پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۸۵
تاملي در ريشه يابي روي آوري جوانان به جرايم گوناگون
دستهاي من گواه اند
005283.jpg
بسياري از جوانان كه به دلايل گوناگون و بيشتر از سر اضطرار به ورطه جرم ورزي سقوط مي كنند، از اينكه مجرم معرفي شوند شرم دارند و راه بازگشت را مي جويند
آيا شما هم به اين نكته مهم دقت كرده ايد؛ صفحه حوادث روزنامه ها را مي گويم و عكس متهمان را، بيشتر آنها جوان هايي هستند كه مقابل دوربين عكاسي، با دست چهره شان را مي پوشانند و يا سر به زير مي افكنند تا شناخته نشوند. مجرمان حرفه اي اين رفتار را ندارند. به دوربين عكاسي زل مي زنند و از رفتار خود شرمگين نيستند. حتي در نمونه هاي خارجي هم ديديم، پدرخوانده يعني سردسته شبكه هاي مافيايي در ايتاليا پس از سالها جنگ و گريز با پليس، وقتي دستگير شد مقابل دوربين هاي عكاسي و فيلمبرداري، با چهره اي متبسم ظاهر شد! اين همان نوع حرفه اي اش است. اما بسياري از جوانان ما كه به دلايل مختلف و بيشتر از سر اضطرار به ورطه جرم ورزي سقوط مي كنند، از اينكه به عنوان مجرم معرفي شوند، شرم دارند، چون هنوز راه بازگشت را مي جويند. آيا به اين واقعيت تلخ توجه كرده ايم؟ وقتي در روزنامه هاي روز شنبه ۳۰ ارديبهشت ماه از قول آيت ا.... هاشمي شاهرودي رئيس قوه قضاييه خواندم كه بايد علت افزايش جرايم اجتماعي و ناامني ها كشف شود، ديدم، نكته اي كه توجه مرا جلب كرده، مورد توجه يك مقام بلندپايه كشور آن هم در مسند قضا قرار گرفته است. اين گشايش بابي است كه قدري به ريشه ها بپردازيم و علت روي آوري جوانان به انواع جرايم را عميقا بررسي نماييم. در اواخر سال ۱۳۶۰ وقتي آخرين شيرازه برنامه هاي تنظيم خانواده گسسته شد و در آستانه رشد تصاعدي جمعيت ايران، يكي از كارشناسان به درستي هشدار داده بود كه جمعيت آينده به مثابه باران شديد است و سيل آسا،اگر به درستي مورد بهره برداري واقع شود، نعمت است و اگر مورد غفلت قرار بگيرد، سيلي ويرانگر خواهد شد. ما در مقطعي از تاريخ كشور در دهه هاي اخير شاهد تجلي روح فداكاري و جان فشاني جوانان اين مرزوبوم در جبهه هاي نبرد عليه دشمن بعثي بوديم و در مقاطعي نيز، متاسفانه سياست ها و برنامه هاي نادرست اقتصادي و اجتماعي، منجر به شكاف عظيم طبقاتي، گسترش فقر و بيكاري و سپس رشد انواع بزهكاري ها و ارتكاب جرايم توسط جوانان گرديد. جوان به طور طبيعي، نيازهايي دارد و هنگامي كه به علت فقر و تنگدستي خانواده اش يا بيكاري به هر دليل موفق به كسب آنها نمي شود، لاجرم به راههاي خلاف روي مي آورد، بخصوص وقتي مي بيند، شماري از همسالان او برخوردار از يك زندگي مرفه و امكانات مثال زدني شده اند!
جامعه شناسان، بيكاري و فقر را مادر بسياري از جرايم و بزهكاري ها مي دانند. براي يافتن علت افزايش جرايم اجتماعي و ناامني ها، بايد به سراغ اين عوامل كليدي رفت. آمار بيكاران از هر قشر را استخراج كرد و علت بيكاري را كاويد و با همكاري كارشناسان دلسوز و با اجراي برنامه هاي دقيق و موثر، زمينه كار پايدار و مولد را براي نسل جوان كشور فراهم نمود.
اين يك واقعيت هشداردهنده است كه ۹۰ درصد جواناني كه در تله خلاف و بزهكاري و جرايم گوناگون مي افتند، برخلاف تمايلشان و از سر اضطرار در اين دام ها گرفتار مي شوند. از اين منظر نيز مسئله قابل تامل و تعمق است.
ابوطالب جليلي كومه سرا

تنها عدالت پايدار خواهد ماند
مست است زمين زيرا...
005274.jpg
نام نيكو گر بماند ز آدمي
به كزو ماند سراي زرنگار
«سعدي»
روزگار مي گذرد و تاريخ آنچه را كه از زندگي پرفراز و نشيب آدميان، ماندني است در سينه خود ثبت مي كند. ماندني هايي با مايه هاي شر يا يادگارهاي نيك و قضاوت نهايي مي ماند براي نسل هايي كه مي آيند و زندگي و آثار به جا مانده از حيات گذشتگان را مرور مي كنند. جلال و جبروت شاهان پايدار نيست، همانطور كه فقر و سيه روزي فقيران دائمي نبود به قول خاقاني:
مست است زمين زيرا خوردست به جاي مي
خون دل نوشيروان در كاس سر هرمز
علاوه بر فرعون كه در قرآن كريم به عنوان نماد خودخواهي، خودبزرگ بيني در عين ناداني، معرفي شده است، جلال و شوكت، خاقان هاي چين طي قرن ها زبانزد بوده است. اما ميراث به جاي مانده از آن همه جلال و جبروت، شهري است باستاني كه گردشگران ساعاتي را در آن سپري مي كنند و به تماشاي كاخ هايي مي پردازند كه ديگر از وجود خاقان هاي مقتدر خالي است.
عمر قدرت و شوكت و سرير پادشاهي نسبت به گردش روزگار و روند تاريخ، بسيار كوتاه است. باز به قول شاعر؛
به يك گردش چرخ نيلوفري
 نه نادر به جا ماند نه نادري
اما عدالت در هر دوره اي از تاريخ، نقشي ماندگار به نام مردم عادل را ثبت مي كند، نقشي كه گذشت زمان و حوادث روزگار نمي تواند آن را پاك كند :
خلل پذير بود هر بنا كه مي بيني
مگر بناي محبت كه خالي از خلل است
منظور شاعر از محبت، تنها گفتار نيكو، تعارفات پسنديده و خلق و خوي مهربان نيست، محبت به وسعت عدالت است. عدالت در حق انسان ها و همه موجودات و مواهب بزرگي كه پروردگار توانا نصيب ساكنان كره خاكي كرده است.
زندگي در طول هزاران سال به شكل هاي گوناگون تداوم داشته است. جهان دگرگون شده و تجهيزات و وسايل عصر ارتباطات ما ،انسان ها را به هم نزديك كرده است. اما آنچه كه به عنوان اصل باقي مانده، رفتار درست و مبتني بر عدالت است كه مي تواند نامي را ماندگار كند. عمر كوتاه ما ايجاب مي كند كه در اين فرصت اندك در مناسبات انساني راه و رسم عادلانه را درپيش بگيريم و در عمل خيرخواهي و مردم دوستي را نشان بدهيم :
دو صد گفته چون نيم كردار نيست
م. دهشيري

تجربه هاي آزاد
دير آمدي...!
طنز
005280.jpg
به همين سادگي ناخوش شدم. صدايم اول دورگه شد، بعد هم آخرين طنين هايش را از دست داد و وقتي نتوانستم حرف بزنم تازه فهميدم كه خداوند متعال چه نعمت بزرگي را به من ارزاني داشته بود و من قدرش را نمي دانستم. گرفتاري هاي من از همان روز اولي كه صدايم را از دست داده بودم شروع شد. فكر نكنيد كه منظورم برآوردن احتياجاتم بود، خير!... اظهار دلسوزي و طبابت رنگارنگ اطرافيان، مرا به ستوه آورده بود. يكي مي گفت: به دانه را توي آب ولرم بگذار، وقتي لعاب انداخت، آن را بخور، صدايت باز مي شود.
ديگري سفارش مي كرد، هر روز صبح ناشتا با آب نمك گلويت را بشور، همه چيز درست مي شود. سفارش هاي ديگري هم در كار بود و من هم كم و بيش سفارش ها را به جا مي آوردم تا شايد صدايم باز بشود. پاييز و زمستان سرماخوردگي كم و بيش سراغ اغلب ما مي آيد، اما اين وقت سال و سرماخوردگي، خودش از عجايب است. كم كم آثار بازگشت صداي از دست رفته من ظاهر شده بود كه يكي از خويشاوندان سفارش كرد، آب در دست داري نخور و خودت را به من برسان.
كم و بيش آوازه ايشان را در سفارش هاي طبيبانه به اين و آن شنيده بودم و چون با تعريف و تمجيد فراوان همراه بود، تشويق شدم كه سري هم به اين خويشاوند بزنم. اين فاميل ما، پزشكي نخوانده است اما وردست پدربزرگش كه از طبيبان سنتي بوده، تجربه هايي كسب كرده است و چون براي اغلب بيماران، ترنجبين تجويز مي كند، اسمش را گذاشته اند دكتر ترنجبين. البته اين به معناي كم بهادادن به ترنجبين عزيز كه كلي خاصيت دارد، نيست.
خويشاوند عزيزم، پس از معاينه گلوي من، رنگ از رويش پريد و سرش را به چپ و راست تكان داد و گفت: دير آمدي!
ضربان قلبم شدت گرفت و آب دهانم خشك شد. آمدم بپرسم چي شده، همان مختصر صدا هم درنيامد!
سراسيمه، از او خداحافظي كردم و نسخه اي را كه رويش چند قلم داروي گياهي از جمله ترنجبين نوشته شده بود،  برداشتم و راهي خانه شدم. هزار جور فكر و خيال به سراغم آمد از اين قبيل كه، نكنه سرطان گرفته باشم و...!
تا ۲۴ ساعت از خانه خارج نشدم. همسرم كه نگران من شده بود، كل فاميل را خبر كرد. وقتي همه دورم را گرفته بودند، انگار كه مي خواهم وصيت نامه بنويسم، يكي از بستگان خودش را به بالين من رساند و سر در گوشم گذاشت و گفت:
- فلاني! دلواپس نباش، اين عادت دكتر ترنجبين است كه وقتي كسي سراغش مي رود، مي گويد: دير آمدي...!
اين كلاس كار اوست و اصلاً نگراني ندارد. ترنجبين را دم كن و بخور و خيرش را ببين.
صبح روز بعد، وقتي آفتاب ملايم ارديبهشت ماه از پنجره كناري به اتاق ما سرك كشيد، به او خوشامد گفتم، ديدم صدايم باز شده است. ذهنم دوباره رفت سراغ دكتر ترنجبين و آن عبارت هراسناك كه به خودم نهيب زدم كه به اين چيزها فكر نكنم و وقتي كسالت پيدا كردم مثل بچه آدم، با صبر و طمأنينه به فكر درمانش باشم و موضوع آزمون و خطاي طبابت ناپخته اين و آن نشوم.
ن. خوشه گير

مصرف بهينه آب نيازمند فرهنگسازي است
حكايت آن ماهي كه به خشكي افتاد
005289.jpg
مي گويند ماهي اي كه در آب شنا مي كرد از مزاياي آب كه حيات و ممات او به آن بستگي دارد كاملاً بي خبر بود. روزي موجي او را به ساحل دريا مي اندازد. در حالي كه روي ماسه هاي داغ جست و خيز مي كرد و آخرين لحظات عمر خود را مي گذرانيد چشمش به آب مي افتد و مي گويد: آب!!!
متأسفانه ما انسان ها هم مثل آن ماهي تا مادامي كه گرفتار قطع آب نشده باشيم، هرگز به مصيبت هايي كه از قطع آب گريبانگير ما مي شود نمي انديشيم. اخيراً در خبرها آمده بود كه آب پشت سد اميركبير ۵ ميليون مترمكعب نسبت به سال قبل كاهش نشان مي دهد.
طبق آمار منتشر شده از صدا و سيما هم روز به روز مصرف زياد و زيادتر و ذخيره آب پشت سدها هم كم وكمتر مي شود. در مقابل در ساختمان سازي ها، هتل ها، ادارات دولتي و به طور كلي در مكان هايي كه فيش آب توسط مصرف كننده مستقيماً پرداخت نمي شود، اسراف و تبذير اين نعمت الهي به حد اعلا درجه اعمال مي گردد. غافل از اينكه اگر خداي ناكرده روز و روزگاري كمبود آب پيش بيايد،  جامعه به كلي به گل نشسته و با بحران هاي غيرقابل جبراني مواجه مي شويم.
آيا بهتر نيست قبل از پيشامدهاي ناگوار دست به دست هم داده و علاج واقعه قبل از وقوع كنيم. مثلاً دولت در تهيه و توزيع صحيح از قبيل سدسازي ها، بازيافت از آب هاي مصرف شده ، جداسازي آب شرب از ساير مصارف آبها، جلوگيري از خروج آب رودخانه از كشور، جلوگيري از هرز رفتن آبها، استفاده از آب قنات ها و ... و رسانه هاي گروهي نيز مخصوصاً صدا و سيما بر حسب وظيفه با ارائه برنامه هاي مفيد از جمله تهيه فيلم و گزارش هاي مستند و روحانيون در مجالس وعظ و خطابه و معلمان محترم در مدارس پيرامون مضرات اسراف اين نعمت بي بديل و محاسن مصرف بهينه آن گفت و گوها و صحبت هاي قابل قبولي را اعمال نمايند تا فرهنگ مصرف بهينه و صرفه جويي در جامعه نهادينه شده و تا جايي كه مقدور باشد جامعه با معضل و گرفتاري هاي كمبود آب مواجه نگردد. ان شاءالله
دكتر مرتضي خويي

در حاشيه اجراي طرح هاي عمراني
نه شتابان، نه لنگ لنگان
005277.jpg
شهرت دارد كه بعضي از مديران و صاحب منصبان در زمان مديريت خودشان، طرح هاي مهم و استراتژيك را به اصطلاح مي سوزانند يعني طرحي كه براي اجراي كامل و مطمئن نياز به زماني طولاني تر دارد، در يك برهه كوتاه سر و ته اش را هم مي آورند تا به نام خودشان به ثبت برسد. اما مسائل و پيامدهاي اين شتابزدگي نصيب مردمي مي شود كه ماليات و عوارض را پرداخت كرده اند و حق دارند از ثمرات طرح هاي عمراني پر ثمر و ماندگار برخوردار باشند. اين نوع مديريت ها متعلق به يك دوره زماني خاص نيست و شايد در آسيب شناسي حوزه مديريت در تمام كشورها و فرهنگ ها قابل شناسايي باشد. اما بالاخره مدير خبره و كارشناس كسي است كه به خاطر چشم و هم چشمي و رقابت هاي ناسالم و شهرت، در دام شتابزدگي نيفتد و طوري عمل كند كه حاصل كار او مؤيد و نمودار عملش باشد و چنين شهرتي ماندني است. غرض از اين اشاره توجه دادن مديريت ها در عرصه هاي عمران و توسعه به اجراي درست طرح ها و خودداري از شتابزدگي مي باشد.
ناگفته پيداست كه اين طرز تلقي با مسامحه كاري و كش دادن طرحها كه خواه ناخواه هزينه هاي اجراي آنها را چندين برابر مي كند، فرق دارد.
حسام مودتي

حركت به موقع با رانندگي پايدار
در ترافيك صبحگاهي تهران، حركات عجولانه رانندگاني كه مي خواهند به هر قيمت و با انجام تخلفات مكرر راه خود را به سوي جلو باز كنند كاملا مشهود است. اغلب اين رانندگان، از پدران و مادراني اند كه به موقع از خانه بيرون نيامده اند و با عجله قصد دارند، تاخيري را كه خودشان مرتكب شده اند، جبران كنند و يا رانندگان آژانس هايي كه دانش آموزان مدارس را جابه جا مي كنند نيز گاهي به دليل تاخير اين قبيل حركات آميخته به خلاف در رانندگي را مرتكب مي شوند.
رانندگي عجولانه، هم باعث گره خوردن ترافيك و هم موجب تصادف مي شود و صحنه هاي تلخي را به وجود مي آورد كه ما اغلب شاهد آنها در خيابان ها و بزرگراه هاي تهران بوده ايم، اين روزها كه دانش آموزان سرگرم گذراندن امتحانات مي باشند، لازم است خانواده ها طوري برنامه ريزي كنند كه فرزندانشان را به موقع به مدرسه برسانند تا از اختلال در ترافيك، پيشامدهاي ناگوار و زيان هاي ناشي از خلاف و تصادف پيشگيري شود. اندكي زودتر از خانه خارج  شويم تا با كمال بردباري رانندگي كنيم و اعصاب و روان خود و فرزندانمان را در معرض فرسايش قرار ندهيم.
بدري ربيعي نژاد

من هم خسارت گرفتم اما ...
من هم مانند بسياري از شهروندان ساكن تهران، هميشه علاقه مند بوده ام كه تبليغات و شعارهاي شركت هاي بيمه با واقعيت ها هم جور دربيايد و هميشه وقتي مي شنيدم كه دوستي آشنايي يا همسايه اي از اين بابت گله مند است، مي گفتم: «دل قوي دار كه عمل با تبليغ همخواني دارد، اما شما قدري عجول هستيد» .
تا اينكه خودرو خودم دچار حادثه شد و در جريان تصادف به گونه اي بود كه طبق نظر كارشناس رسمي بيمه ايران، به من ۲۰۰ هزار تومان خسارت وارد شده بود، اما وقتي نوبت به پرداخت خسارت رسيد، بيمه ايران شعبه خيابان هلال احمر با كسر ۱۰۰هزار تومان بابت فرانشيز و ۳۰هزار تومان بابت اينكه چرا سيني روي فن را بيرون نياورده ام، فقط ۷۰هزار تومان به من خسارت پرداخت كرد! مي دانيد كه با ۷۰ هزار تومان حتي خسارات جزئي به يك خودرو را نيز نمي توان جبران كرد.
قربان بحري

با توجه به پيامدهاي اعمال تبعيض
ارزشيابي در ادارات بايد به درستي انجام شود
005286.jpg
طرح ارزشيابي و رتبه بندي كاركنان ادارات و سازمان ها با اين انگيزه به اجرا درآمد كه كاركنان پرتلاش و صادق و با انگيزه را مورد تشويق قرار دهد و با ايجاد حس رقابت، سايه كاهلي، كم كاري و بي انگيزگي را در عرصه كار و تلاش برچيند و به طور محسوس با فساد اداري به مبارزه برخيزد.
چنين طرحي تا آنجا كه تنها بر مبناي شناخت استعداد، توان كاري و لياقت كاركنان اجرا مي شد، ثمرات بي شماري داشت، اما از زماني كه تابع نگاه سليقه اي و روابط مقدم بر ضوابط شد، نتايج معكوس به بار آورد. البته اين يك داوري كلي نيست، اما حتي اگر به صورت موردي در ادارات و سازمان ها وجود داشته باشد _ كه دارد- پيامدهاي زيانباري براي سامانه اداري و نيروي انساني فعال در تشكيلات اداري كشور دارد. وجود تبعيض و برتري روابط بر ضوابط در سازمان ها موجب مي شود كه ارزش كاركردن به لحاظ معنوي و مادي دچار افت شود. به هر حال بايد به دور از تبعيض، ارزشيابي كار و خدمات كاركنان سازمان ها و دستگاه هاي دولتي به درستي انجام شود تا شاهد عوارض و پيامدهاي سوء آن در جامعه نباشيم.
روان شناسان مي گويند: بي انگيزگي اولين نتيجه تبعيض و بهاندادن به ارزش هاي واقعي در محيط هاي كار است. پرخاشگري نيز به گونه اي ملموس در افرادي كه تحت فشارهاي ناشي از تبعيض قرار مي گيرند، سر مي زند و زيان هاي سنگين آن متوجه جامعه مي شود. تبعيض در نظام شخصيتي فرد نيز آثار ناگواري به جا مي گذارد؛ ازجمله موجب سرخوردگي و بي تفاوتي شديد آنها مي شود به حدي كه هرگونه فعاليت و كار و تلاش را عبث مي پندارند. براي پيشگيري از اين قبيل عوارض اجتماعي، بايد ارزشيابي كار و فعاليت نيروهاي انساني به دور از تبعيض و به درستي انجام گيرد.
افسانه مشهدي

درد دل داروسازان جوان
005292.jpg
داروخانه در چرخه انحصار و سودآوري
در حالي كه احداث داروخانه توسط داروسازان امري به حق و قانوني است و مطابق با اصول ۲۸ و۳۳ قانون اساسي، هيچ يك از آحاد كشور را نمي توان بالاجبار در منطقه اي ساكن يا از شغل مورد علاقه و تخصصش بازداشت، محدوديت در صدور مجوز داروخانه و انحصارطلبي ها و امتيازبندي هاي ناعادلانه و بعضاً بخشنامه ها و ضوابط روزانه و سليقه اي در امر احداث و واگذاري، باعث افزايش قيمت پروانه داروخانه شده است؛ محدوديت هايي كه به خصوص در دوران معاونت پيشين غذا و داروي وزارت بهداشت اعمال و تا حدود زيادي تداوم يافته است.
از جمله محدوديت هاي ۵ساله و ۱۰ساله در واگذاري داروخانه، محدوديت هاي منطقه اي در يك شهر، انتظار ۲۳ ساله! (بله بيست و سه سال انتظار) براي داروسازان جوان تا اخذ مجوز در سنين كهولت باعث شد تا قيمت پروانه ها سير صعودي داشته و به ۶ تا ۷ برابر قيمت اوليه برسد. پروانه داروخانه نيز تورمي شده و به قيمتي بين ۵۰ تا ۶۰ ميليون تومان رسيده است،  به طوري كه بسياري از داروسازان سالخورده فقط جهت خريد آپارتمان، مجوز داروخانه مي گيرند و مي فروشند!
در اين ميان بعضي ها بيشترين سود را از اين بازار ناهنجار مي برند. آيا وقت آن نرسيده است كه با جداسازي بخش خصوصي از بخش دولتي در وزارت بهداشت، از انحصار و رانت جلوگيري شود؟
دكتر محموديان
راه را براي ادامه تحصيل مربيان تربيتي هموار كنيد
طي بخشنامه اي كه در شهريورماه ۱۳۸۴به مدارس ارسال گرديد، براي دانشجويان ممتاز جهت ادامه تحصيل كارداني به كارشناسي فرهنگيان سهميه اي بدون گذراندن كنكور در نظر گرفته شد. گروهي از مربيان تربيتي فارغ التحصيل سال ۱۳۸۴مراكز تربيت معلم(آزمون ضمن خدمت) براي ادامه تحصيل از مرحله كارداني به كارشناسي، مشمول همين بخشنامه شده اند، اما متأسفانه به دليل موارد مبهمي كه به شرح زير در اين خصوص وجود دارد، براي ادامه تحصيل با مشكل روبه رو شده اند:
۱- عليرغم درنظرگرفتن سهميه مطابق بخشنامه فوق براي دانشجويان ممتاز جهت ادامه تحصيل از دوره كارداني به كارشناسي فرهنگيان، در دفترچه راهنما هيچ سهميه اي منظور نشده است.
۲-كتاب هاي اعلام شده براي آزمون ورودي(دروس عمومي و اختصاصي) بدون ذكر كد و منابع است.
۳- برابر بخشنامه اصلاحي در تاريخ ۲۷/۱۲/۸۴ مقرر شد امكان شركت مربيان تربيتي با مدرك آموزگاري در رشته مشاوره، در كنكور كارشناسي فرهنگيان فراهم گردد، در حالي كه بخشنامه، هفت روز بعد از اتمام مهلت ثبت نام، صادر شده بود.
تقاضا داريم با رفع موانع موجود، امكان ادامه تحصيل براي مربيان تربيتي فراهم شود.
جمعي از مربيان تربيتي منطقه۱و۳

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |