شنبه ۱ مهر ۱۳۸۵
حميدرضا آصفي، سخنگوي سابق وزارت امورخارجه عاشق فوتبال است
گفت و گو با مردي كه ديگر سخنگو نيست
عكس ها مسعود خامسي پور-عليرضا بني علي
روزهاي آخر
كامبيز توانا
004473.jpg
004431.jpg
004434.jpg
حاضرجواب تر از آن است كه در چالش گرفتار شود و تيزتر از آن كه با پاسخ طولاني، زمينه هاي پرسش هاي بعدي را بدهد. حميدرضا آصفي، سخنگويي وزارت خارجه را براي هشت سال تجربه كرد و حالا فرصت دارد كه به گذشته نگاه كند و سخنگويي خود را مورد نقد قرار دهد. به شدت عاشق فوتبال است و دست آخر كه مي پرسم چه مسئله ديگري هست كه مي خواهيد مطرح شود، به سرعت گفت، از فوتبال نپرسيديد. بدون پرسش از فوتبال هم صحبت هاي خود را كرد و دست آخر تاكيد كه حتما آن بخش فوتبال در مصاحبه باشد.
* حضور سخنگو در يك وزارتخانه يا دولت چه معنايي با خود دارد؟
- دو معنا دارد. يكي اينكه آن دستگاه پاسخگو است، دوم آنكه به مردم احترام مي گذارد و مطالب را براي مردم مي گويد و نظرات آنها را مي شنود و از آن استفاده مي كند.
* اگر اين دو عنصر كه ذات مثبت دارند را بخواهيم در تمام حوزه ها تعميم دهيم، آيا نظر درستي است كه انتظار داشته باشيم همه وزارتخانه ها يا دستگاه ها سخنگو داشته باشند؟
- از ابتدا اين بحث در سال هاي گذشته و حدود 10 سال پيش مطرح شد. به نظرم ضرورت ندارد همه دستگاه ها سخنگو داشته باشند و در دنيا هم مرسوم نيست. چند دستگاه خصوصياتي دارند كه واجد پست سخنگو است. در ايران هم چند دستگاه سخنگو ايجاد كردند، اما ثبات پيدا نكرد، چرا كه هر روز در معرض پرسش نبودند و ضرورتي هم نبود كه هر روز مسائلي را براي مردم توضيح دهند. كشورهايي كه در دنيا اين اقدام پسنديده را تمرين كردند، براي دستگاه هاي معدود سخنگو در نظر گرفتند كه در جمهوري اسلامي نيز چنين است.
* آيا حضور فقط چند سخنگوي معدود در دولت وظيفه سخنگو را سنگين تر هم مي كند؟
-بله، به ويژه سخنگوي دولت وزارت خارجه هم وظيفه سنگين تري پيدا مي كنند، البته در ايران قوه قضائيه سخنگو داردكه كمك مي كند به وزات خارجه و دولت كه
پاسخگوي آن حوزه نباشند. شوراي نگهبان هم سخنگو دارد كه كمك مي كند.
* پيش از سخنگوشدن آيا تصوري از اين داشتيد كه روزي سخنگوي وزارت خارجه مي شويد؟
- خير.
*پس از اينكه متوجه شديد چطور؟ نخستين تصوري كه در ذهنتان شكل گرفت، چه بود؟
- در واقع دكتر خرازي به من پيشنهاد دادند و من پذيرفتم. هم كار با رسانه ها را دوست دارم و هم خودم رسانه اي هستم، چرا كه نخستين كار من در خبرگزاري بود و همراه با دكتر خرازي و هم اينكه كار جذابي است. اين امكان هم وجود دارد كه با مردم در ارتباط تنگاتنگ بوده و هيچ لذتي هم بالاتر از ارتباط نزديك با ملت ايران نيست.
* سخنگو با رسانه ها در تعامل است يا مشغول كنترل آنها؟
- به نظرم حتماً كنترل نمي كند و بيشتر در كنش و واكنش و در تعامل و همكاري است.
* مثالي مي توانيد بزنيد كه سخنگو كجا بايد خط و حدود رسانه اي را جمع كند و يا كجا ها بيايد و سوءتفاهم ها را رفع كند؟
- خوشبختانه رسانه هاي ما به بلوغ رسيده و رشد خوبي كرده اند. تجربه هشت ساله من با رسانه ها هم مؤيد اين است كه قريب به اتفاق دوستان رسانه اي دلسوخته هستند و به كار خود عشق مي ورزند و ايران و اسلام را دوست دارند. در اين فضا دليلي براي كنترل رسانه ها وجود ندارد، اما برخي چارچوب ها هست كه ممكن است ندانند. وظيفه سخنگوها اين است كه چارچوب ها را تبيين كنند. منافع ملي و كارهايي را كه مي شود... .
* چارچوب و خط قرمز يكي است؟
- من به دنبال خط قرمز نيستم. خط قرمزها را شوراي عالي امنيت ملي تبيين مي كند و نه وزارت خارجه. چارچوب يعني اينكه براي مثال موضوع فعاليت هاي هسته اي ايران جدي است. خبرنگاران بايد بدانند چطور عمل كنند و بايد تحليل و اطلاعات داشته باشند. وظيفه سخنگو اين است كه تحليل و اطلاعات را به آنها بدهد و آنها قطعاً مسير را درست انتخاب خواهند كرد. ما به خبرنگار نمي گوييم چه بنويس و چه ننويس. ما مي گوييم اين موضوع چه جنس و ماهيتي دارد و پرسش هاي اساسي آن اين است و جمهوري اسلامي اين خط را دنبال مي كند. آنها خود مي دانند چه بايد بكنند.
* زماني كه كار سخنگويي را شروع كرديد، الگويي هم در ذهن داشتيد و يا اينكه به تدريج شخصيت سخنگو شكل گرفت؟
- الگو نداشتم.
* چطور خود را به اين وضعيت رسانديد كه هم چارچوب تعيين كنيد، هم تحليل بدهيد و هم در متن خبر باشيد و مانيتور كنيد؟
- اول لطف خدا بود، دوم و آخر هم لطف خدا. گذشته از اين شايد دليلش اين بود كه من عاشق سخنگويي بودم و عاشق ارتباط با مردم و توانستم در حد قابل قبول اين كار را ادامه دهم.
* در اين مدت كه مشغول اين كار بوديد، چند بار اين اتفاق افتاد كه به خود بگوييد اي كاش سخنگو نبودم ؟
- نمي گفتم اي كاش سخنگو نبودم، چون آن را خدمت ارزنده مي دانم، اما هر روز و هر ساعت استرس دارد.
* بالاترين نقطه استرس چطور، كه در يك لحظه فكر كنيد اي كاش سخنگو نبودم و يا اين موضع را قرار نبود بگيرم؟
- بارها اتفاق افتاده كه آرزو كنم بروم يك گوشه زير يك درخت بخوابم، ولي اين كار سخنگويي را نكنم.
* چند بار در مدت هشت سال اين اتفاق افتاد؟
- شايد حدود هفت يا هشت بار.
* به لحاظ زماني آخرين بار آن كي بود؟
- حدود سه يا چهار ماه پيش.
* آن خصلت و خصوصيت كار سخنگويي كه فكر مي كنيد با كنار رفتن از كارسخنگويي هم با شما همراه باشد، چيست؟
- ارتباط با مردم.
* يك سري رفتارها به طور خودكار در حوزه كار به شخص منتقل مي شود. شده سخنگو نباشيد، ولي خبري به گوشتان برسد و بگوييد بايد واكنش نشان دهم و سپس به خود بگوييد، من ديگر سخنگو نيستم و ضرورتي ندارد؟
- وقتي چيزي در آدم نهادينه شود خوب اين رفتارها را دارد.
* چند تا از اين رفتارها در شما به عنوان سخنگو نهادينه شده است؟
- پيگيري اخبار كه البته قبلاً هم بود، اما الان بيشتر است. ديگري دقت در گفتار است. اين كمك كرد بيش از پيش روي آنچه كه مي خواهم بگويم، فكر كنم.
* خودتان را اگر در جايگاه سخنگو مورد نقد قرار دهيد، نقاط ضعف و قوت خود در اين هشت سال را چه مي بينيد؟
- بعضي وقت ها كم حوصلگي.
* نقاط قوت چطور؟
- دوستانم مي گويند، حافظه و حاضر جوابي.
* در اين سال ها برايتان پيش آمده پس از تكذيب اخبار به خود بگوييد چرا اين همه خبر را من تكذيب مي كنم؟
- همه خبرها را كه تكذيب نمي كرديم، ما تهمت ها را تكذيب مي كرديم. اما چاره اي هم نبود. ترجيح مي دادم اخباري نباشد كه من تكذيب كنم، ولي خب، به اقتضاي كار آدم بايد برخي مواقع اخبار را تكذيب كند.
* سخت ترين خبري كه تكذيب كرديد چه خبري بود؟
- از چه نظر سخت؟
* يعني حواشي آن خبر آنقدر جا افتاده و قبول شده باشد كه تكذيب آن كار سختي بود، اما مجبور بوديد آن را تكذيب كنيد؟
- بعضي مسائل حقوق بشري كه از خارج از كشور تحميل مي شد چون آنها ابتدا خبر را جا مي انداختند و پس از آن بايد تكذيب مي شد.
* بهترين خبري كه در اين هشت سال داده ايد، چه بوده؟
- خبر پيروزي ايران در زمينه حقوق بشر و خارج شدن ايران پس از۲۰ سال از حوزه كار كميسيون حقوق بشر.
* آيا شده برخي رفتارهاي سخنگويي در رفتارهاي شخصي شما هم تاثير بگذارد؟
- بله. يك مقدار در چارچوب رفته ام. هنگام حضوردر كوچه و خيابان مجبورم كمي متفاوت از آصفي واقعي عمل كنم.
* در محيط شخصي و خانوادگي و با دوستان چطور؟
- برخي مواقع و در كوچه و بازار آدم بايددر قالب عمل كند كه چيز خوشايندي نيست و البته من سعي كرده ام اين طور نباشم، اما بعضي مواقع هم بوده.
* تيم خبري كه با سخنگو كار مي كند چقدر در كار او تاثير دارند؟
- خيلي زياد.
* تيم خبري كه با شما كار مي كردند را چطور ارزيابي مي كنيد؟
- خيلي خوب بوده است. سركار خانم افخم، مديركل اخبار و اطلاعات ما هستند و خيلي از توفيق هاي من مديون ايشان است. البته خيلي از توفيقات من مديون دكتر خرازي است، چرا كه ايشان خيلي به من اعتماد داشتند و اعتماد داشتن به يك فرد، اعتماد به نفس را بالا مي برد كه خيلي كمك كننده است و ديگر دليل توفيق همكاري بخش هاي مختلف وزارت خارجه بود و در اينجا از همه مجموعه وزارت خارجه تشكر مي كنم، هم  بخش هاي درون وزارت خارجه و هم سفارتخانه  هاي خارج از كشور.
* يك سخنگو چقدر بايد از داخل وزارت حمايت شود؟
- خيلي زياد.
* اگر نشود؟
- اگر خوب پشتيباني نشود، گاف مي دهد.
ادامه دارد

نگاه امروز
مرد خبرساز
حميدرضا آصفي خود را از جنس خبرنگاران مي داند و مي گويد پيش از آنكه خودش را يك ديپلمات بداند يك خبرنگار مي داند. او كار خبري اش را در زمان رياست كمال خرازي در خبرگزاري جمهوري اسلامي آغاز كرد.
در دوره وزارت كمال خرازي پست سخنگويي وزارت امور خارجه را برعهده گرفت. آصفي قدردان كمال خرازي است كه سخنگويي در وزارت امور خارجه را نهادينه كرد. او يكي از مهمترين خصوصيات و ويژگي هاي يك سخنگو را داشتن تحليل از وقايع و مسائل روز مي داند و بزرگترين مهلكه يك سخنگو را هم اين مي داند كه چشم بسته مطلبي را بگويد و بعد بخواهد آن را تكذيب كند. از نظر آصفي داشتن پشتوانه اطلاعاتي از ديگر ملزومات كار سخنگويي است و سخنگو بايد در جريان آخرين تحولات و اخبار باشد و در هر لحظه بتواند به پرسش خبرنگاران پاسخ دهد.
آصفي هر لحظه كار سخنگويي را شيرين ولي سخت مي خواند و مي گويد كه در طول هشت سال دوره سخنگويي وزارت امور خارجه از هيچ رسانه اي شكايت نكرده است. آصفي شيريني كار سخنگويي را به جهت تاثيرگذاري آن مي داند، تاثيري كه هم مي تواند آرامش بخش باشد و هم اگر بدون توجه صورت گيرد، اضطراب آفرين خواهد بود.
آصفي از شيرين ترين و تلخ ترين روزهاي سخنگويي خود نيز مي گويد: عدم تصويب قطعنامه حقوق بشر عليه ايران پس از 20 سال در سازمان ملل متحد از شيرين ترين روزهاي سخنگو بوده است، پيروزي در جنگ ديپلماسي بين ايران و كشورهاي اروپايي، كانادا و آمريكا كه تنها با يك راي بيشتر حاصل شده بود. و اما روز تلخ آصفي روز سقوط هواپيماي سي – 130 حامل خبرنگاران بود كه بسياري از آنها در جلسه سخنگوي وزارت امور خارجه حضور مي يافتند و او با آنها آشنا بوده است.
شهادت نعيمي عضو كادر ديپلماتيك سفارت ايران در عراق نيز از ديگر خاطرات تلخ آصفي است.
آصفي مرد تكذيب ها هم بود، به همين دليل پس از اينكه خبرنگاران از تكذيب هاي مكرر او گله مند شدند سعي كرد به جاي تكذيب، تشريح كند. سخنگوي سابق معتقد است كه دولت ها مي آيند و مي روند و آنچه مي ماند نظام، انقلاب و رهبري است و اگر سخنگو خود را سرباز و خدمتگزار انقلاب بداند، سقف و كف كار خود را هم خواهد دانست و مشكلي پيش نخواهد آمد. آصفي رها كردن تعلقات گروهي و حزبي را از مقدمات كار سخنگويي دانسته و گرايشات گروهي و دسته اي را در كار سخنگويي مشكل ساز مي خواند.

راز ديرين
پرونده ربوده شدن امام موسي صدر - 13
ديدگاه مقامات ايتاليا
004437.jpg
گروه سياسي - در بخش هاي پيشين اين گزارش كه پرونده مفصلي از اسناد و مدارك ربوده شدن امام موسي صدر است به نكاتي از جمله انگيزه سفر امام صدر به ليبي و نهايتاً اتفاقاتي كه افتاد، بيانيه وزارت امور خارجه ليبي و پاسخ جنبش امل به اين بيانيه و ديدار هيأت لبناني با قذافي و همچنين نامه سفارت ليبي اشاره شده است. اينك ادامه مطلب از نظرتان مي گذرد.
مقامات ايتاليا تأكيد كرده اند كه نه امام موسي صدر و نه هيچ يك از همراهان وي به قصد اقامت يا حتي عبور وارد ايتاليا نشده اند. اين اطلاعات را گزارش هيئت امنيتي لبنان نيز ثابت مي كند.
در خصوص عباس بدر الدين كه به نام وي جواز اقامت به مدت 48ساعت در هتل ساتلايت رم يافت شده است تا سفر خود را درتاريخ 1سپتامبر 1978با پرواز آليتاليا به شماره 490به مالت ادامه دهد، تحقيقات اينترپول نشان داده است كه هيچ اثري از وي در هتل پيش گفته وجود نداشته و وي آن جا را به مقصد مالت يا هر جاي ديگري ترك نكرده است. مطبوعات ايتاليا نيز كه با توجه كامل اين مسئله را پيگيري كرده واخبار مربوط به آن را پي گرفتهژاند، اطلاعات پيش گفته را تأييد كرده اند.
در اين جا مطلبي را كه روزنامه ماساژيرو با عنوان آيا واقعاَ امام موسي صدر ربوده شده است نقل مي كنيم:
مطمئناً امام ومشاور وي كساني نيستند كه در پرواز طرابلس به رم حضور داشتند ودر نتيجه امام هرگز پايتخت ليبي را ترك نكرده است ومسافران آن پرواز وميهمانان هتل هاليدي اين در رم دو شخص ناشناخته اي هستند كه براي گمراه كردن والقاي عمليات آدم ربايي فرستاده شده اند. آدم ربايي كه هرگز اتفاق نيفتاده است...
گفتهژهاي بعدي مقامات ليبي
در تاريخ 25آوريل 1979م روزنامه كيهان چاپ ايران گفته اي را از عبدالاسلام جلود كه در آن هنگام در ايران به سر مي برد، منتشر كرد كه خبرگزاري فرانسه وخبرگزاري ليبي آن را مخابره كردند. در اين خبر آمده است: اسنادي كه دولت ليبي به من تحويل داده نشان مي دهد كه امام صدر ليبي را به قصد رم ترك كرده ودر يكي از هتلهاي آن شهر اقامت گزيده است. وي همچنين گفت: دولت ايتاليا به ما خبر داد كه امام حتماً به ايتاليا وارد شده است .
اظهارات مذكور دولت ايتاليا را واداشت كه از سفراي خود در تهران و بيروت بخواهد رسماً وعلناً ادعاهاي جلود را تكذيب كنند وتكذيب نامه خود را رسماً به وزارت خارجه ايران ولبنان ومجلس اعلاي شيعيان لبنان تقديم كنند. اين نامه را روزنامه هاي ايران ولبنان در تاريخ 6مي 1979منتشر كردند.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
شهرآرا
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |