حميدرضا آصفي، سخنگوي سابق وزارت امورخارجه عاشق فوتبال است
گفت و گو با مردي كه ديگر سخنگو نيست
عكس ها مسعود خامسي پور-عليرضا بني علي
روزهاي آخر
كامبيز توانا
|
|
|
|
|
|
حاضرجواب تر از آن است كه در چالش گرفتار شود و تيزتر از آن كه با پاسخ طولاني، زمينه هاي پرسش هاي بعدي را بدهد. حميدرضا آصفي، سخنگويي وزارت خارجه را براي هشت سال تجربه كرد و حالا فرصت دارد كه به گذشته نگاه كند و سخنگويي خود را مورد نقد قرار دهد. به شدت عاشق فوتبال است و دست آخر كه مي پرسم چه مسئله ديگري هست كه مي خواهيد مطرح شود، به سرعت گفت، از فوتبال نپرسيديد. بدون پرسش از فوتبال هم صحبت هاي خود را كرد و دست آخر تاكيد كه حتما آن بخش فوتبال در مصاحبه باشد.
* حضور سخنگو در يك وزارتخانه يا دولت چه معنايي با خود دارد؟
- دو معنا دارد. يكي اينكه آن دستگاه پاسخگو است، دوم آنكه به مردم احترام مي گذارد و مطالب را براي مردم مي گويد و نظرات آنها را مي شنود و از آن استفاده مي كند.
* اگر اين دو عنصر كه ذات مثبت دارند را بخواهيم در تمام حوزه ها تعميم دهيم، آيا نظر درستي است كه انتظار داشته باشيم همه وزارتخانه ها يا دستگاه ها سخنگو داشته باشند؟
- از ابتدا اين بحث در سال هاي گذشته و حدود 10 سال پيش مطرح شد. به نظرم ضرورت ندارد همه دستگاه ها سخنگو داشته باشند و در دنيا هم مرسوم نيست. چند دستگاه خصوصياتي دارند كه واجد پست سخنگو است. در ايران هم چند دستگاه سخنگو ايجاد كردند، اما ثبات پيدا نكرد، چرا كه هر روز در معرض پرسش نبودند و ضرورتي هم نبود كه هر روز مسائلي را براي مردم توضيح دهند. كشورهايي كه در دنيا اين اقدام پسنديده را تمرين كردند، براي دستگاه هاي معدود سخنگو در نظر گرفتند كه در جمهوري اسلامي نيز چنين است.
* آيا حضور فقط چند سخنگوي معدود در دولت وظيفه سخنگو را سنگين تر هم مي كند؟
-بله، به ويژه سخنگوي دولت وزارت خارجه هم وظيفه سنگين تري پيدا مي كنند، البته در ايران قوه قضائيه سخنگو داردكه كمك مي كند به وزات خارجه و دولت كه
پاسخگوي آن حوزه نباشند. شوراي نگهبان هم سخنگو دارد كه كمك مي كند.
* پيش از سخنگوشدن آيا تصوري از اين داشتيد كه روزي سخنگوي وزارت خارجه مي شويد؟
- خير.
*پس از اينكه متوجه شديد چطور؟ نخستين تصوري كه در ذهنتان شكل گرفت، چه بود؟
- در واقع دكتر خرازي به من پيشنهاد دادند و من پذيرفتم. هم كار با رسانه ها را دوست دارم و هم خودم رسانه اي هستم، چرا كه نخستين كار من در خبرگزاري بود و همراه با دكتر خرازي و هم اينكه كار جذابي است. اين امكان هم وجود دارد كه با مردم در ارتباط تنگاتنگ بوده و هيچ لذتي هم بالاتر از ارتباط نزديك با ملت ايران نيست.
* سخنگو با رسانه ها در تعامل است يا مشغول كنترل آنها؟
- به نظرم حتماً كنترل نمي كند و بيشتر در كنش و واكنش و در تعامل و همكاري است.
* مثالي مي توانيد بزنيد كه سخنگو كجا بايد خط و حدود رسانه اي را جمع كند و يا كجا ها بيايد و سوءتفاهم ها را رفع كند؟
- خوشبختانه رسانه هاي ما به بلوغ رسيده و رشد خوبي كرده اند. تجربه هشت ساله من با رسانه ها هم مؤيد اين است كه قريب به اتفاق دوستان رسانه اي دلسوخته هستند و به كار خود عشق مي ورزند و ايران و اسلام را دوست دارند. در اين فضا دليلي براي كنترل رسانه ها وجود ندارد، اما برخي چارچوب ها هست كه ممكن است ندانند. وظيفه سخنگوها اين است كه چارچوب ها را تبيين كنند. منافع ملي و كارهايي را كه مي شود... .
* چارچوب و خط قرمز يكي است؟
- من به دنبال خط قرمز نيستم. خط قرمزها را شوراي عالي امنيت ملي تبيين مي كند و نه وزارت خارجه. چارچوب يعني اينكه براي مثال موضوع فعاليت هاي هسته اي ايران جدي است. خبرنگاران بايد بدانند چطور عمل كنند و بايد تحليل و اطلاعات داشته باشند. وظيفه سخنگو اين است كه تحليل و اطلاعات را به آنها بدهد و آنها قطعاً مسير را درست انتخاب خواهند كرد. ما به خبرنگار نمي گوييم چه بنويس و چه ننويس. ما مي گوييم اين موضوع چه جنس و ماهيتي دارد و پرسش هاي اساسي آن اين است و جمهوري اسلامي اين خط را دنبال مي كند. آنها خود مي دانند چه بايد بكنند.
* زماني كه كار سخنگويي را شروع كرديد، الگويي هم در ذهن داشتيد و يا اينكه به تدريج شخصيت سخنگو شكل گرفت؟
- الگو نداشتم.
* چطور خود را به اين وضعيت رسانديد كه هم چارچوب تعيين كنيد، هم تحليل بدهيد و هم در متن خبر باشيد و مانيتور كنيد؟
- اول لطف خدا بود، دوم و آخر هم لطف خدا. گذشته از اين شايد دليلش اين بود كه من عاشق سخنگويي بودم و عاشق ارتباط با مردم و توانستم در حد قابل قبول اين كار را ادامه دهم.
* در اين مدت كه مشغول اين كار بوديد، چند بار اين اتفاق افتاد كه به خود بگوييد اي كاش سخنگو نبودم ؟
- نمي گفتم اي كاش سخنگو نبودم، چون آن را خدمت ارزنده مي دانم، اما هر روز و هر ساعت استرس دارد.
* بالاترين نقطه استرس چطور، كه در يك لحظه فكر كنيد اي كاش سخنگو نبودم و يا اين موضع را قرار نبود بگيرم؟
- بارها اتفاق افتاده كه آرزو كنم بروم يك گوشه زير يك درخت بخوابم، ولي اين كار سخنگويي را نكنم.
* چند بار در مدت هشت سال اين اتفاق افتاد؟
- شايد حدود هفت يا هشت بار.
* به لحاظ زماني آخرين بار آن كي بود؟
- حدود سه يا چهار ماه پيش.
* آن خصلت و خصوصيت كار سخنگويي كه فكر مي كنيد با كنار رفتن از كارسخنگويي هم با شما همراه باشد، چيست؟
- ارتباط با مردم.
* يك سري رفتارها به طور خودكار در حوزه كار به شخص منتقل مي شود. شده سخنگو نباشيد، ولي خبري به گوشتان برسد و بگوييد بايد واكنش نشان دهم و سپس به خود بگوييد، من ديگر سخنگو نيستم و ضرورتي ندارد؟
- وقتي چيزي در آدم نهادينه شود خوب اين رفتارها را دارد.
* چند تا از اين رفتارها در شما به عنوان سخنگو نهادينه شده است؟
- پيگيري اخبار كه البته قبلاً هم بود، اما الان بيشتر است. ديگري دقت در گفتار است. اين كمك كرد بيش از پيش روي آنچه كه مي خواهم بگويم، فكر كنم.
* خودتان را اگر در جايگاه سخنگو مورد نقد قرار دهيد، نقاط ضعف و قوت خود در اين هشت سال را چه مي بينيد؟
- بعضي وقت ها كم حوصلگي.
* نقاط قوت چطور؟
- دوستانم مي گويند، حافظه و حاضر جوابي.
* در اين سال ها برايتان پيش آمده پس از تكذيب اخبار به خود بگوييد چرا اين همه خبر را من تكذيب مي كنم؟
- همه خبرها را كه تكذيب نمي كرديم، ما تهمت ها را تكذيب مي كرديم. اما چاره اي هم نبود. ترجيح مي دادم اخباري نباشد كه من تكذيب كنم، ولي خب، به اقتضاي كار آدم بايد برخي مواقع اخبار را تكذيب كند.
* سخت ترين خبري كه تكذيب كرديد چه خبري بود؟
- از چه نظر سخت؟
* يعني حواشي آن خبر آنقدر جا افتاده و قبول شده باشد كه تكذيب آن كار سختي بود، اما مجبور بوديد آن را تكذيب كنيد؟
- بعضي مسائل حقوق بشري كه از خارج از كشور تحميل مي شد چون آنها ابتدا خبر را جا مي انداختند و پس از آن بايد تكذيب مي شد.
* بهترين خبري كه در اين هشت سال داده ايد، چه بوده؟
- خبر پيروزي ايران در زمينه حقوق بشر و خارج شدن ايران پس از۲۰ سال از حوزه كار كميسيون حقوق بشر.
* آيا شده برخي رفتارهاي سخنگويي در رفتارهاي شخصي شما هم تاثير بگذارد؟
- بله. يك مقدار در چارچوب رفته ام. هنگام حضوردر كوچه و خيابان مجبورم كمي متفاوت از آصفي واقعي عمل كنم.
* در محيط شخصي و خانوادگي و با دوستان چطور؟
- برخي مواقع و در كوچه و بازار آدم بايددر قالب عمل كند كه چيز خوشايندي نيست و البته من سعي كرده ام اين طور نباشم، اما بعضي مواقع هم بوده.
* تيم خبري كه با سخنگو كار مي كند چقدر در كار او تاثير دارند؟
- خيلي زياد.
* تيم خبري كه با شما كار مي كردند را چطور ارزيابي مي كنيد؟
- خيلي خوب بوده است. سركار خانم افخم، مديركل اخبار و اطلاعات ما هستند و خيلي از توفيق هاي من مديون ايشان است. البته خيلي از توفيقات من مديون دكتر خرازي است، چرا كه ايشان خيلي به من اعتماد داشتند و اعتماد داشتن به يك فرد، اعتماد به نفس را بالا مي برد كه خيلي كمك كننده است و ديگر دليل توفيق همكاري بخش هاي مختلف وزارت خارجه بود و در اينجا از همه مجموعه وزارت خارجه تشكر مي كنم، هم بخش هاي درون وزارت خارجه و هم سفارتخانه هاي خارج از كشور.
* يك سخنگو چقدر بايد از داخل وزارت حمايت شود؟
- خيلي زياد.
* اگر نشود؟
- اگر خوب پشتيباني نشود، گاف مي دهد.
ادامه دارد
|