پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۵
گفت وگو با محمد  زادمهر، سرپرست تيم فوتبال سايپا
مرد همه لحظه ها
007587.jpg
عكس:علي رضا بني علي
مريم رضايي
دكتر محمد زادمهر زندگي خود را مرهون ورزش و تحصيل در دانشگاه فوتبال مي داند. تعبير او از دانشگاه فوتبال همان فضاي گسترده بازي در محلات و باشگاه ها و تيم هاي مردمي است كه او مهم ترين سالهاي زندگي اش را در آن گذرانده است. دكتر زادمهر در اين گفت وگو با ما درباره فوتبال از گذشته تا امروز گفت. سخنان او حاصل تجربيات علمي و عملي او در دنياي فوتبال كشورمان است كه جزئيات آن را در پي مي خوانيد.
***
* چرا در منطقه راه آهن بازي مي كرديد در حالي كه منزل شما در شهرآرا بود؟
- ما در شهرآرا زندگي مي كرديم اما چون تيم محلي ما خيلي خوب كار مي كرد همگي ما را به تيم لوكوموتيو راه آهن منتقل كردند.
* روزي چند ساعت بازي مي كرديد؟
- جالب اين است كه ما هم در مدرسه بازي مي كرديم و هم بعدازظهرها در راه آهن تمرين داشتيم.
* چه زماني درس مي خوانديد؟
- بايد بگويم كه درس و ورزش هيچ گونه مغايرتي با هم ندارند. اگر برنامه ريزي كنيم حتي وقت اضافه هم مي آوريم. من به ياد دارم كه در اتوبوس درس مي خواندم و از كوچكترين زمان استفاده مي كردم و شبهايي كه از خستگي زود به خواب مي رفتم صبح سحر بيدار مي شدم و درس مي خواندم.
* چه شد در رشته تربيت بدني شركت نكرديد؟
- اتفاقاً چند ماهي تربيت بدني را در دانشسرا خواندم و در همان زمان در تيم پرسپوليس هم بازي مي كردم. آقاي جواد الله? وردي و آقاي دكتر ذوالفقاري نسب به من مي گفتند چرا پزشكي را رها كردي و تربيت بدني مي خواني. چون كسب تجربه در تيم ها برايم كافي بود، به سراغ تحصيل در رشته پزشكي رفتم.يك مطلب جالب را هم بگويم كه آقاي نامدار كه مربي من بودند در آن زمان فرمي را به ما دادند كه مشخصات مان را بايد در آن مي نوشتيم و در آن شغل آينده مان را نيز از ما پرسيده بود و من آن زمان اول فوتباليست و بعد دندانپزشكي را نوشته بودم.20 سال از اين جريان گذشت و من بعد از اين مدت ايشان را كه از خارج كشور بازگشته بودند ديدم و آن كاغذها را هنوز داشتند و وقتي من آن را ديدم برايم بسيار جالب بود. ايشان گفتند تنها كسي كه از بچه ها به آرزوهايش دقيقاً رسيد فقط تو بودي! و من در سن 23 سالگي به هر دو هدفم رسيده بودم. بعد از انقلاب هم كه بايد طرحم را مي گذراندم به مناطق محروم رفتم و با جان و دل و حتي بدون مرخصي كار كردم و در سن 24 سالگي هم با فوتبال خداحافظي كردم.
* از تيم لوكوموتيو راه آهن به كدام تيم رفتيد؟
- من آن زمان 14 ساله بودم و در سال سوم تيم ما خيلي خوب درخشيد و تيم بزرگسالان راه آهن مرا خواستند و در بازي با تيم نفت يا نيك باكو براي اولين بار با يك تيم خارجي بازي كردم. در آن بازي ده دقيقه بازي كردم و عجيب تشويق شدم و در همان سن 16 سالگي قهرمان مهارتهاي فني تهران شدم و در ميان بازيكنان نامي آن زمان آقاي روشن، پروين، نراقي و خيلي كسان ديگر، من عنوان قهرماني تهران را در سال 1352 گرفتم. در همان سال براي تيم ملي جوانان كشور انتخاب شدم و پرويز ابوطالب مرا علي رغم كوچكترين عضو تيم، انتخاب كرد. در سال بعد هم آقاي مهاجراني مربي تيم ملي مرا انتخاب كرد و براي بازيهاي آسيايي تايلند رفتيم و تيم ما اول شد.در بازي با كره گل اول را من زدم. در شيراز هم يك تورنمنت بين المللي بود و تيم هاي قدرتمندي مثل برزيل، فرانسه، ايتاليا، آلمان و روسيه حضور داشتند و ما آن تيم ها را برديم.دور بازيهاي آسيايي كه بعد از اين بازيها بود ما خيلي راحت قهرمان شديم.
* روند دعوت از اين تيم هاي بزرگ چگونه بود كه حاضر مي شدند در اين تورنمنت ها حضور يابند؟
- ارتباطات خوبي وجود داشت و در شهر شيراز امكانات توريستي خيلي خوبي وجود داشت و سطح دانشگاهي اين شهر بسيار كمك مي كرد و فدراسيون هم در زمان آتاواي، خيلي گسترده عمل مي كرد.اما من براي تيم ملي نتوانستم بازي كنم زيرا درسم خيلي سنگين شده بود و در حالي كه براي مسابقات مقدماتي جام جهاني انتخاب شدم و نامم در فهرست 40 نفره بود اما چون مي دانستم كه در نهايت انتخاب نمي شوم با اجازه مربيان اردو را ترك كردم اما در همان سال 6 نفر از تيم بزرگسالان راه آهن انتخاب شدند.حتي يادم هست زماني در اردوي تيم ملي جوانان ما با تيم ملي بزرگسالان بازي كرديم و يك بر يك مساوي كرديم و اگر لطف داور شامل حال تيم ملي بزرگسالان نمي شد ما مي برديم. يعني مي خواهم بگويم قدرت اين تيم در مقايسه با تيم ملي چه قدر بالا بود.
* امروزه يكي از مشكلات فوتبال را عدم توجه به مقوله جوانگرايي عنوان مي كنند. به نظر شما چرا به اين سو كشانده شده ايم؟
- در درجه اول بايد از امكانات سخن گفت. شما هم اكنون كمتر محله اي را سراغ داريد كه زمين خالي يا خاكي داشته باشد و حتي در مدرسه ها چنين فضايي را نمي  توانيد بيابيد. از كاپ هاي محلي گذشته امروزه حتي يادي به ميان نمي آيد. امروزه مدارس فوتبال را داريم اما هزينه هاي زيادي دارد و شايد قشر خاصي بتوانند از آنها بهره مند شوند و البته نخبگان خوبي هم از اين مدارس كشف استعداد مي شوند. اما با توجه به علاقه مندي كه در كشورمان موجود است امكانات ما بسيار ناچيز است؛ ضمن آن كه معلمان ورزش ما كم هستند .در تيم هاي نوجوان و جوان بحث معلمان و آموزش بسيار داراي اهميت است، زيرا شخصيت بازيكنان از آنجا شكل مي گيرد و كار تيمي را به خوبي مي فهمند. شما شايد امروزه ملاحظه كنيد وقتي يازده يار اصلي انتخاب مي شود روي نيمكت را هم مشاهده كنيد در حال انفجار است! و اين به آن معنا است كه بازيكنان بيشتر مايل به كار فردي هستند تا نتايج كار گروهي و تيمي! در زمان قديم اگر محله اي مثل چهارصد دستگاه و يا يك تيمي مثل راه آهن و يا باشگاهي مثل بانك ملي مي توانست بدرخشد و بازيكنان زيادي را به تيم هاي ملي هديه كند تا حد زيادي آن را نتيجه گذشت و همدلي گروهي بايد دانست. آن زمان نه پولي در ميان بود و نه مزاياي مادي و جانبي و نه تغذيه اي،
* اين نقيصه فرهنگي در فوتبال را به نظر شما چگونه بايد حل كرد؟
- به نظر من بايد مديران ورزشي تربيت شوند. البته مديران ما زحمت زيادي مي كشند، اما بسياري از آنها از جنس ورزش نيستند! تا مي آيند كار و اصول را ياد بگيرند تعويض مي شوند. در هر رشته اي بايد وقت صرف كرد تا تجربه اندوخت و درست وقتي تجربه ها اندوخته مي شود تعويض ها اتفاق مي افتد و اين براي ورزش اصلاً خوشايند نيست.
* مهمترين مشكل دنياي فوتبال در كشورمان را چه عنوان مي كنيد؟
- به نظر من فوتبال ما روبه پيشرفت است، اما سرعت كمي دارد. دلايل آن، يكي نداشتن نظم و انضباط گروهي است، زيرا فقط در سايه آرامش يادگيري امكان پذير است و بدون انضباط گروهي آرامشي هم حاكم نيست و محيط امني وجود ندارد.
* ساير عوامل ناامني محيطي در فوتبال را چگونه تعريف مي كنيد؟
- نبودن بيمه، تامين نبودن تيم ها، تعويض هاي متعدد، فقط توجه به نتيجه نه فرآيند كار تيمي و استرس در محيط و بسياري از اين دست محيط ناامن را فراهم مي سازد.
* درباره انتخاب بازيكنان چطور؟
- بايد بگويم در انتخاب بازيكن بايد فيلترهاي تخصصي وجود داشته باشد، يعني سابقه بازيكن، اخلاق و رفتار او، دانش او و جايگاه باشگاهي كه در آن بازي خواهد كرد همه و همه بايد مورد توجه قرار گيرد. يك بازيكن در يك تيم مطرح بايد حافظ تاريخ بازي اين تيم ها باشد و جايگاه آن را بفهمد.
* آيا شما به عنوان سرپرست تيم سايپا اين نكات را مورد توجه قرار داده ايد؟
- ما اكنون در صدر جدول قرار داريم و حتي به بچه ها مي گويم اصلاً قهرمان هم شويم، اما فوتبال بدون تماشاگر مفهومي ندارد. ما بايد علاوه بر صدر جدولي چندين بازيكن به تيم ملي منتقل كنيم. لذا توجه به رفتار و حركات بچه ها بايد آن چنان متين و خوب باشد كه مورد توجه جامعه خبري قرار گيرد و ما داراي الگوهاي ورزشي شويم و خواه ناخواه مردم از اين طريق مسايل تيم را تعقيب مي كنند و اينها پايه محبوبيت است. به نظر من معروف شدن خيلي آسان است و از خيلي راه ها مي توان حتي با جنجال معروف شد، اما محبوب كردن وقت و انرژي و همدلي با احساسات و زندگي مردم است.شما اگر در تيم پرسپوليس محبوبيت را مي بينيد حضور افرادي مثل دكتر اكرامي، دكتر برومندي، مهندس كلاني و همين آقاي بهزادي بودند. برويد تحقيق كنيد زندگي او وقف مردم است و هر كس كاري دارد به سراغ او مي رود.
* در موردبازي و انتخابتان در تيم پرسپوليس بگوييد؟
- من در كلاس دوازدهم بودم كه در همان سال 1353 دانشگاه هم قبول شدم. آن زمان در تيم ملي جوانان بودم كه انتخاب شدم. مربيان وقت آقاي راجرز و آقاي بهزادي مرا پسنديدند و در تيم پرسپوليس فقط با 20 روز تمرين اولين بازي را در اين تيم داشتيم و بعدها براي تيم جوانان پرسپوليس هم بازي كردم. حدود 6 سال در اين تيم بازي كردم و درسال 59 و 60 هم يك بار براي پرسپوليس بازي كردم. اما در مجموع در سن 24 سالگي با فوتبال وداع گفتم. به نظر من مهم اين نيست كه چند تا بازي كردم و يا چند دقيقه در زمين بودم. مهم اين است كه چقدر تاثير گذاشته ايم. هميشه مسايل تيمي از مسايل شخصي برايم مهم تر بوده و احترام و نظم و انضباط در تيم سرلوحه كارم بوده و البته لطف مردم هم شامل حالم بوده است. به نظر من حفظ قهرماني بسيار سخت تر از خود قهرماني است. بايد بگويم كه بسياري از بازيكنان دوست دارند به تيم ملي راه يابند، اما بعد از آن ترجيح مي دهند كه محبوب شوند! و محبوبيت سخت به دست مي آيد.
*كداميك از مربي هايتان را بهترين مي ناميد؟
- همه آنها جزو بهترين ها بودند. يوسف نامدار خيلي حق به گردن من دارد. همايون بهزادي، اصغر شرفي، حشمت مهاجراني همگي به كردن من زياد حق دارند.اگر بخواهم در ميان مربيان داخلي يكي را بگويم در آن مقطع بهترين مربي حشمت مهاجراني بود و بعد اصغر شرفي.
* مهمترين ويژگي يك مربي در سطح تيم ملي چيست؟
- به اعتقاد من مربي در سطح تيم ملي بيشتر يك هماهنگ كننده است يعني چيز تازه اي را ياد نمي دهد و آموزش ها همه پيش از آن، صورت گرفته است و در سطح ملي اول از همه شخصيت مربي و دوم استفاده كردن از امكانات موجود بازيكنان اهميت دارد.
* عوامل موفقيت يك مربي چيست؟
- به اعتقاد من سه عامل بسيار اثرگذار است. يكي عدم تبعيض، دوم نظم و انضباط و سوم نوآوري داشته باشد.
به عنوان مثال دكتر بيژن ذوالفقار نسب را عنوان مي كنم. ايشان در هر مقطعي كه مربي بوده اند هميشه معلم بوده اند و حرفه ديگري نداشتند. فوتبال را در سطح ملي كار كرده اند و در تيم محبوب پرسپوليس بوده اند و اكنون هم با برق شيراز در حال كار هستند.
* به نظر شما چرا مربيان داخلي ما در دوره هاي بين المللي خارج از كشور حضور نمي يابند؟
- من به اين دوره ها مي گويم فرصت مطالعاتي و اين براي تمام رشته هاي ديگر هم وجود دارد. امروزه آگاهي از تغييرات و پيشرفت هاي فوتبال دنيا ضروري است. البته حضور آنها در كنار تيم هاي خارجي بسيار مؤثر است و مي تواند جرقه هاي بسيار خوبي براي آنها زده شود و خيلي چيزها را ياد بگيرند.
* با مربي خارجي موافقيد؟
- صد در صد اما به شرطي كه براي تيم هاي جوان و اميد كار كند و البته مربي كه قبلاً  در منطقه ما كار كرده باشد و با فرهنگ ما آشنا باشد و منطقه و ويژگي هاي فوتبال ما را بشناسد و در مرحله دوم وي را براي رده هاي بالاتري و تيم ملي گزينش كنيم.
* از نظر شما تعريف فوتبال علمي چيست و آيا ايران داراي فوتبال علمي هست؟
- فوتبال علمي استفاده كردن از تمام امكانات و توانايي هاي جمعي و فردي است كه به چندين فاكتور توجه دارد: تغذيه علمي، خواب، كادر فني و پزشكي، مدير حرفه اي و در مجموع نگاه ملي را مي طلبد. در اين نگاه منيت از بين مي رود و ضمن آن كه فوتبال علمي برنامه ريزي با اهداف از پيش تعيين شده و مشخص است .
* اين نكات آيا در فوتبال ما در جريان است؟
- كم كم در حال شكل گيري است. به نظر من براي رسيدن به فوتبال علمي در سطح جهان بايد خصوصي سازي كرد. فوتبال بايد رقابتي شود.هم اكنون از 16 تيم ليگ برتر بررسي كنيد چند تا خصوصي هستند شايد هيچ يك و به نوعي هم وابسته دولت هستند. وابستگي مالي و سياست دولتي براي تشكيلات ورزشي كل بدنه را تحت تأثير و حتي بي انگيزه مي سازد. همين كه تغييرات مديريتي متعدد پيش مي آيد در كل بدنه ورزش تأثير منفي مي گذارد. به همين دليل خصوصي سازي مي تواند مؤثرتر عمل كند.به نظر من همين دو باشگاه مطرح پرسپوليس و استقلال با توجه به اين ميزان طرفدار بايد هيأت مديره خصوصي داشته باشند. هر چند بايد براساس آئين نامه هاي سازمان تربيت بدني اداره شوند. اين باشگاه ها اگر خصوصي نشوند نمي توانند به اهداف رقابتي در حد باشگاه هاي مطرح آسيا و يا حتي جهان دست يابند. در اين نگاه تربيت بازيكنان جوان با قدرت كه امكان تبادل آنها به تيم هاي خارجي موجود است مي تواند سيستم فوتبال را قائم به فرد نسازد و بازيكنان قوي و خوب مدام تربيت و تمكن مالي براي باشگاه خود ايجاد كنند. امروزه باشگاه هاي آژاكس و پالميراس و بقيه با فروش بازيكنان به حيات خود ادامه مي د هند.
* مهمترين موانع خصوصي سازي در ورزش را چه عنوان مي كنيد؟
- بايد شرايط و تسهيلات خوبي را ايجاد كرد تا بخش خصوصي علاقه مند به سرمايه گذاري شود.
* حتماً  اطلاع داريد كه شهرداري تهران زمين هاي چمني را به دو باشگاه مردمي استقلال و پرسپوليس اختصاص داده است به نظر شما اين حركت را چگونه بايد تكميل كرد؟
- حركت خوبي است. اينها باشگاه هاي مردمي هستند و شهرداري ها در تمام دنيا تيم هاي محبوب را حمايت مي كنند. هزينه هايي كه صرف بزه و مواد مخدر و درمان مي شود بايد صرف كمك به چنين باشگاه هايي شود تا نتيجه آن را هم ديد.به عنوان اولين قدم خوب است اما بايد موانع اداري سخت نگذاشت.
* شما تاكنون در رده هاي تيم هاي ملي و بزرگ كار كرده ايد چه شد كه سرپرستي تيم سايپا را پذيرفتيد؟
- من تمام زندگي ام را از ورزش دارم و شايد بايد بگويم كه حتي علاقه مندي به تحصيل را هم حاصل ورزش و فوتبال مي دانم. شخصيت من در محيط هاي ورزشي شكل گرفت و از مردم و طرفداران خيلي چيزها ياد گرفتم و ورزش اولين دانشگاه من بوده است. نقش مربي و معلمان من خيلي مهم بود.
*درباره رفتن ورنر لورنت و آمدن دايي به سايپا توضيحي بدهيد. گفته مي شود كه سايپا به وعده هاي خود عمل نكرده بود.
- خير. ظاهراً  پيشنهاد بهتري به لورنت شده بود كه حتي حاضر شد ضرر و زيان سايپا را هم بدهد و آمدن آقاي دايي از تيم هاي محبوب به سايپا زمينه ساز اهداف بزرگتري براي ماست و البته آمدن دايي به تيم ما هم خيلي سريع و در شرايط خاصي اتفاق افتاد و ايشان براي آمدن به تيم ما فقط چند ساعت فرصت داشت تا فكر كند و ما سعي كرده ايم در تيم سايپا يك جو همدلي نه هم زباني را ايجاد كنيم كه پايه هاي آن احترام است.

نگاه
راه دشوار محبوبيت
گروه ورزشي - از او در دنياي فوتبال تحت عنوان مرد لحظه ها نام برده مي شود. زمان حضور او در بازي ها هرچند كوتاه بود، اما منجر به گل هاي طلايي زيبايي مي شد. او بين فوتبال و تحصيل طوري برنامه ريزي كرد تا هر دو را تا مقطع عالي پيش ببرد و بين درس و ورزش پيوند زيبايي برقرار كرد.
محمد زادمهر متولد 1335 است و فوتبال را از محيط خانه و محله شروع كرد. پدرش دكتر داروساز بود و راجع به دو موضوع در خانه زياد صحبت مي كرد:پزشكي و ورزش!
اين زمينه در خانواده براي او ايجاد علاقه كرد و باعث شد تا در محله و بازي هاي محله خوب بدرخشد و تا مدارج عالي پيش برود. در محله نواب زندگي مي كردند. محله اي كه 40سال پيش زمين خاكي ساسان، محل تجمع بچه هاي فوتبال محله بود. در وسط كوچه آنها يك جوي آب بود كه با تمرين زياد ياد گرفت توپ را چگونه از جوي آب رد كند و همزمان حريف را هم بپايد! شايد يكي از دلايلي كه بعدها باعث شد او را قهرمان مهارت هاي فني كشور لقب دهند، نتيجه همين نوع بازي در كوچه ها بود!
جالب تر اينكه علي كريمي هم در محله خود در كرج در كوچه اي بازي مي كرد كه يك جوي آب در وسط كوچه داشت و يك پا دوپايي خوب او شايد نتيجه همين موضوع است و شايد بچه هاي برزيلي هم كه زمين هاي ماسه اي بازي مي كنند و عضله آنها در بزرگسالي فرم خاصي مي گيرد مديون بازي در محله ها و مهارت هاي كودكي آنها باشد ويك نكته اينكه فوتبال بايد قدرشناس كوچه هاي محله ها باشد!بعدها خانواده او چند محله را عوض كرد و در چهارصد دستگاه هم كه اوج فوتبال تهران بود مدتي زندگي كردند تا نهايت در محله شهرآرا در كلاس اول دبيرستان زيرنظر يوسف نامدار كار كرد و همزمان در محله و تيم آموزشگاهي زاگرس بازي كرد. از بازيكنان تيم زاگرس اكبر حقيقت، فداكار، محسن مصباح ذاكري، عسگرخاني (گلرتيم پرسپوليس) و اصغر صدري را مي توان به يادآورد.
از كلاس هشتم كاپيتان تيم شد تا هم از نظر درسي در تمام دوران تحصيل شاگرد اول باشد و هم در فوتبال به عنوان كاپيتان. در اوج بازي فوتبال محله اي بود كه همگي آنها به تيم لوكوموتيو راه آهن منتقل شدند. در تيم راه آهن زيرنظر پرويز و علي و مهدي ابوطالب كار كردند. اردشير لارودي در آنجا تيم آذر را داشت كه بهتاش فريبا و مسلم خاني در آن تيم بازي مي كردند.
البته تيم راه آهن سه رده داشت: تيم لوكوموتيو، تيم بزرگسالان راه آهن و تيم آذر كه هر دو هفته با هم بازي داشتند. در فوتبال قديم دهه 50، تيم ملي بيشتر از دو تيم يعني راه آهن و بانك ملي تغذيه مي شد و اينها تيم هاي با قدرت آن زمان بودند و بازيكنان بسيار خوبي را به تيم ملي فرستادند. برادران وطن خواه، جباري و اكثر بازيكنان تيم ملي از اين تيم ها بودند. در آن زمان مهدي ابوطالب مربي تيم راه آهن بود و رقابتي سخت در ميان تيم ها وجود داشت كه شايد اصلي ترين دليل آن وجود زمين هاي خاكي بسيار براي فوتبال آن زمان بود.
به هر حال، دكترمحمد زادمهر از تيم راه آهن سرانجام به تيم پرسپوليس دعوت شد و در تيم اميد هم بازي كرد اما در زماني كه براي بازي در تيم ملي بزرگسالان دعوت شد بايد به تحصيلات پزشكي خود مي پرداخت و طرح او در مناطق محروم كشور او را از دنياي بازيگري فوتبال جدا كرد، هرچند او بعدها همواره در نقش مدير تصميم ساز و سرنوشت ساز در فوتبال كشور ايفاي نقش كرده است. حضور او در كنار كار سخت پزشكي در عرصه مديريتي فوتبال حاكي از علاقه و احترام شديد او به ورزش و قدرشناسي از مردمي است كه او مهر اصلي مدرك تحصيلي خود را از آنها گرفته است. او از جمله مرداني است كه بين كسب شهرت و محبوبيت به يكي قائل است. او اعتقاد دارد كه مي توان به سادگي معروف شد اما محبوب هرگز!
محبوبيت در گرو مردم داري است و احترام به آنها و اين موضوع كه هميشه حق با مردم و تماشاگر است و اينك اما او براي تيم جديدش يعني سايپا اين اصل را پايه اصلي كارش بنيان نهاده است.

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سخنگاه
سياست
كتاب
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |