|
|
قوام و دوام جامعه به روابط اجتماعي و كميت و كيفيت آن بستگي دارد. از همين رو برخي از صاحبنظران، جامعه شناسي را «علم روابط اجتماعي» ناميده اند. روابط اجتماعي اشكال متنوعي به خود مي گيرد كه در قالب دو الگوي كلان روابط مبتني بر «تفاهم» و روابط مبتني بر «تضاد» قابل دسته بندي است. عوامل متعددي بر هر يك از الگو ها، روابط اجتماعي و كيفيت آن موثر است. در اين ميان فضاهاي شهري به ويژه در دنياي جديد آثار متفاوتي را بر كيفيت و كميت روابط اجتماعي بر جاي گذاشته است. اين موضوع را در گفت وگويي با سركارخانم دكتر نوين تولايي مورد بررسي قرار داده ايم.
خانم تولايي داراي دكتراي شهرسازي از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است و هم اكنون استاديار گروه جامعه شناسي دانشگاه شهيد بهشتي است.
از دكتر تولايي كتاب ها ،آثار و مقالات بسياري در زمينه مسائل اجتماعي و شهري به چاپ رسيده كه از آن جمله مي توان به مشكلات اجتماعي و نظريه جامعه شناختي، زيستگاه اشتراكي آرماني در برنامه ريزي شهري، شكل شهر منسجم (در حال انتشار)، ونداليسم و نقش سازمان هاي غيردولتي، بوم شناسي شهري، فضاي شهري و روابط اجتماعي و... اشاره كرد. متن كامل گفت وگو با دكتر تولايي را در ادامه مي خوانيد.
* منظور از روابط اجتماعي چيست؟
- روابط اجتماعي ارتباط بين دو نفر و بيشتر يا بين چند گروه را بيان مي كند. اين روابط مي تواند صورت همكاري، تفاهم و دوستي داشته باشد و مي تواند به صورت تضاد و تنش و كشمكش و گاه بي تفاوتي و همزيستي باشد. به بيان ديگر، روابط اجتماعي ارتباط و وابستگي متقابل انسان ها و جهت گيري رفتاري آنهاست كه مي تواند در جهت دوستي يا دشمني باشد.
* روابط در شهرهاي بزرگ چگونه است؟
- روابط اجتماعي به عنوان يك فرايند در شهرهاي بزرگ با وجود كثرت جمعيت و افزايش مداوم آن و همچنين با گسترش گروه هاي اجتماعي و سازمان هاي گوناگون پيچيده تر مي شود. گاه گسترش اين رويدادها به پيامدهايي منجر مي شود كه بالقوه براي تمامي جامعه شهري مخرب است.
در اين شهرها تعاملات انسان ها بسيار زياد است و به همان نسبت كه جمعيت افزايش مي يابد، ناهمگني نيز زيادتر مي شود. برخي از صاحبنظران به ابعاد مثبت اين خصيصه اشاره مي كنند كه بر طبق آن شهر «زمينه اي مساعد براي گونه هاي جديد زيستي و فرهنگي» ايجاد كرده و مردم «نه به دليل همفكر و همگن بودن، بلكه به دليل تفاوتشان از يكديگر به حال هم مفيد واقع مي شوند» . سودمندي و كارايي در روابط بين افراد شهر به پيشرفته ترين شكل خود در قالب حرفه ها و مشاغل تخصصي متعدد قابل مشاهده است. تخصصي شدن بر پايه وجود بازاري گسترده، صورت مي گيرد كه به نوبه خود بر تقسيم كار متكي است.
* روابط اجتماعي صميمانه چگونه تحت تأثير اين ناهمگني قرار مي گيرد؟
- گفتيم كه شهر دربردارنده مردم مختلف با ويژگي هاي مشخص فرهنگي و عقيدتي متفاوت است. در شهر به علت افزايش تعاملات انساني و اجتماعي، نوع جديدي از قشربندي اجتماعي حاكم مي شود كه وجه مشخصه آن تحرك بسيار بالاست. ناهمگني باعث تحرك شديد ناشي از تغييرات پايگاه اجتماعي و اقتصادي افراد مي شود. همين عامل باعث تغيير دائمي محل سكونت، محل كار و شرايط آن و درآمد و منافع افراد مي شود، حفظ و اشاعه روابط صميمانه و پايدار ميان افراد كاري دشوار مي شود، به همين جهت پايبندي شخص به سنت ها و عواطف كاهش مي يابد.
از يك سو انسان شهرنشين با ايجاد روابط اجتماعي گسترده با افراد ناهمگن در قالب سازمان هاي گوناگون اين امكان را به دست مي آورد كه ابعاد مختلف شخصيت خود را بپرورد و پايگاه اجتماعي به دست آورد و از سوي ديگر به دليل اين ناهمگني، قيدهاي خويشاوندي و همسايگي و احساسات ناشي از زندگي با يكديگر تضعيف مي شود يا از بين مي رود. در شهرها تماس هاي ثانوي بر تماس هاي اوليه غلبه مي يابد و به همين علت خصلت غيرشخصي، سطحي، ناپايداري و جزئي بودن روابط اجتماعي علاوه بر فرهيختگي و عقلانيت به انسان شهري نسبت داده مي شود. تضعيف قيد و بندهاي خانوادگي و عاطفي مي تواند خودكشي، جنايت، بزهكاري، فساد و اغتشاش را براي شهرنشينان به همراه داشته باشد.
* براي بازگرداندن روابط اجتماعي صميمانه چه راه حلي را پيشنهاد مي كنيد؟
- گرچه پاسخ به اين سئوال ابعاد گوناگوني دارد، اما آنچه كه در حوزه تخصصي بنده جاي مي گيرد ايجاد فضاهاي شهري براي برقراري روابط اجتماعي- فرهنگي يا حفاظت از فضاهايي است كه اين خاصيت يا ويژگي را دارند. در طول تاريخ، انسان ها همواره با ايجاد فضاهايي در شهر، نياز ذاتي خود به برقراري روابط اجتماعي را برآورده كرده اند. ساختارهايي كه از نظر اجتماعي فعال بوده و امكان ارتباط چهره به چهره انساني در درون جامعه شهري و در كالبدي سازمان يافته را فراهم آورده اند. در دنياي امروز فضاهاي عمومي براي عبور و مرور وسايل نقليه بر فضاهايي براي تماس ها و ارتباطات اجتماعي- فرهنگي غلبه كرده است. حتي جايگزيني فضاهايي براي آمد و شد، به بهاي از دست رفتن بسياري از فضاهاي شهري سنتي با عملكرد مهم اجتماعي- فرهنگي منجر شده است، اما شهرها نيازمند فضاهايي هستند كه به روابط اجتماعي- فرهنگي مردم پاسخ گفته و عملكرد مناسبي داشته باشند.
* چه عواملي باعث شده اند كه در شكل گيري فضاهاي شهرهاي معاصر به ابعاد اجتماعي و فرهنگي كمتر توجه شود؟
- به طور كلي برخي از عواملي كه در شكل گيري فضاهاي شهري معاصر ذكر كرده اند عبارتند از:
۱- وابستگي روزافزون به خودرو: در نتيجه استفاده روزافزون از خودرو، بزرگراه ها، معابر و پاركينگ ها به عنوان فضاهاي عمومي بر شهر مسلط شده و «معناي فرهنگي» و «هدف انساني» فضاهاي شهري را تحت تأثير قرار داده اند. مفهوم اجتماعي خيابان كمرنگ شده و به جاي افراد پياده، وسايل نقليه در اين فضا جاي گرفته اند. طراحي بزرگراه ها، فضاي وسيع و بدون شكل ايجاد كرده كه نتيجه آن ايجاد سطح وسيعي از فضاهاي خالي و ملال آور همراه با آسيب هاي اجتماعي است. استفاده از راه هاي شبكه شطرنجي، ضمن جداسازي فعاليت ها و مكان ها باعث تسهيل و تسريع حركت سواره شده و اولويت سود و سرعت بر ابعاد انساني را آشكار ساخته است.
۲- سياست هاي منطقه بندي و كاربري زمين در طرح هاي نوسازي شهري: طرح هاي نوسازي به روابط اجتماعي بي توجه بوده و فضاهاي شهري قديمي و باارزش را از بين برده اند. منطقه بندي به عنوان ابزاري براي جدايي عملكردها، مانع از ساخت فضاهاي شهري با عملكردهاي متنوع است. اين سياست نظم عملكردها را جايگزين نظم فضايي ساخته و اهميت نظم فضايي در عملكرد اجتماعي را ناديده گرفته است.
۳- عدم هماهنگي ميان نهادهاي دولتي و خصوصي در طراحي محيط هاي شهري عمومي: در شهر مدرن فضاهاي جمعي جاي خود را به عناصر خصوصي داده اند. در گذشته، فضاهاي عمومي در ارتباط با ساختمان هاي خصوصي طراحي مي شد، اما اكنون نهادهاي دولتي و خصوصي بي ارتباط با هم، به اين امر اشتغال دارند. سرمايه گذاري در مورد حفظ فضاي عمومي كاهش يافته كه راه حل آن آشتي ميان منافع عمومي و خصوصي است.
۴- گرايش معماران و برنامه ريزان شهري نوگرا به فضاهاي باز: برنامه ريزان شهري معاصر تحت تأثير نوگرايي، ابعاد انساني و اصول فضاهاي شهري سنتي را كنار گذاشته اند. فضاهاي ميان ساختمان ها به ندرت طراحي مي شوند و ساختمان هاي مرتفع در فضايي وسيع و بدون شكل رها شده اند. گرايش افراد به استفاده از فضاهاي شهري تغيير كرده، در حالي كه آنها مي توانستند در فضاهاي شهري، زيست اجتماعي داشته باشند. آرمان نوگرايان در مورد شكل هاي معماري عمودي يا برج ها كه سطح افقي كمي را مي پوشاند، نشان مي دهد كه منظر، فضاي باز و استفاده از نور خورشيد بيش از حيات اجتماعي اهميت داشته است.
* برنامه ريزان شهري براي مقابله با وضعيت كنوني فضاهاي شهري چه ديدگاه هايي را ارائه داده اند؟
- برخي از برنامه ريزان با مطالعه تاريخي در جست وجوي يافتن ساختار شهري هستند كه باعث «توسعه انساني» مي شود و شهر را نهادي خاص براي انتقال ميراث فرهنگي و اجتماعي تلقي مي كنند. به نظر آنها وظايف برنامه ريزان شهري، بهزيستي انسان ها و ارتقاي كيفيت فرهنگي آنها از طريق ايجاد فضاهاي شهري مناسب براي ايجاد «همكاري» و «مشاركت» مردم است. به نظر اين عده بايد فعاليت ها را به سمت «اهداف عمومي» جهت داد نه كسب منافع ساده «شخصي».
آنها مسأله شهرهاي معاصر را عدم توانايي برنامه ريزان شهري در ايجاد فضاهايي مي دانند كه مردم بتوانند در آن زندگي كنند، گرد هم آيند و به فعاليت هاي اجتماعي خاص مشغول شوند، بدون آنكه سلامت نفس خود را از دست بدهند. به نظر آنها شهر بايد نهادي براي دوست داشتن باشد و بهترين اقتصاد براي شهر، مراقبت از انسان و فرهنگ او تلقي شود. اين دسته از برنامه ريزان بر همبستگي اجتماعي، تحرك فكر و انديشه و اهميت زيبايي شناختي در فضاهاي شهري تأكيد دارند و معتقدند فضاهاي شهري بايد امكانات همزيستي و مشاركت را براي زندگي جمعي پديد آورند.
در حال حاضر اين مفاهيم در فضاهاي شهري مدرن كمرنگ شده و فضاهاي شهري گذشته اهميت و عملكرد اصلي خود را از دست داده اند. بازارها، پياده روهاي تفريحي، ميدان هايي كه در آن مراسم دسته جمعي انجام مي شده و ميدان هاي مذهبي (نظير تكايا و حسينيه ها) از محتواي نمادين خود تهي شده اند. به عبارت ديگر، بي توجهي به طراحي فضاهاي شهري، بيانگر بحران فرهنگي در جامعه است.
توجه به فضاهاي شهري سنتي با مقياس كوچك كه طي صدها سال حضور خود را به عنوان مكان ارتباطات ثابت كرده اند، مي تواند درس هاي فراواني براي ايجاد فضاهاي شهري كنوني در شهرها داشته باشند. لازم است فضاهايي با شكل معني دار و تعريف شده با عملكرد هاي اجتماعي و فرهنگي كه امكان ملاقات ها و ارتباطات اجتماعي را فراهم آورد، از اهداف اصول طراحي شهرها به شمار آيد. ضروري است كه نوعي بازنگري بر اين نحوه تفكر داشته باشيم كه قائل به وجود تضاد ميان سرمايه گذاري براي ماشين و انسان است. اگر جامعه بخواهد براي زندگي انسان ها در شهر ارزشي قائل شود، بايد بتواند ميان اين دو فضا آشتي ايجاد كند.
* انتظار مي رود اين نوع فضاهاي شهري چه ويژگي هايي داشته باشند؟
فضاي شهري وسيله اي است براي برقراري ارتباطات اجتماعي كه افراد از طريق آن، اطلاعات، ارزش ها، احساسات يا رفتار مورد نظر را به يكديگر انتقال مي دهند. ظاهر محيط هاي شهري و عوامل متحرك در آن- خاصه مردم و فعاليت هاي آن- استفاده كنندگان از فضا را تحت تأثير قرار مي دهد. يكي از صاحبنظران شهري به نام كوين لينچ معتقد است كه فضا بايد هويت قابل ادراك داشته باشد، قابل شناسايي، به ياد ماندني، واضح و نمايان باشد. اين ويژگي ها در ايجاد حس مكان مؤثر است و مي تواند ميان مردم و مكان ها احساس تعلق به وجود آورد. اجزاي قابل شناسايي محيط بايد طوري ترتيب داده شوند كه از نظر ذهني يك ناظر معمولي بتواند آنها را به هم پيوند دهد و الگوي آنها را در زمان و فضا بيابد. بنابراين، «خوانايي» ارزش زيادي در شناخت محيط شهري دارد و منشأ امنيت خاطر و ارتباط با جامعه است. به منظور شناخت ويژگي هاي فضايي، بايد رابطه متقابل بيننده و آنچه را كه ديده مي شود، در نظر گرفت. از اين رو، لازم است تا مواردي را در طراحي فضاهاي شهري ملحوظ داشت:
۱- اشياي نمايان: اشياي خاصي كه تك هستند يا ارزش والا و معني داري براي مردم دارند، مانند بناهاي تاريخي و عناصر نمادين.
۲- قلمرو: تقسيم محيط به زمان و فضاي خاص، مثل قلمرو عمومي و خصوصي، حريم ها، مناطق آزاد، مناطق پرازدحام و خلوت.
۳- ارزش و معنا: محيط بايد معنادار باشد. معناي محيط را مي توان از طريق آزمون ها، مصاحبه ها و يا توصيف مردم از ارزش ها و معاني مختلف محيط دريافت.
از نظر كالبدي، فضا يك زمين خالي محدود و هدف دار است كه اشيا را به هم پيوند مي دهد. اما اين فضا وقتي محتواي فرهنگي و معني بيابد «مكان» ناميده مي شود. خصوصيت مكان هم اشيايي را كه داراي مصالح، شكل، بافت و رنگ هستند و هم روابط فرهنگي ناشي از استفاده انسان ها در طول زمان را شامل مي شود. مردم به نظام هاي نسبتاً پايداري نياز دارند كه بتوانند در آن فرهنگ، اجتماع و شخصيت خود را رشد دهند. وظيفه برنامه ريزان شهري ايجاد مكاني است كه بهترين تناسب را ميان زمينه فرهنگي، كالبدي، نيازها و انتظارات استفاده كنندگان فراهم آورد. برنامه ريزان شهري براي ايجاد اين مكان ها نياز به بررسي زمينه تاريخي، اطلاع از نيازهاي جامعه براي پاسخگويي به آنها، آگاهي از سنت هاي گذشته در ساخت اين مكان ها و قابليت انعطاف براي تغيير در حال و آينده را دارند.
* آيا مي توانيد به نمونه هايي از اين گونه فضاها كه به گسترش روابط اجتماعي شهري منجر مي شود اشاره كنيد؟
از معمول ترين فضاهاي شهري پرجاذبه در مراكز شهرهاي ايران، بازار است. بازارها معابري سرپوشيده هستند كه در آن پيوستگي و نحوه محصور كردن فضاها، سادگي شكل، حفظ تناسبات، تقارن، هنر پيوند تقاطع ها، مقياس انساني و حفظ عابران در مقابل شرايط نامساعد اقليمي، محيطي امن و دلپذير براي حضور انسان فراهم آورده است. بازار در طول رشد خود اندام هاي حياتي شهر يعني دكان ها، مساجد، مدارس، كاروانسراها و ساير عناصر را به هم پيوند داده و اين ساختار در ارتباط با محله هاي مسكوني اطراف، همبستگي زندگي اجتماعي، اقتصادي و مذهبي را فراهم مي آورده است. طراحان اين فضاي شهري براي نياز ها و ابعاد مختلف انساني، يعني بعد جسمي، علمي، اخلاقي و زيبايي شناختي او ارزش قائل بوده، ميان آنها ارتباط برقرار مي كرده و به بازار معنايي بيش از مكاني براي رفع نيازهاي مصرفي مي بخشيده اند. شكل برخي از دكان ها رابطه چهره به چهره فروشنده و خريدار با كالاهاي پشت ويترين دكان ها را همچنان حفظ كرده است.
بازار با ايجاد وحدت و رابطه ميان عناصر و عملكردهاي مختلف، شبكه اي قوي از روابط اجتماعي ايجاد مي كند. صحن مساجدي كه در طول بازار قرار دارند، علاوه بر كاربري ارتباطي حداقل يك بار در روز مي تواند افراد مختلف بازار را براي انجام فريضه ديني مشترك جمع كرده و آنها را در فضايي مقدس قرار دهد.
از ديگر فضاهاي با اهميت از نظر اجتماعي و فرهنگي ميدان هاي سنتي نظير حسينيه هاي شهر يزد هستند. اين ميدان ها فضاهايي با عملكردهاي متنوع هستند. مهم ترين اين عملكردها انجام مراسم جمعي مذهبي است كه به علت نوع، تراكم و شدت رابطه اجتماعي از ساير فعاليت هاي آن متمايز است. انجام مراسم مذهبي شامل هنر نمايش و موسيقي، شعرخواني و سخنراني است كه وسيله اي براي نمايش استعدادها و قابليت هاي افراد محله مي باشد. اين فعاليت ها نشان مي دهد كه مردم براي حفظ رابطه اجتماعي، آداب و رسوم خاصي ايجاد كرده اند. آداب و رسوم رفتار فرهنگي قابل پيش بيني است؛ هنجاري است كه مورد قبول قرار گرفته، سابقه طولاني دارد و حفظ آن ارزشمند است. مراسم مذهبي علاوه بر افزودن جنبه تقدس به فضاي شهري، باعث گسترش رابطه ميان افراد محله، ساكنان محله هاي مجاور و ساير نقاط شهر مي باشد. اين نوع فعاليت مهم و مكرر كه با منافع مشترك همراه است، منجر به نوعي سازماندهي اجتماعي مي شود. اعتقادات مذهبي به وسيله آداب و رسوم دوره اي تقويت مي شود و سازوكاري براي برقراري روابط صميمانه و ابراز هويت گروهي است كه افراد از اين طريق انسجام خود را با جامعه حفظ مي كنند.
عملكردهاي ديگر ميدان هاي سنتي، گذران اوقات فراغت، ملاقات روزانه، تبادل اخبار و اطلاعات، آموزش هاي غيررسمي، انتقال تجربيات و انجام امور خيريه و كمك رساني است. اين فضاها مكاني براي فعاليت هاي جمعي شناخته شده كه افراد در هر رده سني، وضعيت تحصيلي و با هر شغل و درآمدي از آن استفاده مي كنند و با نيروي كار، صرف وقت و قبول هزينه هاي مالي در حفاظت از آن مشاركت دارند.