شنبه ۱ مهر ۱۳۸۵
اجتماعي
Front Page

يك سوم مدارس كشور خطرآفرين هستند
با «مهر» مهربان باشيم
محمد رضا هادي لو
مشكل تراكم دانش آموز در كلاس ها، سقف هاي پوسيده و فرسوده، عدم وجود سرويس هاي بهداشتي مجهز، كوچك بودن فضاهاي آموزشي و كمبود امكانات،همه جزو دردهاي نظام آموزش وپرورش است
004452.jpg
آغاز سال نو...
با شادي و سرور...
هم دوش و هم صدا...
حركت به سوي نور...
در دل دارم اميد...
بر لب دارم پيام...
همشاگردي سلام، همشاگردي سلام...
اين اشعار كودكانه اي است كه هر سال، اول مهر به گوش مي رسد و مي خواهد نشان دهد كه دانش آموزان با شوق و شور به سمت مدرسه مي روند؛ شعرهايي كه در گوش دانش آموزان  مي پيچد و با نوعي دلشوره و اضطراب آنها را روانه مدارس مي كند.
اما چه مي شود كرد كه مهر است و بازگشايي مدارس و دانش آموزان و درس و تحصيل و... .
مهر با خزان آغاز مي شود اما به مهرباني شهرت دارد؛ اولين ماه پاييز كه بار ديگر بين معلمان، دانش آموزان، اوليا و مربيان پيوند ايجاد كرده و زندگي در فضاي فرهنگي جامعه را شروع مي كند. اما آيا اين زندگي با مهرباني و شادي ادامه پيدا مي كند؟
هر پدر و مادري با هزاران اميد و آرزو فرزند دانش آموزش را روانه مدرسه مي كند و هر روز هزاران تصوير از آينده درخشان او در ذهنش مي سازد و چشم به ساعت مي دوزد تا لحظه بازگشت فرزندش فرا برسد؛ «سلام مامان...»، «سلام بابا...».
قصد نداريم با مرور اتفاقات و حوادث گذشته، خاطرات تلخي را زنده كنيم اما چه بايد كرد كه اينها همه واقعيات جامعه ماست و مسئولان، بي تفاوت!
«در مدرسه اي واقع در روستاي سفيلان از توابع شهرستان لردگان به علت استاندارد نبودن سيستم گرمايشي، فاجعه اي به وقوع پيوست و خبرش در تمام دنيا پيچيد؛ ۱۳دانش آموز در ميان شعله هاي آتش سوختند... .»
«اين مدرسه فقط يك معلم(سرباز معلم) داشت كه دوران خدمت سربازي اش را طي مي كرد... او نيز جان سپرد...!»
«در يك زمستان سرد، بارش برف آغاز شد. همه خوشحال بودند. برف، همه جا را سفيد پوش كرد. برف باريد و باريد تا مدارس گيلان به علت استاندارد نبودن، طاقت از كف دادند و ستون هايشان شكست و سقف فرود آمد... .»
«ديوار بسياري از مدارس- حتي در پايتخت- با عبور وسايل نقليه به لرزه درمي آيند... .»
«سقف كلاسي در منطقه۱۲ تهران فروريخت. سر معلم هشت بخيه خورد و چون كسي نمرد، همه گفتند: به خير گذشت!!!»
آمارها حاكي از فرسوده بودن ۴۰درصد از فضاهاي آموزشي است.
۱۳۲هزار كلاس درس بايد تخريب و بازسازي شوند و ۱۲۶هزار كلاس درس نياز به مقاوم سازي دارند.
پايتخت پرمخاطره
معمولاً همه فكر مي كنند شرايط در هر پايتختي بهتر از مناطق ديگر است اما بدون هيچ مكثي بايد گفت: «تهران چيز ديگري است».
اگر تهران آلوده ترين شهر ايران و حتي دنياست، اگر شلوغ ترين و پرسروصداترين شهر ايران است، اگر پرجمعيت ترين است، فراموش نكنيد پرخطرترين نيز هست.
در حال حاضر ۹هزار كلاس درس فرسوده در استان تهران وجود دارد كه بيش از ۳۰۰هزار دانش آموز در آن تحصيل مي كنند و هر آن- بدون كوچك ترين زلزله اي- احتمال فروريختن سقف اين كلاس ها وجود دارد.
بدون شك جمله بالا كاملاً صحيح است كه براي فروريختن سقف كلاس ها اصلاً نيازي به زلزله نيست؛ كافي است يك فرياد بلند بكشيد.
طبق آخرين آمارهاي رسمي، بحران مدارس فرسوده و تخريبي در مناطق ،۱۲ ،۱۳ ،۱۰ ،۱۵ ۱۷ و شهرستان هاي دماوند، ورامين و كرج بسيار جدي است.
بحران كمبود مدارس در استان تهران به حدي است كه در چند سال گذشته در منطقه رباط كريم، دانش آموزان در كانكس درس مي خواندند.
مشكل تراكم دانش آموز در كلاس ها، سقف هاي پوسيده و فرسوده، عدم وجود سرويس هاي بهداشتي مجهز، كوچك بودن فضاهاي آموزشي و كمبود امكانات، همه جزو دردهاي نظام آموزش وپرورش است.
شايد بتوان رفع مشكل تراكم دانش آموزان را به بعد موكول كرد اما آيا مي توان به سقف ها گفت كه فعلا فرو نريزيد...؟
در حال حاضر بيش از ۶۰۰هزار واحد آموزشي در كشور فعال هستند كه حدود ۲۵۰هزار واحد به بازسازي و مقاوم سازي در برابر زلزله نياز دارند. با يك حساب سرانگشتي مي توان گفت كه يك سوم مدارس كشور نيازمند بازسازي بوده و تحصيل در آنها خطرآفرين است.
چندي پيش مجلس به منظور بازسازي مدارس فرسوده، لايحه پرداخت ۴ميليارد دلار از صندوق ذخيره ارزي را براي بازسازي و نوسازي مدارس خطر آفرين تصويب كرد. بر اساس اين لايحه، قرار شد ۲۵درصد از مدارس نوسازي شوند و ۱۰درصد در برابر زلزله مقاوم سازي گردند. بر اين اساس، مدارس كشور تا ۴ سال آينده مقاوم سازي مي شوند. هرچند با شنيدن چنين اخباري بارقه هاي اميد در دل ها روشن مي شود اما معلوم نيست طي اين زمان- اگر كارها شروع شده و طبق زمان بندي پيش روند- سقف لرزان كدام مدارس فروخواهند نشست.
البته يك نكته را نيز فراموش نكنيم كه بودجه ها اگر در زمان مقرر و تعيين شده و در مسير مشخص و صحيح هزينه  نشوند، از ارزش آنها كاسته مي شود و بعد از چند سال ديگر پاسخگوي نيازها نخواهند بود.
گروهي از كارشناسان معتقدند اگر طرح مقاوم سازي مدارس سال ها قبل اجرا شده بود، هزينه سرمايه گذاري ۵۰ميليارد توماني براي بازسازي مدارس بم به ۲۰ميليارد تومان مي رسيد و هزينه ۲۶ميليارد توماني خسارت به ۹۰۰ مدرسه در حادثه بارش برف گيلان به ۱۰ميليارد تومان كاهش مي يافت. بحث استاندارد سازي مدارس كشور تنها به ساختمان مدارس ختم نمي شود. پژوهشگران گروه بهداشت چندي پيش اعلام كردند كه استاندارد نبودن ميز و نيمكت هاي مدارس، موجب بروز عوارض روحي و رواني در دانش آموزان مي شود. اين پژوهشگران معتقد بودند كه اندازه ميز و نيمكت هاي موجود در مدارس بين ۱۲ تا ۲۰سانتي متر بلند تر از حد استاندارد است.
تحصيل بدون آزمايش
از سوي ديگر، مدارس ما از كمترين تجهيزات آزمايشگاهي و ورزشي برخوردار نيستند و كمبود امكانات بهداشتي و متدهاي صحيح پرورشي نيز از ديگر مشكلات عميق موجود در آموزش وپرورش است.
اگر از معدود مدارس غيرانتفاعي كشور كه تنها ۶ يا ۷درصد جمعيت دانش آموزي را تحت پوشش قرار مي دهند صرف نظر كنيم، به جرأت مي توان گفت تمام مدارس كشور - چه از لحاظ تجهيزات و چه از لحاظ آموزش - زير حد استاندارد قرار دارند.
به عنوان مثال، بر اساس استاندارد، نبايد در هر كلاس، بيش از ۲۵ نفر تحصيل كنند، اما در برخي از كلاس هاي فرسوده تهران، اين آمار به ۳۵ تا ۴۰ نفر نيز مي رسد. در چنين تراكم بالايي، هيچ مغزي نمي تواند به راحتي كار كند و در چنين فضاي كوچك و فشرده اي، هرگز نمي توان تحرك داشت.
در سال گذشته تحصيلي، حياط ۲۰متري مدرسه اي در يكي از مناطق تهران امكان استفاده از زنگ هاي تفريح را براي ۴۰۰ دانش آموز آن به صفر رسانده بود!
گفته مي شود ۲۰هزار كلاس درس جديد بايد طي سه سال ساخته شود تا مدارس تهران از لحاظ تراكم دانش آموزي به سطح استاندارد برسد و همين مسأله نشان مي دهد كه براي رسيدن به حد مطلوب در فضاهاي آموزشي، راهي بسيار سخت و طولاني در پيش است.
به هر حال امسال نيزمهر مثل سال هاي قبل با بوي پاييز و برگ هاي رنگارنگ و صداي زنگ مدارس از راه رسيد. اگر در سال گذشته بارها و بارها مطالبي در مورد بازسازي و مقاوم سازي مدارس به چاپ رسيد و اگر بارها و بارها فرياد برآمد كه تابستان، بهترين فرصت براي تعميرات و رفع نواقص موجود است، آنقدر دست روي دست گذاشتيم كه فرصت ها از دست رفت. در تمام حوادثي كه تاكنون در مدارس به وقوع پيوسته، هرگز مقصر شناخته نشد. نه تنها مقصر بلكه پاسخگويي هم پيدا نشد.
متأسفانه بحث مدارس فرسوده و امنيت دانش آموزان در محيط هاي فرهنگي خطر آفرين هم مثل مباحثي چون «زلزله»، «آلودگي هوا»، «ترافيك»، «اختلاس» و... به يك موضوع عادي وتكراري تبديل شده اما فرق ماجرا اينجاست كه اگر به اين موضوع بي تفاوت باشيم، اتفاقات و حوادث خطرناك و جبران ناپذيري در انتظار ماست.

ديده بان
محيط هاي چهارگانه يادگيري
ناصر سپهوند

محيط، بستري براي شكل گيري بسياري از ويژگي هاي رفتاري است. به بياني ديگر بسياري از عواطف، عادات، سلايق و حتي طرز نگرش ها و نشست و برخاست ها به گونه اي شگرف از محيط تأثير مي پذيرد.
به همين خاطر است كه بسياري از صاحبنظران، محيط را دانشگاهي ناميده اند كه هر فرد با توجه به زمينه ها و استعدادهاي خويش مي تواند از آن بياموزد و در معرض تأثيرات آن قرار گيرد، دانشگاهي كه هيچ گاه فرد از آن فارغ التحصيل نمي شود. بنابراين توجه به محيط و تلاش براي شناخت آن، مي تواند زمينه ساز فهم ريشه اي بسيار از رفتارها و هنجارهايي باشد كه در جامعه دانش آموزي شكل مي گيرد.براي «يادگيري» تعاريف متعددي ارايه شده است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
الف: از ديدگاه رفتارگرايان، يادگيري چيزي جز ايجاد تغيير در رفتار قابل مشاهده فرد نيست.
ب: پيروان مكتب گشتالت، يادگيري را كسب بينش هاي جديد يا تغيير در بينش هاي گذشته مي دانند.
پ: «هيلگارد» و «ماركوئيز» دو روانشناس صاحب نظر براي يادگيري تعريفي ارايه نموده اند كه بسياري از كارشناسان تعليم و تربيت بر آن صحه گذاشته اند، به نظر آنان: «يادگيري عبارتست از فرايند تغييرات نسبتاً پايدار در رفتار بالقوه فرد، بر اثر تجربه»(۱) نگارنده بر اين عقيده است كه «يادگيري» داراي دو مفهوم «عام» و «خاص» مي باشد. در مفهوم عام يادگيري عبارتست از: «فرايند ايجاد تغييرات نسبتاً پايدار در رفتار فراگير بر اثر تجربه، آموزش، تفكر و بصيرت.»
تعريف فوق، تعريفي عام است و به علت اين كه هم جنبه هاي مثبت و هم جنبه هاي منفي را در برمي گيرد، لذا نمي تواند در نظام آموزشي به عنوان يك «تعريف عملياتي» مورد استفاده قرار گيرد.
آنچه كه در نظام آموزشي مي تواند به عنوان يك تعريف عملياتي پذيرفته شود، تعريف خاص يادگيري است كه عبارتست از: «فرايند ايجاد تغييرات مطلوب و نسبتاً پايدار در رفتار فراگير بر اثر تجربه، آموزش، تفكر و بصيرت.»آنچه اين تعريف را از تعريف قبلي جدا مي سازد، وجود صفت «مطلوب» است، زيرا در نظام آموزشي وقتي از «يادگيري» سخن به ميان مي آوريم، پيش فرض آن اين است كه داريم به امر مثبتي اشاره مي كنيم و منظورمان يادگيري امور منفي نيست. براساس تعريف عام، يادگيري هم مي تواند امري مطلوب باشد و هم مي تواند امري منفي و نامطلوب باشد.بر اين اساس بايد توجه داشته باشيم كه دانش آموزان تحت تأثير تجربيات و آموزش هاي رسمي و غيررسمي محيط اطراف خويش بوده و به طور دائم رفتارهاي جديدي را كسب مي كنند كه برخي از آنها از بعد تربيتي مطلوب و برخي ديگر نيز نامطلوب مي باشند. در اينجا منظور از محيط، عواملي است كه با فضاسازي، ذهن دانش آموز را تحت تأثير قرار داده و در شكل دهي به رفتار او مؤثرند.
اگر «يادگيري» را امري اجتماعي بدانيم آنگاه بايد بپذيريم كه تحقق اين امر در خلاء امكان پذير نيست، بنابراين نمي توانيم يادگيري را فقط برآيند آموزش هاي معمول در مدرسه بدانيم بلكه چه بخواهيم چه نخواهيم، يادگيري فقط در انحصار مدرسه نيست و رقباي ديگري در اين ميان مدعي سهمي براي خويش مي باشند.در يك تقسيم بندي كلي مي توان در حال حاضر چهار محيط را در يادگيري مؤثر دانست:
۱- مدرسه؛ مدرسه رسمي ترين نهاد آموزشي و پرورشي در سنين كودكي و نوجواني است. وظيفه مدرسه آموزش حداقل هايي است كه فرد بدون آنها نمي تواند به خوبي از عهده نقش شهروندي و اجتماعي خود برآيد.
۲- خانواده؛ از سپيده دم تاريخ بشر تاكنون، خانواده به عنوان يك نهاد اساسي در نگهداري و تربيت فرزندان، نقش منحصر به فردي ايفا نموده و لذا نمي توان تأثيرگذاري آن را در ابعاد شخصيتي، فرهنگي، اجتماعي و اعتقادي بر فرد ناديده گرفت.
۳- اجتماع؛ اجتماع نظام پيچيده اي است كه اين امكان را فراهم مي آورد تا افراد تحت تأثير عوامل مختلف در آن به تعامل با يكديگر بپردازند، بسياري از اجتماعات از طريق «اجبار اجتماعي» سعي مي كنند بر تعاملات افراد تأثيرگذاشته و آن را به گونه اي كه مطلوب جامعه است شكل دهند. پرورش اجتماعي مطلوب همه جوامع و صاحبنظران بوده و «آنتوني گيدنز» جامعه شناس معروف انگليسي آن را اين گونه تعريف مي كند:
«اجتماعي شدن فرايندي است كه به وسيله آن، از طريق تماس با انسان هاي ديگر، كودك ناتوان به تدريج به انساني آگاه، دانا و ماهر در شيوه هاي رفتار ويژه فرهنگ و محيط معيني تبديل مي شود.»(۲)
۴- رسانه هاي جمعي و اينترنت؛با آن كه سه محيط قبلي تأثير به سزايي در يادگيري فرد دارند، اما محيط چهارم (رسانه هاي جمعي و اينترنت) تفاوتي اساسي با آنها داشته و به همين خاطر مي تواند نقش مهمي در يادگيري به مفهوم عام ايفا نمايد. مدرسه، خانواده و اجتماع، در واقع محيط هاي تأثيرگذار سنتي مي باشند كه از گذشته هاي دور در آموزش افراد نقش داشته اند. اما رسانه هاي جمعي و اينترنت را مي توان ابزارهاي آموزشي مدرن ناميد كه به تنهايي مي توانند تعاملات موجود در هر يك از محيط هاي سه گانه قبلي را تحت الشعاع قرار داده و حتي تأثيرات آموزشي آنها را ناچيز نموده يا آن را خنثي نمايند. به طوري كه امروزه رسانه هاي جمعي با يكه تازي خود مي توانند صورت فكري و فرهنگي مطلوب برنامه ريزان خويش را بر جامعه و حتي فرهيختگان و نخبگان تحميل نموده آن را گسترش دهند.

نگاه
در انتظار شكفتن
بنيامين صدر

امروز روزگار گذر است؛ گذر از شيوه هاي شكست خورده آموزش و گريز به رهيافت هاي خلاقيت پرور و توليد علم.
شيوه هاي سنتي آموزش آكادميك و مدرسه اي را همه ما تجربه كرده ايم. وقت آن رسيده است كه ذهن را به سوي تفكر انتقادي و پرسش سوق دهيم.
در دنياي كنوني، انتقال اطلاعات، فاقد ارزش علمي است. آنچه ارزشمند است، افزايش پتانسيل علمي  و قدرت سازگاري براي غلبه بر مشكلات بيروني است. رمز موفقيت در اين كار، ارج نهادن به فرآورده هاي خلاق ذهن كساني است كه يكنواختي را نمي پسندند و نقد و شيوه هاي حل مسأله را خود، به كار مي گيرند و به ديگران نيز آموزش مي دهند.
بي ترديد آموزش و پرورش مترقي، رشد اقتصادي و فرهنگي مردم جامعه اي را به همراه دارد كه در اين رهيافت، تربيت شده اند. اهميت و ارزش هر جامعه، به نيروهاي انساني است كه متفكر و پرسشگر باشند.
در اين نظام، هر فردي  اين فرصت را دارد كه استعداد و پتانسيل منحصر به فرد خود را با سرعتي كه مي تواند توسعه دهد.
اين در حالي است كه مراكز آموزشي ما مدت هاست كه برنامه هاي استاندارد و ديكته شده  از بالا به پايين را ديكته مي كنند و نقش چنداني در تحول نظام آموزشي ندارند.
نكته مهم در فرآيند آموزش، به كارافتادن نيروي تفكر است. حفظ معلومات و مهارت ها فاقد ارزش آگاهي نيست. مسأله  اين نيست كه شاگرد، عقايد ديگران را بپذيرد يا رد كند؛ مهم، استفاده از روش عقلاني در شرايط مختلف است.
بر  اين اساس، نمي توان گفت كه آموزش و پرورش  ايران، آموزش و پرورش اصلاح گر و خلاق است.
آموزش و پرورشي كه بايد از دو راه مشخص، در عمومي كردن آگاهي هاي مربوط به توسعه و مردم سالاري تأثيرگذار باشد كه يكي از آنها، كتاب هاي درسي است. از طريق كتاب هاي درسي مي توان ادبيات توسعه را گسترش داد و  اين آگاهي ها را عمومي كرد، اما  آيا در  اين راه، گسترش آگاهي ها كافي است؟
بي گمان، آگاهي در سير حركت جامعه به سوي پيشرفت بسيار اهميت دارد، اما اگر زمينه مناسبي براي تمرين آن فراهم نشود و دانش آموزان نتوانند آموخته هاي خود را زندگي كنند، كاري از پيش نمي رود.
پيشبرد  اين موضوع در  آموزش و پرورش نيازمند «آموزش و پرورش پويا و مترقي» است.  اين در شرايطي است كه در وضعيت كنوني آموزش و پرورش  ايران، سلسله مراتب اداري متصلبي وجود دارد كه تصميم ها از بالا به پايين در  اين نهاد بزرگ جاري مي شود و معلمان، مجريان تصميم هايي هستند كه خود، در ساختن آن هيچ نقشي نداشته اند.
در  آموزش و پرورش اقتدارگرا، معلم كسي نيست جز فروشنده ارزان خدمات كه همه تقدير از او با نوازش هاي زباني سازمان متبوعش همراه است. در روز معلم، نامش سر زبان هاست اما به نقش ارجمندي كه مي تواند  ايفا كند، توجهي نمي شود.
آموزش و پرورش موضوعي است كه نمي توان سرسري از كنار آن گذشت، در واقع علت اصلي پيشرفت يا پسرفت جوامع را مي توانيم در نظام آموزشي آنها جست وجو كنيم، بنابر اين اگر بگوييم كه سعادت و يا بدبختي هر ملتي در نظام آموزشي آن نهفته است سخني به گزاف نگفته ايم.
نحوه تعامل بين محيط هاي يادگيري، آنقدر ارزش دارد كه مورد توجه همه فعالان آموزش قرار گيرد تا در سايه آن اين محيط ها به جاي خنثي كردن فعاليت هاي يكديگر و قرار گرفتن در جبهه معارض هم، نقش مكمل بر عهده گرفته و روند تحقق هدف هاي آموزشي و پرورشي را تسريع كنند.
تنها راه نيل به توسعه و پيشرفت، حركت به سوي آموزش و پرورش مترقي است و در آموزش و پرورش دموكراتيك، معلمان جزو تصميم گيرندگان  هستند، نه مجريان ساده تصميمات ديگران.
معلمي كه خود جايگاهي چنين ارزشمند يافته ، به دانش آموز نيز ارج مي گذارد و دانش آموز نيز در سرنوشتي كه برايش رقم زده مي شود، تأثير مي گذارد. در چنين آموزش و پرورشي هر معلمي مي تواند آموزگار توسعه باشد. آموزش و پرورش پويا، آموزش و پرورشي است كه معلمانش، آموزگاران زندگي اند و  اين، همان چيزي است كه جامعه ما بيش از هر چيز به آن نياز دارد.

مدرسه زندگي
004449.jpg

گروه اجتماعي - امسال قرار است «مدرسه زندگي» با شور و نشاط بيشتري فعاليت خود را با توجه به استعدادهاي دانش آموزان آغاز كند.
اين در شرايطي است كه به گفته وزير آموزش و پرورش هر چند تحقق اهداف كامل براي مدرسه زندگي زمانبر بوده، اما آغاز سال تحصيلي با شور و نشاط بيشتري است.
محمود فرشيدي تأكيد كرده كه رشد فعاليتهاي تربيت بدني، رشد پژوهش، رشد مديريت، رشد فعاليتهاي اجتماعي و هنري دانش آموزان بايد مورد توجه قرار گيرد.
طرح «مدرسه زندگي» هم اكنون در حال تهيه در آموزش و پرورش است.
همچنين به گفته معاون سازمان نوسازي، توسعه و تجهيز مدارس كشور در حال حاضر۴ هزار و ۱۸۲ پروژه دولتي با ۱۸ هزار و ۹۰۹ كلاس درس در حال تكميل است و ۸۸ هزار و ۷۶۰ مدرسه با ۴۴۵ هزار و ۱۶۲ كلاس در سطح كشور تا مهرماه سال جاري به بهره برداري كامل مي رسد.
شمسايي مي گويد در حال حاضر ۱۵۲ هزار و ۴۸۴ كلاس در كشور در شرايط ۲ نوبته قرار دارند.
از سوي ديگر در سال تحصيلي جديد ۱۱ميليون دانش آموز مقطع ابتدايي و راهنمايي كشور شير رايگان دريافت مي كنند.
بر اساس مصوبه شوراي اقتصاد، وزارت آموزش و پرورش به عنوان دستگاه مباشر تأمين و توزيع شير مدرسه، موظف است از ابتداي مهرماه تا پايان اسفندماه سال جاري، تمام دانش آموزان مقطع ابتدايي، راهنمايي ( با اولويت دختران و مناطق محروم) مدارس شبانه روزي،  مهدهاي كودك تحت پوشش سازمان بهزيستي و وزارت آموزش و پرورش، پيش دبستاني و مراكز شبانه روزي كودكان بي سرپرست سراسر كشور را (حداكثر تا سقف جمعيت ۱۱ ميليون نفر) تحت پوشش اجراي برنامه توزيع شير رايگان قرار دهد.
به همين منظور سقف اعتباري براي توزيع ۱۶۵ هزار تن شير (سرانه ۱۴ كيلوگرم) در مدارس، ۹۲۴ ميليارد ريال در نظر گرفته شده است. درصد چربي شير در بسته هاي مختلف همانند شير خانوار ۵/۲ درصد خواهد بود.
همچنين به منظور بررسي اثرهاي اجرايي برنامه توزيعي شير مدرسه و ترويج مصرف شير در بين دانش آموزان ، مبلغ ۲ميليارد ريال از محل يارانه شير مدرسه اختصاص مي يابد.
در سال تحصيلي جديد، تهيه و توزيع شير مدرسه كه پيش از اين در اختيار وزارت جهاد كشاورزي بود، به دستور رئيس جمهوري به آموزش و پرورش واگذار شد.
بر اين اساس، مسئوليت توزيع شير مدارس به استان ها واگذار شده و رؤساي سازمان هاي آموزش و پرورش، دبير كميته تهيه و توزيع شير مدارس خواهند بود.
شناسنامه سلامت براي كلاس اولي ها
در سال تحصيلي جديد همچنين يك ميليون شناسنامه سلامت دانش آموزي از ۱۵ مرداد ماه سال جاري تا كنون براي صدور شناسنامه كلاس اولي ها در اختيار استانها قرار گرفته است.
گفتني است از سال ۸۲ شناسنامه سلامت دانش آموزان از سوي دفتر سلامت و تندرستي آموزش و پرورش با همكاري سازمان آموزش و پرورش استثنايي به شكل «شناسنامه» براي يك ميليون و ۲۰۰ نوآموز صادر شده است.
همزمان با تصويب آيين نامه اجرايي تأمين، حفظ و ارتقاي سلامت جسمي، رواني و اجتماعي دانش آموزان در سال گذشته، طرح شناسنامه سلامت دانش آموزان به شكل و شيوه اي جديد با هدف تكميل شناسنامه و نظام مراقبت جمعيت ۶ تا ۱۸ سال كشور تدوين شد.
بر اين اساس، سال گذشته يك ميليون و ۱۰۰ شناسنامه سلامت براي كلاس اولي ها صادر و براي ۲۱۰ پايگاه سلامت دانش آموزي ۲ ميليون شناسنامه سلامت ارسال و در مجموع سال گذشته ۳ ميليون و ۱۰۰ شناسنامه سلامت صادر شد.
با توجه به ماده ۲ آيين نامه اجرايي تأمين، حفظ و ارتقاي سلامت جسمي، رواني و اجتماعي دانش آموزان، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي موظف به معاينه دانش آموزان شده و بر اين اساس در جلسات متعدد آموزش و پرورش با اين وزارتخانه، توافق سه جانبه اي صورت گرفت و به تمامي دانشگاههاي علوم پزشكي ايران و سازمانهاي آموزش و پرورش ارسال شده است.
در اين توافقنامه كه به امضاي مديركل دفتر سلامت و تندرستي آموزش و پرورش، رئيس مركز توسعه شبكه ارتقاي سلامت و مديركل سلامت خانواده و جمعيت وزارت بهداشت رسيده، مقرر شد تا كليه دانش آموزان سال اول ابتدايي به صورت رايگان معاينه شوند.

جدول اعداد (سودوكو)
004476.jpg


|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   شهرآرا  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |