مروري بر زندگي و مرگ :
جلاد بالكان
|
|
رقيه يوسفي
با فروپاشي يوگسلاوي چهره هايي در اين منطقه از بالكان ظاهر شدند كه به مرور زمان يكي از خونبارترين فصل هاي تاريخ اروپاي شرقي را رقم زدند.
اسلوبودان ميلوسوويچ كه به عنوان نخستين رئيس يك كشور در دادگاه بين المللي جنايتكاران عليه بشريت به محاكمه كشيده شد نمونه يكي از اين چهره هاست. او كه در لاهه و در حالي كه محاكمه او در جريان بود، درگذشت، هنوز يكي از خبرسازترين چهره هاي بالكان است. در مطلبي كه در پي مي آيد مروري بر زندگي او داريم.
ميلوسوويچ جوان فنون و قابليت هاي سياسي خود را در بلگراد تعليم ديد. در آخرين سال هاي حكومت مارشال تيتو، ميلوسوويچ يك كمونيست نمونه بود. مرگ تيتو خلأيي را در اوج قدرت وي به وجود آورد. ميلوسوويچ با درايت و زيركي از اين شرايط و موقعيت به عنوان نردباني براي به قدرت رسيدن استفاده كرد. در آوريل سال ،۱۹۸۷ بخت و اقبال به ميلوسوويچ روي آورد و او هم دو دستي آن را چسبيد. او به عنوان مرد شماره دو حزب كمونيست صرب، توسط ايوان استامبويچ براي حل و فصل درگيري هاي ايالت كوزوو معرفي شد.
از سوي ديگر ۱۰ درصد از كل جمعيت صرب ها در اثر كشتار آلبانيايي ها كاهش يافته بود. در اين اثنا ميلوسوويچ با قاطعيت تمام براي مردم خشمگين صرب سخنراني كرد و سخناني را بر زبان آورد كه بعدها همه چيز را تغيير داد. او گفت: هيچ قدرتي جرات نخواهد كرد دوباره شما را شكست دهد. سخنان او فرياد حمايت طلبي براي مردم دلسرد و مايوس صرب از حكومت كهنه گراي كمونيست بود. آنها ناباورانه صاحب رهبري شدند كه به آن احتياج داشتند. مردي كه از نيروهاي رسانه اي همچون تلويزيون براي تثبيت موقعيت تازه به دست آمده خود استفاده كرد. او در قدم اول، استامبويچ دوست قديمي و مشاور و معلم خود را از قدرت سرنگون كرد. در عرض دو سال ميلوسوويچ به عنوان رئيس جمهور صربستان انتخاب شد. خودمختاري و استقلال ايالت كوزوو، همانند ايالت هاي ديگر از ميان برداشته شد. ملي گرايان صرب به سرعت به پيشروي خود ادامه دادند.
اما اين اشتياق و شور و هيجان عقيم و بي نتيجه اي كه صرب ها را به طرف خود كشانده بود براي مردم اسلووني، كرواسي و ساير ايالت هاي استقلال يافته يوگسلاوي نفرت آور و مايه انزجار بود. ميلوسوويچ احساس كرد كه در موقعيتي است كه مي تواند يك صربستان بزرگ و وسيع از بقاياي يوگسلاوي بنا نهد. در واقع او شرايط هولناكي را به وجود آورد كه كل صربستان را در كام خود كشيد.
در سال ۱۹۹۱ وقتي كه ايالت هاي اسلووني و كرواسي از يوگسلاوي جدا شدند، ارتش يوگسلاوي كه تحت سلطه و نفوذ صرب ها بود حالت تهاجمي به خود گرفت. حمايت بلگراد و ميلوسوويچ نيز اين امر را حساس تر كرد. شبه نظاميان صرب توسط ارتش ايالت هاي كرواسي به عقب رانده شدند.
ايالت بوسني نيز در چنين شرايطي قرار داشت، وقتي اين جمهوري استقلال خود را اعلام كرد، حزب اقليت صرب آن در برابر اين اقدام موضع گرفته و مقاومت كردند.
اكثر مسلمانان سارايوو پايتخت بوسني، مانند ساير شهرها محاصره شدند. اين محاصره حدود سه سال به طول انجاميد. با وجود ترس و نفرت از جنگ، دوره جديدي به وجود آمد: پاكسازي نژادي. همه مردم شامل اين طرح به زور از خانه هايشان رانده شدند تا تقدير شرايطي بدتر از اين را رقم بزند.
ميلوسوويچ از رهبر صرب هاي بوسني و فرمانده ارتش آن ايالت ژنرال ملاديچ پيشي گرفت، كسي كه ۸۰۰۰ مسلمان، اعم از كوچك و بزرگ را قتل عام كرد.
ميلوسوويچ، معمار جنگ، خودش را به عنوان مرد اصلاحات عوض كرد. او كسي بود كه در پاريس پيمان صلح ديتون را به سود صرب هاي بوسني امضا كرد و با اين اقدام خود بسياري از مردم را تحريك به جنگ كرد. با سه جنگ و شكست براي يوگسلاوي، ميلوسوويچ چهارمين جنگ را با هدف كوزوو شروع كرد. در مدت ۱۰ سال شرايط در كوزوو به صورت نگران كننده اي وخيم تر شد، اما اكنون اين آلبانيايي ها بودند كه عليه قوانين صرب ها آشوب كردند و خواستار بازگشت استقلال خود شدند.
در تابستان سال ،۱۹۹۸ وقتي آلبانيايي ها عليه قانون صرب ها دست به اعتراض زدند ، پليس و نيروهاي ضربتي ارتش جهت سركوب كردن پارتيزان هاي آلبانيايي، ارتش آزادي بخش كوزوو، بسيج شدند.
اين برهه از شرايط، آغاز به پايان رسيدن روياي ميلوسوويچ بود. هفته ها گفت وگوي صلح به جايي نرسيد و ناتو تهديد خود مبني بر بمباران نظاميان صرب را براي تسليم شدن آنها عملي كرد.
در اين ميان، تكليف بلگراد كاملاً روشن بود. ميلوسوويچ اولين رهبري بود كه به سبب جنايت هايش عليه بشريت محاكمه مي شد. تسلط و نفوذ او در قدرت رو به افول بود.
در تابستان سال ،۲۰۰۰ او نظم و شرايط انتخابات رياست جمهوري را تغيير داد. در يك راي گيري، مردم يوگسلاوي تصميم گرفتند كه چه كسي رهبري آنها را بر عهده خواهد گرفت. مفسران بر اين باور بودند كه اين شرايط ميلوسوويچ را براي يك دوره ديگر رياست جمهوري تثبيت خواهد كرد، ولي چنين نشد. در راي گيري سپتامبر سال ،۲۰۰۰ به رغم مخالفت هاي فراوان و كنترل شديد راديو و تلويزيون، اسلوبودان ميلوسوويچ توسط رهبر مخالف مغلوب شد. وقتي كميسيون انتخاباتي دولت مركزي خواستار اجراي مرحله دوم انتخابات شد ، بدين ترتيب نقطه پايان يوگسلاوي گذاشته شد.
اعتصابات عمومي، اعتراضات و راهپيمايي هاي گسترده در ۱۵ اكتبر به اوج خود رسيدند. مخالفان ميلوسوويچ ساختمان پارلمان بلگراد و ايستگاه تلويزيون را اشغال كردند. ميلوسوويچ و همسرش گريختند. قوانين ۱۳ ساله در عرض ۱۲ ساعت به صورت خيره كننده برانداخته شدند.شش ماه بعد، با دستگيري رئيس جمهور سابق، كار ارتش طرفدار او نيز به پايان رسيد. سرانجام عدالت اجرا شد، همان طوري كه همه آرزوي آن را داشتند.
محاكمه ميلوسوويچ در دادگاه هاي نژادكشي و جنايت هاي انساني در سال ۲۰۰۲ در دادگاه جنايي بين المللي لاهه با جديت در جريان بود. در زمان مرگ او، دادستان موارد جرم او را تكميل كرده بود، ولي بيماري هاي مكرر او مراحل را نيمه كاره گذاشت.
ميلوسوويچ ممكن است به عنوان ملي گرايي به خاطر آورده شود كه براي ملتش و بالكان فاجعه به بار آورد و يا به عنوان قماربازي كه زندگي مردم خود را به بازي گرفت و از جنگ به عنوان وسيله اي براي تحكيم قدرت خود استفاده كرد. برخي از عاقبت اين چنين او متأسف شدند و اكثريت ديگر نفس راحت كشيدند.
رهبر سابق يوگسلاوي، اسلوبودان ميلوسوويچ، يك هفته بعد از مرگش به هنگام محاكمه در دادگاه جنايي لاهه در شهر خود در ايالت صربستان دفن شد. اكنون او در گورستاني در شهر زادگاهش دفن شده است. دولت صرب اجازه تشييع جنازه رسمي براي رهبر سابق خود را نداد و توجهي به مراسم نكرد. يك خبرنگار BBC اعلام كرد: بسياري از بازماندگان جنايت هاي جنگي از حمايت دوباره ميلوسوويچ وحشت زده شده بودند. او از سال ۲۰۰۱ به سبب جنايت هاي جنگي و نژادكشي در بالكان طي دهه ۱۹۹۰ محاكمه مي شد.
ميرجانا ماركوويچ و ديگر بستگان درجه يك او كه در خارج از صربستان زندگي مي كردند در مراسم خاكسپاري حضور نداشتند، اما نامه هايي كه از طرف آنها بود بر سر قبرش خوانده شد.
يك نماينده از طرف ولاديمير پوتين، رئيس جمهور روسيه و دادستان كل سابق آمريكا رامسي كلارك از شخصيت هاي خارجي حاضر در مراسم بودند.
هيچ شكي نبود كه مردم بوسني، كرواسي و كوزوو از گراميداشت مردي كه به عنوان يك جنايتكار جنگي مرده بود منزجر بودند. بسياري از مردم مراسم تشييع جنازه را با بي تفاوتي و يا با خصومت دنبال مي كردند.تجزيه و تحليل آزمايشات نشان مي دهد كه ميلوسوويچ در اثر حمله قلبي جان سپرد. گزارش اوليه انستيتو دادگاه ملي هلند گوياي اين مطلب بود كه در آزمايشات انجام يافته از بدن او هيچ اثري از مسموميت يا داروي تجويزشده كه باعث مرگ او شود به دست نيامده است، اما طرفداران ميلوسوويچ اصرار بر اين دارند كه او مسموم شده است. بعد از گزارش استفاده او از داروهايي كه مصرف آنها را پزشكان سازمان ملل تاييد نكرده بودند، پرسش هاي زيادي در مورد علت عارضه هاي مهلك قلبي ميلوسوويچ مطرح شد.
بنا به گزارش دادگاه بين المللي جنايي لاهه نتيجه آزمايشات پزشكان هلندي وجود مسموميت و يا تجويز دارويي كه سبب مرگ وي شود را رد كرد. رئيس جمهور سابق يوگسلاوي در اثر حمله قلبي در دادگاه لاهه جان سپرد. طرفداران او بر اين باورند كه ميلوسوويچ مسموم شده است و گروهي ديگر ادعا مي كنند كه به او داروي تجويز نشده خورانده شده است.
ميلوسوويچ بارها تاكيد داشت او از اينكه قبل از مرگش مسموم شود نگران است، ولي گزارشات حاكي از اين بودند كه او آگاهانه و دانسته از داروهايي مصرف مي كرده تا خود را در موقعيتي قرار دهد كه به روسيه منتقل شود.
همسر ۶۳ ساله اسلوبودان ميلوسوويچ كه با نام ميرا شناخته مي شد، در طي۱۳ سال حكومت همسرش به عنوان يك نيروي سياسي و تشديدكننده قوانين وي عمل كرد. مادر او يكي از اعضاي پارتيزان هاي تيتو در طي جنگ جهاني دوم بود. او كه مظنون به انتقال اطلاعات به نيروهاي آلماني شده بود علي الظاهر به دستور شوهرش دستگير و اعدام شد. ميرا با ميلوسوويچ در دانشگاه آشنا شد و در سال ۱۹۶۵ با او ازدواج كرد. او استاد جامعه شناسي، مفسر تلويزيون و رهبر حزب كوچك اما با نفوذ چپ متحد يوگسلاوي بود. ميلوسوويچ در هر موضوعي عادت مشورت با همسرش را داشت. در خيلي از موارد سياسي از او به دليل سخنان و عقايد نئوكمونيستي اش با عنوان «ساحره سرخ» ياد مي شود. بعضي ديگر او را به دليل تشويق همسرش مبني بر استوار بودن در عقايدش با نام «بانو مكبث صرب» مي شناسند. او در سال ۲۰۰۳ براي فرار از دادگاهي شدن به روسيه گريخت. اتهاماتي كه بر او وارد شده مبني بر تحريك به قتل عام و كشتار توسط همسرش بود. دليل ترور بسياري از شخصيت هاي سياسي زير سايه ابهام است، اما مهمترين آنها رئيس جمهور دوره كمونيستي صرب ايوان استامبويچ بود. او در سال ۲۰۰۰ ناپديد شد. وكلاي شاكي بر اين عقيده اند كه او به دستور ميلوسوويچ به قتل رسيد، ولي اتهام آن گريبانگير همسرش شد.
بحث و مجادله درباره مرگ ميلوسوويچ در لاهه خيلي زود به فراموشي سپرده شد. يك صفحه تلويزيون تمام صحنه ها را انبوه مردم نشان مي داد. بسياري از مردم براي بهتر ديدن صحنه ها بالاي درختان رفته بودند. يك سخنران از جايگاه مخصوص چنين عنوان كرد كه: تا وقتي كه صربستان و صرب ها وجود دارند، اسلوبودان ميلوسوويچ نخواهد مرد.همه اين وقايع در خارج از ساختمان پارلمان دولت مركزي اتفاق افتاد كه در اكتبر سال ۲۰۰۰ توسط تظاهركنندگان و معترضان به اشغال درآمد و در نهايت به قانون اسلوبو نقطه پاياني را گذاشت، اما اين فقط يك صحنه از ماجرا بود. در شهر، در ميدان جمهوري معترضان جمع شده بودند. آنها جوان بودند و خوش بين و نگاهشان به آينده بود. آنها سوت مي زدند و بادكنك ها را در هوا مي چرخاندند. يكي از آنها گفت: من آينده اي درخشان تر و روشن تر مي خواهم. براي اين كشور زمان آن فرا رسيده است كه رو به جلو حركت كند. اروپا نيز به اين حركت ما كمك خواهد كرد. يكي ديگر بر اين عقيده بود كه ميلوسوويچ مردي هولناك بود. او اين كشور را عقب افتاده رها كرد. ما نمي خواهيم دوباره به سال هاي قبل بازگرديم.
خيلي از مردم در بلگراد تظاهرات نمي كردند. آنها يا در مغازه هايشان مشغول كار بودند و يا پاي تلويزيون فوتبال تماشا مي كردند و بعضي ها مشغول نوشيدن قهوه بودند. بيشتر مردم نمي خواستند در مورد رئيس جمهور سابق خود فكر كنند، آنها مي خواستند او را فراموش كرده و به زندگي خود ادامه دهند.
چرخه زندگي ميلوسوويچ از ظهور تا افولش مانند شخصيت هاي نوشته گوته در كتاب فاوست است. او با ملي گرايي بالكان و جنگ عهد و پيمان بست. اين دو عنصر او را به قدرت رساندند و تا مدتي در اوج آن نگهداشتند، ولي عاقبت آنها باعث تباهي او شدند.
چند رخداد كه ميلوسوويچ را به طرف شكست سوق دادند، عبارتند است از: رويدادهايي نظير ۲۴ آوريل سال ۱۹۸۷ ميلوسوويچ براي انبوه جمعيت خشمگين صرب در كوزوو سخنراني كرد. آنها احساس خطر و تهديد از طرف همسايه خود، آلباني كرده بودند. او گفت: هيچ كسي جرات شكست دادن شما را نخواهد داشت. اين جمله كوتاه زندگي او را تغيير داد. مردم شروع به فرياد زدن اسم او كردند و تحريم چند ساله يوگسلاوي در شور و هيجان ملي گرايي آنها شكسته شد. شش ماه بعد او رئيس جمهور صربستان و قهرمان ملي صرب ها شد.
۲۴ ژانويه سال ،۱۹۹۱ ميلوسوويچ ديداري سري با رئيس جمهور اسلواني ميلان كوكان داشت. آنها در مورد تجزيه يوگسلاوي به توافق رسيدند، اما اين مسأله در مورد كروات ها متفاوت تر بود. مناطقي در كرواسي وجود داشت كه اكثريت مردم آنها را صرب ها تشكيل مي دادند و ميلوسوويچ تصميم گرفت تا اين مناطق را حتي به زور از كروات ها بگيرد. هم پيمان نزديك ميلوسوويچ، بوريساوژوويچ آن روز در دفتر يادداشت خود نوشت: امروز ممكن است تمام مسير يوگسلاوي تغيير كرده و رو به مرحله بحراني حركت كند.
مارس سال ۱۹۹۱ ميلوسوويچ اقليت صرب هاي ساكن در كرواسي را بسيج كرد. آلن لتيل خبرنگار BBC گفت: من آنها را به خاطر مي آورم كه چگونه با افتخار نقشه هاي جديد ايالت خود را با مرزهاي تازه، بر افراشتند. صربستان گسترده جديد، شامل دو سوم بوسني و يك سوم كرواسي بود. اين نواحي با عنوان صربستان غربي معرفي شدند. ميلوسوويچ ارتش يوگسلاوي را براي محافظت از اين مناطق گسيل داشت، اما كروات ها آنها را مجبور به عقب نشيني كردند و تابستان همان سال جنگ شروع شد.
۱۸ اكتبر سال ،۱۹۹۱ روساي جمهور شش جمهوري يوگسلاوي با نماينده بريتانيا لرد كارينگتون جلسه اي در لاهه تشكيل دادند. در اين جلسه طرح صلح مطرح شد. در اين طرح صرب ها حق داشتن خودمختاري، مدارس مختص به خود، زبان مخصوص خود، ايستگاه هاي راديو و تلويزيون و حتي پليس را در خاك كرواسي به دست آورند. پنج نفر از شش رئيس جمهور با اين طرح موافقت كردند. ميلوسوويچ به تنهايي آن را رد كرده و باعث شروع جنگ و كشيده شدن آن به بوسني شد.
آوريل سال ۱۹۹۳ جنگ در بوسني يك سال به طول انجاميد. ميلوسوويچ با رهبر صرب هاي بوسني رادوان كارازيچ در هتلي واقع در آتن ديدار كرد. او خواستار خاتمه جنگ بود چرا كه زيان هاي سختي بر اقتصاد كشورش وارد مي شد و سعي در قانع كردن كارازيچ براي امضا كردن آخرين طرح صلح پيشنهادي بريتانيا را داشت. كارازيچ كه زماني نماينده ميلوسوويچ در بوسني بود آن را امضا نكرد. ميلوسوويچ كه خود عامل شروع جنگ بود، به خوبي مي دانست كه به اين آساني نمي تواند آن را فروبنشاند. او عنان عفريت هايي كه خود باعث آزادي آنها بود را از دست داده بود.
زمستان سال ۱۹۹۳ ميلوسوويچ همچنان براي پرداخت هزينه جنگ دستور چاپ بيشتر پول را داد. تورم حادي در نتيجه جنگ گريبانگير دولت شده بود. قيمت ها هر لحظه افزايش مي يافت. تورم تمامي پس اندازها و حقوق هاي مردم عادي را به انتها رسانده بود. اكنون اقتصاد در دست گانگسترهاي ترتيب دهنده جنگ بود.
۵ اكتبر سال ۲۰۰۰ ميلوسوويچ در چهار جنگ شكست خورد. او نتيجه رأي گيري را از دست داد، ولي عقب نشيني نكرد. مردم به خيابان ها ريختند. او از ارتش خواست تا وساطت كند، ولي ارتش اقدام به چنين كاري نكرد و اين چنين شد كه ميلوسوويچ به سوي سرنگوني پيش رفت.
امروز صرب ها فقط يك رهبر سابق خود را دفن نكردند. آنها بخشي از تاريخ خود را ورق مي زدند كه برخي با افتخار و غرور به آن نگاه مي كردند و برخي ديگر با تأسف و خجالت.
|