاي خود هدايت كنند. بعدها، اين تفكر موجب پيدايش كانال هاي آب رساني امروزي شد.
001125.jpg
وجود سيستم آبياري نيازمند نظارت و مديريت بود كه اين قضيه در شهرها به علت توسعه تمدن شهري و وجود تشكيلات سازمان يافته نياز بيشتري را در مقايسه با سيستم كشاورزي و آبياري در روستاها كه به همان روش سنتي اداره مي شد ايجاب مي كرد.
عليزاده معتقد است سيستم آبياري كشاورزي در خوزستان شايد به دليل همجواري با تمدن بزرگ بين النهرين يكباره توسعه پيدا كرده و اين نشان دهنده مراودات ميان مردم اين دو ناحيه است.
هيأت اعزامي كه با اطلاعاتي از ساير باستان شناساني كه در اين منطقه كار كرده و مداركي مبني بر وجود ۱۵۰۰ سايت به دست آورده بودند، به تحقيقات خود ادامه دادند. آنها به منظور مطالعات بيشتر و به دست آوردن اطلاعات جديد از خصوصيات غيرقابل رؤيت در مورد چگونگي توسعه كشاورزي و آبياري در اين منطقه با استفاده از تهيه نقشه و عكسهاي هوايي بيش از ۳۰۰ سايت را مورد بررسي قرار داده و آثار به دست آمده را در تهران و شيكاگو مورد مطالعه قرار دادند.توني ويلكينسون، يكي از باستان شناسان مي گويد: در خوزستان، خانه هايي با فرهنگ ايلامي و همچنين فرهنگ سوزيانا معروف به سوزا(يكي از پايتخت هاي ايلامي) شناخته شده است. خاك حاصلخيز و سيستم هدايت آب دو عامل مهم پيشرفت مردم اين سرزمين در امر كشاورزي در گذشته و حال بوده است.
درگذشته مردم به منظور آبياري زمين هاي خود راههايي را براي بالا آوردن سطح آب رودخانه ابداع كردند. آنها همچنين سدهايي را به منظور مهار آب كه سدهاي امروزي نوع پيشرفته آن هستند، ايجاد كردند و كانال هاي آبرساني آنها در بعضي موارد به پهناي ۱۶۶ متر مي رسيد. مردم اين منطقه براي ساخت ظروف از خاك رس خوب و مرغوب استفاده مي كردند. آثار به دست آمده كه توسط باستان شناسان جمع آوري شده، وجود دوره هاي مختلفي را در اين منطقه ثابت مي كند كه از آن جمله آثار دوره نئولتيك است.
عليزاده مي گويد: ثبت اين آثار بسيار مهم است چون متعلق به دوره ويژه اي است .عليزاده و هيأت همراه او- از دانشگاه شرق شناسي شيكاگو- در حال بررسي و مطالعه يافته هاي خود هستند.
* عضو مركز مطالعات باستان شناسي بين المللي جنوب شرق

مراكز پژوهشي
مركزي براي توليد و گسترش دانش
مركز تحقيقات بيوشيمي- بيوفيزيك (آي.بي.بي) دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۵ به منظور انجام پژوهشهاي بنيادي در زمينه علوم سلولي و مولكولي، بيوشيمي، بيوفيزيك و رشته هاي وابسته در راستاي توليد دانش جهاني و گسترش مرزهاي آن تأسيس شد. مركز آي.بي.بي، به عنوان يك مركز بين المللي شناخته شده در سطح جهان فعاليت مي كند. هم اكنون اين مركز داراي ۱۷ نفر عضو هيأت علمي پيوسته (۸ استاد تمام، ۳ دانشيار، ۱۵ استاديار، ۱ مربي) و ۱۱ نفر از شخصيت هاي برجسته جهاني به عنوان عضو هيأت علمي وابسته (Adjunct Professor) است. براي اطلاعات بيشتر به سايت اينترنتي مركز (www.ibb.ut.ac.ir) رجوع شود. مركز آي.بي.بي از مراكز وابسته آكادمي علوم جهان سوم (TWAS)، صاحب كرسي يونسكو در بيوشيمي، قطب علمي كشور در زيست شناسي است و دبيرخانه پيشبرد علوم و تكنولوژي در جهان اسلام (SASTIW) و دبيرخانه شوراي بين الملل علم (ICSU) در آن مستقر است. مركز آي.بي.بي داراي سه گروه آموزشي بيوشيمي، بيوفيزيك و بيوانفورماتيك است. اين سه گروه داراي دوره دكتري بوده و گروه هاي بيوشيمي و بيوفيزيك داراي دوره كارشناسي ارشد هم مي باشند. مركز آي.بي.بي پژوهشگران فرادكتري (Postdoc) خارجي و داخلي را پذيرش مي كند و حق التحقيق آنان از محل اعتبارات ويژه (Grant) استادان،حسب توافق،به آنان پرداخت مي شود و در خوابگاه پژوهشگران بين المللي دانشگاه، اسكان مي يابند و زبان فارسي را در مركز آموزش زبان فارسي دانشگاه تهران فرا مي گيرند.
طرحهاي تحقيقاتي بنيادي، كاربري و بين المللي در مركز آي.بي.بي انجام مي شود كه حاصل فعاليتهاي تحقيقاتي به صورت مقالات در نشريات معتبر بين المللي و داخلي، در كنفرانسهاي بين المللي و داخلي چاپ و ارائه مي شود. ضمناً علاوه بر مقالات در ارتباط با طرحهاي بنيادي، مقالات و گزارش هاي مفيد در ارتباط با طرحهاي كاربردي و مقالات ترويجي به ويژه در موضوع سياستهاي علمي نگارش مي يابد. در نهايت مركز آي.بي.بي يك مؤسسه پيشرفته تحقيقاتي بين المللي است كه محل رفت وآمد پژوهشگران كشورهاي پيشرفته و در حال پيشرفت است كه با استفاده از ركن اساسي پژوهش ،يعني همكاري (Collaboration) با دانشمندان، پژوهشگران و مؤسسات پژوهشي بين المللي و داخلي ،در راستاي توليد دانش جهاني و گسترش مرزهاي علم فعاليت مي كند.
آزمايشگاه هاي مركز
آزمايشگاههاي تحقيقاتي مركز عبارتند از: مواد حياتي، ميكروآناليز، تجهيزات عمومي، بيوارگانيك، سلولي مولكولي، بيوفيزيك و بيولوژي مولكولي، بيوفيزيك ماكرومولكولها، ايمونولوژي، ميكروسكوپ الكتروني، بيوشيمي فيزيك، بيوشيمي، بيولوژي مولكولي، سيتولوژي، مهندسي ژنتيك، بيوفيزيك غشاء، ترميم بافت، تحقيقات سلولي و زيست مواد.
آزمايشگاه تجهيزات عمومي: مركز IBB يك مركز علوم زيستي است كه داراي دستگاههاي گوناگون تحقيقاتي در زمينه هاي مختلف علوم زيستي بوده و در سال ۸۳ دستگاههاي مدرن و متعددي هم خريداري شده است كه بعضي از آنها به اين شرح است: دستگاه اسپكترو فتومتري (Circular Dichroism)CD،دستگاه HPLC با دتكتور فلورسانس، ميكروسكوپ فلورسانس،فريز دراير،Concentrator، دستگاه انجماد سلول،اسپكترو فتومتري فلورسانس، دستگاههاي اولترا سانتريفوژ،آمينو اسيد آنالايز،ميكروسكوپ فلورسانس،ميكروسكوپ اينورت، دستگاه PCR و دو دستگاه Ph متر بكمن.
كتابخانه
تعداد كتابهاي علمي و منابع اطلاع رساني ۱۰۴۴۴ جلد كتاب، ۴۵۳ ژورنال و CD53 است. همچنين تعداد عناوين مجلات معتبر علمي داخلي و خارجي ۵۵ عنوان لاتين و ۳۱ عنوان فارسي است. در سال ۸۲ تعداد ۱۶۲ عنوان كتاب و ۵۵ عنوان مجله در مركز خريداري شده است. همچنين سيستم دستگاه ايمني راه اندازي شد.
كتابهاي علمي مركز بيش از ده هزار و پانصد نشريه بين المللي با ۵۵ عنوان لاتين و CD53 است كه توسط سيستم ايمني محافظت مي شود. كتابخانه مركز داراي سيستم On line كامپيوتري است كه نشريات آبونمان شده بين المللي را مي توان از آن دريافت كرد.
محققان و پژوهشگران ،اطلاعات علمي مورد نياز را مي توانند از طريق الكترونيكي دريافت كنند. سايت كامپيوتر كتابخانه داراي كامپيوترهاي دائماً On line است كه دانشجويان شخصاً مي توانند از آنها استفاده كنند.
سايت الكترونيكي IBB
مركز داراي Home Page حاوي اطلاعات علمي و طرحهاي تحقيقاتي و دست آوردهاي علمي و پژوهشي اعضاء علمي و دانشجويان است. اين سايت در سال ،۸۳ ۷۰ درصد مورد رجوع بين المللي، ۳۰ درصد رجوع داخلي قرار گرفته است.
سايت الكترونيكي BC
مركز بيوانفورماتيك دانشگاه شامل اطلاعاتي در مورد بانكهاي اطلاعاتي مربوط به توالي پروتئين ها و اسيدهاي نوكلئيك و ساير بانكهاي اطلاعاتي مربوط به اين دو خانواده است. براي كسب اطلاعات بيشتر به سايت ibc.ut.ac.ir رجوع شود.
كنفرانس و كارگاههايي كه در سال ۸۵ _ ۸۴ برگزار مي شود
* كارگاه بين المللي خواص پروتئين
(Workshopتonتprotein CharacterizationتInternational)
در تاريخ ۱۳ _ ۱۷ اسفندماه سال ۱۳۸۴ با حضور دانشمندان و پژوهشگران داخلي و بين المللي برگزار خواهد شد.
* هفتمين كنفرانس بيوشيمي بيوفيزيك ايران با همكاري مركز IBB در دانشگاه علوم پزشكي ايلام در ارديبهشت سال ۱۳۸۵ برگزار خواهد شد.
فعاليتهاي بين المللي مركز
۱ _ عضو وابسته آكادمي علوم جهان سوم TWAS.
۲ _ داراي كرسي UNESCO در بيوشيمي.
۳ _ قطب علمي كشور در زيست شناسي.
۴ _ برگزاري كارگاههاي بين المللي مورد حمايت يونسكو ICGEB و TWAS.
۵ _ دوره هاي Postdoc.
۶ _ رفت وآمد پژوهشگران بين المللي جهت ارائه سخنراني و اقامه چندماهه.
۷ _ پيشبرد امور دبيرخانه پيشبرد علوم و تكنولوژي در جهان اسلام (SASTIW). هدف از تأسيس چنين دبيرخانه اي ايجاد و تقويت زمينه هاي شناسايي، ارتباط و همكاري ميان دانشمندان و موسسات علمي در جهان اسلام و ساير كشورها و نيز برگزاري سمينارها،كنگره ها و كارگاه هاي آموزشي به منظور انتقال تجارب و نتايج مطالعات و آزمايش هاي علمي و پژوهشي است.
۸ _ همكاري علمي و پژوهشي با مراكز علمي ساير كشورها از قبيل ايتاليا، انگلستان، آلمان، آمريكا، كانادا، فرانسه، ژاپن، سوئيس، اسپانيا، هندوستان، پاكستان، روسيه و ديگر كشورها.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |