پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۴
گريز از چنگ عدالت
002565.jpg
نيلوفر قديري
اسلوبودان ميلوسويچ، مردي كه به خاطر مرگ ۲۵۰ هزار نفر و بازگرداندن جنگ و خونريزي به قلب اروپا قصاب بالكان نام گرفته بود، سرانجام با مرگ ناگهاني از چنگال عدالت گريخت. جسد بي جان او را مسئولان زندان در سلولش در لاهه يافتند و در حالي كه تحقيقات درباره علت اين مرگ ادامه دارد خاطره اتفاقات سياسي كه در دهه ۱۹۹۰ قلب اروپا را به خون كشيد، اكنون بار ديگر زنده شد.
ميلوسويچ ۶۴ ساله، فرزند دوم يك خانواده مهاجر مونته نگرويي بود. پدرش كه براي كشيش شدن آموزش ديده بود در كودكي ميلوسويچ، با ترك خانواده خودكشي كرد. اسلوبودان و برادرش را مادري بزرگ كرد كه معلم مدرسه و كمونيست بود. او هم ۱۰ سال بعد از شوهرش خودكشي كرد. او در جواني مهارت در علم سياست را در بلگراد آموخت. در مدرسه با ميراماركوويچ آشنا شد و با او ازدواج كرد. اين زن نقش مهم و تعيين كننده اي در زندگي سياسي ميلوسويچ داشت. نزديكان ميلوسويچ مي گويند او بدون همسرش به قدرت راه نمي يافت. وقتي ميلوسويچ هنوز دانشجويي جوان بود، «ميرا» مي گفت كه همسرش را در مقامي همچون تيتو مي خواهد و مي بيند. آرزوي او به واقعيت پيوست. در سال هاي آخر حكومت تيتو در يوگسلاوي، ميلوسويچ وارد تشكيلات كمونيست ها شد و در صربستان پله هاي قدرت را طي كرد.
در سال ۱۹۸۷ با مرگ مرد شماره ۲ حزب كمونيست صربستان، ميلوسويچ با به دست آوردن اين مقام به استان پرآشوب صربستان يعني كوزوو رفت.
در آن زمان صرب هاي كوزوو كه ۱۰درصد جمعيت اين شهر را تشكيل مي دادند از آزار آلبانيايي ها گلايه داشتند. ميلوسويچ در اين سفر و در جمع يك ميليون صرب سخناني گفت كه سرنوشت يوگسلاوي را در سال هاي بعد شكل داد. او گفت: ديگر هيچ كس نبايد جرأت آسيب رساندن به شما (صرب ها) را داشته باشد. صرب ها در اين سخنراني آتشين و هيجان آور، رهبري را يافتند كه قرار بود ملي گرايي صرب را زنده كند و از آن به بعد رسانه ها پر شد از اين سخنراني هاي آتشين. دو سال بعد از اين سخنراني او رئيس جمهور صربستان شد. خودمختاري كوزوو و استان ويوودنيا در كنار آن لغو شد و ملي گرايي صرب به شعار سياستمداران تبديل شد.
اما اسلاوها، كروات ها و ديگر مليت هاي يوگسلاوي آرام ننشستند و در برابر تلاش سازمان يافته ميلوسويچ براي ايجاد صربستان بزرگ و جمع كردن بقاياي يوگسلاوي واكنش نشان دادند. در سال ۱۹۹۱ وقتي اسلووني و كرواسي از يوگسلاوي جدا شدند، ميلوسويچ هشدار داد كه در اين صورت بايد مرزهاي يوگسلاوي بار ديگر تعيين شود و صرب هاي ساكن در جمهوري هاي جداشده به صربستان منتقل شوند. اين هشدار آغاز جنگ داخلي بود. ارتش تحت رهبري صرب ها در يوگسلاوي وارد جنگ شد. شبه نظاميان صرب با حمايت ارتش صربستان، شهرهاي كرواسي مانند يوكوار را به اشغال درآوردند. بوسني هم بعد از اعلام استقلال به همين سرنوشت دچار شد.
سارايوو، شهر مسلمان نشين بوسني و چند شهر ديگر صحنه خشونت هاي خونين شبه نظاميان و ارتش صرب عليه غيرنظاميان شد و محاصره اين شهرها سه سال طول كشيد. اين عمليات در واقع نوعي پاكسازي قومي با دستور مستقيم ميلوسويچ بود. جمعيت اين شهرها وادار به ترك خانه هايشان مي شدند و در صورت مقاومت به طور جمعي اعدام مي شدند. در كرواسي بيش از ۲۰ هزار نفر كشته و ۴۰۰ هزار نفر ديگر بي خانمان شدند. بعد از جنگ بوسني، صربستان در عرصه جهاني به انزوا كشيده شد.
در آن زمان ميلوسويچ در يك اقدام استراتژيك و با امضاي «پيمان ديتون» در پاريس از جانب صرب هاي بوسني نقش رهبران صلح را بازي كرد. اما همزمان خود را براي جنگ در كوزوو آماده مي كرد. او كه در سه جنگ گذشته براي حفظ يكپارچگي يوگسلاوي بازنده شده بود كوزوو را آخرين جبهه اين جنگ مي دانست. در آن زمان و در سال هاي ۱۹۹۶ و ،۱۹۹۷ ميلوسويچ در داخل صربستان با اعتراض هاي گسترده مردمي روبه رو شد. دليل اين اعتراض ها كه با تظاهرات ده ها هزار نفر همراه بود، متهم كردن دولت بلگراد به دستكاري در نتايج انتخابات محلي و شهرداري ها بود.
بعد از سه ماه اعتراض گسترده كه با يورش پليس صرب و درگيري ميان مردم و نيروهاي امنيتي همراه بود، سرانجام ميلوسويچ تسليم شد و مخالفان را پيروز انتخابات اعلام كرد. عمليات نظامي صرب ها در كوزوو و كشتار در اين شهر در اواخر دهه ۱۹۹۰ به اوج رسيد و نيروهاي نظامي ناتو عمليات خود را عليه صرب ها آغاز كردند. ميلوسويچ نيروهايش را از كوزوو عقب كشيد ولي هنوز به شكست اعتراف نمي كرد. زيرساخت هاي صربستان نابود شده بود و تحريم هاي گسترده، اقتصاد اين كشور را از پا درآورده بود با اين حال ميلوسويچ همچنان خود را در قدرت حفظ كرده بود.
در سپتامبر سال ۲۰۰۰ و در همين شرايط وخيم داخلي و در ميان فشارهاي خارجي، ميلوسويچ اعلام برگزاري انتخابات كرد .همه فكر مي كردند در اين انتخابات او بار ديگر در قدرت باقي مي ماند و براي همين هم انتخابات برگزار كرده است اما اين طور نشد. شرايط وخيم اقتصادي و فقر گسترده در كنار تهديدهاي مونته نگرو تنها جمهوري باقيمانده در يوگسلاوي براي استقلال، شانسي براي ميلوسويچ باقي نگذاشت. نتيجه انتخابات پيروزي مخالفان بود. اما ميلوسويچ اين پيروزي را به رسميت نشناخت. صدها هزار نفر از مردم صربستان با تجمع در خيابان ها و اعتصاب سراسري خواستار به رسميت شناخته شدن پيروزي «وويسلاو كاستونيتسا» رهبر مخالفان شدند.
هم پيمانان ميلوسويچ در قدرت، يكي يكي از او فاصله گرفتند. سرانجام بعد از دو هفته تجمع مردم در خيابانها، نيروهاي پليس به مردم پيوستند و امپراطوري ميلوسويچ فروپاشيد و ۱۳ سال حكومت او در يك مدت زمان ۱۲ساعته به پايان رسيد. ميلوسويچ و همسرش از بلگراد گريختند.
فشار دادگاه بين المللي لاهه، آمريكا، اروپا و ناتو براي تحويل گرفتن ميلوسويچ و محاكمه او به خاطر جنايات جنگي ۱۳ سال گذشته از همان زمان شروع شد. شش ماه بعد در حالي كه نيروهاي مسلح بيرون منزل ميلوسويچ مستقر شده و تهديد به تيراندازي مي كردند، او و همسرش تسليم شدند. دولت صربستان در سحرگاه روز بعد ميلوسويچ را به دادگاه لاهه تحويل داد.
صحنه بردن ميلوسويچ با دستان بسته در كنار دو مأمور غيرنظامي در فرودگاه بلگراد به داخل هواپيما، يكي از صحنه هاي به يادماندني در تاريخ است. روند محاكمه ميلوسويچ به اتهام نسل كشي و جنايت جنگي از سال ۲۰۰۱ در لاهه شروع شد. موارد اتهامي او در سه دادخواست خلاصه شده بود: جنايات در كوزوو در سال ،۱۹۹۹ كرواسي در سال هاي ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲ و جدي ترين آن در بوسني در سال هاي۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵. در بوسني او به نسل كشي متهم شده بود.
دادستان هاي دادگاه جنايات جنگي، ميلوسويچ را به نسل كشي، جنايت عليه بشريت، نقض كنوانسيون هاي ژنو و نقض قوانين و عرف جنگ در بوسني متهم كرده بودند. در دادخواست او درباره بوسني آمده بود كه مسئوليت كشتار وسيع هزاران مسلمان و كروات بوسني با ميلوسويچ است.
قتل عام سال ۱۹۹۵ در صربرنيتسا كه در آن همه مردان و پسران مسلمان دستگيرشده كه تعدادشان به چندين هزار نفر مي رسيد به طور جمعي اعدام شدند، از جدي ترين موارد اتهامي اين دادخواست بود.
ميلوسويچ همچنين به مشاركت در قتل، حبس و تحميل شرايط غيرانساني زندگي و اجبار به كار هزاران مسلمان و كراوات بوسنيايي از جمله زنان و سالمندان متهم شده بود. اين موارد اتهامي، مواردي شخصي و متوجه شخص ميلوسويچ بود.
موارد اتهامي او در كرواسي جنايت عليه بشريت، نقض كنوانسيون هاي ژنو و نقض قوانين و عرف جنگ بود. قتل صدها غيرنظامي و اخراج ۱۷۰ هزار غيرصرب از شهر و محل زندگي شان، از ديگر موارد جدي اين دادخواست است.
اگرچه ميلوسويچ به عنوان رئيس جمهور صربستان در آن زمان، مسئوليت رسمي و حقوقي براي اقدامات ارتش يوگسلاوي يا شبه نظاميان صرب نداشت، اما در دادخواست، او به عنوان مشاركت در اين اقدامات محاكمه مي شد.
ميلوسويچ همچنين متهم بود به تأمين مالي و تجهيزاتي و حمايت لجستيك از گروههاي شبه نظامي صرب و استفاده از نيروهاي مسلح دولت صربستان براي جنگ در كرواسي.
در كوزوو، ميلوسويچ به همراه چهار نفر از همكارانش به جنايت عليه بشريت و نقض قوانين و عرف جنگ متهم بود. در دادخواست آمده بود كه ميلوسويچ و هم قطارانش در جنايات كوزوو از جمله اخراج ۸۰۰ هزار آلبانيايي و قتل ۶۰۰ نفر ديگر مسئوليت مستقيم دارد. بعدها با كشف گورهاي جمعي كه در خارج از بلگراد به دست آمد، دادخواست اصلاح شد و موارد اتهامي ديگري بر آن اضافه شد.
كوزوو بخشي از صربستان و يوگسلاوي بود و ميلوسويچ به عنوان فرمانده كل ارتش يوگسلاوي مسئوليت مستقيم رفتار نيروهاي امنيتي و ارتش صربستان در اين استان را برعهده داشت. ميلون ميلوتونويچ رئيس جمهور صربستان، نيكولا ساينوويچ معاون سابق نخست وزير و ژنرال «دراگلوجوب اوجدانيچ» فرمانده سابق ارتش يوگسلاوي از ديگر متهمان در دادخواست مربوط به كوزوو بودند.
ميلوسويچ همچنين در صربستان به مواردي همچون قتل «ايوان استامبويچ» رئيس جمهور سابق، سوءاستفاده از قدرت و اختلاس ميلياردها دلار از بودجه دولتي و انتقال آن به حساب هاي خارجي متهم بود.
دادگاه او در فوريه ۲۰۰۲ در لاهه شروع شد. او در نخستين جلسه دادگاه اعلام كرد كه وكيلي اختيار نمي كند و خودش دفاع در دادگاه را به عهده مي گيرد. البته دادگاه دو وكيل براي او تعيين كرده بود، اما او حتي از ملاقات با آنها خودداري مي كرد.
او ابتدا مشروعيت دادگاه را زير سؤال برد و آن را فاقد صلاحيت رسيدگي به پرونده خود اعلام كرد. جلسات دادگاه چندين بار در طول محاكمه به دليل بيماري ميلوسويچ به تأخير افتاد. فشار خون بالا و مشكلات قلبي مانع از آن مي شد كه او به طور مرتب در دادگاه حضور يابد.
در لاهه او در بازداشتگاه نگهداري مي شد. در سلول زندان دوربيني ۲۴ساعته او را زير نظر داشت تا مبادا او دست به خودكشي بزند. سرنوشت پدر و مادر او كه هر دو دست به خودكشي زدند و اين طور به زندگي شان خاتمه دادند، مقامات دادگاه و زندان را نگران كرده بود. ميلوسويچ دادگاه را به نقض حقوق خود به خاطر ممانعت از ديدار با خانواده اش، وكلا و روزنامه نگاران متهم مي كرد. ديدارهاي او با خانواده اش زير نظر مسئولان زندان صورت مي گرفت و به همين خاطر او از انجام اين ملاقات ها خودداري مي كرد. اخباري كه بعد از مرگ ميلوسويچ منتشر شده حاكي از آن است كه او در نامه اي به روس ها از شرايط نگهداري اش گلايه كرده و مسئولان زندان را به دادن داروي اشتباهي متهم كرده است.
002496.jpg
مرگ ميلوسويچ براي دادگاه بين المللي جنايات جنگي و قربانيان جنگ هاي بالكان باعث يأس و نااميدي شد. چهار سال است كه اين دادگاه مشغول رسيدگي به جنايات قصاب بالكان و قربانيان آن در انتظار حكم دادگاه هستند، اما درست موقعي كه دادگاه در آستانه صدور حكم قرار داشت همه چيز ناتمام ماند.
با ناتمام ماندن كار دادگاه و مرگ ميلوسويچ اكنون پرسش هاي زيادي در برابر مقامات دادگاه لاهه قرار دارد كه اعتبار اين دادگاه را زير سؤال مي برد. يكي از اين پرسش ها اين است كه آيا رسيدگي به همه اتهامات مربوط به كوزوو، بوسني و كرواسي كه به بيش از ۶۰ مورد مي رسيد، در يك دادگاه واحد كار درستي بود؟
در سال ،۲۰۰۱ شعبه اي از دادگاه لاهه حكم داد كه دادخواست مربوط به موارد اتهامي ميلوسويچ در كوزوو بايد در دادگاه جداگانه اي رسيدگي شود چون آنچه در كوزوو اتفاق افتاده با وقايع دهه ۱۹۹۰ در كرواسي و بوسني كاملاً  متفاوت است.
اما با درخواست دادستان ها اين تصميم تغيير كرده و همه موارد اتهامي ميلوسويچ در اين سه بخش به طور يك جا مورد رسيدگي قرار گرفت.
در دسامبر گذشته بار ديگر موضوع جداكردن دادخواست مربوط به كوزوو از ديگر موارد اتهامي ميلوسويچ مطرح شد، اما قضات آن را بار ديگر رد كردند. استدلال آنها در رد اين تصميم آن بود كه جداكردن اين موارد اتهامي فرصتي است براي ميلوسويچ تا زمان بيشتري به دست آورد و روند دادگاه طولاني تر شود.
اما اكنون كه ميلوسويچ مرده است، دادگاه بعد از چهار سال رسيدگي و اتلاف وقت فرصت صدور هيچ حكمي براي هيچ يك از موارد اتهامي او نيافته است.
شايد يكي از بازندگان اصلي دادگاه ميلوسويچ،  كارلادل پونته دادستان كل جنايات جنگي در لاهه باشد. او در سال هاي گذشته بر تصميم خود براي وارد كردن اتهام نسل كشي به ميلوسويچ در بوسني پافشاري مي كرد كه هدف آن اعتباربخشيدن به دادگاه جنايات جنگي در شرايطي بوده است كه عملكرد اين دادگاه زير سؤال قرار داشت.
با مرگ ميلوسويچ هيچ گاه معلوم نخواهد شد كه آيا اتهام نسل كشي به اثبات مي رسد يا نه. اكنون كار دادگاه جنايات جنگي در محاكمه رادوان كاراتزيچ و راتكو ملاديچ دو جنايتكار سرشناس جنگي بالكان دشوار خواهد شد.
قرار بود دادگاه محاكمه ميلوسويچ در لاهه آزموني باشد براي كار دادگاه دائم بين المللي جنايات جنگي كه هنوز كار خود را شروع نكرده است. كوتاهي اي كه اين دادگاه در محاكمه ميلوسويچ انجام مي داد قطعاً  درسي است كه دادگاه هاي بعدي در رسيدگي به اتهامات جنايتكاراني هم رديف او در جهان، سرلوحه كار خود قرار مي دهند.
شش تن از متهمان دادگاه رسيدگي به جنايات جنگي يوگسلاوي هنوز فراري هستند. مهمترين اين افراد رادوان كاراتزيچ و راتكو ملاديچ هستند كه به انجام جنايات در جنگ بوسني در سالهاي ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ متهم هستند. نيروهاي ناتو بارها با انجام عمليات و حملات برق آسا براي دستگيري اين متهمان تلاش كردند اما اين اقدامات تاكنون ناموفق بوده است. كاراتزيچ و ملاديچ هر دو مخفي هستند و گفته مي شود محافظان به شدت مسلح از آنها حفاظت مي كنند. روزي كه ميلوسويچ تحويل مقامات دادگاه لاهه شد، ملاديچ هم از بلگراد خارج شد. كارن دل پونته عوامل مرتبط با نظاميان صرب را به پناه دادن به ملاديچ متهم مي كند و مي گويد دولت صربستان اگر مي خواست مي توانست زودتر از اينها او را دستگير كند.
قربانيان جنايات جنگي در جهان اميد خود را از دست نمي دهند. اما مرگ ميلوسويچ، اولين رهبر حكومتي كه به خاطر جنايت عليه بشريت محاكمه شد، اعتبار مهمترين دادگاه بعد از جنگ جهاني دوم در اروپا را مخدوش كرد.
ميلوسويچ را بعضي يك ملي گراي صرب مي دانند كه فاجعه اي خونين و چندين ساله را به ملت خود تحميل كرد. بعضي ديگر او را قماربازي مي دانند كه با جان مردم خودش قمار كرد تا در قدرت باقي بماند. به هر حال مرگ او كسي را غمگين نكرد و مردم بالكان ديگر در آرامش روزگار مي گذرانند.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
كتاب
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  كتاب  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |