مقدمه اي بر شناخت پديده بوليسم(۱)
نوجوانان آزارگر
تا كنون چند بار با كودك يا نوجواني مواجه شده ايد كه از طرف همسالان خود مورد تمسخر قرار گرفته اند، يا اسباب و لوازمش را پنهان كرده اند، تا كمي بخندند، او را بي دليل هل داده اند و يا در مقابل ساير همكلاسي هايش دستش انداخته اند و مضحكه كرده اند؟
بولينگ(۲)، اصطلاحي است كه در ادبيات بين المللي براي بيان اين پديده به كار رفته است. بولينگ پديده اي است بي رحم و شايع كه اغلب دور از ديد بزرگترها صورت مي گيرد و گاه اگر هم از وجود آن مطلع شده باشند، آن را ناديده گرفته و بي اهميت تلقي كرده اند. بوليسم، نوعي فعل و انفعال انحرافي در بين كودكان و نوجوانان است كه طي آن يك يا چند نفر متجاوز و پرخاشگر هستند و يك نفر نيز قرباني است. دان الوئوس(۳) اولين كسي بود كه درباره اين پديده مطالعه كرد.
وي اولين محققي است كه طرحي براي مداخله و رفع اين مشكل ارائه كرده است. جاني پسر ۱۳ ساله آرامي است. او مدتي است كه براي عده اي از همكلاسي هايش تبديل به انسان اسباب بازي شده است. شكنجه گرانش به عنوان باج از او پول مي گيرند. او را مجبور مي كنند تا علف ها را بخورد و شير مخلوط با مايع ضدعفوني را سربكشد. او هر روز به نوعي در مدرسه مورد ظلم و ستم قرار مي گيرد. بعد از مدتي سرانجام مسئولان مدرسه پي به وقايع برده و آزارگران را مورد بازخواست قرار دادند. اين واقعه، اتفاقي منحصر به فرد نيست و نمايانگر يك نيمرخ واقعي از بي رحمي و خشونت در ميان كودكان و نوجوانان است. همچنين، مؤيد اين واقعيت تلخ است كه چگونه زندگي در مدرسه، براي يك نوجوان به كابوسي بدل مي شود. البته بدون اينكه والدين يا معلمانش، از وجود آن آگاهي داشته باشند. بر طبق تعريفي كه محققان ايتاليايي و انگليسي داشته اند، بوليسم به شرايطي گفته مي شود كه در آن يك نفر به طور مكرر و طولاني در معرض اعمال خصومت بار يك يا چند نفر از همسالان خويش قرار مي گيرد. اين اعمال ممكن است به اشكال زير صورت پذيرد:
۱- فيزيكي(ضرب و شتم هاي گوناگون و با شدت متفاوت)
۲- كلمات زننده و يا حركات توهين آميز
۳- دور كردن قرباني از گروه همسالان و همكلاسِي هايش
۴- تهديد كردن
۵- انتشار اتهامات بي اساس
۶- پنهان كردن اشياء و وسائل قرباني.
مقوله آزارگري بدون شك موضوع تازه اي نيست، اما فقط در سال هاي اخير توجه محققين كشورهاي مختلف را به خود معطوف كرده است. با توجه به اطلاعات بدست آمده از تحقيقات مي توان نتيجه گرفت كه:
۱- پسرها بيشتر از دخترها تحت۲ آزارگري قرار مي گيرند.
۲- روش هاي آزارگري بين دختران ظريف و غيرمستقيم است.
۳- آزار دخترها به وسيله پسرها بسيار شايع است.
۴- رفتار دانش آموزاني كه مدل هاي رفتاري ارتباطي نوع آزارگرها- قرباني را نشان مي دهند، با گذشت زمان تغيير نمي كند.
كودكان و نوجواناني كه نقش قرباني دارند، معمولاً نسبت به همسالان خود، مضطرب تر هستند و عزت نفس پايين تري دارند. اغلب افرادي محتاط، حساس و آرامند. آنها بدبين هستند و نسبت به خود و شرايط خويش ديدگاهي منفي دارند. اگر آنها مذكر هستند، از لحاظ جسماني ضعيف تر از همسالان خويش هستند. اين نوع قرباني، با عبارت قرباني فعل پذير مطيع(۴) مشخص شده است. به نظر مي رسد كه حركات و رفتار و ظاهر بدن اين افراد، به ديگران اعتماد به نفس و ارزش خاصي القاء مي كند. به همين دليل، در بيننده اين احساس و اطمينان به وجود مي آيد كه در صورت حملات احتمالي، وي جرأت پاسخ دهي نخواهد داشت. اين نوع قرباني ها، عموماً داراي واكنش هاي اضطرابي، اطاعت و فرمانبرداري و ضعف جسماني هستند. نتايج به دست آمده از مطالعات طولي نشان مي دهند كه قرباني فعل پذير _ مطيع در سن ۲۳سالگي نسبت به همسالان خويش، كه مورد آزارگري واقع نشده اند، افسرده تر و داراي حس حرمت نفس پايين تري هستند.(الوئوس۲۰۰۲) نوع ديگر قرباني كه هرچند نادر است قرباني تحريك كننده(۵) ناميده مي شود. ويژگي هاي اين نوع، تركيبي از دو الگوي واكنشي، يعني اضطراب و پرخاشگري است. قرباني تحريك كننده اغلب مشكلات تمركز فكر دارد. وي به گونه اي رفتار مي كند كه در پيرامون خويش تنش و تلاطم به وجود مي آورد، به نحوي كه واكنش هاي منفي را در بسياري از همكلاسي ها يا حتي در تمام كلاس برمي انگيزد.
به نظر مي رسد كه اين افراد فاقد مهارت هاي اجتماعي پايه و فاقد قدرت درك و فهم قوانين رفتاري غيررسمي كه در گروه همسالان حاكم است، هستند. قرباني تحريك كننده با قرباني «فعل پذير مطيع» وجه مشتركي دارند: هر دو فاقد عزت نفس و حس حركت مشخص كافي هستند. اما قرباني «تحريك كننده»، در بزرگسالي كمتر در معرض افسردگي قرار مي گيرند. در مورد آزارگران مي توان گفت كه اغلب آنها رفتارهاي تكانه اي نشان مي دهند و نياز مبرمي به اعمال تسلط دارند و كمتر از مهارت همدلي و درك احساس و افكار ديگران برخوردارند. اگر مذكر هستند، از لحاظ جسمي توان بيشتري دارند و به طور كلي از ساير همسالان قوي تر هستند(مخصوصاً در مقايسه با قرباني خويش).
در ارتباط با سبك تربيت، سه عامل شناسايي شده است كه نقش موثري در رشد مدل هاي رفتار آزارگرانه دارند:۱- رفتار هيجاني از جانب فردي كه كودك با او رابطه دلبستگي با معني در اولين سال هاي كودكي برقرار كرده است.۲- گذشت و اغماض يا سهل انگاري والدين در برابر پرخاشگري هاي كودك.۳- استفاده از راهبردهاي انضباطي سخت گيرانه همراه با تنبيه جسمي. در ارتباط با چارچوب رواني با توجه به نتايج تحقيقات، مي توان فرضيه اي به شرح زير اقامه كرد: الف: ممكن است فرد آزارگر، نياز مبرمي به اعمال قدرت داشته باشد كه او را به جست وجوي لذت از طريق استيلا و استبداد سوق مي دهد. ب: باتوجه به شرايط تربيتي، احتمال دارد كه فرد آزارگر، سطحي از خصومت در مقابل دنياي بيرون رشد كرده باشد به طوري كه در برابر توهين و ضرب و جرح سخت دل شده باشد. ج: در رفتار فرد آزارگر، يك عنصر ابزاري «تسويه حساب كردن» به اندازه كافي قابل رويت است. به عنوان مثال، قرباني نه تنها مجبور است آنچه وي طلب مي كند به وي بدهد بلكه رفتارهاي متجاوزانه و پرخاشگري كه ابراز مي دارد هيبتي را برايش فراهم سازد.
در سال ۱۹۹۴ طرح قانوني عليه بوليسم به تصويب رسيد و به مرحله اجرا گذاشته شد. در حال حاضر طرح مشابهي در بسياري از كشورهاي اروپايي به مرحله عمل درآمده است. به طور خلاصه طرح فوق الذكر به شرح زير است:
-آگاهي دادن به بزرگسالان و جلب مداخله آنها _ پژوهش در زمينه بوليسم- ترتيب دادن همايش ها و كلاس هاي آموزشي در مدرسه _ بهبود بخشيدن به نظارت طي زنگ تفريح و زمان استراحت براي ناهار.
علي تويسركاني
پانوشت ها:
۱-Ballism
۲-Bulling
۳-Don olweus
۴-passiva-Remissiva
۵-prorocatrice
|