نگاهي به آثار عكس محمود كلاري در نگارخانه ماه مهر(23-11 آذر)
مواجهه با سادگي
|
|
|
|
|
|
سهيلا نياكان
اين روزها كلاري را فيلمبردار حرفه اي و متخصص در سيستم تصويربرداري ديجيتالي مي شناسند و ديگر عكاس بودنش را تنها در كتاب هاي تاريخ سينمايي ذكر مي كردند، تا اين كه در خبرها آمد كه نمايشگاه عكس هاي محمود كلاري در نگارخانه ماه مهر برپا شده است. آن وقت بود كه يادمان آمد عكاس مطبوعات و سينما و كسي كه با تصاوير جادويي در فيلم جاده هاي سرد به سينما وارد شد، ذاتاً عكاس است.
در همان اوايل كار كلاري در سينما، منتقداني به كارش خرده مي گرفتند كه تركيب بندي هاي كلاري بيشتر از آن كه سينمايي و متحرك باشد، ايستا و عكاسي است و قاب بندي هاي دوربين كلاري نمي تواند صحنه هايي شلوغ و پرتحرك را به خوبي به تصوير بكشد. اما كلاري با همان آرامش هميشگي اش با بزرگاني چون كيارستمي، پناهي، مخملباف، كيميايي و سينماگران صاحب نام ديگري كار كرد تا بتواند سبك شخصي خود را در عرصه فيلمبرداري سينماي ايران ثبت كند كه كرد.
تلاش مستمر او اگر در سينما به آثاري ماندگار همچون باد ما را خواهد برد و ماهي ها عاشق مي شوند منتج شد، اما اندك اندك اهل هنر فراموش كردند كه كلاري، ذاتاً عكاس بوده و هست. وقتي به بوفه گالري ماه مهر با آن دكوراسيون ساده و مدرنش قدم مي گذاريد چند عكس نسبتاً كوچك كه عموماً سياه و سفيد گرفته شده اند و در قابي بي آرايش به ديوار نصب شده اند، ميزبان چشمان شما هستند.
هر قدر به دنبال اغراق و نمايش باشيد، كمتر آن را خواهيد يافت، چرا كه ميني ماليسم خاص كلاري فضايي در گالري ايجاد كرده كه بيننده بايد هرگونه پيشداوري اش را كنار بگذارد و اجازه دهد چشم درونش بي واسطه با عكس ها مواجه شوند.
عكس ها به نوعي در درون خود قصه اي ساده را بيان مي كنند و از تعليق و بحراني خفيف اما تأثير گذار بهره مي جويند.
اگرچه عكس ها بي ادعا و خاموش به نظر مي رسند ولي كمتر بيننده اي مي تواند پس از ديدن آثار به نمايش درآمده در گالري، نگران پيرمرد دوچرخه سوار روي آن پل چوبي زهوار در رفته نباشد؛ يا تا چند روز درنمي يابد آن زنان سياه پوش رو گرفته به سمت ديوار از غصه ديدن دو جسد بدون سر، چنين در خود فرو رفته اند و يا همه اينها پشت صحنه يك فيلم از مجموعه فيلم هايي است كه كلاري مدير فيلمبرداري اش بوده است.
از طرفي، انسان ها و هويت و نگاهشان عنصر ارتباطي در ميان عكس ها هستند. آن نگاه هاي مسخ شده معدنچيان، چيزي كمتر از نگاه عابران در عكس هاي خيابان كلاري ندارد. چشم افراد سوژه شده در عكس ها مستقيم به دوربين نگاه مي كنند و او را مخاطب قرار مي دهند. اما هرچه مخاطب تعمق مي كند، درنمي يابد گفته يا سؤال عكس ها چيست كه او از بازگويي جواب به آنها ناتوان است.
كلاري سالهاست كه به همراه خود دوربين ساده و جمع و جوري دارد كه هر وقت هوس كند يا موضوعي او را صدا كند، آرام و بي صدا يكي دو عكس مي گيرد تا بعد. معلوم نيست اين بعد چه قدر طول مي كشد؛ شايد دقايقي و شايد سال ها. او عكاسي را براي دل خودش محترم و پاك كنار گذاشته و حرمت هر فريم عكس هايش را مي داند.
بنابراين وقتي بيننده مي خواهد عنوان نمايشگاه را كه حكايت تنهايي آدم است در عكس ها بجويد، هرچه بيشتر مي گردد، بيشتر درمي يابد تنهاي اصلي خود كلاري است. شايد آن پيرمرد پشت كرده به دختران جوان، يا مردي كه نيمي از چهره اش پوشانده شده و يا آن ديگري... خود كلاري باشد.
نمي دانيم، اما پس از ديدن عكس هاي اندك ولي جذاب اين هنرمند، حس مي كنيم كه چه قدر هنرمند در ميان طبيعت، مردم شهر و محيط پيرامونش تنهاست و تنها اين هنر است كه مي تواند تنهايي او را پر كند.
كلاري از چشمان ما دعوت مي كند كاملاً آرام با تنهايي مواجهه كنيم؛ مواجهه اي آشنازدا و هنرمندانه كه نتيجه اي جز سادگي ندارد.
|