گزارشي از اولين مرحله اجرايي طرح جهادي ۱۳۷ در پايتخت
يك صبح تابستاني مفرح
عكس ها:گلناز بهشتي
ماني راد
|
|
|
|
سكوت سر به مهر
بيش از هشت ساعت در منطقه پرسه زدن و از طرح هاي مختلف بازديد كردن، بسياري از مسئولان را صميمي تر كرده بود. يكي از مسئولان دفتر شهردار، در آخرين لحظات از اجراي اين طرح و تاثير آن بر مناطق مختلف سخن گفت. اگرچه قرار بود كه در پايان بازديد، خبرنگاران با شهردار، جلسه اي خبري داشته باشند، اما كنجكاوي ما نگذاشت بسياري از مسئولان سكوت سر به مهر را نگشايند. برخي از معاونان شهردار از تاثير خوب و اقدام مناسب براي ساماندهي بسياري از مشكلات در قالب اين طرح سخن مي گفتند.
وقتي كه شهر در سكوت شكننده يك صبح تابستاني به آرامي خوابيده بود، هنگامي كه آفتاب از پس يك شب پر ستاره، خودش را در آسمان پايتخت بالا مي كشيد تا به آرامي گرماي تند و سوزاننده اش را بر پيكره شهر بگستراند، از ميان خيابان هاي خاني آباد مي توانستي به رد قدم هاي كساني پي ببري كه مردم از مدت ها پيش منتظر آمدنشان بودند.
در تمام كوچه پس كوچه هاي منتهي به شهرداري منطقه ،۱۹ پلاكاردها و پارچه نوشته هاي متعدد برافراشته شده بود و نوشته اي روي آن خودنمايي مي كرد: «اجراي طرح جهادي ۱۳۷».
در همان نگاه اول مي توانستي تصور كني كه دليل اجراي اين طرح چيست؟ اما هيچ گاه نمي توانستي براي لحظه اي حتي فكر كني كه قرار است در يك روز تعطيل، تمام مديران ارشد شهرداري را در كنار مردم ببيني در حالي كه به مشكلاتشان گوش مي دهند و در حل بسياري از آنان بدون كمترين بوروكراسي اداري اقدام مي كنند.
شهرداري منطقه ۱۹ شايد تا به حال روز تعطيل به اين شلوغي به خود نديده بود. ازدحام مردم در پارك جلوي آن و حضور نيروي انتظامي در اطراف آن خبر از اتفاقي داشت. انواع پارچه نوشته ها پيام هايي مبني بر خوش آمدگويي به مسئولان شهر را در خود جاي مي دادند. قرار بود كه شهردار رأس ساعت ۸ صبح بيابد. عقربه ها چرخيدند و در ساعت هشت و پنج دقيقه خودروي حامل شهردار به مقصد رسيد.
ازدحام جمعيت بلافاصله اتومبيل را دربرگرفت و دكتر قاليباف با لبخندي بر لب اولين روز از «طرح جهادي ۱۳۷» را در حوالي خيابان خاني آباد آغاز كرد. حتي نزديك ترين افراد به شهردار، در آن لحظه نمي توانست تصور كند كه امروز چه روز سختي خواهد بود و چه اتفاقاتي را رقم خواهد زد. يك روز تعطيل شهردار براي رفع نيازهاي شهروندان در منطقه ۱۹ پرسه زد و هر كس كه خودروي حامل او را مي ديد، دستي تكان مي داد و با لبخند، اميد روزهاي بهتري را براي منطقه و شهر خودش در دل مي پروراند.
طرح هاي گوناگون و ازدحام جمعيت
بر اساس برنامه اي كه از سوي شهرداري منطقه ارائه شده بود، شهردار تهران مي بايست براي افتتاح و بازديد از ۱۴ طرح ضربتي كه در طول يك هفته ساماندهي و آماده شده در منطقه حضور مي يافت. اولين طرح كه در همان لحظه ورود مورد بازديد و بهره برداري قرار گرفت، «تعاوني اعتباري شهر» بود. تعاوني هايي كه در هر منطقه از شهرداري به وجود آمده تا با اعطاي وام ازدواج به جوانان شهر بتواند براي زوج هاي جوان، كمكي باشد و از سويي هم در راستاي برنامه هاي شهرداري فعاليت كند.
حضور چند دختربچه كوچك با گل و شيريني و قرآن در ورودي اين مركز و روباني صورتي رنگ مي توانست خبر از افتتاح اين طرح باشد. شهردار تهران پس از افتتاح اين طرح و باز كردن حساب در اين صندوق به عنوان اولين دارنده حساب در تعاوني اعتباري شهر، به سمت پارك روبه روي شهرداري منطقه رفت تا دومين پروژه را افتتاح كند؛ «تلويزيون شهري». در اينجا بود كه ازدحام جمعيت راه بر دكتر قاليباف بست. اين تازه آغاز ماجرا بود.
با گذشت زمان و بالا آمدن آفتاب و چرخيدن عقربه هاي ساعت، يك به يك طرح هاي مختلف مورد بهره برداري يا بازديد قرار مي گرفت: «طرح ساماندهي بوستان خيابان مينا»، «طرح ساماندهي بوستان محله بستان»، «افتتاح مركز كارآفريني بانوان»، «افتتاح مركز بازپروري ره يافتگان»، «افتتاح پايانه مسافري دولتخواه»، «ساماندهي بوستان محله اي دولتخواه»، «افتتاح زمين ورزشي چمن مصنوعي پارك نرگس»، «زمين ورزشي محله اي شهرك بخارايي»، «فضاي سبز بزرگراه شهيد احمد كاظمي»، «زمين چمن مصنوعي مجموعه ورزشي بهار»، «نماد شهري ميدان مطهري» و «زمين ورزشي چمن مصنوعي شهيد باقرزاده».
تمام منطقه پر بود از ازدحام جمعيت و استقبال مردم. اگرچه در زير آفتاب گرم و سوزان مناطق جنوبي شهر كه شدت بيشتري يافته، مي توان اندكي تحمل كرد و به حرف مردم گوش سپرد، اما ساعت ها پا به پاي كساني كه «طرح جهادي» را مبناي خدمات رساني اضطراري مي دانستند، رفتن كاري سخت و بسياري دشوار بود. اين تازه آغاز ماجرا بود.
همه مسئولان آمده بودند
اگر فارغ از تمام شلوغي ها در گوشه اي به آرامي سكوت مي كردي و تنها با چشماني كنجكاو به حوادث اين جمعه پر از اتفاق مي نگريستي، مي توانستي چيزهاي زيادي را پيدا كني. كساني را كه اگرچه پشت ميزهاي بزرگشان از طرح هاي عمراني و پروژه ها و بودجه هاي كلان سخن مي گفتند را مي توانستي در ميان مردم پيدا كني، در حالي كه هر كدام به درد دلي گوش مي دهد. صحبت كردن با آنان هم بسيار راحت بود. نه كسي نگراني از به وجود آمدن حاشيه هاي خبري داشت و نه كسي در پي يافتن نقطه ضعفي از مديري. همه در كنار هم با شادابي سرگرم كار بودند. در گوشه اي مي توانستي «سردار آجرلو» را در حال ورانداز كردن تجهيزات ورزشي پارك ببيني و گفت وگو با مسئولان پارك و پيگيري براي تهيه امكانات بهتر و در گوشه اي ديگر مهندس كرباسيان را در حالي كه با لبخندي بر لب بي هيچ تكلفي خنده را برايت به ارمغان مي آورد. حتي حضور مهندس پورزرندي در ميان مردم هم ديدني بود. يا مهندس دنيامالي كه مد ت ها در پي اش بودي تا گفت وگويي با او داشته باشي و از تونل رسالت بپرسي. همه بودند. همه آنها كه در طول ماه ها و هفته هاي گذشته دست نيافتني بودند، اما حالا با اجراي طرح جهادي ۱۳۷ در كنار مردم و براي انجام كارهايشان جمع شده بودند.
بيش از هشت ساعت در منطقه پرسه زدن و از طرح هاي مختلف بازديد كردن، بسياري از مسئولان را صميمي تر كرده بود. يكي از مسئولان دفتر شهردار، در آخرين لحظات از اجراي اين طرح و تاثير آن بر مناطق مختلف سخن گفت. اگرچه قرار بود كه در پايان بازديد، خبرنگاران با شهردار، جلسه اي خبري داشته باشند، اما كنجكاوي ما نگذاشت بسياري از مسئولان سكوت سر به مهر را نگشايند. برخي از معاونان شهردار از تاثير خوب و اقدام مناسب براي ساماندهي بسياري از مشكلات در قالب اين طرح سخن مي گفتند. همه آنها به اتفاق بسياري از مشكلات را قابل حل مي دانستند، اما انگار تا به امروز چنين اراده اي براي انجام كارها وجود نداشت. اين طرح به تعبير بسياري از مسئولان از جمله خود شهردار، در ابتداي راه بود. طرح جهادي ۱۳۷ در هر هفته و به منظور تامين خواسته هاي مردم براي اجراي طرح هاي كوتاه مدت به صورت ضربتي در مناطق مختلف به اجرا درمي آيد و مي توان انتظار داشت كه پس از اجراي هر طرح در يك منطقه در طول يك هفته بتوان سيمايي تازه تر از مناطق مختلف را ديد؛ چهره اي كه تا به امروز به دلايل مختلف در زير انبوه مشكلات پوشيده مانده بود.
چند كلمه حرف حساب
چه پيرزني كه با تخم مرغي در دست به سراغ دكتر قاليباف آمد تا او را از هر چشم زخمي مصون دارد، چه آن پيرمردي كه نان تازه را پيشكش شهردار كرد، حتي عده اي از جوانان محله دولتخواه كه شهردار را دربرگرفته بودند و با او به گرمي صحبت مي كردند، همه از اتفاقي كه موجب تازه تر شدن چهره منطقه شان شده بود، خوشحال بودند.
قاليباف در حضور عده اي از مردم شهرك صنيع خاني (صالح آباد) در حالي كه همه در مسجد صاحب الزمان محل جمع شده بودند، گفت: «من تا به حال چهار بار به منطقه شما آمده ام. همان طور كه به مناطق ديگر رفتم، اما براي اولين بار است كه از نزديك با شما صحبت مي كنم. چهره منطقه از روزي كه براي اولين بار به اينجا آمدم، كاملاً تغيير كرده است». او به مشكلات مردم اشاره كرد و ادامه داد: «وقتي بودجه يا امكاناتي به وجود مي آيد، امكان ندارد كه من براي تخصيص اين امكانات از جنوب شهر آغاز نكنم».شايد حق با يكي از اهالي منطقه بود كه مي گفت: «اگر اين روند ادامه داشته باشد، خيلي زود محروميت از منطقه ۱۹ رخت بر مي بندد و بسياري از مردم اين منطقه به راحتي زندگي خواهند كرد». هنوز آفتاب گرمايش را از دست نداده بود و سايه ها كش نيامده بود كه جلسه گفت وگوي خبري با شهردار به پايان رسيد؛ در حالي كه هركدام از ما كوله باري از خستگي و خاطرات شيرين زيادي را به دوش مي كشيديم. امروز، زيبا بود. به خاطر تمام خنده هاي بر لب آمده، به خاطر تمام گريه هاي از سر شوق، به خاطر تمام حرف هاي از ته دل برآمده، امروز زيبا بود. چه قدر جالب بود كه مي شد هر هفته در روز جمعه، به همراه مسئولان ارشد شهري در شهر پرسه زد و نشاني از مردمي گرفت كه به تعبير شهردار، بسيار خوب، خونگرم و مهربان بودند. اما مشكلات، سخت نگرانشان كرده بود. راستش آن روز وقتي كه ما از منطقه ۱۹ خداحافظي كرديم، اين نويد را به خود داديم كه دوباره ۲۲ هفته ديگر به همراه همين مسئولان در اين منطقه بگرديم و دوباره پاي حرف هاي دردمندان بنشينيم. راستي آقاي شهردار، آن پيرزني را كه با ديدن شما گريه كرد، آيا مي شناسيد؟ او با ديدن شما و گفتن درد دل هايش آرام گرفت. چه قدر خوب است كه باز هم به سراغش برويد.
|