چهارشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۸۵
بهداشت رواني
003915.jpg
راحله آهني
بهداشت رواني به مفهوم عام خود يعني سلامت فكر و تعادل رواني و دارا بودن خصوصيات مثبت رواني و نيز راه هاي دستيابي به سلامت فكر و روح كه تكامل فردي و اجتماعي انسان ها با پرداختن به آن روشن مي شود.
اصول بهداشت رواني:
- احترام به شخصيت خود و ديگران
- شناختن محدوديت ها در خود و ديگران
- اعتقاد به اينكه هر رفتاري معلول علتي است
- رفتار تابع تماميت وجودي هر فرد است
- توجه به احتياجات و نيازها كه خود عامل محرك براي رفتارهاي خاصي هستند.
- انسان تحت تاثير و توجه محيط است.
بهداشت رواني و سازگاري
هدف اساسي بهداشت رواني پيشگيري از ابتلا به بيماري هاي رواني است و به سخن ديگر سيستم بهداست رواني درصدد سلامت جامعه مي باشد، همچنين حفظ و ارتقاي سطح سلامت از آرزوهاي ديرينه بشري است و سازمان بهداشت جهاني (WHO) نيز بدين منظور تاسيس شده تا ديدگاه جهاني بهداشت را گسترش دهد.شايد بتوان گفت كه يكي از بهترين موقعيت هايي كه مي توان از سازگاري سخن گفت زماني است كه از سلامت رواني و بهداشت رواني گفت وگو مي شود. سلامت رواني رابطه بسيار نزديكي با سازگاري دارد و اساساً هر جا كه بتوان از سازگاري مطلوب و آرماني سخن گفت، بايد سراغ سلامت روان را هم گرفت.
تعاريف سازگاري
در لغتنامه دهخدا، سازگاري ؛ موافقت در كار، حسن سلوك و در مقابل ناسازگاري؛ بدسلوكي، بدرفتاري و سازگاري نكردن معني شده است.مك دونالدمي گويد: وقتي مي گوييم فردي سازگار است كه پاسخ هايي كه او را به تعامل با محيطش قادر مي كند آموخته باشد و به طريقي قابل قبول اعضاي جامعه خود رفتار كند تا نيازهايي در او ارضا شود.يك فرد در يك موقعيت اجتماعي خاص مي تواند خود را به طريق زيادي با آن موقعيت تطبيق و سازگاري دهد.
روان شناسان همچنين سازگاري فرد را در برابر محيط مورد توجه قرار داده اند و خصوصياتي از شخصيت را بهنجار مي دانند كه موجب سازگاري فرد با محيط خود مي گردد، يعني با ديگران در صلح و صفا زندگي كند و جايگاهي در جامعه براي خود به دست آورد، ولي بسياري از روان شناسان ديگر معتقدند كه اگر اصلاح سازگاري در معناي همنوايي با اعمال و انديشه هاي ديگران اعمال شود، ديگر نمي توان توصيفي از شخصيت سالم به عمل آورد، آنها بيشتر بر ويژگي هاي مثبتي مانند فرديت، آفرينندگي و شكوفايي استعدادهاي بالقوه تاكيد دارند.همچنين از سازگاري تعريفي ديگر ارائه شده كه سازگاري عبارت است از ثبات عاطفي و جسارت در روابط اجتماعي و نيز علاقه به تحصيل كه در فرد مي باشد و به صورت عاطفي، اجتماعي و آموزشي ديده مي شود.در هر حال سازگاري يعني تطبيق يا وفق دادن شخص نسبت به محيط، مثلاً وقتي مي گوييم يك فرد نسبت به محيط سازگار است، يعني در گروهي كه به آن متعلق است سازگار مي باشد.راجرز در تعريف سازگاري مي گويد: منظور از سازگاري انطباق متوالي با تغييرات و ايجاد ارتباط ميان خود و محيط است به نحوي كه حداكثر خويشتن سازي را همراه با رفاه اجتماعي ضمن رعايت حقايق خارجي امكان پذير مي سازد. به اين ترتيب سازگاري يعني شناخت اين حقيقت كه فرد بايد هدف هاي خود را با توجه به چارچوب هاي اجتماعي- فرهنگي تعقيب كند.
نظريات سازگاري
به نظر كارن هورناي، رفتار بهنجار يا ناسازگار ريشه در مناسبات والدين و فرزندان دارد. اگر فرد،  گرمي و عشق را تجربه كند، احساس امنيت مي كند و به شيوه اي بهنجار رشد مي كند. در واقع اگر فردي واقعاً مورد عشق واقع شود مي تواند مشكلات گوناگوني را در آينده تحمل كند.همچنين احساس ناامني باعث مي شود تا فرد متوسل به شيوه هايي شود كه ناآرامي دروني خود را تضعيف و به حداقل كاهش دهد. وي سه جهت متفاوت كه افراد مي توانند در سازش با محيط اتخاذ كنند را مشخص كرد:
الف) رفتن به طرف مردم: قبول درمانده بودن خويش و سعي در جلب محبت ديگران.
ب) حركت بر ضد مردم: جنگ با محيط خود كه مورد تنفر اوست.
ج) دور شدن از مردم: منزوي ماندن (نه تعلق، نه جنگيدن)
اين سه تيپ از اشخاص ممكن است نمونه اين سه گرايش اساسي باشند: مراعات كننده ديگران، پرخاشگر، جدا مانده
راجرز معتقداست كه اشخاص سازگار مي توانند خودشان راهنماي دگرگوني و كمال خويش باشند و زندگي شان را بدون تاثير رويدادهاي گذشته هدايت كنند. دراين نظريه خصيصه چشم پوشي و آسان نگري بر خود نمايان است و همچنين در فراخواندن راجرز به خود بودن و در اكنون بودن، گيرايي خاصي نهفته است. نظر ديگري كه راجرز ابراز داشته است، وجود گرايش فطري به سوي رشد و كمال و سلامت روان فرد است، يعني انگيزش ذاتي در افراد براي سلامت روان وجود دارد كه ما را به بينش مي راند.
خصوصيات انسان سازگار
سازگاري امري نسبي است و انسان ها به درجات مختلف به سازگاري دست مي يابند، اگر مي توانستيم بر پايه ضوابط معتبر علمي درجات سازگاري افراد جامعه را اندا زه گيري و سپس در يك منحني توزيع پياده كنيم، به احتمال قوي منحني نرمال به دست مي آوريم، به اين ترتيب كه در يك طرف منحني اقليت كوچكي بسيار ناسازگار و در طرف ديگر منحني اقليتي بسيار سازگار وجود خواهد داشت و در ميان اين دو گروه اكثريت كم و بيش سازگار قرار مي گيرند، بنابراين مي توان گفت كه حد و مرز مشخص به طور مطلق ناسازگاري را از سازگاري جدا نمي كند.اكنون بسياري از روان شناسان گمان مي كنند كه اگر اصطلاح سازگاري در معناي همنوايي با اعمال و انديشه هاي ديگران تلقي شود، در اين صورت چنان باري از تلويحات منفي دربرخواهد داشت كه ديگران نمي توانند توصيفي از شخصيت سالم به دست بياورند.روان شناساني چون راجرز و مازلو بيشتر بر ويژگي هاي مثبت نظير آفرينندگي و شكوفايي استعدادهاي بالقوه تاكيد دارند.هر يك از اين نظريه پردازان نگرش منحصر به فرد خود را براي سازگاري و رشد رواني عرضه مي كنند و استعداهاي بالقوه آدمي را براي بهتر شدن يا بيشتر شدن از آنچه هست از نظري متفاوت مي بينند.شايد كلي ترين ويژگي فرد سازگار آن است كه نسبت به خود واقع بين است، به اين معنا كه درباره انگيزه هايش خود را فريب نمي دهد و هدف هاي قابل دسترسي براي خود طرح مي كند، لذا از تعارضات غيرلازم پرهيز مي كند و با مشكلات شخصي خود به طور عيني برخورد مي كند. شخص سازگار كسي است كه مي تواند انگيزه ها و هدف هايش را تغيير دهد بدون آنكه آنها را با مكانيزم هاي دفاعي تغيير شكل دهد. فرد خوب سازگار يافته كسي است كه صفات و ويژگي هاي گوناگون او با هم در ارتباطند. در عين حال كه سازگاري كامل وجود ندارد، ولي سازگاري مطلوب احتمالاً هنگامي رخ مي دهد كه بين آنچه فرد راجع به خود مي انديشد با آنچه ديگران درباره او مي انديشند توافق منطقي وجود داشته باشد.
مك دونالد در مورد سازگاري و همچنين ناسازگاري معتقد است: فردي سازگار است كه پاسخ هايي كه او را به تعامل با محيطش قادر مي كنند آموخته  باشد تا در نتيجه در حالي كه به طرق قابل قبول اعضاي جامعه خود رفتار مي كند، احتياجاتي كه در او هست نيز ارضا شوند. از طرفي لااقل دو معني را مي توان با ناسازگاري مرتبط ساخت؛ يك معنا اساساً مفهومي اجتماعي است، فردي سازگار نيست كه نتواند به طور مناسبي در محيط معلومي تعامل كند. معناي ديگر زماني است كه او نتواند ارضاي احتياج كند، حتي اگر رفتارش براي جامعه مناسب باشد. اشكال دائم در ارضاي احتياج يا عدم توانايي در يادگيري طرق مورد قبول اجتماعي براي ارضاي آنها غالباً منجر به ايجاد الگوهاي رفتاري ناسازگاري مي شوند به طوري كه فرد نمي تواند به طريق مناسبي در هر موقعيتي خود را سازگار كند.
خصوصيات افراد سازگار
- به ميزان كافي مي تواند فعاليت كند و براي كاري كه به عهده گرفته است شايستگي لازم را دارد و لزومي نمي بيند كه شغل خود را مرتب تغيير دهد.
- از اضطراب و تعارضي كه او را از فعاليت سودبخشي باز دارد، دوري مي جويد.
- بتواند با مشكلات مواجه شود، درباره آنها بينديشد و تصميم بگيرد و عمل كند
- از زندگي خانوادگي لذت ببرد و به بچه دار شدن و تربيت فرزندان علاقه مند باشد
- بتواند نيازها و افكار و عواطف ديگران را بشناسد و پاسخ ها يا واكنش هاي متناسب از خود نشان بدهد
- بيماري هاي جسمي نتواند شايستگي و فعاليت هاي او را كاهش دهد
- بتواند با استفاده از امكانات وجودي خود و امكانات محيطش تا حد ممكن با مردم همكاري اقتصادي و اجتماعي داشته باشد.
- دانستن اين نكته كه عوامل خارجي را نمي توان متناسب با احتياجات خود تغيير داد و پذيرفت و از آنهايي كه نمي توان تغييرشان داد، بدون رنجش عبور كرد.
- گسترش دادن صلاحيت و شايستگي خود براي تغيير اوضاع و كسب مهارت هاي لازم در روابط اجتماعي
- تصديق و قبول كردن عواطف خود
- مشغول شدن شخص به كار سازنده اي كه شخصاً آن را ارزشمند مي داند.
- پرورش شوخ طبعي به خصوص درباره خود
- شركت كردن در فعاليت ها و مسئوليت هاي اجتماعي
- انسان سازگار خود واقعي را منشأ اعمال، افكار و رفتار مي داند.
- انسان سازگار يا سالم مسئوليت همه اعمال، افكار و رفتار خود را مي پذيرد و عاقلانه به آن نتايج مي انديشد.
- خودداري از به كارگيري دائم و طولاني مدت مكانيزم هاي دفاعي: استفاده هميشگي از مكانيزم هاي دفاعي شخص را به تدريج از واقعيت دور مي كند، در حالي كه شخص سازگار مقدار معيني از اضطراب را مي پذيرد و طبعاً وقتي وجود اضطراب را بپذيريم بسيار كم احتياج به استفاده از روش هاي دفاعي خواهيم داشت.
- براي شناخت انگيزه هاي خود تلاش مي كند.
- روش هاي كاهش تعارض و ناكامي را مي داند و به كار مي گيرد.
- شخص سازگار بايد بپذيرد بعضي از ناكامي ها را تحمل كند، زيرا در حقيقت تحمل ناكامي مانند پذيرش اضطراب نشانه سازگاري مطلوب در شخص است و شخص سالم ياد مي گيرد كه ناكامي را به عنوان يك واقعيت عادي زندگي بپذيرد.
- سرگرم شدن به كارهاي مفيد يكي ديگر از نشانه هاي فرد سازگار و سالم است.

راز ديرين
پرونده ربوده شدن امام موسي صدر -7
تظاهرات مردم لبنان به سوي دمشق
003912.jpg
گروه سياسي - در بخش هاي پيشين اين گزارش كه پرونده مفصلي از اسناد و مدارك ربوده شدن امام موسي صدر است به نكاتي از جمله انگيزه سفر امام صدر به ليبي و نهايتاً اتفاقاتي كه افتاد و بيانيه وزارت امور خارجه ليبي و پاسخ جنبش امل به اين بيانيه اشاره شد، اينك به وقوع تظاهرات مردم لبنان به سوي دمشق و ديدار هيأت لبناني با قذافي پرداخته شده كه از نظرتان مي گذرد. انبوه راهپيمايان در ميدان نمايشگاه بين المللي دمشق در برابر هتل شرايتون، محل برگزاري كنفرانس سران توقف كردند. يك هيئت به نمايندگي از آنان و عضويت شيخ عبدالامير قبلان مفتي ممتاز شيعيان، شيخ عبدالحليم زين مفتي شيعيان نبطيه و شيخ خليل شقير قاضي شرع دادگاه شرعي سني در صيدا با سران عرب از جمله حافظ اسد هواري بومدين، علي ناصر محمد، معمر قذافي و وياسر عرفات ديدار كردند.
شيخ عبدالامير قبلان در برابر سران عرب گفت: به نمايندگي از راهپيمايان، به نام اسلام و به نمايندگي از همه طوائف لبنان، از سران حاضر در اين كنفرانس درخواست ميكنيم مسئله امام موسي صدر را بررسي كنند. وي سپس يادداشتي كتبي تسليم آنان كرد كه در آن آمده است: ما حق داريم كه مسئوليت روبه رو شدن با مسئله ربودن امام مجاهد موسي صدر، رهبر بزرگ مسلمانان كه خود را وقف رويارويي با خطرهايي كرد كه امروز به خاطر مقابله با آن گرد هم آمدهايد، بر دوش شما بگذاريم. قطع تماس با امام صدر وجدان مسلمانان را به لرزه درآورده و يكپارچگي ملي را در لبنان و بخشهاي بزرگي از جهان عرب و اسلام به مخاطره انداخته است. نگاهها را از توطئه هايي كه در سرزمينمان انجام ميگيرد، منحرف ميسازد و فرصت مقابله با آن را بر باد ميدهد.اين راهپيمايي كه نمايانگر اراده ميليونها مسلمان است، امروز غم بزرگي بر دوش خود حس ميكند و انتظار دارد كه به ياري خدا آن را برطرف سازيد. باشد كه به خواست خدا اين خطر بزرگ را دفع كنيد. و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته. پس از آن حافظ اسد طي سخنان كوتاهي براي انجام هر گونه تلاش براي يافتن امام صدر اعلام آمادگي كرد. سپس اعضاي هيأت سالن جلسات را ترك كردند. زماني كه به در ساختمان هتل رسيدند، عبدالسلام تريكي، وزير خارجه وقت ليبي به آنان گفت: برادر سرهنگ قذافي مايل است جداگانه با شما ديدار كند و اعضاي هيأت به اين دعوت پاسخ مثبت دادند.
ديدار با قذافي
ديدار هيئت لبناني كه چهار تن از علما بودند و سرهنگ قذافي در ساعت يك بامداد شامگاه 12سپتامبر 1978در سوئيت قذافي در هتل شرايتون دمشق وبا حضور تريكي انجام گرفت. در آغاز ديدار سرهنگ قذافي با اشاره به تفاوت لباس روحاني شيخ احمد زين و ديگر علماي هيئت گفت: در شمال آفريقا مذهب مالكي رواج دارد ولي عقده فرقهگرايي ديده نميشود. اما در لبنان كه مسلمانان به دليل جدايي سني و شيعه كه چونان اديان مستقل هستند، از اين مشكل رنج ميبرند. قذافي گفت كه اين مشكل را بررسي خواهد كرد تا اسلام يكپارچه شود و اميدوار است پيشنهادهايي براي تقويت شخصيت اسلامي در لبنان به وي تقديم گردد. او اعلام كرد كه نميپذيرد مسلمان در لبنان شهروند درجه دو باشند و افزود كه چگونگي توجه به مسلمانان لبنان را بررسي ميكند زيرا عقب ماندگي مسلمانان به ويژه شيعيان كه همچنان در جنوب رنج ميبرند براي وي دردناك است. وي با اشاره به گزارشهايي درباره مهاجرت اجباري و بازگشت و احتمال مهاجرتهاي اجباري ديگر محرومان در خطر مقابله با اسرائيل به ويژه شيعيان اظهار داشت: از هر گونه انجام وظيفه در قبال آنان شانه خالي نخواهد كرد. اگرچه تا كنون نتوانسته است در حمايت از آنان كاري صورت دهد. وي خواستار همكاري با شخصيت هاي اسلامي شد تا براي تقويت همه مسلمانان در لبنان با آنان فعاليت كند! وي آنگاه درباره كمك هايش به جنبش هاي اسلامي جهان در مالت، فيليپين، آفريقا، روسيه و سياه پوستان مسلمان آمريكا سخن گفت و اضافه كرد كه نزد وي فرقي ميان مسلمانان شرق و غرب وجود ندارد. ادامه دارد

ضرورت هاي آموزش روابط زناشويي به جوانان
مشكلي كه نبايد مطرح شود!
003921.jpg
فريده عباسي
در جامعه ما گاه قبل از ازدواج گفت وگو درباره روابط جنسي تابو تلقي مي شود و سؤالات و مسائلي كه در اين باره ذهن دختران و پسران جوان را به خود مشغول مي كنند در بسياري از موارد بي جواب مي مانند و يا در گفت وگو با همشاگردي ها و همسالان اغلب به شكل ناصحيح و ناشيانه پاسخ داده مي شوند. در سالهاي اخير تلاش شده با برگزاري كلاسهاي آموزشي براي زوج  هاي جوان، قبل از ازدواج درباره رابطه زناشويي توضيحاتي داده شود، اما آيا اين كلاسهاي يك تا چند ساعته و بسيار كوتاه مي توانند كمك كافي براي آنان باشد.
و چه كسي جوابگوي سؤالات باقيمانده خواهد بود؟ چرا آموزش عمومي جوانان، بويژه زنان جوان در اين باره در مراكز علمي انجام نمي شود؟ چرا هنوز بسياري از والدين و فرزندان از مطرح كردن اين مسائل در محيط خانواده و پاسخگويي صحيح و مناسب به پرسش ها ابا دارند؟
آموزش هاي جنسي براي جوانان روندي از فراگيري و تحصيل و مجموعه اي از اطلاعات و دانش است كه براي شكل دادن به طرز برخورد، شيوه رفتار و نحوه طرز تلقي درباره موضوع روابط جنسي است. همچنين آنان را از هويت جنسي شان آگاه خواهد كرد و به آنها آموزش مي دهد كه روابط جنسي صحيح چيست و چه روابطي نادرست است. اين آموزش  ها همچنين توانايي و تجربه جوانان را پرورش خواهد داد تا با آگاهي درباره رفتارشان فكر كنند و احساس مطمئن و شايسته اي درباره كنش هاي رفتارهايشان داشته باشند. اما با همه اهميتي كه شناخت روابط زناشويي دارد، بسياري از جوانان، بويژه دختران ما تا فرا رسيدن زمان ازدواج اطلاعات محدودي در اين باره دارند، در حالي كه اين بي خبري در سرآغاز زندگي مشترك، زمينه ساز بسياري از مشكلات از جمله سردي روابط عاطفي ميان زوجين مي شود.
عامل 50 درصد طلاقها
۵۰ درصد متقاضيان طلاق در كشور، چه مطرح كنند كه به اين علت مي خواهند طلاق بگيرند و چه با وجود اين مشكل، علت طلاق را چيز ديگري عنوان كنند، عموماً  ريشه در مشكلات جنسي دارد. تا امروز مشكلات جنسي، نه در بسياري از سياستگذاري ها و برنامه ريزي ها ديده شده و نه مراكز تخصصي مورد اعتمادي براي مراجعه مردم در اين زمينه به وجود آمده است. وقتي كارشناسان اعلام مي كنند كه 10 درصد مردان دچار ناتواني جنسي اند و 40 درصد زنان در زندگي زناشويي خود از اختلالات جنسي رنج مي برند؛ به اين معني است كه دردي مرموز در خانواده ها وجود دارد. دكتر بهمن حوري زاد ،  روانشناس و استاد دانشگاه درباره اهميت روابط جنسي در فرد و خانواده مي گويد: كيفيت زندگي هر فرد بسته به مهارتهايي دارد كه خود در طول برنامه هاي رشد دريافت كرده است و از جمله عواملي كه مي تواند زندگي سالم را تضمين كند،  رفتار جنسي صحيح و مطالعه شده است.
در اين رفتار چند مقوله بايد مورد توجه قرار گيرد: اول، گفتمان جنسي در خانواده، دوم، رفتار جنسي و سوم الگوي جنسي. اين سه مقوله چالش هاي مهم خانواده هاي امروز به شمار مي آيند. آمارها نشان مي دهد كه 95 درصد افراد، اطلاعات مربوط به آموزش هاي جنسي را از دوستان خود دريافت مي كنند و 5 درصد از آنها در اين زمينه به كتاب و ساير رسانه ها مراجعه دارند كه در دو مورد اخير به خوبي به آن پرداخته نمي شود، اما آموزش و تربيت جنسي صرفاً  به معناي دادن اطلاعات نيست. چون متأسفانه كساني كه آموزش مي دهند، تعبير درستي از اين رفتار ندارند. بنابراين آنچه مهم است ايجاد مراكز تخصصي براي جوانان و به ويژه زوج هاي جوان است كه با فرهنگ صحيح رفتار جنسي آشنا شوند. اين استاد دانشگاه در خصوص تربيت جنسي توضيح مي دهد: تربيت جنسي، يعني آگاه كردن به موقع نوجوان قبل از اين كه افراد ديگري كه آگاهي كافي از اين مسائل ندارند، اين اطلاعات را به او بدهند. با اين حال، متأسفانه در اين باره بسياري از والدين به يكي از مهمترين نياز هاي فرزندانشان توجه نمي كنند و پاسخگوي سؤالات ذهن كنجكاو آنها نيستند.
دكتر حوري زاد در بحث تربيت جنسي درحالي كه به 5 اصل مهم اشاره مي كند، توضيح مي دهد: در تربيت جنسي در وهله اول هر فرد بايد از جنسيت خود راضي باشد، دوم خواهان ارضاي آن از طريق غير همجنس باشد، سوم از رابطه جنسي بدون هرگونه بي قراري و اضطراب لذت ببرد، چهارم به اين نياز از طريق طبيعي آن بپردازد و آخر اين كه با توجه به عرف و فرهنگ و اصول مذهبي و از طريق مشروع در جهت ارضاي آن اقدام نمايد. اگر اين اصول رعايت نشود، خانواده دچار اختلال مي شود و فرد راههاي ديگري را كه عموماً  غيرمشروع هستند، انتخاب مي كند. امروز با توجه به واقعيت تهاجم فرهنگي از طريق صنعت سكس ، خانواده ها بيش از آن كه مؤثر در رفتار جنسي باشند، تحت تأثير آن قرار مي گيرند.
و از سوي ديگر، با كم رنگ شدن نقش خانواده  نسبت به گذشته، شكاف بين خانواده و نيازهاي جديد بيشتر مي شود.
چه كساني مسئول هستند
خانواده، مدرسه، دانشگاه، جامعه، مطبوعات و رسانه ها، همه و همه در تربيت جنسي افراد جامعه مسئوليت دارند و هر كدام بايد به موقع نقش خود را ايفا كنند . دكتر حوري زاد ضمن بيان اين مطلب مي افزايد: وقتي يك كودك و نوجوان از طريق منابع و مجاري ديگر، اطلاعاتي را كه ممكن است غلط باشد دريافت مي كنند، ديگر پاك كردن آن باورها كار ساده اي نيست. بنابراين اگر تربيت جنسي را به صورت يك پديده سيستمي در نظر بگيريم، اين حركت بايد از خانواده آغاز شود و در مدرسه و دانشگاه ادامه پيدا كند. اما موضوعي كه بايد به آن بسيار توجه شود، اين است كه آيا افراد دخيل و داراي نقش در اين آموزش، به واقع، تعبير درستي از اين موضوع دارند يا خير؟ آيا ما تا كنون كساني را به عنوان متخصص آموزش در حوزه مسائل جنسي تربيت كرده ايم يا نه؟
تحقق اين امر مستلزم پذيرش اين واقعيت است كه حوزه تربيتي مورد بحث هيچ مغايرتي با ضوابط، هنجارها و چارچوبهاي فرهنگي، ديني و اجتماعي ندارد. وي با تأكيد بر اهميت موضوع تربيت جنسي به عنوان يك مهارت در زندگي زناشويي مي افزايد: ماهيت تربيت جنسي، نه يك ماهيت محتوايي بلكه يك ماهيت روشي است. يك رفتار جنسي قبل از اين كه يك رفتار فيزيكي باشد، يك رفتار عاطفي و نگرشي است و تا زماني كه افراد طرز تلقي درستي از الگو و رفتار جنسي نداشته باشند، اين موضوع با مشكلات جوي در محيط خانواده مواجه خواهد شد.
پيشگيري به جاي درمان
دكتر رسول روشن استاد دانشگاه شاهد با اشاره به اين نكته كه نياز جنسي مثل ديگر نيازهاي انسان اگر به خوبي هدايت نشود، منجر به اختلالات بسياري مي شود؛ درباره انواع اين اختلالات مي گويد: اختلالات جنسي انواعي دارند كه برخي از آنها نپذيرفتن هويت جنسي، اختلال در كاركردهاي جنسي در زمينه ميل جنسي، چگونگي ارضاي آن، درد جنسي و ... مانند اينها است. وي با تأكيد بر پيشگيري به جاي درمان مي گويد: بهتر است به جاي اين كه به درمان اختلال جنسي بپردازيم، از آن پيشگيري كنيم كه لازمه آن البته جدي گرفتن مقوله آموزش رابطه است. براي تربيت جنسي از زمان كودكي و شيرخواري دستورات ديني فراواني داريم. متأسفانه ضعفي كه در خصوص ازدواج در جامعه ما وجود دارد اين است كه ما دست دو جوان را در دست هم مي گذاريم، بدون اين كه به آنها آموزش هاي صحيح را داده باشيم، جامعه ما به لحاظ عرفي و سنتي، گاه با محدوديت هايي مواجه است كه در بعضي موارد واقعاً  افراط آميز است. بايد به جوان بياموزيم كه ارتباط با همسر، بيش از آن كه جنبه جسمي داشته باشد، جنبه عاطفي و رواني دارد. بايد به جوانان ويژگي هاي زنان و مردان آموزش داده شود. گاهي كه بحث آگاهي مطرح مي شود، بعضي ها در يك نگاه سطحي و شتابزده تصورشان اين است كه مي خواهيم اشاعه فساد كنيم، اما منظور از آگاهي دادن، انتقال صحيح اطلاعات در زمينه رفتار و اخلاق جنسي ويژگي هاي عاطفي و روانشناختي زن و مرد به همديگر است؛ و اين كه چگونه مي توان تضادها را به وحدت و يك انسجام عاطفي تبديل كرد.
دكتر روشن معتقد است، برخي از باورهاي ما پيش از آن كه ديني و علمي باشند، عرفي و مطابق با باورهاي ساخته و پرداخته جامعه و به نوعي آميخته با خرافات است. اينها را بايد از هم جدا كرد. انديشمندان و مسئولان بايد پاسخگوي نيازهاي طبيعي و فطري انسانها باشند و اين پاسخگويي بايد در دو مرحله صورت گيرد. يكي از اين دو مرحله آن است كه جنبه هاي تئوريك و نظري اين معضل را بشكافند و در كنار آن به جامعه، برنامه ارائه دهند. در حال حاضر ما تنها يك برنامه داريم: نقض و نه اثبات. الان همه مي گوييم كه بايد توجه جوانان را به كارهاي علمي، اوقات فراغت و ورزش جلب كرد، اما هرگز راههايي كه بتواند مسائل جنسي آنها را حل كند، ارائه داده نمي شود.
زندگي با يك شروع خوب
اخيراً سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران با همكاري چهار فرهنگسرا در سطح شهر تهران اقدام به برگزاري كلاسهاي بهداشت جنسي و بهداشت رواني كرده است.
حامد سليماني ، مدير فرهنگي- هنري شهرداري منطقه 8 و سرپرست فرهنگسراي خانواده در خصوص برگزاري اين كلاسها كه تحت نظر موسسه مهر و ماه برگزار مي شود، مي گويد: با توجه به افزايش آمار طلاق كه ناظر بر عدم وجود آگاهي و اطلاعات لازم در جوانان است، كارگاه  هاي آموزشي، تحت عنوان شروع خوب ، همزمان در چهار فرهنگسراي دانشجو در شمال، فرهنگسراي بهمن در جنوب، فرهنگسراي خانواده در شرق و فرهنگسراي تفكر در غرب تهران برگزار مي شود، در اين دوره ها زوجهاي جواني كه در دوران عقد به سر مي برند يا يك سال اول زندگي مشترك خود را سپري مي كنند، طي 18 ساعت با مباحث بهداشت جنسي و در مدت 6 ساعت با مباحث بهداشت رواني آشنا مي شوند. سرپرست فرهنگسراي خانواده با بيان اين كه اين مؤسسه ظرفيت آموزش 25 هزار زوج تهراني را تا پايان سال 85 دارد، مي افزايد: اميدواريم روزي فرا برسد كه اين حركت تبديل به يك حركت ملي شود و دستگاههايي چون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و سازمان ملي جوانان در اين زمينه با ما همكاري كنند.
مؤسسه مهر و ماه كه از زمان آغاز دوباره فعاليت خود، از 15 ارديبهشت ماه جاري، در حدود 3 هزار زوج را آموزش داده، تسهيلاتي را نيز براي برگزاري مراسم ازدواج در اختيار جوانان قرار مي دهد. سليماني درباره اين كه چرا سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران كه متولي امور ازدواج جوانان نيست، اقدام به برگزاري اين كلاسها و ارائه اين تسهيلات كرده، مي گويد: مؤسسه مهر و ماه در دوره مديريت قبلي سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران با هدف فراهم كردن تسهيلات مادي براي زوجهاي جوان اقدام به ارائه برنامه هايي مانند تهيه لباس عروس، خنچه عقد، انجام عقد رايگان و به صورت محدود نيز اقدام به برگزاري دوره هاي گردشگري كرد.

فرزندان طلاق
مريم صالحي طالقاني
گرچه تاثيرات رفتاري و روان شناختي ناشي از طلاق بر روي كودكان در طي دو سال به حداقل مي رسد ولي همه اين ناراحتي ها فراموش نخواهند شد. وقتي كودك عادي خانواده هاي متعادل را با كودكان خانواده هاي طلاق گرفته مقايسه مي كنيم، مي بينيم كه اين كودكان علائم افسردگي و مشكلات تحصيلي را حتي پس از 6 سال از گذشت طلاق از خود نشان مي دهند و اين وضعيت زماني وخيم تر مي شود كه اين كودكان در زمان طلاق داراي سن كمتري باشند. با توجه به مطالعاتي كه در مورد كودكان دبستاني صورت گرفته است مشاهده شده كه كودكان دبستاني، حتي حدود 10 سال پس از طلاق نيز آثار غم و اندوه را از خود نشان داده اند ولي در زمان طلاق، نسبت به كودكان پيش دبستاني آسيب هاي رواني كمتري را متحمل شده اند. يك تاثير بلندمدت طلاق بر روي كودكان اين است كه آنها موقع ازدواج، احساس ترس خواهند كرد و خوشحال نخواهند بود، زيرا اين كودك فكر مي كنند كه قادر به داشتن روابط محبت آميز با همسر خود نخواهند بود و به دليل داشتن اين موارد، از نظر موفقيت در ازدواج، با ديگر افراد متفاوت خواهند بود. در مجموع طلاق يك اتفاق ناگوار در زندگي است.
بر مبناي تحقيقات چند تن از محققان، براي بيشتر كودكان در اين گروه، طلاق ضربه معيني دارد و بحران شديدي را به وجود مي آورد. مشخص شده است كه اين تغييرات رفتاري، مي تواند خيلي حاد باشد كه در 62 درصد كودكان مشكلات كنترل حقيقي را نشان مي دهد. بعضي از عكس العمل هاي رفتاري ابتدايي از قبيل شوك، افسردگي و پديده بازگشتي (مانند شب ادراري، كثيف بودن، مشكل در خواب و خوراك) در اين كودكان گزارش شده اند. علاوه بر اين نگراني و آشفتگي در كودكان والدين طلاق گرفته وجود دارد چرا كه كودك با درك ناقص خود از وضعيت موجود، ممكن است خود را در جدايي مقصر بداند. براي كودك كم سن تر، طلاق ممكن است يك مجازات براي اعمال بد گذشته او به نظر برسد و كودك طلاق دچار نابه هنجاري هاي شخصيتي و رفتار ناسازگار بشود.
رفتارها و اعمال كودكان در اين سنين شامل احساس گناه، نگراني و مشكلات اجتماعي با دوستان است. نظر بر اين است كه احساس گناه از آنجا ناشي مي شود كه كودك در بعضي مواقع خواسته است كه پدر يا مادر او را ترك كند؛ و نگراني زياد از آنجا ناشي مي شود كه كودك تصميم بگيرد يكي از والدين را براي زندگي انتخاب كند اما بعد از اين كه توسط والدي كه او را براي زندگي انتخاب كرده است مورد پذيرش قرار نگيرد، ترس دارد. همچنين كودك درباره اين كه اگر پدر يا مادر سرپرست او مريض شود، چه كسي از او مراقبت مي كند، نگران مي شود. آشكار است كودكي كه با يكي از والدين طلاق گرفته زندگي مي كند، روياهاي غيرواقعي بسياري درباره والد ترك شده خلق مي كند.پاسخ هاي كودك در اين گروه سني، نسبت به طلاق، كاملاً متفاوت از گروه پيش دبستاني است. كودكان 7 تا 10 ساله روش هاي دفاع، تاثير و ادراك متفاوتي نشان مي دهند. در اين گروه سني چند مشخصه يكسان است:
غمگين بودن و غمگين كردن: بر خلاف كودكان پيش دبستاني كه با استفاده از انكار و از طريق رويا عمل مي كنند، كودكان 7 تا 10 ساله درد مي كشند و غم فراوان خود را مشاهده مي كنند. اكثريت اين كودكان، غم و غصه خود را مستقيماً در جلسات مشاوره بيان مي كنند. گريه كردن و بغض كردن غيرمعمول نيست و بسياري از كودكان وقتي درباره طلاق با ديگر بزرگسالان بحث مي كنند اگر اشك نريزند، بغض مي كنند.
ترس از ترك كردن: اغلب كودكان 7 تا 10 ساله، از وضعيت بي ثبات خانوادگي و آينده خود ترس دارند. بعضي از اين كودكان همچنين از اين كه پدر يا مادر (سرپرست)، آنها را ترك كند ترس دارند. در نتيجه به پدر يا مادر باقي مانده، بسيار متكي هستند و دوست ندارند در مدرسه حاضر شوند و اغلب اگر تحت فشار باشند دچار بيماري هاي رواني و ترس از مدرسه مي شوند. يكي از مشكل ترين مسائل در اين گروه سني، عدم توانايي كودك در درك طلاق، به علت رازداري والدين است.

نگاه
هنر زن بودن
003924.jpg
ندا نصيري
در گذشته زن خوب كسي بود كه تمام و كمال به زندگي خود مي پرداخت و لحظه اي از وظايف خانه داري و بچه داري خود غافل نمي شد. بر اين اساس وقتي دختري ازدواج مي كرد، به او مي گفتند: همان طور كه با لباس سفيد از اين خانه مي روي، بايد با كفن سفيد برگردي! اما اكنون اصول اخلاقي و خانوادگي به سرعت در حال تغيير است. آمار طلاق هاي ناشي از عدم تفاهم! سر به فلك مي زند. زندگي خود را نجات بدهيد.تا كي مي خواهيد همسر خود را مطابق ميل و سليقه خود بسازيد؟ آيا هنوز عبرت نگرفته ايد؟! اين مقاله به هنر زن بودن مي پردازد و راهكارهاي مناسب حفظ زندگي خانوادگي را نشان مي دهد.
همه كس شوهر خود باشيد
مارسيو آلوش، نويسنده كتاب زندگي در كوباي انقلابي مي گويد: اگر مي خواهي در زندگي ات موفق باشي، براي شوهرت يك مادر، يك همسر، يك دختر و يك دوست باش.
معناي بسيار عميقي در پشت اين جمله نهفته است كه بايد بسيار با دقت با آن روبه رو شويد. هر كدام از چهار نقش بالا روزي در زندگي به كار مي آيد، بعضي از نقش ها را نياز است كه بيشتر داشته باشيم و بعضي ديگر را كمتر. به موقع براي همسر خود مادر باشيد، به موقع يك دوست و...، اما دقت كنيد كه اگر نقشي را در جاي خود ايفا نكنيد، فجايع زيادي را به بار مي آورد كه بخشي از طلاق هاي جامعه ما به خاطر ايفاي غلط نقش زن در خانواده است.
كافي است تا در زماني كه بايد به ايفاي نقش يك همسر بپردازيد، نقش مادر را بازي كنيد! يا به جاي ايفاي نقش دوست، نقش دختر همسرتان را اجرا كنيد! اين كار به غرور مردتان لطمه وحشتناكي را وارد مي سازد كه گاهي جبران آن ناممكن خواهد بود و سرآغاز بسياري از دعواهاي خانوادگي خوا هد شد .
همسر من هميشه مثل مادرم مراقب من است. ديگه خسته شده ام از بس كه با دلسوزي هاي مادرانه و بكن نكن، زندگي ام را تحت كنترل خود درآورده. من هم آدمم، من هم براي خود شخصيتي دارم. ناسلامتي مرد خانواده ام.. و يا هرگز نمي توانم دوكلمه حرف جدي با همسرم بزنم. بلافاصله مثل دختر بچه ها خودش را لوس مي كند. بعضي وقت ها واقعاً از اين كارهايش خسته مي شوم. من هم احتياج به كسي دارم كه بتوانم روي همدلي هايش حساب كنم...
اينها دو نمونه از صدها نمونه شكايات آقايان است. از امروز روي نقش خود در زندگي تمركز بيشتري داشته باشيد. زندگي مانند صحنه تئاتر است. ايفاي اشتباه يك نقش در آن، كل بازي ها را زير سؤال مي برد!
مراقب حرف زدن خود باشيم
شيوه به كار بردن درست و به جاي كلمات، يكي از هنرهاي خانم ها است. كلمات وقتي با لحن خوبي بيان مي شوند حتي شيري خشمگين را نيز آرام مي كند چه برسد به مرد خانواده كه به عشق همسر و بچه هايش از صبح مشغول كار و تلاش است. از گفتن خبرهاي بد وقتي كه شوهرتان تازه به خانه آمده است، بپرهيزيد. گله و شكايت از بچه ها، خبرهاي ناگوار تصادف و بيماري، دعواهاي خانوادگي، گله از خانواده همسر و... نيز جزو گروه خبرهاي بد قرار مي گيرد. متأسفانه بسياري از خانم ها به محض اينكه شوهرشان به خانه مي آيد شروع به تعريف مسائلي مي كنند كه به جاي آنكه مرهمي روي ذهن خسته شوهرشان باشد، بيشتر او را عصبي مي كند. كار اشتباه ديگري كه بسياري از خانم ها انجام مي دهند، دادن قبض آب و برق و تلفن در لحظه ورود همسر به خانه است. اين كار به طرز وحشتناكي براي مردتان آزاردهنده خواهد بود به ويژه اگر آن روز از نظر كاري نيز مشكلاتي را از سر گذرانده باشد. اين مسئله عموماً موجب دعوا و بگومگو مي شود و همانند ريختن قطره آبي در ليوان لبريز از آب است. در واقع اين كار سبب سرريز شدن آن مي شود. اعصاب هر كسي نيز نقطه بحراني دارد. نگذاريد كه آستانه صبر و تحمل همسرتان به انتهاي خود برسد.
همچنين سعي كنيد كه كلمات مناسب را با لحني خوب و خوشايند به كار ببريد. آقايان نسبت به نوع كلمات و نحوه ادا كردن آن بسيار حساس هستند. بعضي از كلمات نيز، هر چند هم كه بدون منظور خاصي ادا شوند، چنان اثر بدي بر مخاطب مي  گذارد كه تا مدت هاي مديد سبب بحث و بگو مگو بين شما و آن فرد مي گردد. با كمي مراقبت از كلمات خود و طرز بيان آنها، زندگي آرامي را براي خود و همسرتان تدارك ببينيد.
از مقايسه بپرهيزيد
اين كار يكي از بدترين توهين هاست. پيامي كه اين حرف و عمل به همسرتان مي رساند اين است كه تو توانايي تهيه زندگي  مطابق زندگي ديگران را برايم نداري و اين ناشي از ضعف و بي لياقتي توست. اين مسئله موجب دلسردشدن همسرتان از زندگي مي شود و باعث مي گردد كه او، بعد از مدتي به اين نتيجه برسد كه هيچ چيز شما را راضي و خشنود نمي كند، پس براي چه زحمت بكشد؟
مشوق شوهر خود باشيد. حتي اگر فكر مي كنيد كه او كند عمل مي كند، كنار او گام برداريد و همواره با تحسين ها و تشويق هاي خود، شرايط را براي پيشرفت و آرامش او فراهم كنيد.مقايسه افراد با يكديگر از نظر نوع رفتار، برخورد، اخلاق، شرايط مالي، خانوادگي و... تنها و تنها موجب ايجاد يك حس بد در همسرتان مي شود. آيا خود شما دوست داريد كه با ديگري مقايسه شويد؟!
حتي اگر دلتان مي خواهد، همسرتان به گونه خاصي باشد يا عمل كند، اين فكر خود را در قالب مقايسه كردن به او نگوييد. كمي فكر كنيد و صادقانه به اين سؤال جواب دهيد: چه چيز برايتان مهم است؟ رسيدن به هدف مورد نظر يا به كرسي نشاندن حرفتان؟
هر فردي مي تواند به هدف خود برسد بي آنكه آن حرف، در قالب توهين و مقايسه باشد. همچنين يك نفر به راحتي مي تواند حرف خود را به كرسي بنشاند، ولي اين كار را چنان انجام دهد كه بعد از مدتي رابطه اي سرد، جايگزين آن رابطه پر مهر و عاشقانه نخستين نشود .
مرد خود را در اولويت قرار دهيد
اين مورد يكي از مهم ترين مواردي است كه هر فردي بايد در زندگي به آن توجه كند. كاري كه اغلب زنان، يا به خاطر غروري بي جا و يا به خاطر بي درايتي انجام نمي دهند. خانم هاي عزيز! به خاطر داشته باشيد كه هيچ چيز دردناكتر از عدم اجراي اين قانون! براي مردتان نيست. بسياري از خانم ها فكر مي كنند كه شوهرشان هميشه به همين صورت در كنارشان خواهد بود، پس بايد بيشتر به فكر دوستان و افراد خانواده و فاميل باشند! يادتان باشد كه اين طرز فكر تاكنون زندگي بسياري از زنان را از هم پاشيده است و دور از انتظار نيست كه شما نيز نفر بعد باشيد!
يكي از روانشناسان مي گويد: با دقت تمام به حرف هاي همسر خود گوش دهيد، حتي اگر صحبت هاي او در مورد مسائلي است كه شما هيچ پيش زمينه يا علاقه اي به آن نداريد و به طور كلي توجه نشان دادن به آن مسائل براي شما خسته كننده است. به خاطر داشته باشيد كه شما بايد به صرف اينكه همسرتان درباره مسائل كاري خود يا مسائل مورد علاقه اش با شما حرف مي زند، خستگي را فراموش كرده و شنونده خوبي باشيد.
يك توصيه جدي! حتي اگر بوي سوختگي غذايتان از آشپزخانه مي آيد، حرف شوهرتان را قطع نكنيد! بسياري از خانم ها، متأسفانه قدرت درك اين مسئله را ندارند و نمي دانند كه اگر خواهان يك زندگي خوب هستند، بايد شنونده خوبي نيز باشند. اين نكته مهم را به خاطر داشته باشيد كه اگر شوهرتان حرف هاي خود را به شما نزند، آن را به جاي ديگر خواهد برد و ديگري را براي درد دل انتخاب خواهد كرد. آيا شما همين را مي خواهيد؟!
هميشه دقت كنيد كه يك مرد به تلفن هاي همسر خود بسيار حساس است و آن را نشان بي توجهي همسر به خود مي داند. بعضي از مردها شايد به فردي كه مخاطب همسرشان است، حساس باشند ولي مطمئن باشيد كه همه مردها نسبت به بي توجهي مداوم همسرشان به خود، طي مكالمه تلفني حساس هستند.اين مورد كاملاً واضح و مشخص است. زيرا هر مردي اين كار را نشانه بي علاقگي و توهين همسر خود مي داند، زيرا يك مرد معتقد است كه اگر براي همسرش ارزش داشت، او تلفن را قطع مي كرد و مثلاً يك ليوان آب به او مي داد! همه اين موارد و اتفاقات نشان مي دهد كه يك زن هنگامي در زندگي خود موفق خواهد بود كه پيوسته اولويت و ارزش مرد خود را در زندگي چه در قالب كلمات و چه در قالب اعمال به او نشان بدهد. اگر تاكنون در اين زمينه اشتباهاتي را مرتكب شده ايد، بجنبيد. يك دقيقه ديگر نيز دير خواهد بود! غرور مرد خود را حفظ كنيد، ولي پيش از آن به خاطر داشته باشيد كه اگر به خود احترام نگذاريد و براي خود ارزش قائل نباشيد، زندگي را به كام خود و همسرتان تلخ خواهيد كرد. هر مردي خواهان اين است كه همسري قدرتمند و با اعتماد به نفس بالايي داشته باشد به شرط آنكه باور داشته باشد مرد زندگي اش از او قدرتمند تر و با اعتماد به نفس تر است!

جدول اعداد (سودوكو) 164
003957.jpg
اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
شهرآرا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |