چهارشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۸۵
ادبيات
Front Page

تحليلي بر شانزدهمين كنگره ميلاد آفتاب (خميني شهر)
شهري با تابلوي شعر
003942.jpg
زهير توكلي
كنگره سراسري شعر ميلاد آفتاب نخستين بار در سال 1370 برگزار شد. بانيان اوليه اين كنگره علي اصغر حاج حيدري (خاسته) و مجيد زهتاب بوده اند (اين مجيد زهتاب هماني است كه به همراه احمد زارعي شهيد از بانيان كنگره شعر دفاع مقدس نيز بوده اند) كنگره از همان ابتدا با استقبال مردم و كسبه شهر روبه رو شد و تاكنون شانزده دوره را با حمايت هاي مردمي و بدون اتكاي مالي به نهادهاي حكومتي سپري كرده است؛ البته به علت وجاهت برگزار كنندگان و مشاهده استقبال مردمي، همواره مسئولان دولتي پشتيباني هاي غيرمستقيم از كنگره داشته اند مثلاً در همين دوره، مهمانسراي دانشگاه صنعتي اصفهان براي پذيرايي از ميهمانان كنگره اتاق هايي را در اختيار قرار داده بود يا سالن نمايش تنها سينماي شهر در اين سه شب محل برپايي كنگره شده بود (بگذريم كه به علت جو سنتي سده؛ مردم شهر، سينماهاي اصفهان را ترجيح مي دهند و معمولاً اين سينما كم مشتري است در نتيجه جمعيت بالاي هزار نفري مردم در اين سه شب براي صندلي ها و نورافكن هاي اين سالن خاطره اي مي شود). تا جايي كه بنده به خاطر دارم در ميان تمام جشنواره ها و كنگره هاي شعر تنها دو فقره، مردمي هستند يكي شب هاي شعر عاشورا در شيراز است كه با همت آزاد مرداني چون مرحوم فرهنگ و پسرش حاج حسن و شاعران متعهدي چون دكتر غلامرضا كافي، احد ده بزرگي و پروانه نجاتي، 18 دوره برگزار شده است و امسال نوزدهمين آن را به عنايت مولا (ع) خواهيم ديد و ديگري همين كنگره ميلاد آفتاب است. جالب است كه هر دو كنگره پرچم سرخ حسيني را تابلوي تلاش خود قرار داده اند.
با اين تفاوت كه اولي در عزاي حسين(ع) است و دومي در شادي آن حضرت. حسن سليقه بانيان كنگره در انتخاب زمان برپايي كنگره است؛ سه شب كه هر سه پياپي شب جشن هستند و به شكل شگفت انگيزي دست تقدير خدا را در اين توالي مي بينيم، ميلاد امام حسين، ميلاد حضرت ابوالفضل العباس و ميلاد امام زين العابدين عليهم السلام.
اين حسن سليقه آن گاه خود را به تمام و كمال نشان مي دهد كه بفهميم كه سده يا همان خميني شهر، از مراكز مهم برپايي تعزيه در كشور است و عزاداري حسيني هنوز با شيوه هاي سنتي و با حدت و شدتي هر چه تمامتر در اين شهر برگزار مي شود. استقبال حيرت انگيز توده هاي مردم از اين كنگره، ريشه در همين شناخت درست از فرهنگ بومي شهر دارد. اين كه مي گويم حيرت انگيز، مطلقاً مبالغه نمي كنم. من قبلاً شنيده بودم اما شنيدن كي بود مانند ديدن . بعدازظهر مراسم از حوالي ساعت 6 شروع مي شد و تا حدود 5/10 شب ادامه داشت روز آخر هم تا ساعت 5/11 طول كشيد و قسمت اعظم برنامه در هر سه شب شعر خواني بود. مي كند به حساب شما با تخفيف سه ساعت خالص شعر خواني در هر شب. حالا جمعيت چند نفر است. آمفي تئاتر 800 نفره هر شب پر مي شود و جمعيت زيادي (100 الي 200 نفر) ايستاده تماشا مي كنند. در شب آخر حتي جايي براي ايستادن نيست و در سالن ورودي سينما تلويزيون با دوربين مدار بسته مراسم را براي مردم نشان مي دهد. اين يك اتفاق نادر در كشور ماست كه مردم يك شهر زير تابلوي شعر دور هم جمع بشوند. در اين سه روز كه آنجا بودم، دقت كردم كه غير از آن حسن سليقه اي كه ذكر شد، چه عوامل ديگري در شكل گيري اين اتفاق فرخنده دخيل بوده اند. پاسخ هايي از اين قرار به دست آمد:
1 - برگزاركنندگان كنگره نزد مردم شهر وجاهت دارند. اين وجاهت مرهون عوامل مختلفي بوده است. مثلاً از راننده آژانسي كه ما را به عنوان ميهمانان كنگره به جايي مي برد شنيدم كه مي گفت: آقاي بيابانكي چشم و چراغ شهر ماست يا از يكي ديگر از خميني شهري ها كه مانند بسياري ديگر از همشهريانش در كار معدن و سنگ است شنيدم كه مي گفت: اصغر حاج حيدري (خاسته) يك پيله ور قديمي است، زندگي درويشانه اي دارد اما آن قدر اعتبار دارد كه اگر صبح در راسته بازار شهر راه بيفتد تا شب مي تواند چند ميليارد تومان پول از كسبه شهر قرض بگيرد. يا حدود دو سال پيش كه به اصفهان سفر كرده بودم و مهمان يكي از اساتيد دانشگاه صنعتي اصفهان بودم تصادفاً فهميدم كه خميني شهري است بي خبر از همه جا پرسيدم شما آقاي بيابانكي را مي شناسيد پرسيدن از من همان بود و كلي ستايش از او شنيدن همان. از كنگره ميلاد آفتاب و مجيد زهتاب و سعيد بيابانكي و سوابق آنها در جبهه و جنگ و تحصيلات و سوادشان جالب است كه رابطه دو طرفه است يعني همان طور كه وجاهت اين شاعران در رونق اين كنگره تأثير داشته است، كنگره هم براي آنها آبرو شده است و مردم شهر آنها را با كنگره مي شناسند. اينها برداشت هاي من از مدت كوتاه توقفم در آنجا بود.
۲ - مردم خميني شهر مردم شعر شناسي هستند يك صحنه از اين شعر شناسي كه خودم شاهد آن بودم شعرخواني آقاي ابوالفضل زرويي نصرآباد بود. ايشان كه به سرودن شعرهاي طنز آميز شهره اند و الحق دستي توانا در سرودن اين گونه از شعر دارند، اما كمتر اشعار جدي ايشان شنيده شده است. از معدود شعرهاي جدي ايشان كه منتشر شده است، قصيده اي است كه با رديف دست در رثاي حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام سروده اند. سال قبل ايشان اين قصيده را در كنگره قرائت كرده بود و امسال بنا را بر خواندن شعرهاي طنز گذاشته بود. دو قطعه شعر خواند كه طبق معمول شعرهاي طنز ايشان توپ خنده را در مجلس تركاند اما در ادامه به علت تعداد زياد درخواست هاي كتبي از داخل جمعيت براي خواندن قصيده دست ، ايشان ديگر شعر طنز نخواند و آن قصيده را امسال براي بار دوم خواند و پايين آمد. نمي گويم جاي ديگري، چنين جديتي در شعر شنيدن از مردم عادي وجود ندارد ولي بنده نديده ام. در گفت وگو با شاعران اصفهان و خميني شهر، متوجه شدم كه آنها اين شعر درستي و شعر شناسي را مربوط به كل منطقه اصفهان مي دانند و ريشه آن را سابقه دار بودن انجمن هاي ادبي در اين منطقه مي دانند و درست هم هست. اصولاً مكتب بازگشت ادبي از انجمن هاي ادبي شهر اصفهان شروع شد و پيش از آن هم در دوره صفوي، شهر اصفهان مهد يك دوره از حيات شعري ماست كه به آن سبك هندي مي گوييم و يكي از ويژگي هاي بارز آن گسترش و شيوع آن در توده هاي مردم بوده است. چرا كه شعري است تمثيلي كه در هر بيت يك مضمون حكمي يا (حكمت عملي يا نظري) يا عرفاني را مجسم و ملموس مي كند. بنابه شهادت تذكره هاي ادبي آن روزگار در اصفهان دوره صفوي، قهوه خانه هايي بودند كه تعدادشان هم كم نبود و پاتوق شعرا بودند. نظري به تخلص شاعران اين دوره و شغل هاي متنوعشان كه احياناً هيچ ربطي با شاعري حرفه اي ندارد نيز مي تواند مؤيد اين ادعا باشد.
003945.jpg
3 - آنچه ظريف اما مؤثر در اين كنگره حضور دارد، تكيه بر بومي گرايي در وجه مثبت آن است. از جمله، فعاليت دست اندركاران اين كنگره مثل علي اصغر حاج حيدري (خاسته) و سعيد بيابانكي. در اين شهر متولي آن بوده اند، احياي گويش بومي اين شهر است. سده در واقع همان سروه است. اين شهر قديم سه محل داشته است: خوزان ، فروشان و ورنوسفادران . دو محله خوزان و فروشان به لهجه خميني شهري صحبت مي كنند كه چيزي شبيه لهجه  اصفهاني هاست و تفاوت چنداني با آن ندارد اما در ورنوسفادران يك گويش از زمان هاي قديم باقي مانده است كه ريشه آن به پارسي پهلوي مي رسد. اين گويش ادبيات مستقلي خلق نكرده است و تنها نمونه هايي از فولكلور دارد. در نسل قديم تر اهل فرهنگ در اين شهر كساني مثل مرحوم احمد غفورزاده متخلص به طلايي يا امام جمعه فقيد اين شهر آيت الله سيد جمال الدين صهري شعرهايي به اين گويش داشته اند اما سرودن شعر ورنوسفادراني به شكل جدي آن را اصغر حاج حيدري (خاسته) در اين شهر شروع كرده است و شاعراني مثل سعيد بيابانكي و حسين حاج  هاشمي نيز تلاش هايي جدي در اين زمينه داشته اند. در اين كنگره قسمت هايي از برنامه به قرائت شعر محلي اختصاص داشت و حتي با هماهنگي و پشتيباني قبلي دست اندركاران كنگره، يكي از گروه هاي موسيق الب بود كه بيت به بيت همهمه تشويق مردم به هوا برمي خاست. از ديگر ابتكارات اين كنگره در احترام به فرهنگ بومي شهر دعوت از صاحب نامان اين شهر است چنان كه سال گذشته، از اصغر فرهادي و محسن اميريوسفي دو كارگردان معروف سينما كه اهل خميني شهر هستند در بخش ويژه اي تجليل شد و دو سال پيش، نيز برنامه تجليل مشابهي از اصغر داورپناه، از مشهورترين خيرين مدرسه ساز كشور كه اهل خميني شهر است، به عنوان برنامه جنبي كنگره تدارك ديده شد. چنين كارهايي در جلب حس مثبت بومي گرايي و بالمآل اصالت بومي كنگره نزد مردم شهر بسيار مؤثر بوده است. بازهم در همين راستا، يك مؤسسه انتشاراتي اين شهر به نام گفتمان انديشه معاصر كه اكثر دفترهاي شعر شاعران اين شهر را چاپ كرده است، سر رسيد مفاخر خميني شهر را تهيه كرده بود كه به عنوان يكي از هداياي كنگره به مهمانان كنگره اهدا و به مردم فروخته مي شد. مشابه همين كار يعني سپردن امور جنبي كنگره به خود همشهري ها، سفارش ساخت كليپ ويژه كنگره به انجمن سينماگران جوان خميني شهر بود. در سه شب هشت كنسرت موسيقي اجرا شد كه غير از دو گروه كه از اصفهان دعوت شده بودند، شش اجراي ديگر همه توسط گروه هاي نيمه حرفه اي موسيقي بومي خود شهر بودند. نكته ديگر تذكرات فرهنگي بود كه مجري كنگره، سعيد بيابانكي در لابه لاي برنامه ها به مردم مي داد. تذكر به مادران شهر كه به گويش محلي با بچه ها صحبت كنند تا اين گويش منقرض نشود، دعوت از مردم براي كمك به انجمن حمايت از بيماران كليوي شهر و گزارش خدمات يك ساله اين انجمن به مردم، شرح تاريخچه سينماي شهر و فعاليت هاي آن و دعوت از مردم براي استقبال بيشتر از سينما و ...
به اين ترتيب كنگره  علي رغم اين كه كنگره شعر است و قسمت اعظم آن شعرخواني است، به محلي براي مرور مشكلات و معضلات فرهنگي- اجتماعي شهر بدل مي شود. چنين رويكردي باعث مي شود كه مردم شهر كنگره را از آن خود بدانند. حضور انبوه زنان به همراه كودكانشان، جالب و جالب ترين ابتكار برگزاركنندگان كنگره بود كه در سالن شماره 2 سينما موازي برنامه چند ساعته اصلي كنگره، يك برنامه كامل شامل آيتم هاي مختلفي مثل نمايش عروسكي، قصه گويي، نمايش فيلم و... براي كودكان تدارك ديده بودند. چه زيباست كه در ذهن كودك چنين شادي هايي به همراه نام ائمه اطهار حك شود اين ها توفيقاتي معنوي است كه در باطن بسيار عظيم تر از برگزاري يك كنگره شعر است و اثراتش در درازمدت در فرهنگ يك شهر نمودار مي شود. بيهوده نيست كه اصغر حاج حيدري (خاسته) مي گفت: اكثر بچه هاي انتظامات و اجرايي جشنواره نيروهاي داوطلب مردمي هستند و تعداد كمي از آنها را خود بچه هاي شاعر و هنرمند شهر تشكيل مي دهند.
***
اگر بخواهيم به ابعاد صرفاً ادبي اين كنگره بپردازيم، سخن بسيار به درازا مي كشد، اما نفس اين كه كنگره رقابتي نيست. اگر چه تا حدودي از جنبه حرفه اي شاعرانه آن مي كاهد اما در مقابل حواشي ناراحت كننده مسابقات شعر از قبيل رقابت ها و حسادت هاي برخي از شاعران جوان با هم (بر سر چيزي كه ذاتش از همدلي برمي خيزد يعني شعر) و اعتراض ها و احياناً اهانت ها به هيأت داوران و... در اين كنگره نيست و صفاي خاصي هم بين شاعران و هم بين دست اندركاران كنگره و شاعران ديده مي شود كه معمولاً در كنگره هاي رقابتي به اين پررنگي و گستردگي احساس نمي شود. يكي از اشكالات كنگره غفلت از برگزاري كارگاه هاي نقد شعر در بين خود شاعران در سه روز برگزاري است كه اميد است در سال هاي بعد برطرف شود؛ اما در هر حال به علت گزينش شدن شاعران و نيز حضور شاعران پيش كسوت و جوان در كنار هم، سطح كيفي اشعار قرائت شده در كنگره خوب بود اگر چه غلبه مطلق با شعر كلاسيك بود و اين هم به خاطر فضاي شهرستان خميني شهر است و هم به خاطر غلبه فضاي مذهبي بر كنگره.
***
شنيدني است اگر بدانيم، چنين اتفاق فرهنگي نادرالوقوعي، در اين شانزده سال، در صدا و سيما حتي صدا و سيماي استاني هم بازتاب نداشته است. چرا؟ من چه مي دانم.
***
عليرضا اميرخاني، مسئول تشريفات خستگي ناپذير كنگره بارها اين بيت را خطاب به دوستان شاعر مي خواند و مرادش اعتذار از كمي و كاستي بود كه:
در بند آن نه ايم كه دشنام يا دعاست
يادش به خير هر كه ز ما ياد مي كند
يادش به خير كنگره شانزدهم ميلاد آفتاب و ياد ما هم به خير كه از آن ياد كرديم كه گفت:
از صداي سخن عشق نديدم خوشتر
يادگاري كه براين گنبد دوار بماند

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   شهرآرا  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |