پنجشنبه ۹ شهريور ۱۳۸۵
مجموعه تلويزيوني نرگس از زاويه اي ديگر
...و نرگس گل كرد
003402.jpg
به هر دليل مجموعه تلويزيوني «نرگس» در ميان مردم گل كرده است. گرايش عمومي به يك سريال تلويزيوني ريشه هايي دارد كه بايد از برخي دلايل سطحي، تفكيك شوند. مرگ نابهنگام «پوپك گلدره»؛ نقش آفرين اول «نرگس» بر اثر حادثه رانندگي و فضاي درامي كه اين حادثه به وجود آورد، در گرايش بيشتر بينندگان سيما به اين سريال بي تاثير نبود، اما نبايد اين رويكرد را تنها در چنين علت هايي خلاصه كرد.
به رغم آن كه نام اين مجموعه نرگس است و به طور طبيعي نقش آفرين «نرگس» بايد در مركز توجه بينندگان باشد، اين «شوكت» است كه محور حوادث و رخدادهاي سريال قرار گرفته و بيش از سايرين توجه مردم را جلب كرده است. هرچند كه در نمايش خصوصيات رفتاري، بي رحمي ها و خشونت هاي اين شخصيت، گاهي اغراق بيش از اندازه هم مي شود، اما در مجموع «شوكت» نماد مرداني است كه در خانواده، قائل به رييس بودن و حرف اول زدن، هستند. شخصيتي كه بارها، اين تكيه كلام را در رويارويي با ديگر اعضاي خانواده اعم از همسر، فرزندان، دامادها و حتي نوعروس اش بر زبان مي راند:
«چون من مي گم»! اين ويژگي رفتاري «شوكت» براي بسياري از همسران و فرزندان، تداعي كننده رفتار پدراني است كه به دلايل گوناگون، دچار خودمحور پنداري اند و مجال گفت و شنود و تعامل جمعي در فضاي خانواده را نمي دهند.
«شوكت» كه دوران كودكي سخت و آميخته به درد و رنج را گذرانده حال كه به قول خودش در سايه مقاومت و زيركي و تاب آوردن در برابر انواع شدايد، به ثروت و جايگاه مطلوبي در ميان خانواده، فاميل و همكارانش رسيده است، ناخودآگاه بر آن است كه تلافي حقارت ها و سركوفت هاي دوران كودكي را با فرو رفتن در پوست شير جبران كند.
وجوه رفتاري شوكت در جامعه اي كه به رغم ورود ما به عصر ارتباطات و تعامل با نسل جوان، هنوز در بسياري از خانواده ها پدر سعي دارد بر خلاف روند تحولات جامعه همچنان حرف اول را بزند و به همسر و فرزندانش كه اي بسا در پيشبرد امور خانواده، مي توانند يار و ياور او باشند، مجال سخن گفتن و اظهار وجود نمي دهد، براي بسياري از مردم جاذبه هاي پنهاني دارد. اما همچنان كه در مجموعه نرگس ديده ايم، اين اقتدار «شوكت»، بسيار آسيب پذير و شكننده است، از اين رو او بيشترين كينه را نسبت به كساني به دل مي گيرد كه در برابرش مي ايستند و سعي دارند ابراز وجود كنند. خشم شديد شوكت نسبت به نرگس دختر با ايمان و شجاعي كه از پشت صحنه هوشيارانه رفتار اين مرد خودخواه و جاه طلب را زير نظر دارد و به ترفندهاي او پي مي برد، به همين دليل است.
سريال نرگس، به رغم كاستي  هايي كه در مسير داستاني آن بروز كرده است، همان طور كه در نوشته يكي از خوانندگان همشهري در صفحه سخنگاه،  منعكس شده بود، چون مشكلات نهفته ميان دو نسل را مطرح كرده، بسيار مورد توجه واقع شده است؛ نسل جواني كه در عصر ما در بسياري از زمينه ها آگاهي ها و دانسته هايش بيشتر از نسل كهن است، اما هنوز بايد رفتارهايش را مطابق الگويي كه پدرش از پدربزرگ او به ارث برده،  انطباق دهد و لاجرم در اين برخوردها حوادثي پيش مي آيد كه خبرهايش را در صفحات حوادث روزنامه ها مي خوانيم و يا از اينجا و آنجا مي شنويم. سريال نرگس، تلنگري به اين كشمكش هاي نسل نو و نسل كهن زده است و همين مايه استقبال وسيع مردم از اين مجموعه تلويزيوني شده است.
سينا عابديني

تجربه هاي آزاد
شهر هزار و يك شب
003405.jpg
ماه كه از خواب برمي خاست انگار همه سايه هاي سياه از لانه خود بيرون مي خزيدند و تا آمدن خورشيد جولان مي دادند. شب ها حياط پر درخت خانه مادربزرگ پر از سايه هاي وحشتناك مي شد. شاخه هاي درخت انار مثل چنگال هاي هيولايي نامريي مرا مي ترساند. لامپ ايوان را روشن مي كردم. چند لحظه اي به دل باغچه انبوه نگاه مي كردم؛ تا مطمئن شوم هيولايي در كار نيست. اما فايده اي نداشت بازهم مي ترسيدم. صداي در زدن هاي پدربزرگ مرا وادار مي كرد از كنار باغچه عبور كنم و در را برايش باز كنم. فاصله ايوان تا در خانه 35 قدم فيلي بود. دستم را روي قلبم مي گذاشتم و اين فاصله را يك نفس مي دويدم تا هيولاي درختي نتواند مرا بگيرد. براي بازگشت مشكلي نداشتم، چون پدربزرگ همراهم بود. پدربزرگ را دوست داشتم. هر چند او آدم ساكت و توداري بود. چهره اش زير نگاه خورشيد تيره شده بود و چين هاي روي پيشانيش طوري كنار هم نشسته بود كه انگار هميشه اخم كرده است. چشم هايش طوري بود كه انگار خورشيد هميشه چشمش را مي زند. مثل آدم هاي خسته آرام راه مي رفت. با كت و شلواري تيره رنگ و گشاد كه زمان آن را ساييده بود. تابستان ها من و مادربرزگ مثل كلمه اي يك بخشي جداناپذير مي شديم. بانويي ريزنقش و لاغر با موهايي سياه و مجعد و صورتي نوراني كه چين و شكن هاي صورتش او را دوست داشتني تر كرده بود.
خانه قديمي مادربزرگ برايم معمايي پيچيده بود، درهاي چوبي، ديوارهاي كاهگلي، مطبخ و تنور، خمره هاي سركه، سيرهاي به بند كشيده و صندوقچه قديمي كه فواره كنجكاوي را به آسمان مي رساند. مطبخ از همه جا مخوف تر بود. با ديوارهايي سياه و دودزده راه پله اي مارپيچ كه به پشت بام مي رسيد. بزرگترين آرزويم ديدن داخل تنور بود، اما مادربزرگ هميشه مرا از آنجا دور مي كرد. صندوقچه قديمي داستان ديگري داشت. صندوقچه اي پر از پارچه هاي رنگارنگ، عكس هاي سياه و سفيد و كلاه گيسي با موهاي مشكي و بلند كه هميشه دوست داشتم آن را روي سرم بگذارم و در آينه خودم را تماشا كنم. ظهرها كه مادربزرگ مي خوابيد و خورشيد امان گل ها و درخت ها را مي گرفت؛ كنار حوض مي رفتم و روي صورت گل هايي كه لنج هايشان آويزان شده بود آب مي پاشيدم. ظهرها داخل حوض پر از كفشدوزك و زنبور بود. آنها در حالي كه دست و پا مي زدند منتظر يك قهرمان شجاع بودند تا به آنها زندگي دوباره اي ببخشند. يك برگ سبز از درخت گيلاس مي چيدم و با آن حشرات را بيرون مي آوردم. عمليات نجات با خشك شدن بالها و پروازي باشكوه پايان مي يافت... .
وقتي باد وحشيانه به برگ هاي درخت مو مي تاخت و آنها را زرد و پريشان مي ساخت؛ وقتي انارها درشت مي  شدند و پوزخند مي زدند؛ داستان بازيگوشي من به انتها مي رسيد. مدرسه ها باز مي شدند و من بايد از خانه هزار و يك شب دل مي بريدم.
سالهاي زيادي گذشته است. روزهاي كودكي مثل صورت ماه دور و زيبا به نظر مي رسد. خانه مادربزرگ ديگر برايم مهم نيست. امروز خدا را در چشم هاي مادربزرگ جست وجو مي كنم و سكوت معنادار پدربزرگ بزرگترين معماي من است. امروز عاشق چين چشم مادربزرگم، شيفته خط اخم پدربزرگم هستم و ديگر از هيولاها نمي ترسم.
نسترن كبيري- كرج

ضرورت تجديد    نظر در قوانين شغلي زنان
003381.jpg
بحثي كه به آن پرداخته شده است يكي از بارزترين مشكلات بخش عمده اي از جمعيت كشور ماست كه براي اثبات آن تنها كمي واقع بيني و انصاف كافي است. با اين همه هيچ گاه از سوي مسئولان اجرايي و قانون گذاري كشور اقدامي جدي براي برطرف كردن آن به عمل نيامده است. براي تنوير افكار عموم و روشن شدن موضوع آن را در برابر قضاوت خوانندگان گرامي قرار مي دهيم.
روز مادر و به طور اعم هفته زن، تلنگري است كه مي تواند ما را به عنوان يك انسان جوياي حقيقت متوجه بعضي از مشكلات يكي از ظريف ترين و حساس ترين و با تحمل ترين مخلوقات خداوند كند.
زنان از آفريده هاي محوري خداوند هستند و آنان در نظام آفرينش از جايگاه ويژه و نقش هاي بزرگي برخوردار مي باشند. به طوري كه در قرآن كريم سوره اي به نام آنان آمده است و خداوند فردوس را به آنها وعده داده است. همه مي دانيم كه زنان علاوه بر نقش هاي مادري و همسري در حال حاضر اكثراً وظايف شغلي و بعضي سرپرستي خانوار را نيز به عهده دارند، آنها بيشتر بايد بين اين نقشها هماهنگي ايجاد كنند و درصدد برطرف كردن تعارضاتي باشند كه ممكن است از اين چند نقشي بودنشان ايجاد مي شود. يكي از برجسته ترين مشكلات كنوني بانوان شاغل مسئله مرخصي زايمان آنها و مواردي مرتبط با آن است. بهانه قلمي شدن اين سطور نيز طرح موضوع فوق و راهكارهايي جهت حل اين مسئله و ديگر موارد پيرامون آن است. در كشور ما مدت مرخصي زايمان بانوان شاغل 3 ماه است كه اخيراً به 4 ماه افزايش پيدا كرده است، كه ذيحق مي تواند دو ماه قبل از زايمان از آن استفاده كند و دو ماه بعد از زايمان بايد در محل كارش حاضر باشد و يك كودك دو ماهه بايد به طور متوسط روزي ده ساعت از آغوش گرم مادر جدا و در يك خلاء عاطفي و تربيتي به سر ببرد. (هشت ساعت موظف د ر محل كار و دو ساعت جهت رفت و آمد كه در مجموع ده ساعت مي شود) فقدان مهر مادري به طور نسبي براي كودكي كه مادرش شايد به خاطر ضرورت زندگي شغلي را برگزيده است ادامه دارد، كودكي كه بايد در سالهاي ابتداي زندگي از عواطف و محبت بي كم و كاست مادر سرشار شود. حال چه تضميني وجود دارد كه اين كودك، كه در آينده نزديك وارد جامعه مي شود از سلامت روحي و رواني مناسب برخوردار باشد و چه تضميني براي سلامت رواني جامعه هست. يقيناً او مشكلات خودش را به جامعه اش هديه خواهد كرد و مادري كه ده ساعت از فرزند دلبندش دور است، به طور يقين مادري مضطرب و داراي استرس و نگراني است. يادآور مي شود كه مرخصي زايمان شاغلين در اكثر كشورهاي پيشرفته كه به امور به صورت علمي نگاه مي كنند چهار سال است كه اين با مدت چهار ماه در كشور ما قابل مقايسه نيست. نكته ديگر عدم رعايت همان حداقل هايي است كه در قانون كار ذكر شده است.» طبق ماده 78 قانون كار ايران كارفرما ملزم است در محل كار، شيرخوارگاه ايجاد كند و هر سه ساعت، نيم ساعت به مادران شيرده فرجه شير دادن بدهد،» كه اين موضوع توسط بزرگترين كارفرما در كشور ما يعني دولت رعايت نمي شود. حال ما كه پيرو ديني كامل بوده و از تمدن و فرهنگي كهن برخوردار هستيم بايد در عملكرد خودمان نشان دهيم و وظايف خود را با توجه به دو پشتوانه اي كه از آن برخوردار مي باشيم در نهايت تلاش انجام دهيم. قابل توجه مسئولان اجرايي و پارلماني كه تاكنون يكي از شعارهاي انتخاباتي شان حمايت از حقوق زنان بوده پيشنهادهايي براي مرتفع شدن مشكلات بانوان شاغل ارائه مي شود كه اميد است افتخار حل شأن را نصيب خود كنند.
افزايش مرخصي زايمان بانوان شاغل از 4 ماه كنوني به 2 سال، كاهش زمان بازنشستگي براي بانوان شاغل به بيست سال و كاهش ساعات كاري موظف از 8 ساعت در روز به 6 ساعت در روز و همچنين قراردادن دو روز مرخصي خاص در ماه براي بانوان شاغل اعم از رسمي و غير رسمي مي تواند، مشكلات پيش گفته را كاهش دهد.
نادر كريمي

ازميان نامه ها
هزار جريب و چند مسئله
ساكنان روستاي پيته نو واقع در چهار دانگه هزار جريب بخش جلگه اي بهشهر، به رغم برخورداري از بسياري مواهب طبيعي با مشكلاتي روبه رو هستند كه با برطرف شدن آنها مي توانند گام هاي سريع تري براي توسعه پايدار اين منطقه بردارند. اين مشكلات به طور خلاصه و فشرده به صورت زير قابل جمع بندي است:
۱ - جاده گلوگاه به دامغان نياز به نوسازي آسفالت دارد.
۲ - اين منطقه كوهستاني و صعب العبور حداكثر 130 كيلومتر با بهشهر و گلوگاه فاصله دارد و فاقد مركز فوريت هاي پزشكي است، به همين علت بيماران و آسيب ديدگان حوادث كه نياز به كمك فوري دارند، با مشكل روبه رو مي باشند.
نبود مدرسه راهنمايي و دبيرستان، عدم حمايت از كشاورزان، كمبود بهداشت و امكانات درماني و نامشخص بودن امور اجرايي منطقه از لحاظ ارتباط استاني، موجب مهاجرت هاي وسيع كشاورزان و متروك ماندن تعداد زيادي از روستاها شده است. اميدواريم با مساعدت و همراهي دولت محترم اين مشكلات برطرف شود.
محمد جعفري
003399.jpg
مربيان رانندگي را دريابيد
مربيان آموزشگاه هاي رانندگي كه نقشي مهم و حساس در انتقال مهارت و فنون رانندگي به متقاضيان گواهينامه رانندگي دارند، خود با مسايل و مشكلاتي روبه رو هستند كه نيازمند توجه و مساعدت مسئولان است تا با ذهني فارغ از اين مسايل به وظيفه حساس خود بپردازند. مربيان رانندگي در دو گروه دارندگان خودرو و بدون خودرو به فعاليت اشتغال دارند. در اين ميان روابط شغلي و حقوق كاري مربيان بدون خودرو وضعيت نامطلوبي دارد. اين قشر زحمتكش از پوشش بيمه و از جمله بيمه تامين اجتماعي برخوردار نيستند. دستمزد آنها بر اساس ساعتي 7850 ريال تعيين شده كه قسمتي از آن به عنوان حق السعي محسوب مي شود. بهبود روابط كاري و وضعيت شغلي اين عده از مربيان، مي تواند در ارتقاي كيفي آموزش و مهارت هاي رانندگي و پرورش رانندگاني بهتر، تاثير عمده اي داشته باشد.
نام محفوظ
سخنگاه: نام و نشان نويسنده نامه موجود است.

سوابق كاري ام محاسبه نشده است
كارمند يكي از شركت هاي مادر تحت پوشش شركت كفش ملي بودم و سوابق كاري من از سال 1371 تا 1381 برابر سوابق، مدارك موجود و فيش هاي حقوقي دريافت شده، قابل محاسبه است. چون شركت رأساً به تعديل نيرو پرداخته و من نيز مشمول آن شدم، طبق مقررات بايد، اولاً سوابق بيمه ام محاسبه و محفوظ بماند تا بتوانم با تكميل اين سوابق در سالهاي آتي از حق بازنشستگي برخوردار شوم و ثانياً بايد برابر ده سال كار، حقوق مربوط به بيمه بيكاري نيز به من پرداخت شود كه تاكنون انجام نگرفته است. اميدوارم مراتب از طريق سازمان تامين اجتماعي، پيگيري  شود.
صابري- تهران

ضرورت شتاب در ساماندهي پياده روهاي خيابان وليعصر
پاييز در راه است
003393.jpg
اجراي طرح هاي شهرداري تهران در ماه هاي اخير، به ويژه پروژه مهم و كم نظير تونل رسالت موجب سربلندي و غرور همه شهروندان ساكن در اين شهر است. اما به همان دليل كه مسئولان محترم شهرداري تهران تاكنون با بردباري، انتقاداتي را كه متوجه طرح ها و پروژه هاي شهري بوده، پذيرا شده اند و با عنايت به ديدگاه ها و نظرات انتقادي جامعه به اصلاح برخي كمبودها و نارسايي ها پرداخته اند، به خود اجازه دادم كه در خصوص طرح اصلاح نهرهاي دو سوي خيابان وليعصر حدفاصل ميدان تجريش تا ميدان ونك، نظرات انتقادي ام را بيان كنم و بخصوص از روزنامه همشهري و صفحه سخنگاه توقع داشته باشم كه اين مطلب را درج نمايند تا از طريق تبادل نظر و تعامل، در اجراي اين گونه طرح ها، تجربه هاي مفيدتري حاصل شود.
قريب دو ماه است كه نهرهاي دوطرف و پياده روهاي خيابان وليعصر تهران براي اصلاح جدول و در نهايت بهبود پياده روها كنده شده است اين اقدام هر چند هدف مشخص و مطلوبي را پيش رو دارد اما در كوتاه مدت، مشكلاتي براي ساكنان و كسبه و عابران پياده بوجود آورده است. همان طور كه يكي از كارشناسان در ستون پيام هاي تلفني گفته بود، اين طرح مي توانست در دو فاز با زمان بندي مشخص تر به اجرا درآيد تا مشكلات كنوني را در بر نداشته باشد. كمترين مسئله آن است كه عابران پياده به دليل كندوكاو وسيع، ناچارند در سطح سواره رو(محل تردد خودروها) عبور نمايند و اين خالي از خطر نيست و پياده روي به عنوان گردشگري در شهر تهران در اين محدوده، نيز متوقف شده است. پيمانكاراني كه به اين قبيل طرح ها دست مي زنند بايد تمام جوانب را سنجيد و نيرو و ساز و كار كافي وارد عمل كنند تا تردد سواره  و پياده ، در يكي از مهم ترين و حساس ترين خيابان هاي پايتخت دستخوش مشكل نشود. پاييز در راه است و بايد هر چه سريع تر، وضعيت كنوني پياده روهاي خيابان وليعصر ساماندهي شود
به رغم اين براي شهرداري تهران كه در اين كلان شهر مجدانه براي تأمين نيازهاي مردم تلاش شبانه  روزي دارد، آرزوي موفقيت بيشتري دارم.
خيرالله سينا- تهران

روش حل جدول كاكورو
003390.jpg
نكته اول: تركيب حداقلي اعداد - اين جدول اعدادي را در انتها و ابتداي هر سطر و ستون مشخص كرده است كه بايد با جمع اعداد احتمالي از 1 تا 9 بدون تكرار به عدد مورد نظر رسيد. بهترين روش براي حل جدول، جست و جوي خانه هايي است كه حداقل از جمع دو عدد حاصل مي شوند. معمولا اين اعداد از دو خانه در جدولي تشكيل شده است. مثلا اعداد 3 و 4 در جدولي فرضي را لحاظ كنيد. براي عدد 3، دو احتمال وجود دارد (2و۱) ، (1و۲) (در ضمن مانند جدول سودوكو، از عدد صفر نمي توانيم استفاده كنيم). و براي عدد 4 سه احتمال (1و۳) و (3و۱) و (2و۲) وجود دارد كه احتمال (2و۲) پذيرفته نيست چون در حل جدول از عدد تكراري نمي توانيم استفاده كنيم.
نكته دوم: اعداد مشترك - به عنوان مثال براي جمع اعداد 3 و 4 احتمالات (1و۲) و (2و۱) براي عدد 3 و احتمالات (1و۳) و (3و۱) براي عدد 4 وجود دارد. عددي كه بين اين احتمالات مشترك است، عدد يك است. نكته: اعداد بالاي مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون افقي و اعداد پايين مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون عمودي است.

جدول اعداد (سودوكو) 154
003396.jpg
اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |