زيرزمين خانه متروكه در پايتخت
اسارتگاه دو ساله مرد جوان
اين جوان آسيايي، هنگامي كه قصد داشت براي مداوا به تهران بيايد توسط دو مرد ربوده شد
|
|
|
|
|
|
گروه حوادث- كارآگاهان پليس آگاهي تهران، جست وجوي گسترده اي را براي گشودن راز اسارت دوساله يك جوان عربستاني آغاز كردند. اين جوان هنگامي كه دو سال قبل براي درمان بيماري به ايران آمده بود توسط دو مرد عرب زبان ربوده و در زيرزمين يك خانه زنداني شده بود.
عصر شنبه گذشته، رانندگان آژانس كرايه خودرو در يكي از خيابانهاي قديمي جنوب تهران متوجه توقف خودرو پيكاني شدند لحظاتي بعد دو مرد قوي هيكل با چهره هاي جنوبي پسر نحيفي را كه روي صندلي عقب خودرو قرار داشت، به زور از داخل خودرو به بيرون پرت كرده و با سرعت متواري شدند.
با ديدن اين صحنه رانندگان آژانس به كمك پسر جوان كه با موهاي ژوليده و لباسهاي پاره از درد به خود مي پيچيد و تلاش مي كرد كشان كشان خود را به كنار ديوار خيابان برساند شتافتند و آن هنگام بود كه آنها متوجه شدند اين جوان عرب زبان نمي تواند به فارسي صحبت كند. هنگامي كه يكي از رانندگان كه اندكي زبان عربي مي دانست، به گفت وگو با اين جوان پرداخت، پسر دردمندانه از وي خواست با سفارت عربستان تماس گرفته و آنها را از وضعيت دردناك وي مطلع كند. با گزارش موضوع ساعتي بعد با هماهنگي مسئولين سفارت كشورش در تهران مرد جوان به نام علي كه به سختي راه مي رفت، به سفارت انتقال يافت و بعد از 730 روز اضطراب و شكنجه در اقامتگاه سفارت به خواب رفت.
حضور در دادسراي جنايي
روز گذشته علي كه بعد از دو سال از اسارتگاه خود خارج شده بود، به همراه مترجم و وكيل سفارت براي اعلام شكايت به دادسراي جنايي تهران مراجعه كرد. دو سال بي تحركي و بسته شدن با قفل و زنجير مرد جوان را به حدي ناتوان كرده بود كه او نمي توانست به تنهايي راه برود و در حالي كه با كمك مترجم و وكيل سفارت پاهايش را بر روي زمين مي كشيد وارد اتاق قاضي جعفري معاونت دادسراي جنايي پايتخت شد.
هنگامي كه معاونت دادسراي جنايي از او خواست به توضيح ماجرا بپردازد، او با كمك مترجم خود گفت سالها بود كه از بيماري انحناي كمر رنج مي بردم، اما در حالي كه بعد از مرگ پدرم با مشكل مالي روبه رو شده بوديم مادرم خود را به هر دري زد تا هزينه درمان مرا تهيه كند ولي با آماده شدن پول هم تلاش پزشكان كشورم براي بهبود بيماري ام بي ثمر بود و در نهايت پزشكان گفتند در ايران پزشكان متخصص استخوان بسيار مجربي وجود دارند كه با سفر به ايران مي توانم بيماري ام را به طور كامل درمان كنم. مادرم هرچه وسيله با ارزش داشتيم فروخت تا خرج سفرم را مهيا كند و بعد از اين كه يك ميليون تومان فراهم كرد مرا به مرز ايران در كنار شهر آبادان رساند و من سوار بر اتوبوسهاي آبادان- تهران شدم و اين سرآغاز سفر دردناك من بود.
در طول سفر زميني طولاني دو مرد كه به زبان عربي حرف مي زدند شروع به صحبت با من كردند و من كه به آنها شك نكرده بودم تمامي ماجراي بيماري ام و به همراه داشتن يك ميليون تومان پول براي تامين هزينه درمانم را براي آنها تعريف كردم. هنگامي كه به نزديكي تهران رسيديم آنها به من پيشنهاد دادند چون هيچ جايي را در ايران نمي شناسم به خانه آنها بروم تا در پيدا كردن پزشكي مناسب كمكم كنند. من نيز با توجه به آن كه آنها همزبانم بودند و خوشحال از خوش شانسي كه برايم پيش آمده بود، با آنان به خانه دو طبقه متروكه اي در يكي از محلات شلوغ تهران رفتم، اما به محض ورود به خانه وقتي مرا به زور به سوي زيرزمين هدايت كردند، چهره پليد آنها برايم فاش شد.
شكنجه در زيرزميني مخوف
جوان در ادامه گفت: اين دو مرد بعد از بردن من به زيرزمين تاريك، در ابتدا پولي را كه همراهم بود به زور از من گرفته و سپس دست و پاهايم را با قفل و زنجير به ديوار بستند. آنها به زور شماره تلفن خانه مان در رياض را از من گرفته و با مادرم تماس گرفتند تا در مقابل آزادي ام از وي چند ميليون تومان اخاذي كنند، ولي مادرم كه توان تهيه پول درخواستي آنان را نداشت از آنها خواست به خاطر بيماري ام مرا آزاد كنند، ولي آنها بدون توجه به گريه هاي مادرم به مدت دو سال مرا در زيرزمين حبس كردند
علي در ادامه به قاضي جعفري گفت: در نخستين روزها آنها به حدي مرا شكنجه كردند كه تصور مي كردم ديگر زنده نمي مانم و گاهي از شدت شكنجه بي هوش مي شدم. آنها در اين مدت تنها مقدار خيلي كمي نان و پنير براي زنده ماندنم به من مي دادند.
دو مرد در هر تماس تلفني با مادرم نااميدتر مي شدند و بر شكنجه هاي خود مي افزودند، اجازه حمام رفتن به من نمي دادند، در تمام اين مدت تنها سرگرمي ام شنيدن صداي تلويزيون بود كه از اتاق كناري محل اسارتم آن هم در زماني كه آنها در خانه وحشت حضور داشتند مي شنيدم و بدين ترتيب با صداي برنامه هاي ماه رمضان كه از تلويزيون پخش مي شد فهميدم كه دو سال در آن خانه تاريك محبوس هستم.
قاضي جعفري با شنيدن ماجراي دردناك اين پسر، پرونده آدم ربايي دو ساله را به اداره 11 آگاهي تهران ارجاع دا د تا كارآگاهان پليس به طور ويژه دستگيري اين دو مرد قوي هيكل را در دستور كار خود قرار دهند. مترجم سفارت روز گذشته بعد از ترجمه ادعاهاي اين پسر 25 ساله گفت: تلاش براي بازگرداندن علي به نزد خانواده اش ادامه دارد.
|