شنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۵
گفت وگو با حسن بيادي، نايب رئيس شوراي اسلامي  شهر تهران
پرونده هشت ساله شوراها
عكس: عليرضا بني علي
006552.jpg
006549.jpg
«اختيارات شوراها آن طور كه در قانون اساسي آمده و با آنچه جامعه شناسان و سياسيون مي گويند خيلي فاصله دارد. متأسفانه مقاومت ها و بعضي ديدگاه ها كه به خرد جمعي كمتر اهميت مي دهد باعث شده كار شوراها تا حدودي كند پيش برود»؛ از نظر بيادي، مهمترين دليل مقاومت تفكري است كه به خردجمعي اهميت نمي دهد و به فرد بيشتر توجه دارد و متأسفانه هنوز اين تفكر وجود دارد. و از آنجايي كه شوراها باعث مي شود كه بسياري از مسئوليني كه از پاسخگويي فرار مي كنند در برابر مردم پاسخگو باشند، در برابر آن مقاومت مي شود.حسن بيادي، نايب رييس شوراي شهر تهران در اين مصاحبه به تشريح اين مسايل پرداخته است.
* به عنوان نايب رئيس شوراي اسلامي شهر تهران چه ارزيابي از مقوله شورا و مديريت شورايي در كشور داريد؟
- در هر نظامي  رابطه بين حاكمان و مجريان قانون و مردم از مهمترين مباحثي است كه بايد مورد توجه قرارگيرد. شوراها مي توانند حلقه هاي وصل بين مردم و دولت باشند و از اين جهت از اهميت زيادي برخوردارند. زيرا اگر كارهاي مردم و رفع مشكلات به خود آنان واگذار نشود مطمئناً نتيجه مطلوبي در پي نخواهد داشت. اگر دولت بخواهد خودش همه كارها را انجام دهد بزرگ مي شود ، همان اتفاقي كه الان افتاده است و دولت بيش از حد بزرگ شده و از كارهاي لازم بازمانده است. اين هم به خود دولت و هم به مردم ضرر مي زند و حقوق مردم در اين زمينه ديده نمي شود. از سوي ديگر به دليل مسايل سياسي كه بين دولت و احزاب وجود دارد حقوق مردم در اين ميان ضايع مي شود. در صورتي كه حقوق عمومي  مردم نبايد دستخوش مسايل سياسي و دولتي قرار گيرد. چون زندگي روزمره مردم ربطي به اين مسايل نبايد داشته باشد. در دنيا خيلي از مسايل سياسي اتفاق مي افتد و تغيير و تحولاتي رخ مي دهد. حتي در بعضي كشورها كودتاهايي صورت مي گيرد ولي در حقوق اجتماعي مردم خللي وارد نمي شود. اين نشان دهنده اين است كه عدالت اجتماعي و حقوق مردم در آن كشورها نهادينه شده است. زيرا بسياري از كارهاي مردم به دست سازمان ها و نهادهاي غيردولتي صورت مي گيرد كه ربطي به تغييرات سياسي ندارد. متأسفانه به دليل مشكلاتي كه استكبار جهاني به ويژه آمريكا همان اوايل براي انقلاب اسلامي به وجود آورد شرايطي پيش آمد كه ما از تشكيل شوراها غافل مانديم .شايد تصميمات در آن موقع به دليل شرايط جنگ و مبارزه با ضد انقلاب و افراد نفوذي و تجزيه طلب درست بود. مشكلاتي در كشور وجود داشت كه فرصت تشكيل شوراها فراهم نشد. بعد از جنگ نيز حركت هاي ارزنده اي صورت گرفت ولي از خردجمعي دور شديم و به فردگرايي و تصميمات فردي رسيديم، تا اينكه در سال 76 ضرورت تشكيل شوراها حس شد و زمان دولت آقاي خاتمي  يكي از ارزنده ترين كارهايي كه ايشان انجام داد تشكيل شوراها بود.
* دو دوره فعاليت شوراهاي شهر و روستا چه دستاوردي داشته است؟
- شوراها در دور اول زحمات بسيار زيادي كشيدند، زيرا چيزي وجود نداشت. بالاخره محل هايي براي فعاليت شوراها تهيه كردند و دستورالعمل ها و شرح وظايف و آيين نامه هاي داخلي و انضباطي نوشتند و برخي مغايرت هاي ميان قوانين شوراها و شهرداري ها را برطرف كردند. علاوه بر اين با آمدن شوراها شهرداري ها داراي برنامه شدند و از خود محوري تا حدودي پرهيز شد. نمي گويم ايرادي نيست، زيرا همينطور كه در وزارتخانه ها ايراد هست در اين رابطه هم ايرادهايي وجود دارد ، منتها ايراد در شوراها به دليل مردمي  بودن زود نمايان مي شود. در كارهاي مردمي  به دليل شفاف بودن، خلاف قانون زود آشكار مي شود ولي در دستگاههاي دولتي اين طور نيست. بسياري تخلفات صورت مي گيرد و سال ها طول مي كشد تا برملا شود و برخي هم، وقتي معلوم مي شود كه زمان آن گذشته و اصلاً فرد مفقود شده است.
با آمدن شوراها تمايل شهرداري ها به اجراي برنامه بيشتر شد و اگر چه اصولاً سازمان ها در مقابل تغييرات مقابله مي كنند ولي شهرداري ها در اين زمينه كمال همكاري را كردند و تفريغ بودجه معنادار و درآمدها قانونمند و نهادينه شد. شوراها سعي كردند از اينكه شهر فروشي باب شود جلوگيري كنند. نه اينكه تراكم فروخته نشد بلكه تفكري كه بايد از تراكم فروشي فرار كنيم، باب شد. علاوه بر اين دستگاه هاي اجرايي كه در رابطه با مسايل اجرايي شهري دخيل بودند نيز سعي كردند خود را با مديريت شهري هماهنگ و در اداره شهر سهيم كنند و تا حدودي روحيه خدمتگزاري به مردم رشد كرد.
در رابطه با شوراي اول نيز بي انصافي است كه بگوييم كاري نشد. خيلي كارها صورت گرفت. يكي از كارهاي مهم در آن دوره تشكيل شوراياري محلات بود كه در آن دوره شكل گرفت و در شوراي دوم تكميل شد.
* ارزيابي تان از وضعيت فعلي شوراها و جايگاه اصلي كه در قانون اساسي براي آنها پيش بيني شده چيست؟
- شوراها با آنچه در قانون اساسي ذكر شده و در دين ما آمده است فاصله زيادي دارند. اختيارات شوراها آن طور كه در قانون اساسي آمده و با آنچه جامعه شناسان و سياسيون مي گويند خيلي فاصله دارد. متأسفانه مقاومت ها و تفكرات تك محوري و فرار از خردجمعي باعث شده است كار شوراها تا حدودي كند پيش برود. در حالي كه شوراها مطابق قانون اساسي مي توانند بر كار دولت نظارت كنند. ولي در حال حاضر تا رسيدن به اين هدف فاصله زيادي وجود دارد و مي توان گفت شوراهاي مد نظر قانون اساسي در حد 10 درصد هم محقق نشده است.
*شما علت اين امر را در چه مي دانيد؟
- مهمترين دليل مقاومت تفكري است كه به خردجمعي اهميت نمي دهد و به فرد بيشتر توجه دارد و متأسفانه هنوز اين تفكر در دولت وجود دارد. زيرا شوراها باعث مي شود كه بسياري از مسئوليني كه از پاسخگويي فرار مي كنند در برابر مردم پاسخگو باشند. از اين رو در مقابل شوراها مقاومت و از رشد آنها جلوگيري مي كنند. لايحه اي كه چندي پيش دولت در رابطه با اصلاح قانون شوراها به مجلس داد دال بر همين مدعا است. زيرا اين لايحه تا حد زيادي اختيارات شوراها را كاهش مي داد.
دليل برخي ديگر از اين مقاومت ها مي تواند نقش شوراها در كاهش اختيارات برخي مسئولين در استانداري ها، فرمانداري ها و بخشداري ها باشد. بالاخره تعيين شهردار براي آنها يك امتياز بوده است،  چون مديريت كلان جامعه به چنين كارهايي عادت كرده است. همچنين در گذشته مردم همه مشكلات خود را به نمايندگان مجلس مي گفتند ولي در حال حاضر براي رفع مشكلات خود به شوراها مراجعه مي كنند چون بيشتر مشكلاتشان مشكلات شهري است. به بيان ديگر تصميم نمايندگان مجلس تصميمات ملي ولي تصميمات شوراها تصميمات محلي و شهري است. شايد بخشي از اين مقاومت ها از اين جهت است كه دوستان به يك سري اختيارات عادت كرده بودند و آن رابطه هايي كه با مردم داشتند قطع شده است. به هر حال به نظر من قانون اساسي درباره شوراها بايد محقق شود نه اينكه مثلاً مجلس در مقطعي اختيارات را كاهش بدهد بالاخره گروهي خواهند آمد و نظر قانون اساسي را در اين باره محقق خواهند كرد. اين جزو حقوق حقه مردم است. در حال حاضر جهان سومي ترين كشورها مانند بنگلادش نيز از لحاظ سيستم مديريت شهري از ما جلوترند.
*با اينكه دولت نهم از درون شوراها بيرون آمده باز هم انتقاد از دولت وجود دارد چرا؟
- هر كس در آن جايگاه هاي مديريتي كلان كشور مي نيشيند چون يك قالب است و يك فرهنگ شده فرق نمي كند كه در آن جايگاه چه كسي قرار مي گيرد از اين رو چون اين موضوع تبديل به يك فرهنگ شده است طول مي كشد تا اين روحيات عوض شود. چند دوره بايد بگذرد تا نهاد مردمي شوراها مستحكم بشود. ما هم انتظار نداريم كه 2 دوره شوراها به استحكام آنها منجر شود و جايگاه اصلي خود را پيدا كنند. ولي قرآن مي فرمايد: يا ايهاالذين آمنوا لم تقولون مالا تفعلون (سوره صف) يعني  اي كساني كه ايمان آورده ايد نگوييد چيزي را كه به آن عمل نمي كنيد زيرا اين نزد خدا «كبر مقتا عندالله» از گناهان بسيار بزرگ است.
من فكر مي كنم دوستاني كه در هر بخشي از دولت هستند اگر به آنچه كه قبلاً اعتقاد داشته اند پشت پا بزنند و به شعارهايي كه دادند عمل نكنند، فرهنگ و آثار بدي را در جامعه به جاي خواهند گذاشت و آثار و تبعات و ضرر آن مستقيماً به مردم مي رسد و يك بدآموزي مي شود. يعني دوگانگي در صحبت ها و دوگانگي در عملكرد ها يك بداخلاقي و بدآموزي را در جامعه ترويج مي كند كه ما بايد حتماً با تذكر و امر به معروف و نهي از منكر جلوي اين كار را بگيريم. همين لايحه اي كه دولت به مجلس فرستاد ما اعتراض خودمان را اعلام كرديم و بسياري از نمايندگان مجلس را در جريان اين مسايل قرار داديم. يكي از مواردي كه روي آنها مقاومت مي شود بند هفت ماده 71 شرح وظايف شوراهاست كه مي گويد: «اقدام» در خصوص تشكيل انجمن ها، نهادهاي اجتماعي، امدادي ارسالي و تأسيس تعاوني هاي توليد و توزيع و مصرف و انجام آمارگيري و تحقيقات ارزاق عمومي  با توافق دستگاه هاي ذيربط. ولي آنها واژه اقدام را گفته اند «حمايت». از اين رو اگر به جاي واژه اقدام واژه حمايت قرار داده شود انگار اين بند حذف شده است. زيرا همين يك بند است كه به كار اجرايي شوراها مربوط مي شود و بسياري از دوستان با اين مخالفند. زيرا تشكيل شوراياري ها با استناد به همين بند صورت گرفته است و خيلي ها با حضور شوراياري ها مخالفند. قرار است شوراياري ها تقويت و قانونمند شوند و بتوانند راحت تر كار كنند تا به تدريج شوراهاي مطلوب محقق شوند.
*منظور از شوراهاي مطلوب چيست؟
- شوراي مطلوب، شورايي است كه از پائين به بالا شكل بگيرد. در كلان شهري مانند تهران به دليل گستردگي، اداره شهر سازوكارهاي مناسب تري را مي طلبد. كوچكترين منطقه تهران يعني منطقه 10 به اندازه يك استان متوسط كشور است. آيا چنين جمعيتي نمي طلبد كه خودشان يك شوراي مستقل داشته باشند. ما شهرهايي داريم كه با 30 هزار نفر جمعيت، شوراي شهر دارند. ولي ما 420 هزار جمعيت در يك منطقه داريم ولي تا قبل از اين حتي يك شوراياري هم براي آن نداشتيم. ما تازه شوراياري ها را تشكيل داده ايم و اين شوراياري ها در محلات است نه در منطقه. بايد به سمتي پيش برويم كه شوراياري ها تقويت شوند و خودشان يك شوراي منطقه درست كنند و شوراي منطقه نيز شهردار منطقه را انتخاب كند و شوراهاي مناطق يك پارلمان شهري را تشكيل دهند. به اين معنا كه شهر داراي يك مجلس به نام پارلمان شهري باشد و با تحقق مديريت واحد شهري دولت تمام 23 وظيفه پيش بيني شده در برنامه چهارم را در اختيار مديريت شهري قرار دهد. در اين صورت شهرداران مناطق مي توانند فردي را به عنوان شهردار تهران كانديدا و مردم او را انتخاب كنند يعني اين شوراها باشند كه كانديداهايي را به مردم معرفي و مردم آنان را انتخاب كنند. دليل اينكه الان قوانين شكل نمي گيرد و يا نواقصي وجود دارد و خيلي ها دوست دارند شوراها را جمع بكنند اين است كه شوراهاي كنوني شوراي «ميسور» است. يعني شوراي حداقلي كه مي شود تشكيل داد. اگر بتوانيم شوراهاي مطلوب را تشكيل دهيم جناح ها و گروه هاي سياسي ديگر نمي توانند به اين شكل دخيل باشند. زيرا مردم از پائين شوراها را شكل مي دهند و نمايندگان واقعي خودشان را راحت تر مي توانند در مناطق خود انتخاب و روانه شوراها كنند.
* در شوراي شهر قبلاً بر ضرورت حضور شهردار تهران در هيأت دولت به منظور طرح مشكلات پايتخت تاكيد مي شد ولي مدتي است كه ديگر حرفي از اين موضوع زده نمي شود چرا؟
- مشكل در اين زمينه تفكر فردي است. يعني اگر اين افرادي كه اين طور فكر مي كنند به خردجمعي توجه داشته باشند هيچ موقع اين گونه برخورد نمي كردند. اولاً من اعتقاد ندارم كه شهردار بايد در هيأت دولت شركت كند. خيلي ها اعتقاد داشتند كه بايد خودشان شركت مي كردند ولي حالا اعتقاد ندارند. من آن موقع به اين موضوع اعتقادي نداشتم حالا هم ندارم. آيه اي كه قبلاً اشاره كردم در همين رابطه بود. اينها عقايد دوگانه دارند و تا به قدرت مي رسند عقايد و شعارشان عوض مي شود. منش و روش و همه چيزشان عوض مي شود. تا ديروز چيزي را براي خودشان حلال مي ديدند الان حرام مي دانند و چيزهايي را كه قبلاً حرام مي ديدند الان حلال مي بيند و اين تفكر خطرناك است و اگر جلوي اين تفكر گرفته نشود مطمئناً خطرناك است و ما را باز به سمت فردگرايي مي برد و اين ايده خوبي نيست.
* مهمترين دستاورد شوراي شهر تهران طي 2 دوره فعاليت از نظر شما چه بوده است؟
- موفقيت شوراي اول بيشتر در تشكيل اصل شوراها بوده است و در شوراي دوم نكات مهمي كه زياد به آن توجه شد نه مسايل عمراني و ساخت و ساز بلكه توجه به مسايل ارزشي مردم و مسايل فرهنگي و اجتماعي بوده است. اگر كار عمراني هم شد ديدگاه مردم را به آثار و تبعات فرهنگي و اجتماعي آن طرح ها سوق داد. شوراي اول در بخش ساختاري تا حدودي موفق بود و شوراي دوم نيز در مسايل فرهنگي اجتماعي. ولي شاخص ترين كار شوراي شهر دوم تكريم ارباب رجوع و حذف ربا از بدنه شهرداري بود. به اين معنا كه مردم بدهكاري هايي به شهرداري داشتند كه تا قبل از آن به طور سليقه اي تقسيط مي شد و شايد سوءاستفاده هايي صورت مي گرفت و يا رشوه هايي در اين زمينه رد و بدل مي شد. شوراي شهر تقسيط مطالبات شهرداري را نظام مند كرد و نحوه تقسيط را با يك فرمول مشخص و شفاف به عهده خود مردم گذاشت. همچنين در اين مدت بسياري از مقررات عرفي و به ظاهر قانوني ولي دست و پاگير در شهرداري حذف شد. از ديگر موارد مهم در اين زمينه توجه مديريت شهري به طرح جامع و تفصيلي شهر تهران بود كه از آن به عنوان بزرگترين كارهاي ماندگار شوراي شهر دوم مي توان ياد كرد و تا چند ماه ديگر تصويب خواهد شد. همچنين سرعت بخشيدن به كارهاي عمراني و برنامه اي كردن كارهاي شهرداري و توجه به تفريغ بودجه از موارد ديگر بود. همين 350 ميليارد تومان هزينه فاقد برنامه مصوب نيز در تفريغ بودجه كشف شد. زيرا اين مبلغ در سه سال گذشته بدون برنامه هزينه شده بود.

نگاه امروز
خرد جمعي
عباس ثابتي راد- گريز از تفكر فردي و تكيه بر خرد جمعي براي مديريت هاي كلان يك جامعه دستاوردي مهم و اساسي است. به ويژه اينكه اگر محصول اين رويكرد در ابعاد اجتماعي و فرهنگي و در ميان شهروندان ديده شود. بي ترديد تكيه بر اين تجربه چنان بديهي است كه سخن گفتن از دلايل متقن بر استفاده از اين رويكرد بيهوده به نظر مي رسد. اما نكته قابل توجه در اين راستا، استفاده از تجارب به دست آمده است. اگر چه در سال 1361 براي اولين بار در انقلاب اسلامي شوراهاي اسلامي شهر و روستا در قانون جايگاهي تعريف شده يافت و هر چند تا سال 75 جلوه بيروني آن بروز نيافت، اما اين واقعيت كه شوراها با عناوين گوناگون در صد سال فعاليت شهرداري داراي جايگاهي واقعي بود انكارناپذير است. شايد با نگاهي به تاريخچه شوراها و مرور قوانين پيرامون آن، بتوان فعاليت اين نهاد را كه در حدود صد سال از فعاليت آن مي گذرد، با تامل بيشتري برگزار كرد.
اين واقعيت كه در آغاز فعاليت شورا اين نهاد بيشتر مقامي غيررسمي و تشريفاتي بود، شايد انكارناپذير باشد، اما در طول سال هاي بعد و به ويژه پس از كودتاي سياه، شوراها جايگاه ويژه اي يافتند و در مديريت شهري و اجتماعي توانستند، موقعيتي مناسب فراهم آورند. هر چند در آن سال ها نيز مي شد با اندكي دقت جاي پايي از مباحث و مسائل سياسي يافت كه در مديريت شهري رخنه كرده بود.
با آغاز انقلاب اسلامي و فعاليت مجدد شوراها، گويا تنها در دوره اول بسياري از تجارب گذشته به يكباره مرور شد و دور دوم شورهاي اسلامي شهر، به ويژه در شهر تهران توانستند جايگاهي منطقي و مشخص بيابند. حركت از تفكر فردي به خرد جمعي در انقلاب اسلامي، به عنوان ركني اصلي و مهم همواره مطرح بود و شوراها نيز گامي موثر در اين راستا به حساب مي آمدند.
در اين ميان استفاده از مشاركت مردمي در بالا بردن سطح كيفيت خدماتي كه به جامعه ارائه مي شود، بسيار مهم است. به همين خاطر است كه مديريت شهري را نمي توان جدا از افرادي دانست كه در واقع برنامه هاي شهر براي آسايش و آرامش آن برنامه ريزي مي شود.
مردم بيش از هر وسيله و كارشناس ديگري مي توانند با بيان خواسته ها و نيازهاي خود، مديريت شهري را به سمت ارائه خدمات بهتر راهنمايي كند.

شهرآرا
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سينما
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سينما  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |