سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۹۸ - May 30, 2006
گزارشي از مراسم بزرگداشت دكتر غلامحسين شكوهي در انجمن آثار و مفاخر فرهنگي
عاشق معلمي بودم
محمد امين
انجمن آثار و مفاخر فرهنگي طي شش ماه اخير شاهد تجليل و گراميداشت دو تن از خادمان تعليم و تربيت كشور بود. در آبان ماه ۱۳۸۴ از محمد بهمن بيگي، بنيان گذار آموزش و پرورش عشايري تقدير به عمل آمد و ۳۱ ارديبهشت ماه ۱۳۸۵ دكتر غلامحسين شكوهي مورد تجليل قرار گرفت. دكتر شكوهي استاد و رئيس پيشين دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران نخستين وزير آموزش و پرورش پس از انقلاب و كسي است كه شصت سال از زندگي اش را صرف تدريس، پژوهش، تأليف، ترجمه و تربيت فرزندان اين مرز و بوم كرده است. در مراسم بزرگداشت دكتر شكوهي، تعداد زيادي از اساتيد رشته هاي روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه هاي مختلف و جمعي از مسئولين حضور داشتند. گزارش گروه فرهنگ و آموزش همشهري از اين مراسم را مي خوانيد.
005553.jpg
شكوهي كيست؟
در مصاحبه اي كه ناهيد بني اقبال با دكتر شكوهي انجام داده و در كتاب زندگي نامه توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگي به چاپ رسيده به نكات جالبي اشاره شده است. دكتر شكوهي سال ۱۳۰۵ در روستاي خوسف بيرجند متولد شد. در مدرسه چهار كلاسه همان روستا آغاز به تحصيل كرد. شكوهي مي گويد: بعد از اين كه از كلاس چهارم دبستان در حقيقت فارغ التحصيل شدم! مرتب مي رفتم به مدرسه و در همان فضا مي گشتم يا در كلاس ها مي نشستم؛ چون مثل بقيه بچه ها بازي نمي كردم. اصلاً بازي كردن بلد نبودم!
بعد از يك سال وقفه در تحصيل به بيرجند رفته و دو سال باقيمانده آموزش ابتدايي را در دبستان هاي تدين و مدرسه ضميمه دانشسراي مقدماتي مي گذراند. در سال ۱۳۲۳ با رتبه ممتاز از اين دانشسرا فارغ التحصيل شده و به روستاي خود باز مي گردد، معلمي ايشان از همين جا آغاز مي شود. بعد از طي دوره سربازي، در دبيرستان هاي بيرجند به تدريس ادامه مي دهد، شكوهي كه عطش آموختن داشت سال ۱۳۳۳ به تهران مي آيد و در رشته ادبيات فارسي در دانشسراي عالي تحصيل خود را آغاز مي كند و دو سال بعد با رتبه ممتاز فارغ التحصيل مي شود .اين امتياز مجوز اعزام او به سوئيس را فراهم مي آورد. يكي از ثمرات دوران تحصيل شكوهي در دانشسراي عالي تهران ازدواج با خانم صغري سره است. در سال ۱۳۳۶ براي ادامه تحصيل به سوئيس مي رود؛ سفري كه نه تنها دستاورد آن مدرك دكتراي ايشان بود، بلكه فرصت درك محضر استاداني چون پياژه و روتران را فراهم كرد. سال ۱۳۴۰ در رشته علوم تربيتي از دانشگاه ژنو فارغ التحصيل مي شود. سال ۱۳۴۵ بعد از چند سال تدريس در دبيرستان هاي تهران، با عنوان استاديار به دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران منتقل مي شود؛ جايي كه علاوه بر ۲۷ سال تدريس موفق، سال هايي را نيز به كارهاي اجرايي از جمله مديريت گروه، معاونت و رياست دانشكده مي پردازد. در سال ۱۳۵۷ بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، به عنوان وزير آموزش و پرورش در كابينه مرحوم بازرگان حضور مي يابد اما ۶ ماه بعد استعفا مي دهد و به گفته خودش به كلاس برمي گردد.
دكتر شكوهي به علت ناراحتي ريوي و آلودگي هواي تهران به شهر زادگاه خود بازگشته و در دانشگاه هاي آن به تدريس مي پردازد. سال ۱۳۷۹ با رتبه ۲۶ استادي بازنشسته مي شود. افسردگي ناشي از فوت همسر موجب شد از تدريس و كارهاي پژوهشي دست بكشد و اينك در ۸۰ سالگي با آلام جسمي بي شمار روزگار مي گذراند.
مراسم بزرگداشت
مراسم بزرگداشت دكتر شكوهي در انجمن آثار و مفاخر فرهنگ با سخنان دكتر مهدي محقق ،رئيس انجمن آغاز شد. وي گفت: به ندرت يافت مي شود كه اهل علم، اهل امور اجرايي هم باشند. دكتر شكوهي از كساني است كه در پست هاي مديريتي هم با تدبير عمل كرده است و امروز ما از كسي تجليل مي كنيم كه ۶۰ سال به تعليم و تربيت كشور در ابعاد مختلف خدمت كرده است.
دكتر علي محمد كاردان عضو هيأت علمي دانشگاه تهران و عضو پيوسته فرهنگستان علوم كه خود نيز به عنوان مفاخر فرهنگي در خرداد ماه ۱۳۸۲ مورد تقدير قرار گرفته است سخنران بعدي بود. دكتر كاردان گفت: شكوهي رنج ها و مرارت هاي زيادي را تحمل كرده است .معرفي وجهه علمي وي نياز به توضيح ندارد و از نظر شخصيتي نيز، بيان زندگي پربار او در چند دقيقه امكان پذير نيست. بزرگترين كار انسان در زندگي خدمت به خلق است و معلمي بزرگترين خدمت به خلق است. دكتر شكوهي نمونه معلم واقعي است. اگر دكتر شكوهي و يكي دو نفر از استادان نبودند اولين دانشكده علوم تربيتي ايران به درستي شكل نمي گرفت. بعد از شعرسرايي احمد فرزانه، دكتر عباس حري عضو هيأت علمي دانشگاه تهران به سخنراني پرداخت. او گفت معلمي يك مثلث دارد: علم، عشق و ارتباط؛ اين مثلث در دكتر شكوهي در حد اعلا بود. حري به بيان نمونه هايي از انديشه هاي تربيتي دكتر شكوهي پرداخت. در كتاب روش آموختن حساب و هندسه، دكتر شكوهي تأكيد مي كند كه رياضي بايد با ساير دروس پيوند بخورد. در واقع نظر ايشان اين بوده كه بايد همه دروس به صورت همگن در اختيار اهداف تربيتي جامعه باشند.
دكتر ناهيد نبي اقبال رئيس كتابخانه فرهنگستان زبان و ادب فارسي و همشهري دكتر شكوهي به بيان مقدمات و مراحل برگزاري مراسم بزرگداشت پرداخته و تأكيد كرد كه امثال دكتر شكوهي نيازمند بزرگداشت نيستند بلكه اين جوانان هستند كه به آشنايي با الگوها براي رسيدن به خودباوري، نياز دارند.
دكتر مرتضي نصفت عضو هيأت علمي دانشگاه تهران، پايان نامه هاي دوره هاي ليسانس و دكتراي دكتر شكوهي را نمونه هايي برجسته از نگرش و انديشه علمي وي توصيف كرد. پايان نامه دوران ليسانس به شاعري گمنام «محمدبن حسام» اختصاص دارد. شكوهي در پاسخ دكتر ذبيح ا...صفا استاد راهنماي پايان نامه كه مي پرسد: سبب اين انتخاب چه بوده است؟ نوشته اي دارد كه بسيار جالب است. قسمتي از اين نوشته چنين است: «مادرم هر روز عصر چون از كارهاي خانه فارغ مي شد دست مرا مي گرفت و از راه با صفايي به محل دفن محمد بن حسام مي برد. رفت و آمد ما ساعتي طول مي كشيد. من از اين ساعت شبانه روز بيشتر از بقيه ساعات لذت مي برم.» و به اين ترتيب شكوهي توضيح مي دهد كه چگونه علايق ۷ سال اول زندگي اش به محمدبن حسام و تحصيل و تدريس در مدرسه اي كه به نام او بوده، باعث كنجكاوي اش شده است. نكته مهم تر آن است كه دكتر ذبيح ا... صفا در كتاب خود كه ۱۱۲ نفر از شاعران نامي را معرفي كرده محمد بن حسام را نيز در اين جمع آورده است. دكتر نوش آفرين انصاري عضو هيأت علمي دانشگاه تهران نيز به بيان چند خاطره كوچك پرداخت. او از زماني سخن گفت كه دكتر شكوهي مسئول اجراي يك آزمون اختصاصي كتابداري بوده و شب را كنار سوال ها مي خوابد تا نشان دهد كه تا چه حد احساس مسئوليت مي كند. دكتر شكوهي به فرانسه مسلط بوده ولي انگليسي نمي دانست. زماني كه مي خواهد به آمريكا برود با پشتكاري مثال زدني در عرض دو ماه انگليسي را فرا مي گيرد.
و بالاخره نوبت به دكتر غلامحسين شكوهي مي رسد. ابتدا لوح هاي تقدير و هدايا اعطا مي شود، از طرف: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، وزير آموزش و پرورش، فرهنگستان علوم، انجمن خيريه بيرجندي هاي مقيم تهران، دانشگاه بيرجند، انتشارات دانشگاه تهران، انجمن مطالعات برنامه درسي ايران، دانشگاه تربيت معلم، دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران، سازمان سما و...
علت توفيق و شكست تحصيلي
دكترشكوهي هم چنان كه به سختي از پله هاي انجمن بالا آمده است به سختي پشت تريبون مستقر مي شود. استاد به زحمت و بريده بريده سخن مي گويد اما دوست دارد به هر نحو ممكن حرف دلش را بزند.
متشكرم از آنچه در اينجا گفته شد، خدا كند كه مشمول بخشي از اين گفته ها باشم. من عاشق معلمي بودم، من ۸۰ سال زندگي كرده ام و ۵۷ سال معلم بوده ام و هرگز پشيمان نشدم. هرگز آرزوي فلان سمت و رياست را نكردم. يك بار هم تقدير مرا به كاري كشاند [منظور وزارت است] كه ۶ ماه بعد ول كردم و به كلاس برگشتم. يك خاطره بگويم. من در حدود دهه ۴۰ رئيس اداره ارزشيابي بودم. اين سوال پيش آمد كه چرا بچه هاي دبستاني مردود مي شوند. طرحي تهيه كرديم و در آن ۳۳۹ دانش  آموز مردودي را با تعداد مساوي دانش آموز موفق كلاس برتر مورد مقايسه قرار داديم. با متغيرهايي به بررسي موضوع پرداختيم. از مهم ترين نتايج اين بود كه بچه هاي يتيم بيشتر شكست مي خورند و بيشتر مردود مي شوند. در دبستان آنهايي كه از مادر يتيم مي شوند مردودي بيشتري دارند. خانواده هايي كه در آنها بين پدر و مادر اختلاف وجود دارد زمينه هاي شكست فرزندشان را فراهم مي كنند. «پدر و مادر مرده باشند بهتر از آن است كه با هم اختلاف داشته باشند» [شكوهي چنان از عمق وجود اين جمله ها را بيان مي كند كه هم تأثر حضار را برمي انگيزد و هم به شدت مورد تشويق قرار مي گيرد] اميدوارم هيچكدام از شما از وضعيت خانوادگي ناراضي نباشيد ولي اگر مشكل هم داشتيد فراموش نكنيد كه مادر بزرگترين ركن تربيت است و پدر مهمترين نقش را دارد. اختلافات اين دو اركان شخصيت كودك را متزلزل مي كند. سازگاري زن و شوهر سود مضاعف دارد؛ هم آنها از زندگي بيشتر لذت مي برند و هم سلامت رواني بچه ها حفظ مي شود. تجربه هاي من بي پايان است و اگر عمري باقي باشد[و اي كاش باقي باشد] آنها را خواهم نوشت ولي مهمترين پيام من اين است كه سعي كنيد محيط خانواده را گرم نگهداريد.
مربي واقعي
جالب و عجيب است كه انساني چون دكتر شكوهي در موقعيتي چنين و بين گروهي استاد و تحصيلكرده، به جاي آنكه از ضرورت دانش اندوزي، آموزش و پرورش، روش هاي مديريتي و غيره سخن بگويد بر جايگاه خانواده تأكيد مي كند. آيا اين انسان يك مربي واقعي نيست؟ استاد انگشت بر نكته اي مي گذارد كه همه مربيان و بزرگان علوم تربيتي بر آن صحه گذاشته اند. به راستي اگر محيط خانواده سالم باشد امور ديگر اصلاح نخواهد شد؟
شكوهي ۸-۷ دقيقه بيشتر سخن نگفت ولي در همين چند دقيقه به قدري عالمانه و سنجيده حرف زد كه فكر مي كنم تأثير آن از مطالعه چندين كتاب تربيتي بيشتر بود. تشويق هاي مكرر و طولاني حضار نشان مي داد: سخن كز دل برآيد لاجرم به دل نشيند. اشك خيلي ها درآمده بود. شكوهي نه تنها معلمي عاشق، بلكه يك مربي آگاه و صاحب نظر است و مي داند چه بگويد و چه نكته اي را مورد تأكيد قرار دهد.
به راستي استاداني چون دكتر شكوهي در نظام تربيتي كشور چه جايگاهي دارند؟ چرا از ديدگاه هاي اينان استفاده نمي شود؟ چرا نگرش اجرايي به مسائل آموزش و پرورش و مهمتر از آن نظام فرهنگي و تربيتي باعث مي شود كه همه چيز در دايره اي بسته مورد تحليل قرار گيرد و نتايج چنين تحليل هايي،  تصميم هايي ناقص و نادرست باشد؟
خادمان تعليم و تربيت
بزرگان، انديشمندان، صاحبنظران و خادمان تعليم و تربيت ايران كيستند و كجايند؟ انديشه هاي آنان كجا و چگونه مورد توجه قرار مي گيرد و نظام تربيتي  ما تا چه حد از اين انديشه ها تأثير مي پذيرد؟
يكي از بخش هاي آموزش و پرورش، ستاد تكريم مقام معلم است. اين ستاد هر ساله طي مراسمي به معلمان نمونه كشوري هدايايي اهدا مي كند و طي سال هم طبق رويه معمول، وقت مي گذراند. بگذريم از اينكه روال انتخاب معلمان نمونه، هنجاري است و در اين وضعيت، امتيازها هستند كه حرف اول را مي زنند و نه لياقت و شايستگي واقعي.
به اين ترتيب، طبق وظيفه اي اداري و البته صرفاً به مناسبت روز معلم، در مسيري هنجاري و مقايسه اي، عده اي انتخاب مي شوند، جايزه مي گيرند و چند روز هم مورد توجه واقع مي شوند. اما در آموزش و پرورش چه كسي دنبال معلمان شايسته مي رود؟
آموزش و پرورش كدام قابليت ها را كشف مي كند؟ و كدام يك از معلماني كه توفيق هايي در بيرون دارند در آموزش و پرورش ارج و قرب دارند؟
در سطحي ديگر، استادان و بزرگان تعليم و تربيت نيز مورد بي توجهي و يا حداقل كم توجهي قرار مي گيرند. بزرگاني مثل شكوهي، كاردان، شعاري نژاد و سيف كه عمر خود را با تدريس، تأليف، ترجمه و پژوهش صرف تعليم و تربيت كشور كرده اند تا چه حد به حساب مي آيند؟
آموزش و پرورش براي استادان و خادمان بزرگ تعليم و تربيت، كدام بزرگداشت ها و يادبودها را برگزار كرده است؟ آيا اين خود نشانه بي تفاوتي و غفلت آموزش و پرورش در شناسايي و جذب انديشه ها نيست؟ آيا هسته مركزي مديريت آموزش و پرورش به انديشه هاي بزرگان تعليم و تربيت اجازه ورود مي دهد؟
اين پيشنهاد را چند جا ارائه كرده ام و اينجا هم تكرار مي كنم كه بايد خادمان تعليم و تربيت شناسايي شده و مورد تكريم و تجليل قرار گيرند. كساني كه با تدريس، تأليف و پژوهش، به نوعي نقشي در تعليم و تربيت كشور داشته اند بايد ارج و قربي بسيار بيشتر از اين داشته باشند كه هرازچندگاهي به صورت تصادفي مورد توجه و تجليل قرار گيرند.
اگر آموزش و پرورش و آموزش عالي متوليان رسمي نظام آموزشي هستند،  خادمان تعليم و تربيت نه به لحاظ اداري و اجرايي، بلكه با انديشه ها و ديدگاه هايشان تأثيرگذار بوده اند. اين وظيفه آموزش و پرورش است كه با برگزاري مراسم بزرگداشت براي بزرگان و خادمان تعليم و تربيت، مراتب قدرشناسي خود را نشان دهد.
بهتر اين بود كه...
مراسم بزرگداشت دكتر شكوهي در نوع خود كاري ارزشمند و به جا بود، اما ضعف ها و نقايصي هم داشت، از جمله:
۱-بهتر بود با عنايت به رشته و وجهه دكتر شكوهي، سخنرانان از گروه علوم تربيتي انتخاب مي شدند تا بتوانند وجوه علمي وي را بيشتر بشناسانند. اگرچه ديدگاه هاي چندگانه محاسني دارد اما در مراسمي اين چنين باعث عدم انسجام مباحث مي شود. مراسم بزرگداشت محمد بهمن بيگي منسجم تر و قابل قبول تر برگزار شد اما به نظر مي رسد در مراسم بزرگداشت دكتر شكوهي كمتر به انسجام مجموعه بحث ها توجه شده بود.
۲- دو نفر براي دكتر شكوهي شعر خواندند. شعر اول اگرچه بد نبود ولي پيام خاصي نداشت. اما شعر دوم، سراسر آكنده از بزرگ نمايي و غلو بود و با توجه به شخصيت علمي و اخلاقي دكتر شكوهي، به نوعي كم لطفي در حق ايشان محسوب مي شد. البته چنين رفتارهايي در فرهنگ ما چندان عجيب نيست و متأسفانه رواجي گسترده دارد.
۳- دير شروع شدن مراسم، عدم رعايت وقت مقرر توسط سخنرانان، بيان نكات مفصل اجرايي از نحوه برپايي مراسم كه اولاً مي تواند خلاصه تر بيان شود و ثانياً شنيدن آنها در يك جمع علمي ضرورتي ندارد، از مواردي بودند كه متأسفانه بازهم نمونه آنها در برنامه هايي از اين قبيل هميشه وجود دارد و اينجا هم وجود داشت. از انجمن آثار و مفاخر فرهنگي انتظار مي رود كه در بزرگداشت ها، استادان و بزرگان روانشناسي و علوم تربيتي هم مورد توجه قرار گيرند. از ۷۱ مراسم بزرگداشت فقط دو سه نفر به صورت مستقيم با آموزش و پرورش به طور خاص و علوم تربيتي به طور عام، مرتبط بود ه اند. افرادي هم بوده اند كه با علوم تربيتي ارتباطي داشته اند اما دليل بزرگداشت آنها حوزه ديگري بوده است.

رفق و مدارا
بخش بيست و چهارم
پيامبر(ص) با مردم مدارا مي كرد و مي فرمود: ما انبياء همچنان كه مأموريم واجبات را برپا كنيم، همان طور مأموريم كه با مردم مدارا كرده و با آنان سازش كنيم. از سخنان آن حضرت است كه: «بعثت بمداراه الناس» - من به مدارا با مردم مبعوث شده ام- و «امرت بمداراه الناس كما امرت بتبليغ الرساله» فرمان دارم به سازش با مردم، چنان كه فرمان دارم به تبليغ رسالت.
روزي چند نفر از يهوديان كه از قبل نقشه اي داشتند و مي خواستند كه حداقل با زبان رسول اكرم(ص) را بيازارند، يكي پس از ديگري با فاصله اي نه چندان زياد وارد مجلس شدند. هنگام ورود به جاي سلام عليكم مي گفتند: السام عليكم يعني مرگ بر شما، عايشه _ كه آنجا بود- سخت خشمگين شد و فرياد برآورد كه: «مرگ بر شما و...» .
رسول اكرم(ص) فرمود: «اي عايشه ناسزا مگو، ناسزا اگر مجسم گردد، بدترين و زشت ترين صورت ها را دارد، نرمي و ملايمت و بردباري روي هرچه گذاشته شود، آن را زيبا مي كند و زينت مي دهد و از روي هرچه برداشته شود از زيبايي آن مي كاهد، چرا عصبي و خشمگين شدي؟»
عايشه گفت: مگر نمي بيني يا رسول الله كه اينها با كمال وقاحت و بي شرمي به جاي سلام چه مي گويند؟
فرمودند: چرا من هم در جوابشان گفتم: «عليكم» - بر خود شما- همين قدر كافي بود. پيامبر اكرم(ص) سخنان خشن و تند و سؤال هاي بي رويه مردم را تحمل مي كرد، چنان كه روزي عربي بياباني وارد مدينه شده و يك سره به مسجد آمد تا مگر از رسول خدا(ص) زر و سيمي بگيرد. هنگامي كه وارد شد، رسول اكرم در ميان انبوه اصحاب و ياران خود بودند. حاجت خويش را اظهار كرد و عطايي خواست. رسول اكرم چيزي به او دادند، ولي او قانع نشد و آن را كم شمرد، به علاوه سخن درشت و ناهمواري بر زبان آورد و نسبت به رسول خدا(ص) جسارت كرد. اصحاب و ياران سخت در خشم شدند و چيزي نمانده بود كه آزاري به او برسانند، ولي رسول خدا(ص) مانع شدند. آن حضرت بعداً اعرابي را با خود به خانه بردند و مقداري ديگر به او كمك كردند. ضمناً اعرابي از نزديك مشاهده كرد كه وضع زندگي رسول اكرم به وضع زندگي رؤسا و حكامي كه تاكنون ديده شباهت ندارد و زر و زيوري در آن جا جمع نشده است. اعرابي اظهار رضايت كرد و كلمه اي تشكرآميز بر زبان راند. در اين وقت رسول اكرم به او فرمودند: «تو ديروز سخن درشت و ناهمواري بر زبان راندي كه موجب خشم اصحاب من شد، من مي ترسم از ناحيه آنها به تو گزندي برسد، ولي اكنون در حضور من اين جمله تشكرآميز را گفتي.  آيا ممكن است همين جمله را در حضور جمعيت بگويي تا خشم و ناراحتي كه آنان نسبت به تو دارند، از بين برود؟ اعرابي گفت: مانعي ندارد.
روز ديگر اعرابي به مسجد آمد، در حالي كه همه جمع بودند، رسول اكرم رو به جمعيت كرد و فرمود:« اين مرد اظهار مي دارد كه از ما راضي شده، آيا چنين است؟» اعرابي گفت:« چنين است ». و همان جمله تشكرآميز را كه در خلوت گفته بود، تكرار كرد. اصحاب و ياران رسول خدا خنديدند. در اين هنگام رسول خدا رو به جمعيت كرد و فرمود:« مثل من و اين گونه افراد، مثل همان مردي است كه شترش رميده بود و فرار مي كرد. مردم به خيال اين كه به صاحب شتر كمك مي كنند فرياد برآوردند و به دنبال شتر دويدند. آن شتر بيشتر رم كرد و فرار كرد. صاحب شتر مردم را بانگ زد و گفت: خواهش مي كنم كسي به شتر من كاري نداشته باشد، من خود بهتر مي دانم كه از چه راه شتر خويش را رام كنم. همين كه مردم را از تعقيب بازداشت، رفت و يك مشت علف برداشت و آرام آرام از جلوي شتر بيرون آمد، بدون اين كه نعره اي بزند و فريادي بكشد و بدود، تدريجاً در حالي كه علف را نشان مي داد، جلو آمد. بعد با كمال سهولت مهار شتر خويش را در دست گرفت و روان شد. اگر ديروز من شما را آزاد گذاشته بودم، حتماً اين اعرابي بدبخت به دست شما كشته شده بود و در چه حال بدي كشته شده بود، در حال كفر و بت پرستي، ولي مانع دخالت شما شدم و خودم با نرمي و ملايمت او را رام كردم.»

گفت و گو
همكاري هاي علمي- آموزشي ايران
و جمهوري آذربايجان گسترش مي يابد
005550.jpg
عباس علي حسن اف، سفير جمهوري آذربايجان در تهران در گفت وگو با خبرنگاران اعلام كرد: همكاري هاي علمي- آموزشي ايران و جمهوري آذربايجان با تشكيل كارگروه هاي گوناگون بين دو كشور و امضاي تفاهم نامه هاي مشترك، گسترش مي يابد.
وي كه در گفت وگوي مطبوعاتي با رسانه هاي گروهي و خبرگزاري هاي ايران و به مناسبت سالگرد استقلال جمهوري آذربايجان سخن مي گفت، در پاسخ به سئوال خبرنگار همشهري افزود: پس از سفر ميصير مردانف، وزير تحصيل و علوم جمهوري آذربايجان و هيأت همراه به ايران و ديدارهايي كه با مسئولان جمهوري اسلامي ايران ازجمله داودي _ معاون اول رئيس جمهور، دكتر زاهدي _ وزير علوم، فرشيدي _ وزير آموزش و پرورش و رؤساي دانشگاه هاي تهران و صنعتي شريف به عمل آمد، ايران و جمهوري آذربايجان توافق كردند براي شناخت مدارك دانشگاهي دو كشور و نيز مدارك حوزوي ايران در آذربايجان، اسناد لازم و توافق نامه هاي مشترك تهيه شود. همچنين قرار شد دانشمندان تاريخ دو كشور، طي جلسه هايي كه با يكديگر برگزار مي كنند، درمورد اصلاح برخي خطاهايي كه در كتاب هاي درسي آموزش و پرورش و دانشگاه هاي هر دو كشور راه يافته، گفت وگو و به راه حل مشترك برسند.
به گفته حسن اف، مبادله دانشجو با كميت و كيفيت بيشتر بين دو كشور، تبادل ارتباطات علمي و آكادميك بين استادان و دانشمندان ايران و آذربايجان و برگزاري سمينارها و نشست هاي مشترك و نيز تبادل اطلاعات بين دانشگاه شريف و آكادمي نفت آذربايجان، ازجمله محورهايي بود كه در اين سفر و ديدار مسئولان آموزشي دو كشور مورد توافق قرار گرفت.
وي در ارتباط با حوادث و تجمعات اخير در شهرهاي ترك نشين ايران كه پس از چاپ كاريكاتور اهانت آميز روزنامه ايران روي داد، گفت: با صراحت اعلام مي كنم جمهوري آذربايجان در امور داخلي ايران ازجمله حيات شخصي، اجتماعي و سياسي آذربايجاني هاي ايران دخالت نخواهد كرد. ما درست است كه با آذربايجاني هاي ايران، هم زبان هستيم، وي تمام مردم ايران را برادر و دوست خودمان مي دانيم و شايعه دخالت جمهوري آذربايجان در تجمعات اخير در شهرهاي ترك نشين ايران را تكذيب مي كنيم.
حسن اف، همچنين در ارتباط با پرسش خبرنگار ما مبني بر اين كه هفته هاي فرهنگي آذربايجان در ايران و ايران در آذربايجان كه پيش از اين قول برگزاري آن داده شده بود، چرا برگزار نمي شود، گفت: به رغم برگزاري سالانه بيش از بيست برنامه فرهنگي جداي از هم در ايران و آذربايجان، هنوز نتوانسته ايم هفته فرهنگي آذربايجان را در ايران برگزار كنيم، ولي هنوز اميدواريم.
وي با اشاره به امكانات و جاذبه هاي توريستي فراواني كه دو كشور دارند، گفت: هنوز نتوانسته ايم اين امكانات را به يكديگر معرفي كنيم.
به گفته حسن اف، اگر به عنوان نمونه امكانات آب درماني سرعين اردبيل به خوبي به جهانگردان آذربايجاني معرفي شود، آنها اين منطقه را به دلايل گوناگون به منطقه اي در اوكراين كه جزو اولويت هاي اول آذربايجاني ها براي سفرهاي آب درماني است، ترجيح خواهند داد.
حسن اف، با اشاره به ديدار الهام علي اف با جورج بوش، گفت: در اين ديدار، الهام علي اف بر داشتن حق هسته اي براي ايران تأكيد كرد و گفت: سرزمين هاي آذربايجان به هيچ عنوان براي مقاصد نظامي و مداخلت جويانه در اختيار آمريكا قرار نخواهد گرفت.
وي گفت: وزارت خارجه آذربايجان، در نخستين روز هاي طرح مسائل هسته اي ايران، با صدور بيانيه اي، به عنوان نخستين كشور جهان، از حق هسته اي ايران دفاع كرد.
سفير جمهوري آذربايجان در تهران، همچنين در اين نشست مطبوعاتي از روابط اقتصادي و سياسي ايران و جمهوري آذربايجان سخن گفت و افزود: روابط دو كشور، هيچ گاه تا حد امروز حسنه نبوده است. در چند ماه گذشته، رؤساي جمهور دو كشور، دو بار با هم ديدار داشته اند. رئيس جمهور ايران، يك بار در ماه دسامبر در مراسم افتتاحيه پروژه انتقال گاز ايران به نخجوان و يك بار نيز در پنجم ماه مه در اجلاس اكو در باكو با رئيس جمهور آذربايجان ديدار كرده و در چند ماه اخير تحركات شايسته اي را در روابط ايران _ آذربايجان شاهد بوده ايم.
در ابتداي اين نشست مطبوعاتي، عباسعلي
حسن اف،  از جمهوري خلق آذربايجان در سال هاي آغازين قرن بيستم به عنوان نخستين جمهوري دموكراتيك در شرق ياد كرد و تاريخچه اي از تحولات اين جمهوري را در دوران حكومت محمدامين رسول زاده، دوران شوروي سوسياليستي، سال هاي آغازين پس از فروپاشي، سال هاي جنگ با ارمنستان و اشغال بخش هايي از آذربايجان توسط اين كشور و نيز تحولات پس از ۱۵ ژوئن ۱۹۹۴ (روي كار آمدن حيدر علي اف) بيان كرد.

فرهنگ و آموزش
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
خارجي
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
راهنما
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |   فرهنگ و آموزش   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   راهنما   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |