چهارشنبه ۱۴ تير ۱۳۸۵
مشكلات جوانان در انتخاب شريك زندگي
عشق بر لبه تاريكي
نسرين دانايي
از پرهيجان ترين و جذاب ترين ويژ گي هاي زندگي بشر احساسي است كه نسبت به جنس مخالف خود دارد كه يكي از مهمترين بخش زندگي نوجوان و جوان را تشكيل مي دهد. اين كه جوان خواهان ارتباط، احساس و خيالپردازي نسبت به جنس مخالف خود است امري است كاملاً  طبيعي. معمولاً  ماجراها، سرخوشي ها، مصيبت هاي عشقي، خواستگاري، نامزدي، ازدواج و غيره را اكثر جوانان تجربه مي كنند، كه نيازمند راهنمايي و هدايت صحيح خانواده به دور از تعصب و سختگيري بي مورد هستند تا بتوانند اين دوره را با موفقيت بيشتري طي كنند...
000993.jpg
امروزه نقش هاي زن و مرد ثابت نيست، ازدواج مانند ديروز از قبل تعيين شده نيست و به گفته عام: «ديگر عقد دختر عمو و پسر عمو را در آسمان نبسته اند.» در جامعه مدرن امروز نمي توان با استفاده از اخلاق سنتي، تمايلات فردگرايانه انسان مدرن را مهار كرد. سرنوشت افراد در خانواده جديد هسته اي برخلاف خانواده گسترده ديروز مشخص نيست. سيكل خانواده سنتي از پيش تعيين شده كه در ورود به آن ازدواج بود، عبور از اين در تقريباً  بازگشت ناپذير بود و به طور معمول كساني كه بيرون از نهاد خانواده و ازدواج سنتي قرار مي گرفتند به شدت سرزنش شده و گاه طرد مي شدند.
در جامعه ديروز گاه گفت وگوي ساده دختر و پسر امري خلاف عرف و هنجارها و ارزشهاي جامعه قلمداد مي شد و فقط در جريان خواستگاري بود كه جوان، همسر آينده خود را ملاقات مي كرد و گاه بدون گفت وگو و رد و بدل شدن شرايط دو طرف، ازدواج انجام مي شد و جوان بايستي با تصميم والدين تن به ازدواج مي داد و چنانچه در مدت زندگي زناشويي نارضايتي يا مشكلاتي به وجود مي آمد، شخص جرأت اعتراض بر خود روا نمي داشت و گاه زندگي اجباري و بدون لذت را به خاطر حفظ آبرو تحمل مي كرد...
ولي در جامعه مدرن امروز جوان قبل از ازدواج با طرف مقابل خود گفت وگو كرده و قيد و شرط هاي زندگي خود را براي هم بازگو مي كنند و در جريان خواستگاري اين آشنايي جنبه جدي تري به خود مي گيرد. امروزه ميزان قدرت انتخاب، براي زندگي با همسر آينده نسبت به گذشته بيشتر شده است اما در اين ميان والدين نقش اساسي را برعهده دارند كه بايد بسياري از مهارت هاي اجتماعي در برخورد با جنس مخالف را به نوجوان و جوان آموخت تا از مشكلات چنين ارتباطي جلوگيري شود. اگر والدين در اين امر قصور كنند چه بسا جوان آن را به طور ناقص و گاه اشتباه از افرادي ديگر آموخته كه ممكن است آنان راهنماي خوبي براي وي نباشند. در اين ميان مسأله محرم راز و هم رازي والدين با جوان مطرح مي شود، نوجوان و جوان در اين دوره نيازي مبرم به همراز دارد و كساني موفق هستند كه اعتماد فرزند خود را جلب كرده و شنونده قابل اعتمادي براي درددل جوان خود باشند.
بسياري از والدين سختگير كه فرزند از آنان ترس و وحشت دارد، نه تنها به آنان اعتماد نمي كند، بلكه در بسياري موارد به دور از چشم آنان مبادرت به اعمالي مي كند كه به شدت از سوي خانواده نهي  شده است. جامعه شناسان بر اين باورند: خانواده هايي كه اجازه كسب تجربه ارتباط سالم با جنس مخالف را به فرزند خود نمي دهند گاه ديده مي شود چندين اتفاق براي جوان آنان روي خواهد داد: ۱) سقوط رواني ۲) عقد مخفيانه ۳) خودكشي و گاه انزواي شديد.
متأسفانه برخي خانواده ها از اين كه فرزندشان بسيار آرام، گوشه گير و منزوي است لذت مي برند و به خود مي بالند كه عجب جوان سر به راهي داريم در حالي كه گاه ديده مي شود كه سخت در اشتباه هستند اين جوان نياز به مشاوره دقيق والدين دارد و اين كه بتواند راز خود را با آنان در ميان گذارد.
به طور معمول عشق هايي كه در دوره  نوجواني در فاصله سني ۱۴ تا ۱۸ سالگي بروز مي كند و در اكثر موارد با مشكلاتي عديده روبه رو مي شود و چون نوجوان در اين سن ديدگاهي رمانتيك داشته و خيالپرداز است ممكن است در روان، ذهن، تحصيل و زندگي آينده وي تأثيري منفي بگذارد. بيشتر دختران در اين دوره فكر مي كنند جنس مخالف و كسي كه در آينده همسر آنها است با اسبي سفيد به سراغ آنها آمده و آنها را به قصر خود مي برد و بيشتر پسرها فكر مي  كنند با دختري بسيار زيبا و خوش اندام و پري چهره آشنا شده و تمام عمر خود را با خوشبختي طي مي كنند.
معمولاً  اين عشق ها بسيار زودگذر خواهد بود. ولي عشق هايي كه پس از ۲۰ سالگي بروز مي كند كمي عاقلانه تر است كه البته در اين سنين هم جوان نيازمند راهنمايي و هدايت صحيح است. جوان به طور معمول در ارتباط گيري با جنس مخالف به سرعت به سوي كسي جذب مي شود كه تقويت كننده خصوصيات خودش باشد و اعمال وي را تأييد كند و زماني كه يك جوان به سمت و سوي جنس مخالف خود جذب مي شود چنين مي پندارد كه ساير خصلت هاي وي نيز با وي همخواني دارد. ولي جوان بايد بداند كه در اوايل آشنايي به دنبال ظواهر، تعريف و تمجيدها و ... نباشد بلكه بتواند شناختي صحيح از طرف مقابل خود پيدا كند. متأسفانه برخي از دخترها و پسرها در اين زمان چشم خود را بر بسياري از واقعيت ها بسته و از يكديگر در ذهن خود اسطوره مي سازند ولي پس از چند ماه زندگي مشترك و ارضاي غرايز، واقعيت ها و نقص هاي شخصيتي خود را نشان داده و مشكلات آغاز مي شود.
هر چه زمان پيش مي رود و روابط دو زوج با هم تداوم پيدا مي كند، اهميت جذابيت هاي بدني كمتر و جاذبه هاي شخصيتي و رفتاري و اجتماعي فرد بيشتر خواهد شد و چنانچه شخص اين جاذبه ها را براي طرف مقابل خود نداشته باشد، زندگي بي حرارت و بي معنا خواهد بود.
چرا كه دستيابي به صميميت، عشق و همدلي و همزباني نيازي جدي و اساسي در زندگي بشر است كه موجب امنيت خاطر مي شود كه تأكيد بر رابطه عاطفي محكم و همخواني شخصيتي دو زوج به عنوان عنصر وحدت خانواده نقش بسيار مهمي را ايفا مي كند.
امروزه بسياري از افراد را مي بينيم كه در كنار هم زندگي مي كنند، زير يك سقف، در يك خانه ، يك ويلا، آپارتمان، سوئيت و ...
ولي هر دو احساس تنهايي شديد مي كنند و هيچ رابطه عاطفي و محبت بين آنان وجود ندارد. هيچ كدام براي ديگري نگران نمي شود، هيچ كدام براي ديگري دلسوزي  و اظهار عشق نمي كند و حتي هيچ كدام براي هم ارزشي قائل نمي شود و...
دختر و پسر پس از ازدواج بايد تكميل كننده هم بوده و درصدد تعالي هم باشند، زندگي آن نيست كه انسان به دنيا بيايد، عاشق شود، زندگي كند، بچه به دنيا آورد و سپس بميرد. ما به اين دنيا پا گذاشته ايم كه به تعالي و پيشرفت معنوي دست يابيم و زندگي زناشويي از مهمترين راههايي است كه شخص مي تواند به آن دست يابد. زندگي مشترك بايد علاوه بر تعالي و امنيت موجب لذت بيشتر از زندگي شود كه بسياري از زندگي ها نه تنها تعالي و امنيت به شخص نمي دهد، بلكه لذت زندگي را نيز از شخص مي گيرد، پس بايد عاقلانه تصميم گرفت چون ازدواج، پيراهن، كفش، خانه و ... نيست كه يك شبه بتوان آن را تغيير داد و جايگزيني براي آن يافت. بايد به دختر و پسر با نظارت غيرمستقيم والدين و گاه مستقيم اجازه داد تا عشق را تجربه كنند و نبايد انتظار داشت كه به طور حتم اولين دختر يا پسر در زندگي جوان، همسر آينده وي باشد ، چون آشنايي براي شناخت بيشتر طرف مقابل است و چنانچه تفاهمي وجود نداشت رابطه به پايان مي رسد، پس در ارتباط نيز بايستي حد و مرزها را شناخت.
يكي از مباحث مهمي كه بسياري از روانشناسان به آن اشاره مي كنند افشاي احساس است كه والدين بايد از كودكي آن را در وجود فرزند خود بپرورانند چرا كه يكي از مهمترين مسائل روابط دو جنس، عدم توانايي ابراز احساس است. اگر شخص در وجود خود احساسي دارد كه تصور مي كند رابطه را قوي تر مي كند بايد آن را ابراز كرده و افشا كند.
چه بسا بسياري از مشكلات زنان و مردان در زندگي زناشويي عدم ابراز احساس و محبت به يكديگر است كه موجب سردي روابط خواهد شد.
از ديگر مشكلات جوانان و والدين در ارتباط با جنس مخالف نشناختن مرز دخالت والدين و خودمختاري جوان است. برخي والدين تصور مي كنند كه جوان آنها هنوز در سن كودكي به سر مي برد؛ وقتي والدين و بزرگسالان نتوانند الگويي شايسته براي حل مسائل و شكل دادن به هويت و خوداتكايي به نوجوان و جوان ارائه دهند، پس نبايد جوان را مسئول مشكلات دانست.
والديني كه براي كنترل و نظارت بر نوجوان و جوان خود به تنبيه فيزيكي متوسل مي شوند دير يا زود با مقاومت و عكس العمل شديد فرزند خود مواجه خواهند شد و رفتاري خصمانه نسبت به والدين خود خواهند داشت. بنابراين والدين بايستي حد و مرزها را شناخته و از افراط و تفريط در رفتار با نوجوان و جوان خود به شدت پرهيز كنند.
از ديگر مسائل مربوط به جوان و والدين در ارتباط با جنس مخالف سختگيري بيش از اندازه والدين است. به عنوان نمونه در برخي خانواده ها ديده مي شود كه دختر حق جواب دادن به تلفن را ندارد يا گاه والدين بسياري از امكانات را از دسترس نوجوان و جوان دور نگه مي دارند، امكاناتي مانند: تلفن، موبايل، تلويزيون، كامپيوتر و ... كه با اين عمل متأسفانه موجب كمبود و عقده هاي رواني در نوجوان و جوان خود مي شوند . اين دسته از جوانان كه در اثر سختگيري از تلفن زدن به دوست خود محروم مي شوند در بيشتر موارد در باجه هاي تلفن عمومي، منزل دوستان و ... ديده مي شوند كه اين عمل بسيار خطرناكتر از صحبت كردن با نظارت والدين است. ما در دوراني زندگي مي  كنيم كه نيازمند آگاهي وسيع از آنچه در جهان مي گذرد، تربيت و مشاوره رواني- جنسي بيش از هر زمان ديگري هستيم.
متأسفانه والدين و مدارس و دانشگاه هيچ مطلب مهمي در اين مورد به نوجوان و جوان نمي آموزند كه گاه موجب مي شود، آموزش هاي نادرست، برخي كانالهاي ماهواره اي، سايت هاي اينترنتي، مجلات مبتذل و غيراخلاقي نوجوان را به بيراهه كشاند؛ پس آموزش صحيح و ارائه آگاهي هاي درست از سوي والدين و محيط هاي آموزشي از ضروريات زندگي هر نوجوان و جوان تلقي مي شود.

نگاه
گفت  وگو به جاي مشاجره
همشهري آنلاين - ترجمه معصومه كيهاني: اگر شما و همسرتان بيشتر وقت خود را به مشاجره و جدل مي گذرانيد، شايد بهتر باشد نگاه دقيق تري به علت و دليل اين برخوردها داشته باشيد. در اين مقاله پائولا هال، روانپزشك، دلايل اصلي مشاجرات تكراري را بررسي كرده است.
برخوردهاي تكراري
پول، كار، روابط زناشويي، بچه ها و كار در خانه، مواردي هستند كه معمولاً بين زوج ها به صورتي ناهنجار، مشاجره بر انگيزند.
بيشترين برخوردها به دليل اختلاف نظر نسبت به مسائل پيش مي آيد. ولي با قدري صبر و خويشتن داري و با به كارگيري مهارت هاي مهم ارتباطي، شما قادر خواهيد بود براي دستيابي به توافق، به جاي جدل، گفت وگو كنيد.
اگر شما مواردي كه در گذشته پيش مي آمد و دوباره تكرار مي شود و گسترش مي يابد را پيدا كنيد، متوجه مي شويد وقتي يك جريان حل مي شود، به زودي در واقع بذر مورد ديگري كاشته و آبياري مي شود و بيشتر از آنچه به چشم مي آيد رشد مي كند.
مسائل حل نشده
گاهي اوقات مردم به اين نكته مي رسند كه با اختلافاتي روبه رو هستند كه بيشتر، آنها را با گذشته درگير مي كند تا با حال. احساس عدم پذيرش از سوي ديگران، يا احساس مورد خيانت واقع شدن، در دوران كودكي مي تواند ديدگاه ها و احساساتي را در فرد ايجاد كند كه باعث فشار ناخودآگاه همسران به يكديگر، مي شود.
براي مثال همسري كه پدر و مادرش او را به صورت ناگهاني در دوران كودكي ترك كرده اند، ممكن است خود را در يك سفر شتاب زده سودمدارانه بيابد كه در واقع در آن هيچ چشم انداز روشن، قابل اطمينان و ارزشمندي از آينده متصور نيست.
يا همسري كه معمولاً به عنوان يك مجازات باغباني مي كند، مثل بچه اي است كه وقتي مي خواهد علف هاي باغ را بچيند، بدون دليل عصباني مي شود.
موضوعات حساس
اگر موضوعات مهم اختلاف برانگيزي در روابط شما و همسرتان وجود دارد كه معمولاً به توفان منجر مي شود، شما بايد ديدگاه خودتان درباره اين موضوعات و اينكه آنها چرا و چطور منجر به معضل مي شوند را بيشتر توضيح دهيد. اگر اين كار را نكنيد، اين اتفاقات در آينده مي توانند تبديل به بمب شوند. اين موضوعات مهم شامل مواردي مثل فراموش كردن روز تولد، يا زماني مي شود كه شما احساس كرده ايد همسرتان به شما توجه و تعلق ندارد.
اغلب اين موارد نمايانگر سلسله برخوردهايي است كه باعث سلب اعتماد شما از همسرتان شده است. مانند توجه خاص او به ديگري و يا زماني كه صميمت و روابط عاطفي او با شما به طور جدي مخدوش مي شود.درست است كه شما بايد مشكلات قديمي را در روابط خود زياد مطرح نكنيد و از طرح آنها چشم پوشي كنيد اما بايد در طرف مقابل تان هم اطمينان به وجود آوريد كه اين مشكلات واقعاً از بين رفته اند.
جدل براي نيازهاي عميق تر
زوج ها معمولاً از موضوعاتي مانند پول، روابط زناشويي يا كار در خانه، براي برخورد و جدل در مورد نيازهاي عميق ترشان، در ارتباطات خود استفاده مي كنند. براي مثال، معمولاً بحث و جدل از سوي كسي بالا مي گيرد كه بايد در جاي مشخصي، مسئوليتي را بپذيرد و در اين موقعيت قدرتي به دست آورده است.
در اين باره مي توان به موارد اختلاف برانگيزي اشاره كرد كه مربوط به كار خانه مي شود. در اين موارد عموماً نيازهاي بي پايان همسر براي كسب احترام و ارزش مورد توجه قرار نمي گيرد.معمولاً بحث و جدل ها درباره اين است كه چگونه مي توان روابطي مطلوب داشت؛ در مورد احساس دوست داشته شدن و مورد توجه و مراقبت قرار داشتن و نيازهاي عميق تر براي ايجاد ارتباط عاطفي.
هزينه هاي غيرآشكار
براي برخي از زوج ها بحث و جدل واقعاً مي تواند نقش مفيدي ايفا كند. شايد اين مقوله تنها در حالتي رخ دهد كه آنها بخشي از نياز خود را دريافت كرده اند. اين مسئله ممكن است همچنين باعث ايجاد هيجان در ارتباط زوج ها شود و يا راهي براي كسب توجه باشد.
بحث و جدل مي تواند به دليل لذتي كه شكل دادن اين احساسات و برخوردهاي توجه برانگيز ايجاد مي كند و همچنين به دليل راهي كه از اين طريق براي ابراز عشق تان به يكديگر هموار مي كنيد، ارزش آفرين باشد.

جدول اعداد (سودوكو)
اعداد ۱ تا ۹ را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك ۳ در ۳ طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود .پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.
001023.jpg

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
سياست
شهرآرا
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |