عميد نمازي خواه
اگر روزي نبردي در فضا ميان آمريكا و روسيه به وقوع بپيوندد، احتمالاً آمريكا بيشتر از روسيه زيان خواهد ديد. به اين دليل كه كيفيت ماهواره هاي نظامي آمريكا، بالاتر و دوامشان بيشتر و قيمتشان زيادتر از ماهواره هاي مشابه روسي است (كه خودبه خود باعث مي شود تا روس ها تعداد پرتاب هايشان بيشتر باشد). از اين رو در چنين جنگي، روسيه چنانچه ماهواره اي را از دست بدهد، مي تواند به آساني ماهواره ديگري را جانشين آن كند، در حالي كه چندان هم زيان نصيبش نشده است، ولي آمريكا در ازاي هر ماهواره اي كه از دست بدهد، به اين آساني نمي تواند ماهواره ديگري را جانشين آن كند.
البته آگاهان فضايي عقيده دارند كه در عصر كنوني، ماهواره هاي چيني به دليل ارتفاع پايين به نسبت ماهواره هاي آمريكا و روسيه كه در مدارهاي بلند قرار دارند، بسيار در دسترس و قابل انهدام تر هستند.
اگر روزي سلاح هاي ضد ماهواره وارد عمل شوند و در جنگي حقيقي به كار آيند، دو طرف در حالي كه سعي دارند ماهواره كش هاي يكديگر را از بين ببرند، از اين نكته هم غافل نخواهند بود كه در وهله اول ايستگاه مركزي كنترل سلاح ها و ماهواره ها را در زمين نابود كنند و براي اين كار نيز راهي به جز استفاده از موشك هاي قاره پيما نمي ماند.با توجه به اينكه ايستگاه هاي ارتباطي و كنترل و ردگيري ماهواره هاي نظامي تنها در خاك آمريكا و روسيه قرار ندارند، بلكه استقرار آنها در زمين بايد به گونه اي باشد كه بتوان پوشش مطلوب در حوزه ديد ماهواره داشت و اينكه خود يك ماهواره نظامي وقتي مورد حمله قرار مي گيرد، الزاماً بر فراز خاك آمريكا يا روسيه نيست و عملاً در حريم فضايي كشور و يا كشورهاي ديگري در حال انجام ماموريت است، نمي توان چنين تصور كرد كه يك جنگ فضايي فقط ميان آمريكا و روسيه است، بلكه در اين حال پاي كشورهاي ديگري هم به ميان مي آيد كه استراتژي پيچيده اي را از لحاظ حقوقي پيش مي آورد.همزمان با سير تكاملي تحقيقات فضايي در آمريكا و روسيه (شوروي سابق)، نويسندگان و فيلمسازان بسياري در عالم تخيل، داستان هاي گوناگوني از جنگ هاي فضايي را روي كاغذ و يا بر پرده سينما به نمايش درآوردند. اكثر اين داستان ها از جنگ بين فضانوردان زميني و كيهان نورداني از سياراتي خارج از منظومه شمسي حكايت داشت و كمتر كسي به نبرد ميان سفينه هاي فضايي آمريكا و شوروي در مدار زمين، توجه مي كرد.
اما اينك در حالي كه در نخستين دهه از شروع هزاره سوم هستيم، نبرد فضايي آن چنان كه ملاحظه خواهيم كرد، از افسانه به صورت واقعيت درآمده و تحقيقات به منظور تكميل انواع سيستم هاي ضدماهواره اي به سرعت ادامه دارد.
نخستين كشوري كه در راه به وجود آوردن يك سيستم ماهواره كش گام برداشت، آمريكا بود. اين كشور در سال ،۱۹۶۳ پروژه محرمانه اي را كه به رمز ۴۳۷ ناميده مي شد، دنبال مي كرد. پروژه ۴۳۷ را يك راكت تور (Thor) تشكيل مي داد كه كلاهك آن حاوي مواد منفجره اتمي بود و مي بايست بتواند ماهواره هاي شوروي را در مدار پايين از بين ببرد. اين پروژه پس از مدت كوتاهي به سبب مشكلات فني متوقف شد. ظاهراً ايالات متحده آمريكا علاوه بر پروژه ۴۳۷ درصدد تكميل پروژه ديگري به نام سنت (Saint) نيز بوده است.
اين پروژه آن گونه كه در يك دايره المعارف علوم فضايي مربوط به سال ۱۹۶۳ آمده بود، عبارت بود از ماهواره هايي كه مي توانستند به منظور بازرسي يا رهگيري ماهواره هاي ديگر، در فضا به كار روند. از پروژه «سنت» اطلاع بيشتري در دست نيست، ولي احتمالاً مي توان گفت كه اين پروژه در همان طرح هاي اوليه متوقف مانده باشد، زيرا در غير اين صورت در تاريخچه هاي مربوط به ماهواره كش ها حتماً از آن نامي به ميان مي آمد.
به دنبال اين اقدامات آمريكا، اتحاد جماهير شوروي (روسيه كنوني) در اوايل نوامبر سال ،۱۹۶۴ اولين سفينه با قابليت مانور فراوان خود (كه اساس سفينه هاي شكاري امروز آن كشور را تشكيل مي دهد) به نام پوليوت _۱ (۱-Polyot) را به فضا پرتاب كرد كه در مداري به فاصله ۲۱۳۸۹۳ كيلومتر از سطح زمين قرار گرفت (در دو عدد فوق، كوچك تر نمايش دهنده حداقل فاصله مداري سفينه با زمين و بزرگتر نشان دهنده حداكثر فاصله مداري سفينه با زمين است).
در پي پرتاب موفقيت آميز پوليوت- ،۱ روس ها پوليوت-۲ را در ۱۲ آوريل ۱۹۶۴ در مداري با پارامتر ۳۱۱*۱۲۳ كيلومتر قرار دادند كه اين سفينه در نخستين روزش در مدار، تكنيك هاي جالبي را در ارتباط با قابليت مانور سفينه هاي فضايي به نمايش گذاشت، ولي سپس از كار افتاد و سرانجام در ۸ آگوست ۱۹۶۶ از بين رفت.
سيستم بمباران مداري
در ادامه بررسي مربوط به تاريخچه ماهواره كش ها به سال ۱۹۶۶ مي رسيم كه بار ديگر شوروي سيستم تسليحات جديدي به نام «سيستم بمباران مداري- Fractional orbit Bombardmant» را به مدت ۲ سال آزمايش كرد.
در اين آزمايش شوروي توانست تكنيكي را نشان بدهد كه براساس آن به جاي پرتاب يك كلاهك هسته اي در مسير سنتي بالستيكي (به شكل منحني)، شيئي به وزن ۴۵۰۰ كيلوگرم مي توانست به مدار پايين در زمين فرستاده شود. در آنجا اين شيء هنگامي كه نيمي از يك دور گردش مداري خود را به پايان برده بود، از راكت حامل جدا مي شد، سپس از طريق يك مسير صاف و در حالي كه بر پشت پرده هاي رادار آمريكا و اروپا ظاهر مي شد، به اتمسفر زمين برمي گشت. در پي آزمايش سيستم بمباران مداري توسط شوروي، اين كشور از سال ۱۹۶۸ نخستين آزمايش ماهواره كش هاي خود را به سبك كنوني آغاز كرد. در اولين آزمايش بدين گونه، شوروي در ۲۰ اكتبر ،۱۹۶۸ كاسموس ۲۴۹ را به رهگيري كاسموس ۲۴۸ كه روز قبل به فضا پرتاب شده بود، فرستاد كه كاسموس ۲۴۹ با فاصله اندكي از كنار ۲۴۸ عبور كرد و منفجر شد (دو ماهواره فوق كاسموس ۲۴۹ ماهواره شكاري و كاسموس ۲۴۸ ماهواره هدف بودند).
در تمامي گزارش هايي كه در زمينه تاريخچه فعاليت هاي شوروي درباره ماهواره كش ها آمده، همگي متفق العقيده اند كه نخستين آزمايش عمل در فضا را اين كشور با كاسموس ۲۴۸ هدف و ۲۴۹ رهگير شكاري انجام داده است. اما بسياري از آنها گرچه در اين موضوع شكي ندارند، ولي معتقدند شوروي با پرتاب كاسموس ۱۸۵ در ۲۷ اكتبر ۱۹۶۷ تلاش هايي را در اين باره آغاز كرد، ولي هنوز اعتباري به چنين گفته هايي نيست.
آزمايش شوروي در زمينه سلاح هاي ماهواره كش تا سال ۱۹۷۱ دنبال شد و در دسامبر اين سال به سبب حساسيت گفت وگوهاي سالت-،۱ روس ها ادامه اين آزمايش ها را متوقف كردند تا اينكه از فوريه ،۱۹۷۶ دور دوم آزمايش ماهواره كش ها با پرتاب كاسموس ۸۰۳ از سرگرفته شد. سرانجام اتحاد جماهير شوروي در ۱۸ آوريل ۱۹۸۰ جديدترين آزمايش ماهواره كش هاي خود را با سفينه شكاري كاسموس ۱۱۷۴ و ماهواره هدف فضايي كاسموس ۱۱۷۱ انجام داد. در سري آزمايشات عملي، روس ها ۱۰ بار موفق و ۷ بار ناكام ماندند.سفينه هاي ماهواره كش روسيه در چهار حالت و مسير مختلف برحسب مورد به انجام ماموريت مي پردازند.
۱- مدار سفينه شكاري- رهگير دايره اي است تا بتواند كاملاً از نزديك با مدار سفينه هدف تطبيق كند. در اين حالت سفينه رهگير فقط يك عبور با سرعت كم از كنار سفينه هدف انجام مي دهد كه اين مي تواند در حكم بازرسي و اكتشاف باشد.
۲- سفينه شكاري- رهگير با سرعت زياد از كنار سفينه هدف عبور مي كند و اين زماني انجام مي شود كه سفينه هدف در پايين ترين نقطه مداري از يك مدار بيضوي شكل باشد.
۳- ماهواره شكاري- رهگير با فاصله نزديكي از كنار هدف عبور مي كند و اين زماني انجام مي شود كه ماهواره شكاري در بالاترين نقطه مداري از يك مدار بيضوي شكل است.
۴- در چهارمين حالت و مسير، انجام عمليات نابودي ماهواره اي به اين شكل انجام مي شود كه دو سفينه شكاري- رهگير و هدف به گونه اي كه قصد پهلوگيري در كنار يكديگر دارند به هم نزديك مي شوند و در اين هنگام است كه سفينه شكاري منفجر مي شود. اين روش را مي توان چيزي شبيه به پرواز سفينه سرنشين دار جميني با سفينه بدون سرنشين آجنا در سال ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ دانست.
به اعتقاد آگاهان امور فضايي نظامي، تمامي آزمايش هاي ماهواره كش روسيه در مدارهايي به ميل ۶۲ تا ۶۶ درجه و با فاصله ۴۵۰ الي ۵۶۰ كيلومتري زمين انجام شده است.
انواع سيستم هاي ديگر ضدماهواره اي روسيه
سلاح هاي ليزري: گفته مي شود هر دو كشور آمريكا و روسيه تحقيقات گسترده اي را در مورد انواع سلاح هاي ليزري و ديگر تسليحات پرتوي دنبال مي كنند. خبرهايي كه در اين مورد تاكنون انتشار يافته است، غالباً ضد و نقيض بوده و در پاره اي از موارد هم از جانب مقامات رسمي بسيار اغراق آميز توصيف مي شود، گرچه در بسياري اوقات آنها به كل منكر وجود چنين سلاح هايي مي شوند.به هر حال واقعيت را مي توان چنين پنداشت كه بدون شك برنامه هايي براي تكميل انواع سلاح هاي پرتوي در هر دو كشور آمريكا و روسيه در حال اجرا است، ولي شايد نه به آن حد كه هيچ يك از آنها توانسته باشند چنان سلاحي را وارد عمل كنند.منابع اطلاعاتي غرب اظهار عقيده مي كنند كه روسيه فعاليت هاي مربوط به سلاح هاي ليزري خود را از حدود ۳ دهه پيش آغاز كرده است، به طوري كه هم اكنون در اين راه جلوتر از آمريكا گام برمي دارد.
اين منابع افزوده اند كه شوروي در سال ۱۳۵۹ شمسي توانسته است ليزرهاي هيدروژن- فلوئوريد به قطر ۵/۲ سانتيمتر را در ايستگاه هاي فضايي ساليوت خويش آزمايش كند. در همين حال در گزارش هاي ديگري اظهار نظر شده كه شوروي ظاهراً نمونه هاي اوليه نوعي از سكوهاي ليزري ضدماهواره اي مستقر در زمين خود را وارد عمل كرده، به طوري كه در گزارش فوق ذكر شده است اين سكوهاي ليزري بر دو نوعند. نوع اوليه كه مي تواند ماهواره هاي مختلف را تا برد مؤثر ۲۰۰ كيلومتر هدف قرار دهد و آنها را از كار بيندازد. اين نوع ليزر از نوع دي اكسيد كربن است. نوع دوم كه تا سال ۱۹۸۵ عملياتي شد، مي تواند ماهواره هاي واقع در مدارات بين ۵ هزار تا ۴۰ هزار كليومتري را به نحو مؤثري با اشكال روبه رو سازد. تصور مي رود اين نوع ليزر از انواع ليزرهاي فوق العاده نادر يودين(Iodine) و اكسايمر( excimer) باشد.
سلاح هاي پرتوي ذره اي
سلاح هاي پرتوي ذره اي، ذرات اتمي الكترون، پروتون و نوترون و... با سرعت هايي نزديك به سرعت نور از خود پرتاب مي كنند و به اين وسيله با متمركز كردن انرژي و اثرات حرارتي مي توان هدف ها را به كلي از بين برد. در اين زمينه روسيه بر خلاف آمريكا اكثر تلاش خود را روي پرتوهاي ذره اي باردار متمركز كرده است. پرتوهايي كه تاكنون روسيه به استفاده از آنها علاقه نشان داده است بيشتر الكترون و در درجه بعدي پروتون بوده است. بايد توجه داشت سلاح هاي پرتوي روسيه در اين مرحله، خطرشان بيشتر مورد توجه ماهواره هاي جاسوسي عكاسي آمريكا موسوم به بيگ برد است كه غالباً در مدارهايي با ارتفاع پايين قرار داده مي شوند. بيشتر ديگر ماهواره هاي جاسوسي آمريكا در ارتفاعات بالا، استقرار مي يابند كه طبعاً آسيب پذيري كمتري متوجه آنها است.در يكي ديگر از طرح هاي روسيه براي سلاح هاي ضدماهواره ، چنين در نظر است كه تكنيكي براي نابودي ماهواره ها به وجود آيد كه بتواند در مدتي بسيار كوتاه و خيلي سريع، يك سلاح ماهواره كش را در روي زمين از آشيانه به سكوي پرتاب آورد و آن را به سوي هدف نشانه گيري كند.
در اين مورد گفته مي شود ماهواره هاي جاسوسي- عكاسي آمريكا چندين بار توانسته اند به نشانه هايي دست يابند كه روس ها اين برنامه را ظرف ۹۰ دقيقه اجرا كرده اند.
سلاح هاي ضدماهواره آمريكا
كلاهك شكاري: اين پروژه شامل نوعي كلاهك پرتاب شونده است كه از دو طبقه تشكيل شده است. طبقه اول شامل موشك پرقدرت اسرام(Sram) ساخت شركت بوئينگ و طبقه دوم آن را بوستر(كمك كننده) آليتر تشكيل مي دهد كه قرار بود در گذشته به منظور يك نوع سلاح ضدموشك هاي بالستيك بين قاره اي تكميل شود.
كلاهك مذكور به نام پروژه رمز ۱۰۰۵ ناميده مي شود، هنوز نام مشخصي ندارد و از آن با عبارت سلاح مينياتوري ضدماهواره نيز ياد مي كنند. اين كلاهك كه بسيار ظريف و كوچك است، همچون يك موشك يا مخزن سوخت در مقر حمل اسلحه هواپيماي شكاري ۱۵-F نصب مي شود.زماني كه قرار باشد ماهواره دشمن نابود شود، بلافاصله يك فروند ۱۵-F به پرواز درمي آيد. در حين پرواز از طرف فرماندهي پدافند هوا- فضايي آمريكاي شمالي «نوارد» اطلاعات لازم در مورد هدف و موقعيت مداري آن به خلبان داده مي شود. خلبان بي آن كه نياز به گذرانيدن دوره خاصي داشته باشد آن را به سوي ماهواره مورد نظر نشانه مي گيرد.
كلاهك مذكور پس از جدا شدن از هواپيما به سرعت به سوي هدف پيش رفته و در سلسله عملياتي همچون ماهواره كش شوروي ماهواره هاي دشمن را از بين مي برد. بودجه وزارت دفاع آمريكا براي اين پروژه در سال ،۱۹۸۰ ۵/۸۰ ميليون دلار، در سال ۱۹۸۱ ، ۹/۱۲۴ ميليون دلار و در سال ۱۹۸۲/ ۵/۱۲۵ ميليون دلار بوده است.
در مقايسه با سيستم ماهواره كش روسيه، دو سيستم روسي و آمريكايي به خاطر آن كه ماهواره هاي مستقر در ارتفاعات بالا را نمي توانند هدف قرار دهند، ضعيف به نظر مي رسند، ليكن كلاهك آمريكا در صورتي كه از سكوي پرقدرت تري پرتاب شود تا حدودي اين ضعف را جبران مي كند. كلاهك ضدماهواره اي آمريكا در سال ۱۹۸۲ آخرين مراحل آزمايش هاي زميني خود را سپري كرد.
سلاح پرتوي: ايالات متحده آمريكا همچون روسيه
چندين برنامه را در زمينه سلاح هاي ليزري يا ذرات باردار فضايي دنبال مي كند كه البته بردهاي مختلف دارند.لازم به يادآوري است كه سلاح هاي پرتوي علاوه بر اين كه براي جنگ هاي فضايي بايد به كار روند، براي نابودي موشك هاي بالستيك بين قاره اي نيز مورد استفاده قرار مي گيرند. به طور خلاصه اعم پروژه هاي آمريكا براي تكميل سلاح هاي پرتوي به قرار زير است:
۱- ايستگاه هاي نبرد ليزري يا ليزر بتل استيشن مستقر در فضا به منظور نابودي موشك هاي قاره پيماي دشمن.
۲- ايستگاه هاي نبرد ليزري مستقر در فضا به منظور نابودي ماهواره هاي دشمن. ليزرهاي فوق الذكر از نوع ۲/۰ مگاواتي با روزنه ۸/۲ متر هستند كه اولين اسكادران از آنها مركب از ۱۵ ايستگاه تا قبل از سال ۱۹۹۵ در مدارهاي زمين قرار گرفتند.
۳- سيستم هاي ليزري به منظور حفاظت از انواع ماهواره هاي نظامي كه در اين حالت از ليزرها از نوع ۲ تا ۵ مگاواتي با روزنه ۴ تا ۸ متر خواهند بود. به طور كلي آمريكا روي ليزرهايي از نوع كربن دي اكسيد، اكسيژن- يودين، دوتريوم- فلوئوريد و آرگون- كرپيتون كار مي كند.در زمينه سلاح هاي پرتوي ذره اي، آمريكا برخلاف روسيه نوترون را ترجيح مي دهد تا ذرات باردار.مهمترين پروژه اين سري از تسليحات مرگبار آمريكا، پروژه اي است مرسوم به اسب سفيد. اسب سفيد به گونه اي عمل مي كند كه ابتدا در يك سفينه فضايي تعبيه مي شود. در اين سلاح پرتو منفي هيدروژن شتاب داده مي شود و با گذشتن از يك سلول تخليه و بارگيري به صورت خنثي درمي آيد.
كلاهك سيلو- پرتابي
يكي از پروژه هاي ديگر آمريكا مربوط به تسليحات فضايي را كلاهكي شبيه به كلاهك هاي ضدماهواره اي هواپيماپرتابي تشكيل مي دهد كه قبلاً از آن ياد كرديم، با اين تفاوت كه به جاي پرتاب از هواپيماي۱۵- F از سيلوي زيرزميني و از راكتي شبيه به مينت من-۳ كه موشكي قاره پيما است مستقيماً به سوي هدف پرتاب مي شود. اين كلاهك به نحوي طراحي شده كه مي تواند حتي ماهواره هاي مستقر در مدار نسكرون (ارتفاع ۳۶ هزار كيلومتري را نيز از بين ببرد. مجتمع هوافضايي بوئينگ روي كلاهك دوم كار مي كند و قرار بر اين بوده و هست كه اگر چنانچه به هر دليلي ادامه ساختمان كلاهك ساخت «ووت» به تعويق افتد اين سيستم جانشين آن شود.
هدف فضايي
در كنار پيگيري پروژه هاي مربوط به كلاهك هاي ضدماهواره ، وزارت دفاع آمريكا برنامه تكميل يك سري هدف هاي فضايي را نيز دنبال مي كند. اين هدف ها به اين منظور به كار گرفته مي شوند كه بتوان كلاهك هاي فوق الذكر را عملاً در فضا آزمايش كرد. هدف هاي فضايي را در سالهاي گذشته شركت اوكو(Avco) آمريكا مي ساخت و توسط راكت هاي اسكات به فضا پرتاب مي شدند. نخستين اين هدف ها بايد همزمان با بهره برداري از كلاهك هاي ضدماهواره اي ووت آماده بهره برداري مي شدند.
پدافند فضايي
به طور كلي آمريكا در زمينه دفاع از ماهواره هاي نظامي اش طرح هاي گوناگوني را بررسي مي كند كه مهمترين آنها عبارتند از:
۱- ايجاد سپرهاي حرارتي مقاوم در برابر سلاح هاي پرتوي
۲- قابليت مانور بالاي سفينه
۳- توانايي عدم آسيب پذيري در مقابل اختلالات الكترونيكي و ايجاد اختلال الكترونيكي متقابل
۴- ساخت سيستم هاي گوناگون هشدار دهنده كه نزديك شدن ماهواره هاي دشمن را اطلاع مي دهد
۵- ايجاد سيستم هاي كاذب براي ماهواره هاي دشمن از قبيل پرتاب ماهواره نماها از هواپيما در مدار يا مدارهايي كه ماهواره هاي دشمن در آن گردش مي كنند
۶- ايجاد سكوهاي پرتاب زيرزميني براي جلوگيري از آسيب پذيري، در صورتي كه تسهيلات روي زمين در اثر هرگونه حمله دشمن از بين بروند
۷- ايجاد تسهيلات ذخيره ردگيري و كنترل ماهواره ها كه در صورت از بين رفتن ايستگاه اصلي بتوان از آن استفاده كرد.
سالها پيش آمريكا به منظور هماهنگي ميان كليه برنامه هاي پدافند فضايي خود با تأكيد روي مديريت سيستم ها، نظارت فضايي و... واحدي به نام مركز عمليات پدافند فضايي را در فرماندهي پدافند هوا- فضايي آمريكاي شمالي ايجاد كرد.