چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۵
گفت وگو با منصور برزگر، مدير تيم هاي كشتي آزاد ايران
آن زمين هاي خاكي كشتي
000039.jpg
عكس:عليرضابني علي
مريم رضايي
* از بازي هاي محلي زمان كودكي و جواني خود بگوييد؟
- من در منطقه سلسبيل و آريانا بزرگ شده ام. محيط آن زمان بسيار باز بود و باغ هاي زيادي در محله ما وجود داشت. متاسفانه آن زمين ها اكنون وجود ندارد و جوانان ما از اين لحاظ در مضيقه اند.
از تفريحات آن زمان اين بود كه از درخت بالا برويم، توپ بزنيم، كشتي بگيريم و ورزش هاي بسياري به شكل دسته جمعي قابل اجرا بود، چون زمين وجود داشت و بچه هاي محل همه با هم بازي مي كردند.
در پاييز برگ هاي درختان را جمع مي كرديم و مثل تشك كشتي از آن استفاده مي كرديم، يعني به طور خلاصه بگويم از زمان خارج شدن از مدرسه تا غروب كه به خانه مي رفتيم و البته بايد قبل از تاريك شدن هوا در منزل مي بوديم، فضا براي بازي و ورزش به حد وفور و كافي وجود داشت. ما براي بازي واليبال فقط يك خط كشي داشتيم و دو تا تير چوبي كه در چاله مي گذاشتيم و من خودم تور آن را مي بافتم.
يك بازي هم داشتيم به نام شاه چاله كه با توپ انجام مي شد، توپ را مي انداختيم و اگر توپ در چاله من مي افتاد بايد ديگري كولي مي دادم و خلاصه بگويم كه همه اينها براي ما هم بازي، هم حركت و ورزش و هم تفريح بود. جوانان آن زمان واقعاً آرام و قرار نداشتند.
* وضعيت امروز محلات چگونه است؟
- متاسفانه اكنون با توسعه شهرسازي به ويژه در تهران هيچ فضاي حركتي لحاظ نشده است و وقتي جواز ساخت و ساز داده مي شود، به فضاهاي حركتي و تفريحي توجه نشده و نمي شود.
* آيا با ورزشگاه و باشگاه ها در شهر مي توان جبران آن همه فضاي حركتي سابق را كرد؟
- مردم امروز براي حركت و ورزش بايد مسافت زيادي طي كنند و هزينه كنند. بسياري از خانواده ها از ورزش عقب مانده اند و دقيق تر اينكه شايد وقت آن را هم ندارند. پدران امروز چند شغله اند، چقدر براي فرزندان خود مي توانند وقت بگذارند!
همه اين ها نشان مي دهد كه سيستم شهرسازي ما غلط بنا شده است. معني اين جمله ها اين است كه به ساختمان ها در اين شهر، همين طور طولي و ستوني اضافه مي شود و جمعيت متراكم تر مي شود.
كشش خيابان ها و كوچه هاي ما چقدر است. كوچه ها و خيابان هاي شهر ما در خدمت خودروهاي ماست.
به نظر من بايد واحدهاي مهندسي شهرداري ها در هر منطقه تهران الزام كنند كه سازندگان به صورت تجميع تعدادي از كاربري ها را براي ساخت اماكن حركتي و ورزشي و تفريحي اختصاص دهند. يعني هر كس كه خواهان ساخت و ساز است بايد در اين كار جمعي سهيم شود. با اين كار به كودكان و جوانان و در جمع انسان هاي شهر هم مي انديشيم.
در حقيقت با اين كار منطقه اي كه داراي محوطه ورزشي و زمين ورزشي است به اصلي ترين نياز ساكنان خود هم توجه كرده است.
معضل ديگر زندگي شهري امروزه اين است كه بچه ها بيشتر از هر چيز پاي كامپيوتر و تلويزيون هستند و تحرك در زندگي آنها كمترين نقش را دارد، حتي مدارس ما هم به اين قهقرا كشانده شده است. شايد به جرأت بايد بگويم كه ۸۰ درصد مدارس امروزي شهري محيط حركتي و بازي ندارند. اين موضوع به ويژه در مورد مدارس جديدتر كه در كنار ساختمان هاي مسكوني احداث شده است پررنگ تر است. همه اين مسائل به آينده جوانان كشوري كه هرم سني آن جوان است لطمات بسيار جدي وارد خواهد كرد.
* بحث را به دوران نوجواني و جواني شما برمي گردانم، ظاهراً شما به رشته واليبال در دوران نوجواني بيشتر توجه مي كرديد. بفرماييد كه چه شد به كشتي گرايش پيدا كرديد و فضاي ورزشي شما در آن دوران چگونه بود؟
- من در دوران كودكي علاوه بر فوتبال كه در همه محلات رونق داشت به واليبال هم علاقه زيادي داشتم و در منطقه سي متري جي هم در مدرسه و هم بعد از مدرسه در محل واليبال تيغي بازي مي كرديم. در حقيقت واليبال ورزش تفريحي من بود نه حرفه اي.
* رشته كشتي را از كجا شروع كرديد؟
- ابتدا از باشگاه البرز در چهارراه مرتضوي كشتي را شروع كردم. حدود يك سال در آن جا كار كردم و بعد به باشگاه ايزد فردوسي نزد منصور اينانلو رفتم.
* شما خيلي دير كشتي را شروع كرديد؟
- بله، چون امكانات نداشتم. بايد به سر كار مي رفتم و خرج خودم را درمي آوردم، اما در محل در زمين هاي خاكي خيلي كشتي مي گرفتم و مسابقات كشتي بين محله ها فراوان بود.
به هر حال در وزن ۵۷ كيلوگرم در سال ۱۳۴۳ در باشگاه البرز كشتي را شروع كردم در سال ۱۳۴۴ قهرمان سوم جوانان تهران شدم و بعد از آن به باشگاه ايزد فردوسي رفتم و از آنجا پله هاي ترقي را در كشتي طي كردم.
مقام هاي من در سال ۱۳۴۸ قهرمان كشوري مشهد، ۱۳۵۰ قهرمان كشوري اصفهان و در سال ۱۳۵۲ قهرمان كشوري مازندران بود. در سال ۱۳۵۰ هم به تيم ملي راه يافتم. همچنين در سال ۱۳۴۸ بود كه در جام تاتلاس به لهستان رفتم و در وزن ۷۰ كيلوگرمي اول شدم.
در سال ۱۹۷۱ به شكل رزرو به مسابقات جهاني رفتم و در ۱۹۷۲ به مسابقات المپيك مونيخ رفتم كه ايران مقامي نداشت.
000021.jpg
داته ژاپني يكي از سرسخت ترين حريفان منصور برزگر در رقابت هاي جهاني و المپيك بود. برزگر اين كشتي گير ژاپني را در مسابقات جهاني ۱۹۷۳ تهران شكست داد و مدال طلا گرفت، اما در بازي هاي المپيك ۱۹۷۶ مونترال با قبول شكست مقابل وي به مدال نقره قناعت كرد. او از محلات تهران به المپيك رسيد.
سال ۱۹۷۳ در مسابقات جهاني تهران در ۸ دوره كشتي، اول شدم. در سال ۱۹۷۴ تيم ما به بازي هاي جهاني نرفت و در سال ۱۹۷۵ در بازي هاي مينسك شوروي دوم شدم و در سال ۱۹۷۶ در المپيك مونترال و در ۱۹۷۷ دوبار دوم شدم . به طور كلي در مسابقات بين المللي اكثراً اول بودم.
بعد از پايان بازي ها بود كه تصميم گرفتم به زندگي شخصي خود بپردازم كه مرحوم حبيب الله بلور و دكتر توكل از من خواستند مربي گري تيم ملي را بر عهده بگيرم. بعد از من محبي بالا آمد و كشتي گير شايسته اي بود.
در جريان انقلاب اسلامي چند سال تيم ملي به بازي هاي بين المللي نرفت، اما در سال ۱۹۷۸ كه من مربي تيم ملي شدم ايران توانست بعد از ۵ سال ۴ مدال به دست آورد و مقام سوم جهان را از آن خود كند.
تا اينكه در سال ۱۹۸۳ مجدداً مربي تيم ملي شدم و به مسابقات مينسك شوروي رفتيم كه مسأله اسرائيل پيش آمد و به دليل اعتراض به كشور اسرائيل تيم را برگردانند.
در سال ۱۹۸۴ هم كه من مربي تيم بودم و بازي هاي لس آنجلس بود تيم ما نرفت.
در ۱۹۸۸ براي بازي هاي الميپك سئول به درخواست آقاي هاشمي طبا مربي شدم كه موضوع برگردان از فرودگاه اتفاق افتاد.
بعد در سال ۱۹۹۰ به ژاپن رفتيم و تيم ملي ايران با يك طلا و دو برنز دوم جهان شد.
در سال ۱۹۹۱ در بلغارستان با يك طلا و يك برنز تيم مان سوم شد و در سال ۱۹۹۲ به المپيك بارسلون رفتيم كه يك نقره و دو برنز گرفتيم و از نظر رتبه سوم جهان شديم، تا اينكه آقاي طالقاني آمدند و ۹ ماه من نبودم و آقاي غفوري فرد از من خواست مربي تيم ملي شوم و در آن سال تيم ما با ۲ طلا و ۲ نقره ششم جهان شد. سال بعد در تركيه با يك طلا، يك نقره و دو برنز تيم مان چهارم شد و بعد در آمريكا كه تيم مان جا افتاده بود و در آنجا بعد از ۲۲ سال دوم دنيا شديم كه رسول خادم طلا گرفت و عباس جديدي برنز گرفت.
در سال ۱۹۹۶ در آتلانتا در حالي كه بهترين تيم را داشتيم و بايد قهرمان مي شديم، اما متاسفانه به دليل مشكلات داخلي تيم مقام اصلي را نگرفتيم. تيم ما با يك طلا، يك نقره و يك برنز مقام سوم دنيا را به دست آورد.
در سال ۱۹۹۹ دو ماه مانده بود به مسابقات جهاني تركيه آقاي سيروس پور آمدند و ما وقت كمي داشتيم و تيم به دليل پراكندگي و تفرقه كه از سال ۱۹۹۶ شروع شده بود همچنان درگير بود.
تا اينكه آقاي اميرخادم آمدند و تيم را خوب جمع و جور كردند و سال بعد ايران سوم و بعد از آن اول جهان شد.
بعد از امير خادم، طالقاني آمد و تيم را به نيويورك برد و بعد براي المپيك آتن سه مدال به دست آورديم و من فقط توانستم ۸ ماهي دوام آورم تا اينكه آقاي طالقاني هم رفتند و آقاي يزداني خرم آمدند.
ايشان دوباره از من خواستند كه با آنها كار كنم و من بعد از جلسات زياد گفتم كه به شكل قديم نمي توانم كار كنم و پيشنهاد كردم كه مربي هاي جوان بيايند و رشد پيدا كنند و من فقط سرپرستي را بر عهده بگيرم.
در كشتي رسيدن به پايه هاي قهرماني جهان واقعاً مرحله حساس و دشواري است و برخي از قهرمانان ما به دنبال كار و سياست و تجارت رفته اند. با توجه به اينكه من بارها و بارها اعلام كردم كه توانش را ندارم، اما دوباره به ميدان آمده ام.
* آيا مربي تيم ملي را هم شما انتخاب مي كنيد؟
- بله. هم مربي تيم ملي و هم همه مربي ها را قرار است ما انتخاب كنيم، اما من قصد ندارم نظر شخصي خودم را اعمال كنم. البته هر چه تنش در تيم ملي كمتر باشد موفقيت بيشتر خواهد بود. لذا سعي دارم در يك جلسه اي كه همه مربيان باشند آنها را دعوت كنم و بيشتر نظرمان اين است كه فقط تيم ملي تهران نداشته باشيم وبتوانيم از اين كادر در شهرستان ها هم استفاده كنيم. با قولي كه آقاي يزداني خرم داده اند و حقوقي كه به مربيان داده مي شود، اميدوارم كار به خوبي جلو برود.
متاسفانه ما در زمان آقاي طالقاني خيلي از مربيان و پايگاه ها را از دست داديم. اين موضوع، به ويژه در اماكن دولتي جدي تر بود و تشك ها را بعد از ۲۰سال جمع كردند و هيچ كس نبود كه جلوي اين كارها را بگيرد و همه اينها به كشتي كشور لطمه زده است و من فكر مي كنم اين ضعف فدراسيون كشتي و سازمان تربيت بدني بوده است.
* نقش بازي هاي محلات در ورزش قهرماني كشور چه بوده است؟
- در گذشته محلات ما تعيين كننده و متعصب بودند. يك كوچه با كوچه بعدي لشكركشي داشت و باشگاه هاي محلي فعال بودند. در آن دوره ساير ورزش ها به اندازه كشتي، آنچنان مطرح نبود و كشتي از جايگاه خاصي در محلات، به ويژه در جنوب تهران برخوردار بود، اما اكنون باشگاه ها كفاف اين رشد جمعيت را نمي دهد. يك زماني مي گفتند باشگاه البرز خيلي بزرگ بوده، اما اكنون كه ببينيد مي گوييد خيلي كوچك و دخمه است! با توجه به رشد جمعيتي كه اتفاق افتاده، بايد فكر چاره كرد.
من يادم هست كه منزل ما انتهاي آريانا بود و ما بايد مي آمديم از سلسبيل رد مي شديم كه از آنجا به چهارراه خوش برسيم. يك بيابان بسيار بزرگ بود و آن وقت ها كه چراغ هم در خيابان ها نبود، از وحشت مي لرزيديم يا قلعه ارمني ها و محوطه هاي باغ هزارخاني كه امروز، همه به ساختمان تبديل شده است.
بايد بپرسيم آيا براي اين ميزان رشد جمعيت، باشگاه البرزها هم توسعه پيدا كرد؟ خب، جوانان در آن دوره، در رشته هايي كه مي توانستند عرض اندام كنند، باستاني يا كشتي بود. كنار هر باشگاه باستاني يك تشك كشتي هم بود.
اما الان نه تنها همه اينها را از دست داديم و توسعه نيافتند بلكه در ساخت وساز شهري هم به اين اماكن هرگز توجهي نمي شود.
در اوايل انقلاب من يادم هست كه اكثر خيابان ها در روزهاي تعطيل فوتبال بود، اما اكنون همه خيابان ها محل حركت يا پارك خودروها شده است.
يعني در حال حاضر ورزش محلات مفهومي ندارد و اين موضوع در همه رشته هاي ورزشي تسري يافته است.
* آيا مفهوم اين جملات، به ويژه در مورد رشته كشتي، اين است كه كشتي پشتوانه محلي خود را از دست داده است و كسي گرايشي به آن ندارد؟
- اين فقط مربوط به كشتي نمي شود. كشتي علاوه بر از دست دادن جايگاه هاي خود در محله ها، مورد هجوم ساير رشته هاي ديگر هم واقع شده و استعدادها را رشته هايي مثل فوتبال و كاراته و تكواندو مي برند.
* براي جذب جوانان به رشته كشتي با جايگاه خاص آن در محلات، به چه تدابيري بايد انديشيد؟
- شما هر ورزشي را كه مي خواهيد در سطح جامعه رشد بدهيد، بايد الگوسازي كنيد. اگر بتوانيم در صحنه هاي جهاني مقام هاي خوبي به دست آوريم، به طور طبيعي در داخل، تاثيرش را خواهد گذاشت.
به طور مثال در مازندران، كشتي بيشتر از همه جا شكل گرفته است. دليل آن اين است كه الگوسازي و قهرمان پروري بيشتر عمل كرده است.
معمولاً چهار پنجم بودجه ليگ ها وارد مازندران مي شود زيرا نفرات اعزامي آنها و تيم هاي آنجا مستعد است و لذا سرمايه ها به آنجا منتقل مي شود.
* در تهران وضعيت چگونه است؟
- در تهران ما تيم هاي محلي و جايگاه محلي نداريم و بچه ها تمايلي به كشتي ندارند.
* چگونه مي توان اين وضعيت را جبران كرد؟
- با ايجاد امكانات و توسعه اماكن ورزشي و ترويج آن، مي توان اين وضعيت را تغيير داد.
به طور مثال اكنون شهرداري منطقه ،۲ يكي از بهترين مراكز فرهنگي و ورزشي را كنار برق آلستوم احداث كرده است و مجتمع عظيمي است كه سالن هاي متعدد دارد.
البته در اين منطقه تمايل به كشتي كم است، اما اگر در اين منطقه يك مربي كشتي شاخص بيايد مي توان اين نويد را داد كه مردم تشويق شوند و تلاش فرزندان آنها بعد از ۵ _ ۶ سال با موفقيت به ثمر بنشيند.
لذا نبودن مربي هاي با جاذبه، مشكل مهمي در محلات محسوب مي شود و بايد بگويم كه اكنون تعدادي از مربيان قديمي هم هستند كه جاهاي خوبي را گرفتند و مونوپول خود كرده اند و وقتي با آنها در اين باره حرف بزنيد، مي گويند من ۳۰ سال است كه زحمت كشيده ام.
* چگونه مي توان ورزش محلات را احيا كرد؟
- شايد اگر طرح يزداني خرم اجرا شود، بتوان اميدوار شد كه موفق عمل كنيم. طرح ايشان اين است كه در مناطق ۲۲گانه تهران، پايگاه كشتي ايجاد شده و در اين مناطق، فدراسيون كشتي در تعامل با اين پايگاه ها وارد عمل شود و ايجاد رقابت كند و رقابت هاي تيمي برپا كند.
* تعريف پايگاه كشتي در اين طرح چيست؟
- اينكه ما بتوانيم از ۵ تا ۶ باشگاه موجود در هر منطقه، يك مركز درست كنيم و آنها را در قالب يك تيم، متشكل كنيم و تيم را با تيم هاي ساير مناطق به صورت رفت و برگشت به رقابت بگذاريم.
و آن وقت فقط نگوييم تيم تهران، بلكه بگوييم تيم ناحيه ۴ يا ۳ و يا... تهران.
به هر حال مسئولان بايد بيايند سرمايه گذاري در بخش ورزش را توسعه دهند و حمايت از ورزش را در رأس امور مديران قرار دهند.
* در يك جمله بفرماييد كه موفقيت ورزش محلات در گرو چيست؟
- حمايت مسئولان و پول. شهرداري ها با سازمان تربيت بدني و فدراسيون ها هماهنگ شوند و حركت ها را به سوي احياي ورزشي محلات سوق دهند و نه موضوع تجاري شدن ورزش.
* امروز در كدام مناطق تهران هنوز كشتي رونق دارد؟
- در شهرري، مركز و غرب تهران كشتي گيرهاي زيادي داريم. متاسفانه در شرق تهران كشتي، رونقي ندارد و مدت هاست كشتي آنها خوابيده است كه دليل آن، بي توجهي مربيان جوان تر بوده است. مربيان دلسوزي آنجا بوده اند كه يا مرده اند، يا بازنشسته شده اند و جوانان نتوانستند از اين فضا محافظت كنند.
000024.jpg
* آنچه كه شما اشاره فرموديد، بيشتر مربوط به بحث باشگاهي كشتي بود. در حوزه خودجوش محلي آن آيا مي توان حركتي را آغاز كرد؟
- متاسفانه شرايط محلي امروزي چنين امكاني را به ما نمي دهد. آن وقت ها مربي هايي وجود داشتند كه ۲۰ تا۳۰ بچه را جمع مي كردند و براي آنها برنامه و بازي مي گذاشتند؛ الان هم شايد باشند اما اجرايي نيست. بافت زندگي شهري و انساني، چنين اجازه اي را نداده است و بايد به فكر تغيير اين شرايط بود.
به نظر من براي يك كار جدي تر بايد از مدارس محلات شروع كنيم؛ كاري كه من در آمريكا و روسيه ديدم.
ما بايد امكان اينكه همه بچه هاي مدرسه ورزش كنند را فراهم كنيم تا معلمان ورزش، استعدادها را شناسايي كنند و مسابقات مدارس را ترتيب و رونق دهند و بايد به جاي تفكر به ورزش محلات، به ورزش مدارس پرداخت.
از مدارس كه شروع كنيم مي توان بهتر سازماندهي و برنامه ريزي كرد. مي توان در ساعت زنگ ورزش، آنها را به فضاهاي ورزشي منتقل كرد و ورزش را در مدارس زنده كرد.
* با موضوع زنگ مرده ورزش در مدارس چه بايد كرد؟
- اين معضل را  آموزش و پرورش بايد به عنوان يكي از مهمترين دروس حل كند و والدين هم بايد اين را از مسئولان مدارس درخواست كنند و علاقه نشان دهند. فرزندان ما فقط با نوشتن و خواندن، آينده روشني نخواهند داشت. ورزش و حركت است كه آنها را با سلامت و روحيه شادتر و درك بيشتر همراه مي كند.
رقابت هاي مدارس از دبستان، راهنمايي و دبيرستان بايد احيا شود و خيلي جدي تر به آن نگاه شود و از آنها شاخص ها و با استعدادها بالا آيند و از آنجا به دانشگاه ها و بعد به كل كشور قابل تسري و اجرا باشد.
جوانان ما درياي انرژي هستند و اگر جامعه نتواند انرژي را از آنها بگيرد، جوانان با خطرات بسياري رودررو خواهند بود.

نگاه امروز
محلات نقطه آغاز ورزش
ريشه يابي ورزش قهرماني نهايتاً به كجا ختم مي شود؟ اساس و بنيان ورزش نوين در ايران به سال ۱۳۱۳ برمي گردد. آغاز فعاليت پيشاهنگي و تلفيق ورزش و تربيت بدني در آموزش و پرورش، اما قبل از اين اتفاق در ايران، ورزش به شكل سنتي بسيار فعال بود. كشتي، وزنه برداري، بوكس و دووميداني در قالب هاي غيراستاندارد در محلات رواج داشت. نوع فعاليت در محلات به گونه اي بود كه بلافاصله پس از سازماندهي باشگاهها ورزشكاران محلات به باشگاهها منتقل شدند، حتي در زماني كه باشگاهها فعال شدند، تعصب نسبت به تيم محلي بيش از باشگاهها بود. براي رشته  هايي چون فوتبال، واليبال و دووميداني امكان فراهم بود، اما در كشتي بايد رنجها و دردهاي بسياري را متحمل مي شدي تا بتواني سالم و پرعلاقه آن را ادامه دهي. باشگاههاي كوچك هم جواب طرفداران اين رشته را نمي داد. امكانات اندك، تشك هاي برزنتي وصله دار، بوي عرق بدن و نبود امكانات ادامه راه را دشوار مي كرد، اما از آنجا كه قهرماني نيز يك نوع رياضت را مي طلبيد. قهرمانان بسياري از همين تشك هاي كوچك و كثيف روي سكوهاي قهرماني قرار گرفتند. امامعلي حبيبي از زمين هاي خاكي مازندران تا قهرماني جهان پيش رفت. موحد، توفيق، سروري، سلطاني، خجسته پور، زندي و... رنج بسيار بردند تا سكوهاي افتخار را به دست آورند. در محله غرب تهران از اين دست و جنس قهرمانان فراوان يافت مي شدند كه در سخت ترين شرايط در رشته خود به فعاليت پرداختند تا نهايت به آرزوهاي خود دست پيدا كنند. در منطقه  هاشمي و آرياناي سابق با هزاران قهرمان در رشته هاي مختلف روبه رو مي شوي. منصور برزگر بزرگ كشتي ايران يكي از شيفتگان و رياضت كشان راه ورزش بود. ابتدا با واليبال آغاز كرد و در اين رشته تا مرز قهرماني و تيم ملي پيش رفت. در نزديكي هاي پادگان جي صبح هاي جمعه با حضور برزگر اين منطقه حال و هواي ديگري داشت. برزگر در كنار واليبال كشتي هم مي گرفت. باشگاه البرز در چهارراه مرتضوي بزرگان زيادي را پرورش داده است. او سپس به ايزد فردوسي پيوست و از آنجا به تيم ملي راه يافت و قهرمان جهان شد. امروز برزگر سپيدموي كشتي يك استاد آموخته به تمام معناست. خاطرات او از ورزش محلات خواندني است.
منصور برزگر براي مصاحبه به دفتر روزنامه آمد و براي رسيدن به روزنامه و پيدا كردن جاي پارك خودرو خيلي سختي كشيده بود و حتي گفت كه داشتم منصرف مي شدم كه برگردم.
در صحبت هايش خيلي تاكيد مي كرد كه نوبت جوان ترهاست و راه را بايد براي جوان ترها هموار كرد. مي گفت در كشتي حرفه اي، حرفه اي ها بايد از خيلي چيزها چشم پوشي كنند و نبايد كشتي را فداي كار در تجارت يا سياست كرد.
مي گفت با وجود خستگي و كار زياد در سالهاي گذشته، دوباره به ميدان آمده اما اين بار مي خواهد نه در نقش مربي بلكه در نقش سازماندهي همه مربيان از مربي تيم ملي گرفته با بقيه مربي ها كار را پيش ببرد. مي گفت قصد دارد در يك جلسه از همه مربيان دعوت كند و نقش مربيگري را در همه سطوح توسعه بدهد و فقط بحث مربي تيم ملي تهران و... نباشد.
منصور برزگر درباره كشتي در زمينهاي خاكي قديم و كشتي روي برگهاي خشك پاييز به عنوان تشك خيلي چيزها گفت و از يك طرح جان دار تحت عنوان پايگاههاي كشتي محلات اسم برد كه قرار است كشتي را در همه مناطق تهران توسعه دهد.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |