گفت وگو با محمود شاهرخي
هيچ خواهنده از اين در نرود بي مقصود
|
|
آراسته گنجي پور
«تجلي جلال و جمال» عنوان كتابي است تأليف محمود شاهرخي(جذبه) كه به تازگي توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. اين مجموعه وجوه شخصيتي امام حسين عليه السلام را با زباني شيرين و دلنشين، همراه با اشعاري از نويسنده بيان مي دارد.
محمود شاهرخي در سال ۱۳۰۶ در شهر بم متولد شد، پس از دوره دبيرستان تحصيلات حوزوي را ادامه داد. بعدها با سيد محمد مجذوب ،عارف رباني ديدار كرد و شيفته صفا و معنويت آن پير شد. پس از اين ديدار براي ادامه تحصيل به مدرسه خانه يزد رفت و تخلص «جذبه» را انتخاب كرد. سپس به نجف رفت و در مدرسه كبراي آخوند خراساني به ادامه تحصيل پرداخت، اما در اثر بيماري به ايران بازگشت و از اين زمان از كسوت روحانيت بيرون آمد. پس از پيروزي انقلاب در صدا و سيما مشغول به فعاليت شد و... از ايشان آثار متعددي از نظم و نثر چاپ و منتشر شده است، از جمله: مجموعه «در غبار كاروان» ، «خلوتگاه عشق» ، «نسيم وصل» ، «ز اشك پرس حكايت» ، «مجموعه ادبيات معاصر» و...
* جناب آقاي شاهرخي بفرماييد چگونه تصميم گرفتيد تجلي جلال و جمال را بنويسيد؟
- نهضت قيام امام حسين(ع) در طول تاريخ بشر تا هم اكنون و بعد از اين، از نظر جامعيت و از اين نظر كه كار او صرفاً براي خدا بوده، بي مانند است. ايشان از چنان مرتبت و منزلتي برخوردارند كه هيچ سخنور و هنرمندي قادر نيست بتواند معاني و مضامين متعالي شخصيت شان را در لفظ و عبارت بگنجاند، و به قول مولانا:
گر بريزي بحر را در كوزه اي
چند گنجد قسمت يك روزه اي
در طول تاريخ كساني بوده اند كه براي رسيدن به يك هدف و در راه يك آرمان، قيام كرده اند، اما خصوصياتي كه ما در قيام امام حسين(ع) مي بينيم، در هيچ كدام از اين نهضت ها و هيچ جاي تاريخ ديده نمي شود. علاوه بر اين اصحاب، امام بزرگوار نيز از هر جهت متفاوت بوده و هر كدام گنجينه اي هستند براي نسل هاي بعد. همين خصائص باعث شده كه بي بضاعتي چون من و حتي سخنوراني كه در ستيغ سخن قرار دارند، از بيان فضائل آن حضرت اظهار عجز كنند، ولي در هر صورت به قول عطار:
عقلم هزار بار به روزي كند خموش
عشقم خموش مي نكند يك نفس مرا
اگر عقل حكم كند كه در حد تو نيست راجع به او صحبت كني ولي عشقي كه در وجود آدم هست سبب مي شود كه به اندازه بضاعت اظهار اراده كند. همين مسئله باعث شد تا از عظمت سيمرغ كوه قاف عشق و آينه تجلي جمال مطلق سطري چند رقم زنم. با اين حال مجموعه به پيشنهاد مسجد بلال صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، در مدت كوتاهي جمع آوري شد، بعد آن را به حوزه هنري دادم و انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رساند كه اميدوارم مورد قبول حق واقع شود و ذخيره اي باشد براي آخرت.
* اگر امكان دارد كلياتي در مورد كتاب بفرماييد؟
- كتاب از دوازده فصل تشكيل شده كه عبارتند از: «وصف رخساره خورشيد» ، «وراي حد تقرير است» ، «فيض حضور» ، «كوكب هدايت» ، «تو خود چه آيتي» ، «آينه جلال» ، «كيمياي مراد» ، «با شاهد مقصود» ، «سفينه نجات» ، «بر آستان جانان» ، «ترك مراد» و «اين شرح بي نهايت» كه در هر كدام از اين سرفصل ها سعي شده به يكي از وجوه شخصيتي اين امام بزرگوار پرداخته شود. هر چند مي دانم اين اقيانوس آن قدر بزرگ است كه كس ره به كرانه آن نبرد و توصيف جلوه رخ او از عهده چون مني بر نيايد، اما الحق كه «هيچ خواهنده از اين در نرود بي مقصود» و او عنايت مي كند و لطفش عام است:
خيال حوصله بحر مي پزد هيهأت
چه هاست در سر اين قطره محال انديش
* آقاي شاهرخي، در «وراي حد تقرير» و «فيض حضور» بيشتر به چه مسائلي پرداخته ايد؟
- اين فصل مربوط به بحث توحيد است و آن اين كه ذات باريتعالي حتي براي پيامبر كه عقل كل است ناشناخته است و ايشان خود مي فرمايد: ما عرفناك حق معرفتك، تا چه رسد به ديگران. از اين رو هر گاه كوته نظران دچار حيران وسرگرداني مي شوند و چون آن عظمت را برنمي تابند، طريق انكار مي گيرند و اينجاست كه برگزيدگان حق و از جمله امام حسين(ع) در مواضع مختلف به بيان توحيد و تحذير حيرت زدگان مي پردازند:
گر كسي وصف او ز من پرسد
بي دل از بي نشان چه گويد باز
عاشقان كشتگان معشوقند
بر نيايد ز كشتگان آواز
و در فيض حضور ابتدا اشاره اي داشته ام به «طريق عرفان» و اين كه شناسايي آفريدگار يگانه را دو شيوه است: يكي استدلال و ديگري كشف و شهود. كه طريق دوم طريق ارباب معرفت و اوليا و انسان كامل است و حسين عليه السلام كه منبع معرفت است و عاشق و دلداده ذات حق. ايشان در دعاي عرفه كه سرشار از معارف و حقايق است طريق ايصال به قرب حق را با والاترين بيان تبيين كرده است: كور باد چشمي كه تو را بر خويشتن مراقب نبيند و زيانمند باد تجارت بنده اي كه دوستي و عشق تو سرمايه او نباشد. معبودا فرمان داده اي كه به آثار صنع تو رجوع كنند، اما تو مرا با تجلي نور خود به سوي خويش بخوان تا با راهنمايي و بينش دل و بصيرت به پيشگاه تو بشتابم...
* در «آيينه جلال» كه بر روي كتاب نيز عنوان آن نقش بسته چه چيزي را مد نظر داشته ايد؟
در اين قسمت سعي كرده ام به شجاعت ايشان بپردازم:
تو خود چه لعبتي اي شهسوار شيرين كار
كه توسني چون فلك رام تازيانه تست
شجاعت و دليري فضيلتي است كه خداوند به اقتضاي مشيت خود به برخي از افراد عطا مي كند، اما شجاعتي ممدوح و پسنديده است كه با كرامت و سماحت و بزرگواري همراه و همگام باشد، زيرا چه بسيار افرادي كه از نظر جسمي شجاع، اما از فضائل انساني عاري هستند. مثال روشن شجاعت ممدوح امام موحدان علي(ع) است و ماجراي آن پهلوان عرب و خدو انداختن او به سوي امام كه مولوي اين ماجرا را به خوبي به تصوير كشيده است و حسين كه مظهر تمام نماي خصائل علوي بود در شجاعت چون پدر دلير و صف شكن و در بزرگواري بسان او بي مانند بود. چنانچه هرگز در تمام عمر از سر هوي بر كسي خشم نگرفت و احدي را با دست و زبان نيازرد. واقعه عاشورا آينه تمام نماي اين گفته است و در روايت است كه روزي در حضور ابن زياد تني چند گفتند اي امير به اندازه زماني كه يك شتر آب بخورد، كار حسين را به پايان رسانديم، حضرت زينب(ع) در پاسخ گفت: خاك بر دهانتان كه او چون شير بر شما مي تاخت و شما پليدان از بيم تيغ او قرار را بر فرار ترجيح مي داديد.
* آقاي شاهرخي ،اشعار متن كتاب از خودتان است يا از شاعران ديگر نيز شعري آورده ايد؟
- اشعار داخل متن اكثراً از خودم است كه از مجموعه خلوتگاه عشق انتخاب شده است؛ اما از شاعران ديگري چون مولانا، باباطاهر و به ويژه عمان ساماني نيز اشعاري در كتاب آمده است.
* به طور كلي در نگارش كتاب چه جنبه هايي از شخصيت حضرت مد نظرتان بوده است؟
- سعي كرده ام به مسائلي از قبيل هدايت و رهبري امام، بخشش و بزرگواري ايشان، مقوله امر به معروف و نهي از منكر، بحث ارتباط انسان با خدا (دوري انسان از اصل خود و نماز كه جلوه اين نياز است و اشاره به ارتباط آن حضرت با خداوند و نماز ايشان در صحراي كربلا)، رضاي حق(كه افضل مقامات است و آن ترك مراد خويش است كه در طريقت عرفا رضا آخرين مقام است و امام حسين مظهر تمام نماي اين مقام است) و.... بپردازم.
* فكر نمي كنيد جاي آن دارد به اين مباحث بيشتر پرداخته شود؟
- بله. اما همان طور كه عرض كردم اين مطالب با نهايت اختصار انتخاب شده و اگر عمري بود و توفيق الهي دستگير، در نظر دارم آن را بسط و گسترش دهم.
* آقاي شاهرخي اگر امكان دارد اشاره اي به آثار قبلي تان بفرماييد.
- مجموعه اي تحت عنوان «درسي كه از قرآن آموختم» كه قبل از انقلاب به چاپ رسيده، مجموعه «در غبار كاروان» (انتشارات كيهان)، «خلوتگاه عشق» (انتشارات سروش)، «نسيم وصل» (انتشارات الهدي)، «امام علي روح بي نهايت» (نشر همراه)، «ز اشك پرس حكايت» (نشر همراه)، «نماز نجواي عاشق» ، ترجمه «مشارق الانوار» از عربي به فارسي با مقدمه اي از سلمان هراتي، «گزيده ادبيات معاصر» ، «سيماي محمد(ص) در ادب پارسي» ، «سوگندنامه امام» (انتشارات سروش) و هشت كتاب كه با همكاري آقاي مشفق كاشاني توسط انتشارات اسوه منتشر شده كه عبارتند از:
«آينه عصمت» راجع به زندگي حضرت زهرا(س)، «آينه آفتاب» درباره امام علي(ع)، «آينه بردباري» در خصوص زندگي امام حسن(ع)، «حماسه عاشورا» پرداختي به واقعه عاشورا و زندگي امام حسين(ع)، «آينه صبر» درباره حضرت زينب(س)، «آينه ايثار» راجع به حضرت ابوالفضل، «آينه رجاء» در مورد زندگي و فعاليت هاي سياسي امام رضا(ع) و «آينه عفت» كه به زندگي حضرت معصومه(س) مي پردازد.
* منابعي كه بيشترين استفاده را از آنها در نوشتن كتاب برده ايد، بفرماييد.
- يكي از منابعي كه بيشترين بهره را از آن برده ام مجموعه اي است از سخنان امام حسين(ع) كه توسط «مهدي سهيلي» جمع آوري شده است، علاوه بر اين از سفينه البحار، دعاي عرفه و متون ديگري كه در دسترس بودند، استفاده كرده ام.
* در حال حاضر آثاري در دست تأليف يا انتشار داريد؟
- بله. كتاب «بر آستان نياز» كه به تازگي توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده، همچنين كتاب ديگري با عنوان «شميمي بر گلزار معرفت» كه در دست چاپ است و آميزه اي است از نظم و نثر، «ترجيحات توحيدي» راجع به دوازده تن از بزرگان اهل معرفت در توحيد است كه قسمت آخر آن مربوط به حضرت امام خميني(ره) مي باشد و «آخرين يادگار بر صحيفه روزگار» شعرهايي است كه تا حالا چاپ نشده و در اين مجموعه جمع آوري شده است.
|