زورخانه فولاد - نرسيده به ميدان (وحدت اسلامي) ،مرحوم تختي داراي بازوبند پهلواني در اين زورخانه كشتي مي گرفت
عكس: عليرضا بني علي
ورزشگاه شيرودي (امجديه) - مسابقات كشتي چهار وزن باستاني ،مرشد اصغر شيرخدا و ساين برگ داور مسابقه
مريم رضايي
زورخانه هاي امروزي نشاني از زور بازوي رادمرداني است كه نه براي كسب نام و نشان و نفع فردي، بلكه براي زنده نگاه داشتن نشان راستي و فروتني در برابر ناتوانان و سپاسداري از ايزد منان و رساندن راحت و آرام به مردم شكل گرفت.
مكاني كه رادمرداني در گود مقدس آن گرد هم مي آمدند و با نيايش و ستايش اصول فروتني، راستي، سپاسداري، خردورزي، نبرد با اهريمن درون و خودخواهي و مردم دوستي را يك، دو، سه مي شماردند.
در كتاب مينوي خرد تمثيلي زيبا درباره ابزارهاي دروني و بيروني زورخانه ها آورده است.
در آن چنين مي خوانيم كه مرد دانا از مينوي خرد پرسيد چگونه مي توان پروردگار را خشنود ساخت و بهشت برين را از آن خود كرد و اهريمن را به ستوه آورد و از دوزخ تاريك رست؟
مينوي خرد چنين پاسخ مي گويد: از قناعت زره ساز و از راستي سپر و از پيمان شناسي نيزه و از كوشش گرد و سلاح! و باز در جايي ديگر نگاشته كه از براي روان، رادي بهتر است و از براي همگان راستي بهتر. از براي پروردگار سپاسداري نيكوتر و از براي خويشتن دانش و از براي هر كاري فروتني زيباتر.
آيين زورخانه اي برگرفته از چنين نصايح و اصول روشن است. ابزارهاي بيروني آن چون سنگ، تخته و كباده و ميل صورت نمادين پرورش و قدرت جسم و ابزارهاي دروني آن چون فروتني، رادي، راستي، سپاسداري، خردورزي و نبرد با تاريكي درون براي پرورش روح و درون آنان است.
مروت و جوانمردي و آزادگي خوي و خصلت پهلوانان و زنگ مقدس زورخانه نواي تاييدي است كه همگان را بر اين خصلت ها هشدار مي دهد.
گود مقدس، مرتبه فروتني و خاكساري مردان مرد است و زورخانه آمال و اميد مردمان تنگ دست و نيازمند كه تاريخ نام آنان را در دل خود ثبت كرده است.
محله هاي ديروز اين مرز و بوم گرداگرد گودهايي شكل گرفت و جايگاه مردان و پهلواناني بود كه جز دل به دوست و بخشش و بزرگي و تواضع نمي دانستند.
از اين اماكن امن كه مرشدهاي قديم تر از آن مسجد دوم ياد مي كنند امروزه ديگر كمتر سراغي گرفته مي شود.
اقبال كم جوانان از اين آيين فتوت و جوانمردي كه اينك ورزش باستاني خوانده مي شود نواي حزن انگيزي است كه پيش از همه دل مرشدان آن را به درد آورده است؛ مرشداني كه تقريباً همه عمر خود را صرف خدمت به زورخانه ها كرده اند تا اين نواي آييني خاموش نگردد.
اصغر شيرخدا از جمله مرشداني است كه مرشدي در خانواده او سينه به سينه گشته است و سينه او كه امروز با ما سخن مي گويد آمال دردهايي است كه ترجيح مي دهد كمتر از آن بگويد.
مرشد اصغر كه اينك 79 ساله است بيش از نيم قرن را در زورخانه ها سپري كرده است و با قدرشناسي از مرشدان خود از جمله برادر بزرگترش حاج جعفر به نيكي و رادي و راستي ياد مي كند.اصغر شير خدا كه سالها به همراه برادر بزرگترش در سحرگاهان صدايشان را از راديو با سرآغاز بسم الله الرحمن الرحيم و با ضرب دلنشين شنيده ايم، امروز خود صاحب زورخانه اي است كه اميد به بقاي آن ندارد. مي گويد مشكلات آن قدر زياد است كه نمي دانم چگونه، اما تا به امروز رسانده ام. مي گويد جز خاطرخواهي به زورخانه چيزي نمي توانست او را به امروز وصل كند و او اما امروز، دل نگران آييني است كه نيازمند توجه مسئولان است.
او مي گويد در دوره رياست پيشين فدراسيون ورزش باستاني، بسياري از زورخانه ها در كمال مهجوري و غريبي تعطيل شده اند و برخي هم در شرف تعطيلي هستند. او اسامي بيش از 22 زورخانه را كه در دوره چند سال اخير و فقط در تهران بسته شده است را مكتوب آورده و نگران بعد از اين است.
مشروح اين گفت وشنود را در پي بخوانيد:
***
* فدراسيون ورزش هاي باستاني براي ترويج اين ورزش چگونه عمل مي كند؟
- متاسفانه رئيس پيشين فدراسيون از زورخانه چيزي نمي دانست و شأن اين ورزش پهلواني را نمي شناخت.
ايشان ابلاغ كردند كه زنگ زورخانه را كه از قديم فقط براي پهلوانان به صدا درمي آمد براي هر كسي به صدا درآورده شود و اين شأن و ارزش جايگاه مقدس زورخانه را به هم ريخت.
بسياري از زورخانه ها در همين دوره تعطيل شدند و رسيدگي به زورخانه ها فراموش شد. اما اكنون كه رئيس عوض شده است، از رئيس جديد درخواست مي كنم كه بازرس به زورخانه ها بفرستند و بررسي كنند كه چرا اين زورخانه ها يكي يكي تعطيل مي شوند!
در همين چند ساله 15 زورخانه در تهران تعطيل شد.
* دليل عمده آن چه بوده است؟
- عدم رسيدگي و نبود درآمدزايي. اگر تربيت بدني كمك نكند اين شاخه مادر ورزش هاي كشور منقرض مي شود.
* اداره زورخانه ها در گذشته چگونه بود؟
- پيش از انقلاب ما حقوق مي گرفتيم من يادم هست كه تربيت بدني 4 هزار تومان به زورخانه كمك مي كرد. شما بررسي كنيد امروزه اغلب زورخانه ها در اجاره افراد است و هزينه هاي زورخانه داري بالاست، اما درآمدزايي هم ندارند. به نظر من زورخانه ها مسجد دوم اين آب و خاك هستند و براي مسجد دوم بايد تسهيلات پرداخت شود. اين قدر كه در گود مقدس زورخانه دعا مي خوانند و نيايش حضرت حق تعالي و مولي و ائمه را مي كنند دست كمي از مساجد ندارد. زورخانه ها هميشه جايگاه بزرگمرداني بوده است كه در هيبت پهلواني، كسوت خاكساري داشته اند و هميشه اميد و نگاه مردم محله به منش پهلواني آنان بوده است. پهلوانان زورخانه خدمتگزاران جامعه تلقي مي شدند.
به نظر من پيشكسوتان ورزش باستاني پايه گذار همه ورزش هاي اين مرز و بوم هستند. در اين اماكن بزرگاني همچون تختي، مهدي زاده، زندي، وفادار و... حضور داشتند كساني كه بازوبند پهلواني كشور را داشتند. هر چند امروزه پهلوانان كشور كمتر سراغي از زورخانه ها مي گيرند!
* ريشه هاي ورزش باستاني در ايران چگونه شكل گرفت؟
- تا جايي كه مردم به ياد دارند زورخانه هاي محلي وجود داشته است. من خودم از طريق برادر بزرگم حاج جعفر شير خدا به مرشدي و زورخانه داري پيوند خوردم. ايشان سالهاي سال در راديو برنامه صبح ورزش باستاني را اجرا مي كردند و من هم از طريق ايشان به اين ورزش گره خوردم. يادم هست روزي در باشگاه آهن در ميدان شاپور سابق با برادرم بودم كه دو نفر آمدند نزد آقاي بلور و از ايشان خواستند كه برنامه اشعار و ضرب زورخانه اي را مي خواهند به راديو ببرند و آقاي بلور برادرم جعفر را معرفي كردند. من به همراه برادرم به محل راديو در سيدخندان رفتيم و برنامه زنده اجرا شد. يعني يك ربع به شش برنامه زنده اجرا مي شد و خوشبختانه موفق هم بود. در آن زمان من به برادرم كمك مي كردم و روزهايي كه ايشان نمي توانستند بيايند من به جاي ايشان برنامه را اجرا مي كردم.
البته امروزه باشگاه آهن به نام باشگاه تهران تغيير نام يافته است و بعدها آقاي بلور باشگاه را فروختند و در آن باشگاه امروزه فقط ورزش هاي رزمي كار مي شود. يادم هست كه در آن روزگار برخي مطبوعات خارجي از جمله در آلمان درباره ورزش باستاني مطالبي را نوشته بودند كه اين بسم الله كه در آغاز مي خوانند چيست؟
بسم الله ما در اول قرآن است
رحمن و رحيم رخصت از يزدان است
اين تعابير براي آنها جالب بود و آنها مي خواستند بدانند كه اين اشعار چه رمز و رازي دارد.
به هر حال قرن هاست كه زورخانه ها بوده اند يعني اول زورخانه ها ايجاد شدند و بعد باشگاهها ساخته شدند و يا تبديل به باشگاه شدند و پهلوانان كشوري از زورخانه ها به ورزش كشور ملحق شدند. هر چند امروزه اين طور نيست.
* ريشه اين ورزش از كجاست؟
- از ايران است. يادم هست زماني كه در زورخانه كوچه قريبان بودم و بازاري ها زياد آنجا مي آمدند پدر آقا سيدمهدي خرازي كه در نزديكي مسجد سيدعزيزالله مغازه داشت به اين زورخانه مي آمد و ورزش مي كرد. مرد درست و مؤمني بود و هر صبح ورزشكاران نماز را پشت سر ايشان مي خواندند و بعد به گود مي رفتند و مي شماردند يا علي يكي، يا علي دو تا و تا پنجاه مي شماردند تا بدنشان را گرم كنند.
سلوك ورزشكاران قديم محبت و كمك به مردم بود و بازاري ها و كسبه به زورخانه ها و مرشدها كمك مي كردند. زورخانه ها محل امن و منش مردان بود و مورد توجه جامعه . اما امروزه را ببينيد چقدر متفاوت شده است!
* شما هم باستاني كار بوديد؟
- بله من از باشگاه آهن از سن 16 سالگي ورزش باستاني را شروع كردم و در وزن 75 كيلوگرم اول شدم ولي بعد كشتي را رها كردم و در نقش مرشدي در كنار برادرم فعاليت كردم و تا امروز كه بيش از نيم قرن است هنوز هم در زورخانه هستم و مرشدي مي كنم. البته يك زورخانه اي در سه راه دونگي بود كه در آنجا به گود مي رفتيم و ورزش مي كرديم اما بعدها تعطيل شد. بعدها من به اداره موتوري ارتش رفتم و استخدام شدم و چند سالي هم در زورخانه اداره موتوري ارتش كه توسط خودم داير شد ضرب مي زدم و اشعار را مي خواندم و مرشدي آنجا را داشتم.
و بعد از آن رئيس ورزش اداره موتوري ارتش شدم و پيش از انقلاب بازنشسته شدم. اما هم اكنون زورخانه اي در خيابان بابايي دارم و جوانان كم و بيش مي آيند و سه روز ورزش باستاني در عصرها داريم و سه روز هم بانوان در اين مكان ورزش رزمي و همگاني را زير نظر همسرم تمرين مي كنند.
آن وقت ها من به شهرستان ها زياد دعوت مي شدم و هفته ها در شهرستان ها ورزش باستاني را آموزش مي دادم و مرشدي هم مي كردم و به اغلب شهرستان ها سفر كرده ام و سهم خودم را به اين ورزش ادا كرده ام.
* در كدام محله زندگي مي كرديد؟
- در بازارچه سعادت در آخر بازار مولوي زندگي مي كرديم.
* ضرب را چگونه آموختيد و اشعار را چگونه اجرا مي كرديد؟
- از برادرم سينه به سينه ياد گرفتم. برادرم توسط مرشد ابرام(ابراهيم) كه در قم بودند آموزش ديد و حاج جعفر شيرخدا مرشد زورخانه هاي حاج ممد صادق (محمدصادق)، حاج سيدحسن بزاز و بلور بودند.
* صفت پهلوانان چه بود؟
- محبت و پاكي و صافي دل و زبان بود. من خودم ديدم كه زورخانه اي در گذر لوطي صالح كه متعلق به محمود گيل گيلي بود و او يكي از پهلوانان بنام آن زمان بودند و ورزشكاران نامي در اين زورخانه ها تردد مي كردند و نه تنها پولي از جواناني كه به اين زورخانه مي آمدند نمي گرفتند بلكه ورزش را هم تبليغ مي كردند و كمك هم مي كردند. به نظر من اين رسمي قديمي است و اگر سازمان تربيت بدني مي خواهد اين ورزش اصيل، جايگاه واقعي خود را پيدا كند بايد اين كار را دوباره احيا كند و با كمك به زورخانه ها جوانان بتوانند مجاني اين ورزش را آموزش ببينند و از سجاياي اخلاقي آن هم بهره بگيرند.
مسئول سازمان تربيت بدني بايد همپاي برخي مرشدان قديمي و نامي به زورخانه ها سر بزنند و بررسي كنند كه چه كارهايي لازم است تا اين ورزش رشد يابد. ورزشي كه امروزه در ساير كشورها پا مي گيرد در ايران جايگاه حقيقي خود را از دست داده است و بسياري از زورخانه ها تعطيل شده و يا در شرف تعطيل شدن است!
* چند نفر مرشد زورخانه اي داريم؟
- نمي دانم، اما از مرشدهاي قديمي انگشت شمار باقي مانده اند.
* نحوه خواندن اشعار و ضرب گرفتن چگونه است؟ آهنگساز كه نداشتيد؟
- نه. از قديم همين طور خوانده اند و ضرب گرفته اند و به نسل بعدي منتقل شده است و مرشدها آموزش مي دادند. از مرشدهاي قديمي حاج نصرالله مرشد قاسم و حسين ترشيزيان از مشهد بودند. اصغر خرده فروش، علي قدرخاني، جعفر شيرخدا و حاج كوچكه از تهران بودند و همه اين ها مرشدهاي زورخانه هاي تكيه زرگرها و نوروزخان بودند كه مال حاج محمدصادق بود و مرشدي مي كردند و حاج محمد صادق هم همه اموال خود را صرف تأسيس زورخانه و رونق زورخانه ها كرد و هيچ كمكي هم دريافت نكرد.
سال ها بعد بود كه سازمان تربيت بدني پيشين به زورخانه ها ماهانه يك هزار تومان كه مبلغ قابل توجهي بود كمك كرد تا زورخانه ها از بين نروند. اما اكنون هيچ كمكي نمي شود.
* امروزه زورخانه داري درآمدزايي ندارد؟
- من بايد فقط به مرشدم هفته اي 20 هزار تومان بدهم. امروزه درآمدزايي كه نداريم هزينه هاي آن را هم نمي توانيم تامين كنيم و از همه بدتر اجازه اجاره دادن اين اماكن را هم نداريم. خب طبيعي است كه زورخانه ها يكي يكي تعطيل مي شوند. من دروغ بلد نيستم و شايد هم خوب نباشد بگويم، اما واقعاً هزينه هاي زورخانه داري غيرممكن شده است.
* با اين شرايط چگونه تا امروز كنار نكشيده ايد؟
- چه بكنيم! مگر من كار ديگري بلد هستم. من عمرم را صرف اين ورزش كرده ام و امروز تازه بعد از چند ده سال بايد غصه تامين و حفظ زورخانه را بخورم! من خاطرخواه اين ورزش هستم و نمي توانم اين ورزش را رها كنم!
نه من بلكه همه مرشدها و مديران باشگاه ها آلوده اين كار شده اند. اما اغلب آنها بدهكارند. واقعيت اين است كه تربيت بدني حتي آمار و اطلاع دقيقي از تعداد زورخانه ها و وضعيت و مكان آنها هم ندارد!
* گفته مي شود كه قرار است در بعضي كشورها زورخانه داير شود.
- در شرايطي كه زورخانه هاي ما تعطيل مي شود تأسيس زور خانه درآن كشورهااز سوي ما جاي تأمل دارد ضمن اين كه براي چنين كارهايي بايد از مرشدهاي پيشكسوت دعوت شود و بزرگترها را به گود بخوانند. شما بررسي كنيد كه چه كساني را مامور اين كار مي كنند. براي اين نوع برنامه ها تحقيق و دعوت از پيشكسوت ها ضروري است. بايد ترتيب بدني اين كارها را برعهده بگيرد.
* وضعيت اداره مالي زورخانه ها چگونه است؟
- در زورخانه ها يك مرشد و يك صاحب زورخانه و خدمتگزار وجود دارد و ورزشكاراني كه مي آيند و پول مي گذارند، معمولاً آنچه كه در صندوق مي ريزند دخل و خرج زورخانه را هم نمي دهد. سازمان بايد بيايد مساعدت كند تا ما ورزش زورخانه اي را رايگان به مردم ارايه دهيم، چرا؟ چون سبك و سياق اين ورزش از قديم اين چنين اداره شده و همواره زورخانه ها به مردم كمك كرده اند تا از مردم پول بگيرند!بدتر از همه اين ها اين كه بيمه هم وجود ندارد. بررسي كنيد كه قدمت حضور خدمتگزارها و مرشدها و زورخانه ها چقدر است اما هيچ كدام نه بيمه اي دارند و نه سنواتي! و اين بزرگترين مشكل امروز زورخانه داري است. بنده متولد 1306 هستم و بالغ بر 52 سال عمر خود را در ورزش باستاني سر كرده ام اما از اين محل نه بيمه شده ام و نه حمايتي!
* در باره نحوه انتخاب اشعار توضيح بدهيد؟
- از روي اشعار موجود سعدي، فردوسي، حافظ، خيام، شعرها را انتخاب مي كنيم و تركيب مي كنيم و مي خوانيم در اين نوع خواندن نت وجود ندارد.
* در باره نمادهاي زورخانه توضيح بدهيد؟
- اول اين كه چرا سردر زورخانه ها را كوتاه درست مي كردند؟ زيرا مي گفتند پهلوان بايد سر به زير و متواضع براي كوچكترهاي حاضر باشد.
در زورخانه نوروزخان برادرم كه ضرب مي گرفت در جنب مسجد شاه پهلوانان تواضع را اصل كار خود داشتند. اما نماد گود بايد ابتدا پهلوان خاك گود را ببوسد يعني از خاك كمتريم و خاك پاي همه ايم و گود را گود مقدس مي خوانند زيرا آدم هاي پاك با وضو وارد گود مي شوند.
* استقبال جوانان از اين ورزش چگونه است؟
- نسبت به ورزش هاي جديدتر گمنام تر شده است. زيرا به اين ورزش آنچنان كه بايد رسيدگي و توجه نمي شود!