يك سوم مدارس كشور خطرآفرين هستند
با «مهر» مهربان باشيم
محمد رضا هادي لو
مشكل تراكم دانش آموز در كلاس ها، سقف هاي پوسيده و فرسوده، عدم وجود سرويس هاي بهداشتي مجهز، كوچك بودن فضاهاي آموزشي و كمبود امكانات،همه جزو دردهاي نظام آموزش وپرورش است
|
|
آغاز سال نو...
با شادي و سرور...
هم دوش و هم صدا...
حركت به سوي نور...
در دل دارم اميد...
بر لب دارم پيام...
همشاگردي سلام، همشاگردي سلام...
اين اشعار كودكانه اي است كه هر سال، اول مهر به گوش مي رسد و مي خواهد نشان دهد كه دانش آموزان با شوق و شور به سمت مدرسه مي روند؛ شعرهايي كه در گوش دانش آموزان مي پيچد و با نوعي دلشوره و اضطراب آنها را روانه مدارس مي كند.
اما چه مي شود كرد كه مهر است و بازگشايي مدارس و دانش آموزان و درس و تحصيل و... .
مهر با خزان آغاز مي شود اما به مهرباني شهرت دارد؛ اولين ماه پاييز كه بار ديگر بين معلمان، دانش آموزان، اوليا و مربيان پيوند ايجاد كرده و زندگي در فضاي فرهنگي جامعه را شروع مي كند. اما آيا اين زندگي با مهرباني و شادي ادامه پيدا مي كند؟
هر پدر و مادري با هزاران اميد و آرزو فرزند دانش آموزش را روانه مدرسه مي كند و هر روز هزاران تصوير از آينده درخشان او در ذهنش مي سازد و چشم به ساعت مي دوزد تا لحظه بازگشت فرزندش فرا برسد؛ «سلام مامان...»، «سلام بابا...».
قصد نداريم با مرور اتفاقات و حوادث گذشته، خاطرات تلخي را زنده كنيم اما چه بايد كرد كه اينها همه واقعيات جامعه ماست و مسئولان، بي تفاوت!
«در مدرسه اي واقع در روستاي سفيلان از توابع شهرستان لردگان به علت استاندارد نبودن سيستم گرمايشي، فاجعه اي به وقوع پيوست و خبرش در تمام دنيا پيچيد؛ ۱۳دانش آموز در ميان شعله هاي آتش سوختند... .»
«اين مدرسه فقط يك معلم(سرباز معلم) داشت كه دوران خدمت سربازي اش را طي مي كرد... او نيز جان سپرد...!»
«در يك زمستان سرد، بارش برف آغاز شد. همه خوشحال بودند. برف، همه جا را سفيد پوش كرد. برف باريد و باريد تا مدارس گيلان به علت استاندارد نبودن، طاقت از كف دادند و ستون هايشان شكست و سقف فرود آمد... .»
«ديوار بسياري از مدارس- حتي در پايتخت- با عبور وسايل نقليه به لرزه درمي آيند... .»
«سقف كلاسي در منطقه۱۲ تهران فروريخت. سر معلم هشت بخيه خورد و چون كسي نمرد، همه گفتند: به خير گذشت!!!»
آمارها حاكي از فرسوده بودن ۴۰درصد از فضاهاي آموزشي است.
۱۳۲هزار كلاس درس بايد تخريب و بازسازي شوند و ۱۲۶هزار كلاس درس نياز به مقاوم سازي دارند.
پايتخت پرمخاطره
معمولاً همه فكر مي كنند شرايط در هر پايتختي بهتر از مناطق ديگر است اما بدون هيچ مكثي بايد گفت: «تهران چيز ديگري است».
اگر تهران آلوده ترين شهر ايران و حتي دنياست، اگر شلوغ ترين و پرسروصداترين شهر ايران است، اگر پرجمعيت ترين است، فراموش نكنيد پرخطرترين نيز هست.
در حال حاضر ۹هزار كلاس درس فرسوده در استان تهران وجود دارد كه بيش از ۳۰۰هزار دانش آموز در آن تحصيل مي كنند و هر آن- بدون كوچك ترين زلزله اي- احتمال فروريختن سقف اين كلاس ها وجود دارد.
بدون شك جمله بالا كاملاً صحيح است كه براي فروريختن سقف كلاس ها اصلاً نيازي به زلزله نيست؛ كافي است يك فرياد بلند بكشيد.
طبق آخرين آمارهاي رسمي، بحران مدارس فرسوده و تخريبي در مناطق ،۱۲ ،۱۳ ،۱۰ ،۱۵ ۱۷ و شهرستان هاي دماوند، ورامين و كرج بسيار جدي است.
بحران كمبود مدارس در استان تهران به حدي است كه در چند سال گذشته در منطقه رباط كريم، دانش آموزان در كانكس درس مي خواندند.
مشكل تراكم دانش آموز در كلاس ها، سقف هاي پوسيده و فرسوده، عدم وجود سرويس هاي بهداشتي مجهز، كوچك بودن فضاهاي آموزشي و كمبود امكانات، همه جزو دردهاي نظام آموزش وپرورش است.
شايد بتوان رفع مشكل تراكم دانش آموزان را به بعد موكول كرد اما آيا مي توان به سقف ها گفت كه فعلا فرو نريزيد...؟
در حال حاضر بيش از ۶۰۰هزار واحد آموزشي در كشور فعال هستند كه حدود ۲۵۰هزار واحد به بازسازي و مقاوم سازي در برابر زلزله نياز دارند. با يك حساب سرانگشتي مي توان گفت كه يك سوم مدارس كشور نيازمند بازسازي بوده و تحصيل در آنها خطرآفرين است.
چندي پيش مجلس به منظور بازسازي مدارس فرسوده، لايحه پرداخت ۴ميليارد دلار از صندوق ذخيره ارزي را براي بازسازي و نوسازي مدارس خطر آفرين تصويب كرد. بر اساس اين لايحه، قرار شد ۲۵درصد از مدارس نوسازي شوند و ۱۰درصد در برابر زلزله مقاوم سازي گردند. بر اين اساس، مدارس كشور تا ۴ سال آينده مقاوم سازي مي شوند. هرچند با شنيدن چنين اخباري بارقه هاي اميد در دل ها روشن مي شود اما معلوم نيست طي اين زمان- اگر كارها شروع شده و طبق زمان بندي پيش روند- سقف لرزان كدام مدارس فروخواهند نشست.
البته يك نكته را نيز فراموش نكنيم كه بودجه ها اگر در زمان مقرر و تعيين شده و در مسير مشخص و صحيح هزينه نشوند، از ارزش آنها كاسته مي شود و بعد از چند سال ديگر پاسخگوي نيازها نخواهند بود.
گروهي از كارشناسان معتقدند اگر طرح مقاوم سازي مدارس سال ها قبل اجرا شده بود، هزينه سرمايه گذاري ۵۰ميليارد توماني براي بازسازي مدارس بم به ۲۰ميليارد تومان مي رسيد و هزينه ۲۶ميليارد توماني خسارت به ۹۰۰ مدرسه در حادثه بارش برف گيلان به ۱۰ميليارد تومان كاهش مي يافت. بحث استاندارد سازي مدارس كشور تنها به ساختمان مدارس ختم نمي شود. پژوهشگران گروه بهداشت چندي پيش اعلام كردند كه استاندارد نبودن ميز و نيمكت هاي مدارس، موجب بروز عوارض روحي و رواني در دانش آموزان مي شود. اين پژوهشگران معتقد بودند كه اندازه ميز و نيمكت هاي موجود در مدارس بين ۱۲ تا ۲۰سانتي متر بلند تر از حد استاندارد است.
تحصيل بدون آزمايش
از سوي ديگر، مدارس ما از كمترين تجهيزات آزمايشگاهي و ورزشي برخوردار نيستند و كمبود امكانات بهداشتي و متدهاي صحيح پرورشي نيز از ديگر مشكلات عميق موجود در آموزش وپرورش است.
اگر از معدود مدارس غيرانتفاعي كشور كه تنها ۶ يا ۷درصد جمعيت دانش آموزي را تحت پوشش قرار مي دهند صرف نظر كنيم، به جرأت مي توان گفت تمام مدارس كشور - چه از لحاظ تجهيزات و چه از لحاظ آموزش - زير حد استاندارد قرار دارند.
به عنوان مثال، بر اساس استاندارد، نبايد در هر كلاس، بيش از ۲۵ نفر تحصيل كنند، اما در برخي از كلاس هاي فرسوده تهران، اين آمار به ۳۵ تا ۴۰ نفر نيز مي رسد. در چنين تراكم بالايي، هيچ مغزي نمي تواند به راحتي كار كند و در چنين فضاي كوچك و فشرده اي، هرگز نمي توان تحرك داشت.
در سال گذشته تحصيلي، حياط ۲۰متري مدرسه اي در يكي از مناطق تهران امكان استفاده از زنگ هاي تفريح را براي ۴۰۰ دانش آموز آن به صفر رسانده بود!
گفته مي شود ۲۰هزار كلاس درس جديد بايد طي سه سال ساخته شود تا مدارس تهران از لحاظ تراكم دانش آموزي به سطح استاندارد برسد و همين مسأله نشان مي دهد كه براي رسيدن به حد مطلوب در فضاهاي آموزشي، راهي بسيار سخت و طولاني در پيش است.
به هر حال امسال نيزمهر مثل سال هاي قبل با بوي پاييز و برگ هاي رنگارنگ و صداي زنگ مدارس از راه رسيد. اگر در سال گذشته بارها و بارها مطالبي در مورد بازسازي و مقاوم سازي مدارس به چاپ رسيد و اگر بارها و بارها فرياد برآمد كه تابستان، بهترين فرصت براي تعميرات و رفع نواقص موجود است، آنقدر دست روي دست گذاشتيم كه فرصت ها از دست رفت. در تمام حوادثي كه تاكنون در مدارس به وقوع پيوسته، هرگز مقصر شناخته نشد. نه تنها مقصر بلكه پاسخگويي هم پيدا نشد.
متأسفانه بحث مدارس فرسوده و امنيت دانش آموزان در محيط هاي فرهنگي خطر آفرين هم مثل مباحثي چون «زلزله»، «آلودگي هوا»، «ترافيك»، «اختلاس» و... به يك موضوع عادي وتكراري تبديل شده اما فرق ماجرا اينجاست كه اگر به اين موضوع بي تفاوت باشيم، اتفاقات و حوادث خطرناك و جبران ناپذيري در انتظار ماست.
|