پنجشنبه ۹ شهريور ۱۳۸۵
گفت وگو با مصطفي پور محمدي وزير كشور - بخش پاياني
اختلافي با رئيس جمهوري ندارم
003384.jpg
عكس: عليرضا بني علي
مهدي قمصريان - فرشاد مهدي پور
بخش اول گفت وگو با مصطفي پورمحمدي وزير كشور در خصوص عملكرد يك ساله اين وزارتخانه و مسايل اخير كشور، روز گذشته به چاپ رسيد. وزير كشور در بخش نخست دوران يكساله وزارت خود را همراه با نشاط و آزاديهاي سياسي دانست و شاخص هاي اميد به آينده و مشاركت و آرامش در فضاي كلي جامعه را رو به بهبود خواند. اينك بخش دوم اين گفت و گو از نظرتان مي گذرد.
* در رابطه با موضوع گروگانگيري هاي شرق كشور كه به نظر مي رسد كمي پيچيده شده است، در مورد «عبدالمالك ريگي» كه گاهي اعلام مي شود كشته شده اما بعد مي گويند زنده است و مسائلي از اين دست، كمي توضيح بفرماييد.
- در مورد عبدالمالك ريگي ما هيچ وقت اعلام نكرديم كه كشته شده. در برخي سايت ها و روزنامه ها از يك منبع آگاه نقل شد، بعد هم كه معلوم شد زنده است. ايشان از كشور فرار كرده ولي خب، تحت تعقيب است. آنچه مهم است اينكه ما وضعيت كشور را نسبت به گذشته تغيير  دهيم. حالا بحث احساس امنيت را مطرح مي كنم. دغدغه ها و نگراني هاي حادي كه متأسفانه اواخر سال گذشته و اوايل امسال وجود داشت خوشبختانه تا حد زيادي كاهش پيدا كرده است و ما در تلاشيم كه باز اين احساس امنيت را افزايش بدهيم.
* درست است كه دغدغه هايي كه شما از آن صحبت مي كنيد در آمار كاهش يافته ولي به نظر مي رسد در بعضي موارد، عمق آن افزايش پيدا كرده باشد. مثلاً قصد گروگان گرفتن يك استاندار يا حوادث بمب گذاري و...
- به هر حال كشور ما دشمنان بسيار كينه توزي دارد كه صريحاً اعلام دشمني مي كنند و در اين موضوع، كسي ترديد ندارد. آمريكايي ها به جز تحريم و تهديد، عملاً اقدامات تضعيف كننده و بنيادكني را در جهت تحريك، حمايت و پشتيباني از گروه هاي ضدامنيتي به اصطلاح خودشان، «برانداز» دنبال مي كنند و اين كاملاً مشخص است. اسرائيل هم همين طور. پس اينها واقعياتي است كه وجود دارد. شما اروپا را ببينيد كه پس از سال ها كه اعلام كرد منافقين گروهي تروريستي هستند، دوباره به آنها اجازه فعاليت مي دهند و دوباره در عراق، حتي تجهيزشان مي كنند. اما عليرغم اين اوضاع، شما مي بينيد كه اوضاع امنيتي ما خوشبختانه و به لطف خدا كنترل شده است.
* با توجه به آن صحبت اوليه تان درباره تجهيزات، به نظر شما با امكاناتي كه در اختيار شماست، آيا امنيت به طور كامل محقق مي شود؟
- حتماً نه! چون ابزار، نقش بسيار زيادي دارد. امكاناتي كه مي خواستيم، عموماً براي چه مي خواستيم؟ اول براي مسدودكردن مرزها اما در اينجا امكاناتي را براي بستن مرز دريافت نكرديم؛ مرزي كه تأثير مستقيم در حوزه امنيتي كه ما تعريف مي كنيم دارد.
يا براي تقويت نيروي انتظامي چرا كه امنيت اجتماعي بر عهده نيروي انتظامي است. اغلب نمايندگان مجلس به من معترضند كه چرا تعداد نيروها در پاسگاه ها كم است؟ چرا در نقاط بسياري در كشور، پاسگاه تصويب شده ولي راه اندازي نمي شود؟ چرا وسايل نقليه مناسب نيست؟ چرا بسياري از امكانات نيروي انتظامي فرسوده است و تعويض نمي شود؟
پاسخ، كاملاً روشن است. ما از لحاظ نرم افزاري و برنامه ريزي و داشتن سياست امنيتي و نيروهاي مجرب، خوشبختانه در وضعيت مناسبي هستيم. اگر ما امكانات پشتيباني را در حد كفايت داشته باشيم، بلاترديد ضريب امنيتي را افزايش خواهيم داد.
* براي افزايش ضريب امنيتي مي توانيد يك نماد يا درصد اعلام كنيد؟
- اعلام كرديم به ميزاني كه نيازمان تأمين شود، به همان نسبت افزايش درصد امنيتي خواهيم داشت. البته هيچ وقت و در هيچ شرايطي ضريب فضاي امنيتي صددرصد نخواهد شد ولي به يك حد قابل قبول خواهد رسيد.
ما الان و در وضعيت فعلي به رغم بسياري از مشكلاتي كه با آنها روبه رو هستيم در خارج، مرزها و داخل كشور باز نرم امنيتي مان جزو درصدهاي خوب در دنياست.
* ميزان دقيق برآورد شما براي هزينه هاي امنيتي چقدر است؟
- ما براي 5 سال به طور ميانگين و براي هر سال حدود 250-240 ميليارد تومان تقاضا كرديم تا امكانات مورد نياز تخصيص يابد، تا مرزها را كنترل كنيم و واحدهاي داخل كشور مجهز بشوند و امكاناتشان افزايش پيدا كند وتجهيزاتي كه مي خواهند به آنها بدهيم و برسيم به آن حدي كه مطلوب مي بينيم.
* برخي گاهي اين نظر را مطرح مي كنند كه مي توانيم ما مسيري را براي عبور و مرور در كشور باز كنيم و اساساً خودمان را از اين سير مجادلات بيرون بكشيم.
- يعني چه؟
* به اين معنا كه قاچاقچيان مواد مخدر بتوانند رد بشوند و ما را از اين گزند خودشان بيرون بگذارند.
- اينكه ما اجازه بدهيم مسير كشور ما محل امن براي ورود و تردد و ترانزيت مواد مخدر باشد يك اشتباه بزرگ و مخالف جدي سياست هاي نظام است. ما فساد و انحراف آدم ها را در هيچ جاي دنيا نمي پذيريم؛ نه فقط براي مردم خودمان. ما براي هيچ كس نمي پسنديم و نمي خواهيم كه ابزار انحراف آنها بشويم. ما با سردمداران آمريكا هم اگر مخالفت و دشمني داريم، اين مواد مخدر نمي رود مقامات آمريكايي را از بين ببرد. اين مواد يك عده جوان بدبخت در اروپا و آمريكا كه آنها هم قرباني سياست هاي استكباري آنها هستند را از بين مي برد. دليلي ندارد ما روي مواضع خودمان پا بگذاريم و عليه آن عمل كنيم. ما با فساد انسان ها و از بين بردن سرمايه انساني ملت ها به شدت مخالفيم چه براي ملت خودمان و چه براي ساير ملت ها. ما با اين پديده شوم مبارزه مي كنيم و داريم تاوانش را هم مي دهيم. آنها هم كه مي گويند سازش، كدام سازش؟ كجا سازش؟ ما هر روز دستگيري و تعقيب و گريز داريم. امروز پس از گذشت 150 روز از سال جديد تقريباً بيش از 150 تن مواد مخدر كشف شده است. در ضمن درگيري هاي زيادي با اشرار داشتيم و در اين راه هزينه هاي فراواني هم كرديم. اينها همه بيانگر آن است كه ما هيچ وقت بر سر اين مسئله كوتاه نمي آييم.
* كمي در خصوص پروسه تعويق انتخابات و رفت و برگشت هاي آن توضيح بدهيد.
- چون ما پيشنهاد تجميع انتخابات را داده بوديم و الان هم در لايحه جامع نظام انتخاباتي مان اين را گفتيم و پيشنهاد داديم كه طبعاً يك نگاهي هم به امسال داشتيم. گفتيم خب، امسال هم دو تا انتخابات داريم گرچه اين دو از يك جنس نيستند و قرابتي هم خيلي با هم ندارند بياييم و اينها را تجميع كنيم.
* تجميع دو انتخابات كه با هم قرابت ندارند، ضرر ندارد؟
- ما به خاطر مسائل اجرايي برگزاري دو انتخابات با فاصله اندكي از يكديگر اين پيشنهاد را داديم هر چند كه اين دو انتخابات جنسشان هم يكي نبود. در دولت مطرح كرديم، اما دولت موافقت نكرد. ما اين پيشنهاد را از لايحه مان برداشتيم. عملاً ما هم اين را به مجلس پيشنهاد نكرديم، ولي عده اي در مجلس آمدند و روي اين موضوع كار كردند و به رغم اعلام نظر دولت و مشكلات اجرايي آن، مجلس راي داد و شوراي نگهبان هم تصويب كرد. وقتي تصويب شد ديگر ما بايد قانون را اجرا مي كرديم. وقتي كه زمان اجرا شد ديديم كه دو انتخابات با زمان سرشماري نفوس و مسكن همزمان شده و اجراي هر سه اينها خيلي سخت است. ما مجبور شديم كه درخواست كنيم به تعويق بيفتد. البته به اين نكته هم توجه كنيد كه ما انتخابات شوراها را خيلي جلو آورديم، چون انتخابات شوراها مي بايست در اسفندماه برگزار شود.
* ولي انتخابات خبرگان يك ماه عقب افتاد. آن شبهه اي كه در مورد كوتاه شدن دوره خبرگان مطرح مي شود.
- نه، آن شبهه الان ديگر وجود ندارد. در گذشته پيشنهادي بود كه دوره خبرگان مدتي عقب بيفتد و اين با مشكل قانوني مواجه شد به خصوص مقام معظم رهبري فرمودند مردم به 8سال راي مي دهند، دليلي ندارد خبرگان 8 سال و يك روز فعاليت داشته باشد. آن پيشنهاد هم ديگر انجام نشد، اما ما برنامه زمان برگزاري انتخابات را عقب انداختيم. يك روز هم دوره خبرگان كم و زياد نخواهد شد، يعني مجلس خبرگان دقيقاً راس 8 سال تمام مي شود.
* پس براي اين يك ماه خلأ قانوني وجود ندارد؟
- مجلس خبرگان يك قانوني دارد كه 3 ماه قبل از شروع دوره جديد بايد تكليف انتخابات مشخص شده باشد. اين مقررات دست ما را بسته بود. در هيچ انتخابات ديگري وزارت كشور اين تكليف را ندارد، يعني ما تا پيش از پايان هر دوره اي مجازيم انتخابات را برگزار كنيم و نتيجه را اعلام كنيم و تا روزي كه دوره تمام مي شود مي توانيم جواب بدهيم.
* گفته مي شد كه پورمحمدي در حاشيه جلسه مجمع تشخيص مصلحت نسبت به سفرهاي استاني رئيس جمهور اظهار گلايه كرده است و يا اينكه گفته كه معاون سياسي شما عوض مي شود به خاطر اينكه برخي ها و يا رئيس جمهور در كار شما دخالت مي كردند. آيا خودتان هم قبول داريد كه اختلاف نظرهايي ميان وزير كشور و رئيس جمهوري هست؟
- رئيس جمهوري به عنوان يك چهره شاخص ارزشمدار مورد اقبال و انتخاب مردم قرار گرفتند. بنده هم به عنوان يك عنصر فعال در مجموعه اصولگرايان حضور داشتم و بر اين مسير وفادارم. خوشبختانه ديدگاه هاي مشتركمان هم زياد و گسترده و تا الان هم اين وضعيت ادامه داشته است. معناي اين مطلب اين نيست كه ما در هيچ سياست اجرايي يا برنامه اي اختلاف سليقه نداريم. هركس ديگر حتي مشاوران آقاي رئيس جمهور و دفتر ايشان، حتي من با معاونان و همكارانم در وزارت كشور در بسياري از موارد ديدگاه هاي متفاوت داريم.
* انتقاد از سفرهاي استاني هم از همين اختلاف ديدگاه هاست؟
- وقتي من چند بار اعلام كردم كه سفرهاي استاني بسيار مفيد است و من جزو مدافعانش هستم، البته ايده هايي براي اينكه شايد بهتر برگزار شود داشته باشم، ولي اساس اين سفرها مورد تاييد، حمايت، پشتيباني و استقبال بنده است. علناً هم اعلام كردم. شما حالا آمديد يك حاشيه اي كه در سايتي مي آيد را مبنا قرار مي دهيد. اين مي شود فضاسازي رسانه اي كه متاسفانه عده اي دنبالش هستند. ما هم حرفي نداريم اين قدر مجال را براي رسانه قبول داريم و نمي خواهيم با بداخلاقي و محدودسازي برخورد كنيم، ولي واقعيتش اين است كه عرض مي كنم. به هر حال كليات و تفاهمات فوق العاده قابل توجه است. در مجاري اجرايي هم اختلاف سليقه و اختلاف مشرب اجرايي طبعاً وجود دارد و اين هم طبيعي است، يعني اگر كسي ادعا كند هيچ زمينه اختلاف سليقه اي وجود ندارد يك مقدار به نظر من اغراق گويي است.

بررسي ابعاد شخصيتي سرلشكر شهيد ناصر كاظمي در گفت وگو با سه تن از همرزمانش
003372.jpg
گروه سياست - شهيدناصر كاظمي در سال 1358 با عضويت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به فرمان حضرت امام خميني(ره) لبيك گفت. او در سال 59 به سمت فرمانداري پاوه منصوب شد و با عزمي راسخ براي آزادسازي مناطق مختلف غرب كشور با اشرار و ضدانقلاب مبارزه كرد و پس از يك سال و نيم تلاش بي وقفه در سال 1360 به سمت فرماندهي سپاه كردستان نايل گشت. او در عمليات پاكسازي محور پيرانشهر- سردشت با اصابت گلوله به آرزوي قلبي خود دست يافت و به شهادت رسيد.
مالك اشتر كردستان
سردار محمدباقر تاجيك از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از همرزمان شهيد ناصر كاظمي در گفت وگو با خبرنگار ما گفت: در سال 1359 با ايشان در منطقه غرب و در محدوده كرمانشاه آشنا شدم. من در دو عمليات با ايشان همرزم بودم. يكي در عملياتي كه در منطقه گازرخاني صورت گرفت و عمليات دوم كه در منطقه پاوه و براي سركوب ضد انقلاب صورت گرفت.
وي گفت: ناصر سرشار از انسانيت، ادب، مهرباني و در عين حال در مقابل دشمن بسيار محكم و جسور بود. او به مردم اهميت بسياري مي داد و به همين دليل صف مردم را از ضدانقلاب جدا مي كرد. مردم كردستان نيز علاقه شديدي به اين شهيد داشتند و مي دانستند كه او براي كمك به آنان آمده و با كساني كه با مردم مي جنگند خواهد جنگيد.
سردار تاجيك افزود: آزادسازي مناطق مختلف غرب مانند جاده بانه- سردشت، مريوان، نوسود و نودشه و ديگر مناطق از جمله خدمات ارزنده اين شهيد است.
وي از علاقه وافر شهيد ناصر كاظمي و شهيد حاج ابراهيم همت سخن گفت و افزود: آنها هميشه به هم احترام مي گذاشتند و شهيد همت در سالهاي بعد از شهادت ناصر گفته بود كه من دروس فرماندهي ام را مديون شهيد ناصر كاظمي هستم.
وي به ذكر خاطره اي از آن دوران پرداخت و افزود: قرار بود براي عمليات به تپه گازرخاني برويم. قبل از عمليات شهيد ناصر، نيروها را دورهم جمع كرد و گفت:  «اگر رفتيد به سوي دشمن و دست به اسلحه برديد هميشه اين جمله را تكرار كنيد و ما رميت اذ رميت و لكن الله اذ رمي. يعني تير را رها كنيد اما اوست كه به هدف اصلي اش مي رساند».
مظهر جمهوري اسلامي در كردستان
سردار ايزدي معاون طرح و برنامه ستاد كل نيروهاي مسلح و از همرزمان شهيد درباره خصوصيات و ويژگي هاي بارز او گفت: يكي از شاخصه هاي اخلاقي ناصر، عطوفت، محبت و اخوت بود و يكي از كساني كه از او كمتر ياد شده اين شهيد بزرگوار است. او دلاوري مبارز و پرهيبت بود. به خاطر دارم فرماندهي بااقتدار و با صلابت ايشان باعث علاقه همه به او بود.
سردار ايزدي در ادامه افزود: در عمليات محمد رسول الله(ص) از دو طرف مريوان با فرماندهي شهيد متوسليان و در پاوه با فرماندهي شهيد كاظمي و در راس همه اينها شهيد بروجردي آغاز شد. مسير را كه سرشار از آتش و درگيري بود طي كرديم و با هدايت ايشان و ياري مردم نودشه آزاد شد.
وي گفت:  او دغدغه اش كار فرهنگي بود، بنابراين تا نيمه هاي شب با زندانيان صحبت مي كرد تا آنان را در مسير هدايت ببرد. او باب جهاد برايش باز شده بود و اجر اين جهاد را هم گرفت. در روزهاي پاياني عمرش مي گفت دوست دارم گلوله اي به پيشاني ام اصابت كند و من به ملاقات دوست نايل شوم. او عاشق شهادت بود.
آنها بر عهد و پيمانشان با خدا وفادار ماندند و شربت شهادت نوشيدند. امروز هم مردم مسلمان لبنان كار ناصر كاظمي را دنبال مي كنند، اما بايد ببينيم كه ما چه كرديم؟
مقتدر در صحنه عمل
آقاي عباس درمان از همرزمان شهيد ناصر كاظمي ضمن بيان خاطراتي از آن دوران اظهار داشت: او معلمي متقي و با اخلاص بود و به ما درس زندگي آموخت. كاظمي پس از ورود به منطقه كردستان سعي كرد با اقدامات فرهنگي بر مردم كرد مسلمان تاثير بگذارد و از آنان در آزادسازي مناطق مختلف كمك بگيرد.
وي گفت: هنگام بازگشت از عمليات آزادسازي پل نودشه، ناصر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد و ما مجبور بوديم از عرض رودخانه سيروان كه بسيار خروشان و پرآب بود عبور كنيم. در همين حين، ناصر شروع كرد به خواندن دعا. بعد از آن ما به طور معجزه آسايي از رودخانه عبور كرديم.
درمان ادامه داد: پس از آن مجبور بوديم به مدت 37 ساعت در صخره هاي صعب العبور، پياد ه روي كنيم. همان جا بود كه ناصر از ما خواست تا ذكر حضرت زهرا را فراموش نكنيم و به اين ترتيب به سلامت به مقصد رسيديم.
درمان يادآور شد: ناصر كاظمي كسي بود كه براي اولين بار در منطقه كردستان عمليات شبانه به فرماندهي او البته بدون هيچ تلفاتي انجام شد.

نگاه
گفت وگو با مهندس پرويز كاظمي؛ وزير رفاه و برادر شهيد ناصر كاظمي
مجاهد خاموش
شهرزاد محمدي
شهيد ناصر كاظمي در خردادماه سال 1335 در خانواده اي مذهبي در تهران متولد شد. پس از گذراندن دوران ابتدايي و با گذشت ايام، خصوصيات اخلاقي و انساني وي آشكارتر شد و هنگامي كه دوران دبيرستان را مي گذراند، شور و شوق بيشتري نسبت به اسلام در وي ايجاد گرديد.
او علاوه بر توجه به دانش اندوزي و مطالعات مذهبي، به تيم هاي فوتبال جوانان نيز راه يافت و عضو باشگاه ايرانا هم شد. پس از اتمام دوران دبيرستان، براي ورود به دانشگاه نام نويسي كرد و در رشته تربيت بدني پذيرفته شد. او پس از ورود به دانشگاه، تنها به درس خواندن اكتفا نكرد و شغل شريف معلمي را در كنار تحصيل برگزيد. ناصر، فعاليت خود را متوجه مناطق محروم تهران نمود و به خاطر عشق و علاقه به محرومين جامعه، با درآمد مختصري كه داشت براي شاگردانش كتب و جزوه هاي ديني تهيه مي كرد. شهيد كاظمي، مجاهدي نستوه، فرمانده اي لايق و برادري دلسوز و مهربان براي مردم و معلمي نمونه براي همرزمانش بود. ناصر، فردي هوشمند، شجاع، قاطع و محبوب دل ها بود.
اينك پس از گذشت سال ها، هنوز مردم كردستان از شهيد بروجردي به عنوان مسيح كردستان و از شهيد ناصر كاظمي به عنوان مالك اشتر كردستان ياد مي كنند. به همين منظور با فرارسيدن بيست وچهارمين سالگرد سردار هميشه جاويد كردستان، ناصر كاظمي گفت وگويي را با آقاي پرويز كاظمي  برادر وي و وزير رفاه و تامين اجتماعي انجام داده ايم كه شرح آن در پي مي آيد:
* آقاي كاظمي آيا ايشان قبل از انقلاب فعاليت سياسي داشتند؟
- بله. در سال 1356 كه اوج فعاليت هاي انقلابي بود ايشان به اتفاق ديگر همكلاسي هايش هنگام ورود تيم فوتبال آمريكايي ها به دانشگاه تربيت بدني، پرچم آمريكا را آتش زدند و با اين كار، مخالفت خود را با رژيم پهلوي اعلام كردند.
بعد از جريان آتش زدن پرچم آمريكا در دانشگاه، ناصر شناسايي  شد و توسط ساواك دستگير و به زندان قصر برده شد اما چون ناصر روحيه خيلي شادي داشت، همين مسئله باعث شد بر زندانيان ديگر نيز اثرگذار شود و فضاي زندان را تغيير دهد.
* بعد از آزادي از زندان چه كرد؟
- او بعد از آزادي، در اكثر فعاليت ها مانند پخش اعلاميه، تصاوير و نوارهاي حضرت امام(ره) حاضر بود و ما به اتفاق ديگر دوستانمان از صبح تا عصر فقط مشغول همين كار بوديم.
* چه موقع وارد سپاه پاسداران شد؟
- ايشان جزو اولين كساني بود كه هنگام تشكيل سپاه، به مدت دو هفته آموزش نظامي ديد. بعد شش ماه در زابل و بعد هم دو ماه در خرمشهر فعاليت كرد.
* در چه سالي و به چه علت به منطقه كردستان و پاوه رفت و در آنجا ماند؟
- ايشان پس از ورود به سپاه با شهيد بروجردي آشنا شد. در اين هنگام شهيد بروجردي از ايشان  خواست كه براي مبارزه با گروهك هاي ضدانقلاب در كردستان راهي اين خطه شود و به همين دليل در هفدهم دي ماه سال 1358 فعاليت خود را با سمت فرمانداري پاوه و مسئول روابط عمومي سپاه آغاز كرد.
* در آن منطقه چه اقداماتي را انجام داد؟
- ناصر در ابتدا به بررسي و مطالعه وضعيت سياسي و اجتماعي منطقه پرداخت. وقتي به اين نتيجه رسيد كه اكثر قريب به اتفاق مردم منطقه، مخالف ضدانقلاب هستند، سعي كرد مردم منطقه را كه اسلحه در اختيار داشتند آموزش نظامي دهد چون معتقد بود براي پاكسازي منطقه بايد از مردم منطقه استفاده كرد. علاوه بر اين، ايشان بحث مناظره بين مردم و رؤساي ادارات را مطرح كرد. او در محل، مردم را با مسئولين روبه رو مي كرد تا نشست پرسش و پاسخي صورت گيرد و از اين طريق مشكلات منطقه و مردم حل شود. او علاوه بر اين، موفق شد تمام مناطق نوسود، نودشه، گردنه شمشير، نوريان و قشلاق را از چنگ ضدانقلاب خارج كند.
ناصر در اين مسئوليت ها شايستگي و لياقت خوبي از خود نشان داد و به همين دليل علاوه بر مسئوليت فرمانداري، به فرماندهي سپاه پاوه نيز منصوب شد.
* خودش شخصاً در عمليات ها شركت مي كرد؟
- بله، او در عمليات ها در خط مقدم حضور داشت. حتي يك بار در بازگشت از عملياتي كه در پاوه صورت گرفت مجروح شد. به خاطر دارم كه او و چند تن ديگر از همرزمانش در حالي كه ناصر از ناحيه ستون فقرات مجروحيت داشته، مجبور مي شوند از عرض رودخانه سيروان كه بسيار خروشان و عميق است عبور كنند؛ به طوري كه مردم آن منطقه، اين عمل را يك معجزه تلقي كردند. شهيد ناصر، بسيار مردم دار بود و مردم هم علاقه بسياري به او داشتند. او معتقد بود كه بايد حساب ضدانقلاب از مردم منطقه جدا شود. با ضدانقلاب با قاطعيت و با مردم محروم با مهرباني رفتار شود.
* چه موقع ايشان به سمت فرماندهي سپاه كردستان منصوب شد؟
- ناصر پس از يك سال و نيم فعاليت در پاوه به پيشنهاد شهيد بروجردي به سمت فرماندهي سپاه كردستان منصوب شد و به سنندج رفت و در آنجا به پاكسازي مناطقي چون جاده بانه – سردشت، مريوان، تكاب، بوكان و... پرداخت.
*نحوه شهادت او چگونه بود؟
- در عملياتي كه براي آزادسازي جاده پيرانشهر – سردشت در روز ششم شهريور سال 1361 صورت گرفت ايشان در خط مقدم جبهه از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار مي گيرد و بعد از انتقال به بيمارستاني در اروميه به فوز شهادت نائل شد.
* آيا ازدواج هم كرده بود؟
- بله. او مي گفت دو سال است كه آماده شهادت هستم اما مي خواهم ازدواج كنم تا نسلي از من باقي بماند. به همين خاطر در اسفند ماه سال 1360 ازدواج كرد و حدود پنج ماه از ازدواجش نگذشته بود كه شهيد شد. در اسفند سال 1361 نيز پسرش به دنيا آمد.
* همكاري ايشان با شهيد همت به چه نحو بود؟
- هنگامي كه ناصر، فرماندار پاوه بود شهيد همت مسئول روابط عمومي بود. بعد از اينكه ناصر، فرماندهي سپاه كردستان را پذيرفت، شهيد همت را به سمت فرماندهي سپاه پاوه منصوب كرد. به هر حال علاقه اين دو شهيد به هم وصف ناپذير بود و مي توان گفت: شهيد همت فرماندهي را در كنار ناصر آموخت. البته گفتني است كه ناصر به شهيد رجايي هم علاقه بسياري داشت.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |