شنبه ۱ مهر ۱۳۸۵
آيا پديده تخريبگري رو به افزايش است؟
ونداليستها در فضاي شهري
گيتي عابدي
عكس:مسعود خامسي پور
004470.jpg
از پشت پنجره مشغول تماشاي نورهاي رنگارنگي كه در آسمان پديدار مي شدند، بود. هرازگاهي هم نگاهي به تلويزيون مي انداخت تا مراسم افتتاحيه را ببيند. از صبح كه از خانه بيرون زده بود، همه اش در مورد اين جشن شنيده بود. هر آدمي كه سر راهش قرار گرفته بود، با خوشحالي و بعضاً با حالت افتخار در مورد افتتاح بزرگترين تونل ايران حرف زده بود. تونلي كه شرق را به غرب متصل مي كرد و نزديك 10سال بود همه چشم به راهش بودن. اوايل زياد به اين موضوع اهميت نمي داد، اما كم كم فكرش به آن مشغول شد و هرچه بيشتر فكر مي كرد، بيشتر عصباني مي شد. شب هم كه به خانه رسيده بود، با زن و بچه اش بدخلقي كرد و مدام دست در جيب، اتاق شان را متر مي كرد. وقتي برنامه افتتاحيه از تلويزيون پخش شد، اعصابش به كلي به هم ريخت.
نيمه شب شده بود و او هنوز با خودش درگير بود. تصميم گرفت فكري كه از دم غروب غلغلكش مي داد را عملي كند. پاشنه كفشش را بالا كشيد و به طرف تونل رسالت رفت.
فرداي آن روز، خبري دهان به دهان بين مردم پخش و روي تلكس خبرگزاري ها تكرار شد. كپسول هاي آتش نشاني اي كه در تونل تعبيه شده بود، به سرقت رفته بود. به گفته مهندس مير صادقي، مدير پروژه، اين اولين سرقت نبود و چندين بار چنين اتفاقي افتاد و آنها مجبور به جايگزين كردن كپسول هاي جديد شدند. مير صادقي از نصب سيستم حفاظتي براي كپسول ها خبر داد تا ديگر كسي نتواند آنها را بدزدد. او در مورد ميزان خسارت وارد شده هم گفت: قيمت كپسول ها زياد نيست و در مقابل هزينه اي كه براي ساخت تونل شد، هيچ به حساب مي آيد اما مهم رفتار زشت بعضي از شهروندان است.
در اين گونه موارد، تونل رسالت تنها نيست. اگر به حافظه تان رجوع كنيد، حتماً حال نزار صندلي هاي اتوبوس هاي واحد را به ياد خواهيد آورد. حتي آنها هم از تهاجم گروهي از افراد جامعه مصون نبودند و دل و روده شان به وسيله دست خشمگين وبعضاً شاد شهروند تهراني بيرون آورده مي شد. كيوسك هاي تلفن هم در اين درد شريك هستند. پيشكسوتان زردپوش اداره مخابرات بارها و بارها مورد آسيب قرار گرفتند. يا شيشه شان شكسته مي شد و يا گوشي شان كنده، تا اينكه عطاي خدمتگزاري را به لقايش بخشيدند و جايشان را به جوانك هاي سبز رنگ دادند. نيمكت هاي پارك ها هم جاي چاقوي اين گروه ويرانگر را بر چهره دارند. البته به گفته روابط عمومي سازمان پارك ها، دست خرابكارها از وسايل بازي بچه ها كوتاه مانده است چون آنها از جنس فلز هستند. خرابكارها همراه با تكنولوژي روز، به آسيب رساندن به سطل هاي زباله مكانيزه روي آوردند. البته به اعتقاد مدير سازمان خدمات موتوري شهرداري، دزديدن و شكاندن سطل هاي زباله كار افراد و گروه هايي است كه بودن اين سطل ها از نظر كاري به ضررشان است.
موردهايي از اين دست اينقدر زياد است كه مي توان چند صفحه در موردش سياه كرد اما هميشه مي گويند مشت نمونه خروار است و همين چند مثال هم كافي است تا نگاه دقيق تري به جامعه مان داشته باشيم. واقعاً هدف اين افراد از كارهاي تخريبي چيست؟ چرا آنها زيبايي را دوست ندارند و صورت زشت هر چيز را بيشتر مي پسندند؟ مخالفت آنها با پيشرفت شهر به چه دليل است؟ چرا دوست دارند به همه چيز صدمه بزنند؟ چه نفعي از اين كار مي برند؟ آيا بيمار هستند؟
دكتر مهاجري، جامعه شناس، در ابتداي بحث به تفاوت شهرنشيني و شهرنشين پرداخت: جامعه شناسان شهري معتقد هستند كه بين شهرنشيني و شهرنشين تفاوت زيادي وجود دارد. شهرنشين، كسي است كه به لحاظ جغرافيايي در يك قلمرو به نام شهر ساكن است. شهرنشيني يعني اينكه شهروند داراي فرهنگ شهرنشيني شده است. بسياري از شهرنشين ها هستند كه شهرنشيني را ياد نگرفته اند و فرهنگ شهرنشيني در آنها دروني نشده است. مهاجري سپس به مهاجرت افراد از روستاها و شهرهاي كوچك به شهرهاي بزرگ اشاره مي كند و اينكه هر فردي به عنوان يك شخصيت اجتماعي و يك شهروند اگر مي خواهد در شهر ساكن باشد، بايد شهرنشيني را بداند: شهر يك موجود زنده پويايي است كه اگر شهروندان به فرهنگ آن شهر آشنا نباشند و آن را دروني نكرده باشند و قواعد و حقوق رفتاري شهرنشيني و شهروندي را دارا نباشند، مي توانند شهر و افراد ساكن در آن را دچار چالش بكنند.
يكي از اين چالش ها، آسيب ها و نابهنجاري هاي شهرنشيني كه كاركردهاي آشكار و پنهان منفي زيادي دارد، روي آوردن شهروندان به كارهاي وندالي (تخريب گرايانه) است. اگر شهر از سلامتي اجتماعي، اقتصادي و شغلي و عدالت فرهنگي برخوردار نباشد و توزيع افراد در شهر، يك توزيع مدبرانه نباشد، گروه هاي اجتماعي كه در شهر زندگي مي كنند گروه هاي ناهمگون هستند با خرده فرهنگ هاي مختلف.
و اما دليل رفتار اين گروه چيست؟ مهاجري در اين مورد توضيح داد: گروه هاي اجتماعي ساكن در يك شهر مثل تهران كه از خرده فرهنگ هاي مختلف آمده اند و هويت شهري را درك نكرده اند و از طرف ديگر به خاطر توزيع نابرابر فرصت ها و تبعيضاتي كه در شهر مشاهده مي كنند و يا احساس مي كنند اين تبعيضات وجود دارد، نسبت به اين وضعيت حساس مي شوند و نسبت به مديران شهر ناراضي. آنها كه فشارهاي اقتصادي بر دوششان بيشتر است و مديران شهري هم رفتار شهروندان را كنترل نمايند، روي به كارهاي وندالي مي آورند. آنها احساس مي كنند حق شان ضايع شده و بايد آن را بگيرند بنابراين به قول خودشان، مي آيند پاتك مي زنند.
عامل ديگر، فرهنگ هجمه گري و تخريب اموال عمومي، احساس ارباب و رعيتي است. شهروندان اگر براساس فرهنگ شهروندي نتوانند هماهنگ شوند، احساس تعلق اجتماعي به شهر بكنند، مسئولين و مديران شهري را از خودشان بدانند و آنها را ارباباني بدانند كه بر اين رعيت ها حكمراني مي كنند، آن موقع اين احساس عدم تعلق با تنفر همراه مي شود و احساس انتقام گيري در شهروندان شكل مي گيرد.
مهاجري در مورد راهكار اين معضل گفت: متأسفانه مديران شهري، شهردارها و اعضاي شوراي اسلامي بيشتر درگير مسائل مادي شهر مثل آسفالت، حمل و نقل و مبلمان شهري هستند و به بخش هاي نرم افزاري فرهنگ شهروندي و شهرنشيني توجه نمي كنند. مديران كلانشهرها مانند تهران بايد با يك برنامه ريزي و مطالعه علمي پژوهشي، شخصيت اجتماعي شهروندان را شناسايي و در سلامتي شخصيت اجتماعي تلاش كنند. بايد احساس تعلق در شهروند ايجاد كنند و تبعيضات بين گروه هاي اجتماعي را كم كنند. بايد تعامل مديران شهري با شهروندان بيشتر شود و كاري كنند شهروند احساس هويت آن شهر را داشته باشد و نه اينكه در درون خرده فرهنگي خود بماند.

حقوق شهروندي
زير سايه آلودگي هوا
آزاده بهشتي
امروز حتماً زودتر از هميشه از خواب بيدار شده ايد و ميز صبحانه مفصلي هم چيده ايد، حتما پدر خانواده با هيجاني خاص كلي قربان صدقه بچه يا بچه هاي قد و نيم قد در روپوش سفيد و طوسي دخترانه و پسرانه رفته است و بچه ها هم با كلي ناز و غمزه، بعد از 3 ماه خوابيدن تا ظهر كلي غرغر كرده اند كه چرا بايد صبح به اين زودي بلند شوند و... اين ماجراها كه تمام شده تازه مادر خانواده تصميم مي گيرد، بچه هاي ترگل را سوار اتومبيل شخصي كند و با كلي تشريفات مخصوص به مدرسه برساند. قصه روز اول مهر كه به اينجا مي رسد، بهتر است هدف يادگرفتن را كه در مدرسه رفتن نهفته است، از همين جا آغاز كنيد. بچه ها را اين قسمت داستان روز اول مهر نگه داريد و با خودتان كمي فكر كنيد به هدف مدرسه رفتن و آموزش ديدن، به مشكلاتي كه ماحصل زندگي در پايتخت است و با بزرگتر شدن بچه ها به آنها منتقل مي شود و خواسته و ناخواسته باري مي شود روي دوش آنها. به همين دلايل كمي جلوي در تامل كنيد و پا روي دلتان بگذاريد و به واژه اي كه آموزش آن مي تواند مشكلات را كمي تعديل كند، فكر كنيد. حقوق شهروندي را اگر از همان بچگي به شهروندان كوچك بياموزيم، يعني چند گام به جلو برداشته و به زندگي آسوده تري دست مي يابيم.
مدير آموزش و ارتباطات شركت كنترل كيفيت هواي تهران معتقد است در صورت عدم همكاري مردم و استفاده بيش از حد از خودروهاي شخصي، با توجه به حجم ترافيك اين روزها، احتمال قرار گرفتن هواي تهران در وضعيت بحراني وجود دارد، با اين حال توصيه مي كنيم از ضد آموزش بپرهيزيد، قيد نطق صبح كله سحر را در مورد حقوق شهروندي براي بچه ها بزنيد و با ترفندي ديگر غير از اين كار امروز، آنها را بدون خودروي شخصي به مدرسه برسانيد. اما ساعت هاي عصر يك بهانه مثل دير آمدن پدر خانواده مي تواند فتح بابي باشد در مورد حقوق شهروندي البته با واژه اي تعديل شده براي ذهن كودكانه آنها، مثلاً داستان صف را كه در كتاب دبستان آمده بگذاريد اول بحث و ربطش بدهيد به اين موضوع، آن وقت مي توانيد به آنها بگوييد كه همانطور كه خارج از صف ايستادن زير پا گذاشتن حق ديگران است بيرون بردن اتومبيل شخصي هم مي تواند حقوق ديگران را تضييع كند.
آن وقت مي توانيد برايشان بگوييد آلودگي هوا وابسته به سه عامل مشاركت مردم، سرعت بيشتر در اجراي راهكارها و وضعيت جوي است و قاعدتاً اجراي طرح هاي ضربتي طي چند هفته نمي تواند راهگشاي حل مسائل ترافيكي و كاهش آلودگي هوا باشد و بايد اين راهكارها به صورت دائمي به كار گرفته شود. آن وقت مي توانيد خيلي جدي به آنها بگوييد خودروي شخصي براي رفتن به خارج شهر و تفريح است و طول هفته براي رفتن به مدرسه بايد از اتوبوس، سرويس مدرسه يا تاكسي استفاده كنند. آن وقت ديگر آسمانشان تنها در نقاشي آبي نيست و غبار شهرش را فرا نمي گيرد.

زاويه ديد
شهربي نشاط من
گروه شهري:يكي از سياست هاي شهرداري تهران ارتقاء كيفيت زندگي شهروندان است. از اين رو برنامه ژهاي مدوني در اين زمينه با مطالعه، تحقيق و پژوهش تهيه و تدوين شده است كه به ترتيب اولويت ژهاي تعيين شده در شهر تهران به اجرا در خواهد آمد.اما سوال اين است كه آيا شهرداري تهران منافعي را در ايجاد نشاط در شهر دنبال مي ژكند؟ در اين مورد بايد گفت شهرداري تهران تنها به دنبال ارتقاي كيفيت زندگي شهروندان است و در اين زمينه تلاش مي ژكند تا از بستر فرهنگي، براي ايجاد نشاط و شادي در شهروندان بهره ببرد.
وقتي صحبت از نشاط در شهر مي ژشود، در واقع شهر زنده به ذهن متبادر مي ژشود كه از سه بعد قابل تامل است. نخست از منظر دسترسي شهري؛ يعني شهري زنده است كه شهروندان بتوانند به آساني به زيرساخت ژهاي شهري دسترسي داشته باشند، دوم آنكه عدالت يا همان انصاف در شهر ديده شود و سوم آنكه مشاركت شهروندان در امور شهري شكل گيرد.
عوامل مختلف ايجاد كننده لذت در زندگي شهري شامل عوامل كالبدي و آداب شهري است، كالبد و فضاي شهري به عنوان يك عامل محيطي موثر در ايجاد سرزندگي و نشاط در است . امروز، مي بينيم كه خريد و قدم زدن در بازار و فضاهاي سنتي شهر، چگونه منجر به نشاط در شهروندان مي شود؛ بنابراين بايد ديد، در فضاهاي سنتي چه عواملي وجود دارد كه خريد و قدم زدن در آن فضا منجر به نشاط مي شود.
سرزندگي و نشاط در شهر از چهار بعد رفتاري، ارتباطي، عاطفي و شناختي قابل بررسي است و از بعد رفتاري، سرزندگي و نشاط در شهر زماني حاصل مي ژشود كه منطبق بر مناسك، رفتارها و حركات جمعي توسط مردم و با سازماندهي آنان باشد؛ اما مي بينيم كه دولت ها با مداخله سعي در رهبري حركات و مناسك داشته و لزوما در بيشتر موارد نظر و خواسته مردم را به هيچ مي انگارند.
وجه ارتباطي ايجاد سرزندگي و نشاط در شهر، منوط به ارتباط و تعامل مردم با يكديگر است، گفتگو و تعامل مردم با يكديگر نقش سازنده و اساسي در تقويت سرزندگي و نشاط در شهر خواهد داشت و البته فراموش نكنيم كه ارتباط و تعامل دو سويه مسئولان شهرداري و شهروندان نيز عاملي ديگر در تحقق هرچه بيشتر سرزندگي و نشاط در شهر است.
وجه عاطفي و احساسي شامل رنگ، كالبد و پخش موسيقي در محيط هاي شهري است اما متاسفانه شهروندان هيچ وجه شناختي از شهر و اماكن آن ندارند و همگان به نوعي از عناصر موجود و محيط هاي شهري گريزان هستند و اين نشان از تاريخ زدايي از شهر تهران دارد.
يكي از طرق تحقق نشاط در شهر، مشاركت و تعامل دو جانبه دولت و شهروندان است، مفهوم نشاط در شهر و شهر سرزنده از منظر جامعه شناسي فراغت قابل بررسي است.

شهرآرا
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |