چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۵
سياست
Front Page

انتخابات بوسني ؛ يك گام به جلو
عليرضا امين زاده
005289.jpg
بوسني و هرزگوين بطور جدي خواهان پيوستن به اتحاديه اروپايي مي باشد و رعايت استانداردهاي اروپايي جزو شرايط اتحاديه براي پيوستن بوسني به اتحاديه اروپايي محسوب مي گردد.
حزب اقدام دمكراتيك (SDA) كه به حزب سنتي مسلمانان مشهور است و نام مرحوم علي عزت بگويچ را با خود دارد در جريان انتخابات سال 2002 موفق شد نامزد خود آقاي سليمان تيهيچ را به عنوان عضو مسلمان شوراي رياست جمهوري معرفي كند و حزب SDA در سطح پارلمان كشوري و فدراسيون با اكثريت نسبي و در ائتلاف با احزابي چون حزب دمكراتيك كروات (HDZ) توانست دولتي ائتلافي را تشكيل دهد.
حزب SDA در راستاي اراده جامعه جهاني از اصلاحات قانون اساسي بوسني دفاع و آن را به جلو هدايت كرد ولي انتخابات اول اكتبر 2006 نشان داد كه واقعيات ديگري در درون جامعه بوسني وجود دارد كه نه فقط حزب SDA بلكه غرب نيز آنرا ناديده گرفته بود.
نتايج اخذشده از انتخابات نشان داد كه جامعه بوسني همچنان جامعه اي شديدا قومي است و قوم گرايي همچنان جامعه بوسني را از درون رنج مي دهد.
حزب حاكم SDA كه شعارهاي اصلاح طلبانه، معيشت و پيوستن به نهادهاي اروپايي را به عنوان اولويت ها و شعارهاي انتخاباتي خود انتخاب كرده بود در مقابل حزب براي بوسني Sbih در مجموع نتوانست موفق تر باشد.
حزب Sbih كه در گذشته به حزبي ليبرال مشهور بود با شناخت نيازهاي جامعه تمركز خود را بر شعارهاي قومي و لزوم يكپارچگي كشور و هضم جمهوري صرب در درون كشور قرار داد. (در مقابل تفكر جدايي صربكا)
همين رويكرد حزب Sbih و شخص حارث سيلاجيچ باعث شد كه وي با كسب اكثريت آراء و با اخذ بيش از 41درصد آرا به عنوان عضو بوشنياك (مسلمان) رياست جمهوري برگزيده شود.
اين انتخاب مردمي در حالي بود كه جامعه بوسني با چالش هاي جدي همچون فقر، نرخ بالاي بيكاري و فرار مغزها روبرو است اما مردم شعارهاي قومي را ترجيح دادند!!
نقطه عطف پيروزي حارث سيلاجيچ را مي توان در مخالفت جدي وي در روند اصلاحات قانون اساسي بوسني كه مورد نظر آمريكا و اروپا بود دانست. وي در پارلمان با راي منفي خود و همسوكردن چند حزب كوچك مانع از تصويب آن در پارلمان كشوري بوسني و هرزگوين شد و در واقع روبروي جرياني قرار گرفت كه احزابي چون HDZ,SDP,SDA و قدرتهاي همچون ايالات متحده در آن ايفاي نقش داشتند.
با اين حركت حارث سيلاجيچ خود را قهرمان قومي و ملي براي مسلمانان بوشنياك معرفي كرد و از آن سو عصبانيت غرب بخصوص كاخ سفيد را با خود به همراه داشت.
در اين سو حزب SDA نيز داراي اختلافات و دسته بندي هاي داخلي شده بود و انتقادات زيادي از درون و بيرون حزب متوجه رهبر حزب آقاي سيلمان تيهيچ گرديد و وجود برخي اخبار در بعضي از روزنامه ها مبني بر نزديكي سليمان به احزابي كه بوشنياك ها ديدگاه بدي به آنها داشتند شرايط رهبر حزب SDA را براي پيروزي دشوارتر كرد و شايد مهمتر از آن بتوان فاصله وي از مسلمانان سنتي و سازمان هاي مرتبط با جامعه اسلامي قلمداد كرد.
اما فضاي احزاب انتخاب شده در سطح پارلمان كشوري و فدراسيون متفاوت از شرايط حاكم بر شوراي رياست جمهوري مي باشد.
اگر چه حزب SDA نتوانست نامزد خود را وارد شوراي رياست جمهوري كند اما در سطح پارلمان كشوري و فدراسيون غرب SDA اگرچه با ريزش آراء در مقايسه با سال 2002 ميلادي روبرو شد اما در فدراسيون همچنان جايگاه نخست را با بيش از 25درصد آراء به خود اختصاص داده و پس از آن حزب SBih با حدود 4 درصد كمتر در جايگاه دوم قرار داد و در سطح پارلمان كشوري در ميان احزاب بوشنياك مقام اول را با 28درصد آراء و در كل احزاب جايگاه دوم را پس از حزب SNSD صرب بدست آورد مقايسه نتايج اخذشده در ميان شوراي رياست جمهوري و پارلماني مويد اين نكته است كه حزب SDA سر خود را در شوراي رياست جمهوري از دست داده اما بدن خود را در پارلمان همچنان حفظ كرده است.
از سويي ديگر حزب SBiH سر خود را در شوراي رياست جمهوري حفظ كرده اما براي حفظ بدن خويش در پارلمان مجبور است با حزب رقيب خود عليرغم تمايلش ائتلاف نمايد (حزب SBiH منشعب شده از حزب SDAاست) و بدينوسيله سر و بدني رقيب بر  ر وي هم قرار گيرد!
جهت كالبد شكافي چرايي نوع انتخاب رأي دهندگان در اتخاذ دو نوع رفتار متفاوت مردم بوسني مي توان به اين مهم اشاره كرد كه مردم بوسني قبل از آنكه ملتي حزبي باشند همانطور كه پيش تر اشاره شد مردمي به شدت قومي مي باشند و كاركردهاي حزبي خود را در قالب قوم گرايي انجام مي دهند.
از اين جهت است كه مردم بوسني در سطوح بالا و تاثيرگذار رفتار قوم گرايي از خود نشان مي دهند و در سطوح پايين تر و بدنه جامعه كاركردي حزبي را از خود بروز مي دهند.
براي پردازش به چرايي بيشتر اين رفتار مي بايست اين نكته را اضافه كرد كه از آنجا كه حزب SBiH حزبي ضعيف محسوب مي شود و مردم اين نكته را بخوبي درك كرده اند لذا در سطح پارلماني حزب SDA را ترجيح داده و آراء بيشتري را متوجه اين حزب كرده اند.
آراء كمتر حزب SDA در سطح پارلماني قبل از آنكه به خود حزب بازگردد به رهبر آن بازمي گردد كه نه تنها دبير كل خود را از دست داد بلكه به خود بدنه حزب نيز آسيب رسانيد.
قوميت كروات
يكي از شگفتي هاي اين دوره كه يقيناً جزو چالش هاي مهم پيش رو خواهد بود نوع و نحوه انتخاب عضو كروات شوراي رياست جمهوري مي باشد نحوه انتخابي كه كرواتها از آن با عنوان فاجعه ياد كرده و تهديد به خروج از حاكميت كرده اند. يكي از احزاب عمده جامعه مسلمانان حزب SDPمي باشد. اين حزب كه از احتمال پيروزي نامزد مسلمان شوراي رياست جمهوري در حزب خود نااميد بود در يك ترفند سياسي مبادرت به معرفي كانديد كروات به جاي معرفي كانديد مسلمان نمود و باعث گرديد كه تمام طرفداران حزب SDP به نامزد معرفي شده حزب جهت كسب كرسي عضو كروات رياست جمهوري رأي بدهند و عليرغم آنكه بيش از 95درصد كرواتها به كانديد حزب دمكراتيك كرواتها HDZ رأي داده بودند اما به دليل جمعيت كمتر كانديد كروات حزب SDP موفق به ورود به شوراي رياست جمهوري شد!
از اينرو ژيلكو كوشيچ با كسب آراء ضعيف 85/13 از حزب SDP به عنوان عضو كروات شوراي رياست جمهوري انتخاب گرديد و اين در حالي است كه در انتخابات سال 2002 م حزب كروات دمكراتيك HD2 توانسته بود نامزد خود دراگان چويچ را با رأي بالاي 83/61 به عنوان عضو كروات شوراي رياست جمهوري معرفي نمايد. غافلگيري احزاب كروات در شرايطي رخ داد كه كرواتهاي بوسني كه كمترين ميزان عددي يعني 17 را دارند بدنبال القاء و ايجاد رسمي موجوديت سوم در كنار دو قوم بوشنياك (مسلمان) و صرب در نزد مجامع رسمي بودند.
كرواتها كه با جايگزيني نماينده عالي جامعه جهاني يعني شيلينگ آلماني به آينده اميدوارتر بودند تمامي پيش بيني هاي خود را نابود شده ديده و رسما اعلام كرده اند كه عضو كروات شورا را به رسميت نخواهند شناخت.از اينرو مي توان اذعان داشت كه بازنده اصلي انتخابات كرواتها مي باشند كه بيش از پيش به حاشيه رانده خواهند شد و البته مطالبات خود را شايد با احساسات قومي طلب كنند.
قوميت صرب
شرايط مشابهي كه در ميان بوشنياك هاي مسلمان بوجود آمد در ميان قوميت صرب ظهور پيدا كرد به اين معني كه آراء مردمي در صربكا به سمت حزبي تمايل يافت كه شعارهاي قومي و آرماني بيشتري داشت. حزب SMSD صرب به رهبري دوديك كه به عنوان حزب دوم جمهوري صربكا قلمداد مي شود با شعارهاي انتخاباتي همچون برگزاري رفراندم جهت استقلال توانست بطور چشم گيري نگاه مردمي را به سوي خود معطوف دارد.
شعارهاي انتخاباتي تند و راديكالي حزب SMSD صرب همچون حزب SBiH توسط حزبي بود كه تا پيش از آن به حزبي ليبرال معروف بود.
رفتارهاي مشابه قومي دو قوم بوشنياك و صرب عليرغم تشابهات، جنس متفاوتي داشت به اين معني كه رأي دهندگان فدراسيون خواهان يكپارچگي بوسني در قالب يك جمهوري (و نه دو جمهوري كه هم اكنون مي باشد) مي باشند. اما اكثريت بيشتري در جمهوري صرب خلاف چنين تفكري دارند و از ايده همگرائي دفاع نكرده و خواهان رفراندمي هستند كه بتواند تجزيه و جدائي صربكا و حتي الحاق به كشور صربستان را با خود داشته باشند.
احزاب پيروز بر سر دوراهي
شرايط آينده تا حدودي پيچيده به نظر مي رسد دو حزب پيروز SBiH و SNSD در صورتي كه بخواهند به ماهيت ليبرالي خود باز گردند جامعه بوسني به سمت يكپارچگي و وحدت و نيز اروپائي شدن حركت خواهد كرد و اين به اين معني خواهد بود كه شعارهاي قومي دو حزب صرفا شعارهاي انتخاباتي بوده و لذا منجر به از دست دادن بخش عمده اي از هواداران خواهد بود و بي اعتمادي را از احزاب افزايش خواهد داد. ولي اگر آن روي سكه به وقوع بپيوندد و دو حزب همچنان بر همان شعارهاي قومي پافشاري بكنند كه آقاي حارث در اولين اظهارات خود مجددا آنها را تكرار كرد علاوه بر آنكه مي تواند مؤيد چرخش كاركرد احزاب از رفتار ليبرالي به راديكالي باشد شكاف نژادي را به كشور تحميل خواهد كرد. احتمال تداوم شعارهاي، قومي زماني قوي تر مي شود كه به سخنان حارث سيلاجيچ بعد از پيروزي در انتخابات توجه كنيم. وي مي گويد: براي تقويت دولت مركزي بوسني هرزگوين مي بايست تقسيم نژادي اين كشور به دو بخش صربكا و فدراسيون مسلمان – كروات ملغي شود. و در پاسخ، عضو منتخب صرب شوراي رياست جمهوري نبوشاراد مانوويچ وعده طرح همه پرسي استقلال صربكا را مجددا مطرح كرد!
تأثير قدرت هاي پيراموني و فراملي
نه تنها فرايندهاي متضاد در درون جامعه چند قومي بوسني بوجود آمده است بلكه همين شرايط متضاد از خارج از مرزها بشدت جامعه بوسني را متأثر از خود ساخته است.
در صورتي كه صربهاي پيروز در صربكا بخواهند اهداف قومي خود را جهت جدائي و رفراندم دنبال كنند صربستان خواهد توانست موتور محركه چنين روندي باشد. بدنبال جدائي مونته نگرو از كشور صربستان، بلگراد توجه و علاقه بيشتري را متوجه صربكا و كوزوو نموده است.
اين مهم تا جايي است كه اخيرا كوشتونيتسا نخست وزير صربستان طي سفر به صربكا چندين معاهده اقتصادي دوجانبه را به امضاء رسانيد و با توجه به ارتباط موضوع صربكا به كوزوو مي تواند آلبانيايي ها را جهت اخذ مطالباتشان تحريك كند. از سويي ديگر، شرايط دشوار كرواتهاي بوسني مي تواند نقش كرواسي را براي ايفاي نقشي موثر در معادلات بازي بازيگران بوسني فراهم سازد.
شرايط داخل سرزمين بوسني و مناطق پيراموني آن بيانگر شكل گيري احساسات قومي در داخل و خارج مي باشد و اين روند با اراده غرب و بخصوص آمريكا كاملاً در تضاد است. واشنگتن پس از امضاء قرارداد ديتون، تمامي تلاش خود را معطوف به ايجاد بلوغ سياسي و ايجاد تمركز در سازمان ها و نهادهائي چون وزارت دفاع – ارتش – پليس و سازمان امنيت داشت و از سوئي ديگر از آنجا كه قانون اساسي بوسني ساختار پيچيده سياسي را به بوسني تحميل كرده لذا از مرحله اصلاحات قانون اساسي دفاع، پشتيباني و آنرا هدايت نمود و اجلاس هاي متعدد احزاب بوسني و اجلاس بروكسل و اجلاس واشنگتن را رهبري كرد.
واشنگتن از تداوم روند فوق در مجموع راضي بوده و با بروز بحران در خاورميانه اداره بسياري از امور را به اروپايي ها و نيز نيروهاي UFore واگذار كرد.
اما انتخابات اخير نشان داد كه يكي ديگر از بازندگان فرامنطقه اي كاخ سفيد است كه شايد واشنگتن را به اين نتيجه برساند كه شيلينگ آخرين نماينده عالي جامعه جهاني نباشد و از ادامه حضور نماينده جامعه جهاني دفاع كند و شايد آمريكا به اين نتيجه برسد كه حضور خود را در بالكان بار ديگر افزايش دهد. البته اگر جنگهاي فرامنطقه اي آمريكا در عراق و افغانستان چنين مجالي را بدهد.

نگاه
نگاهي به انتخابات در بوسني

كشور بوسني و هرزگوين با جمعيتي بالغ بر 7/4 ميليون نفر در منطقه بالكان متشكل از سه قوم مسلمان (بوشنياك) صرب، ارتدوكس و كروات كاتوليك تشكيل شده است. مسلمانان بوشنياك 48درصد جمعيت كشور را به خود اختصاص داده و پس از آن قوميت هاي صرب با 4/31درصد و كروات ها با 3/17درصد قرار دارند.
كشورهاي اسلووني و كرواسي از يوگسلاوي سابق جدا و در همان سال 1991 ميلادي بوسني و هرزگوين اعلام استقلال نمود و از فرداي آن روز جنگ خونين 5/3 ساله اي از سوي صربها و رئيس جمهور وقت يوگسلاوي اسلوبودان ميلوشوويچ آغاز گرديد. جنگي تلخ كه در نهايت با انعقاد قرارداد ديتون در 20 نوامبر 1995 كشور بوسني با مرزهاي جديد متولد شد.
براساس قرارداد ديتون، بوسني و هرزگوين به دو نهاد جمهوري صربي (صربكا) و فدراسيون كروات – مسلمان تبديل شد. مجلس بوسني شامل 2 مجلس اقوام با 15 نماينده و مجلس نمايندگان با 42 نماينده تاسيس گرديد. بر همين اساس رياست جمهوري بوسني و هرزگوين متشكل از 3 عضو خواهد بود يك مسلمان و يك كروات كه مستقيما از فدراسيون و يك عضو كه به طور مستقيم از نهاد جمهوري صربي برگزيده مي شود كه به صورت چرخشي اعمال مي گردد. پنجمين انتخابات سراسري كشور بوسني در شرايطي اول اكتبر 2006 (برابر نهم مهرماه) برگزار شد كه اعلام نتايج (دير هنگام آن) بر خلاف ميل غرب و بخصوص ايالات متحده بود. فضايي جديد كه قادر است بخشي از منطقه بالكان را متاثر از خود سازد.
پنجمين انتخابات سراسري بوسني و هرزه گوين در شرايطي متمايز از انتخابات گذشته برگزار شد از يك سو انتخابات جاري بوسني اولين نوع انتخاباتي بود كه در اين كشور توسط مقامات رسمي و دولتي بوسني برگزار مي شد و مقامات جامعه جهاني در برگزاري آن نقشي نداشتند.
دوم آنكه بوسني و هرز گوين قرار است بسياري از امورات اجرايي را كه در اختيار جامعه جهاني و نماينده عالي جامعه جهاني دارد توسط دولت جديد بوسني تحويل بگيرد. سوم آنكه بوسني و هرزگوين روند جدي اصلاحات قانون اساسي خود را كه از مقطع ديتون آغاز گرديد طي يك سال اخير عملياتي نموده و عليرغم رد آن در پارلمان پرونده اي مفتوح محسوب مي گردد كه غرب و اروپا خواهان نهايي شدن آن هستند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   سياست  |   فرهنگ   |   شهرآرا  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |