چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۵۱ - Dec 6, 2006
زيرزمين خانه متروكه در پايتخت
اسارتگاه دو ساله مرد جوان
اين جوان آسيايي، هنگامي كه قصد داشت براي مداوا به تهران بيايد توسط دو مرد ربوده شد
004905.jpg
004896.jpg
004908.jpg
گروه حوادث- كارآگاهان پليس آگاهي تهران، جست وجوي گسترده اي را براي گشودن راز اسارت دوساله يك جوان عربستاني آغاز كردند. اين جوان هنگامي كه دو سال قبل براي درمان بيماري به ايران آمده بود توسط دو مرد عرب زبان ربوده و در زيرزمين يك خانه زنداني شده بود.
عصر شنبه گذشته، رانندگان آژانس كرايه خودرو در يكي از خيابانهاي قديمي جنوب تهران متوجه توقف خودرو پيكاني شدند لحظاتي بعد دو مرد قوي هيكل با چهره هاي جنوبي پسر نحيفي را كه روي صندلي عقب خودرو قرار داشت، به زور از داخل خودرو به بيرون پرت كرده و با سرعت متواري شدند.
با ديدن اين صحنه رانندگان آژانس به كمك پسر جوان كه با موهاي ژوليده و لباسهاي پاره از درد به خود مي پيچيد و تلاش مي كرد كشان كشان خود را به كنار ديوار خيابان برساند شتافتند و آن هنگام بود كه آنها متوجه شدند اين جوان عرب زبان نمي تواند به فارسي صحبت كند. هنگامي كه يكي از رانندگان كه اندكي زبان عربي مي دانست، به گفت وگو با اين جوان پرداخت، پسر دردمندانه از وي خواست با سفارت عربستان تماس گرفته و آنها را از وضعيت دردناك وي مطلع كند. با گزارش موضوع ساعتي بعد با هماهنگي مسئولين سفارت كشورش در تهران مرد جوان به نام علي كه به سختي راه مي رفت، به سفارت انتقال يافت و بعد از 730 روز اضطراب و شكنجه در اقامتگاه سفارت به خواب رفت.
حضور در دادسراي جنايي
روز گذشته علي كه بعد از دو سال از اسارتگاه خود خارج شده بود، به همراه مترجم و وكيل سفارت براي اعلام شكايت به دادسراي جنايي تهران مراجعه كرد. دو سال بي تحركي و بسته شدن با قفل و زنجير مرد جوان را به حدي ناتوان كرده بود كه او نمي توانست به تنهايي راه برود و در حالي كه با كمك مترجم و وكيل سفارت پاهايش را بر روي زمين مي كشيد وارد اتاق قاضي جعفري معاونت دادسراي جنايي پايتخت شد.
هنگامي كه معاونت دادسراي جنايي از او خواست به توضيح ماجرا بپردازد، او با كمك مترجم خود گفت سالها بود كه از بيماري انحناي كمر رنج مي بردم، اما در حالي كه بعد از مرگ پدرم با مشكل مالي روبه رو شده بوديم مادرم خود را به هر دري زد تا هزينه درمان مرا تهيه كند ولي با آماده شدن پول هم تلاش پزشكان كشورم براي بهبود بيماري ام بي ثمر بود و در نهايت پزشكان گفتند در ايران پزشكان متخصص استخوان بسيار مجربي وجود دارند كه با سفر به ايران مي توانم بيماري ام را به طور كامل درمان كنم. مادرم هرچه وسيله با ارزش داشتيم فروخت تا خرج سفرم را مهيا كند و بعد از اين كه يك ميليون تومان فراهم كرد مرا به مرز ايران در كنار شهر آبادان رساند و من سوار بر اتوبوسهاي آبادان- تهران شدم و اين سرآغاز سفر دردناك من بود.
در طول سفر زميني طولاني دو مرد كه به زبان عربي حرف مي زدند شروع به صحبت با من كردند و من كه به آنها شك نكرده بودم تمامي ماجراي بيماري ام و به همراه داشتن يك ميليون تومان پول براي تامين هزينه درمانم را براي آنها تعريف كردم. هنگامي كه به نزديكي تهران رسيديم آنها به من پيشنهاد دادند چون هيچ جايي را در ايران نمي شناسم به خانه آنها بروم تا در پيدا كردن پزشكي مناسب كمكم كنند. من نيز با توجه به آن كه آنها همزبانم بودند و خوشحال از خوش شانسي كه برايم پيش آمده بود، با آنان به خانه دو طبقه  متروكه اي در يكي از محلات شلوغ تهران رفتم، اما به محض ورود به خانه وقتي مرا به زور به سوي زيرزمين هدايت كردند، چهره پليد آنها برايم فاش شد.
شكنجه  در زيرزميني مخوف
جوان در ادامه گفت: اين دو مرد بعد از بردن من به زيرزمين تاريك، در ابتدا پولي را كه همراهم بود به زور از من گرفته و سپس دست و پاهايم را با قفل و زنجير به ديوار بستند. آنها به زور شماره تلفن خانه مان در رياض را از من گرفته و با مادرم تماس گرفتند تا در مقابل آزادي ام از وي چند ميليون تومان اخاذي كنند، ولي مادرم كه توان تهيه پول درخواستي آنان را نداشت از آنها خواست به خاطر بيماري ام مرا آزاد كنند، ولي آنها بدون توجه به گريه هاي مادرم به مدت دو سال مرا در زيرزمين حبس كردند
علي در ادامه به قاضي جعفري گفت: در نخستين روزها آنها به حدي مرا شكنجه كردند كه تصور مي كردم ديگر زنده نمي مانم و گاهي از شدت شكنجه بي هوش مي شدم. آنها در اين مدت تنها مقدار خيلي كمي نان و پنير براي زنده ماندنم به من مي دادند.
دو مرد در هر تماس تلفني با مادرم نااميدتر مي شدند و بر شكنجه هاي خود مي افزودند، اجازه حمام رفتن به من نمي دادند، در تمام اين مدت تنها سرگرمي ام شنيدن صداي تلويزيون بود كه از اتاق كناري محل اسارتم آن هم در زماني كه آنها در خانه وحشت حضور داشتند مي شنيدم و بدين ترتيب با صداي برنامه هاي ماه رمضان كه از تلويزيون پخش مي شد فهميدم كه دو سال در آن خانه تاريك محبوس هستم.
قاضي جعفري با شنيدن ماجراي دردناك اين پسر، پرونده آدم ربايي دو ساله را به اداره 11 آگاهي تهران ارجاع دا د تا كارآگاهان پليس به طور ويژه دستگيري اين دو مرد قوي هيكل را در دستور كار خود قرار دهند. مترجم سفارت روز گذشته بعد از ترجمه ادعاهاي اين پسر 25 ساله گفت: تلاش براي بازگرداندن علي به نزد خانواده اش ادامه دارد.

پخش فيلم براي رسوا كردن زن قاتل
004902.jpg
004899.jpg
فيلم بازسازي صحنه جنايت توسط متهم و يكي از مأموران پليس
گروه حوادث ـ زني كه در پي اختلاف با همسرش وي را به قتل رسانده و جسدش را داخل اتاق پذيرايي خانه اش دفن كرده بود صبح ديروز در حالي در دادگاه كيفري تهران محاكمه شد كه با انكار ادعاهاي گذشته اش قاضي دستور پخش فيلم بازسازي صحنه را صادر كرد.
ماجراي اين حادثه وحشتناك زماني فاش شد كه سوم بهمن 83 زن سالخورده اي به دادسراي جنايي تهران رفت و از ناپديد شدن پسرش خبر داد. وي گفت: پسرم 8 ماه است كه ناپديد شده ، اين در حالي است كه عروسم به نام زهرا ادعا مي كند او براي كار به تركيه رفته است، ولي پسرم طي اين مدت هيچ تماسي با من نگرفته و چون با عروسم اختلاف داشت فكر مي كنم قرباني جنايت شده باشد.
بدين ترتيب تحقيقات پليسي براي افشاي راز ناپديد شدن احمد آغاز شد و هنگامي كه زهرا تحت بازجويي قرار گرفت ، ادعا كرد شوهرش هر چند وقت يك بار از تركيه تماس تلفني دارد. اما در بررسي پرينت تلفن خانه اين زن نشاني از تماس تلفني از تركيه وجود نداشت.
بنابراين ماموران به اين زن مظنون شدند و وي را تحت بازجويي هاي فني و تخصصي قرار دادند. بررسي ها در خصوص اين حادثه ادامه داشت تا اينكه بازپرس و پليس جنايي تهران كه براي بازرسي از منزل مرد گمشده به خانه وي رفته بودند متوجه لق بودن موزاييك هاي اتاق پذيرايي شدند، پس از آنكه با دستور بازپرس خاكبرداري از اتاق پذيرايي، صورت گرفت جنازه احمد كه 9 ماه از مرگش مي گذشت در عمق دومتري كشف شد. زهرا كه ديگر همه چيز را فاش شده مي ديد لب به اعتراف گشوده و با اعتراف به رابطه پنهاني با دوست شوهرش به نام محرم ، از جنايت وحشتناك پرده برداشت، با اين اعترافات پرونده جهت صدور راي نهايي به دادگاه كيفري فرستاده شد.
در جريان رسيدگي قضايي به اين جنايت كه صبح ديروز در شعبه 71 دادگاه كيفري تهران به رياست قاضي عزيزمحمدي و با حضور چهار مستشار دادگاه رحيمي، افتخاري، عبداللهي و باقري- برگزار شد، پس از آنكه مادر قرباني از دادگاه درخواست قصاص عروسش را كرد، محرم با قرار گرفتن در جايگاه در حالي كه منكر رابطه پنهاني با زهرا شده بود، گفت: من فكر مي كردم شوهر زهرا مرده است و تنها براي خريد لوازم خانه به اين زن كمك مي كردم.
در ادامه زهرا در دفاع از خود اظهار داشت: هيچ انگيزه اي براي كشتن شوهرم نداشتم. 16 سال بود كه با او زندگي مي كردم. احمد مدتها بود دندان درد داشت، آن روز يك آمپول آورد تا تزريق كنم و خيلي اصرار كرد. آمپول را كه زدم حالش بد شد، و به طرف من حمله كرد و من براي فرار از دستش با آجر چند ضربه به سرش كوبيدم كه او جان باخت ، در حالي كه به شدت ترسيده بودم جنازه را به داخل حمام كشاندم ، فردا صبح بعد از رفتن بچه هايم در پذيرايي خانه ام يك قبر دومتري كندم و جنازه را داخل آن گذاشتم و رويش را موزاييك كردم.
در ادامه دادگاه قاضي عزيز محمدي به وي گفت اظهارات امروز شما نادرست است چرا كه شما در اعترافات اوليه تان گفته بوديد كه شوهرتان را با پيچيدن كابل به دور گردنش به قتل رسانده ايد كه وي پاسخ داد اظهاراتم تحت فشار صورت گرفته بود اما با پخش فيلم بازسازي صحنه، ادعاي متهم رد شد. برپايه اين گزارش، با اعلام ختم جلسه دادگاه قضات اين شعبه حكم در اين باره را صادر خواهند كرد.

شاهد از تهران تا ورامين
در تعقيب راننده فراري بود
گروه حوادث- راننده اتوبوسي كه پس از تصادف مرگبار با موتور سيكلت پا به فرار گذاشته بود نمي دانست كه يكي از شاهدان حادثه او را از تهران تا ورامين تعقيب كرده است.
ماجراي اين تصادف مرگبار بعد از ظهر يكشنبه و زماني رخ داد كه يك دستگاه اتوبوس بين شهري با سرعت زياد در خيابان خاوران در حال حركت بود. اما ناگهان يك موتور سيكلت كه دو سرنشين داشت پس از برخورد با اتوبوس از مسير منحرف شد و راننده موتور به خاطر اصابت سرش به زمين در دم جان باخت. راننده اتوبوس با مشاهده اين صحنه به سرعت از محل حادثه گريخت اما راننده خودروي پيكاني كه شاهد تصادف بود به طور مخفيانه شروع به تعقيب اتوبوس كرد. ساعاتي بعد در حالي كه راننده ميانسال اتوبوس مسافربري فكر مي كرد بي آنكه كسي متوجه او شود از صحنه گريخته است، تنها شاهد حادثه كه اتوبوس را تا ورامين تعقيب كرده بود با پليس تماس گرفت و ماجرا را به آنها اطلاع داد. دقايقي بعد ماموران كه در جستجوي راننده فراري بودند خود را به ورامين رسانده و وي را دستگير كردند. اين مرد پس از انتقال به دادسراي شهيد محلاتي و اعتراف به تصادف مرگبار با صدور قرار وثيقه 40 ميليون توماني روانه زندان شد تا پرونده او براي محاكمه به دادگاه فرستاده شود .بر اساس قانون مجازات اسلامي احتمال مي رود راننده اتوبوس به اتهام فرار از محل تصادف به تحمل دو سال حبس كه حداكثر مجازات فرار از محل تصادف است محكوم شود.

سركرده باند جعل مدارك بيمه:
مي خواستم يك ماهه پولدار شوم
گروه حوادث- اعضاي باندي كه به شيوه اي پيچيده ، در كمتر از يك ماه با جعل اسناد بيمه به كلاهبرداري۱۰۰ ميليون توماني از شركتهاي بيمه دست زده بودند در مخفيگاه مجهز خود به دام افتادند.
سردار زارعي- فرمانده پليس استان تهران- روز گذشته با اعلام اين خبر در توضيح پرونده گفت: به دنبال گزارش كلاهبرداري هاي گسترده از سازمانهاي بيمه گر، نهم مهر ماه، كارآگاهان به مردي كه براي گرفتن حق بيمه تصادف به اداره بيمه كرج مراجعه كرده بود ولي مدارك وي به طرز ماهرانه اي جعل شده بود مشكوك شده و با تعقيب وي توانستند ساير اعضاي باند كلاهبرداري را دستگير كنند . در بررسي هاي صورت گرفته مشخص شد كه اعضاي باند با ايجاد تصادف هاي ساختگي و كشيدن كروكي جعلي با امضاي پليس راهنمايي، به بيمه مراجعه كرده و اقدام به گرفتن خسارت بيمه مي كردند ، آنها در مواردي نيز با بيهوش كردن اعضاي باند اقدام به شكستن فك و بيني آنها كرده و با عنوان كردن اينكه ،حادثه در تصادف اتفاق افتاده است ، مبالغ هنگفتي از بيمه كلاهبرداري كرده  اند.
گفتگو با سركرده باند
جعل اسناد و كلاهبرداري از بيمه را از كي شروع كردي ؟
مرداد ماه امسال بود كه بيكار شدم ، بعد از يك ماه بيكاري تصميم به تشكيل باند و كلاهبرداري با اين شيوه گرفتم، در ابتدا كار را از قزوين شروع كرديم ،اما بعد از مدتي به كرج آمديم
دليل اين كار چه بود ؟
چون يكي از ماموران بيمه در قزوين متوجه اين ماجرا شده بود و مي دانستيم پليس در تعقيب ماست.
چقدر كلاهبرداري كردي؟
درست نمي دانم اما هر بار مبلغي حدود 23 ميليون تومان از بيمه دريافت مي كرديم، ماموران مي گويند 100 ميليون تومان در يك ماه كلاهبرداري كرده ايم.
چرا خانه تان را با دوربين مدار بسته مراقبت مي كرديد؟
چون مي دانستيم پليس در تعقيب ماست مي خواستيم محيط را تحت كنترل كامل داشته باشيم.
مدارك جعلي را از كجا مي  آورديد؟
يكي از اعضاي باند مهارت خاصي در اين زمينه داشت و آنها را تهيه مي كرد.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |