نگاهي به ۲ والفجر
در آستانه خيبر
مهدي قمصريان
پس از عمليات والفجر مقدماتي، دشمن با كمك استكبار جهاني تبليغات وسيعي را به راه مي اندازد و ادعا مي كند كه ايران ديگر نخواهد توانست حمله اي موثر در جبهه ها انجام دهد. شرايط جنگ به نحوي مطرح شد كه به نظر مي رسيد با افزايش توانايي هاي نظامي دشمن، بدون تغييرات اساسي در شيوه نبرد، ادامه جنگ مشكل خواهد بود. از اين رو، تا رسيدن به آن نقطه مطلوب لازم بود تا از ركود جبهه در زمان طولاني جلوگيري شود. بدين ترتيب پس از بحث و بررسي مناطق مختلف مقرر شد عمليات والفجر ۲ ، ۳ و ۴ انجام شود. مهم ترين مسأله اي كه در اين عمليات ها مورد نظر بود، به كارگيري نيروي اندك، دادن تلفات كم و جلوگيري از وارد شدن ضربه اساسي به توان يگان ها و تضمين موفقيت عمليات بود.
|
|
والفجر ۲
در محورهاي حاج عمران، هيچ تحركي از سوي ايران از ابتداي جنگ صورت نگرفته بود و بدين جهت براي اجراي عمليات لازم بود كه فعاليت هاي مهندسي براي عبور نيروها انجام شود. نيروهاي مهندسي با تلاش بي وقفه و شبانه روزي، تمهيدات لازم براي حمله و عبور رزمندگان را فراهم مي آوردند. همزمان عوامل شناسايي اطلاعات پس از نفوذ به مواضع دشمن به شناسايي نفرات و استعداد زرهي و ساير امكانات آنها مي پردازند. دشمن در سراسر منطقه سه رده خط پدافندي داشت كه هر رده آن پوشيده از موانع و استحكامات بود و همچنين استعداد دشمن در حدود ۲ تيپ پياده و يك گردان زرهي، به عنوان نيروي درگير و يك تيپ پياده و آتشبار مختلف و مجموعاً ۳۰ يگان در منطقه بود. همچنين در منطقه پادگان حاج عمران قرار دارد كه در موقعيتي سوق الجيشي واقع است. اين پادگان از شمال به ارتفاعات چنارستان و كلاشين، از جنوب به ارتفاعات بسيار مرتفع سكران و كدو و از شرق به ارتفاعات تمرچين و شهر مرزي پيرانشهر و از غرب به تنگه دربند و شهر چومان مصطفي عراق محدود مي شود. آنچه كه بر اهميت منطقه و ضرورت تصرف آن مي افزود، اساسا تبعات بعدي آن بود كه قسمتي از آن چنين است: ۱- تسلط بر تردد ضد انقلاب و كنترل آن ۲- ايجاد تسهيلات و پشتيباني لازم از اكراد مسلمان و مبارز عراقي ۳- فراهم سازي امكان گسترش عمليات نامنظم در خاك عراق ۴- حفظ پيرانشهر از هر گونه تهاجم و تجاوز عراقي
۵- زمينه سازي نزديكي بيشتر به شهر و تأسيسات نفتي كركوك.
شروع عمليات
يك بامداد روز ۲۹/۴/۶۲ عمليات والفجر ۲ با رمز «ياالله» در حالي آغاز شد كه قسمتي از نيروهاي خودي ۲۴ ساعت قبل از آغاز تك به منظور دور زدن دشمن از خط عزيمت خود حركت و پس از ۲ ساعت راهپيمايي موفق شدند خود را به مناطق تعيين شده رسانده و آماده شروع عمليات باشند.به رغم اين كه نيروها پس از ۲ ساعت تأخير در تمامي محورها با دشمن درگير شدند، ليكن پيشروي قابل توجهي صورت گرفت. اما از آنجا كه دشمن بر ارتفاعات سركوب منطقه تسلط داشت، آتش شديد توپخانه اش عملاً مانع از تكميل و دستيابي به تمامي اهداف عمليات شد، به طوري كه همچنان ارتفاعات كينگ(۲۵۱۹)، بردسر و دربند را در اختيار داشت. نيروهاي احزاب منحله دموكرات و كومه له با مشاهده حمله سنگين جان بر كفان اسلام با سرعت تمام از مقابل آنان گريخته و با پناه گرفتن در شكاف كوه ها و صخره ها تلاش مي كردند تا از سرعت عمليات كم كنند. قسمت هايي از ارتفاعات كوه كينگ به تصرف درآمد اما با اجراي آتش سنگين بعثيان و انجام چند پاتك توسط آنان بازپس گرفته شد. اما پس از تسلط هوانيروز ايران رزمندگان بار ديگر موفق شدند طي نبردي سخت، ارتفاع كينگ را به طور كامل پاكسازي كرده و به تصرف درآورند و آن را به نام «آزادي» نامگذاري كنند. ساعاتي بعد روستاي رايات (مقر توپخانه ارتش عراق در غرب) به دست نيروهاي خودي تصرف شد و ضمن محاصره چند روستاي ديگر، گمرك جاده پيرانشهر- حاج عمران آزاد گرديد. پس از اين كه اهداف اوليه تأمين گرديد، نيروهاي ايران براي تسخير پادگان معروف حاج عمران پيشروي به سمت آن را آغاز مي كنند و لحظه به لحظه اين هدف اصلي در معرض سقوط قرار مي گيرد. پس از محاصره پادگان استراتژيك حاج عمران و تنگ تر شدن حلقه محاصره سرانجام در ساعت ۹ شب، اين دژ نفوذناپذير به تصرف و تسخير كامل درآمد. پس از اين عمليات منطقه دربند هم به طور نسبي تحت كنترل و در تيررس رزمندگان قرار مي گيرد كه فعاليت تداركاتي عراق به شدت دچار اختلال مي شود. والفجر ۲ در مرحله دوم در ارتفاعات «گردمند» در ۱۹ كيلومتري مرز و ۱۴ كيلومتري پادگان حاج عمران آزاد و به نام «حمزه سيدالشهداء» نام گذاري مي گردد. ارتفاعات اطراف هم آزاد و به اسم «شهيد صدر» نام مي گيرد. قابل ذكر است كه به لحاظ اهميت منطقه صدام در شهر ديانا حضور پيدا كرده و از آنجا به تشويق و ارعاب و تهديد نيروهاي شكست خورده عراقي پرداخت. همچنين بنا به اظهارات اسرا، فرمانده تيپ ۹۱ پياده از اهالي كردستان عراق، به دستور صدام در شهر ديانا اعدام شد.
پايان والفجر ۲ براي رژيم بعث به جز ۴ هزار كشته و زخمي و ۲۰۰ اسير، آزادي مناطقي چون پاسگاه مرزي تمرچين عراق، پادگان حاج عمران، گمرك مرزي، سلسله ارتفاعات «كلو»، ارتفاعات گردمند، سرسول، آزادي، سلمان، شيوه كارتا، «بردزرد»، روستاهاي رايات، شيوش، ممي خلان، خوارو، ميوتان بالا و پايين را براي نيروهاي ايراني به بار آورد. همچنين از مقر تيپ ۹۱ كه مأمور حفظ پادگان حاج عمران بود، اسناد بي شماري از روابط عميق گروه هاي كومه له و دموكرات با صدام و رژيم بعث به دست آمد. در ميان هجوم تبليغاتي غرب و حمايت همه جانبه آنها از رژيم عراق رزمندگان اسلام دست به يورش گسترده مي زنند و با نفوذ به عمق خاك دشمن و تصرف اهداف از پيش تعيين شده مسئولان بعثي را وادار به اعتراف ضمني به شكست خود مي كنند. لطيف جاسم وزير اسبق اطلاعات عراق مدعي شد يك ابر قدرت جهاني و همچنين حزب كمونيست عراق به نيروهاي ايراني در والفجر ۲ كمك كرده اند، بلافاصله پس از پيروزي ايران راديو لندن نيز گستاخانه مدعي شد: جامعه بين المللي وظيفه دارد كه با توسل به زور، ايران را مجبور به ختم جنگ كند. راديو رياض هم از قول منابع مطبوعاتي خود در پاريس ادعا كرد كه تهران براي ادامه جنگ به خريد اسلحه از تل آويو ادامه مي دهد.
قبل از هجوم سراسري ارتش عراق به سرزمين ايران اسلامي از فروردين ۱۳۵۹ به طور متناوب شهر مهران و حومه آن با خمپاره و توپخانه هدف حمله قرار مي گرفت. در آن هنگام شهر مهران و ۱۵روستاي اطراف آن حدود ۱۷۶ هزار نفر جمعيت داشت، اما پس از مداومت و شدت نسبي حملات دشمن از ارديبهشت ۱۳۵۹ تخليه شهر به تدريج شروع شد و به مرور زمان به دليل خالي شدن شهر از سكنه و تحركات نيروهاي دشمن در نقاط مختلف مرز واحدهايي از تيپ اسلام آباد(ارتش) براي حفظ و تامين منطقه اعزام شدند. پس از استقرار نيروهاي تيپ اسلام آباد در خط مرزي اين منطقه و اجراي آتش متقابل(هر چند ضعيف) عليه دشمن، آتش عراق قطع شد و مردم به شهر بازگشتند. بعد از مدتي تيپ۸۴ خرم آباد جايگزين يگان قبلي در منطقه گرديد. مدتي از استقرار يگان نگذشته بود كه آتش دشمن مجدداً آغاز شد و به تدريج به آتش دوطرفه تبديل شد. ۲۰/۶/۱۳۵۹ ارتش عراق ميمك را اشغال كرد و همزمان شهر مهران را زير آتش توپخانه قرار داد و به تدريج آتش خود را تشديد كرد. هفت روز بعد دشمن يك درگيري در پاسگاه هاي زالوآب و رضاآباد ايجاد كرد و نهايتاً عقب رفت، اما مجدداً در ۲۹/۶/۱۳۵۹ يك ستون نظامي از نيروهاي دشمن كه از طرف شهر زرباطيه به طرف پاسگاه دراجي و ارتفاعات ۳۰۳ حركت كرده بودند، در اين منطقه مستقر شدند. همزمان با هجوم سراسري در ۳۱/۶/۱۳۵۹ نيروهاي عراق از چند محور به خاك جمهوري اسلامي حمله كردند و ضمن درگيري و تصرف پاسگاه هاي بهرام آباد و فرخ آباد به طرف شهر حركت كردند. نيروهاي نظامي خودي نيز با به جاي گذاشتن تجهيزات خود عقب نشيني كردند. ارتش عراق در ادامه حملاتش در تاريخ ۱۲/۷/۱۳۵۹ در حالي كه تعدادي از مردم هنوز در مهران بودند، وارد اين شهر شد. سرانجام نيروهاي عراقي ارتفاعات شمال (كوه گچ، زالوآب، كولك، زيل) و ارتفاعات جنوبي (قلاويزان، حمرين) و ارتفاعات شرقي (چكه موسي، چكه قمر، گره بور) و شهر مهران را تصرف كرده و در آنجا مستقر شدند. بعد از آزادي خرمشهر با همت رزمندگان اسلام ارتش عراق از اكثر مناطق اشغالي باقي مانده عمليات بيت المقدس و نيز شهر مهران و ارتفاعات مزبور عقب نشيني كرد و روي ارتفاعات شمالي و جنوبي شهر مهران در داخل خاك ايران مستقر شد. بدين ترتيب اولين اشغال مهران پايان يافت، اما اين منطقه همچنان زير ديد و تير دشمن بود و شهر وضع عادي نداشت و در حالي كه تقريباً به طور مداوم آماج آتش خمپاره عراقي ها بود، از برخي منازل حومه آن به عنوان پايگاه هاي تداركاتي و پشتيباني ديگر مقرهاي نظامي استفاده مي شد.
طرح مانور
در منطقه دشت مهران، دو رشته ارتفاعات وجود دارد: در شمال ارتفاعات زالوآب و كاني سخت و نمه كلان بو است كه قسمت عمده آن در خاك ايران قرار دارد و در جنوب ارتفاعات قلاويزان واقع است كه مرز ايران- عراق را مشخص مي سازد. بين دو ارتفاع ياد شده دشت مهران و «دشت ورمهراز» و «زرباطيه» عراق واقع است. در قسمتي از ارتفاعات زالوآب و كاني سخت، مرز مشترك ايران و عراق قرار دارد كه در سمت غربي آن، ارتفاعات نمه كلان بو، با قللي بيش از ۲۰۰ متر و كمتر از ۴۰۰ متر واقع است. همچنين ارتفاع كله قندي مهم ترين قله ارتفاعات تپه هاي زالوآب است. با توجه به مختصات جغرافيايي منطقه و اهميت استراتژيك آن، عمليات به ترتيب در سه محور زالوآب و نمه كلان بو، دشت مهران و قلاويزان به منظور تامين اهداف از پيش تعيين شده طراحي شد. در اين عمليات نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران با استعداد يك تيپ زرهي و يك گردان نيروي پياده و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به استعداد ۳لشكر، ۲ تيپ، يك تيپ منهاي پياده و يك تيپ زرهي به صورت ادغامي وارد عمل شدند.
|