پنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۸۵ - - ۳۹۵۹
نخستين كتاب اول ايران 58 سال پيش متولد شد
فوري و بي منت، دوستي دانا!
004401.jpg
ميدان توپخانه ابتداي خيابان چراغ گاز، دهه اول 1300
سيروس سعدونديان
هر چه شهر رو به وسعت گذارد و زندگي به مرور پيچيده تر شد، دامنه نيازهاي روزمره نيز فراخ تر شد و همپاي آن تسهيل و دستيابي به اطلاعات شهري ضروري تر از پيش، گرچه امروزه روز دست يافتن به اطلاعاتي از اين دست به مدد منابعي چون كتاب اول ميسر است، اما تهران روزگار پيش نيز از اين سان منابع تهي نبود. همپاي آغاز توسعه شهر، ضرورت وصول به اطلاعات شهري نيز به هم رسيد و به قولي نياز موجب ابداع شد. در بدو امر مطبوعاتي چون مجله جهانگردي ، مجله اطاق تجارت ، عصر جديد و ... به درج اطلاعاتي كم و بيش از تجارت و تجار ايران، و خاصه تهران، مبادرت كردند. از آن ميان،  مجله اطاق تجارت كه محل اداره اش كوچه برلن لاله زار بود و تلفن آن 444 و مدير مسئولش ع. مسعودي ديرپاتر از ساير جرايد بود. ارگان رسمي اطاق تجارت در هر ماه يك بار منتشر مي شد و قيمت اشتراك آن در تهران و ولايات ساليانه يك تومان بود و خارجه دو دلار و تك شماره يك قران. سرلوحه آن نشريه فراخوان تجار بود، بدين مضمون: آقايان تجار از پروپاگاند و تبليغ امتعه خود به وسيله اعلان در اين مجله مضايقه نكنند. زيرا اين مجله نه تنها در دسترس تمام تجار داخلي مملكت گذارده شده، بلكه عموم تجار خارجي در اروپا و آمريكا و نقاط ديگر كه ميل دارند با ايران روابط تجارتي دارا شوند، اين مجله را آبونه شده و روز به روز برعده مشتركين آن افزوده مي شود. بنابراين سعي كنيد با اعلان و پروپاگاند دامنه تجارت خود را وسعت داده و با دنيا مربوط شويد. قيمت درج اعلانات آن هم يك صفحه براي يك ماه 30 تومان بود و براي سه ماه 80 تومان و شش ماه 150 تومان و براي يك سال 300 تومان.
از تجارت كه بگذريم، انتشار راهنماهاي جامع شهري تهران با دايره جغرافيايي ستاد ارتش آغاز گشت و راهنماي شهر تهران نشريه شهرباني كل كشور و آن دايره در چاپخانه ارتش به چاپ رسيد و غايت خود را نيز چنين بر شمارد: چون براي استفاده اهالي محترم تهران، بالاخص اشخاص كه از خارج وارد اين شهر مي شوند، تهيه راهنمايي مورد لزوم بود، لذا شهرباني كل كشور و دايره جغرافيايي ستاد ارتش مشتركاً به تنظيم و نشر آن اقدام كردند. اطلاعات بخش اول راهنما نشاني و شماره تلفن وزارتخانه ها و ادارات و بنگاه ها و مراجع عمومي و مقررات عبور و مرور بود و قسمت دوم هم شامل نشاني خيابان ها و كوچه ها و كليه نقشجات راهنما و تصاوير ابنيه ، پنجاه و هفت سال پيش از اين، به سال 1328 هجري شمسي. تهران متجلي در آن راهنما را با تهران امروزين تفاوتي است به عينه تفاوت زمين و آسمان. آن تهران، پنج تلفن عمومي بيشتر نداشت. و محل استقرار و شماره هاي آن بدين قرار: ميدان سپه ابتداي خيابان برق 8974، ميدان مخبرالدوله سوك شمال شرقي 4985، چهارراه پهلوي مقابل كافه شهرداري 4215، ضلع شرقي ميدان قزوين 4088، ميدان شاه 4311، گيشه روزنامه فروشي ميدان شاه 8742 همين شايد مثل گويايي از آن تفاوت باشد: تفاوت تهران ديروز و امروز.
اما، در تاريخ اطلاع رساني تهران، شايد شبيه ترين منبع به كتاب اول نشريه اي باشد كه در اسفند 1327 هجري شمسي به هم رسيد، پنجاه و هشت سال پيش از اين، نامش بوتن بود و راهنماي بازرگاني ايران و ناشرش شركت بوتن با مسئوليت محدود در خيابان اكباتان ، شماره 87، تلفن 6925.
براي ثبت نام و نشان و چاپ آگهي هاي بازرگاني خود در آن و همچنين سفارش خريد بوتن مي بايست به آژانس  هاواس مراجعه مي كردي در شماره 71 خيابان فردوسي كه هر گونه اطلاعي در خصوص تبليغات در مطبوعات، راديو، سينما و غيره در ايران و خارجه را نيز در اختيار شما مي گذارد و تلفن آن نيز 9920 بود و شعارش با ما مربوط شويد به نفع شماست .
سرلوحه نخستين شماره بوتن چنين اعلام مي كرد: دانستن توانستن است ... و اين كتاب براي اين است كه بدون زحمت و بدون صرف وقت بدانيد: كه اگر احتياج به پزشك پيدا كرديد، نام و آدرس و تلفن صحيح هر پزشكي را چطور در چند ثانيه مي شود، پيدا كرد ... اگر بنايي داشتيد و احتياج به معمار و مهندس و مصالح پيدا كرديد، به چه طريق ممكن است فوراً از جزئيات و انواع هر يك از آنها و محلي كه مي شود آنها را به دست آورد مطلع شويد. اگر احتياج به خريد آذوقه، سوخت، مبل و اثاثيه و غيره پيدا كرديد يا اگر نشاني سلماني، سينما، گرمابه، راه آهن، پست و تلگراف، بنگاه هاي حمل و نقل، آژانس هاي مسافرتي، مغازه هاي متخصص در رشته هاي مختلف، ادارات دولتي، وكيل دادگستري، سفارتخانه ها و قونسولگري هاي خارجه ... و هر چه ... و هرچه ... كه مورد احتياج يك آدم زنده است لازمتان شد، چطور ممكن است آنها را در دسترس داشت و آن هم خيلي فوري، بدون اينكه منت از كسي قبول كنيد، فقط با مراجعه به اين دوست داناي شفيق خدمتگزار خودتان كه موسوم است به كتاب بوتن . كتابي بود دو زبانه و محتويات آن بدين قرار: فصل مربوط به پيشه وران و اصناف و طبقات مختلفه شهر تهران، نام و نشاني و مشخصات بازرگانان به فارسي، آگهي هاي بازرگاني به فارسي و انگليسي، ثبت نام و نشان و مشخصات بازرگانان به انگليسي، آگهي هاي بازرگاني به انگليسي، اطلاعات بازرگاني.
اگر بوتن و نشرياتي از اين دست ديروز به كار تهرانيان آمد، امروزه روز منبعي است بي بديل و موثق در تاريخ تهران، پايتختي رو به رشد نهاده و بسيار متفاوت از حال. فصل نام و نشان طبقات و مؤسسات مختلفه و پيشه وران شهر تهران در بوتن كه به ترتيب الفبا از روي حرفه آنها درج شده و حاوي اطلاعاتي است ذي قيمت؛ اطلاعاتي كه حال و هواي تهران آن روزگار را به خوبي تصوير مي كند. ذكر شماري از آنها خالي از فايدت نتواند بود:
004404.jpg
پيراهن دوزي
پيراهن دوزي نظيفي خيابان لاله زار، پيراهن دوزي ميهن خيابان لاله زار، پيراهن دوزي پيراهن چي فائقي اول خيابان لاله زار، پيراهن دوزي متروپل خيابان لاله زار نو مقابل سينما متروپل، پيراهن دوزي شرق خيابان لاله زار كوچه رفاهي، پيراهن دوزي تهران خيابان نادري.
تعمير جوراب
تعمير جوراب دريايي خيابان برق مقابل كوچه ميرزا محمود، تعمير جوراب و رنگرزي و لبا س شويي بخور نادري مقابل ديوار سفارت انگليس، تعمير جوراب شيك شاه آباد جنب بهارستان، تعمير جوراب مادام مري نادري جنب باشگاه آتش، تعمير جوراب نيك سپه مقابل خيابان رازي، تعمير جوراب لوكس استالين نزديك سفارت مصر، تعمير جوراب لوكس جنب كوچه مسجد سپهسالار.
تعمير قلم خودنويس
تعميرگاه قلم خودنويس بهار خيابان پشت شهرداري، تعميرگاه قلم خودنويس زمرد چهار راه لاله زار مقابل شركت زنبور عسل، تعميرگاه خودنويس لاله گون خيابان سعدي جنب بيمارستان اميراعلم، تعميرگاه خودنويس ن.گ نادري چهار راه قوام السلطنه، تعميرگاه خودنويس شاه آباد نزديك ميدان بهارستان.
جايگاه پمپ بنزين
چهارراه گمرك، خيابان ري مقابل بازارچه نايب السلطنه، دروازه دولت، خيابان بهارستان مقابل چاپخانه مجلس، خيابان بوذرجمهري، خيابان شاهرضا نزديك دانشگاه.
جايگاه تلفن همگاني
چهار راه پهلوي، ميدان سپه، ميدان دروازه قزوين، ميدان شاه (قنادي گلزار)، چهارراه مخبرالدوله، ميدان شاهپور.
رستوران
رستوران ادب خيابان نادري شماره 557، رستوران ري اسلامبول شماره 429، رستوران حقيقت فردوسي مقابل خيابان حافظ شماره 105 و 107، رستوران خيام كرمانشاهي لاله زار جنب كوچه رفاهي، رستوران كنتينانتال اسلامبول.
قهوه فروشي و قهوه سازي
قهوه فروشي اريان سعدي نزديك چهارراه سيدعلي، قهوه فروشي اي بتا چهارراه لاله زار در شماره 297، قهوه فروشي تقويت منوچهري شماره 168، قهوه فروشي ريو نادري شماره 486، قهوه فروشي ست اسلامبول شماره 406، قهوه فروشي محصولات قهوه عثماني چهار راه اسلامبول شماره 406، قهوه فروشي موكا چهارراه نادري شماره 624.
كارخانه ليموناد سازي
ليموناد سازي تهران كوچه ميرزا محمود وزير، ليمونادسازي دماوند خيابان استالين شماره 78، ليموناد سازي فرد اول خيابان سيروس، ليمونادسازي مينا خيابان منوچهري مقابل سفارت انگليس
كلاس موسيقي
كلاس موسيقي صبا خيابان شاه آباد كوچه ظهيرالاسلام، ياحقي خيابان صفي عليشاه، طاطايي اواخر خيابان استخر كوچه پارس، عامري شاه آباد طبقه فوقاني سينما اطلس، ذوالفنون لاله زار جنب تئاتر فردوسي، معارفي ري نزديك كوچه شرق، هنرگاه جهان تعليم سنتور لاله زار نو كوچه بديع الممالك.
مجسمه سازي
رحيم زاده خيابان شاه رضا چهارراه يوسف آباد، صنعتي زاده كرماني ميدان سپه محل نمايشگاه آثار صنعتي زاده، ابوالحسن صديقي توسط موزه ايران باستان (خيابان استالين).
از بوتن تا كتاب اول فاصله بسيار بود و نشيب و فرازها بي شمار. شهر در آن فاصله به كرات پوست انداخته و همين شد كه هست. قياس اين دو اثر مع الفارق حاوي نكته ها تواند بود.

تحفه ها
آش كشك خاله جان!
004398.jpg
سيما و كالبد امروزين تهران، بيش و پيش از هر چيز دست پخت اتومبيل است كه نه فقط براي تهران، كه هر شهري در هر جاي جهان، آشي پخته و مي پزد با يك وجبي روغن؛ آشي كه نزد سكنه شهر آش خاله است و خوردن و نخوردنش گريبانگير و آفريننده خرده فرهنگ سواره و پياده. اما همان سان كه سيماي امروزين تهران كمتر شباهتي به چهره سالفه خود ندارد، تركيبات آن دست پخت هم با آش سنوات پيشين بسيار متفاوت است. اگر امروزه روز نخود و لوبيا و ماش و عدس و سبزي آن آش از كارخانجات خودروسازي داخله فوران مي كند، ديروزها كارخانجات اروپايي و آمريكايي سرآشپز بلامنازع بودند و پاره اي اوقات هم به ضرب و زور و فشار مستشاران فرآورده خود را به حلق گشاده شوارع تهران فرو مي كردند.
مجله عصر جديد ، نزديك به هشتاد سالي پيش از اين، از چند و چون آن دست پخت مي گويد. مي نويسد: يكي از واردات مملكت كه هر روزه هم زيادتر مي شود، عجالتاً اتومبيل است. نه اين كه فقط نمي شود از آن جلوگيري كرد، بلكه جلوگيري آن صدمه به اساس تجارت امروزي خواهد زد و تا وقتي كه راه آهن تمام نشود، نمي توان از او صرف نظر كرد. پولي كه ساليانه به بهاي اتومبيل مي رود، نسبتاً زياد است. در ظرف دو سال اخير، 1927 و 1928 ميلادي، 3437 دستگاه اتومبيل وارد ايران شده است كه اگر قيمت تمام را اعم از فوردهاي هفتصد توماني تا رولس رويس بيست هزار توماني يكي هزار و پانصد قبول كنيم، مي شود 500/155/5 تومان و چنانچه براي لاستيك و اشياء يدكي و ساير مصارف آن هم همين مقدار را در نظر بگيريم، مي شود 500/155/5 تومان كه جمعاً مي شود 000/311/10 تومان، به استثناي ميزان مبلغي كه پول روغن و بنزين داده مي شود. از نقطه نظر مردم فايده اين مخارج چيست؟ نمي شود چيزي گفت. ولي از نقطه نظر عايدات دولتي چندان عايدات مهمي ندارد مگر ماليات حق الثبت كه آن هم چيز ناقابلي است... هرچند اتومبيل هاي آمريكايي سابقاً از حيث عده به واسطه ارزاني قيمت و فشار مستشاران آمريكايي كه تمام ادارات بايد حكماً فورد يا دوج بخرند در ايران زياد وفور داشتند ولي اخيراً رغبت عمومي رو به خريد ماشين هاي اروپايي مي رود و مابين ماشين هاي اروپايي هم ماشين هاي ساخت ايتاليا درجه اول را از حيث عده دارا مي باشد.
و اين هم آماري است از اتومبيل هاي سواري وارداتي در 1927 ميلادي، به نقل از همان نشريه: فورد آمريكا 895 دستگاه، دوج آمريكا 185 دستگاه، شورلت آمريكا 156 دستگاه، هودسن آمريكا 170 دستگاه، فيات ايتاليا 105دستگاه، ناش آمريكا 25 دستگاه، بوئيك آمريكا 72 دستگاه، برليه فرانسه 4 دستگاه، بنز آلمان 3 دستگاه، لانسيا ايتاليا 4 دستگاه، موريس انگليس۳۱ دستگاه، استود بيكر آمريكا 34 دستگاه، رنو فرانسه 25 دستگاه، سيتروئن فرانسه 34 دستگاه، اورلاند آمريكا 24 دستگاه، اسكس آمريكا 25 دستگاه، هوپ موبيل آمريكا 20 دستگاه، دوديون بوتون فرانسه 1 دستگاه، كروسلي انگليس 9 دستگاه، روگي آمريكا 3 دستگاه، برازيه فرانسه 33 دستگاه، لين كولن آمريكا 2 دستگاه، لورن فرانسه 2 دستگاه، پاكارد آمريكا 2 دستگاه ...
سالمون فرانسه 2 دستگاه، رولس رويس انگليس 2 دستگاه، ويليز نايت آمريكا 1 دستگاه، هونوماگ آلمان 1 دستگاه، بوگاتي ايتاليا 1 دستگاه، اولدز موبيل آمريكا 14 دستگاه، اوستين انگليس 8 دستگاه، ... تالبو فرانسه 1دستگاه، كلولاند آمريكا 5 دستگاه، اوپل آلمان 5 دستگاه.
سير اين تركيبات چهل گياه و هفت جوش در معده كوچك و روده باريك تهران حاصلي جز سوء و گاه ثقل هاضمه مزمن و ديرسال نداشت. طفلكي تهراني!

چرخ گردون
خواتين محترمه، رحم و شقفت خود را آزمايش فرماييد!
از همان آغاز كه تئاتر به مفهوم اروپايي اش در تهران پديدار شد، از همان ابتدا كه تصاوير متحرك بر پرده سپيد سينماهاي پايتخت نشست، پيوسته زنان در صدر مخاطبان اين دو هنر قرار داشتند. شماري آثار در خور حال و هواي ايشان نوشته و ساخته مي شد و شماري هم اگر چنين نبودند، اين چنين وامي نمودند. سببي از اسباب اين كنش شايد بدان بازمي گشت كه بانوان پيوسته، احتمالاً هم في النفسه، خواستار و شايق هر پديده نو بودند و هم بدين موجب ركني از اركان هر تجدد؛ تا بدان جاي كه هيچ متاعي بي مدد ايشان به هيچ بازاري راه نمي يافت و از نعمت اشاعه نيز به دور مي ماند. نه فقط ديروز، كه هم امروز هم، انبوه تمهيدات و ترفندهاي موجود در تبليغات و آوازه گري هر كالا از هر دست، به ايشان متوجه است و محض جلب و جذب توجه آنان شكل مي گيرد.
بگذريم و بازگرديم به آوازه گري در هنر، خاصه هنر تئاتر در اوان اشاعه آن در اين ديار كه بانوان را صميمي يافته بود و هم از اين روي سخن از زبان ايشان مي گفت، سبب نگارش و نمايش آن نيز همانان بودند. اين شما و اين هم مشتي از خروار؛ نمونه اي از تبليغات تئاترهاي تهران در هفتاد و هشت سال پيش از اين، در فروردين 1307 هجري شمسي، در سالن هاي مدرسه زرتشتيان : براي خانم هاي محترمه؛ سه نمايش در يك شب؛ بدبختي زن در نتيجه خيانت . ديدن اين نمايش كه توسط مجمع كمدي تهران داده خواهد شد، بر افراد خانم هاي محترمه لازم است. زيرا يك درس اخلاقي و آئينه عبرت است. كنسرت آقاي اعتضادي؛ پنجه ايشان موقعي كه در اثر زخمه مضراب ناله جانسوز و روح پرور ساز را بيرون مي آورند، غير قابل وصف است. عمليات هندي كه حقيقتاً محيرالعقول و تماشايي است. بالاخره در يك شب: يك پرده كنسرت، 4 پرده نمايش، يك پرده كنسرت، يك پرده شعبده  خواهيد ديد. اين نمايش در ساعت پنج بعدازظهر روز جمعه 24 فروردين، در سالون مدرسه دخترانه زرتشتيان، بالاي خيابان قوام السلطنه، داده خواهد شد. قيمت بليط از 5 الي 30 قران، در محل هاي ذيل به فروش مي رسد؛ لاله زار: مغازه انصاف آقا بابا، مغازه پارسي و شعبه مغازه پيرايش- ناصريه: مغازه رضوان- شاه آباد: دواخانه سيروس- حسن آباد: دواخانه خورشيد- دروازه قزوين: دواخانه اعتبار- روز نمايش درب سالون. نمره اعلان: 1398. اطلاعات. چهارشنبه 22 فروردين 1307.
براي خواتين محترمه. روزگار سياه. در چهار پرده. تصنيف س. اسدالله ميرسپاهي(گل  منزوي). پيسي است اخلاقي، اجتماعي، ادبي، تراژدي. اولين دفعه است كه به معرض نمايش گذارده مي شود. اگر مايليد قضاياي اسف آور يك عائله  بدبختي را به چشم خود مشاهده نمائيد، بشتابيد و ببينيد كه يك بيچاره اي در اثر استيصال چگونه مجبور به انتحار مي شود. اگر مي خواهيد به دنائت طبع يك نفر كه نسبت به عائله خود بي عاطفه است، پي ببريد، اگر مي خواهيد رحم و شفقت خود را نسبت به عائله هاي بدبخت آزمايش نمائيد و اگر آرزومنديد يك شب وقت و فكر خود را به حال فلك زدگان مصرف بداريد، بيائيد عجله نمائيد كه اين نمايش عالي را در ليله  شنبه 18 فروردين ماه 1307 در سالون مدرسه موسيقي تماشا كنيد. ما نمي خواهيم از محسنات و اثرات اين نمايش تعريف كنيم. اگر آمديد و ديديد، تصديق مي فرمائيد كه قابل تمجيد است. موقع خزان گذشت؛ بيائيد خزان جديدي در اين نمايش ببينيد. آهنگ هاي دلخراش و حزن آور مرگ، شما را به حال بيچارگان واقف نموده و قلب شما را مي ربايد و اركستر باشكوهي در فواصل پرده ها مترنم است. محل تحصيل بليط؛ لاله زار: مغازه آمريك، كتابخانه تهران، مغازه بديع- ناصريه: مغازه حسن زاده- خيابان جباخانه: مطبعه اخوت- خيابان سپه: دواخانه شرافت و شاهزاده تحريرچي. نمره اعلان: 1361. اطلاعات. چهارشنبه 15 فروردين 1307.چهارشنبه پانزدهم فروردين گذشت، خواتين محترمه رحم و شقفت خود را نسبت به عائله هاي بدبخت آزمودند و به آهنگ هاي دلخراش و حزن آور مرگ گوش سپردند؛ فلك زدگان اما در خارج از صحنه، دلبري نمي توانستند و قلب كمتر كسي را هم ربودند. اركسترهايي باشكوه سال ها در فواصل پرده ها مترنم بود؛ گرچه منزلگه عائله هاي بدبخت بي پرده بود و گاه بي روزن.

شهر آرا
شهر تماشا
گزارش
جهانشهر
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
يك شهروند
|  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |