سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۸۵ - - ۳۹۶۸
سفر با ماشين زمان به دهكده اي باستاني
بازگشت به عصر آهن
005301.jpg
آرش نهاوندي
آيا بازگشت به عصر آهن ميسر است؟ باورش سخت است، اما مي شود. سري به روستاي سيندربوري در انگلستان بزنيد تا همه چيز برايتان آشكار و ملموس جلوه كند و بتوانيد به درك خاصي از زندگي انسان هاي عصر آهن برسيد و قدر زندگي خود را بيشتر بدانيد.
به راستي كه بازگشت به عصر آهن و يا هر يك از اعصار باستاني رويايي است كه به سختي مي توان تحقق آن را باور كرد. ديو گيلبرت از گزارشگران ويژه
بي .بي. سي است كه براي تحقق بخشيدن روياي خود و يا به نمايندگي از طرف بسياري از خبرنگاران كنجكاو به سيندربوري رفته است. او نه تنها در اين روستاي اوليه با شرايطي سخت، دست و پنجه نرم كرده كه پس از بازگشت از سيندربوري تجربيات خود را در قالب يك گزارش جالب و خواندني به رشته تحرير درآورده است.
البته او در اين گزارش نه تنها از خود كه از ديگران نيز اشاراتي به ميان آورده است، ديو گيلبرت ، گزارش خود را چنين آغاز كرده است:
***
آيا هيچ گاه تصور زندگي در دهكده اي متعلق به عصر آهن را در ذهن خويش تداعي كرده ايد؟
به راستي آنها چگونه خود را گرم مي كردند و به ساخت ابزار مي پرداختند؟ آيا آنها در مقايسه با عصر حاضر با آسايش روحي و رواني بيشتري زندگي مي كردند؟
براي كشف اين اسرار سفر به دهكده اي- كه به منظور درك حال و هواي عصر آهن بازسازي شده- كافي است.
صداي كوبش نوك داركوب بر درختان جنگلي كه در آن سوي ده قرار داشت مرا از خواب سنگين شبانگاهي بيدار كرد، بي آن كه چشمانم را پاك كنم نگاه تند و تيزم از لابه لاي مه غبارآلود متوجه ني هايي شد كه با مهارت خاصي در سقف به كار رفته بودند. باديدن تشكي ساخته شده از پوست حيوانات، تنور گلين زير پايم و سپري كه به ديوار كاه گلي پشت سرم تكيه داده شده بود، متوجه شدم كه اين جا استراحتگاهم و عصري كه من در آن پا به عرصه وجود گذاشته بودم، نيست و سده ديگري است از سده هاي تاريخي.
احتمالاً در ذهن اجداد ما نيز سئوال هايي نظير اين كه: من كجا هستم؟ شكل مي گرفتند، اما نسبت به اين كه آنها آيا از خود مي پرسيدند در چه زماني هستيم؟ ترديد دارم.
كنجكاوي و خلاقيت بيشتر فرصتي را برايمان ايجاد كرده اند كه بتوانيم فراتر از روياهاي ساده اجدادمان بينديشيم و ماشين زمان را دستكاري كرده و دنياي آنها را در دهكده بازسازي شده متعلق به 2هزار سال قبل مشاهده كنيم.
در مزرعه عصر آهن سيندربوري در گلوسسترشاير واقع در جنگل هاي دين احساس غربت نمي كنم، زيرا خود من در منطقه اي روستايي در مجاورت سيندربوري به دنيا آمده و در آن جا رشد و نمو يافته ام. در واقع آواز پرندگان و بوي مناطق روستايي از جمله مواردي هستند كه طي قرون متمادي دست نخورده باقي مي مانند و تغيير خاصي در ماهيتشان ايجاد نمي شود.
اما آنچه كه من آن را چالش برانگيز، عجيب و جذاب مي نامم، تجربه زندگي در انگلستان بيش از سلطه رومي هاست.
خانه هاي مدور
در اين دهكده بازسازي شده مطابق الگوهاي تاريخي عصر آهن تاكنون سه خانه مدور ساخته شده اند و چهارمين آنها در دست ساخت است. بر گرداگرد اين روستا، نهري حفر شده كه توسط فنسي از محيط پيرامون جدا شده است. در زمين هاي خارج از محوطه روستا گوسفندان زيادي در حال چرا در ميان مزرعه هاي صيفي كاري ديده مي شوند.
در زمان حضورم در دهكده عصر آهن تلاش زيادي را در جهت محافظت از خود در برابر سرماي سخت بهاري انجام دادم، فكر فراهم كردن شرايطي براي گرم شدن، لحظه اي ذهنم را آزاد نمي گذاشت و همواره عذابم مي داد، البته سرما همان گونه كه بر وضعيت روحي و رواني من تأثير گذاشته بود به احتمال زياد تأثير شگرفي بر روحيه مردان عصر آهن نيز گذاشته بود.
براي گريز از سرما و يخ زدگي هم به كارهاي سخت روي آوردم و هم در ساعاتي كه خسته بودم به گرماي آتشدان. با توجه به برودت هوا و نيازهاي گرمايشي، دريافتم كه آتش محور حيات انسان هاي عصر آهن بوده است. در واقع آتش و غذاي پخته و وسايل سرگرمي خانواده ها را فراهم مي كرده است؛ به احتمال زياد در اوقات بيكاري، اعضاي خانواده خود را با نواختن ضرباتي به قطعات چوب سرگرم مي كرده اند. اما روشن كردن آتش و حفظ آن، تبعاتي نيز دربرداشته؛ جايگزين كردن مستمر قطعات چوب كه ممارست و خستگي ناپذيري بسياري مي خواهد و پخش شدن بوي زننده دود چوب در فضاي خانه هاي مدور، در اين شرايط چشمان شما همواره در معرض سوزش هاي شديد قرار دارد و غذا و آب شرب نيز آغشته به بوي دود مي شوند.
پس از گپ زدن هاي متعدد در كنار دوستان هم گروه و در جوار آتش گرمابخش، همگي به اين نتيجه رسيديم كه بسياري از اجداد ما به بيماري برونشيت مبتلا و يا بر اثر آتش سوزي هاي تصادفي جان خود را از دست داده بودند. حتي برخي از آنان نيز ممكن است به دليل پخش مونواكسيد كربن در فضاي خانه مسموم شده و در نتيجه جان خويش را از دست داده باشند. ما نيز براي دچار نشدن به چنين عواقب دردناكي مجبور بوديم پيش از خواب، آتش را خاموش كرده و سرما را در سراسر شب تحمل كنيم.
تحمل اين مشقت واقعاً بد نبود زيرا سبب شد تا ما قدر گرماي مركزي منازل مسكوني و آسايش زندگي در قرن 21 را بيشتر بدانيم. تنها چيزي كه مرا متعجب مي كرد، ميزان بالاي مهارت و قابليت هاي بي شمار انسان هاي عصر آهن بود.
پس از مدتي اقامت، من و همراهانم كه جزو اهالي سيندربوري محسوب مي شديم، دريافتيم كه مردم عصر آهن متحمل چه سختي هايي براي تهيه خوراك و پوشاك مي شدند. علاوه بر اين سختي هاي ساخت آهن افزار برايمان بيش از گذشته آشكار شد.
البته ساختن سقفي از ني در هواي مه آلود- كاري كه ما نيز آن را تجربه كرديم - نيز كاري است به غايت دشوار.
انجام كار با فلز و ساخت سقف كلبه با استفاده از ني سبب شد تا تصوير واضح  تري از شيوه زندگي اجدادمان در ذهنم نقش ببندد و بتوانم آنچه در كتاب ها درباره عصر آهن خوانده بودم را بهتر در ذهن تصوير كنم.
من از شور و نشاط ديويد- يكي از همراهانمان- كه معلم رياضيات است، بسيار لذت بردم، در واقع او چگونگي ساخت ابزار فلزي با استفاده از ادوات باستاني را فرا گرفته بود. گراهام، مزرعه دار هم در زمينه ساخت كلبه هاي مدور تجربه گرانبهايي آموخته بود، كازل كه دانشجوي دوره دكتري است نيز به ما آموخت كه چگونه آتش درست كنيم. در كنار همه اينها من ارزش واقعي ابزارهاي ساده را دريافتم و فهميدم چگونه مي توان از آنها در كارهاي بزرگ استفاده كرد.
در واقع شما با تجربياتي كه از عصر آهن به دست مي آوريد قابليت هاي بسياري در زمينه شناسايي و جمع آوري سنگ آهن، فراهم آوردن مقادير زيادي ذغال سنگ و درست كردن آتش با دماي بالا، ذوب فلز و كار بر روي آن را پيدا خواهيد كرد.
روشن كردن آتش
فيل ريم يكي از همراهانم در اين باره مي گويد: با توجه به تجربياتي كه كسب كرده ام، ذهنيتم نسبت به آدم هاي عصر آهن عوض شده و به آنها با حسي توأم با احترام و ترس مي نگرم.
فيل كه پيش از اين در صنعت ساخت و ساز به فعاليت مشغول بود در ساخت و مديريت اين سايت تاريخي بازسازي شده كمك هاي شايان ذكري كرده است.
او در توضيح احساسات خود مي گويد: حضور در اين سايت بازسازي شده مرا به دوران كودكي ام بازمي گرداند، من در آن زمان اوقات زيادي را در جنگل با پخت و پز روي آتش سپري مي كردم.
او مي افزايد: تصور مي كنم آنها زندگي خوشي داشتند... زندگي شان با طبيعت همساز بوده است. آنها فرصت زيادي براي حرف زدن داشته و خود را در قالب يك اجتماع فرض مي كرده اند.
فيل سپس مي گويد: به دليل شرايط سخت آن دوران آنها بايد از يكديگر مراقبت مي كردند و اين همان چيزي است كه ما نسبت به آن در جوامع مدرن امروزي احساس كمبود مي كنيم.
با وجود آن كه با گفته هاي فيل احساس همدردي مي كنم، بايد بگويم كه من هنوز توانايي ساخت يك خانه مدور و زندگي در طبيعت بكر را پيدا نكرده ام، بگذريم كه در ساعاتي كه در روستاي عصر آهن سپري كردم تا حدودي نحوه كاربا فلزات را ياد گرفتم و تا حدودي قادر به كار روي فلزات شدم، اين وضعيت احترام خاصي را در من نسبت به روحيه تعاون و همكاري در ميان انسان هاي عصر آهن پديد آورده است.ناگفته نماند كه توانسته ام پاسخي براي سئوال هاي ساده تري درباره انسان هاي عصر آهن بيابم. به عنوان مثال همواره براي من اين سئوال مطرح بوده است كه آيا انسان هاي عصر آهن نوشيدني هاي گرم نيز مي نوشيده اند؟ كه پاسخ باستانشناسان به اين سئوال منفي بوده است، اما من مي توانم با اطمينان بگويم كه - در مدت حضور در روستاي عصر آهن- ما نوشيدني گرم خورده ايم.

زندگي در عصر آهن
آيا انسان هاي عصر آهن نيز مانند ما مي خوردند و مي پوشيدند، در اين بخش به اين مسئله از زبان باستانشناسان اشاراتي شده است؛
رژيم غذايي: نان، لوبيا، گوشت، سيب، سير وحشي، كلم، گزنه.
البسه: پيراهن هايي از جنس پشم بافته شده و رداهايي از اين جنس، كفش هاي چرمي با آسترهايي از جنس پوست حيوانات.
وظايف: غذا درست كردن، آتش روشن كردن، گرم كردن كوره ذوب فلزات، درست كردن خانه هاي مدور، لباس بافتن.

بحران در كاتانگا
005307.jpg
جواد نصرتي- زن جوان در كلبه اي از خيزران، داستان هولناكش را بازگو مي  كند؛ چند روز پيش در حالي كه در كمپ پناهندگان در روستاي دوبي در شرق جمهوري دموكراتيك كنگو قدم مي زده است، مورد تجاوز سربازي دولتي قرار گرفت. سرباز، وحشيانه پارچه اي را كه با آن نوزاد دو ماهه اش را به پشت بسته بود پاره كرده و نوزاد بر زمين افتاده بود؛ نوزاد فقط گريه مي كرده است. انگوزا جولي همان زن جوان- اين داستان را در حالي كه نوزادش را در آغوش گرفته، براي او زمزمه مي كند. جولي نمي داند چندساله است؛ به نظر هفده ساله مي رسد. او مي گويد وقتي داستان را براي همسرش تعريف كرده، اين پاسخ را شنيده است: ما چه كار مي توانيم بكنيم؟ او يك سرباز است و من يك شورشي .
اين داستان، با تمام چندش آوربودنش، يكي از وقايعي است كه در كاتانگا اتفاق افتاده است. كاتانگا كه درگير جنگ هاي داخلي است، وسعتي به اندازه فرانسه دارد و جمعيت 1/4ميليوني آن، در فقر مطلق زندگي مي كنند. بنا بر آمار منتشرشده سازمان ملل، حدود 164هزار نفر از مردم اين استان به خاطر جنگ هاي خونين داخلي منازل خود را ترك گفته اند. وضعيت در كاتانگا بسيار اسفناك است، به گونه اي كه از پاييز گذشته تاكنون، روزانه 1200 نفر جان خود را بر اثر تبعات جنگ از دست داده اند. اما شرايط پس از آتش بس ميان نيروهاي دولتي و شورشيان تغيير كرده و قرار است انتخابات سراسري در ماه ژوئن برگزار شود.
براي روستاييان، جنگ چيزي جز رنج و عذاب نداشته است. بر ساحل درياچه  اوپمبا صدها نفر در چادرهايي كه براي زندگي موقت خود بر پا داشته اند ديده مي شوند و كانوها (نوعي قايق) كه تنها وسيله ارتباطي آنها با دنياي خارج است به صورت پراكنده در ساحل در شن  ها فرو رفته اند. اين تصويري است كه زندگي بخشي از مردم را حين جنگ نشان مي دهد. هزاران نفر ديگر اما در دشت هاي بدون جاده و در كنار آبشارها پراكنده شده بودند و آنهايي كه زنده مي ماندند، در نهايت فقر و فلاكت خود را به شهرهاي كوچك مي رساندند. آنها در طول مسير بارها- هم از سوي نيروهاي شورشي و هم از سوي نيروهاي دولتي- مورد حمله قرار مي گرفتند و دو طرف درگير، گويي متفقاً  سعي مي كردند آنها را از كاتانگا محو كنند. روستاها به يغما مي رفتند و انسان ها به بردگي. روستاييان تمام مدت جنگ را همچون گله هاي بي پناه به اين سو و آن سو كوچ مي كردند و شورشيان و نيروهاي دولتي هر بار همچون دسته كفتاران به گله بي پناه مي زدند. كابانكه مابيتشو 22ساله يكي از بازماندگان حملات كفتارهاست: شورشيان خواهر مرا با خود بردند و من ديگر هرگز او را نديدم. پسر عموي او هم ماه ها به دنبال همسرش مي گشت و در نهايت، ياد همسرش را به تاريخ سياه خانواده پيوست كرد: ما جسد او را در نزديكي مرز يافتيم. شورشي ها سر او را از بدن جدا كرده و برده بودند.
پناه جويان اينك پناهگاهي يافته اند اما قحطي و گرسنگي، اميد به زندگي را از آنان گرفته است. اين در حالي است كه كاتانگا از لحاظ غناي منابع طبيعي و حاصل خيزي، يكي از بهترين مناطق آفريقا به شمار مي رود. كلاود مي بي دار- مسئول برنامه جهاني غذا در كنگو- در اين زمينه مي گويد: به راحتي مي توان غذاي تمام شرق آفريقا و قسمتي از جنوب آن را از كاتانگا استحصال كرد. اما فعلاً  كاتانگا حتي نمي تواند نياز غذايي هجده هزار پناه جوي روستاي رويي را تأمين كند و بنابر گزارش سازمان پزشكان بدون مرز (تنها سازمان بين المللي حاضر در كاتانگا) هر هفته 10 نفر از پناه جويان روستا به دليل سوء تغذيه و كمبود غذا جان خود را از دست مي دهند. دلفين كايپا- يكي از پزشكان سازمان پزشكان بدون مرز- در حالي كه يك آمپول آنتي بيوتيك به پسري شش ماهه با تنها وزن 6/4 كيلوگرم تزريق مي كند، مي گويد: اساساً  مردم در اينجا از گرسنگي مي ميرند.
مردم در كاتانگا شديداً  نيازمند كمك هاي خارجي هستند و عمق فاجعه هيچ ترديدي براي كمك كردن به مردم باقي نمي گذارد. با اين حال سازمان ملل در گزارشي از رفتار دوگانه كشورهاي غربي براي كمك به مردم كاتانگا سخن به ميان آورده است.
با اين حال انتظار مي رود با برگزاري انتخابات آزاد در ماه ژوئن، شرايط زندگي در كاتانگا بهبود پيدا كند و مردم بتوانند با استفاده از منابع طبيعي سرشاري كه در اين منطقه وجود دارد خود را از گرسنگي و قحطي نجات دهند.

پيشخوان
005322.jpg
كلاينه تسايتونگ
اين روزنامه اتريشي صفحه يك خود را به عكسي از نيروگاه چرنوبيل پس از انفجار آن اختصاص داده است و با تيتر منطقه مرگ به بررسي وضعيت فعلي منطقه پرداخته است. در حال حاضر كه بيست سال از فاجعه انفجار چرنوبيل مي گذرد هنوز هفت هزار نفر در منطقه زندگي مي كنند. بسياري از اين افراد كه حتي پس از انفجار متولد شده اند بر اثر تشعشعات مخرب راديو اكتيويته ناقص الخلقه به دنيا آمده اند و وجود سرطان در ميان كودكان امري رايج است.
005304.jpg
عرب نيوز
روزنامه عرب نيوز عكس و خبر اول خود را به ديدار هوجينتائو رئيس جمهوري چين از عربستان اختصاص داده است. طي اين سفر عبدالله بن عبدالعزيز پادشاه عربستان سعودي بالاترين نشان دولتي كشورش موسوم به نشان ملك عبدالعزيز را به هوجينتائو اهدا كرد. پس از اين ملاقات مسئولين دو كشور چهار قرار داد در زمينه هاي امنيتي، نظامي، بهداشتي و توسعه روابط تجاري به امضا رساندند.
005316.jpg
فيليپين ديلي اينكوائور
اين روزنامه افزايش كم سابقه بهاي نفتي را براي موضوع خبر اول خود برگزيده است.
به نوشته اين روزنامه بهاي نفت خام تحويل در ماه ژوئن در پايان معاملات هفته گذشته از هر بشكه 75دلار فراتر رفت.
كارشناسان نفتي رشد 5دلاري نفت طي يك هفته اخير را نتيجه تشديد بحث ها درباره پرونده هسته اي صلح آميز ايران، تداوم كاهش توليد نيجريه و احتمال قطع عرضه بنزين در آمريكا طي تابستان آتي مي دانند.
005319.jpg
ال گرفيكو
روزنامه ورزشي ال گرفيكو با تيتر كالچو مي سوزاند عكس و موضوع اصلي صفحه اول خود را به ديدارهاي برگزار شده در چارچوب جام دسته اول باشگاه هاي ايتاليا اختصاص داد. به نوشته اين روزنامه تيم صدرنشين يوونتوس عصر شنبه در هفته سي و پنجم رقابت هاي فوتبال قهرماني دسته اول باشگاه هاي ايتاليا مقابل لاتزيو متوقف شد. در اين ديدار كه در ورزشگاه دل آلپي شهر تورين برگزار شد دو تيم در پايان 90 دقيقه تلاش به تساوي يك بر يك رضايت دادند.

دريچه
005298.jpg
گيتس در هانوي
بيل گيتس- مالك شركت كامپيوتري مايكروسافت- در ميان استقبال پرشور مردم ويتنام وارد اين كشور شده است. او در اين سفر دوروزه، با دولتمردان ويتنام بر سر قانونمندكردن فروش محصولات مايكروسافت به مذاكره پرداخته است. عدم وجود قانون حق مؤلف در ويتنام كه يكي از كشورهاي روبه  رشد در زمينه IT است سالانه ضرر زيادي به مايكروسافت مي رساند.
اين ضرردهي مايكروسافت در ويتنام به قدري زياد بوده است كه بيل گيتس شخصاً تصميم گرفته با سفر به هانوي، آن را براي هميشه پايان بخشد. از برنامه هاي جانبي گيتس در ويتنام مي توان به ديدار او از يكي از روستاهاي اطراف هانوي اشاره كرد.
او در اين ديدار پروژه اي را افتتاح خواهد كرد كه در آن كامپيوترهاي ساخت ويتنام با استفاده از نرم افزارهاي مايكروسافت در اختيار مردم قرار خواهند گرفت. سخنراني در مجمع IT ويتنام و چت كردن با دانشجويان دانشگاه هانوي هم از ديگر برنامه هاي گيتس در سفر به ويتنام است.
كارشناسان حوزه IT معتقدند: ويتنام برخلاف ضررهاي زيادي كه به مايكروسافت وارد مي كند، درآينده اي نه چندان دور به بازار اصلي مايكروسافت در جنوب شرقي آسيا تبديل خواهد شد.
005310.jpg
خانه اي از بال هواپيما
زني از اهالي كاليفرنيا قصد دارد براي خود خانه اي از اجزاي يك فروند هواپيماي جمبوجت 747 بسازد.به همين منظور فرانس ريهوالد در صدد آن برآمده كه از يكي از بال هاي اين هواپيما جهت ساخت سقف خانه استفاده كند.
قطعات بوئينگ نيز قرار است از يك قبرستان هواپيما در كاليفرنيا تأمين شود. هزينه خريد قطعات اين هواپيما در حدود 100هزار دلار (56هزار پوند) برآورد شده است.
البته هزينه ساخت اين خانه كه قرار است مراحل اوليه آن در ماه ژوئن آغاز شود به ميليون ها دلار خواهد رسيد.اما به نظر مي رسد اين هزينه چندان تأثيري بر وضعيت خانواده خانم ريهوالد نگذارد، زيرا آنها داراي يكي از بزرگ ترين مراكز معامله ماشين هاي مرسدس بنز در كاليفرنيا هستند.اين خانه قرار است در زميني به مساحت 55 جريب ساخته شود.
اين ملك در منطقه  اي ميان كوهستان و اقيانوس آرام قرار دارد.مهندس معمار اين پروژه نيز ديويد هرتس است.
005313.jpg
بازگشت سرهنگ
زني در بائورو- شهري در سيصد كيلومتري شمال غرب سائوپائولو، بزرگ ترين شهر برزيل- در حال تكان دادن پرچم برزيل و عكس سرهنگ ماركوس پونتس است. سرهنگ پونتس كه خلبان نيروي هوايي برزيل است اولين فضانورد تاريخ برزيل محسوب مي شود.
او چندي پيش توسط يك فضاپيماي روسي به ايستگاه بين المللي فضايي رفت و به عنوان اولين برزيلي تاريخ، حدود دو هفته در آنجا اقامت كرد. پونتس در حالي در ميان استقبال پرشور برزيلي ها وارد برزيل شد كه منتقدان، به شدت از اين پروژه پرهزينه انتقاد مي كردند.
آنها بر اين عقيده بودند كه چند صد ميليون دلاري كه دولت برزيل به آژانس فضايي روسيه پرداخته است تا پونتس را به فضا ببرد، مي توانست در صورت استفاده در صنايع فضايي برزيل باعث ايجاد تحولي در اين زمينه شود. با اين حال دولت برزيل اين انتقادات را بي جا دانسته و با تأكيد بر وجه علمي- سياسي اين سفر،  انجام آن را بسيار حائز اهميت دانسته است. حتي لوييس ايناسيو لولا داسيلوا - رئيس جمهور برزيل- كه هنگام بازگشت پونتس به كشور از او استقبال كرده بود هم به شدت از معترضين به اين طرح انتقاد كرد و پروژه اعزام فضانورد به فضا را با وجود هزينه هاي بسيار زياد آن، افتخار بزرگي براي برزيل قلمداد كرد.
پروژه ارسال فضانورد در برزيل به دهه نود بازمي گردد. در اين دهه پس از پيوستن برزيل به پروژه ساخت ايستگاه بين المللي، آمريكا موافقت كرد برزيل در چند سال آينده اولين فضانورد خود را به فضا ارسال كند تا اينكه در ديدار رئيس جمهور برزيل از روسيه، دولت روسيه موافقت كرد در ازاي دريافت مبلغي حدود 300ميليون دلار، اولين فضانورد تاريخ برزيل را به ايستگاه فضايي بين المللي بفرستد.

جهانشهر
آرمانشهر
شهر تماشا
گزارش
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |