شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۸۵
جهاني شدن و تنوع فرهنگي
002997.jpg
مترجم: وحيدرضا نعيمي
منبع: نشريه روابط بين الملل تركيه
ماهيت چند فرهنگي جامعه ما ناديده گرفته شده است. بيشتر كشورها نتوانسته اند ارزش غنابخش فرهنگ هاي متنوع را تشخيص دهند. مثلاً آفريقاي جنوبي از نظر فرهنگي،قومي و زباني متنوع است. انكار آگاهانه يا ناآگاهانه اين تنوع وسوسه كننده است. تنوع فرهنگي اكنون در دهكده جهاني امروز حقيقتي از زندگي است. بسياري ازافراد آثار منفي فرايند جهاني شدن را تجربه كرده اند. در پايان قرن گذشته، جنبش هاي اعتراض آميزي عليه جهاني شدن در نظم اقتصادي، سياسي، فرهنگي، فناوري و مذهبي جديد شكل گرفته است. اما اين مقاله فقط به بعد فرهنگي مي پردازد و به تأثير جهاني شدن بر تنوع فرهنگي توجه مي كند. در ابتدا مي خواهم مفهومي از فرهنگ عرضه كنم كه فكر مي كنم براي بيشتر فرهنگ ها مناسب است، يعني چند فرهنگ گرايي. به اعتقاد من، چند فرهنگ گرايي، بسنده ترين مفهوم فرهنگ امروز است. دوم ، درباره تفاوت فرهنگ ها خواهم گفت و اينكه چرا بايد همه را برابر در نظر گرفت و سوم اثر جهاني شدن را بر چند فرهنگ گرايي بررسي خواهم كرد و در پايان نشان خواهم داد چرا نمي توان موضوع چند فرهنگ گرايي را ناديده گرفت.
ماهيت فرهنگي
بخش عمده اي از مطالعه فرهنگ شامل در يافتن چگونگي ارائه تعريف ها، شرايط ارائه تعريف و علل آن است. اين تعاريف مورد استفاده قرار مي گيرد، تغيير مي كند و گاه به فراموشي سپرده مي شود. موضوع فرهنگ از اين نظر فرقي با ديگر آراء بشر ندارد. در واقع لغات ديگري وجود دارد كه در برخي سياق ها، معاني نزديك به فرهنگ دارند، از جمله قوميت، گروه اجتماعي- فرهنگي، ملت، شيوه زندگي، سنت، تمدن، نژاد، رنگ، رسوم و... .در مردم شناسي معاصر، برخي از اين عبارات معاني سودمند و مشخصي دارند و برخي ديگر بخشي از تاريخچه اين رشته به شمار مي رود و امروزه كاربرد به جايي ندارد. در واقع تلاش براي تعريف فرهنگ سود چنداني ندارد. اما مي توان گفت فرهنگ چه كار مي كند و چگونه عمل مي كند.
با اين حال، به گفته كورتس(Coertze) ، به تعداد انسان ها، فرهنگ وجود دارد. فرهنگ ها به اشكال مختلف نمود پيدا مي كند و در مكان هاي مختلف، معاني مختلف دارد. مثلاً آفريقاي جنوبي چند فرهنگي است و قانون اساسي اين امر را بازتاب مي دهد. در عرصه حقوق، سياست، مطبوعات و رسانه ها، معلوم است كه آفريقاي جنوبي از فرهنگ هاي زيادي تشكيل شده است و اين فرهنگ ها، محصول و دارايي افراد متفاوتي است . اما اين مفهوم ماهيت فرهنگ را مخدوش مي كند. بايد اين مفهوم تصحيح شود تا فرهنگ و كاركرد آن فهميده شود. مثلاً در دهه ،۱۹۵۰در منشور آزادي آفريقاي جنوبي تصريح شده بود كه مردمان مختلف آفريقاي جنوبي آزاد خواهند بود فرهنگ خود را داشته باشند. يك كاركرد فرهنگ در دوره آپارتايد ايجاد مرزهاي طبقه، قوميت، نژاد، جنسيت،نسل و قلمرويي است كه در آن زندگي مي كنيم.
موضوع فرهنگ به معنايي كه در جهان امروز به كار مي رود، اجزاي اصلي معنايي خود را در قرن نوزدهم كسب كرد. ما همگي برحسب تعاريف، اسامي و مقولاتي كه فرهنگ پديد مي آورد، زندگي مي كنيم. تاريخچه فكري دوره اي كه موضوع هاي مربوط به فرهنگ در آن توسعه يافت، حدود قرن نوزدهم و بيستم است.به گفته تورنتون (thornton) فرهنگ شامل اجزايي مي شود، از قبيل دانش، باور، هنر، اصول اخلاقي، رسوم و... تعريفي از فرهنگ كه انسان كسب كرده است دستاورد فكري عمده اي تلقي مي شود. براساس اين ديدگاه، تمدن نتيجه انديشه منطقي است كه به بهبودي كلي زندگي مي انجامد. تمدن چيزي نيست كه انسان با آن متولد شود، بلكه چيزي است كه از طريق تعامل اجتماعي طبيعي كسب مي كند. امروزه، فرهنگ همچون يك منبع تلقي مي شود مانند ديگر منابع. مانند انرژي، غذا، هوا و... فرهنگ نمي تواند انحصاراً به شخص يا گروهي خاص تعلق داشته باشد. تمام گروه ها و اشخاص بايد دست كم براي بقا به برخي از اين منابع دسترسي داشته باشند. به همين شكل، فرهنگ نوعي اطلاعات است كه انسان با آن متولد نمي شود. اما براي تعامل با ديگران در زندگي اجتماعي به آن نياز دارد. فرهنگ از فرايند طولاني آموزش، اجتماعي شدن، بلوغ و بزرگ شدن آموخته مي شود.
مانند ديگر منابع، فرهنگ در كنترل محيط است كه بر چيزهايي كه مي تواند و نمي تواند انجام شود، محدوديت اعمال مي كند. اما محيط فيزيكي هرگز نمي تواند محتواي فرهنگ را معين كند. مردم منابع فرهنگي را پديد مي آورند و بر دسترسي به آن نظارت مي كنند. اين مفهوم كاملاً مردم شناختي از فرهنگ است. مهمترين تأثير آن است كه همه آن را دارند و همين ويژگي است كه آنان را انسان مي كند. اما تاريخچه كلمه فرهنگ همچنان به بيشتر افراد چنين القا مي كند كه فرهنگ متعلق به ملل است و از دستاوردهاي مثبت تشكيل شده است. با وجودي كه فرهنگ منبعي حياتي است، اين بدان معنا نيست كه همه افراد به تمام منابع فرهنگي كه مي خواهند يا نياز دارند، دسترسي دارند. منابع و دانش فرهنگي محدوديت دارند چون ماهيت اين منابع اينگونه است. مثلاً چگونگي رفتار، تفكر و زندگي افراد با هم فرق دارد. اين بازتاب دسترسي متفاوت آنها به منابع فرهنگي و استفاده از اين منابع براي تعريف از خودشان براي يكديگر است. اين بدان معناست كه فرهنگ جامعه(يا ملت) را حفظ مي كند و در طول زمان تغيير مي كند و اين تغيير متناسب با تغييرات جامعه است.
فرهنگ در قالب اسطوره، سياست، دين، ايدئولوژي، تاريخ و سنت، كاركرد اجتماعي دارد. معاني كلماتي مانند فرهنگ و قوميت و... همواره نتيجه كاربرد آنها در سياقي خاص است. در مورد فرهنگ، معاني مهم مربوط به بحث جاري را مي توان از آثار دانشمنداني مانند دجنار(Degenaar)، ون پورسن(van peursen) و لمار(lemaire) استخراج كرد. به گفته آنان، فرهنگ اولاً به روش ها، ابزار و نتايج تعامل انسان با دگرگوني مادي طبيعت و به تبديل آن به محيطي مناسب زيست انسان و راهبرد كلي گرايش انسان در اين محيط اطلاق مي شود. دوم فرهنگ به شكل مشترك زندگي يك جامعه ملي اطلاق مي شود كه به يك هويت ملي مشترك و تفاهم ارزشي و سبك زندگي متجانس و دست يافته است. سوم فرهنگ شكل گسترده تر بين المللي زندگي يا حتي ترتيب اجتماعي و سياسي را در برمي گيرد. به همين علت است كه از فرهنگ غرب صحبت مي شود. امروزه فرهنگ ها ارتباط تنگاتنگي با هم دارند. سبك زندگي ديگر در مرزها متوقف نمي شود بلكه از آن مي گذرد.
چهارم، از نظر به هم پيوستگي فرهنگ و قوميت، فرهنگ را مي توان به شكلي از زندگي و تاريخ، زبان، ارزش ها، نمادها و رفتار يك جامعه قومي خاص مربوط به آن اطلاق كرد. به طور خلاصه، فرهنگ را مي توان براساس مقاصد مورد نظر توصيف كرد. تيد و تيد(Tiedt & Tiedt) مفهوم گسترده فرهنگ را به عنوان نظام پيچيده باورها و رفتار تعريف مي كنند كه مي تواند هم منطقي باشد و هم غيرمنطقي. در اين مقاله، عمومي ترين تعريف فرهنگ به عنوان روش زيست كه در قالب اشكال مختلف زندگي جوامع خاص بيان مي شود در نظر گرفته مي شود. مسلماً فرهنگ به خودي خود اعلاميه انسان بودن است، تلاش براي تعريف و فهم فرهنگ بخشي از فرهنگ، تأثير گذاري بر آن و نهايتاً تغيير ماهيت موضوع است، اين بخشي از عملكرد فرهنگ است. در واقع، در تعريف كلمات، عقيده ساير افراد بخشي از عملكرد فرهنگ است. معني كردن چيزي يعني تعيين معنايي كه مي توان آن را از معاني مشابه متمايز كرد. تفاوت هاي فرهنگي از فرآيندهاي فرهنگي پديد مي آيد كه اين تفاوت ها را در برمي گيرد. اهميت تشخيص فرهنگ يك نياز اساسي، ضروري و جهانشمول انسان است كه در كانون سنت بسيار قديمي  تعمق فلسفي قرار دارد و تفاسير متعدد اسطوره شناسي آن را تقويت كرده است. فهم فرهنگ فقط در برگيرنده دانش تفاوت ها نمي شود بلكه شامل فهم چگونه و چرايي تفاوت هاي زباني، نژادي، انديشه اي و كاربردهاي مواد و رفتارها بروز كرده است. مسلماً تفاوت هاي فرهنگي وجود دارد، همانگونه كه در سليقه آب وهوا، شخصيت و سايه هاي مختلف يك رنگ تفاوت وجود دارد.
002994.jpg
تشخيص تفاوت هاي فرهنگي
تشخيص تفاوت هاي فرهنگي نقش محوري در مباحث مربوط به چند فرهنگ گرايي دارد. مردم از فرهنگ هاي مختلف هستند و تفاوت هاي فرهنگي هم در درون كشورها (بين مناطق، طبقات، گروه هاي قومي، شهري و روستايي) و هم بين كشورها وجود دارد. در جهان معاصر، در بسياري مناطق كوچك تنوع فرهنگي وجود دارد.
تأثير جهاني شدن بر چند فرهنگ گرايي
ما اكنون در جهاني زندگي مي كنيم كه بازارها، رسانه ها، قانون، شركت ها ، تحقيقات علمي و گروه هاي مدافع منافع، بين المللي، چند مليتي و چند فرهنگي هستند. بسياري افراد نسبت به اين نظم جهاني جديد بدبين هستند، چون بيم دارند اين نظم بر پايه پيروزي يك گروه از مردم يا فرهنگ يا طبقه بنا شده است. مسلماً فرايند جهاني شدن ،جوامع شكننده و هويت هاي سنتي را مختل مي كند. از سوي ديگر، جهاني شدن ضرورتاً به معناي تجانس نيست. در واقع جهاني شدن از برخي جهات تفاوت ها را پرورش مي دهد. اكنون در بسياري شهرها، شهروندان از حق انتخاب بسياري خدمات در حيطه رسانه، آموزش، امور مالي و... برخوردار هستند.
مي توان پرسيد تأثير جهاني شدن بر تفكر تنوع فرهنگي رو به چه سمتي مي رود؟ سياست جهاني كه از مدرنيزاسيون تأثير پذيرفته است، در راستاي خطوط فرهنگي تغيير ساختار مي دهد. پارادايم جديد جهاني شدن همچنان وجود خواهد داشت. اما موفقيت پارادايم ياد شده مستلزم آن است كه بعد جديدي پيدا كند. يعني نوعي موافقت جهاني براي تعبيه كنترل ها و نظارت ها. در عين وجود جريان آزاد تجارت. تمام ملل بايد نظامي داراي اطلاع رساني مناسب و همكاري جهاني را تأسيس كنند تا امنيت لازم براي جلوگيري از ركود اقتصادي جهاني و مقابله با تروريسم فراهم آيد. تجارت آزاد، انقلاب فناوري، بزرگراه اطلاعاتي و ديگر جنبه هاي اقتصاد آزاد جهاني، نفوذ و اختلال در روند جهاني شدن را آسانتر از گذشته كرده است. اما تا زماني كه تعامل بين انسان ها وجود دارد، سياست وجود خواهد داشت، فرهنگ وجود خواهد داشت. دولت هم براي حكومت بر مردم وجود خواهد داشت، همانگونه كه ايدئولوژي از بين نخواهد رفت. همانگونه كه هلد ديويد مي گويد، جهاني شدن فرايندي يا مجموعه اي از فرايندهاست كه تبلور دگرگوني در سازماندهي فضايي روابط و بده بستان هاي اجتماعي است كه جريان هاي فرا قاره اي يا ميان منطقه اي و شبكه هاي فعاليت، تعامل و قدرت ايجاد مي كند. مردم و كشورهاي داراي فرهنگ مشابه به هم نزديك مي شوند در حالي كه مردم داراي فرهنگ هاي متفاوت از هم دور مي شوند.
به طور فزاينده اي مرزهاي سياسي به نوعي از نو ترسيم مي شود كه با مرزهاي فرهنگي تلاقي كند. كشورهاي غيرمتعهد وجود دارند اما كشورهايي هستند كه تغيير گرايش مي دهند و رهبران آنها براساس درك خود از منافع امنيتي، محاسبه خود از توازن قدرت و گرايش هاي عقيدتي تغيير موضع مي دهند. در دنياي جديد جهاني شدن، هويت فرهنگي نقش اساسي در شكل دهي به وابستگي كشورها دارد. سئوال «طرفدار چه كسي هستي؟» جاي خود را به سئوال «كيستي؟» داده است. هر كشوري بايد به اين سئوال پاسخ دهد. اين پاسخ بايد با هويت فرهنگي و تعريف هر كشور از جايگاه آن در جهان، دوستان و دشمنان آن سازگار باشد.
در اواسط دهه ،۱۹۹۰ مسأله هويت ملي در بسياري كشورها مطرح شد. در اين ارتباط آنچه اهميت پيدا مي كند، خون، باور، ايمان و خانواده است. مردم از افراد داراي نياكان، دين، زبان، ارزش ها و نهادهاي مشابه حمايت و خود را از افراد داراي ويژگي هاي متفاوت دور مي كنند. همه به دنبال ريشه ها هستند تا از خود در برابر چيزهاي ناشناخته دفاع كنند. در دهه ،۱۹۹۰ كشورها درصدد گروه بندي با كشورهاي داراي فرهنگ و تمدن مشابه برآمدند.
تمدن ،گسترده ترين پديده فرهنگي است و از اين رو، نزاع بين گروه هايي از تمدن هاي مختلف نقش محوري در سياست جهان دارد. در جهان امروز، بهبود حمل و نقل و ارتباطات تعامل بيشتر، فشرده تر، متقارن تر و جامع تري را بين مردم تمدن هاي مختلف امكان پذير كرده است. در نتيجه، هويت تمدني آنان به طور فزاينده اي برجسته شده است. روي هم رفته، جهاني شدن نه تنها به مناقشات پايان نداده بلكه باعث رشد هويت هاي جديدي شده است كه ريشه در فرهنگ دارند. به عبارت ديگر، در دهه ۱۹۹۰ پارادايمي از جهاني شدن توليد شده است كه با آن مي توان كل دنيا را ديد.
بيشتر كشورها از تأثير جهاني شدن ناراحت هستند. بسياري كشورها ترجيح مي دهند فعلاً برخي موانع تجاري را دست كم تا زماني كه براي تطبيق با تغييرات جهاني شدن لازم است، حفظ كنند. مهمترين تحول از نظر نابرابري جهاني در دهه هاي اخير، واگرايي فزاينده در ميان كشورهاي در حال توسعه بوده است و عامل اصلي اين امر امكان بهره گيري متفاوت كشورها از منافع جهاني شده است. مثلاً اگر تجارت و سرمايه گذاري بين المللي در وهله اول به نفع ثروتمندان است، بسياري افراد تصور خواهند كرد محدوديت تجارت براي حفظ مشاغل، فرهنگ يا محيط زيست سودمند است. اما اگر محدوديت تجارت باعث سختي بيشتر زندگي فقرا در كشورهاي در حال توسعه شود، بيشتر همين مردم عقيده ديگري پيدا خواهند كرد. شايان ذكر است كه احساسات ضدجهاني شدن روبه گسترش است. تعداد فزاينده اي از رهبران جهان سوم متوجه شده اند كه نظام تجاري آزاد به نفع كشورشان است. اگر جهاني شدن به پيش رود، توان بالقوه آن براي عمل كردن به عنوان يك نيروي برابر كننده به اين بستگي دارد كه آيا كشورهاي فقير مي توانند وارد نظام اقتصادي جهان شوند يا خير؟ يكپارچگي واقعي در نظام تجارت جهاني نيازمند نه فقط آزادسازي تجارت بلكه اصلاحات گسترده تر نهادينه است. كشورهاي ثروتمند مي توانند با اتخاذ سياست هايي، ورود كشورهاي در حال توسعه را به باشگاه جهاني تجارت تسهيل كنند.
البته ساده لوحانه است اگر تصور كنيم صرف تجارت و سرمايه گذاري مي تواند فقر را در تمام نقاط كاهش دهد.براي كشورهايي كه از موقعيت جغرافيايي مناسبي برخوردار نيستند، آزادسازي تجارت اهميت كمتري از ايجاد نظام بهداشت مناسب يا تهيه زيرساخت مناسب دارد.
نتيجه
فرهنگ، روش كلي زندگي مردم از گهواره تا گور از صبح تا شب و حتي خواب است. با توجه به بافت تنوع فرهنگي و چگونگي تأثيرگذاري جهاني شدن بر فرهنگ، بدون شك فرهنگ همواره متفاوت اما برابر خواهد ماند. جوامع معاصر در درون خود چند فرهنگي هستند و شامل شيوه هاي زندگي متنوع و افراد متفاوت مي شوند. هويت بيشتر مردم در روزگار جاري متأثر از بيش از يك فرهنگ است و نه فقط جوامع بلكه افراد نيز چند فرهنگي هستند.

مرور كتاب
افسانه انقلاب هاي رنگي
مرز طولاني كشور ما با جمهوري هاي بازمانده از فروپاشي اتحاد شوروي در منطقه آسياي مركزي و قفقاز و فدراسيون روسيه، اهميت شناخت دقيق اين مناطق را به خوبي روشن مي سازد. اين اهميت زماني دو چندان مي شود كه بدانيم عليرغم وجود ظرفيت هاي تاريخي و جغرافيايي بالقوه و مناسب تاكنون مركز مطالعاتي و پژوهشي براي شناخت متمركز مسائل روسيه، آسياي مركزي و قفقاز در دانشگاههاي ما وجود نداشته است.
تأسيس برنامه اوراسياي مركزي در مركز مطالعات عالي بين المللي دانشكده حقوق و علوم سياسي در دانشگاه تهران، با هدف برآوردن بخشي از نيازهاي موجود و در راستاي تأمين منافع همه جانبه كشور و انجام وظيفه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي صورت گرفته است.
برنامه اوراسياي مركزي در پاسخ به نيازهاي گوناگون كشور در شناخت بهتر مسائل روسيه و ديگر جمهوري هاي بازمانده از فروپاشي شوروي طراحي و راه اندازي شده تا مسائل و تحولات جاري اين كشورها همراه با چشم اندازي بلندمدت يا ميان مدت رشد و توسعه و برقراري امنيت در اين منطقه در چارچوب فعاليت هاي مختلف مورد بررسي قرار گيرد.
در برنامه اوراسياي مركزي، سخنراني هاي علمي، كارگاههاي آموزشي و نيز دوره هاي كوتاه مدت آموزشي براي دانشجويان، دانشگاهيان و تصميم گيرندگان عرصه هاي مختلف اجرايي برگزار خواهد شد تا فضاي مناسب براي بحث و گفتگو در خصوص مسائل اوراسياي مركزي با استفاده از روشهاي گوناگون ايجاد شود.
برنامه اوراسياي مركزي، زمستان گذشته افتتاح شد و تاكنون براي بررسي تحولات كشورهاي گرجستان به اوكراين و قرقيزستان كه به تغيير مسالمت آميز حاكمان اين كشورها انجاميد، برگزار كرده است. مباحث مطرح شده در نشست هاي تخصصي برنامه اوراسياي مركزي، از سوي دكتر الهه كولائي در قالب كتابي با نام افسانه انقلاب هاي رنگي به چاپ رسيده است.
نگاهي به رويدادهاي گرجستان و پيامدهاي آن، تحليل ژئوپلتيكي تحولات گرجستان پس از ۱۱ سپتامبر به بررسي تحولات در اوكراين و تاريخ آن، جدايي اوكراين از روسيه و چالش هاي پس از آن، تحولات قرقيزستان و انقلاب لاله اي، ريشه رخدادهاي مارس ۲۰۰۵ در قرقيزستان، پيامدهاي جهاني تحولات گرجستان، اوكراين و قرقيزستان مقالاتي است كه در اين كتاب به چاپ رسيده است.
اين كتاب توسط انتشارات فرهنگي مطالعات و تحقيقات ابرار معاصر تهران، در شمارگان ۲۰۰۰ نسخه، ۱۲۰ صفحه و با قيمت ۱۵۰۰ تومان به چاپ رسيده است.

بازارچه
پيامبري از كنار خانه ما رد شد
نويسنده: عرفان نظرآهاري/ تصويرگر: عطيه مركزي/ ناشر: صابرين _ كتاب هاي دانه/ چاپ اول، ۱۳۸۴/ ۶۰ صفحه/ قيمت: ۱۴۰۰ تومان
اين كتاب شامل ۱۳ قطعه ادبي به نام هاي: و اين آغاز انسان بود، فرشته فراموش كرد، حق نام ديگر من بود، پيامبري از كنار خانه ما رد شد، قطاري به مقصد خدا، جهان را ادامه مي دهيم، پيش از آخرين اذان، با چراغ گردشگر، زمين به عشق او مي چرخد، تنهايي، تنها دارايي آدم ها، خداوند نانواي آدم هاست، نور و نان و تو رازي و ما راز، است.

زندگي چهارده معصوم(ع)
نويسنده: سيد مهدي آيت اللهي/ ناشر: جهان آرا/ چاپ دوم، ۱۳۸۴/ ۲۴۸ صفحه، وزيري/ با جلد سلفون/ ۲۰۰۰ تومان.

دولت و فرهنگ ديني(بر اساس ديدگاه مقام معظم رهبري)
به كوشش: حسين عليزاده و همكاري مهدي بزرگي، سلمان رضوي/ تهيه كننده و ناشر: موسسه فرهنگي هنري عرش پژوه/ چاپ اول، ۱۳۸۴/ ۲۷۴ صفحه، رقعي/ ۲۷۰۰ تومان.
نوشتار حاضر مشتمل بر مقدمه، دو بخش اصلي و موخره است.بخش اول مربوط به مباحث نظري قلمرو دين در دولت است كه خود مدخل و مقدمه اي براي بخش دوم به شمار مي رود. بخش دوم كه بخش اصلي و مفصل تر اين نوشتار را تشكيل مي دهد، عهده دار تبيين كم و كيف و حدود نقش و دخالت دولت در قلمرو دين است.

دولت و فرهنگ ديني
(با تأكيد بر ديدگاه هاي استاد شهيد مرتضي مطهري)
گردآورندگان: حسين عليزاده، سلمان رضوي، مجتبي ضميري/ تهيه و تدوين: موسسه فرهنگي هنري عرش پژوه/ ناشر: عرش پژوه/ چاپ اول، ۱۳۸۴/ ۱۹۲ صفحه، رقعي/ ۲۰۰۰ تومان.
اين كتاب شامل ديدگاه هاي استاد شهيد مرتضي مطهري درباره تعامل دولت و دين است كه توسط پژوهشگران مؤسسه فرهنگي هنري عرش پژوه به صورت محدود جمع آوري و تنظيم شده است.

رشوه و احكام آن در فقه اسلامي
نويسنده: حميدرضا دادويي دريكنده/ ناشر: بوستان كتاب قم/ چاپ دوم، ۱۳۸۴/۲۶۴ صفحه، رقعي/ ۱۸۵۰ تومان.
رشوه يكي از بيماري هاي مهلك در همه نظام هاي حكومتي و اداري است؛ به طوري كه ذهن و انديشه بسياري از دانشوران را براي از بين بردن آن به خود مشغول كرده و ساز و كارهايي را براي آن در نظر گرفته اند. اسلام از ديرباز بدين موضوع توجه كرده و احكام و دستورهايي براي مبارزه با اين آفت، صادر كرده است. آگاهي از اين احكام، ضروري ترين امر در جهت سالم سازي روابط اداري است. اين كتاب در دو فصل، اين موضوع را از ديدگاه آيات، روايات و نظريه فقهي كاويده است.

بررسي زبان شناختي واژه هايي از قرآن كريم
تأليف: دكتر شهرام هدايت/ ناشر: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي/ چاپ اول، ۱۳۸۴/ ۹۲ صفحه، وزيري/ ۶۰۰ تومان.

چكيده پايان نامه هاي كارشناسي ارشد
تهيه كننده: معاونت آموزشي و دانشجويي پژوهشگاه/ ناشر: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي/ چاپ اول، ۱۳۸۴/ ۱۶۴ صفحه، وزيري/ ۸۰۰ تومان
اين مجموعه، جلد نخست چكيده پايان نامه هاي دانشجويان كارشناسي ارشد پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي است.

ظفرنامه (قسم اسلاميه)
اثر: حمدالله مستوفي/ تصحيح، توضيح و مقدمه: منصوره شريف زاده/ زيرنظر: مهدي مدايني/ ناشر: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي/ چاپ اول، ۱۳۸۴/ ۳۵۵ صفحه، وزيري/ با جلد گالينگور/ ۳۰۰۰ تومان
اين كتاب، تصحيح انتقادي بخش سوم (عباسيان) از قسم اسلاميه ظفرنامه حمدالله مستوفي است به انضمام تعليقاتي چند كه به منظور آشنايي بيشتر و ايضاح برخي مطالب اين متن عرضه شده است.

نگاهي به گذشته تالش
مؤلف: فريدون اسداف/ ترجمه: علي عبدلي/ ناشر: وزارت امور خارجه، مركز چاپ و انتشارات/ چاپ اول‎/ ۸۴ ‎/ ۱۳۸۴ صفحه، رقعي/ ۷۰۰۰ تومان
اين كتاب، ترجمه كتابي از فريدون اسداف كه در فصل به نام هاي «تورق گذشته» و «تالش در دوره تشكيل جمهوري دمكراتيك آذربايجان» نوشته شده، اما از لحاظ اهميت مطالب، مي توان آن را به دو دوره «از ديرباز تا انعقاد عهدنامه ننگين تركمان چاي» و «از تجزيه تالش تا تصرف باكو به دست بلشويك ها» تقسيم كرد. در بخش دوم اين كتاب مطالبي تازه و با اهميت آمده كه گوشه اي پرحادثه از تاريخ تالش شمالي است كه به زبان فارسي هيچ نوشته اي درباره آن وجود ندارد. در واقع اين موضوع انگيزه ترجمه اين كتاب است.

مجموعه مقالات دوازدهمين همايش بين المللي آسياي مركزي و قفقاز
به كوشش: سيد رسول موسوي، قاسم ملكي/ ناشر: وزارت امور خارجه، مركز چاپ و انتشارات/ چاپ اول، ۱۳۸۴/ ۵۶۴ صفحه، وزيري/ ۴۵۰۰ تومان
اين كتاب، مجموعه مقالات برگزيده دوازدهمين همايش بين المللي آسياي مركزي و قفقاز با عنوان «آينده نگري به سامانه هاي انرژي» است كه در مهرماه سال گذشته برگزار شد. در اين همايش مباحث زير مورد بحث و بررسي قرار گرفت؛ منابع خزر و امنيت جهاني انرژي، ژئوپلتيك و ژئواكونوميك انرژي، انتقال انرژي و امنيت منطقه اي، مبادلات انرژي الكتريكي، انرژي و همكاري هاي منطقه اي و سامانه هاي انرژي.

روابط سياسي ايران عهد تيموريان با مصر و شامات مماليك
مولف: ايمن ابراهيم الشريده/ ناشر: وزارت امور خارجه، مركز چاپ و انتشارات/ چاپ اول، ۱۳۸۴/ ۱۸۰ صفحه، وزيري/ ۱۵۰۰ تومان
در اين كتاب ماهيت روابط سياسي ايران عهد تيموري با كشورهاي مصر و شام در دوره مماليك در پنج فصل بررسي و تنظيم شده است. در فصل اول، نگاهي كلي بر روابط ايلخانان با مماليك و دول اروپايي شده و نيز اوضاع سياسي مصر و شامات مقارن با تجزيه حكومت ايلخاني بررسي شده است.
در فصل دوم، چگونگي روي كار آمدن تيموريان، اوضاع سياسي ايران از سقوط ايلخانان تا تشكيل حكومت تيموري، اوضاع سياسي مصر و شامات در زمان روي كار آمدن اميرتيمور و حكومت جلايري و روابط اميرتيمور با پادشاهان اروپا تجزيه و تحليل شده است. در فصل سوم، به اوضاع سياسي مصر و شامات بين سال هاي ۸۱۵-۸۰۰ ق- ۱۴۱۲-۱۳۹۸ م، نبرد اميرتيمور در شامات و روابط سياسي دو كشور بعد از يورش او پرداخته شده است.
فصل چهارم، به بررسي اوضاع سياسي مصر و شامات پس از اميرتيمور در دوران مؤيد شيخ، اشرف برسباي و ظاهر جقمق اختصاص دارد. فصل پنجم، شامل موضوعاتي است از قبيل اوضاع اواخر حكومت تيموري و روابط غيرمستقيم ميان تيموريان و مماليك و اوضاع سياسي مصر و شامات بعد از مرگ ظاهر جقمق در سال هاي ۸۵۷-۸۴۳ ق/ ۱۴۳۹-۱۴۰۴م و پايان حكومت مماليك.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |