چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۵۱ - Dec 6, 2006
گفت و گو با رئيس بنياد امور بيماري هاي خاص
فرياد براي خاص بودن
سميه شرافتي
004872.jpg
آيا مي دانيد بيماري هاي خاص به چه بيماري هايي اطلاق مي شود؟ مي نويسيم: بيماري هايي كه صعب العلاجند و تا پايان عمر همراه بيمار خواهند ماند. اما نديده ايم گريه پدري را كه دخترش را به علت سرطان خون و نداشتن هزينه درمان آن از دست داده است. نديده ايم بغض گلوي زني تنها را كه هزينه هاي شيمي درماني پدرش و هموفيلي دخترش او را مستاصل كرده. نديده ايم خانواده اي با هفت فرزند مبتلا به تالاسمي كه يكي پس از ديگري از دست مي روند. حتي نديده ايم بغض كودك ديابتي را كه مثل همبازي هايش مي خواهد بستني بخورد اما…
رنج 20 هزار بيمار تالاسمي، 6 هزار بيمار هموفيلي، 7 هزار بيمار دياليز، 10 هزار بيمار با كليه پيوندي و هزاران هزار بيمار مبتلا به ديابت و سرطان كه در كشور وجود دارند را تنها يك سازمان يا يك نهاد نمي تواند به دوش بكشد. هرچند كه نامش بنياد بيماري هاي خاص باشد.
زماني كه به ساختمان درمانگاه شفا نزديك ميدان ولي عصر وارد مي شوي، انبوه بيماران كليوي را كه در آنجا مي بيني، اين سوال در ذهنت شكل مي گيرد كه وقتي در كشور ثروتمندي زندگي مي كني كه گردانندگانش اين  همه بر تامين سلامت مردم تاكيد مي كنند، چرا هنوز هزينه بيماري مردم را به فلاكت مي كشد؟ چرا تكرار اين تراژدي جزئي از برنامه هاي روزمره و جدايي ناپذير زندگي بيماران خاص به شمار مي آيد؟ در باره مشكلات بيماران خاص با فاطمه هاشمي، رييس بنياد امور بيماري هاي خاص به گفتگو نشستيم.
***
* خانم هاشمي، خاص بودن يك بيماري يعني چه؟
- به طور كلي تعدادي از بيماري ها هستند كه بخاطر آنها بيمار بايد هميشه تحت مراقبت و درمان باشد و هميشه دارو بخورد. به اين بيماران بايد مدام توجه خاص داشت، چون آنها مثل بيماراني نيستند كه با يك بار جراحي بيماري شان درمان شود، مثلا بيماران تالاسمي، اگر دسفرال مصرف نكنند و تزريق نكنند، هموفيلي ها اگر فاكتور نزنند و يا دياليزي ها كه اگر دياليز نكنند فوت خواهند كرد.
* اين اصطلاح فقط در كشور ما رايج است يا ساير كشورها هم در مورد اين بيماري ها آن را به كار مي برند؟
- خير، اين اصطلاح فقط در كشور ما رايج است. در كشورهاي ديگر براي اين بيماري ها انجمن ها و سازمان هاي حمايتي مختلف وجود دارد ولي ما احساس كرديم كه مي توانيم تمام اين انجمن ها را در يك جا جمع كنيم و براي اين بيماران برنامه ريزي كنيم.
* چه نهادي تصميم مي گيرد يك بيماري خاص باشد يا نباشد؟
- براي خاص كردن يك بيماري دولت بايد تصميم گيري كند. البته تعاريف ما در اساس نامه خيلي گسترده است به  طوري كه سرطان، ام اس، ديابت و... را شامل مي شود. ما تمام اين موارد را تك تك به دولت اعلام مي كنيم و هيات دولت در مورد خاص بودن آن تصميم مي گيرد.
* بالاخره هزينه هاي اين بيماران خاص را مردم و سازمان هاي غير دولتي پرداخت مي كنند يا دولت؟
- ببينيد، از آنجايي كه اين سه گروه از بيماران خاص يعني بيماران دياليزي، هموفيلي و تالاسمي هر يك مجبور بودند براي كمك گرفتن به سازمان هاي مختلف مثل كميته امداد، انجمن ها و وزارت بهداشت مراجعه كنند، ما پيشنهاد داديم كه اين كمك ها از طريق خود دولت انجام شود. يعني اين بيماران بيمه شوند و۷۰ درصد هزينه آنها را دولت پرداخت كند و 30 درصد آن به عهده وزارت بهداشت يا خود بيمار باشد. در كل، تنها مرجعي كه به طور دائمي مي تواند به اين بيماران كمك كند، خود دولت است و انجمن هاي غيردولتي ديگر چون نمي توانند به طور دائمي كمك هاي مردمي را جمع آوري كنند، فقط به طور مقطعي مي توانند به اين بيماران كمك كنند. براي همين در دولت درمان و بيمه  اين سه بيماري بايد رايگان بوده و همچنين به سازمان هاي بيمه گر معرفي شوند.
* اين طور به نظر مي رسد كه اگر يك بيماري خاص شود صاحبانش شانس آورده اند و اگر نشود، صاحبان آن بيماري با بدبختي خودشان تنها مي مانند. مثلا چرا طرح خاص كردن بيماري ام اس اينقدر طول كشيد؟
- در مورد خاص كردن بيماري ام اس، ما سه چهار سال پيش به دولت نامه داديم. خوشبختانه در مورد ام اس امسال تحولاتي به وجود آمد و الان ام اسي ها مثل بيماران خاص به طور رايگان بيمه مي شوند و 90 درصد هزينه هاي دارويي آن ها را سازمان هاي بيمه گر مي دهند.
* كودكان سرطاني چطور؟ چرا بيماري آنها هنوز جزو بيماري هاي خاص نيست؟
- تعداد كودكان سرطاني زياد است و بايد بودجه زيادي به آنها اختصاص گيرد. شايد به همين دليل اين بيماري و همچنين بيماري ديابت هنوز جزو بيماري هاي خاص نيستند. ولي چون مي دانيم كه داروهاي آنها گران است، طبق نظر كارشناسي اگر براي بيمار مفيد باشند، تحت پوشش بيمه قرار مي گيرند. تا حالا هم حدود 12 نوع از اين داروها تحت پوشش بيمه اي قرار گرفته و امسال 7 تا داروي ديگر را پيشنهاد داديم. مي خواهم بگويم خاص بودن اين سه بيماري دليل بر اين نمي شود كه ما ساير بيماري ها را فراموش كرده باشيم. ما تمام بيماري هاي پرهزينه را پيگيري مي كنيم، به خصوص بيماران سرطاني، ولي اينكه پيشنهادمان پذيرفته شود يا نه به عهده دولت است.
* قبول داريد هنوز هم سازمان هاي بيمه گر در خدمات رساني به بيماران خاص نقص دارند؟
- مشكلي كه بين خدمات درماني و تامين اجتماعي وجود دارد اين است كه مثلا در مورد بيماران ام .اس تامين اجتماعي مي گويد 85 درصد هزينه هاي دارويي را تقبل مي كند، در حاليكه خدمات درماني 90 درصد اين هزينه ها را پرداخت مي كند. يا هزينه شيمي درماني را تامين اجتماعي رايگان كرده در حاليكه خدمات درماني آن را رايگان نكرده. بيماران خاص بايد بتوانند خدمات يكنواخت بگيرند. چه آنهايي كه تحت پوشش تامين اجتماعي هستند و چه بيماراني كه تحت پوشش خدمات درماني هستند. متاسفانه اين هماهنگي بين اين سازمانها نيست. در اين ميان بيماران مجبورند هزينه بيشتري را به خاطر اين عدم يكنواختي بپردازند.
* شما تا به حال براي حل اين مشكلات چه  كرده ايد؟
- ببينيد، بنياد۱۰ سال است كه راه اندازي شده، با هدف ايجاد پل ارتباطي بين بيماران، مردم و دولت. از همان آغاز، ما پيشنهادهاي زيادي به دولت داديم مثل درمان رايگان بيماران هموفيلي، دياليزي و تالاسمي. بحث هزينه ايثار هم براي كساني بود كه اقدام به اهداي كليه مي كردند كه اين هزينه 10سال پيش چيزي حدود يك ميليون تومان بود، ولي متاسفانه افزايش هم نيافت.
ديگر بحث پيوند اعضاي جسد بود كه اين پيشنهاد هم با نمايندگان مجلس در ميان گذاشته شد و به تصويب رسيد كه متاسفانه هنوز مكانيزم درستي براي اجراي اين طرح ايجاد نشده و با وجود اينكه ما حكم شرعي و مصوبه قانوني داريم براي اينكه افراد بعد از مرگ اعضايشان را اهدا كنند، ولي در كشور هنوز اين سيستم به صورت موردي انجام مي شود. بحث ديگر بحث بيمه رايگان بيماران خاص بود؛ چون هيچ سازماني حاضر نبود آنها را بيمه كند.
گسترش مراكز درماني بيماران خاص در كشور با سفر به استان هاي مختلف و كمك خيرين نيز موجب شد نزديك به هزار مركز بيماران خاص در كشور راه اندازي شود، در حاليكه قبلا فقط 180 مركز داشتيم. البته در راه اندازي اين مراكز مشكلاتي هم وجود دارد. متاسفانه در كشور ما هماهنگي بين سازمان ها و نهادها سخت است. نياز بيماران ما نيز آنقدر زياد است كه ما هر چه كمك داشته باشيم باز هم كم است.
* آمار دقيقي از تعداد بيماران خاص در كشور داريد؟ مي دانيد چند درصد اين بيماران را تحت پوشش داريد؟
- الان دياليزي هاي ما حدود 12 هزار نفر هستند و سالانه 3 هزار نفر به اين بيماران اضافه مي شوند، ولي خوشبختانه سالانه حدود 1500 نفر از آنها پيوند مي شوند و تعدادشان كم مي شود. بيماران تالاسمي حدود 16 هزار نفر هستند. هموفيلي ها نيز حدود 5 هزار نفرند و تخمين زده مي شود كه حدود دو ميليون نفر بيمار ديابتي داشته باشيم. البته 3 درصد از مردم نيز بيماري ديابت دارند و خودشان نمي دانند. از بيماران سرطاني نيز آمار دقيقي نداريم، ولي از آمارهاي سال گذشته دو گزارش داريم كه يك گزارش، تعداد جديد بيماران سرطاني را 40 هزار نفر در سال نشان مي دهد و گزارش ديگر 70 هزار نفر در سال.
* بنياد امور بيماري هاي خاص چه تعداد از اين بيماران را تحت پوشش دارد؟
- بنياد ما در واقع پل ارتباطي ميان دولت و بيماران است يعني بيماران مي توانند از طريق ما خدمات دولت از جمله درمان و بيمه رايگان را دريافت كنند. بنياد هم وضعيت بيماران را از لحاظ دريافت اين خدمات پيگيري مي كند. ولي به طور كلي سالانه حدود ده هزار بيمار براي قرار گرفتن تحت پوشش خدمات دولت به ما مراجعه مي كنند.
* مي خواهم سوالي بپرسم كه خوشحالتان مي كند. وضعيت بودجه بنياد چطور است؟
- واقعيت اين است كه هزينه هاي درماني بيماران خاص خيلي زياد است. يك بيمار دياليزي در سال هزينه اش بالغ بر شش ميليون تومان است. البته بدون احتساب هزينه هاي مراكز دياليز و هزينه هاي بالاي دستگاه ها. در مورد بيماران تالاسمي هم سالانه هزينه اي بالغ بر پنج و نيم تا شش ميليون تومان هزينه تزريق خون، داروي دسفرال و پمپ شان و وسايلي كه براي اين كار مورد نياز است، مي شود. در مورد بيماران هموفيلي بستگي دارد كه چه زماني اين بيماران بخواهند فاكتور مصرف كنند كه اين هزينه  نيز بين 500 هزار تا يك ميليون تومان در سال تخمين زده مي شود. البته زماني كه اين بيماران خونريزي شديد دارند به دو ميليون تومان هم مي رسد.
* بيمه  ها چقدر از اين هزينه را مي پردازند؟
- يك سري از هزينه ها، شايد حدود 10 درصد آنها، توسط خود بيمار پرداخت مي شود كه پرداخت اين مقدار نيز براي آنها مشكل است. از طرفي عدم پرداخت اين هزينه  ها از طرف بيمه ها به ضرر دولت است چون اگر بيمار نتواند اين داروها را تهيه كند مجددا بايد بستري شود. در حاليكه اگر بيمه ها اين 10 درصد را بپردازند احتياجي به پرداخت هزينه بستري از طرف دولت نيست. يا مثلا اگر يك بيمار دياليزي ناراحتي قلبي بگيرد مثل هر بيمار ديگري كه ممكن است به اين ناراحتي مبتلا شود، بايد 30 درصد هزينه هاي درمان را خودش بپردازد، مضاف بر اينكه بيماران دياليزي مشكلات زيادي دارند، چون تعدادشان دائما رو به افزايش است در حاليكه امكانات درماني افزايش پيدا نمي كند. اين در حالي است كه مسئولين مركز شوراي دياليز و پيوند خودشان مي گويند كه سالانه حدود 300 دستگاه دياليز نياز داريم و اين علاوه بر كمبودهاي سال هاي گذشته و دستگاه هاي كهنه اي است كه بايد تعويض شوند.
مسئولين وزارت بهداشت هم مي گويند اگر امسال 600 دستگاه دياليز خريداري شود، مشكلات بيماران دياليزي حل مي شود. از اين رو قرار شد 300 دستگاه را ما بخريم و 300 دستگاه وزارت بهداشت. ما اين كار را كرديم ولي وزارت بهداشت هنوز اين كار را نكرده و همين امر مشكل كمبود دستگاه را در سال هاي بعد بيشتر مي كند.
* حرف آخر؟
- تالاسمي بيماري است كه خاص كشورهاي مديترانه و آسياي جنوب شرقي است و ايران هم در نوار كشورهاي تالاسمي خيز قرار دارد. البته ما در به صفر رساندن و مهار كردن اين بيماري موفق بوديم ولي هنوز نسبت به كشورهاي پيشرفته فاصله زيادي داريم. در مورد بيماران تالاسمي خوشبختانه اقدامات خوبي براي پيشگيري صورت گرفت كه اجباري كردن آزمايش قبل از ازدواج و بحث پيشنهاد سقط جنين براي كساني كه ازدواج كرده اند و امكان دارد كودكشان مبتلا به تالاسمي ماژور شود، از جمله اين اقدامات بود. به همين خاطر هم رئيس هيأت مديره فدراسيون بين المللي تالاسمي به مناسبت بيستمين سالگرد تأسيس اين فدراسيون از فعالان حوزه پيشگيري و درمان بيماري تالاسمي تقدير كرد كه يكي از آنها ما بوديم.

بررسي يكي از عوارض جراحي پلاستيك بيني و راه هاي پيشگيري از آن
محل تردد هواست، لطفاً سد معبر نكنيد
004869.jpg
جراحي پلاستيك بيني مانند هر جراحي ديگري ممكن است با عوارض همراه شود. اما درصورت دقت و مهارت جراح و رعايت نكات و دستورات توسط بيمار احتمال اين عوارض به حداقل مي رسد.
عوارض جراحي بيني را به دو دسته مي توان تقسيم كرد: آن دسته از عوارض بيني كه در عملكرد بيني خود را نمايان مي كنند، مانند چسبندگي هاي داخل بيني يا تنگ شدن بيش از اندازه سوراخ هاي بيني كه موجب مشكل تنفسي مي شود. ديگر،  عوارضي كه در ظاهر بيني نمود مي يابد كه عمدتا ناشي از برداشتن بيش از اندازه بافت هاي بيني است، مانند كوچك شدن بيش از حد بيني، كه نامتناسب با اجزاي صورت جلوه مي كند.كم نيستند شمار بيماراني كه پس از جراحي بيني دچار مشكلات تنفسي شده اند. اين موضوع اهميت توجه به مسائل داخل بيني در حين جراحي بيني را مي رساند. ابعاد جراحي بيني بسيار فراتر از تغييرات در ظاهر بيني است و توجه چندجانبه جراح بيني به تمام اين ابعاد، ميزان بروز عوارض تنفسي را به حداقل مي رساند.اختلال در عملكردهاي حياتي بيني عواقب ناگواري در سلامت و زندگي افراد و جامعه برجاي خواهد گذاشت. تنفس حياتي ترين عملكرد زندگي است كه نتيجه آن رسيدن اكسيژن به بافت هاي بدن است. هنگامي كه تنفس از مسير طبيعي خود از راه بيني منحرف شود عوارض آن تمام بافت هاي بدن را تحت تاثير قرار خواهد داد. فردي كه تنفس از راه بيني را از دست بدهد نه تنها در زندگي فردي، بلكه در روابط اجتماعي نيز مشكلات زيادي را تجربه خواهد كرد. بي حالي، خواب آلودگي، كسالت، بي حوصلگي و عصبي بودن ممكن است در اثر اختلال تنفسي بيني پديد آيد. محروميت از تنفس بيني، خشكي مجاري تنفسي و ضعف سيستم دفاعي آن را در پي خواهد داشت.
تنفس  مزمن  از دهان  سبب  ايجاد خشكي ، زخم  و درد در ناحيه حلق مي گردد و ممكن  است  منجر به  احساس  توده اي  در گلو شود. گاه  التهاب  بيني  همراه ، موجب  بسته شدن موقت تخليه  سينوس هاي  اطراف  بيني  و نيز درد سينوسي، سردرد يا احساس پري، سنگيني و فشار در ناحيه سر و صورت مي شود. بسته شدن شيپوراستاش  ـ ناشي  از گرفتگي بيني  ـ مي تواند سبب  احساس  گرفتگي يا پري  گوش  شود. سوزش  چشم  يا اشك ريزش  ممكن  است  نشان دهنده  بسته شدن مجراي  اشكي  در بخش پاييني بيني  باشد. ترشحات  مزمن  بيني  يا خشكي  حلق  ممكن  است  سبب  پديده  تحريكي  در حنجره  شود كه  همراه  خشونت  صدا، سرفه  و احساس  نياز مداوم  براي  صاف  كردن  گلو است . صداي  تودماغي علامتي  از گرفتگي راه  هوايي  بيني است . اختلال بويايي، احساس سرماخوردگي طولاني، خرخر و مشكلات تنفسي حين خواب از علائم ديگر اختلال عملكرد بيني است. وجود علائم فوق موجب افت قابل ملاحظه در كيفيت زندگي افراد مي شود.
عوارض تنفسي ممكن است از مشكلات مختلفي ناشي شود كه عبارتند از:
۱ - چسبندگي هاي داخل بيني: ايجاد زخم در هر بافتي از بدن موجب برانگيختن واكنش هايي در جهت ترميم زخم مي شود. در بيني هم واكنش هاي ناشي از برش ها و زخم هاي جراحي ممكن است منجر به چسبندگي سطوح مختلف از بافت هاي پوشاننده بيني به هم شده و راه تنفسي را مسدود كند. اقدامات زير توسط جراح بيني احتمال اين عارضه را به حداقل مي رساند: حداقل دستكاري هاي داخل بيني در حين جراحي و ايجاد حداقل برش در داخل بيني؛ گذاشتن ورقه هاي سيليكوني به طور موقت (مدت چند روز تا چند هفته) بين تيغه بيني و بافت هاي كناري بيني و اصلاح همزمان انحراف تيغه بيني
۲ - باقي ماندن انحراف تيغه بيني: يكي از معضلات جراحي هاي پلاستيك بيني وجود همزمان انحراف تيغه بيني است. گاهي اين انحراف ها از ديد جراح مخفي مانده و علائم خود را پس از عمل بروز مي دهند. پيشگيري از اين عارضه با معاينه دقيق تيغه داخل بيني قبل از جراحي و اصلاح آن در حين عمل است. گاهي جهت يافتن انحراف هاي مخفي تيغه بيني لازم است جراح پيش از عمل، به كمك اندوسكوپ به معاينه كامل داخل بيني بپردازد.
۳ - بزرگي شاخك هاي بيني: در بعضي از بيماراني كه داراي انحراف تيغه بيني هستند، در سمت مخالف انحراف، شاخك تحتاني و يا مياني داراي رشد بيش از حد است. بزرگي بيش از حد شاخك هاي بيني موجب تنگ شدن راه هوايي بيني مي شود.
۴ - آلرژي بيني: آلرژي به دليل جراحي بيني ايجاد نمي شود ولي حداقل 20درصد از مردم به نوعي به آلرژي هاي بيني مبتلا هستند. بنابراين حداقل 20 درصد از بيماراني كه تحت جراحي زيبايي قرار مي گيرند، آلرژي نيز دارند. در جراحي بيني با درمان هاي دارويي و كنترل آلرژي پيش و پس از عمل مي توان عوارض تنفسي را به حداقل رساند.
۵ - تنگي سوراخ هاي بيني: كوچك شدن پره ها و يا سوراخ هاي بيني موجب كاهش قطر جريان ورودي هوا مي شود. اگر طبق قوانين فيزيكي اين اصل را در نظر بگيريم كه كاهش قطر مجراي عبور هوا به ميزان نصف موجب افزايش مقاومت در مقابل عبور هوا نه به ميزان دو، چهار يا هشت برابر بلكه به ميزان شانزده برابر مي شود، آن گاه عواقب كوچك شدن سوراخ هاي بيني كاملا قابل درك مي شود . در  بسياري از جراحي هاي بيني با حذف مرحله برداشتن پره هاي بيني و اجتناب از برش هاي كناري مي توان از اين عارضه پيشگيري كرد. حائز اهميت است كه بيماران به هيچ وجه به جراح خود براي كوچك كردن پره ها و يا سوراخ هاي بيني اصرار نكنند.
۶ - تنگي دريچه داخلي بيني: از وخيم ترين عوارض تنفسي جراحي هاي بيني است. دريچه داخلي بيني در فاصله كوتاهي پس از سوراخ بيني در داخل بيني قرار دارد. تنگي اين دريچه معمولا در اثر برداشتن بيش از حد بافت ها و غضروف هاي بيني ايجاد مي شود. متعاقبا، ضعيف شدن حمايت اسكلتي بيني موجب فروافتادگي غضروف هاي بيني و اشكال شديد در تنفس مي شود. برداشته شدن بيش از حد اين غضروف ها در جراحي منجر به ايجاد چاله هاي عميق در دو طرف نوك بيني مي شود. اگر ميزان برداشته شدن بافت از اين هم بيشتر باشد، موجب افتادگي پره هاي بيني و بسته شدن سوراخ هاي بيني در هنگام دم مي شود. در حين جراحي پلاستيك بيني بايد دقت زيادي از جانب جراح اعمال شود تا حمايت ايجاد شده توسط اين غضروف ها تضعيف نشود.
* راينولوژيست- عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران

محققان مي   گويند
معلمان هم در مورد صرع
كم مي دانند
اين كه عموم مردم اطلاعاتشان در باره صرع كافي نباشد، يك چيز است، كم اطلاعي معلمان مدرسه ها در اين باره يك چيز ديگر.
معاون آموزشي انجمن صرع ايران گفته است، نتايج يك تحقيق نشان مي دهد معلمان مدارس در زمينه صرع اطلاعاتي بسيار ناقص و نادرست دارند و نگرش آنها نسبت به اين بيماري منفي است.
به گزارش ايرنا، در اين تحقيق كه توسط انجمن صرع ايران انجام شده ميزان آگاهي و نگرش معلمان مدارس ابتدايي شهر تهران در طول زمستان ????و بهار ???? بررسي شده است به اين ترتيب كه هزار و ???پرسشنامه تكميل و جمع آوري شد. ?/?8 درصد پاسخگويان زن بودند و ميانگين سالهاي تجربه كاري آنها ??سال بود. 1/86 درصد پاسخگويان اظهار داشته اند كه در مورد صرع چيزي خوانده و شنيده اند و 2/16درصد هم معتقد بودند كه عوامل ماوراء الطبيعه (ارواح خبيثه) در بروز صرع نقش دارد.
بر اساس نتايج اين تحقيق ??درصد پاسخگويان صرع را غيرقابل درمان مي دانستند و 1/16درصد به كودكان خود اجازه نمي دادند كه با كودك مبتلا به صرع دوست شوند. همچنين بر اساس اين تحقيق 5/79درصد آنها دانش آموز مبتلا به صرع را در كلاس خود قبول مي كردند.
صرع يكي از شايع ترين اختلالات عصبي در دوران كودكي است كه از هر هزار كودك سن مدرسه، هشت كودك را درگير مي كند. دكتر پورطاهريان گفت: آموزگاراني كه آگاهي و شناخت درستي درباره حملات تشنجي ندارند، در موقع بروز اين تشنجها در كودك دچار وحشت مي شوند. اين ترس و وحشت خود به خود به دانش آموزان ديگر منتقل مي شود. بنابراين بايد دوره هاي آموزشي لازم در اين باره در برنامه هاي تربيتي معلمان گنجانده شود. اين تحقيق با همكاري دكتر كورش قره گزلي دانشيار دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي و مدير انجمن صرع ايران، دكتر پروين پورطاهريان معاون آموزشي اين انجمن ، دكتر جعفربوالهري از مركز تحقيقات بهداشت روان، دكتر غلامرضا زماني عضو انجمن صرع ايران و فاطمه عباسي انجام شده است.
اسيد اوريك بالا
عامل فشارخون
تا به حال مي دانستيم كه اسيداوريك، ماده اي كه زباله سوخت و سازهاي بدن است، باعث بروز نقرس مي شود. اما اين بار Health Day تحقيقي را گزارش كرده است كه بر اساس آن ممكن است اسيداوريك بالا، در بالا بردن فشار خون هم مقصر شناخته شود. در اين تحقيق 9100 فرد 45 تا 64 ساله به مدت طولاني تحت نظر قرار گرفتند. در ابتداي اين مطالعه هيچ كدام فشار خون بالا نداشتند. هر سه سال يك بار، فشار خون آنها اندازه گيري و ثبت شد. اين كار چهار بار تكرار شد. همزمان اسيداوريك خونشان هم با يك آزمايش ساده خون بررسي شد. نتايج به دست آمده نشان داد كه افزايش 25 درصد در سطح اسيداوريك خون به معناي 15 درصد بالا رفتن احتمال پرفشاري خون است.
اين مطالعه البته بر روي جمعيت سياهپوستان آمريكا انجام شده، اما اگر مطالعات بعدي اجازه تعميم آن را بدهند، مي توانيم اميدوار باشيم كه با اندازه گيري سطح اسيداوريك در خون افراد بتوانيم پيش بيني كنيم كه كدام يك از آنها ممكن است فشار خون بالا پيدا كنند. همچنين مي توانيم با پايين آوردن اين ماده زايد در بدن، تا حدودي از فشار خون افزايش يافته كم كنيم. هنوز تحقيقات بيشتري بايد در اين باره انجام شود تا هم بتوان به اين نتيجه رسيد و هم مكانيسم دقيق اين رابطه را فهميد.
كم شنوايي
سالمندان را افسرده مي كند
004875.jpg
اول درست نشنيدن، بعد كناره گيري از اطرافيان، بعد هم افسردگي و فراموشي. رضا حسين آبادي كارشناس شنوايي، كه تحقيقي بر روي گروهي از سالمندان مراكز نگهداري از سالمندان شهر تهران انجام داده اين نكات را به ما يادآوري مي كند. او در گفت و گو با ايسنا توضيح داده است كه در اين مطالعه سه گروه از سالمندان شامل گروه كم شنوايي كه از سمعك استفاده مي كردند، گروهي كه با وجود كم شنوايي از سمعك استفاده نمي كردند و گروهي با وضعيت شنوايي طبيعي مورد بررسي قرار گرفتند و مشخص شد گروه كم شنوايي كه از سمعك استفاده مي كنند، ميزان افسردگي پايين تري نسبت به گروه كم شنوايي كه از سمعك استفاده نمي كنند، دارند.
اختلال شنوايي يكي از اختلالات شايع در افراد بالاي  ۶۵ سال است، كه مي تواند تأثيرات نامطلوبي بر روابط اجتماعي و ارتباطات سالمندان بگذارد، طوري كه به مرور زمان مشكلات روحي، رواني به دنبال داشته باشد. مشكلاتي مانند سوءظن، بدبيني، گوشه گيري و نهايتاً افسردگي.
حسين آبادي اعتقاد دارد درصورتي كه كم شنوايي اين افراد درمان نشود و با اختلالات ديگري همراه شود موجب فراموشي در فرد سالمند خواهد شد.
به گفته اين كارشناس مطالعات انجام شده نشان مي دهد شيوع كم شنوايي در خانه هاي سالمندان بين  ۶۰ تا  ۹۲ درصد است. بنابراين براي پيشگيري و يا كاهش افسردگي و مشكلات روحي رواني سالمندان بايد فكري كرد.

جهان سلامت
004878.jpg
چاقي، بيماري فقرا !
گروه سلامت- دكتر سيد محمد ابوترابي: آفريقا، كشوري كه تا پيش از اين بيشتر با مفاهيمي مثل گرسنگي و سوءتغذيه همراه بود، اخيراً با مشكلي به نام چاقي دست و پنجه نرم مي كند. مردماني كه تا ديروز، از فرط گرسنگي سرهايي بزرگتر از تنه داشتند، ظاهراً امروز آن چنان چاق شده اند كه مسئولان بهداشت آفريقا و سازمان جهاني بهداشت را ترسانده اند.
مردمي كه هنوز از شر بيماري هاي دنياي غيرصنعتي مثل سل، مالاريا و ايدز خلاص نشده اند، گرفتار بيماري هاي دنياي صنعتي شدند.
گرسنگان ديروز، چاق هاي فردا
به گزارش سازمان جهاني بهداشت، در حال حاضر يك سوم زنان و يك چهارم مردان آفريقايي اضافه وزن دارند و اين سازمان پيش بيني مي كند كه در طول 10 سال آينده، شيوع اضافه وزن، در بين زنان آفريقايي به 41 درصد و در بين مردان به 30 درصد برسد. كريسلا استين، رئيس سابق واحد بيماري هاي مزمن و سبك زندگي وزارت بهداشت آفريقاي جنوبي در اين باره مي گويد: ما بدون اين كه تغذيه درست و سالم را تجربه كنيم، از گرسنگي به چاقي و اضافه وزن تغيير وضعيت داده ايم.
در حالي كه در جهان حدود يك ميليارد نفر از اضافه وزن يا چاقي رنج مي برند، حدود 800 ميليون نفر تغذيه كافي ندارند و در واقع گرسنه  اند. در اين بين، 56 درصد زنان آفريقاي جنوبي اضافه وزن داشته يا چاق هستند؛ در حالي كه تنها۱۰ درصد اين زنان از كمبود تغذيه رنج مي برند و گرسنه محسوب مي شوند. نكته بسيار اسفبار در مورد وضعيت چاقي در آفريقاي جنوبي اين است كه چاقي در بين نوجوانان اين كشور هم شيوع پيدا كرده است؛ به طوري كه 17 درصد از نوجوانان آفريقاي جنوبي اضافه وزن دارند. در حالي كه 25 درصد از دختران نوجوان اين كشور اضافه وزن دارند.
در بين كشورهاي آفريقايي، آفريقاي جنوبي تنها كشوري نيست كه با مشكل افزايش وزن مردم مواجه است. در كامرون هم به طور كلي 35 درصد مردم دچار وزن زياد يا چاقي هستند. در گامبيا و نيجريه هم شيوع اضافه وزن و چاقي در همين حد است.
از لاغري مفرط تا چاقي مفرط
اين كه چرا چاقي در آفريقا شايع شده است، سؤالي است كه مسئولان بهداشتي آفريقا بيشتر از هر كسي دوست دارند پاسخ آن را بيابند. گفته مي شود كه مردم آفريقا چاقي را خصوصاً براي زنها نوعي ويژگي مطلوب مي دانند و بسياري از زنان آفريقايي به چاق بودن خود افتخار مي كنند و اصلاً دوست ندارند وزنشان كمتر شود.
علت ديگري كه براي افزايش شيوع چاقي در آفريقا در نظر گرفته مي شود، تغذيه بيش از حد كودكاني است كه در زمان تولد با وزن كم به دنيا آمده اند. سال هاي پيش كه گرسنگي و كمبود تغذيه در آفريقا، شيوع زيادي داشت، بسياري از زنان اين قاره نمي توانستند در دوران بارداري به اندازه كافي غذا مصرف كنند؛ به همين خاطر، نوزاداني به دنيا مي آوردند كه بسيار كوچك و نحيف بودند. خانواده اصولاً به چنين فرزنداني توجه بيشتري مي كرد و طبيعتاً غذاي بيشتري به اين نوزاد مي خوراند. به همين دليل اين نوزاد بيشتر وزن مي گرفت و در نهايت امروز اضافه وزن پيدا كرده است.
از طرفي غذاهاي سنتي كشورهاي آفريقايي پر از نشاسته و بيشتر همراه نان است. مصرف شكر هم در اين كشورها بالاست. همچنين مردمي كه تا ديروز اكثر كارهاي روزمره را با دست هاي خود انجام مي دادند، امروز دچار ظواهر شهرنشيني و صنعتي شدن شده اند و حتي كمتر راه مي روند. كريسلا استين در اين باره مي گويد: ما در كنترل چاقي آفريقايي ها با شرايط بسيار دشواري روبه رو هستيم. از طرفي بايد با تصورات سنتي كه مي گويد، چاق بودن يعني موفق بودن، يعني خوشحالي و حتي تندرستي، مبارزه كنيم. از طرف ديگر بايد با كاهش فعاليت هاي بدني مردم آفريقا در اثر تغيير شرايط زندگي مبارزه كنيم.
قوز بالاقوز
اين كه چاقي اين قدر مهم است و تغيير چند درصدي ميزان شيوع آن تمام مسئولان بهداشتي آفريقا و حتي جهان را به واكنش وادار مي كند، يك دليل مهم دارد و آن اين كه چاقي باعث افزايش احتمال بروز بيماري هاي قلبي عروقي، ديابت، فشار خون و سكته مغزي مي شود.
اما اين كه چرا چاقي در آفريقا اين قدر مورد توجه قرار گرفته، به اين دليل است كه شيوع اين بيماري هاي مزمن در كشورهاي فقير آفريقايي حكايت قوز بالا قوز است. چون اين كشورها در حال حاضر به شدت با مشكلات ناشي از شيوع بالاي بيماري هاي عفوني مثل ايدز، هپاتيت، مالاريا و سل درگير هستند و با افزايش شيوع بيماري هاي مزمني مثل ديابت و فشار خون بالا، دچار مشكلات غيرقابل كنترلي مي شوند.
نكته بسيار ظريفي هم وجود دارد و آن اين كه درمان و كنترل بيماري هاي مزمن كه تا پيش از اين بيماري هاي كشورهاي ثروتمند محسوب مي شد، هزينه زيادي دارد كه در بسياري از موارد تامين آن براي خانواده هاي فقير آفريقايي غيرممكن است.
در حال حاضر حدود 2 درصد از مردم آفريقا دچار ديابت هستند در حالي كه در كشورهاي اروپايي و آمريكايي شيوع اين بيماري در حد 8 درصد است.

سلامت
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |