نگاهي به عملكرد رئيس كل سابق بانك مركزي آمريكا و جانشين وي
۵ دولت
|
|
محمدعلي توحيد
آلن گرينسپن يك جمهوريخواه سنتي در سال ۱۹۸۷ است كه در دوران رونالد ريگان رئيس جمهور، جمهوريخواه به رياست كل بانك مركزي آمريكا انتخاب شد. چهره شكسته و چروكيده از سنگيني بار تجربه امروز دارد، ولي در آن روز كه در مقابل قاضي ديوان عالي آمريكا قسم مي خورد جوان بود. او به صورت آكادميك يك اقتصاددان بود و اقتصاد را در دانشگاه نيويورك تا دكترا ادامه داده بود.
مهمترين پست دولتي وي رياست شوراي اقتصاددانان در دوران رياست جمهوري جرالد فورد رئيس جمهوري جمهوريخواه آمريكا بود. علاوه بر اين مشاور كميسيون امنيت اجتماعي در دوران رونالد ريگان بود.
هنگامي كه پيشنهاد رياست كل بانك مركزي آمريكا به دفتر كار وي رسيد او رياست يك دفتر مشاور اقتصادي بخش خصوصي را برعهده داشت. او پيش از اين نيز در سمت هاي دولتي به عنوان مشاور اقتصادي در دوران نيكسون و جرالد فورد حضور داشت. او در سمت رئيس كل مهمترين اداره اقتصادي جهان بحران هاي بسياري را با موفقيت پشت سر گذاشت.
دو ماه پس از حضور در اين پست ، نخستين و مهمترين بحران آغاز شد كه موجب سقوط بازار بورس آمريكا شد. شاخص داو جونز در آن زمان در يك روز ۲۲ درصد كاهش يافت كه رويداد بي سابقه اي در ۷۰ سال فعاليت اين بازار بود. او در آن زمان كه هنوز در سمت جديد به درستي شناخته نشده بود در اظهاراتي به بازار سهام آمريكا و فعالان آن اطمينان داد كه تقاضاي كافي به اين بازار هدايت مي شود و با اين رويكرد نرخ بهره را پياپي در يك دوره كوتاه كاهش داد. اين اقدام موجب بازگشت آرامش به اين بازار و بازسازي اعتماد در آن شد. ولي يك تأثير جدي و عميق اين حادثه تقويت اعتماد به نفس گرينسپن در شغل جديد و ايجاد اميد به وي به عنوان رهبر اقتصاد آمريكا در ميان فعالان اقتصادي اين كشور در آغاز كار بود.
اين اعتماد بيش از ۱۸ سال تداوم داشت و موجب شد تا پيرمرد ريزنقش در دوره پنج رئيس جمهور آمريكا از احزاب مختلف در اين سمت باقي بماند و تنها مديري است كه طولاني ترين زمان مديريت را در سمت هاي دولتي دارد. زماني كه بيل كلينتون رئيس جمهور دموكرات آمريكا او را براي چهارمين بار به عنوان رئيس كل بانك مركزي معرفي كرد در سخناني از عشق و علاقه خود به شغلش سخن گفت و به عنوان يك اقتصاددان تصوير سامان يافته اي از كار يك روشنفكر در جامعه ارائه داد. وي گفت: يك انسان از كار سود معنوي مي برد كه غيرقابل توصيف است. كار در شرايطي پيچيده كه بايد يك تئوري و مفهوم پيچيده خيالي را در بازار در معرض آزمايش بگذاري.
بحران
بحران هاي دوران رئيس كل پير بحران هايي بود كه در تاريخ هيچ كشوري رخ نداد و در آمريكا نيز بي سابقه بود ولي او به عنوان سكاندار بزرگترين اقتصاد جهان از اين بحران ها به خوبي عبور كرد. البته هر كس جاي او بود نيز اين بحران ها را به سلامت از سر مي گذراند چرا كه اقتصاد آمريكا به دليل ماهيت درون زا و اتكاي صرف به خلاقيت هاي دروني بي شك از اين بحران ها سر سالم به در مي برد ولي رهبري گرينسپن خسارات كمتر و بهبود سريعتري را موجب شد. چرا كه همه فعالان اقتصادي به او و توانايي او اطمينان داشتند و او نيز با پي گيري سياست بازار آزاد به توان اين گروه اطمينان داشت. در چنين شرايطي در اقتصادي كه همه چيز طبيعي است كه يك تصميم طبيعي و متكي بر معادلات اقتصادي و همكاري مشترك فعالان اقتصادي بهبود اوضاع اقتصادي و رسيدن به ساحل آرامش را تسريع مي كندمهمترين و بي سابقه ترين بحران دوران گرينسپن رويداد يازده سپتامبر بود كه آمريكا را در لحظه اي به شرايط جنگي برد.تجربه گرينسپن و چهره آرام او پس از اين حادثه كه بر توانايي هاي دروني اقتصاد آمريكا براي بازسازي خود تأكيد مي كرد بازار آمريكا را كه با برج هاي دوقلوي تجارت جهاني فروريخته بود بار ديگر اميدوار كرد.
در نخستين روز گرينسپن در سخناني اين حادثه را در اقتصادي كه روزي يك ميليارد دلار سرمايه گذاري در آن انجام مي شود، كم اهميت دانست ولي تأكيد كرد كه بانك مركزي به سرعت تصميم هاي لازم را براي شرايط جديد خواهد گرفت.
در آن دوره بود كه كاهش پياپي نرخ بهره آمريكا را آغاز كرد و با عرضه ذخاير بانك مركزي فضاي كسب و كار اقتصادي را براي سرمايه گذاري آماده كرد و اين روند را تا جايي ادامه داد كه نرخ بهره را به صفر نزديك كرد و از اين اقدام وحشتي نداشت.حاصل اين رويكرد بازسازي اقتصاد آمريكا در اين دوره بحراني بود. كاهش ارزش دلار و كسري بودجه عظيم آمريكا در اين دوره ايجاد شد و ميراث گرينسپن براي جانشين خود اقتصادي روبه توسعه اما با بدهي ۴۰۰ ميليارد دلاري بود.
از جمله مهمترين بحران هاي ديگر كه اين ميراث را در پي داشت و اقتصاد جهان و آمريكا را تحت تأثير قرار داد بحران سال ۱۹۹۷ جنوب شرق آسيا و سقوط بورس آمريكا در سال ۲۰۰۰ بود. سقوط بورس آمريكا در سال ۲۰۰۰ ناشي از رشد بي رويه قيمت سهام شركتهاي رايانه اي بود كه به بحران دات كام موسوم شد. در اين دوره برخي از اقتصاددانان اتكاي بيش از حد گرينسپن را به ايده بازار آزاد و عدم دخالت وي را در كنترل رشد قيمتهاي سهام شركتهاي رايانه اي را دليل بحران دانستند. ولي او همچنان با ادامه عدم دخالت در بازار به اعتبار خود افزود و اين موفقيت ها او را به شخص مشهوري تبديل كرد كه برخي نشريات ميزان شهرت و محبوبيت او را به خوانندگان و هنرپيشه هاي سينما تشبيه كرده اند.
تصوير او بارها در صفحه نخست مهمترين نشريات غيراقتصادي آمريكا منتشر شد و تصاوير او حتي در برخي نمايشگاه هاي نقاشي نيز به فروش رفت. اين رويدادها از گرينسپن ۷۹ ساله شخصيتي افسانه اي در اقتصاد آمريكا ساخته كه شايد هيچ كس تا مدتها نتواند جاي او را كه پس از بازنشستگي و بازگشت به شغل سابق خود در دفتر يك شركت مشاور اقتصادي در واشنگتن است بگيرد.
يك ويژگي ديگر گرينسپن صراحت و رك گويي بود كه بارها در هنگام بروز بحران ها از بيان واقعيت رويگردان نبود.
او حتي يك بار در هنگام بحران بورس آمريكا گفت كه در اين شرايط بي ثبات بورس بازان حرفه اي نيز از خريد سهام پرهيز كنند و از مردم دعوت نكرد تا در اين باره سرمايه گذاري كنند. گرينسپن شخصيتي افسانه اي و برآمده از بحران هاست و در اين ميان حادثه يازده سپتامبر گرينسپن را به شخصيت اول آمريكا تبديل كرد.او در اوج موفقيت و توانايي و محبوبيت سال گذشته بازنشسته شد وماه گذشته رسماً اين سمت را ترك كرد. او در شرايطي اين پست را ترك كرد كه هيچگاه تمايل سياسي خود را به يكي از احزاب مهم در آمريكا نشان نداد و هنوز كسي نمي تواند به دقت بگويد كه او دموكرات و يا جمهوريخواه است.
جانشين وي بن برنانك يك اقتصاددان حرفه اي است كه ضمن تجربه آكادميك طولاني در سمت هاي مديريتي در بانك مركزي آمريكا حضور داشته است.
بن برنانك
بن برنانك پيش از انتصاب به اين سمت، رياست مشاوران اقتصادي كاخ سفيد را بر عهده داشت. در مجلس سناي آمريكا آراي نمايندگان دموكرات و جمهوريخواه را براي جانشيني گرينسپن كسب كرد و مهم ترين كار وي كاهش كسري بودجه آمريكاست. او طرفدار سياست هاي گرينسپن است ولي قطعاً با ايده هاي جديدتر.
اغلب مخالفان گرينسپن او را نيز شايسته اين سمت ندانستند و اين امر از ادامه سياستهاي گرينسپن در مهم ترين سمت اقتصادي دولت آمريكا حكايت دارد. دليل تداوم اين ديدگاه ها اين بود كه گرينسپن به تجربه هاي تاريخي و ديدگاه هاي سنتي مراجعه نمي كرد و ايده هاي خلاق و ابتكاري ارائه مي كرد و نگاه به آينده داشت.
بن برنانك ۵۲ ساله سه سال نيز پيش از انتصاب به رياست مشاوران اقتصادي كاخ سفيد در بانك مركزي آمريكا مشغول كار بود. وي خواهان يك سياست برنامه ريزي شده براي مقابله با تورم شده و در سناي آمريكا در مقابل نمايندگان حاضر در توضيح برنامه هاي خود در اين سمت اين ايده را بار ديگر تكرار كرد.
او كه دكتراي اقتصاد از ام.آي.تي دارد و مدتي رياست دانشكده اقتصاد دانشگاه پرينستون را بر عهده داشت بر خلاف گرينسپن از سابقه آكادميك بسيار قوي برخوردار است. اين ويژگي او انتظار عملكرد بهتري را از وي در چشم انداز آينده اقتصاد آمريكا ترسيم مي كند.انتخاب او در بازار آمريكا اطمينان بخش بود چرا كه نشان داد تغيير شديد و عميقي در سياستهاي بانك مركزي آمريكا رخ نخواهد داد و به رغم ركود دوران گذار از گرينسپن به بن برنانك با قطعي شدن حضور او شرايط اقتصادي عادي شد.
گرينسپن پيش از خروج از ساختمان بانك مركزي آمريكا براي آخرين بار نرخ بهره را به ۵/۴ درصد افزايش داد كه بالاترين نرخ از سال ۲۰۰۱ تاكنون است.به اعتقاد مطبوعات آمريكا اين تصميم گرينسپن پايان سلسله وار افزايش نرخ بهره از هنگام پايان بحران يازده سپتامبر است.
بن برنانك كه ادامه دهنده راه گرينسپن است كسري تجاري و بودجه آمريكا را مانند بسياري از اقتصاددانان ناشي از پس انداز بالاي ديگر كشورها از جمله چين مي داند و قطعاً علاوه بر ادامه كاهش ارزش دلار در برابر ديگر ارزها سياست هاي جديدي را پي خواهد گرفت كه شايد هماهنگ با سياست خارجي آمريكا اين كسري را كه به نگراني اغلب اقتصادهاي بزرگ جهاني تبديل شده كاهش دهد.
|