گفت وگو: پژمان پروازي
محمود عزيزي فارغ التحصيل دكتراي كارگرداني است و بيشترين آثارش در دو قالب آييني- سنتي و مذهبي مي گنجد- تبعيدي، اقليما، مسلم بن عقيل، همسرايي مختار و اينك سلمان در زمره كارهاي مذهبي، پرنده سبز،« سعدي هملت مي شود» و چند كار ديگر در لاله زار در قالب سنتي آييني و« تئاتر بي حيوان » كه اخيراً در تالار چهارسو به روي صحنه رفت از نوع مدرن به حساب مي آيد. عزيزي در زمينه بازيگري نيز فعال است و ماندگارترين نقش او شايد حاجي در فيلم« ليلي با من است» كمال تبريزي است. او مدرس دانشگاه هم هست .
به بهانه تازه ترين كارش « سلمان» كه در حوزه هنري بر صحنه بود، گفت وگويي انجام داده ايم كه مي خوانيد.
* انتخاب«سلمان »چندان از دكتر عزيزي كه دغدغه نمايش مذهبي دارد، دور نيست، بعد از چند همكاري با خانم اعظم بروجردي، اينك با نصرالله قادري و سلمان محمدي ... .
- اصولاً اعتقاد شخصي من اين است كه تمام تئاترها به شكلي قدسي هستند، از اين رو كه نيروي خير و شر را مطرح مي كنند و در آخر سعي دارند نمايي از جايگاه اين دو نيرو را به نمايش بگذارند. نمايشنامه سلمان بر مبناي همين قاعده انتخاب شد. سلمان در ظاهر امر ممكن است طبق موازين متون كلاسيك، گره هاي نمايشي چنداني نداشته باشد، ولي يك حركت دروني در مجموعه بخشي از زندگي سلمان موجود است كه اين حركت دروني در واقع كنش و واكنش مورد طالب نمايشنامه و يك شخصيت نمايشي را دربردارد و برمي گردد به اين كه شخصيت سلمان در طي طريقش به اين راه مي رسد.
* يعني نوعي انگيزه در رفتار او مستتر است كه اين گونه مي شود يا نه، به ويژگي هاي ديگر برمي گردد؟
- يك حركت دراماتيك را در نوع برخوردش در واپسين لحظات حيات شاهد هستيم. در واقع قصه نمايش سلمان، لحظه قبل از مرگ است كه منازلي از سير و سلوك تاريخي از زندگي وي تا رسيدن به مسلماني را بيان مي كند، اين منظر نويسنده است از زندگي سلمان . اجراي ما برگرفته از ديدگاه اوست.
* در واقع نسبت به متن نصرالله قادري وفادارانه عمل كرده ايد.
- بله.
*«وين راه بي نهايت » به« سلمان » تغيير نام پيدا كرده، چرا؟
- به هر حال وين راه بي نهايت عنوان بسيار زيبا و شاعرانه اي است كه رسيدن به نهايت عشق را مطرح مي كند و نمي دانيم پايانش كجاست، منتهي احساس كرديم براي اجرا، اگر نام شخصيت اصلي را مطرح كنيم، بيشتر با تماشاگر ارتباط پيدا مي كند. در واقع شيدايي ، راهي كه سلمان در پيش گرفته، همان راه بي نهايت است كه ما اين مقدارش را مي دانيم، ولي اين راه همچنان ادامه دارد. بر همين مبنا فكر كرديم كه نام سلمان از نظر نمايشي مناسب تر باشد، وگرنه نامي كه نويسنده انتخاب كرده باارزش و غني است، بدين معنا كه زندگي را به يك بعد محدود نمي كند و راهي است طولاني كه شايد آخرين نفري كه روي زمين خواهد بود به آخرش برسد!
* در اجرا، بعضي از مواردي كه در متن لحاظ شده، مثل تابوت سلمان و برخي تصويرسازي هاي ديگر حذف شده است، علت چيست؟
- در اجرا حذف نشده _ از زماني كه قيد مكان و قيد زمان و وحدت پديد آمد، اين قاعده اي نبود كه از اول براي نمايش رقم خورده باشد. در واقع سالن هاي نمايش برخي قيودات را براي اين هنر به ارمغان آوردند و گروه هاي نمايشگر به دلايل عديده به خصوص شرايط مكان نمايش و امكانات اقتصادي، موضوع، مكان و زمان را تابع اين فضاي جديد كردند- در اين نمايش هم به تناسب امكانات، شرايطي فراهم شده كه ما بتوانيم از منظري كه نويسنده در نظر گرفته بود، آن گونه كه بايد استفاده كنيم. وقتي كه شما فضايي را برمي شمريد بايد امكانات وجود داشته باشد. شرايط صحنه اين امكان را فراهم مي كند. بدون شك اگر قرار بود اين متن در قالب يك مجموعه تلويزيوني ساخته شود، اين امكان ميسر مي شد، ولي تئاتر است و محدوديت هاي فضا، مكان، زمان و امكانات صحنه اي.
* در فضاسازي با توجه به شرايطي كه در زيرساخت متن به چشم مي خورد تا چه اندازه به مستندات تاريخي رسيده ايد؟ به نظر مي رسد از اين بابت انسجام لازم وجود ندارد.
- شكلي از عادات هست كه حتماً شخصيت را در يك چهار ديواري و فضاي داخلي مي بيند و احساس مي كنند كه او مي تواند زندگي كند.تئاترهاي ناتوراليستي و شكلي از تئاتر رئاليستي با چنين فضايي شخصيت هاي خودشان را در معرض ديد مخاطب قرار مي دهند، ولي اين قصه و تسلسل وقايعي كه پشت سر هم قرار گرفته تا بتواند زندگي سلمان را به نمايش بگذارد، اجازه فضاي ناتوراليستي را از هر كارگرداني مي گيرد، لذا براي ايجاد ارتباط، نياز به يك فضاسازي داشتيم كه در يك لامكان و لازمان بتوانيم قصه سلمان را مطرح كنيم كه بيشترين سعي را در طراحي دكور و صحنه به كار گرفتيم و بعد هم از تمهيدات نوري بهره برديم، چون اين شكل نياز شديدي به نورپردازي دارد.
* طراحي صحنه خيلي موجز است...
- به هر حال قصد ما اين بوده كه بيشترين استفاده از منابع نوري به عمل بيايد. متاسفانه تالار انديشه هنوز به طور كامل از نظر امكانات سينمايي و تئاتري به حد مطلوب نيست... آن شركتي كه مسئوليت راه اندازي اين سالن را بر عهده گرفته، هنوز كارش را به اتمام نرسانده است. ما از اين مسأله آگاه نبوديم و وقتي مي خواستيم از فضا و امكانات نوري استفاده كنيم، عملاً دچار مشكل شديم، اما به هر حال با وسايل موجود در حد امكان توانستيم فضاي ابري و آسمان را براي المان هاي صحنه اي روي پلاسما به وجود بياوريم كه با نورپردازي در قسمت هاي بعدي بتوانيم از آن استفاده كنيم و فكر كرديم از سيگلو هم بشود استفاده كرد كه اين كار هم ميسر شد. خوشبختانه از منظر مخاطب با عدم حضور وسايل مادي، فضا و مكان مواجه نبوديم.
* در واقع استفاده از تمهيدات نوري در طراحي صحنه، جزو ايده هاي شماست، همين طور است؟
- اين شكل از طراحي ها، جزو طراحي هاي مدرن امروز جهان است كه مي توان با كمترين وسيله، بالاترين بهره را برد بدون آن كه فضايي اشغال شده باشد و بيشترين توان را براي بعد دادن به صحنه در اختيار كارگردان قرار مي دهد.
* در انتخاب بازيگران، چگونه به اين جمع بندي رسيديد؟
- آقاي ابراهيمي از بازيگران باسابقه هستند كه افتخار همكاري با ايشان را به دفعات داشته ايم. سركار خانم نظري پور هم بازيگر توانمندي هستند كه از شروع فعاليتشان، شاهد كارهايشان بوده ام. ساير بچه ها هم هر كدام متوسط آموزش آكادميك شان ليسانس است. گروه حركت موزون (عرفان) كه سرپرست آن نادر رجب پور هست با همكاري اصغر فريدي ماسوله، تقريبا در اغلب كارهايي كه روي صحنه بردم حضور داشتند.
* به حركات موزون و طراحي آن اشاره داشتيد، بد نيست بيشتر بدانيم و از كاربرد آن در اين اثر، بااطلاع شويم.
- حركات موزون به همراه موسيقي اساسي ترين رسالت را در تقويت موقعيت هاي دراماتيك برعهده دارند. در واقع اين شيوه ايجاد فضاهاي ارتباطي صحنه اي و جبران كاهش هاي درام است. كاستي هايي كه با كلام نمي توان بيان كرد، با حركات موزون تصوير مي شوند.
* به موسيقي اشاره كرديد، اتفاقاً مي خواستم در اين باره هم جويا شوم، به ويژه هماهنگي آن با ريتمي كه سئوال شد. در واقع تا چه اندازه همپاي ميزانسن به موسيقي فكر كرديد؟
- موسيقي نمايش تركيبي است و كاري است از جهانسوز فولادي و او شايد از نخستين كساني باشد كه از موسيقي تركيبي براي انتقال مفاهيم نمايشي استفاده كرده و اتفاقاً در اين كار هم موفق بوده است.
* از طراحي لباس بگوييد و اين كه تا چه اندازه به منابع و مستندات تاريخي دوره سلمان نزديك است.
- مسئوليت اجراي طرح بر عهده خانم نيوشا زكي خاني است كه همراه آقاي فروتن (طراح صحنه) از ميان تعدادي طرح ارائه شده به اين جمع بندي رسيديم. ما لباسي مي خواستيم كاربردي كه نشان ويژه اي نداشته باشد و در مجموعه رنگ هاي صحنه بتواند به خوبي گوياي شخصيت هاي بازي بوده و هماهنگي لازم را ايجاد كند.بنابراين در طراحي لباس دقت لازم صورت گرفته و منعكس كننده زمان تاريخي و در ابعادي زمان هايي است كه به آنها طي پروسه نمايش استفاده مي شود.
* چرا چهره پردازي را حذف كرديد؟ هيچ كدام از شخصيت ها و حتي سلمان گريم ندارند!
- چون مربوط به شرايطي است كه گروه هر كدام چند نقش بازي مي كنند و فاصله بين صحنه ها خيلي كوتاه است و لذا امكان چهره پردازي فراهم نيست.
* به عنوان آخرين سؤال كار بعدي شما چيست؟ و چه نمايشي را امسال به صحنه مي بريد؟
- دوست دارم نمايشنامه«خدا در آلتونا حرف زد » نوشته محمد ابراهيميان را روي صحنه ببرم- متني زيبا و پركشش است- چندين پروژه هم دارم كه يكي از آنها«بيژن و منيژه » برگرفته از شاهنامه فردوسي است و قرار است آن را در تالار وحدت روي صحنه ببرم و فعلاً منتظر چراغ سبز براي حركت هستم.