شنبه ۳ تير ۱۳۸۵
گزارشي از همايش بزرگداشت اوژن يونسكو در دانشگاه تهران
آواز خوان طاس
000639.jpg
حبيب الله شهبازي
همايش دوروزه تئاترشناسي «اوژن يونسكو» نمايشنامه نويس پرآوازه فرانسوي چندي پيش در تالار شهيد آويني دانشكده هنرهاي زيباي پرديس دانشگاه تهران برگزار شد.
در آغاز اين همايش فيلمي از زندگي و آثار اين نمايشنامه نويس معاصر با ترجمه و توضيحات پروفسور احمد كاميابي مسك به نمايش درآمد. در اين فيلم گوشه هايي از آثار يونسكو مانند درس، شاه مي ميرد، كرگدن ، صندلي ها، آواز خوان طاس و... به نمايش درآمد و آنگاه با طرح ديدگاه هاي يونسكو صاحب نظران به نقد و بررسي آثارش پرداختند.
***
«اوژن يونسكو» به عنوان يك نويسنده آوانگارد، سعي دارد تا از ميان روياها، اضطرابها و اميال مبهم خود، تصوير واقعي دنيا را منعكس كند.
احمد كاميابي مسك، با بحث درباره  نقد نمايشنامه هاي اوژن يونسكو گفت: نمايشنامه هاي اوژن يونسكو با قواعد ارسطويي و عادات رايج در جهان آن روز توافقي نداشت و به همين دليل او اسم تئاترش را «نا تئاتر» گذاشته است كه خصوصيات تئاتر كلاسيك را ندارد ولي به هيچ وجه تئاتر يونسكويي، پوچ و يا ابزورد نيست ، بلكه او خود ضد جريان پوچي، يأس و نااميدي است.
وي سپس به تئاتر آوانگارد و شكل گيري آن اشاره كرد و گفت: تئاتر آوانگارد از سال ۱۹۵۰ و با تعديل فرضيه ها و نوشته هاي ژاري و... شكل مي گيرد و ساختارهاي تئاتر كلاسيك را در هم مي شكند و افرادي چون بكت، ژنه و يونسكو از پيروان اين تئاتر هستند كه در ميان آنها بيش از همه يونسكو به آوانگارد بودن خود اعتراف مي كند.
وي كه در همايش اوژن يونسكو سخن مي  گفت، افزود: در اين ميان عنوانهاي متعددي چون تئاتر سوررئاليست، تئاتر ناب، نو، نوتئاتر، فراتئاتر، پوچ و ابزورد هم به يونسكو و نمايشنامه هاي او نسبت داده شد. كاميابي در ادامه به خصوصيت نويسندگان آوانگارد اشاره كرد و گفت: اين نويسندگان غالبا تربيت شده دانشگاه هاي خارجي بودند و همگي در فرانسه پناهنده شده بودند و به همين دليل به زبان فرانسه و نه زبان مادري شان مي نوشتند و به نوعي تحت تاثير تفكرات آنتون آرتو و آنودژاري بودند.
وي ادامه داد: نويسندگان آوانگارد درميان موضوعات و به كارگيري زبان از شهامت زيادي برخوردار بودند و چون تابع فرهنگستان فرانسه نبودند، هيچ كس نمي توانست بر آنها سخت بگيرد، اما اين نويسندگان از طرفي اهل تجمل گرايي و زندگي لوكس نبودند و كمتر به مسائل مادي توجه داشتند و بيشتر نسبت به مسائل انساني و اجتماعي متعهد بودند.
اين مدرس تئاتر وجود ساختار منظم و منسجم را از ديگر ويژگي هاي اين نمايشنامه نويسان دانست و گفت: نبوغ اين افراد در نگاه تيزشان بود، زيرا كه نوشتن براي آنها تنها راه زندگي كردن بود.
مترجم نمايشنامه «شاه مي ميرد» در ادامه اين نشست درباره ويژگي هاي تئاتر آوانگارد گفت: در اكثر نمايشنامه هاي آوانگارد وحدتهاي چهارگانه تئاتر كلاسيك به طور كامل رعايت نمي شود و موضوع نمايشنامه ها از درگيري هاي عاطفي به درگيري هاي اجتماعي، سياسي، دروني و شخصي نويسندگان از مسائل هستي بدل مي شود.
كاميابي خاطرنشان كرد: گفتگوهاي اين افراد كوتاه و دور از زبان ادبي است و بر عكس شرح صحنه ها زياد و كنش بيشتر از گفتار است، زيرا كه اين نويسندگان با وجود تسلط كافي بر زبان و ادبيات فرانسه نمي توانستند و نمي خواستند كه به اندازه يك اديب كلاسيك از زبان فرانسه استفاده كنند.
وي ديگر ويژگي تئاتر آوانگارد را تاكيد بر نورپردازي دانست و افزود: با توجه به پيشرفت هاي فني  نور، نورپردازي يكي از عناصر مهم صحنه شد و نويسندگان آوانگارد براي اجراي دقيق نمايشنامه هايشان در بسياري از موارد چندين نوع ميزانسن را پيشنهاد داده اند، حتي در مورد لباس و نوع بازي نيز نظراتي را مطرح كرده اند، زيرا كه آنها اشراف كامل بر كاربرد دكور، نور و... داشته اند.
وي همچنين درباره مضمون نمايشنامه هاي يونسكو و هم عصرانش گفت: شخصيتهاي نمايشي اين افراد، آدمهاي مشخصي نيستند و اغلب گذشته اي ندارند بلكه آنها آدمهاي ساده و طبيعي هستند كه انتقادهاي اجتماعي را مطرح مي كنند و المان و نماد در توضيح آنها نقش عمده اي دارد.
كاميابي با تاكيد بر اين نكته كه بدون شناخت زندگي نويسندگان آوانگارد، تحليل و درك نمايشنامه هاي آنها، سخت است، گفت: بسياري از منتقدان به دليل عدم شناخت زندگي يونسكو بر كارهاي او مي تازند و لقب پوچ گرا را به او مي دهند، در صورتي كه اثر يونسكو يك جهان زنده است كه سعي در باوراندن واقعيت زندگي به تماشاگران خود دارد.
000636.jpg
تئاتر دلهره و اضطراب
قطب الدين صادقي گفت: «اوژن يونسكو» از مسائلي صحبت مي كند كه ما آنها را به بخش تاريك ذهنمان سپرده ايم و خيلي كمتر از آنها صحبت مي كنيم، در حالي كه او سعي دارد تا انگاره هاي ما را مثلاً با مرگ از زاويه جديدي خلق كند.
در دومين روز از همايش تئاترشناسي اوژن يونسكو اين مدرس و كارگردان تئاتر با اشاره به مبحث «استهزاء در آثار يونسكو» گفت: با خاتمه جنگ جهاني دوم، آخرين پايه هاي خوش بيني بشر براي دست يافتن به سعادت فرو ريخت و انساني كه از ريشه هاي متافيزيكي قطع شده بود و كاملاً سرگردان بود، در اين ميان باقي ماند.
وي ادامه داد: اين تعليق و بي ريشگي و سرشكستگي، باعث ايجاد واكنش هاي جدي در تئاتر شد و نهايتاً منجر به پيدايش نويسندگاني هم صنف يونسكو شد كه به نوعي به عنوان پديد آورنده تئاتر ابزورد و آوانگارد ناميده مي شوند.
صادقي در ادامه اين ريشه يابي تاريخي، به يونسكو و تمايل او به نمايشنامه نويسي اشاره كرد و افزود: اوژن يونسكو با وجود تمام بي علاقگي كه به تئاتر داشت، از سن ۳۸ سالگي شروع به نوشتن كرد، هرچند كه او اهل تخيل، رمان، شعر و سينما بود ولي از ابتدا علاقه خاصي به تئاتر نداشت، تا زماني كه كتاب يادداشتي بر كتاب «دستور زبان» را نوشت و به دنبالش تئاتر را ادامه داد.
وي اضافه كرد: برخلاف بكت كه در سال ۱۹۵۴ با اوج وارد تئاتر شد و همه جهان را معطوف خود كرد، يونسكو با جزر و مد آمد زيرا كه او تناسب و توازن را خيلي كم مي شناخت و بيشتر تسليم رويا بود.
كارگردان «عادل ها» در توضيح اين مطلب گفت: صحنه هاي رويايي نمايشنامه هاي يونسكو كمتر واقعي و واقعيت هايش، كاملاً رويايي است و نهايتاً نشانه هايي كاملاً شخصي و غيرواقعي در آثار او ديده مي شود كه ادامه موجي است كه دنباله دهنده رمانتيسم معناگونه است.
وي ادامه داد: ايهام و نو گفتن، پاره اساسي ابداعات نويسندگان هم سنخ يونسكو است، هرچند كه در مورد يونسكو مي توان اشاره به مسائلي داشت كه او به عنوان يك نمايشنامه نويس از آنها صحبت مي كند، در حالي كه ما به عنوان بشر امروزي اين موضوعات را خيلي كمتر پذيرفته ايم و آنها را در بخش تاريك ذهنمان رها كرده ايم، در حالي كه يونسكو با مرگ و مسخ، اين اتفاقات را از زاويه جديدي خلق مي كند.
صادقي همچنين بر موضوع رويا و دلهره در آثار يونسكو اشاره كرد و گفت: يونسكو تربيت مذهبي بسيار سختي را داشته و به همين دليل هيچ گاه فكر مرگ او را رها نمي كرد و ترس از خدا همراه با اوست. دلشوره و دلهره موجود در آثارش نيز از همين تربيت ناشي مي شود.
وي اضافه كرد:  در آثار يونسكو يك جريان قوي تر از پرسوناژ ها وجود دارد كه پس زمينه اي است كه نيرومندتر از كاراكترهاي اصلي نمايش عمل مي كند، به همين دليل هم تئاتر او تئاتر روابط نيست و تئاتر دلهره است.
صادقي معتقد است: يونسكو از رئاليست مي برد و از طريق عنصر رويا و جهاني كه ساخته است، تئاتر روابط را فرو مي ريزد، از سوي ديگر دوران كودكي براي او اوج زيبايي بهشت است كه بعدها مقاومت آدمهاي نمايش هايش را در برابر شرايط وصل مي كند.
وي به شخصيت «برانژه» در نمايشنامه «كرگدن ها» اشاره كرد و گفت: «برانژه» تنها شخصيتي است كه تن به كرگدن شدن نمي دهد،  زيرا كه او در برابر اين واقعه مقاومت مي كند و نمي خواهد با واقعيت روبه رو شود. در واقع او در يك رويا غوطه مي خورد كه بخش اصلي شخصيت خود يونسكو است.
اين مدرس تئاتر زيباترين عنصر نمايشنامه هاي يونسكو را پشت ديالوگها و روابط دانست و گفت: همه قهرمانهاي نمايشهاي يونسكو به صورت مستقيم و غيرمستقيم يك رابطه و يك پشت رابطه و همچنين يك ديالوگ و پشت ديالوگ دارند كه زيبايي اصلي آثار يونسكو را حاصل مي كند.
وي ادامه داد:  آنچه در سطح نمايشنامه هاي يونسكو اتفاق مي افتد چيز متفاوت و خاصي نيست، بلكه پرسش قهرمانان او از هستي با روح مذهبي كه دارند، اهميت واقعي پيدا مي كند.
وي تصريح كرد: يونسكو نسبت به تمام مردم جهان دغدغه وتعهد فلسفي دارد كه تمام تعهدات سياسي روز را زير سوال مي برد و به همين دليل او انتخاب سياسي نمي كند و به بحث نينديشيدن انسانها مي پردازد و اين فاجعه را مورد بررسي قرار مي دهد.
كارگردان «سرود مترسك پرتقالي» متذكر شد: در نمايشنامه هاي يونسكو روابط غلط است، زبان ناكافي است و مكالمات كاملاً در سطح است كه نهايتاً اين ارتباط توليد وحشت مي كند. در واقع آدمهاي نمايشنامه هاي يونسكو ،  همگي در آرزوي ارتباط هستند، اما بلد نيستند كه اين ارتباط را برقرار كنند و اين رويه به نوعي ريشه در تفكر بورژوايي نيز دارد.
وي ادامه داد: تنهايي، نوميدي، ابتذال، ارتباط ناپذيري و... از جمله ويژگي هاي اصلي نمايشنامه هاي يونسكو است و برگرفته از همان فرهنگ بورژوايي است. ريشه آن نيز در جنگ جهاني دوم است كه ضعف دروني قهرمانان را نشان مي دهد و شكست نازيسم و فاشيسم از اصلي ترين مصداقهاي آن است كه هيچ راهكار اجتماعي را به دنبال خود ندارند.
وي اضافه كرد: آثار يونسكو جهان ضرب المثل است و جملات پيش ساخته،  تيك هاي زباني، اصطلاحات خاص و... نشانگر اين مسئله است.
وي به ديگر ويژگي هاي آثار اين نويسنده اشاره كرد و گفت: در تئاتر يونسكو،  قهرمانان و موضوعات مبهم و اسرارآميز هستند،  پس وحدت تماشاگران با قهرمانان خيلي كم است و به دنبال آن ريتم اثر كمدي مي شود و پارادوكس اين تراژدي كمدي است كه جهان در هم و برهم و مطلقاً آشفته اطراف را نشان مي دهد.
صادقي در پايان خاطرنشان كرد: در آثار يونسكو حتي كاراكترهاي منفي هم مقال شناخت نيستند، پس هر چيز مضحك به نظر مي رسد، پس تماشاگر در برابر دنيايي قرار مي گيرد كه ترسها و طغيانهاي خود را در آن مي بيند و تا آنجا پيش مي رود كه روابط علت و معلولي به هم مي ريزد و هيچ چيز قابل جدي گرفتن نيست.

سايه روشن هنر
نمايشنامه خوب زمان نمي شناسد
000633.jpg
يك نمايشنامه خوب و جامع بايد بتواند در زمان هاي مختلف اجرا شود.نمايش «از خاك تا افلاك» ، هم درباره وقايع ۴۰ سال بعد از جنگ است و به عقيده من مي تواند براي تماشاگر امروز جذاب باشد.
مهدي متوسلي، نويسنده «از خاك تا افلاك» ، گفت: متن اين نمايش را من در سال ۷۴ نوشتم و با حمايت موسسه فرهنگي فدك و كارگرداني حسين مسافر آستانه در همان سال اجرا شد. اما چون موضوع اين نمايش درباره دفاع مقدس و موضوعي عام است، تصميم گرفتيم دوباره آن را اجرا كنيم.مدير موسسه فرهنگي فدك همچنين افزود: موسسه فدك امسال تنها مجري از خاك تا افلاك است و اين نمايش اين بار با حمايت بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس روي صحنه مي رود.
داستان اين نمايش درباره وقايع ۴۰ سال بعد از جنگ است، بنابراين مي تواند براي تماشاگر امروز جذاب باشد.يك نمايشنامه خوب و جامع بايد بتواند در زمان هاي مختلف اجرا شود و اين نمايش نيز برگرفته از نيازهاي امروز جامعه است.
وي همچنين با مقايسه دو اجراي سال ۷۴ به كارگرداني مسافر آستانه و اجراي امسال به كارگرداني محمود فرهنگ خاطرنشان كرد: اجراي از خاك تا افلاك به كارگرداني مسافر آستانه در زمان خود موفق بود و با استقبال خوبي هم مواجه شد.اجراي امسال به كارگرداني محمود فرهنگ نيز براي الان مناسب است و به نظر من موفق هم بوده است.با آنكه مضمون، طرح و صحنه دقيقا شبيه همان اجراست، اما از نظر شيوه اجرايي كار كاملا متفاوت شده است.
همچنين متن نمايشنامه در طول تمرين با حضور بازيگران تغيير كرد.نويسنده از خاك تا افلاك درباره اينكه ابتدا اعلام شده بود سيدجواد هاشمي كارگرداني اين نمايش را به عهده دارد، اما بعد به ناگهان محمود فرهنگ جايگزين او شد، گفت: اين خبر از طرف موسسه فدك اعلام نشده بود، اما موضوع از اين قرار بود كه ما براي اجراي دوباره اين نمايش با كارگردانان مختلفي صحبت كرديم و در نهايت تصميم گرفتيم براي اين اجرا از حضور آقاي فرهنگ استفاده كنيم و در اجراي زخم مدينه با هاشمي همكاري كنيم.
مدير موسسه فرهنگي فدك درباره علت انتخاب اكبر عبدي براي بازي در يك نمايش ارزشي نيز توضيح داد: به نظر من و محمود فرهنگ، آقاي عبدي توانايي هاي بالقوه اي دارد كه مي تواند به تئاتر دفاع مقدس كمك كند.
من معتقدم آقاي عبدي تنها يك بازيگر كمدي و طنزپرداز نيست و اين نگاهي سطحي است.اكبر عبدي با اينكه در طنز توانايي خاصي دارد، اما در همه زمينه ها يك بازيگر تواناست.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |