دوشنبه ۱۲ تير ۱۳۸۵
گفت وگوي همشهري با دبيركل حزب مردمسالاري
نقدي بر دولت اصلاحات
امير اكبرزاده
عكس-گلناز بهشتي
000894.jpg
* با توجه به شكستي كه اصلاح طلبان در انتخابات اخير متحمل شدند، فكر مي كنيد چقدر طول خواهد كشيد تا دوباره اصلاح طلبان قدرت را به دست گيرند؟
- بايد ديد كه چه تعريفي از نيروهاي دوم خرداد و اصلاح طلبان داريد. اگر اصلاحات را منحصر در حزب يا افراد خاصي ببينيم بايد بگويم كه اين عده هرگز به اريكه قدرت بازنخواهند گشت. اما اگر اصلاحات را مطالبات مردم بدانيم ولو اينكه اصلاح طلبان شكست خورده باشند، اما اصل اصلاحات و مطالبات مردم شكست نخورده و باقي است. به طور قطع نيروهاي ديگري خواهند آمد كه مي توانند جايگزين اصلاح طلبان شوند و روند اصلاحات را به پيش ببرند.
* يعني هيچ كدام از مديران يا وزيراني كه در ۸ سال گذشته فعاليت داشتند و امروز بر مسند قدرت نيستند، ديگر به عرصه سياسي كشور نمي توانند بازگردند؟
- در صورتي كه اشتباهات گذشته خود را جبران كنند، مي توانند مجدداً در عرصه قرار گيرند، اما صحبت من اين است كه بين اصلاح طلبان و مطالبات اصلاحي ملت تفكيك وجود دارد.
مصطفي كواكبيان دبيركل حزب مردمسالاري و مدير مسئول روزنامه اي با همين نام است كه در رشته علوم سياسي مدرك دكترا دارد.وقتي براي گفت وگو با وي به دفتر روزنامه مردمسالاري رفتيم، از گفت وگو با همشهري اظهار خوشحالي كرد و حساسيت زيادي نشان داد كه عكسي را كه از وي به چاپ مي رسانيم مناسب باشد زيرا از عكسي كه از او در يك روزنامه ديگر چاپ شده بود، اصلاً راضي نبود.
كواكبيان انتقادات شديدي به مديران دولت خاتمي دارد و معتقد است به جز يكي، دو وزير، بقيه وزراي خاتمي وزراي غيراصلاح طلب بوده اند و برخي از مديران خاتمي شعار شايسته سالاري را در عمل نقض كرده اند.
لحن صحبت او در طول مصاحبه بسيار متغير است و هر گاه كه درباره هاشمي رفسنجاني، شوراي نگهبان و سرنوشت حزب همبستگي صحبت مي كنيم، تن صدايش تغيير مي كند و تندتر و بلندتر مي شود.

* برخي معتقدند دوم خرداد در زمان رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني در مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري پايه گذاري شد و اكنون در مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام يك جريان جديد در حال شكل گيري و تولد است، نظر شما چيست؟
- طبيعتاً براي ايجاد يك جنبش و تحول اجتماعي، عده اي بايد پيگير كار باشند، اما اين عده عوامل عين آن حركت اجتماعي محسوب نمي شوند، چون اگر زمينه هاي اجتماعي و عوامل ذهني لازم براي يك حركت اجتماعي فراهم نباشد ده ها نيرو هم كه وجود داشته باشند هيچ اتفاق خاصي نخواهد افتاد.
به نظر من دوم خرداد ۷۶ را مردم آفريدند. درست است كه عده اي از جمله خود بنده در ستاد مركزي آقاي خاتمي فعاليت داشتيم، اما در واقع ما نقش كاتاليزور را ايفا مي كرديم و اصل ماجرا را مردم به وجود آوردند، يعني مردم به دليل آن كه مطالبات اول انقلاب را كمرنگ يافتند احساس كردند بايد به نحوي به آرمان هاي اوليه انقلاب از جمله آزادي هاي مصرح در قانون اساسي، حاكميت مردم، تأكيد بر رأي مردم و غيره بازگردند.
شايد اگر در آن مقطع شخص ديگري هم بر اين شعارها تكيه مي كرد آن شخص به عنوان پرچمدار حركت اصلاحي محسوب مي شد، لذا من معتقدم حضور عده اي در مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مي تواند عاملي براي حركت هاي بعدي باشد، اما لزوماً علت تامه پيدايش هر حركت اجتماعي نيست.
* به نظر شما آقاي خاتمي تا چه ميزان به شعارهاي خود جامه عمل پوشاند؟
- هم به دليل موانعي كه در مقابل وي ايجاد شد و هم به دليل اطرافيان و احزابي كه به عنوان جبهه دوم خرداد عمل مي كردند و برخي از سنگرها را در اختيار داشتند و از سوي ديگر به دليل مماشات شخص آقاي خاتمي نمي توان گفت كه آن شعارها صددرصد تحقق پيدا كرد.
من بخش مهمي از اين مطلب را مربوط به دو كابينه آقاي خاتمي مي دانم كه انصافاً كابينه هاي قوي اصلاح طلبي نبودند.
نيروهايي كه در برخي جاها منصوب شدند باعث شدند كه شعار شايسته سالاري در عمل تحقق پيدا نكند.
* آيا مي توانيد بگوييد كدام وزارتخانه ها ضعيف عمل كرده و باعث خدشه دار شدن شعارهاي آقاي خاتمي شدند؟
- به جز دو سه وزارتخانه در ساير وزارتخانه ها همان نيروهايي كه در دوران سازندگي نيز وجود داشتند تصدي امور را به دست گرفتند.
يكي از شعارهايي كه من در انتخابات رياست جمهوري نهم مطرح كردم و بعد ديديم كه آقاي احمدي نژاد بسيار خوب از آن استفاده كرد بحث گردش نخبگان بود.
ما در كابينه آقاي خاتمي عموماً چهره هاي جديدي نمي ديديم. طبيعتاً نمي توان گفت كه يك تحول جدي در عموم وزارتخانه ها ايجاد شد.
بنده قبول ندارم كه آقاي خاتمي تلاش نكرد. او تمام همت خود را مصروف كرد، اما مجموعه عوامل از جمله برخي از ياران ايشان باعث شدند كه ما شاهد اين باشيم كه مطالبات مردم به صورت كامل تحقق پيدا نكند. هر چند كه من معتقدم بسياري از شعارها و مطالبات مردم، حداقل به عنوان ادبيات سياسي حاكم بر فضاي عمومي كشور جا افتاده است.
مثلاً بايد به اين موضوع اشاره كنم كه درست است در زمان آقاي خاتمي برخوردهاي تندي با مطبوعات صورت گرفت، اما همين برخوردهاي تند باعث شد كه هم مطبوعات حدود و ثغور خود را بشناسند و هم همه آنهايي كه با مطبوعات برخورد كردند به اين نتيجه رسيدند كه راه اداره اجتماع توقيف نيست.
* به نظر مي رسد پس از انتخابات رياست جمهوري نهم، هاشمي رفسنجاني در حال تبديل شدن به ليدر اصلاحات است به طوري كه از سوي بسياري از اصلاح طلبان عنوان شده كه نام وي در ليست مشترك همه گروه هاي اصلاح طلب براي شركت در انتخابات خبرگان وجود دارد، آيا شما اين را قبول داريد؟
- آنچه كه الان مطرح مي شود با آنچه كه نهايي مي شود متفاوت است.
دوستان ما در مجمع روحانيون مبارز گفته اند كه هاشمي رفسنجاني در ليست ما قرار دارد اما هيچگاه از حزب اعتماد ملي چنين چيزي شنيده نشده است.
البته نبايد از كارگزاران غير از هاشمي رفسنجاني انتظار داشت، اما خيلي از احزاب اصلاح طلب هنوز نظري نداده اند. اگر قانون مجلس خبرگان تغيير نكند چه تفاوتي دارد هاشمي رفسنجاني كه نايب رئيس است رئيس شود يا اتفاق ديگري بيفتد. قطعاً اگر قانون تغيير نكند تركيب فعلي مجلس خبرگان نيز تغيير نخواهد كرد.
بحثهايي كه در خصوص شاگردان آيت الله مصباح مطرح مي كنند خيلي جدي نيست زيرا همه آنها از فيلتر شوراي نگهبان عبور مي كنند و طبيعتاً شوراي نگهبان اجازه نخواهد داد كه جريان سومي ايجاد شود.
* حزب مردمسالاري چه برنامه هايي براي انتخابات مجلس خبرگان و شوراهاي اسلامي شهر و روستا دارد؟
- ما در صورت عدم تغيير قانون در انتخابات خبرگان حضور فعالي نمي توانيم داشته باشيم اما در شوراها قضيه فرق مي كند. البته با اين لايحه اي كه دولت داده تا نظارت بر انتخابات شوراها را هم به شوراي نگهبان واگذار كنند، عملاً زمينه فعاليت براي ما از ميان خواهد رفت چون با آن سابقه  رد صلاحيت هاي مجلس هفتم معتقديم كه الان هم يك جريان مرموز كهنه كار سياسي تصميم دارد فقهاي شوراي نگهبان را جلو انداخته  و از قبل آنها سود خود را كسب كند؛ يعني عده زيادي از كانديداها را رد صلاحيت كنند و جاده را براي عده اي صاف كنند تا به راحتي وارد شوراها شوند. خوشبختانه درون نيروهاي اصول گرا، اعضاي شوراي شهر تهران و نمايندگان مجلس با اين قضيه مخالفند و خوشبختانه تر اين كه اعضاي شوراي نگهبان تمايلي به نظارت بر انتخابات شوراها ندارند.
لذا ما اعلام مي كنيم كه اگر باز هم قرار باشد كه مانند مجلس هفتم رد صلاحيت هاي گسترده صورت پذيرد هيچ انگيزه اي براي حضور در انتخابات شوراها نخواهيم داشت.
* چرا حزب مردمسالاري ديگر تشكيل جلسه نمي دهد؟ آيا اساساً فعاليت اين حزب منحل شده است؟
- واقعيت اين است كه نيروهايي خارج از حزب مايل بودند كه اين حزب را منحل كنند و تا حدود زيادي هم موفق شدند.آخرين بحث آنها اين است كه عده اي به عنوان موسسين اين حزب به كميسيون ماده ۱۰ احزاب شكايت كردند و اعلام داشتند كه شوراي عالي غيرقانوني است و زمان دبير كلي دبير كل به اتمام رسيده و ما بايد انتخابات و كنگره بعدي را برگزار كنيم.اجمالاً علت فروكش كردن فعاليت هاي اين حزب اختلافي است كه ما را منتظر نظر كميسيون ماده ۱۰ احزاب گذاشته است.

نگاه
احزاب و تضادهاي سياسي
نمايشگاه عكس شهداي مؤتلفه
000897.jpg
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در زماني كه زندانيان سياسي با اوج گرفتن تظاهرات مردمي، از زندانها آزاد مي شدند، آيت الله طالقاني از نام آورترين زندانيان سياسي از زندان آزاد شد، او پس از آزادي حضور فعالي در صحنه هاي سياسي پيروزي انقلاب داشت و در يكي از نشست هايي كه با زندانيان آزاد شده برگزار كرد سخني گفت كه شايد هيچ گاه به آن پرداخته نشد.
او از همه زندانيان سياسي خواست تا مسائل و مشكلات و تضادهاي درون زندان را همان داخل زندان بگذارند و آنها را به بيرون منتقل نكنند، در آن حال و هوا كسي به حرف او توجهي نكرد و كسي اهميت اين سخن او را درنيافت. از همان ابتدا مبارزين سياسي از هر دسته و گروهي ادامه تضادهاي داخل زندان را در بيرون پي گرفتند و نتيجه همان شد كه در ابتداي پيروزي انقلاب همه شاهد آن بودند، ترورهاي كور سياسي، كه از هفتم تير شروع شد از يك طرف و برخورد با زندانيان سياسي از طرف ديگر حاصل به سرانجام رساندن تضادهاي داخلي زندان هاي سياسي در بيرون از آن بود و در اين ميان تضاد شديد مذهبي و ماركسيست، مؤتلفه و مجاهدين و در نهايت چپ و راست درون زندان در بيرون تصفيه شد.
۲۷ سال پس از اين  تصفيه ها، گوشه اي از آن خاطرات در يك نگارخانه كوچك عكس بازگو مي شود:
***
نگارخانه اوليا در كوچه پس كوچه هاي سه راه «طالقاني» چند روزي ميزبان عكس هاي قديمي و جديد سران، بنيانگذاران و شهداي مؤتلفه بود. برگزاري مراسم اختتاميه نمايشگاه عكس، زمينه اي فراهم كرد كه اعضاي مؤتلفه به طرح مباحث قديمي در مبارزات پيش و پس از انقلاب بين احزابي كه در مبارزه حضور داشتند بپردازند و در اين ميان حميدرضا ترقي، رئيس دفتر سياسي حزب به طرح مسائل آن زمان پرداخت، او اين سخنان را گفت تا به علل وقوع حادثه ۷ تير سال ۱۳۶۰ بپردازد.
بعد از ترقي، محسن رفيق دوست كه فردي نام آشنا در جريان مبارزات قبل از انقلاب و تحولات پس از انقلاب است سخنان مهمي گفت. محسن رفيق دوست تمامي فعاليت هاي چريكي قبل از انقلاب را متأثر و زاييده قيام ۱۵ خرداد دانست و گفت: «پس از ۱۵ خرداد سران مجاهدين خلق دور هم جمع شدند و با توجه به اين حركت به اين تحليل رسيدند كه مي شود با تشكيلاتي حكومت را تغيير داد.» رفيق دوست با قاطعيت گفت: «ما تخلف كرديم كه با سازمان مجاهدين همكاري كرديم.» او از افرادي همچون شهيد مطهري و حاج صادق اسلامي نام برد كه او را از همكاري با سازمان مجاهدين خلق منع كردند: «حاج صادق يك روز اول صبح به در منزل بنده آمد و گفت كه همكاري خود را با سازمان قطع كن، اينها كافرند، اما بنده متنبه نشدم. روزي هم خدمت شهيد مطهري رسيدم و به ايشان گفتم چرا از مجاهدين حمايت نمي كنيد؟ ايشان برافروخت و سكوت كرد و بار ديگر اين سؤال را پرسيدم كه ايشان با فرياد خطاب به من گفت: به جاي اينكه دو زانو در مقابل بنده بنشيني و بگويي چه كار بايد بكنم مي گويي چرا از آنان حمايت نمي كنم؟ آنان مسلمان نيستند. اين نظر شهيد مطهري حتي مربوط به سال هاي قبل از تغيير ايدئولوژي سازمان است.
در زندان نيز نفر سوم مرحوم لاجوردي خواستار قطع رابطه همكاري بنده با مجاهدين شد.» او در گوشه اي از سخنان خود اشاره اي به «گروه فرقان» كرد و از «گودرزي، آيتي و عاشورايي» به عنوان رفقاي خود نام برد و ادامه داد:  «تحت اسناد لانه جاسوسي كه به دستمان رسيد، اين گروه با چهار واسطه دستور به شهادت رساندن شهيد مطهري را گرفته بودند كه پس از رفتن من به اوين و نشان دادن آن سند به گودرزي،او خودكشي كرد.» رفيق دوست اختلاف ايدئولوژيك و انشعاب برخي از اعضاي سازمان مجاهدين و نيز فرصت طلب بودن عده اي و مذهبي بودن عده اي ديگر را «دروغ» عنوان كرد و آنها را با يكديگر يكسان دانست. او در پاسخ به سؤالي درباره نحوه تعامل جرياني كه رفيق دوست در آن قرار داشت (صف) با سازمان مجاهدين خلق گفت: «ما در اول انقلاب مصمم بوديم آنها را به هيچ جاي حكومت راه ندهيم و اين به دليل شناخت ما از اينها در زندان بود. معتقديم اگر ما اين كار را نمي كرديم آنها ما را بيرون مي كردند.» او به برخي رفتارهاي «بني صدر و همفكرانش» در آن دوران اشاره كرد و گفت: «آنان براي شكستن رهبري امام مي خواستند از برخورد تند با شهيد بهشتي و سپس آقاي منتظري شروع كنند كه در پايان به امام برسند.» رفيق دوست همچنين به چگونگي برعهده گرفتن حفاظت امام در زمان ورود به ايران اشاره و اعلام كرد: «يزدي، صباغيان و تهرانچي از پاريس زنگ زدند و گفتند كه حفاظت امام را به مجاهدين خلق دهيد كه بنده قبول نكردم و در نهايت خود برعهده گرفتم.»

سياست
اجتماعي
انديشه
شهرآرا
ورزش
هنر
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |