دوشنبه ۱ اسفند ۱۳۸۴
ناگفته هاي صعود به اورست
زنان ايراني بر قله اورست
001554.jpg
عكس ها :فدراسيون كوهنوردي
مريم رضايي
به احتمال زياد هر يك از شما تجربه حضور در كوهستان ها به قصد كوهنوردي و يا حداقل عبور از مبادي كوهپايه ها حتي به قصد چاق كردن قليان و يا خوردن «ديزي» ! را داشته ايد. به هر شكل به ويژه در اين سال ها، حضور خيل عظيم مردم به سمت دامنه هاي كوهستاني و يا گذر از مسيرهاي صعب و دشوار به قصد صعود ارتفاعات قلل، خود حكايت از علاقه مندي بسياري از مردم به اين ورزش ارزان قيمت، اما پرخطر و حادثه ساز دارد. ارزان به اين دليل كه فقط كافي است يك كفش مناسب و يك كوله پشتي ساده را مهيا كنيد و دل به كوه بسپاريد و پرخطر از اين جهت كه كوهنوردي را كارشناسان خطرناكترين ورزش ناميده اند.حكايت كوه ها و كوهنوردي، دلشدگان كوه و دل دادگان كوه، حكايت بسيار درازي است كه قدمت آن به طول دوره حضور بشر بر روي زمين مي رسد.
افراد حادثه جو و يا طرفداران محيط زيست و دوستداران طبيعت و يا عارفان و بزرگان طريقت و شريعت از جمله كساني بوده اند كه روزها، ماه ها و يا سال هاي بسياري را در كوه ها و غارها گذرانده اند و تجربه هاي استثنايي نيز به دست آورده اند. اما از اين گروه كه بگذريم گروهي به شكل حرفه اي و تخصصي در قالب گروه ها و هيأت هاي كوهنوردي اقدام به صعود قلل مرتفع و صعب العبور مي كنند و گاه در اين مسير متأسفانه جان خود را در زير خروارها برف و بهمن و يا كور راه هاي كوهستاني از دست مي دهند.در مسيرهاي كوهنوردي براي دسته هاي كوهنوردي، شكست ها، پيروزي ها، دردها و رنج هاي تلخي نيز به وقوع مي پيوندد كه البته صرف نظر از ظاهر اين وقايع، حقايقي بس ارزشمند نيز براي آنان كه فتح مي كنند، حادث مي شود.در اين بين ما به سراغ بلندپروازترين عاشقان كوه يعني آنها كه به بام جهان صعود كرده و اورست را (به معناي جاودانه و هميشگي و بلندترين) فتح كرده اند، رفتيم. قصد اين گزارش و گفت وگو با دو تن از بانوان كوهنورد ايراني كه براي نخستين بار موفق شدند قله  اورست را فتح كنند، بود كه متأسفانه اين دو زن مانند قله اورست، سخت دست نيافتني بودند. ما براي انجام اين گفت وگو اين سختي را به جان خريديم اما هريك از اين دو نفر يعني لاله كشاورز وفرخنده صادق معذوريت هاي خاص خود را عنوان كردند. يكي از تكرار حرف هاي مشابه در مصاحبه ها خسته بود و مي گفت حرف تازه اي ندارد و ديگري از گرفتاري ها و مشغله هاي پيش رو كه مانع از قرار حتي يك مصاحبه مي شد، سخن راند.اصرار براي انجام مصاحبه با اين دو بانوي ايراني به عنوان نخستين فاتحان اورست نتيجه نداد و ما كه به علت دلزدگي و يا عدم علاقه آنان براي اين گفت وگو به نتيجه نرسيديم به سراغ سرپرست گروه هيماليا نوردي- اقبال افلاكي- رفتيم.از او در اين باره پرسيديم و او هم گفت كه ما هم نمي توانيم با آنها تماس بگيريم و اصولاً بعد از صعود ارتباطات كم و يا قطع شده است. علت آن را جويا شديم كه خود منجر به يك گفت وگوي چند ساعته شد كه بخشي از اين گفت وگو در پي از نظرتان خواهد گذشت.
اقبال افلاكي- سرپرست دوم هيماليا نوردي و رئيس كميته  هيماليا نوردي- در فدراسيون كوهنوردي است. او بسياري از قلل مرتفع داخل و خارج ايران از جمله اورست را فتح كرده است و در نخستين صعود بانوان مسلمان ايراني نيز به اورست سرپرست دوم بوده است.افلاكي از همه چيز سخن گفت؛ از سختي  ها، تصميمات سخت در صعود به اورست، كمبود بودجه و...
پرسيدم نظر شما كه بسياري از قلل مرتفع و دست نيافتني را صعود كرده ايد در باره اين جمله چيست، گفته اند: براي اين كه بداني يك قله چقدر مرتفع و بلند است نبايد حتماً از آن بالا بروي!
- با كمي تامل پاسخ گفت: تعداد كساني كه فقط با يك نگاه بفهمند كه عظمت، سختي ها، ملالت ها، دردها، اشك هاي صعود، نصب پرچم بر بلنداي زمين چقدر است، بسيار نادرند. اما من اعتقاد دارم كه بايد تجربه كرد و بايد به فعل در آورد. اين، هم براي خود فرد و هم در چنين صعودي براي كشورش مهم است.
شما وقتي به بالاترين سطح كره زمين مي رسيد و فقط اشك است كه سخن مي گويد صرفاً يك صعود نكرده ايد. اين اشك ها حاكي از بسياري از مفاهيم عميق دروني است. شما در آنجا خواهيد دانست كه فقط يك جزء بسيار ناچيز از كل كائنات و هستي هستيد. بايد بسيار فراتر و وسيع تر و عميق تر از آنچه بوده ايد، تفكر كنيد. آنجا فقط خالق عظمت هاست كه مي گويد و شايد فقط دو ركعت نماز شكر اين حال را انتقال دهد. صعود قله، يك بخش از صعود است. صعود قله هاي كاذب درون مثل غرور، بزرگي و بسياري از اين مفاهيم مهم تر است. البته مفهوم اين حرف اين نيست كه هر كس صعود داشت به اين نظر برسد اما در آن لحظه خاص آن هم براي نخستين بار آنچه به طور حتم اتفاق مي افتد همين نكته ي خردي و كوچكي بشر در برابر خالق عظيم است.از او مي پرسم آيا هرگز شده كه فكر كني ديگر نمي خواهي به كوه بروي كه مي گويد گاهي در طول برنامه ها به مقاطعي مي رسي كه قسم مي خوري اگر برگشتي كوله پشتي را زمين بگذاري و ديگر به كوه نروي. اما وقتي برمي گردي عشق نمي گذارد. شما عاشق شده ايد و متوجه شده ايد كه عامل حركت غير از شماست. مي گويد: البته من شايد در اوج فواره باشم! مي پرسم آيا قصد انتقال تجربه هايت را در قالب تأليف نداري؟مي گويد: شايد وقت آن رسيده باشد.
هيماليا سفر ناشناخته ها
افلاكي مي گويد: ۱۰ سال است كه افرادي در هيماليانوردي مملكت دارند كار مي كنند، از بودجه مملكت استفاده مي كنند. كلاس هاي مختلف مي روند و صعودهاي مختلف دارند. اما وقتي كه مطرح شدند آنها يك ديني به جامعه دارند. به طور مثال حضور در مصاحبه ها، حضور در دانشگاه ها، در كلاس هاي مختلف و حضور در استان هاي مختلف كه نيازمند تجربه آنها هستند.
آنچه واقعيت دارد خيلي ها برايشان مهم است كه بدانند چه كساني به ۸ هزار متري رفته اند و نبايد ناشناخته باشند. براي صعود آنها تمام عوامل كوهنوردي بسيج مي شود، اردو مي گذارند، انتخاب مي شوند و وقتي اين نفرها براي صعود مي روند و برمي گردند ممكن است اين امر برآنها مشتبه شود كه واقعاً قدرتمند بوده اند اما بايد به اين موضوع توجه داشته باشند كه چه عواملي آنها را براي بروز اين قدرتمندي نايل كرده است و اگر اين توانمندي شخصي بود حتماً آنها بايد چند بار ديگر هم صعود مي كردند و شايد دايره بسته اي براي خود ترسيم كنند كه اول و آخر ماجرا همين بود و آن وقت دايره حركتي خود را آنقدر تنگ مي كنند كه دست نيافتني مي شوند و شايد حتي باورش نشود كه بتواند دوباره آن را تكرار كند!
001548.jpg
* برنامه هيماليانوردي و صعود به اورست سالانه است و يا بنا به انتخاب و آمادگي تيم ها اين برنامه به اجرا در مي آيد؟
- كميته هيماليا نوردي برنامه كاري خود را در ابتداي هر سال در قالب يك تقويم ورزشي به فدراسيون كوهنوردي ارايه مي دهد. اين برنامه شامل صعودهاي برون مرزي، كلاس هاي آموزشي، پوشش دادن به ارگان ها و سازمان هايي كه براي صعود تيم خود نياز دارند از كميته آموزش و نيرو بگيرند و يا همچنين بخش خصوصي و نيز برگزاري صعودهاي زمستاني كه با حجم زياد نفرات همراه است. يعني هيأت هاي كوهنوردي اعلام مي كنند و با سازماندهي آنها در قالب گروه هاي بزرگ، صعود انجام مي شود. امسال نيز در همدان يك تيم ۷۵۰ نفره صعود داشتند. كميته هيماليا نوردي اين برنامه ها را به هيأت مديره تقديم مي كند و هرآنچه را كه آنجا تصويب كنند به اجرا در خواهد آورد.وي گفت: تا امسال كه هر آنچه كه در قالب تقويم ورزشي براي تيم ملي ارايه داده، انجام داده ايم. به عنوان مثال تيم ملي اميد در نيمه اول امسال و در سال ۸۳ نيز به قله اسپانتيك در پاكستان با ارتفاع ۷۰۲۸ صعود داشت.بعد از آن بود كه بحث صعود بانوان به قله اورست مطرح شد. ابتدا لازم است بگويم كه بحث صعود بانوان ۲ سال قبل از آن مطرح بود و حتي تمام اردوها و نفرات آن هم انتخاب و آماده شدند اما درست روزي كه آماده مي شديم تا تداركات را انجام دهيم اعلام شد بودجه نيست!
* يعني تمام اردوها با همه هزينه هاي جانبي آن انجام شد اما ناتمام رها شد؟
- بله دقيقاً حداقل براي هر اردو ۶۰۰ تا ۷۰۰هزار تومان هزينه كرديم و ۹ مرحله اردو با همه هزينه هاي آن انجام شد اما كار اعزام نيمه كاره رها شد. اما براي صعود اورست سال ۸۴ معادل هفت دوره اردوي آمادگي برگزار كرديم كه شامل مربي، تغذيه مربي ها، اياب و ذهاب و خوابگاه ها تدارك ديده شد.
* دليل اين كه به اين نوع برنامه ها بخشي نگاه مي شود چيست؟ چرا براي طرح و برنامه صعود به اورست تا مرحله نهايي بودجه ريزي نمي شود تا زحمات گروه بي نتيجه نماند؟ آيا در ۲ سال پيش در قالب تقويم ورزشي طبق حرفهاي شما نبايد به طور كامل اين موارد ديده مي شد؟
- بله يكجا ديده مي شود. اما رقم بالاي بودجه هايي كه در برنامه هاي برون مرزي مورد استفاده قرار مي گيرد با كل بودجه سالانه ۹۰ ميليوني فدراسيون، چگونه بايد برنامه ريزي شود. در اين جا يك سري كمك هاي مردمي و نهادها به كمك فدراسيون مي آيند، كه با آن مي توان اين بخش از برنامه ها را پيش برد. ما يك حساب بانكي داريم كه علاقه مندان به كوه و ارگان ها و نهادها با رايزني هاي فدراسيون، آنها را ترغيب به همكاري مالي مي كند. به هرحال وقتي كه اين مجموعه ها تدارك شد مي توان اعزام را انجام داد.در صعود بانوان به اورست ۸۲ موضوع بخش هاي حمايتي عليرغم قول داده شده نهايي نشد و متأسفانه كار ناتمام رها شد.
* چرا برنامه به اين مهمي را به بودجه اي موكول مي كنيد كه معلوم نيست تأمين شود؟
- فدراسيون نمي تواند به تنهايي عمل كند. صعود امسال بانوان به قله اورست قريب به ۳۵۰ ميليون تومان هزينه در برداشته است و فدراسيون با بودجه ۹۰ ميليوني آن هم نه فقط براي صعود به اورست بلكه براي كل برنامه هاي فدراسيون، چگونه بايد اقدام كند. فدراسيون از كميته هاي مختلفي مانند كميته هاي صعودهاي داخلي، صخره نوردي، دوچرخه سواري كوهستان، كوهپيمايي در استان ها و امداد نجات تشكيل شده است.
* در بحث كمك هاي مردمي به طور متوسط چقدر بودجه پيش بيني مي شود؟ آيا رقم متوسطي را مي توانيد اعلام كنيد؟
- بخش  كمك هاي مردمي فقط به كميته هيماليانوردي اختصاص ندارد، بخشي براي تعمير پناهگاه ها، ساخت پناهگاه هاي جديد و.... نيز داده مي شود كه ارقام آن را بايد از هيأت رئيسه فدراسيون بپرسيد.نهادهايي مثل رياست جمهوري، سپاه، وزارت تعاون، مجلس و... معمولاً به اين نوع كمك هاي حمايتي پاسخ مثبت داده اند.
* درباره كميته هيماليانوردي بفرماييد كه نحوه عملكرد اين كميته چگونه است. چگونه به انتخاب اعضاي تيم ملي دست مي زند و آموزش ها چگونه است؟ و چرا اين نام را براي آن انتخاب كرديد؟
- كميته هيماليانوردي به اين دليل هيماليا نام گرفته كه روي قله هاي بيش از ۵ هزار متري عمل مي كند؛ به همين دليل نام هيماليا انتخاب شده است.كارهايي كه در بخش هيماليا انجام مي دهيم مثل بخش «پاكستان» ، «نپال» ، «تيان شان» تمرين هاي آن در ايران مشابه سازي مي شود و در زمستان ها شبيه سازي اقليمي را مي توان اجرا كرد. مثل رشته هاي البرز مركزي و الوند همدان.با مشابه سازي اقليم يعني با توجه به يخ تشكيل شده، كار تركيبي يخ و سنگ و برودت دما با ۱۵ درجه زير صفر مي توان نفرات را از نظر جسمي و ذهني آماده كرد تا بدانند در كجا قصد صعود دارند.در مجموع كميته هيماليانوردي شامل مسئول كميته و دبير كميته و مجموعه اي كه با اين افراد فعاليت مي كنند، است.
* رويه شما براي انتخاب اعضا چگونه است؟
- كميته هيماليانوردي بيشتر فراخوان مي دهد و اين طور نيست كه چون من عضو تيم ملي بوده ام سال آينده هم حتماً بايد حضور داشته باشم. كميته براساس دستور اجرايي، يك برنامه به همه استان ها فراخوان مي دهد و افراد داراي شرايط يعني با صحت و سلامت كامل و كارت بيمه ورزشي و قبولي در آزمون هاي ۵ مرحله اي شامل آمادگي جسماني و تست كوهستان، گزينش مي شوند. بعد از آن اردوهاي آمادگي را داريم كه از اردوي سخت يك شروع و به سخت ۱۰ مي رسد و نفرات به مرور كم مي شوند تا نفرات حقيقي انتخاب شوند. به علاوه ۲ تا ۳ نفر به عنوان ذخيره هم انتخاب مي شوند كه در صورت عدم حضور نفرات اصلي به هر دليل ممكن از جمله آماده نشدن پاسپورت ها و يا جا ماندن از اعزام، آنها را جايگزين مي كنيم.
* آيا كميته هيماليانوردي هدفش تشكيل يك تيم ملي مثل ساير فدراسيون ها نيست تا از طريق آنها حوزه كوهنوردي به مفهوم عام و در بخش صعود به مفهوم خاص از آنها استفاده كند. چون با بحثي كه شما اشاره كرديد بحث فراخوان بيشتر هدفش ترويج فرهنگ صعود و كوهنوردي است تا تشكيل يك كميته تخصصي ملي.
- بله، ما يك بخش استعداديابي داريم كه سرشاخه هايمان را توسعه دهيم و در تيم ملي از شهرستان ها هم عضو داريم.
* پس شما تيم ملي داريد؟
- بله داريم. اما اعضاي ثابت نداريم. با نگاهي به آمار فدراسيون كوهنوردي مشاهده مي كنيد كه نفرات ما مدام در حال تغيير هستند.
* به نظر شما اين رويه، طرح درستي است؟
- بله، فدراسيون كوهنوردي به اين موضوع انديشيده است كه نبايد اعضاي ثابت داشته باشد. ما بايد فضا را به بسياري از افراد بدهيم كه استعداد دارند اما امكانات ندارند.لذا وقتي يك نفر عضو تيم ملي فدراسيون با گذر از آزمون ها سال بعد به هر دليل از تيم جدا شود در استان خود شاخه خوبي را تشكيل و فرهنگ كوهنوردي را توسعه مي دهد و آموزش هايي را كه آموخته است به سايرين نيز منتقل مي كند.
* آيا فدراسيون نظارتي بر اين موضوع كه ترويج صحيح فرهنگ كوهنوردي اعمال شود را دارد؟ و آيا دفتري هست كه آن را مدون و مكتوب كند؟
- به اين هدف نزديك شده ايم. عملكرد اين سرشاخه ها در قالب صعودهايي كه ترتيب مي دهند و در قالب يك گزارش عملكرد به فدراسيون برمي گردد، مستندسازي مي شود و برخي از آنها حتي پايه ريز يك بخش مجزا براي صعودهاي برون مرزي شده اند. ما در تمام استان هاي ايران اداره كل و هيأت كوهنوردي داريم. علاوه بر اين تمام شهرستان هاي استان ها نيز داراي مسئول كوهنوردي هستند. اينها با رئيس كوهنوردي استان و استان با فدراسيون مركز در ارتباط هستند.
* در اين ۱۰ سال فعاليت هيماليانوردي، چند تيم به اورست صعود داشتند؟
- ۲ گروه. يك گروه آقايان بودند و در سال ۷۷ صعود داشتند كه چهار نفر صعود داشتند؛ جلال چشم قصاباني، حميد اولنج، حسن نجاريان و زنده ياد محمد اوراز بودند و رسول نقوي در سال ۷۷ تا ۸۵۰۰ متري يعني قله جنوبي صعود كرد و بقيه اعضا نيز تا قله اورست صعود كردند.
* در بخش بانوان آيا پيشنهاد بانوان براي صعود به شما رسيد يا برنامه كميته بود؟
- با توجه به اين همه وسيله ارتباط جمعي كه وجود دارد ما با خبر شديم كه كشورهايي مثل مالزي، اندونزي و حتي برخي كشورهاي عربي برنامه دارند تا براي سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ اين برنامه را به اجرا درآورند. يك سري كارها يك بار اتفاق مي افتد كه ممكن است دوباره انجام شود، اما اولين ها نمي شوند. به همين دليل ما پيشقدم شديم تا بانوان خود را براي اولين شدن ها اعزام كنيم. زيرا اولين تيم صعودكننده در همه دنيا مطرح است. بانوان ايراني نيز با اين هدف تدارك ديده شدند. در سال ۱۳۸۳ با اين علم، ما با توجه به ديدگاه جهاني بويژه در مورد بانوان، اجراي اين كار را ضروري دانستيم.
* چه نگاه ويژه اي درباره بانوان وجود دارد؟
- تصور بر اين است كه بانوان در ايران كساني هستند كه روبند دارند. اجازه خروج از منزل را ندارند. از سواد آنچناني برخوردار نيستند و رابطه اجتماعي آنها قوي نيست و در يك كلام در يك جامعه مرد سالار زندگي مي كنند. با اين ديدگاه و براي روشنگري واقعيات جامعه لذا اولين صعود بسيار مهم جلوه مي كرد.
* يعني در اين فلسفه اثبات «صعود بانوان» هدف قرار نگرفت؟
- خير. بحث حضور، با اثبات توان صعود بانوان، هر دو مورد توجه بود. ما مي توانستيم هر سال گروهي را اعزام كنيم بدون فلسفه صعود. اما موضوع بحث قدرتي و فني و توان بانوان در اين بخش كاملاً مورد توجه بود.
* بنده مي خواهم اشاره كنم در زمان صعود، در برخي از مطبوعات هندي اعلام شد كه يك گروه بانوان ايراني قصد صعود به اورست را دارند اما نگاه آنان براي فتح نهايي، با ترديد زياد به اين موضوع همراه بود.
- بله دقيقا. توانمندي بانوان در اين صعود سخت بسيار با اهميت بود. در اين مسير حداقل ۴۰ تا آبشار يخي وجود دارد كه بايد هر روز با نردبان از روي اين آبشارهاي سخت عبور كنيد و بالا برويد؛ جايي كه اكسيژن كم است و تغذيه مفهومي ندارد و سرما در شب حداقل به ۳۰ درجه زير صفر مي رسد.علاوه بر اين اعتقاد به صعود بانوان، توانمندي حوزه بانوان در صعودهاي بالاي ۸ هزار متري هم به خوبي نمايان مي شد. لازم است تأكيد كنم كه حضور بانوان در بخش سنگ نوردي بانوان در آسيا كه سالهاست دنبال مي شود نيز در همين راستاست.بانوان وقتي براي اولين بار با حجاب اسلامي وارد منطقه شدند، برخوردها و بويژه خبرنگاران در محل هتل، به گونه اي ديگر بود اما وقتي صعود انجام شد و برگشتند دقيقاً برخوردها بسيار تغيير كرد و همه مي خواستند بدانند اينها چه كساني بودند. همه بانوان گروه ايراني زبان انگليسي مي دانستند و داراي تحصيلات دانشگاهي بودند.
* آيا اين موضوع جزو شرايط انتخاب بود و يا اتفاقي پيش رفت؟
- كاملاً اتفاقي بود. البته اكثراً داراي تحصيلات دانشگاهي بودند و اين نشان مي دهد كه از مجموعه ۷۰ خانمي كه در زمان فراخوان آمدند و دعوت شدند و مجموعه نهايي تحصيلات كمتر از دانشگاهي نداشتيم و اين موضوع بازتاب بسيار زيادي داشت و متأسفانه در كشور خودمان به اين شكل بازتاب نداشت و از مباحث صعود چشم پوشي شد و تجزيه و تحليلي هم نشد.
* مشكل چه بود؟ آيا به بخش تبليغاتي شما برمي گشت و يا مسئولان برايشان جذاب نبود؟
- به اعتقاد من ما وقتي يك كار بزرگ را كامل انجام مي دهيم باورمان نمي شود.من در اينجا حرفم با فدراسيون خودم (كوهنوردي) اين است كه ۳۵۰ ميليون تومان هزينه براي نخستين صعود بانوان به اورست انجام شد و خيلي از بدهي ها هنوز داده نشده است. حداقل ۲ و ۳ ميليون بودجه ديده مي شد كه از تيم برگشته بازتاب آن را به جا آورند.به سازمان تربيت بدني هم همين گله وارد است و در ميان ساير مسئولان نيز همين موضوع است.متأسفانه در هر دو صعود آقايان و بانوان در داخل كشور با دو موضوع مهم مواجه شديم كه مسئله بازتاب صعود در كنار مسائل گفته شده، تحت الشعاع قرار گرفت.در صعود سال ۷۷ موضوع تداخل مسابقات جام جهاني فوتبال اتفاق افتاد و حتي در ديدار با رياست جمهوري وقت با وجود ديدار با تيم صعودكننده، وسط برنامه يك توپ فوتبال به عنوان ياد بود آوردند و در سال ۱۳۸۴ نيز تداخل با انتخابات رياست جمهوري كلاً برنامه، تحت پوشش اين اخبار و نيز جابجايي مسئولان قرار گرفت.

نگاه امروز
قدرت اراده انسان
«اورست ماوراي قدرت انسان نيست» . اين جمله را سرادموند هيلاري فاتح نخست اورست در سال ۱۹۶۱ اظهار كرد. اين سخن از بسياري جهات سخني نسنجيده نيست، زيرا تغييرات جسمي و روحي كه در راه صعود به بام جهان، بلندترين قله دنيا با نام «اورست» به مفهوم جاودانگي و هميشگي، براي فاتح آن اتفاق مي افتد بسيار مهمتر از آثار جسمي آن است. خطر يخ زدگي، مدفون شدن در زير خروارها بهمن عظيم، ورم اعضاي بدن و خونريزي آن، يخ زدگي چشم و شايد نابيناييِ،  ناراحتي هاي دستگاه تنفسي و ورم مغزي از آسيب هاي بسيار جدي صعود به اورست است و فرد بارها مرگ را به چشم خود تجربه مي كند!
شايد كوهنورد فاتح اورست پس از بازگشت بخشي از حافظه اش را نيز با نقصان مواجه ببيند و براي رفع آن ماه ها نيازمند درمان باشد. در آن ارتفاع ۸۸۴۸ متري كه مقدار اكسيژن هوا فقط ۳۲ درصد است، خطرات ورم مغزي و از اين دست بسيار زياد است و با هر اشكال در كپسول اكسيژن خطر مرگ جدي است!
تست هاي زيادي از كوهنوردان عازم اورست صورت مي گيرد تا شرايط بدني آنها در بلندي هاي بيشتر از ۸ هزار متر بتواند بدون نقص، ادامه يابد تا در نهايت بام جهان فتح شود.
بنا به اين دلايل برخي از فاتحان اورست اين صعود را «صعود غيرممكن» نيز ناميده اند. زيرا تلاش و حركت در اين سفر بزرگ با آگاهي از خطر در حد مرگ،  كار كوچكي نيست. در اين مسير و براي جدال با مرگ و زندگي فقط عشق مي تواند ياري رسان باشد و شايد عشق براي صعود بربلندترين كوه كره زمين و با شكوه ترين خلقت پروردگار، مهمترين خصيصه مشترك گروه هاي كوهنوردي به اورست باشد. كوهنوردان فاتح شايد در اين مسير دشوار، بارها اين جمله را با خود زمزمه يا فرياد كرده باشند كه هر چيز سخت و يا غيرممكن فقط با اراده انسان شدني و فتح شدني است.
خستگي، ترس، ناتواني، كم كاري و ضعف از هر جنبه آن در اين مسير جايي ندارد و كوهنورد در اين مسير «مي خواهد و مي تواند.»
نخستين صعود بانوان مسلمان ايراني به اورست با تلاش گروهي مجرب و شكست ناپذير در سال جاري بر بلنداي بام جهان يعني «اورست» نجواي عاشقانه اي بود كه انسان بر هر آنچه كه اراده كند، نايل مي آيد و در اين مسير قله هاي سخت درون از ترس، غرور، خودخواهي، كينه و بسياري از اين دست نيز فتح مي شود و شايد فتح اين قله ها سخت تر از فتح بلندترين قله جهان يعني اورست باشد.

ورزش
اقتصاد
انديشه
سياست
علم
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |