چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۴
فرهنگ
Front Page

نشاني خانه آن سيد لاغر اندام با عصاي چوبي و لباس كرباس
خانه مدرس يا خانه نصيرالدوله؟
001635.jpg
سيد افشين اميرشاهي
مدرس چه كسي بود؟ چه مليتي داشت؟ در چه دوره اي زندگي مي كرد؟ و كجا زندگي مي كرد؟
شايد طرح چنين پرسش هايي كمي عجيب به نظر برسد، اما طرح اين پرسش از آن سبب است كه ظاهراً سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در مقطعي به خاطر نداشتن اطلاعات دقيق از محل خانه مدرس، خانه ديگري را به جاي خانه مدرس خريداري كرده است.
آيت الله سيدحسن مدرس برحسب اسناد تاريخي و نسب نامه اي كه آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره) تنظيم كرده است، از سادات طباطبايي زواره بوده است كه نسبش پس از سي ويك پشت به حضرت امام حسن مجتبي(ع) مي رسد. او در چهارده سالگي براي ادامه تحصيل علوم ديني رهسپار اصفهان شد و مدت ۱۳ سال در حوزه علميه اين شهر محضر بيش از ۳۰ استاد را درك كرد. سپس راهي نجف اشرف شد و تا ۴۰ سالگي در اين شهر سكونت اختيار كرد و آن گاه راهي اصفهان شد. مدرس در اصفهان علاوه بر تدريس با حربه استدلال و منطق با حاكمان وقت در اين شهر به ستيز برخاست، به همين خاطر از اصفهان تبعيد شد، ولي با حمايت اصفهاني ها دو باره به اين شهر بازگشت.در اصل دوم قانون اساسي ايران در عصر مشروطيت پيش بيني شده بود كه قوانين مصوب مجلس شوراي ملي، بايد زير نظر هياتي از علما و مجتهدان طراز اول ايران به تاييد برسد. به موجب اين اصل هربار بايد دست كم پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته باشند و بر قوانين مجلس نظارت كنند. بنابراين در دومين دوره مجلس شوراي ملي، مدرس به عنوان مجتهد طراز اول برگزيده شد و همراه با چهار نفر از مجتهدان ديگر به مجلس رفت. ولي از جلسه دويستم به ايراد سخن پرداخت. وقتي مدرس قدم به صحن مجلس گذاشت هيچ كس باور نمي كرد كه اين سيد لاغر اندام با عصاي چوبي و لباس كرباس به زودي همه امور را به دست بگيرد و در بحث و استدلال كسي را ياراي برابري با او نباشد. از اين مرحله به بعد سيد حسن مدرس پنج دوره ديگر، يعني تا دوره ششم در مجلس شوراي ملي حضور داشت، بنابر اين در تهران سكني گزيد تا اين كه به قلعه خواف تبعيد شد و پس از ۹ سال اسارت در اين قلعه طي نقشه اي قبلي روانه كاشمر شد و در آنجا به شهادت رسيد.
خانه مدرس كجاست؟
اكنون سالها از زماني كه مدرس به شهادت رسيده است، مي گذرد و خانه او همچنان در شهرداري منطقه ۱۲ تهران، خيابان اميركبير، خيابان شهيد جاويدي، كوچه دروس قرار دارد. اما ظاهراً برخي از كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور نمي دانند خانه مدرس كجاست و به همين خاطر خانه ديگري را به جاي خانه مدرس خريداري كرده اند.
سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور آذر امسال اعلام كرد كه خانه تاريخي آيت الله مدرس با اختصاص اعتباري حدود يك ميليارد و پنجاه ميليون تومان از مالك خصوصي آن خريداري شد تا عمليات مرمت و ساماندهي اين بنا آغاز شود.قدير افروند معاون حفاظت فني سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران خوشحال از اين كه خانه مدرس توسط سازمان متبوعش خريداري شده است، در مصاحبه اي با «همشهري محله ۱۲» اعلام مي كند: با خريد خانه تاريخي مدرس از مالك خصوصي ادامه برنامه هاي مرمتي در اين اثر تاريخي كه اكنون در اختيار سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري قرار گرفته است، به راحتي دنبال مي شود.اما اين مقام مسئول كمبود اعتبارات سالانه در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در تأمين اعتبارات مورد نياز مرمتي اين بنا را تنها مشكل باقي مانده در ساماندهي خانه تاريخي مدرس اعلام مي كند و توضيح مي دهد: هر چند اكنون با اختصاص اعتبارات اندك، تنها بخش هاي آسيب ديده كه نياز به مرمت اضطراري داشته، بازسازي و احيا شده است، اما سال آينده اعتباري حدود يكصد ميليون تومان براي آغاز فصل جديد مرمت اين بنا اختصاص مي يابد. البته اين اعتبار با توجه به بخش هاي نيازمند به مرمت اين بنا رقم ناچيزي است و مدت زمان مورد نياز براي مرمت خانه مدرس را طولاني تر مي كند.
كامل ترين خانه قاجاري تهران
يكي از سياست هاي مهم سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري خريد خانه هاي تاريخي و با ارزش است تا از اين طريق ضمن مرمت بناهاي تاريخي به حفظ و نگهداري آنها نيز بپردازند و البته اگر شد اين بناها را به مكاني براي بازديد علاقه مندان ميراث فرهنگي كشور تبديل كنند. اما در مورد اخير ظاهراً اشتباهي رخ داده است؛ چون به جاي خريدن خانه مدرس، خانه نصيرالدوله خريداري شده است. هر چند خانه نصيرالدوله نيز يكي از شاهكارهاي معماري دوره قاجاري به شمار مي رود و البته از خانه مدرس هم زيباتر است،اما نيت مسئولان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، خريدن خانه مدرس بوده است. ولي خانه اي كه خريداري شد، خانه نصيرالدوله وزير فرهنگ و معارف آن سال ها بوده است كه در بخش  شمالي كوچه مدرس قرار دارد.
با يكي از كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در باره اتفاق رخ داده گفت وگو كرديم و قرار شد نامي از وي به ميان نياوريم. توضيحاتي كه مي داد اين طور بود: خانه نصيرالدوله زيباترين و كامل ترين خانه تاريخي تهران است. چون تنها خانه اي است كه در كنار معماري فوق العاده آن داراي همه الحاقات يك خانه سنتي ايراني است. اين خانه شامل منزل قديمي، آشپزخانه، حمام قديمي، درشكه خانه، بادگير، اندروني، بيروني و ساير الحاقات يك خانه قاجاري است كه سالم و دست نخورده باقي مانده است، چون هيچ خانه اي در تهران همه اجزاي يك خانه قاجاري را با هم ندارد، به همين خاطر راضي شديم تا اين خانه را خريداري كنيم.
البته شناسايي خانه مدرس حاشيه هايي نيز داشته است. به عنوان نمونه يكي از مالكان خانه اي در كوچه مدرس به نام سرهنگ [...] خانه خود را كه چسبيده به خانه مدرس بود، خانه مدرس معرفي كرد كه بعدها مشخص شد اين خانه متعلق به مدرس نبوده است. از اين رو به خاطر ابهاماتي كه در خصوص خانه مرحوم مدرس به وجود آمد، يك تيم كارشناسي براي شناخت خانه تاريخي آيت الله مدرس تشكيل شد. سرپرست تحقيق و بررسي اسكندر مختاري بود كه كار تحقيق را به كمك رضا موسوي و محسن شيخ الاسلامي انجام داد و تدوين آن را رضا موسوي عهده دار شد. در نخستين صفحه اين تحقيق آمده است: به دنبال ابهامات به وجود آمده در خصوص خانه مرحوم سيد حسن مدرس و به جهت روشن كردن وضعيت اين ملك كه جايگاه مرد بزرگ مبارزات ضد استبدادي تاريخ معاصر كشور به شمار مي رود، در تاريخ ۲۴/۳/۱۳۸۱ اينجانب اسكندر مختاري طالقاني معاون حفظ و احياي اداره كل ميراث فرهنگي استان تهران به اتفاق سيدرضا موسوي حسيني و محسن شيخ الاسلامي همكاران بخش حفظ و احيا به محل ملك مدرس مراجعه و تحقيقات را آغاز كرديم.
هر چند براساس تحقيقات دقيق اسكندر مختاري كه اكنون هيچ سمتي در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ندارد، محل خانه مدرس مشخص شده است، اما اين خانه هنوز در انتظار اختصاص اعتبار براي خريداري شدن است.
خانه هاي كوچه مدرس
تحقيقات گروه «شناخت خانه مدرس» با بررسي وضعيت خانه ها در محل از طريق نقشه منطقه، بررسي ميداني و تهيه گزارش در محل و بررسي تاريخي و تهيه مدارك مستند به نتيجه مي رسد.
براساس بررسي ها، غربي ترين خانه در بخش شمالي كوچه مدرس، خانه اي است با مالكيت جديد كه در گذشته يك ملك مشترك با مغازه اي در بخش شمالي بوده است كه اين مغازه بعدها تخريب مي شود و پس از عقب نشيني ملك، بناي جديدي به جاي آن احداث مي شود. اين بنا متعلق به مدرس نبوده است.
دومين خانه از سمت غرب كوچه مدرس متعلق به آقاي حاج كريمي است كه از سالها قبل از پدرش به او به ارث رسيده است و اكنون در اين خانه سكونت دارد. مدرك قابل توجهي كه نشان از خانه مدرس باشد و منسوب به اين خانه باشد، وجود ندارد.سومين خانه از سمت غرب كوچه مدرس متعلق به برادر حاج كريمي است كه بعد از فوت پدر از خانه اصلي تفكيك شده است و اكنون در آن سكونت دارند.اما چهارمين خانه از سمت غرب كوچه مدرس متعلق به آقاي كتابچي است كه اكنون در اختيار وراث او، رضا كتابچي است. اين ملك، خانه مسكوني آيت الله مدرس بوده است. مهم ترين دلايلي كه ثابت مي كند چهارمين خانه متعلق به مرحوم مدرس بوده است اظهارات افراد قديمي محل به ويژه آقاي حاج كريمي، سرايدار خانم پيرپور، آقاي احمد پيرپور، آقاي كتابچي، خانم ضرابي مالك اوليه خانه كتابچي و... است. همچنين مدارك رسمي موجود نيز ثابت مي كند كه چهارمين خانه متعلق به مدرس بوده است. استعلام از اداره ثبت، سند مالكيت آقاي پيرپور، سند تفكيكي اوليه مربوط به خانه كتابچي كه منشعب از خانه قديمي مدرس است، نشان مي دهد كه خانه مدرس كدام خانه است.اما پنجمين خانه از سمت غرب كوچه مدرس متعلق به آقاي پيرپور بوده كه اكنون در اختيار وراث وي از جمله احمد پيرپور و برادر و مادر او است. در سند خانه آقاي پيرپور تصريح شده كه خانه مدرس در غرب اين ملك قرار دارد، يعني خانه چهارم از ورودي كوچه. ششمين خانه از سمت غرب كوچه مدرس، منزل خانم تبريزيان است، جايي كه ابتدا تصور مي شد منزل مدرس باشد. اما ادامه تحقيق گروه مشخص كرد كه اين فرضيه كاملاً اشتباه است. اين ملك ظاهراً در حال حاضر تحت ضوابط خاصي در حال نوسازي است.هفتمين و آخرين خانه موجود در بخش شمالي كوچه مدرس، خانه نصيرالدوله وزير فرهنگ و معارف است. با اين وجود كه خانه از آقاي نصيرالدوله به آقاي كروريان و سپس به آقاي آصفي انتقال داده شده است، اما هنوز هيچ تغييري در ساختار خانه به وجود نيامده و تنها گذر ايام چهره بنا را مخدوش كرده است.
اين گزارش به پايان رسيد، اما نكته پاياني اينكه خانه نصيرالدوله به درستي يا اشتباه، عمداً يا سهواً، از سوي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري به جاي خانه مدرس خريداري شده است. خانه اي كه چون خانه مدرس، جزو ميراث اين مرز و بوم به شمار مي رود، و بنايي با ارزش با معماري بي نظير است. پس مي توان اميدوار بود خانه نصيرالدوله همچنان حفظ بماند. اما ظاهراً در اين گيرودار، خريداري و حفظ و مرمت و نگهداري خانه مدرس به فراموشي سپرده شده است؛ خانه اي كه روزگاري يكي از چهره هاي درخشان كشور در آن زندگي مي كرد و بيرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش كشيده بود و از او، اين ملك به يادگار مانده است. يادگاري كه جزو ميراث ما ايرانيان است و به شدت نيازمند رسيدگي.

نگاه
گردشگري تا اطلاع ثانوي تعطيل!

مهدي نادعلي
پيرامون رشد و توسعه و رونق صنعت گردشگري به مقدار لازم و كافي صحبت شده است، اما ابهام به وجود آمده با اين همه تفاسير در مورد عدم حركت و يا ايستايي و توقف در اين صنعت توسط مسئولان و برنامه ريزان سازمان متبوع اش براي افكار عمومي، صاحبان و فعالان شاغل در اين صنعت توجه ما را نيز به خود جلب كرده است. و اين سئوال را اساساً در ذهن يك ايراني دوستار ميراث فرهنگي و گردشگري ايجاد مي كند كه: «آيا ما صنعت گردشگري مي خواهيم؟ و آيا ما به جذب توريسم نيازمنديم؟»
با توجه به اين دو سئوال مطرح شده، از سويي بايد عنوان كرد كه تا به حال به اين ميزان، در اين صنعت تنش و بحران و احساس ناآرامي ناامني نشده بود، به طوري كه برخي از هتلداران و يا بعضاً برخي از آژانس داران، خواهان لغو جواز فعاليت خود از سوي سازمان ميراث و گردشگري شده اند زيرا كه ماندن و دست و پنجه نرم كردن با مصائب اين صنعت اعم از ماليا ت و عوارض و... را فقط اتلاف سرمايه دانسته و باعث از بين رفتن عمر خود مي پندارند.آنان مي گويند: «اگر سازمان ميراث و گردشگري خواهان فعاليت و حمايت از بخش خصوصي و اساساً حمايت از صنعت گردشگري است، پس چرا از زمان تغيير مديريت جديد در اين سازمان هيچگونه عملكردي در اين باب مشاهده نشده است و يا اگر هم در اين راستا نمي خواهد فعاليت كند، چرا هيچ گونه اطلاعي را در جهت امتناع از تصدي اين صنعت به گوش بخش خصوصي نمي رساند؟
پرسش فوق كاملاً واضح و روشن است و قطعاً نيز بايد جوابي واضح و روشن از طرف مديريت اين سازمان داده شود، اما مسئله ديگر بعد ملي و اهمال در روند برنامه توسعه است كه بايد اين مورد نيز جهت تنوير افكار عمومي از سوي مديريت سازمان ميراث و گردشگري اطلاع رساني شود.
بودجه پيش بيني شده براي اين سازمان تنها براساس خواسته ها و افقهاي مطرح شده در برنامه توسعه و سند چشم انداز ۲۰ ساله مشخص شده و اين كه اين سازمان بتواند در مدت زمان مشخص شده به وعده هاي خود عمل كند.پرسشي كه هم اكنون مطرح مي شود، اين است كه  طي ماه هاي گذشته كداميك از برنامه هاي اين سازمان با اين هدف ها و سند چشم انداز همراه بوده است؟
در حال حاضر فعاليت هاي سازمان گردشگري و ميراث فرهنگي، با ركود مواجه شده است، مخصوصاً مديريت روابط عمومي و اخبار در اين سازمان كه از انبوه خبرنگاران خالي است. وقتي براي نگارش گزارشي و يا تهيه مصاحبه اي به مدير روابط عمومي سر مي زنيم تنها بااين جمله رو به رو مي شويم«پيغامت راكتبي بده »اكنون ميانگين حجم اخبار ارسالي به مطبوعات از روزانه حداقل ۲۰ خبر به كمترين ميزان خود كاهش يافته است. در ۸ ماه فعاليت دوره جديد اين سازمان، اخباري كه در حوزه گردشگري و ميراث فرهنگي براي مطبوعات ارسال شده فقط چند خبر بوده است كه قسمت عمده آن ها هم صرفاً با محوريت ميراث فرهنگي تهيه و تنظيم شده بود.
مجموع اين اتفاقات بر نگراني  ها در مورد آينده اين صنعت پرفراز و نشيب در ايران مي افزايد و همگان را در مورد وضعيت موجود مورد آزار قرار مي دهد.
درست است كه شايد بتوانيم در حال حاضر تابلوي«گردشگري تا اطلاع ثانوي تعطيل » را بر سر در سازمان ميراث فرهنگي نصب كنيم، ولي چون اساساً اميدواري در ذات همه ما نهاده شده است، منتظر بهبود اوضاع باقي مي مانيم.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |