پنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۸۵
گنجينه اي محبوس در سينه ها - بخش پاياني
خارهاي انتظار
003276.jpg
عكس : مسعود خامسي پور
گفت و گوي حاضر ادامه مبحثي است كه با مسعود ده نمكي در مورد تدوين فرهنگنامه ۵۰ جلدي اسارت داشته ايم . در قسمت پيشين پي گير اين مطلب بوديم كه او چگونه و چرا به وادي اسارت پا گذاشت و اينكه قصد دارد تا كجا ادامه دهد؟مولف معتقد بود كه گنجينه اي كشف نشده از تاريخ كشورمان را در مي نوردد:

سارا زيباكلام
«اسارت به روايت تصوير» عنوان مجلد چهارم مي باشد. در اين مجلد تقريباً ۳۰۰۰ عكس از تمام سايت ها، فيلم ها و ديگر منابع، گنجانده شده است. در اين عكس ها، اسارت را به چند مقطع تقسيم كرده ايم: لحظات اسارت، داخل اردوگاه، آزادي، اختصاصي آقاي ابوترابي، اسراي عراقي، اسراي بين الملل و ... اين عكس ها به صورت اختصاصي، رنگي و موضوعي در ديگر كتب به كار خواهد رفت. اين كتاب هزار و يكصد صفحه اي مي تواند اسارت را براي خوانندگان متصور سازد.
سرفصل بعدي، مباحث مربوط به اسلام و اسارت را در برمي گيرد. متأسفانه در اين زمينه منبع بسيار كم بود. يك تيم تحقيقاتي گرد هم آورديم. آنها با زيرشاخه هاي كلمه «اَسَرَ» يك معجم المفهرس تهيه كردند. براساس اين المعجم، تمام منابع روايي قرآني و فقهي بررسي شدند. از جمله: احاديثي كه در كتب معتبر شيعه در مورد اسارت وجود دارد مثل برخورد با اسير، احوال اسير، آزاد كردن اسير، ... نيز تمام آياتي كه در زمينه اسارت در قرآن آورده شده است و همچنين فتواهايي كه مراجع تقليد در كتاب هايشان در رابطه با اسرا داده اند. اين كتاب با انضمام تحقيقي در مورد نوع برخورد ما با اسراي عراقي، ۵۰۰۰ صفحه مطلب دربرمي گيرد. سي دي اين جلد هم دربردارنده كل اين پنج هزار صفحه است با امكان جست وجو (search).
مجلد ششم شامل «بررسي نقش گروهك ها و منافقان در اسارت» است. ۱۰ درصد از كل اسراي ما در بند گروهك ها بوده اند كه اصلاً نحوه اسارت اينها با بقيه متفاوت است. اين كتاب حدود يكهزار و پانصد صفحه است كه تحقيقات آن تقريباً به اتمام رسيده است.
مجلد بعدي عبارت است از «تطور تاريخي مسأله اسارت و روند آن در جنگ تحميلي» براي پي بردن به وقايع دقيق اسارت، بايد آن را سال به سال منطبق با وقايع جهان، كشور و جنگ دنبال كنيم. با توجه به مفهوم اسارت در فرهنگ هاي مختلف از قوانين ژنو آغاز كرده و وارد جنگ خودمان مي شويم، بعد آن را با ساير جنگ هاي دنيا مقايسه مي كنيم. سپس دلايل و نحوه اسارت آماري از اسراي مان را در اين مجموعه گنجانده ايم. به علاوه در اين كتاب بخشي را مبني بر دشمن شناسي و شناسايي عراقي ها اضافه كرده ايم. ما براي اينكه بدانيم در تاريخ اسارت چه گذشته است، ابتدا بايد بدانيم كه اصلاً با چه كساني طرف بوده ايم، بنابراين با توجه به خاطرات و نقل قول هاي خود اسرا، به عبارتي به جامعه شناسي ارتش عراق پرداختيم. پس از آن، وارد سرفصل «فرماندهي، مديريت و رهبري در اسارت» مي شويم كه طي آن نحوه شكل گيري اردوگاه هاي مختلف را مورد بررسي قرار داده ايم. در اين كتاب سرفصلي هم ويژه آقاي ابوترابي قرار داده شده است تا بلكه اندك اداي ديني در مقابل بزرگواري هاي ايشان باشد. فكر مي كنم مهمترين كاري كه اين شخصيت ها كرده اند، همان صدور انقلاب به نقاط ديگر دنيا بوده است.
براي مثال در خاطرات خود ارتش عراق نقل شده است كه روز آخر اسارت (يك روز قبل از آزادي) كسي مثل سرتيپ نظار _ كه از ژنرال هاي بزرگ ارتش عراق بوده- در مقابل چشمان تمام عراقي هاي مستقر در اردوگاه، به آقاي ابوترابي سلام نظامي مي دهد، او را در آغوش گرفته مي بوسد و نهايتاً خطاب به وي مي گويد: «شما به ما، درس زندگي داديد» ! و اين رفتار در مقابل يك اسير ايراني، كم نظير بود.
جلد بعد به «تبادل اخبار در اسارت» اختصاص دارد كه در آن به نقل مضامين حداقل هزار عدد از نامه هاي اسرا پرداخته ايم. مسائل مورد بحث در اين كتاب عبارتند از: شيوه ها و نحوه كسب اخبار چه از داخل كشور و چه بين اردوگاه ها، مبحث اختصاصي راديو، روزنامه ها و هر آنچه در خبرگيري و خبررساني به اسرا ياري مي رسانده است.
در جلد بعدي مبحثي داريم تحت عنوان «معنويت در اسارت» كه بازمي گردد به نماز، قرآن، شكنجه، مقاومت، مبارزه منفي و بحث اعتصابات و اعتراض ها.عنوان جلدي ديگر عبارت است از:« آموزش در اسارت». بنابر نقل  قول هاي مختلف از جمله اعترافات خود عراقي ها، اسراي ما در عراق يك جمهوري اسلامي ديگر تشكيل داده بودند كه شامل نوعي سيستم مديريتي- وزارتخانه اي بود. اين مجموعه از كساني كه كاملاً بي سواد بودند گرفته تا اسرايي كه با سه يا چهار زبان زنده دنيا آشنايي داشتند را دربرمي گرفت. در آن به ريز مسائل آموزش، ورزش، بهداشت، درمان، تغذيه و امثال اينها اشاره شده است و البته بحث بهداشت، تغذيه و درمان در اسارت، خود دريايي جداگانه است.
عنوان بعدي،«هنر، ابتكارات و خلاقيت ها »است. اين مقوله هم از مباحث بسيار مهم در بحث اسارت است. ديگر عناوين نيز عبارتند از: «درس ها و عبرت ها»،« اقليت هاي ديني »،« خواهران در اسارت »،« طنز در اسارت »و... مجلد بعدي، «روزشمار تاريخ اسارت » است كه در آن برحسب تقويم و به ترتيب محاسبه مي كنيم كه در هر اردوگاهي چه اتفاقاتي - طي اين ۱۰ سال- افتاده است. از اينجا به بعد، با توجه به اينكه ۲۰ كمپ اصلي داشته ايم، به هر كمپ يك كتاب اختصاص داده ايم با حداقل ۲۰۰ عكس از اسرا، شهدا، ويژگي ها، كروكي اردوگاه ها و تقويم هر اردوگاه. پس حدود ۲۰ جلد اختصاص به كمپ هاي موصل ها، روماديه ها و تكريت ها دارد. زندان ها هم يك جلد جداگانه را به خود اختصاص مي دهند كه عبارتند از زندان هاي «الرشيد »،« ابوغريب »و« استخبارات ». براي اين مجموعه كليد واژه اي هم در نظر گرفته شده است تا يك محقق براي دسترسي به مطلب، در اين ۲۵ هزار صفحه مطلب سرگردان نباشد. به هر حال اين مجموعه، كاري است كه سال ها براي آن زحمت كشيده شده و هم اكنون دارد به بار مي نشيند.
* پس در مجموع نتيجه اين تحقيقات يك دايره المعارف ۵۰جلدي و يك بسته نرم افزار شامل ۱۵ سي دي (CD) خواهد بود؟
- بله، البته در كنار اينها تعبيه يك سايت اينترنتي تخصصي اسارت را هم در نظر گرفته ايم. قصد داريم در اين سايت امكانات متنوع و گسترده اي به كار گيريم. از جمله اينكه اسراي مختلف از اردوگاه هاي گوناگون بتوانند همديگر را بيابند و اتاقي مثل«چت روم»(chatroom) براي گفت وگوهاي آنان فراهم باشد. با مطالعات و جست وجوهايي كه در مورد سايت هاي مختلف دنيا در رابطه با اسراي ديگر جنگ هاي جهان انجام داده ايم متوجه شده ايم كه چنين سايت كاملي در مورد اسرا وجود ندارد. هر چند غربي ها در زمينه فيلم بسيار قوي كار كرده اند، اما با وجود كتب و سايت هاي بسيار، هيچ كدام تا اين حد كامل و جامع نيستند.
003279.jpg
* هم اكنون ايران اسيري دربند عراقي ها يا گروهك هايي مثل منافقان دارد يا بالعكس، آيا هنوز در كشور ما اسير عراقي موجود است؟
- طبق اعلام مراجع رسمي، پرونده اسرا در هر دو كشور ايران و عراق بسته شده است.
* كمبودهاي مباحث فرهنگي حول مقوله دفاع مقدس و موضوعات مربوط به آن بسيار حس مي شود. آيا شما قائل به اين مسأله هستيد كه در اين بخش فرهنگي، اصلاً كمبودي وجود دارد؟
- متاسفانه بايد بگوييم كه اگر به تعبير رهبري، جنگ ما يمي از جنگ عاشوراست، كارهايي هم كه تا به حال در زمينه دفاع مقدس انجام گرفته، صرفاً يمي از آنچه بوده است كه مي توانسته در اين زمينه انجام پذيرد. به نظر من، علاوه بر كميت، ما در كيفيت هم دچار مشكل هستيم. متاسفانه هنوز كه هنوز است در ميان تمام فيلم هاي موجود، تنها فيلمي كه مرا ياد مثلاً كربلاي ۵ مي اندازد،« نجات سرباز رايان » است. اين هم به بسياري از اشتباهات و كاستي ها برمي گردد. ما گاهي حوزه فرهنگ را با حوزه هاي صنعتي- تجاري اشتباه مي گيريم. براي مثال همين حالا هر كجا در مورد چاپ اين فرهنگ اسارت بحث شده است، سئوال اول اين بوده كه آيا اين كار بازگشت سرمايه دارد يا نه؟ آن وقت بايد كلي تلاش كنيم تا توجيه شود كه اين مجموعه، يك كتاب مرجع محسوب مي شود كه براي تحقيقات دانشجويي و ديگر امور، لازم است. متاسفانه بسياري از كساني كه تصميم گير هستند، اصلاً فرهنگي نيستند و بالعكس بسياري از كساني كه عمق جريان را مي فهمند، اكثراً به آن نگاه تجاري دارند.
* فكر مي كنيد ايراد كار كجاست و چه عواملي باعث اين نقصان هاي فرهنگي مي شوند؟
- بسياري از اوقات به اين گونه امور فرهنگي، صرفاً به چشم يك شغل نگاه شده است كه نتيجه آن مي شود مسائلي چون سياست زدگي، سطحي نگري و خلط حوزه ها با هم. به همين خاطر اكثراً حاضر نشده ايم براي ترويج اين فرهنگ، هزينه هاي لازم را بپردازيم و بلكه در يك مقاطعي با توجيه شاداب كردن مردم، آن را نفي و انكار هم كرده ايم.
پس از آن مقطع خاص هم كه باز آغاز به كار در اين زمينه شد، بسياري به آن نگاه فرصت طلبانه كردند. در مطبوعات هم به اين مقوله مثل يك چرخ زاپاس نگاه مي شد. مشكل ديگر، مناسبتي نگاه كردن به امور فرهنگي مان است. تاريخ روز يا هفته يك مناسبت كه فرا مي رسد، موضوع موردنظر را انگار از انبارها درمي آوريم، گرد و خاكش را مي گيريم، اشاره اي تكراري و حتي تبليغاتي به آن مي كنيم و دوباره تا سال آينده در انبار مي گذاريم. فكر نمي كنيم مملكتي كه مي خواهد انقلابي بماند و هر روز در مقابل تهديدهاي فراوان قرار دارد، اصلاً بايد فرهنگ شهادت طلبي، ايثار، شجاعت و جهاد جزو روحيات بارزش باشد.
* از آنجا كه نسل جديد و نسل هاي بعدي ما ديگر به ندرت اطلاعاتي در مورد جنگي كه روزي در ايران تحقق يافت به گوششان مي رسد، چه روشي براي بهبود وضعيت فرهنگي در زمينه دفاع مقدس به ذهنتان مي رسد؟
- يكي از مهمترين مشكلات در جريان مذكور، انتخاب زبان تازه براي ارتباط با نسل جديد است. ديگر حتي همين ارزش ها را هم نمي توان با ادبيات قديم براي نسل جديد بيان كرد، بلكه بايد به عنوان واقعيتي علمي، ملموس شود. اين كار هم به معناي تخصصي آن، زبان هنر را مي طلبد. مثلاً امروز ديگر خاطره گويي به شكل سنتي براي نسل جديد مورد مصرف ندارد و بايد به اشكال گوناگون مثل رمان يا فيلم سينمايي تاثيرگذار در آيد. ما در مرحله اول مشكل نرم افزاري داريم و در مراحل بعد مشكلات سخت افزاري. فكر مي كنم ديگر دوره نقدهاي سطحي گذشته است.
* اصلاً شناخت دفاع مقدس و مسائل مربوط به آن براي نسل هاي جديد كشور ما، چه ضرورتي دارد؟
- شناخت و پاسداشت مقوله دفاع مقدس براي ما يك رسالت تاريخي است. اگر ما شعار مي دهيم كه انقلابمان پوياست پس بايد تفكر و فرهنگ انقلابي را در مردممان زنده و پويا نگاه داريم. نسل هاي جديد هر چقدر از اين فرهنگ دورتر شوند، آسيب پذيرتر خواهند شد. (امام(ره) از آن به عنوان تفكر بسيجي ياد مي كرد) البته بحث اين نيست كه همه چيز را در خون و آتش خلاصه كنيم. به گفته امام(ره) جنگ ما، جنگ عقيده است و مرز جغرافيايي نمي شناسد. جنگ ما، جنگ حق و باطل بوده و جنگ فقر و غناست.

جمهوري اسلامي، جمهوري اي از اسلام يا براي اسلام؟
003282.jpg
درباره معناي جمهوري اسلامي،همچنان مي توان انديشيد. مخصوصاً، انواع روابط بين جمهوريت و اسلاميت همچنان شايسته بازانديشي است. موضوع بسيار مهم درك كسره (  ِ ) زير اصطلاح جمهوري اسلامي مي باشد كه حاوي معناي ارتباط بين دو بخش اين اصطلاح است .در نگاه اول اين كسره گوياي آن است كه جمهوري اسلامي در مقام يك دولت ديني، جمهوري اي از اسلام است، يعني ناشي از اسلام، به طور فكري برآمده از اسلام و يا نتيجه عقيدتي اسلام. در اين معنا جمهوري اسلامي تبلور اسلام يا همان حكومت اسلام است.
به نظر مي رسد چنين معنايي از جمهوري اسلامي در هر حال، بسيار متناظر با معنايي است كه يك دولت ايدئولوژيكي مدرن، مثلاً يك دولت سوسياليستي دارد: همچنان كه دولت سوسياليستي به واسطه اتكايش بر اصول، ايده آل ها و دكترين سوسياليستي،  دولتي سوسياليست (يا ناشي از سوسياليزم) است و بي مجامله به اين عنوان ناميده و شناخته مي شود به همان سان جمهوري اسلامي نيز به اتكاي ابتنايش بر اصول و عقايد اسلامي به طور عقيدتي، رژيمي از اسلام يا منبعث و برخاسته از اسلام است. در يك دولت ايدئولوژيكي، اصولي فلسفي كه راهنما و ايجابگر عمل آن دولت است،  پيشاپيش از طريق يك طراحي عام ذهني(نظريه) مشخص شده است و پس از آن تقلاي سخت و اغلب پرهزينه اي براي تطبيق عمل با نظريه يا نظريه با عمل صورت مي گيرد. در كلي ترين تعريف، اين تقدم يافتن نظريه بر عمل است.
در مقابل اين تفكر عمدتاً دكتريني، اگر نگاهي كلي به تحولات تاريخي مربوط به زايش و تكوين جمهوري اسلامي بيفكنيم، ممكن است اين دغدغه و چالش ذهني پديد آيد كه آيا تا كنون دولت جمهوري اسلامي هم در اصالت و هم در كاركردهاي خود، بيشتر فرزند و جانشين اسلام و نتيجه و تبلور آن بوده است يا خدمتگزار آن ؟آيا جمهوري اسلامي زاده عمل به يك ايجاب فكري و فلسفي براي تأسيس دولت (اسلامي) بود يا حاصل اراده و احساس تكليفي براي انجام اين كار. آيا تأسيس دولت جمهوري اسلامي در راستاي تحقق نظريات فقهي قبل و موجود شكل گرفته است يا در پرتو درك ضرورت عقلي تأسيس دولت براي خدمت به دين؟ خلاصه آيا تأسيس دولت جمهوري اسلامي، اجراي ظرفيت نظري مندرج در اعتقاد اسلامي بود يا پاسخي بود از طرف حضرت امام خميني(ره) به ضرورت هاي تاريخي واقعي؟
بر اين اساس،  آيا بهتر و لازم است كه جمهوري اسلامي را ابتداً جمهوري اي از اسلام تلقي كنيم يا جمهوري اي براي اسلام آيا جمهوري اسلامي ايران در بنياد خود، دنباله نظري و فكري اصول و عقايد اسلامي است يا حاصل اراده اي مستقل و مبتكرانه «براي» اعتلاي آن عقايد ؟ آيا در طول نزديك به سه دهه، سياست داخلي و خارجي دولت جمهوري اسلامي بر طبق تفكر اسلامي، نظريه هاي اسلامي، نظام انديشه  اسلامي و ... اداره شد يا بر طبق داوري هاي عقل سليم و البته با پشتوانه اعتقادات ديني؟ آيا متدينين معتقد به مشي سياسي و عقيدتي امام خميني(ره) آن را اداره كردند يا آنكه اين سياست ها كاملاً بر طبق اصول مشخص و روشن فقه و انديشه اسلامي اداره شده است؟ آيا اصول رفتاري و عملي دولت جمهوري اسلامي بيشتر ناشي از اسلام بود يا بيشتر براي اسلام و محصول كوشش هاي عمدتاً عملي براي اسلام در پرتو اصول عقل سليم؟
احتمالاً نظريه جمهوري اسلامي مصدر آثار نادرستي در درك معناي جمهوري اسلامي بوده است. نظريه فوق تا كنون نيروي عيني و ذهني از انقلابيون و امام را از جمله در قالب كوشش ها براي تدوين استراتژي هاي جامع راهنماي عمل، براي طراحي نظري و عام، مثلاً در مورد اصول نظام مند تفكر سياست خارجي جمهوري اسلامي و عمل بر مبناي آن، به هدر داده است.
به طور كلي اينكه يك رژيم سياسي خاص بتواند ماهيتاً ناشي از يك ايدئولوژي يا مرام خاص باشد، گرايشي ايدئولوژيك و محصول تحولات فكري در قرون نوزده و بيست اروپاست. نظريه جمهوري از اسلام،  اساساً نوعي تجريدي و نيز ذات گرايانه است كه نمي تواند توضيح دهنده شرايط عيني جمهوري اسلامي باشد و تا كنون نيز نبوده است.
اما برعكس، به نظر مي رسد كه نظريه جمهوري براي اسلام،  فلسفه زايش، كاركردها و تعينات دولت جمهوري اسلامي را مي سازد و توضيح مي دهد.
داوري حضرت امام خميني(ره) به عنوان بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي احتمالاً آن است كه چون جمهوري اسلامي دولتي براي (اعلاي) اسلام است، پس دولتي از اسلام يا ناشي از اسلام يا دولتي اساساً اسلامي است. مثال اين تصور آن است كه بگوييم چون من سربازي فقط و اختصاصاً براي ارتش ايران هستم، پس سربازي از ارتش ايران هستم و از طريق آن تعريف مي شوم و هويت مي يابم. شايد از نظرگاه حضرت امام، جمهوري اسلامي جمهوري  اي ذاتاً از اسلام يا به طور طبيعي فرزند اسلام و ناشي از اسلام نيست، اما چون جمهوري اي فقط براي [احياو اعلاي] اسلام است و نه براي چيز ديگر، پس، جمهوري اي از اسلام است.
پس در تصور حضرت امام از اصطلاح جمهوري اسلامي،  جمهوري از اسلام ناشي از جمهوري براي اسلام است، حال آن كه در تصور ايدئولوژيكي دولت سوسياليستي، چنين دولتي ذاتاً و به طور فلسفي ناشي از سوسياليزم است و خود آن را بايد نمايش دهد. دولت سوسياليستي،  دولتي براي سوسياليزم نيست، در خدمت آن نيست، بلكه قبل از هر چيز گونه اي تجلي ذاتي از آن است.
اگر اين تصور درست باشد، آنگاه مي توان گفت هم در تفكرامام خميني(ره) و هم عملاً در طي تاريخ انقلاب اسلامي، هم به عنوان واقعيت و هم به عنوان يك رويكرد تحليلي مفيدتر و توضيح دهنده تر، گزينش فكري درست عبارت از اولويت تلقي جمهوري براي اسلام بر جمهوري از اسلام است.
افق هاي پيشاروي
ترجيح برداشت جمهوري براي اسلام به جمهوري از اسلام به معناي آن خواهد بود كه از اين به بعد دولت جمهوري اسلامي تعاريف خود را نه از يك سلسله اصول و مفاهيم انتزاعي كه تحت عنوان انديشه اسلامي فهرست مي شود بلكه از طريق تعاليم مسلم و صريح ديني و رويه هاي آزموده شده در فرهنگ كهن ملت مسلمان ايران اخذ مي كند.
بعلاوه در عرصه هاي سياست خارجي، اقتصاد، مسائل امنيتي و غيره، مشتقات ايدئولوژيكي جايگاه خود را به عنوان راهنماي عمل از دست مي دهند و دست آنها از سر تجربيات و مهارت هاي عملي و حاكميت عقل سليم در سياست كشور برداشته مي شود. روندي آغاز مي شود كه در نهايت آن سياست ملي ايران همانا سياست ديني ايران و سياست ديني ايران همانا سياست ملي ايراني خواهد شد. در پرتو اين نظريه اصولاً فاصله فكري بين ايران و دولت جمهوري اسلامي برداشته مي شود.
همچنين، در اين راستا خط مشي  هاي سياسي (داخلي و خارجي) در نظام جمهوري اسلامي ابتدائاً اسلامي يا ذاتاً اسلامي نخواهد بود، بلكه سياست مسلمانان متعهد به راه و خط امام خميني(ره) خواهد بود و خلاصه سياست در جمهوري اسلامي از قيد نظريه هاي پيشيني يا مستثني از تجربه با ماهيت فلسفه گرايانه اش، خلاص مي شود.
نقدي بر ادبيات پيشيني
از ابتداي انقلاب تا كنون، همواره در طي برخي مباحث روشنفكرانه بر تركيب متناقض اصطلاح جمهوري اسلامي تأكيد شده است و براساس آن ادبياتي نسبتاً وسيع اما غير پربار سامان يافته است. غير پربار از اين رو كه محتواي اين بحث ها نهايتاً جز مصادره به مطلوب نبوده است. ته اين بحث ها خيلي ساده اين است كه در اصطلاح جمهوري اسلامي، اسلام پديده اي ماقبل مدرن و جمهوريت پديده اي مدرن است و اجتماع اين دو امر مستبعد يا غيرممكن است و نتيجه چنين تركيبي از پيش قابل درك است. در اين مباحث روشنفكرانه بر تناقضي انگشت گذاشته مي شود كه دست بالا مي تواند يك تناقض معنوي باشد؛ اما تاحدي ناخودآگاه تناقضي عملي و اجرايي انگاشته و تصور مي شود. تناقض بين دو رنگ سياه و سفيد يا بين بودن و نبودن، تناقضي منطقي و درست است اما تناقض بين دو نيروي متضادي كه مخالف هم حركت مي كنند، در عمل مي تواند به ثبات و تعادل منجر شود. اين دو تناقض بنابراين يكسان نيستند. تناقض دوم حتي مي تواند به تپش و زايش بينجامد و از هر نظر امكانات بي شماري براي زندگي خلق كند. به قول ياسپرس تناقض اخير نشانه زندگي، جوشش و تپش است. از اين نظر جمهوري اسلامي بالقوه و بالفعل، در عمل و نظريه، همچنان آكنده از تازگي هاست.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
علم
كتاب
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  علم  |  فرهنگ   |  كتاب  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |