بحثي پيرامون هنر مقاومت
عصر پايداري
سهيلا نياكان
|
|
|
|
اين روزها به شكل هاي مختلف هنرمندان متعهد در جهان سعي مي كنند با ساخت و نمايش آثار هنري درباره جنايات صهيونيست ها، به مردم يادآوري كنند جان و حقوق انسان ها در لبنان به خطر افتاده است.
مفهوم اصلي و درونمايه اين آثار «مقاومت» و پايداري انسان هاي بي دفاعي است كه در مبارزه اي نابرابر مي خواهند وجدان جهانيان را نسبت به آزادي و عدالت زنده نگهدارند.
روزگاري نه چندان دور الجزايري ها و ويتنامي ها و امروز مردم لبنان با مقاومت در برابر تهاجم اسرائيل به انسان هاي آگاه متذكر مي شوند هنوز مقاومت وجود دارد. اما وظيفه هنرمندي كه مي خواهد روحيه مقاومت را تبليغ و ترويج كند چيست؟ آيا يك عكس صرفاً خبري يا نوشتن سرمقاله اي در مدح حزب الله و ذم سربازان متجاوز كافي است؟ به نظر مي رسد براي جاودانگي روحيه مقاومت باز اين اكسير فناناپذير هنر است كه به هنرمند اجازه مي دهد آثاري خلق كند كه در ظاهري هنري مفهومي انساني و متعالي را بيان كند.
وقتي مي شنويم سينماگران ايراني در سينما فلسطين جمع شده اند و اعتراض خود را نسبت به حمله اسرائيل به جنوب لبنان اعلام مي كنند، وقتي هنرمندان تجسمي آثار حجمي، خط، تذهيب، نقاشي و... خود را به منظور كمك به كودكان بي سرپرست لبناني به فروش مي گذارند، وقتي عكس هايي از جنايات قانا در پياده روهاي شهر ديده مي شود، وقتي نقاشان با نقاشي هاي طوماري شان مردم را دعوت به مشاركت در خلق اثر هنري با مضمون مقاومت مي كنند، آن وقت است كه درمي يابيم هنرمندان ايراني پا به پاي هنرمندان متعهد جهان، پرچم مقاومت را برافراشته اند.
اما يك سؤال مطرح مي شود و آن اين كه آيا ضرورت ساخت يك مجسمه يا به عبارتي يك يادمان با موضوع مقاومت مردم لبنان در برابر حمله گسترده سربازان اسرائيلي نبايد مورد توجه قرار گيرد؟ همه مي دانيم هر روزي كه از مقاومت مردم جنوب لبنان مي گذشت، يك پيروزي براي حق جويان مسلمان منطقه بود و نبايد اين پيروزي سرنوشت ساز فراموش شود.
روزگاري عنوان مي شد كه ساخت يك مجسمه ماه ها و شايد چند سالي طول بكشد. اما شيوه هاي جديد در هنرهاي تجسمي مسأله زمان را برطرف كرده است. يك ويدئو آرت، يك اينستاليشن محيطي، يك كار حجمي و يا يك نقاشي گروهي مي تواند هم در برگيرنده مفهوم مقاومت بوده و هم داراي ارزش هاي هنري باشد.
يادمان باشد كه گرايش اصلي انقلاب اسلامي فرهنگ و هنر بوده و ديگر احتياجي به اثبات ندارد كه اثر هنري اي كه روحيه مقاومت را در مردم زنده كند، از هر سلاح و موشكي مؤثرتر است.
بررسي چند نمونه شاخص از هنر مقاومت مي تواند راهگشاي اين بحث در زمينه هاي مختلف هنري باشد.
تابلوي عصر عاشورا
نقاشي «عصر عاشورا» به قلم استاد فرشچيان از اولين نمونه هاي جامع و هنري هنر مقاومت است كه يادآور اولين پايمردي در عرصه جنگ حق عليه باطل بوده است. فرشچيان اگرچه شمايل امام حسين(ع) را در نقاشي خود به تصوير نمي كشد، اما با تأكيد بر حضور پررنگ حضرت زينب(س) و اسب حضرت به دو صورت واقعي و تمثيلي به بيننده متذكر مي شود راه امام ادامه دارد و در اين پايداري، نقش تبليغي و ترويجي حضرت زينب(س) بسيار حياتي و سرنوشت ساز است. از اين رو شايد بتوان گفت اولين شكل هنري بيان هنر مقاومت، سخنراني پرشور حضرت زينب(س) در بارگاه يزيد است؛ سخناني كه از يك سو به شعر مقاومت مي ماند و از سوي ديگر بهترين الگو براي هنرمندان متعهد براي نشان دادن تأثير مقاومت در بيننده است.
مجسمه ميدان فلسطين
اين مجسمه كه بيشتر يك يادمان از مقاومت انتفاضه است، از حجم قابل قبولي برخوردار بوده و وضعيت آن در ميدان به گونه اي است كه براي عابرين و رهگذران اهالي ميدان جلب توجه كرده و در اولين برخورد با مجسمه، مفهوم دروني آن را درمي يابيم. فضاهاي پر و خالي درون سطح كلي كه نشان دهنده كشور فلسطين است، با تركيب بندي نامتعارفي با نيم تنه هاي مبارزين فلسطيني عجين شده و سمبلي از ايستايي و پويايي را توأماً به بيننده انتقال مي دهد.
عكس ملاقات افسران نيروهاي هوايي با امام(ره)
اين عكس در زمان خود تأثيري شگرف در اتحاد همه صنوف، به خصوص وحدت مردم با ارتشيان داشت. تقسيم خط افقي تصوير در يك سوم بالاي كادر، تكرار فرم كلاه افسري و سلام نظامي افسران، قرارگيري امام(ره) در نقطه طلايي تصوير همگي حاكي از قدرت و استحكام در عكس است. چاپ اين عكس در تيراژ زياد و تكثير آن توسط مردم گواه انتقال درست پيام استقامت و پايداري در مبارزه عليه رژيم شاه بود.
تانك هاي سوخته عراقيان
در بسياري از شهرهاي ايران يكي از تانك هاي سوخته عراقيان در ورودي آن يادآور هشت سال دفاع مقدس براي اهالي شهر محسوب مي شود. اين كه دشمن به عمق صدكيلومتري ايران توسط يگان زرهي خود نفوذ كرده اما به مدد استقامت رزمندگان ايراني آنها، مجبور به عقب نشيني شده اند . با تاكيد به وجود واقعي يك تانك سوخته در ميدان اصلي شهر امكان پذير است. احساس كودكاني را در نظر بگيريد كه با دستان كوچك خود بدنه سرد و فلزي تانك را لمس مي كنند و از اين كه پدرشان با گرماي خون خود دشمن را شكست داده ، مغرور و سرافرازند.
|