صحراي سنگلج در وسط شهر، كوير لوت را به خاطر مي آورد
صحراي سنگلج و لوله كشي آب تهران
|
|
ماني راد
در بعدازظهر يك روز گرم در تيرماه ،۱۳۲۶ هنگامي كه نخست وزير وقت به همراه تعدادي از وزيران و برخي نمايندگان مجلس و عده اي از افسران ارتش و تعدادي روزنامه نگار در منطقه اي با عنوان صحراي سنگلج جمع شدند، كمتر كسي مي توانست فكر كند سال ها بعد و پس از حرف و حديث هاي فراوان، اولين پارك بزرگ تهران در آن منطقه احداث خواهد شد.
در واقع اولين بهانه براي تشكيل اين جمع، نه احداث پارك بود و نه ساخت و سازهاي دولتي به منظور استفاده يك وزارتخانه خاص- همان طور كه سال ها حرف و حديث پيرامون آن راه افتاد- بلكه هدف اصلي اجتماع امراي كشوري و لشكري، تأمين آب مشروب تهران و راه اندازي خطوط لوله كشي بود. شايد ساخت يك بنا براي قسمت اداري لوله كشي تهران در ميدان سنگلج مي توانست هم به اين صحراي بي آب و علف در دل شهر سيمايي بدهد و هم باعث حل مشكل لوله كشي آب تهران كه به عنوان يك معضل لاينحل، سال ها مورد توجه بود، شود.
جمعيت هشتصد هزار نفري تهران در آن روزگار هر ساله درگير كمبود آب بود. آب كرج كه ساليان سال اصلي ترين منبع تأمين آب تهران محسوب مي شد، در كنار قنات شاهي و تعدادي قنات موقوفي ديگر تأمين كننده نياز جمعيت تهران بود، اما كمبود آب از سويي و آلودگي آن از سوي ديگر، لزوم تغيير در ساختار آن را به وجود مي آورد. به ويژه اينكه بنا بر برآوردهاي اعلام شده از سوي شهرداري، تهران تا سال ۱۳۳۰ جمعيتي يك ميليوني مي يافت و زودتر از آنچه كه انتظار مي رفت، تأمين آب پايتخت مي توانست به بحراني جدي تبديل شود. شايد به همين دليل بود كه در اين اجتماع و در زير تيغ گرم آفتاب، شهردار وقت تهران پرده از طرحي برداشت كه هيچ گاه عملي نشد؛ احداث چندين چاه عميق در حوالي رودخانه كن براي تأمين آب مصرفي تهران. اگرچه اين پيشنهاد تا سال ها نتوانست به واقعيت بپيوندد، اما نقطه آغازي بود بر حل معضل آب تهران.
آب لوله چيست؟!
در يكي از روزهاي خردادماه ۱۳۰۹ ماجرايي موجب حيرت بسياري از مردم شد؛ «آب لوله». اينكه «لوله هايي در شهر پاريس تعبيه كرده اند كه در آن آب روان و تصفيه شده جاري است و با بازكردن پيچي، هر اندازه كه آب بخواهيم در اختيار هست و مردم آن شهر آب مورد نياز خود را از اين لوله ها تأمين مي كنند» ، نقل مردم كوچه و بازار بود.در شرح بيشتر آن مي گفتند كه اين لوله ها آب رودخانه سن و چشمه هاي اطراف شهر پاريس را به كارخانه هاي بزرگي هدايت مي كنند و در آنجا آب را تصفيه كرده و پس از ضد عفوني كردن در لوله هايي جاري مي كنند تا مردم بتوانند از آن استفاده كنند.
خيلي زود مردم، دل در گرو اين پديده دادند. تصور اينكه در تهران بتوان از اين لوله ها استفاده كرد و آب نهر كرج را كه پر است از آلودگي ها و ميكروب هاي مختلف، تصفيه شده از طريق اين لوله ها به خانه هايشان برد، متعجب شان كرد. شايد چند ماه بعد، پس از حرف ها و حديث هاي فراوان و كسب اطلاع بيشتر، بسياري از جرايد، لزوم انجام اين كار را به مسئولين بلديه گوشزد كردند و از آن پس طرح ها و برنامه هاي مختلف براي لوله كشي آب تهران پيش بيني شد. آب شهر تهران، تا آن روزگار از نهر كرج تأمين مي شد؛ آبي كه پس از طي مسافتي فراوان از كرج به تهران مي رسيد و در اين مسير مقدار زيادي از آن هدر مي رفت و آن مقداري هم كه باقي مي ماند، دستخوش آلودگي هاي فراوان مي شد.
بسياري از مردم كه نزديك ورودي نهر كرج اسكان داشتند، موجب آلودگي بيشتر آب مي شدند. لباس شستن در كنار نهر، استفاده حيوانات از آن آب و در برخي مواقع استحمام، از دلايل عمده اين آلودگي ها محسوب مي شد. شهرداري خيلي زود به اين صرافت افتاد كه آب نهر كرج را با كار گذاشتن لوله هايي بزرگ به تهران منتقل كند، اما اين طرح تا ساليان سال مورد بحث بود و اتفاقي نيفتاد.سال ها گذشت و داستان «آب لوله» رفته رفته از يك شگفتي به امري متداول و رايج تبديل شد و هنوز مردم شهر، يا از نهرهاي روان در خيابان هاي اصلي استفاده مي كردند، يا از بشكه هاي آبي كه به محله هاي مختلف سرك مي كشيد و آب قنات شاهي را بين مردم پخش مي كرد. آب لوله فراموش شد. نه شنيدن خبري از آن در كسي شوقي ايجاد مي كرد و نه اخبار و اطلاعات جديد باعث حيرت همگان مي شد. آب لوله مثل هر اتفاق تازه اي كه خيلي زود معمولي شود، در حافظه مردم نشست و رسوب كرد و طرح ها و پيشنهادهاي گوناگون نيز مجالي براي ظهور نيافت.
يك تير و دو نشان
سال ها بعد هنگامي كه مردم تهران فراموش كرده بودند كه در شهر پاريس لوله هايي براي انتقال آب كار گذاشته اند، با احداث ساختمان اداري لوله كشي آب تهران، طرح لوله كشي پايتخت آغاز شد. البته همزمان با احداث اين ساختمان، بناي وزارتخانه دادگستري را نيز در محدوده اين صحرا آغاز كردند. سنگلج محوطه اي بي آب و علف در ضلع جنوبي ميدان سنگلج بود كه مدت ها باير مانده بود و از آن استفاده نمي شد، اما به تدريج با اقدام وزارت كشاورزي، اين محدوده درختكاري شد و اين صحرا كه در نزد مردم تهران مكاني بود براي تجمع اشرار، به پاركي زيبا تبديل شد.
اين پارك را شايد بتوان اولين پارك بزرگ پايتخت دانست. البته سال ها قبل پس از آنكه ميدان مشق، چهره نظامي خود را كنار گذاشت، با درختكاري هاي متعدد، به هيأت پاركي بزرگ درآمد؛ پاركي به نام «باغ ملي» . خيلي زود، وزارتخانه ها دست به كار شدند و با ساختن بناهايي عظيم و مجلل در حاشيه اين پارك، آن را رفته رفته كوچك و كوچك تر كردند، تا جايي كه ديگر باغ ملي، نه نشاني از باغ داشت و نه پارك. بنابراين، همه چيز آماده شد تا به بهانه احداث ساختمان اداري لوله كشي تهران، اين زمين باير تبديل به پاركي شود كه امروز همه «پارك شهر» مي نامندش.
لوله كشي آب تهران به سرانجام رسيد. همزمان با اين اتفاق، پارك سنگلج نيز احداث شد و به اين شيوه- اگرچه دير- پايتخت هم صاحب لوله كشي آب شد و هم پارك بزرگي براي تفريح مردم.
|