يكشنبه ۵ شهريور ۱۳۸۵
گفت وگو با دكتر محمدرضا شريف-بخش پاياني
بال هاي جنبش مبارزه با دوپينگ
003183.jpg
گروه ورزشي - يافتن جايگزين مناسب براي دور كردن جامعه ورزش از دوپينگ به جز ورود به چرخه علمي ورزش و ارتقا و بهبود فنون و تكنيك هاي اجرايي مقدور نيست.
دكتر شريف درادامه اين مصاحبه در مورد علل گرايش و شيوع دوپينگ در ميان ورزشكاران، راهكارهاي برون رفت از آن و مهم ترين طرح هاي داخلي و مباحث حقوقي آن به پرسش هاي ما پاسخ مي دهد.
*چه قانوني به عنوان يك اصل در مبارزه با دوپينگ وجود دارد؟
- يك قانون فقط در مبارزه با دوپينگ وجود دارد و آن هم اصل «قانون گرايي» است اما با درايت. يعني اگر قرار باشد به نام قانونگرايي، بي درايتي كنند كه همه چيز به هم مي ريزد. فقط ما با اشراف بر قانون بهترين نتيجه را مي گيريم.
* با شرايطي كه پيش آمده چه بايد كرد؟
- در اين شرايط بهترين نوع حركت به سمت سيستم گرايي است. واقعيت اين است كه سازمان مبارزه با دوپينگ كه همان ستاد نادو ناميده مي شود به سمت و سويي حركت كند كه به شعار وادا برمي گردد يعني يكپارچه سازي و هماهنگي سازي كانونهاي فعال در مبارزه با دوپينگ. يعني ضمن حفظ استقلال فدراسيونها، كميته ملي المپيك به عنوان مرجع عالي نظارت و حمايت و نه لزوماً دخالت از طريق ستاد ملي «نادو» ساختار خود را به دست آورد. خوشبختانه رئيس ستاد هم كسي است كه سرپرست فدراسيون فوتبال هم است. من وقتي با او وارد صحبت شدم نتايج مثبت بود و ايشان پذيرفته است كه نادوي ايران وظيفه يكپارچه سازي و هماهنگ سازي را برعهده دارد.در حقيقت نادوي ايران بايد دو بال داشته باشد بال حمايت و بال نظارت تا اين پرنده «جنش مبارزه با دوپينگ» به پرواز درآورد، اما در صورت دخالتهاي غيرعلمي و بي درايت، مثل اين است كه پيكاني پرتاب كنيد تا اين پرنده را شكار كنيد. به همين دليل هم فدراسيونها بايد هويت مبارزه با دوپينگ را داشته باشند. اما به اين معنا نيست كه احساس كنند خارج از نظارت ستاد نادو فعاليت كنند. البته ستاد هم نبايد فكر كند كه بحث نظارت او توتاليتري و تك محوري است و فقط بايد بازخواست كند.
* آيا تاكنون چنين روندي وجود نداشته است؟
- تاكنون رويه اين بوده كه فدراسيونها اگر فعاليت مي كردند بازخواست مي شدند. يعني در سياستهاي گذشته فدراسيون ها حق مبارزه با دوپينگ را نداشتند و فعاليت ها در بعد اجرا فقط در نادو متمركز بود. اما بهترين فرم اين است كه در چارت فدراسيونها، اين عمل مهم صورت بگيرد و با كلاسهاي آموزشي و آگاهي دادن به ورزشكاران با دوپينگ مبارزه شود.
در ضمن راهكاريي تدوين شود كه در فدراسيونها نيز كنترلهاي هوشمند به اجرا درآيد و در اين خصوص از الگوهاي بين المللي كمك گرفت.اين نوع طرحها به عنوان مثال در استراليا پياده شده است و آنها اين طرحها را ابتدا بر روي كاغذ كاملاً محاسبه و بودجه ريزي مي كنند و سپس به اجرا در مي آورند.
ما هم بايد اين برنامه هاي ملي را در رشته هاي مختلف و در سطح ملي اين چنين اجرا كنيم، نه اينكه در وسط كار تازه مهره ها را پيدا كنيم و يا مشكلات بودجه اي را بررسي كنيم.
* اين برنامه ها كي و توسط چه كسي بايد تدوين و اجرا شود؟
- طبيعتاً بايد تدوين شود. يعني اگر ما بخواهيم روزي اداره «نادو» به شكل منطقه اي در بين ۹ كشور منطقه را در كشورمان پياده كنيم بايد به اين سمت برويم و نادوي ايران را خيلي فعال تر كنيم. يعني بايد طرحي را تدوين كرد كه در آن نيازها، تقاضا و نحوه تأمين مبارزه با دوپينگ كاملاً مشخص شود. ما هنوز نيامديم مطالعه كنيم كه نيازهاي مبارزه با دوپينگ كشورمان به طور واقعي چيست؟
اگر فعاليت هاي علمي و تحقيقاتي كرده ايم، به شكل دوره اي در كميته ملي المپيك بوده و فقط در حوزه قهرماني كشور و در كل كشور و غيرقهرماني مطالعه نكرده ايم، چون شرح وظايفي نداشتيم و تقاضاها اين بوده و اين برنامه ها هم اجرا شده است!
003180.jpg
* آيا جدا ديدن حوزه قهرماني با سطح كل جامعه ورزشكاران قابل دفاع است؛ يعني قهرمانان از اين جامعه ورزشكاري بالا مي آيند و نمي توان آنها را منفك از هم ديد و ديوار بين آنها كشيد يعني ۴ سال كار شما ۴ ساعته از بين برود!
- بله، درست است. كميته ملي المپيك در آن زمان براساس نيازها عمل كرد و البته توان و اختياراتش را هم نداشت يك برنامه مطالعاتي براي كل جامعه ورزشكاران اجرا كند. البته اگر چنين برنامه اي اجرا شود حتماً يكي از عوامل اصلي آن بايد كميته ملي المپيك باشد، منتهي به عنوان يك سيستم اجرايي براي طرح ملي نه فقط ورزشكاران، بلكه بايد در همه سطوح جامعه آموزش داد. يعني دبستانها، دبيرستانها، دانشگاهها به عنوان زيرساخت هاي ورزش كشور ديده شود و با دوپينگ به عنوان يك پديده زشت اجتماعي پايه اي برخورد شود. در استراليا حتي در مهدكودك ها هم در اين مورد آموزش مي دهند و بيشترين بودجه ها را براي غيرحرفه اي هزينه مي كنند. با اين كار جامعه را توجيه مي كنند در ورزش كار غير ورزشي و غير جوانمردانه قابل پذيرش نيست.
* در همين راستا لازم است اين نكته را عنوان كنم كه اتفاقاً جامعه ورزشكار ما معمولاً از طبقات با محروميت هاي بيشتر هستند و ضرورت كارهاي فرهنگي براي آنها بيشتر احساس مي شود.
- بله كاملاً درست است. طرح مبارزه ملي را بايد نادو شروع و تدوين كند و طرحها بايد علمي انتخاب شود و از همه ابعاد مسائل را ديد و عمده ترين كار مطالعاتي در آن استفاده از جامعه شناسان ورزشي و غيرورزشي است. بايد بدنه علمي را تقويت كرد، يعني مربي كه بلد نيست به صورت علمي ارتقاي توان ورزشي به ورزشكار دهد او را به سوي دوپينگ ناخواسته سوق مي دهد! همه اينها بايد در طرح ديده شود. همه مجموعه و عوامل از ورزشكاران گرفته تا مديران در رأس ورزش بايد علمي ديده شوند و مسير قهرماني را از راه علمي تكامل داد نه با دوپينگ.
* به اعتقاد بسياري از كارشناسان، مشكل ما در كشور نداشتن برنامه يا قانون نيست بلكه اجراي آنهاست. يعني چه ابزار اجرايي براي چنين طرح جامعي بايد تدارك ديد؟
- بايد مديران اجرايي را به كار گماشت تا در اجرا صددرصد پايبند به روح برنامه و قانون باشند و در جايگاهي كه قرار مي گيرند بدانند چگونه اجرا كنند و مسئوليت امور را بپذيرند. با گماردن مجريان قوي واسطه ها نيز محدود و محدودتر مي شوند.
* پديده دوپينگ نه فقط در ايران بلكه در دنيا و كشورهاي پيشرفته روبه وخامت گذاشته است. به نظر مي رسد كه ما وقت طولاني براي مبارزه با اين پديده شوم ورزشي نداريم.
- همين طور است. در سال ۲۰۰۰ وقتي در كميته ملي المپيك جمع شديم حكمي گرفتيم كه دوپينگ را از سطوح پايين كار كنيم و آئين نامه براي آن تدوين كرديم و يك سال قبل از آن ژاپن اين آئين نامه را تدوين كرده بود. ما در آن زمان اين قدر فاصله آئين نامه اي داشتيم و از لحاظ فناوري هم آزمايشگاه ها را تجهيز كرديم. اما تكنولوژي را بايد به روز وارد كرد. در آن زمان از لحاظ ساختاري ما پله پله حركت كرديم و فعالان در رأس دوپينگ خيلي خوب عمل كردند تا آن چهار سال درخشان اتفاق افتاد. در صورت به روز نبودن، از كشورهاي ديگر عقب مي افتيم. البته خوشبختانه در صورت اجراي طرح منطقه اي را در كشورها مبحث مبارزه با دوپينگ را به شكل يكپارچه و هماهنگ دنبال خواهند كرد و اين برنامه ها نه رقابتي بلكه با هدف همكاري دنبال خواهد شد و شوراي المپيك آسيا و وادا فعاليت آنها را تحت نظر خواهند داشت.
البته بعد از المپيك ۲۰۰۴ آتن قوانين آن تدوين شده و تدوين آن برعهده من و يكي از اعضاي مبارزه با دوپينگ در كويت بود كه ظرف چند ماه به زبان انگليسي آن را به وادا فرستاديم و تاييد شد و در آن طرح سيستم گردآوري اطلاعات در بحث دوپينگ، كدگزاري و شماره سريال بندي براي همه ورزشكاران تدوين شده است اما چنين كاري را براي ايران هنوز نكرده ايم.
003186.jpg
* استفاده از دوپينگ در كشور دقيقاً در چه زماني شروع شد؟
- به طور دقيق معلوم نيست اما گفته ها و شنيده ها حاكي از اين است كه در ايران پيش از انقلاب يكي دو مورد و بيشتر در رشته هاي انفرادي وجود داشته است و البته در دنيا بويژه كشورهاي پيشرفته با فناوري و تكنيك بالا آمار استفاده از دوپينگ در ورزش بسيار بيشتر است.
* دليل شايع تر بودن دوپينگ در كشورهاي پيشرفته چيست آن هم در سطح قهرمانان شاخص؟
- به دليل انگيزه هاي آنان از ورزش. ورزش در دنيا صنعتي شده است و كسب پول و شهرت دو عامل مستقيم و هدفمند در ورزش كشورها است و به اين دليل با هر روشي مي خواهند قهرمان شوند. اما با اجراي روش سيستم علمي كه درباره آن گفتم ورزشكار تحت پوشش آن با كار دقيق به قهرماني دست مي يابد.
* به نظر مي رسد اين نوع فناوري هاي علمي هم اينك در كشورهاي پيشرفته وجود دارد اما آنها همچنان از دوپينگ استفاده مي كنند؟
- بله چون نگاه جامعه ورزش از ورزشكار ابزارگونه است و ورزشكار نيز با اين نگاه به هر طريقي تن مي دهد تا قهرمان شود! يعني ورزشي كه بايد در خدمت جسم، روح و اخلاق و روان قرار بگيرد دقيقاً با دوپينگ برعكس عمل مي كند و ورزش اخلاقي تبديل به ورزش ضداخلاقي و تقلب مي شود. ديد ابزاري به ورزشكار، نفس ورزش سالم را از بين برده است.
* راهكار واقعي مبارزه با دوپينگ چيست؟
- به نظر من بايد تقاضا را براي دوپينگ پايين آورد و انرژي زيادي در اين راه گذاشت. اكنون بالاي ۹۰ درصد داروهاي دوپينگي تقلبي هستند. بايد به دنبال جايگزينها براي دوپينگ بود و انگيزه هاي ورزش را به طريق سالم هدايت كرد. اعتقاد به اينكه ورزشكار فقط با دوپينگ قهرمان مي شود بسيار خطرناك است. بايد ورزشكار را در يك سيستم علمي آموزش و هدايت و حمايت كرد تا انگيزه هاي قهرماني را به سمت و سوي حقيقت ورزش كشاند. متأسفانه امروزه طوري است كه نه تنها اين كار نمي شود بلكه ورزشكاران را با وسوسه هاي پول و... به طور ناخودآگاه براي دستيابي به جايگاه قهرماني به هر شكل سوق مي دهند.

نگاه
نيمه تاريك
003177.jpg
مريم رضايي
در افسانه ها آمده است كه در سرزميني شمالي كه بعدها قاره آمريكا نام گرفت شكارچي جواني كه قصد داشت به چابك ترين و ماهرترين شكارچي قبيله تبديل شود نزد جادوگر قبيله رفت تا با وردي سحرآميز او را ياري كند.
جادوگر در پاسخ به درخواست وي گفت: در فصل بهار اولين پروانه طلايي را صيد كن و از گرد طلايي بال هايش بر سينه ات بمال. آن گاه به سبك بالي پروانه خواهي شد. مرد جوان چنين كرد و همچون پروانه اي سبك بال شد.
در تاريخ درباره گلادياتورها در روم باستان نيز چنين نگاشته اند. آنها گوشت خام حيوانات وحشي را خام خام مي خوردند تا همچون آنها قدرت و درندگي كسب كنند. اما در يونان، مريدان و رقيبان از عرق و گرد و خاك بدن كشتي گيران اكسير نيروبخشي فراهم مي كردند و بر اين باور بودند كه نيروي حيات و شجاعت معبودانشان از اين طريق به آنها منتقل مي شود.
نوشته هاي برجا مانده از تمدن قاره آمريكا نشان مي دهد كه آنها از خواص گياهان آگاه بودند و براي مقاصد درماني يا در مراسم مذهبي بهره ها مي بردند.
سرخ پوستان مكزيكي هم كه تحت فرماندهي هرنان كورتس فاتح مكزيك مي جنگيدند در نبردهاي طولاني و بسيار خسته كننده از گياهي به نام پيوتل استفاده مي كردند و سرخپوستان منطقه كوهستاني پرو، اكوادور، بوليوي و كلمبيا نيز براي رفع خستگي و گرسنگي برگ بوته اي به نام ايتروكسيلن كوكا را مي جويدند و اين برگ آنچنان رواج داشت كه سرانجام پول رايج خود را نيز كوكارا ناميدند.
اما در جريان جنگ جهاني دوم، به سربازان جيره غذايي خاصي دادند تا مانع از سرما و خستگي مفرط شود و آنها بتوانند به خوبي بجنگند و در جنگ ويتنام هم سربازان آمريكايي به طور گسترده اي از حشيش و ساير داروهاي روان گردان استفاده كردند.
به هر حال در مورد اين موضوع كه از چه زماني استعمال چنين مواد نيروزايي در ورزش رواج يافت، نمي توان دقيق نظر داد، اما روشن است كه آدمي از ديرباز در جست وجوي راهي براي افزايش توانمندي جسمي و عقلي خود بود كه البته اين موضوع در سايه پيشرفت علم و افزايش توليد داروهاي آنابوليسمي و آمفتامين ها به بيراهه كشيده شد.
موفقيت به هر قيمت، فلسفه دنياي مدرن امروز شده است و همه مي خواهند برنده باشند نه بازنده، چرا كه امروز پيروزي موجب خوشبختي و آورنده امكانات محسوب مي شود.
خلاصه شدن هدف ورزش كردن فقط براي پيروزي آن هم به هر بهايي وسوسه اي نادرست و خطرناك در ورزش است كه مفهوم اصيل ورزش را تخريب كرده كه راهي جز به بيماري و مرگ ندارد.
نخستين مورد مرگ بر اثر مصرف داروهاي نيروزا در سال ۱۸۸۶ ميلادي گزارش شد كه آن هم در جريان يك مسابقه دوچرخه سواري اتفاق افتاد و گزارشات مبني بر استفاده از دارو در ۱۹۵۴ ميلادي نيز توسط پزشكان شوروي سابق و با مرگ كورت انمارجانسون دوچرخه سوار دانماركي در سال ۱۹۶۰ در رم خبر هولناكي بود كه جهان ورزش را تكان داد. با اين وضع بود كه آزمايشات دارويي در المپيك زمستاني ۱۹۶۸ در فرانسه به عمل آمد.
در حقيقت مفهوم اصيل ورزش آن گونه كه بنيانگذار المپيك بارون پير دوكوبرتن عنوان كرد كه همانا اصل مشاركت در ورزش بود نه پيروزي، با اين پديده شوم جهاني يعني دوپينگ خدشه دار شد.
متاسفانه سال هاست اصولي كه به روح ورزش دميده مي شود از اصول اوليه خود فاصله گرفته و روبه نزول نهاده است و اين اعمال صرفاً با روحيه و آمال يك جامعه مصرفي و سطحي همخواني دارد. پيروزي در ميادين ورزشي كه مفهوم آن حاصل جمع جوايز مادي و شهرت است بر اصل شاخص ورزش و سلامتي و يكپارچگي، خط بطلان كشيده است و در اين ميان فقط منافع سودجويان و سوداگراني تامين مي شود كه ورزشكاران را از اين روش استثمار و صيد مي كنند!
آنها با واداشتن به استعمال داروهاي خطرناك محرك و نيروزا لطمات جبران ناپذيري به ورزشكاران به اصطلاح  هديه مي كنند و در اين ميان جاه طلباني كه در لفافه ورزش قصد دارند كه به اهداف غيرورزشي دست يابند، بيش از همه صدمه مي بينند.
با چنين تصويري قهرمان و قهرماني در ورزش بر سر دوراهي سختي قرار گرفته است. از يك سو استفاده از مواد محرك و نيروزا براي برتري به هر قيمت در ميدان مسابقه و از ديگر سو پرهيز از دوپينگ و پذيرش پيروزي رقيب در شرايط كاملاً غيرمتعارف و ناجوانمردانه و پوشالي!
و امروز اما، دوپينگ سايه منحوسي را بر پيكر ورزش افكنده است كه جز با تقويت جايگاه ورزش و اصول حقيقي ورزش براي ورزشكاران و دستيابي به پيروزي جوانمردانه و شرافتمندانه با اتكا به اصول اخلاقي و تن دادن به قدرت حقيقي خود، نه قواي كاذب مقدور نخواهد شد.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |