تازه هاي انديشه
ابرو بالا انداختن به نشانه تعجب
|
|
رؤياي خرد (تاريخ فلسفه غرب از يونان باستان تا رنسانس)، آنتوني گاتليب، ترجمه: لي لا سازگار، انتشارات ققنوس، چاپ اول: ۱۳۸۴ ، ۵۸۴ ص، ۶۸۰۰ تومان.
باقرعبداللهي-«بيش از ده سال پيش كه كار اين كتاب را آغاز كردم، اصلاً انتظار نداشتم به اين نتيجه برسم كه چيزي به نام فلسفه وجود ندارد» (ص۷). اين اولين جمله نويسنده اين كتاب در «مقدمه» است. او البته در ادامه توضيح مي دهد كه منظورش ازنبودن «چيزي به اسم فلسفه» ، همان فلسفه خالص است؛ يعني تفكر آزاد فلسفي كه در نوعي انقطاع و بي زمينگي نسبت به دانش هاي ديگر به وجود آيد. در عين حال خود اين كتاب نشانگرآن است كه فلسفه آن قدر ظرفيت و عموميت دارد كه هر آدم علاقه مند و كمي آگاه از مسائل فلسفي بتواند درباره آن حرف بزند و حتي بالاتر از اين، آن قدر جسارت به خرج دهد كه «تاريخ فلسفه» ، بنويسد. يكي از اين آدم هاي جسور همين آنتوني گاتليب است كه به اذعان خودش روزنامه نگار در Economist است. البته ما از يك روزنامه نگار انتظار نداريم كه بتواند براي فلسفه دوستان حرفه اي تاريخ فلسفه بنويسد، اما اين انتظار را داريم كه بفهمد فلسفه، در هر حال، يك تلاش عقلاني محض است كه به مناسبت موضوع، مسائل، مبادي و روش هايش با شاخه هاي ديگر دانش فرق دارد، اگرچه از حيثيت تاريخي، زماني با ديگر علوم مرز قاطعي نداشته است. اما گاتليب اين نكته را نفهميده و خيال كرده است كه زبان فلسفي هم مثل زبان علم بايد شفاف، ساده و روشن باشد، به همين دليل طنازانه گفته است: «هر رشته اي كه به ظهور كسي مثل هايدگر كمك كرده باشد، يك معذرت خواهي به دنيا بدهكار است» (ص ۹). روزنامه نگار كه تاريخ فلسفه بنويسد، بهتر از اين نمي شود.نويسنده از ويليام جيمز، روان شناس معروف، تعريفي براي فلسفه نقل مي كند و آن را تعريفي «خشك ولي نزديك تر به صواب» (ص۹) مي داند: «تلاشي بسيار پيچيده براي انديشيدن به شيوه اي ساده و روشن» (همان)، و بعد طبق همين تعريف حكم مي كند كه «فيلسوفان، اغلب، شخصيت هايي عالي و بامزه دارند» (ص۱۰) و اين كه «فيلسوفان، اغلب، در برابر آن چه عقل سليم زمانه حكم مي كند، به نشانه تعجب ابرو بالاانداخته اند» (همان). حالا كه از دوره پيش سقراطيان، قرن ها گذشته است و اين «آدم هاي بامزه» حتي درباره محيط زيست هم نظريه پردازي كرده اند، بايد بگوييم كه انگار دوباره برگشته ايم به همان دوره اي كه مرز بين علم و فلسفه معلوم نبود. امروزه مثلاً فيزيك دانان از گرايش هاي فلسفي خود حرف مي زنند و براي نمونه، زمان را فقط ابزار اندازه گيري نمي د انند، بلكه به آن به عنوان يك مقوله مي نگرند.كتاب در چهارده فصل مرتب شده است: از «ميلتوسي ها» آغاز مي كند و در «اواخر روزگار باستان تا عصر رنسانس» به پايان مي رسد.كتاب جلد دومي هم دارد: «در جلد دوم اين كتاب، همين حكايت را ]يعني حكايت رؤياي خرد را كه نويسنده از شش سده پيش از ميلاد تا عصر رنسانس آغاز كرده است[از دوره دكارت تا عصر حاضر ادامه مي دهيم» (ص۱۰)با يك نگاه به دور و بر خودمان درمي يابيم كه فيلسوفان ديگر آن آدم هاي عجيب و غريب و خشك و نچسب و مانده در اصطلاحات نيستند، بلكه اتفاقاً آن قدر تو دل برو شده اند كه توانسته اند از اقتصاد و سياست گرفته تا ادبيات و هنر و تاريخ و محيط زيست و... را به تيول خود درآورند؛ و اين يعني «رؤياي خرد» تعبير شده است. و اين تازه اول راه است و اهل «خرد» چه خواب ها كه براي ما نديده اند.
|