پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۵
گزارشي از وضعيت كتابخانه هاي دانشگاهي
در جست وجوي فرصت هاي از دست رفته
008118.jpg
مرتضي نصيري
وزارت علوم تحقيقات و فناوري با 52 دانشگاهي كه در سراسر كشور دارد، همه ساله نزديك به يك ميليون نفر دانشجو را در رشته هاي مختلف در خود جاي مي دهد (اين رقم در سال جاري يك ميليون و 200 هزار نفر بود) و در مجموع به طور ميانگين هر سال نزديك به سه ميليون نفر در مقاطع مختلف تحصيلي از اين وزارتخانه كارت دانشجويي مي گيرند؛ تا مسؤولان آن بودجه 736 ميليارد توماني وزارتخانه را در ميان اين نخبگان هزينه كنند، اما اين وزارتخانه در تخصيص اعتبارات به كتابخانه هاي زير مجموعه دانشگاه هاي خود، كه مي تواند محلي براي رشد و ارتقاي دانشجويان باشد، حتي يك تومان هم هزينه نمي كند، آن ها بر اين باورند كه دانشگاه ها از بودجه تخصيصي كه دارند،  مي بايست به تجهيز و تاسيس كتابخانه ها اقدام كنند .
در جست وجوي متولي از دست  رفته
در اين ميان آنچه كه بيش از هر موضوع ديگري خودنمايي مي كند، سردرگمي مسؤولان اين وزارتخانه در معرفي مسؤول اصلي رسيدگي به امور كتابخانه هاي زير نظر وزارت علوم تحقيقات و فناوري است، چون در تماس هايي كه با معاونان فرهنگي - اجتماعي و پژوهشي اين سازمان داشتيم، محمدباقر خرمشاد مسؤوليت تجهيز و تاسيس كتابخانه ها را بر عهده همكارِ معاون خود در بخشِ پژوهش دانست؛ هزاوه اي رئيس دفتر منصور كبگانيان هم اگر چه ابتدا قصد داشت كه اين وظيفه را براي معاونت فرهنگي - اجتماعي تعريف كند،  اما چون شنيد كه پيش از وي خرمشاد اين كار را كرده است، در تماس هاي بعدي و پس از پرس و جوهاي مكرر، بيان داشت: از آقاي فاطمي كه پرسيدم، ايشان گفتند؛ كتابخانه ها در وزارت علوم بودجه خاصي ندارد و هر دانشگاه مسؤول تامين بودجه كتابخانه خود است .
اما آيا دانشگاه ها بودجه اي براي اين كار اختصاص مي دهند؟ اين سوالي بود كه آن را با ميرجلال الدين كزازي استاد ادبيات دانشگاه علامه طباطبايي در ميان گذاشتيم. وي در پاسخ به اين سوال مي گويد: آن چه در اين باره مي توانم گفت، اين است كه به هيچ روي كتاب هايي كه براي كتابخانه هاي دانشگاه خريداري مي شوند، نيازهاي دانشجويان و استادان را بسنده نيست و نيازهاي آن ها را بر نمي آورد، از اين روي مي توانم گفت كه كتاب در نخستين ِگي و يا اولويت كار دانشگاه ها نيست، چون اگر از بودجه دانشگاه مبلغي بر جاي ماند، آن را براي خريدن كتاب به كار مي برند، بنابراين مايه دريغ و اندوه همه دانشگاهيان است، زيرا به راستي مي توان گفت كه زندگاني دانشگاهيان باز بسته به كتاب است. از سويي ديگر، همه ما مي دانيم كه در اين ساليان گرايش به كتاب بسيار كاستي گرفته و دانشجويان هم آن شور و شرار و تب و تاب بايسته را براي خواندن كتاب ندارند و كتاب هايي كه مي خوانند بيشتر درسي است. اين هم براي مديران انگيزه اي شده است تا آن چنان كه بايد به كتاب پرداخته نشود؛ زيرا اگر دانشجويان كتاب خوان باشند، به هر روي مديران دانشگاه ناچار به تامين كتاب هاي بيشتري خواهند بود .
فقدان آيين نامه  خريد كتاب
كتابخانه مركزي و مركز اسناد دانشگاه شهيد بهشتي، هم زمان با تأسيس دانشگاه شروع به فعاليت كرد و آغاز به كار آن رسماً در سال تحصيلي 40- 1339 و با اهداي كتاب از سوي دكتر شيخ الاسلام رئيس وقت دانشگاه انجام شد. در 45 سال گذشته اين كتابخانه توانسته تنها 120هزار عنوان كتاب را در رشته هاي مورد نياز دانشجويان در خود جاي دهد و كبري تفكري  دليري كه امروز معاون اين كتابخانه است درباره فعاليت هاي انجام شده در اين بخش مي گويد كه همه ساله خريدهايي را انجام مي دهيم، اگرچه اين اعتبار در سال گذشته كم بود اما كتاب هاي كمي خريداري شد، ولي امسال اين بودجه افزايش پيدا خواهد كرد. وي در اين خصوص بيان مي دارد: درباره ميزان تخصيص بودجه از سوي دانشگاه به كتابخانه خبري ندارم، چون به هر حال بنده مدير رده  دومي هستم، اما اين بودجه هر سال تغيير مي كند، به طوري كه در سال جاري بودجه خوبي به ما اختصاص يافت و هنوز هم مشغول خريد هستيم. چند درصد بايد به اين كار اختصاص پيدا كند را هم نمي دانم و هيچ دستورالعمل و آيين نامه اي در اين خصوص نديده ام، ولي امسال بودجه خوبي را به ما اختصاص داده اند .
نگاه هاي بسته در خريد كتاب
اما دانشجويان اين دانشگاه نظري جز اين دارند، مصطفي پرهيزكار دانشجوي رشته ادبيات فرانسه اين دانشگاه درخصوص وضعيت كتابخانه هاي اين دانشگاه و تفاوت آن با ديگر دانشگاه ها مي گويد: من نمي توانم حكم كلي در اين خصوص دهم، چون تمام كتابخانه هاي دانشگاه هاي ايران را نديده ام. اما مي توانم به كتابخانه دانشگاه شهيد بهشتي اشاره كنم كه از بهترين دانشگاه هاي ايران است. در اين باره تا آن جايي كه مي دانم دانشجويان جز براي استفاده از سالن قرائت خانه و گرفتن كتاب هاي مرجع براي تكليف هاي دانشگاهي، به آنجا مراجعه نمي كنند. اين كتابخانه گرچه فهرست بلندبالايي از كتاب ها را ارايه داده است، اما اغلب اين  كتاب ها مربوط به ساليان پيش است و كتاب هاي جديد كمتر خريداري مي شود. در صورتي كه كتابخانه اي در حد دانشگاه شهيد بهشتي كه رشته هاي متنوعي در آن آموزش داده مي شود، بايد به كتاب هاي خارجي و به زبان هاي مهم دنيا مجهز باشد. من به عنوان دانشجوي رشته ادبيات فرانسه، تأكيد مي كنم كه كتابخانه اين دانشگاه براي دانشجويان اين رشته در حد كتابخانه يك مدرسه ابتدايي در شهرستان دورافتاده اي در فرانسه هم نيست. البته بايد توجه داشت كه درباره دانشگاه شهيدبهشتي صحبت مي كنيم و ديگر دانشگاه هاي ايران به ويژه دانشگاه هايي كه در شهرهاي كوچك ايران واقع اند، اصلا جاي بحث ندارند .
وي ادامه مي دهد: كتاب هاي جديد و به روز در كتابخانه دانشگاه  جاي زيادي را اشغال مي كنند و اين موضوع از تنوع كتاب ها كاسته است. همچنين متأسفانه نگاه هاي بسته اي در هنگام خريد كتاب براي اين كتابخانه ها وجود دارد كه ضربه مهلكي را به امر كتاب خواني دانشجويان وارد كرده است. چيزي كه بايد مهم تلقي شود، اين است كه به شعور دانشجو به عنوان نخبه و پويا ترين قشر جامعه احترام گذاشته شود و آنان از منابع مختلف مكتوب محروم نشوند. بنابراين وجود كتابخانه اي به سبك سنتي، باعث شده كه اقبال دانشجويان به كتابخانه ها كم تر شود .
نم گرفتگي كتابخانه دانشگاه ها
سعيد شفيع پور استاد ادبيات دانشگاه علامه هم با تاكيد بر اين نكته كه كتاب هاي موجود در كتابخانه دانشگاه ها تنوع ندارند، مي گويد: بسياري از كتاب هاي موجود در كتابخانه دانشگاه ها مربوط به گذشته است و به عنوان يك منبع نمي توان به اين مخازن مراجعه كرد. صفحات بسياري از آثار موجود در اين كتابخانه ها از بين رفته و يا مطالب آن با هم همخواني ندارد. اين بحث كتاب خواني را هم كه اخيرا مطرح كرده اند، با آن چه كه به عنوان منابع مطالعاتي مطرح است، همخواني  ندارد. به طور مثال فرض كنيد كه در دانشكده گرافيك، نقاشي، خبر و... از يك سري منابع عمومي استفاده مي كنند و كتاب هاي تخصصي وجود ندارد و اگر هم تخصصي باشد، انتخاب شده به وسيله افرادي است كه آن را به سلايق دانشجو تحميل كرده اند .
وي ادامه مي دهد: نكته دوم در اين خصوص اين است كه فضاي تحقيق عموما براي مواقعي است كه انسان وقتي براي اين كار داشته باشد، اما معمولا كتابخانه ها به هنگام روز و به خصوص در دانشكده ها بعد از ساعت اداري و پايان كلاس ها، ديگر باز نيست، در نتيجه كسي نمي تواند به كتابخانه ها برود و فرصتي براي دانشجو ايجاد نمي شود، مگر اين كه دانشجويان روزي را كه كلاس ندارند، بخواهند از كتابخانه دانشگاه ها استفاده كنند .
كزازي هم به كهنگي كتاب هاي موجود در كتابخانه دانشگاه ها اشاره مي كند و بيان مي دارد: كهنگي كتاب ها هم نكته ديگري در موضوع كتابخانه دانشگاه هاست كه به راستي دردانگيز است، من نمي دانم چرا پاره اي از دانشجويان ما كه تن آسانند، اين رنج را بر خود نمي نهند كه آن برگ هايي از كتاب را كه نياز دارند، رونوشت بگيرند و آن ها را نكنند. بدين سان كتاب به راستي كاركرد خود را از دست مي دهد و شخص ديگري كه كتاب را مي ستاند تا بخواند، چندين بار به برگه هاي جدا شده باز مي خورد و كتاب بدين سان كارايي خود را از دست مي دهد. اين پديده اي است كه به وفور در دانشگاه هاي ما ديده مي شود و در اين ساليان هم با رونق يافته و در گذشته اين چنين نبوده است .
۵۵ سال تلاش؛  50 هزار عضو
تلاش هايمان براي گفت وگو با رئيس كتابخانه دانشگاه تهران بي نتيجه ماند و معاون وي تنها در صورتي حاضر به گفت وگو شد كه سوالات را براي او ارسال كنيم. علي نورزاد كه فارغ التحصيل كارشناسي رشته زبان آلماني است، امروز معاون اجرايي كتابخانه مركزي دانشگاه تهران است. كتابخانه اي كه هسته اصلي اش در سال 1329 و با مجموعه اهدايي سيدحمد مشكوه - استاد دانشگاه تهران- شامل 1329 جلد نسخه خطي، تاسيس شد و بناي فعلي كتابخانه در اول مهر ماه سال 1350 گشايش يافت.
از وي پرسيديم بودجه اختصاص يافته شده در سال جاري چه مقدار بوده و براي سال آينده چه مقدار بودجه در نظر گرفته ايد؟ نورزاد پاسخ داده است: امسال براي خريد كتاب به طور متمركز 300 ميليون تومان در نظر گرفته شده، كه سهم كتابخانه مركزي حدود 31 ميليون تومان است . وي در ادامه و در پاسخ به سوالي درباره تجهيز كتابخانه ها نوشته است: تجهيز كتابخانه  مركزي عمدتاً در مورد كتاب هاي لاتين و با خريد از نمايشگاه ها يا نمايندگي هاي ناشران خارجي در ايران انجام مي  شود؛ همچنين هر ساله صدها عنوان كتاب توسط اشخاص، مؤسسات و نهادهاي مختلف داخي و خارجي به كتابخانه اهدا مي گردد .
وي به سومين سوال (آيا تجهيز كتابخانه دانشگاه، تنها با آثار تخصصي در حوزه هاي مختلف انجام مي شود؟) پاسخي اين چنيني ارسال كرده: كتابخانه مركزي نه تنها در زمينه آثار تخصصي بلكه در كليه موضوعات علمي، فرهنگي، اجتماعي و ادبي تجهيز مي شود. نورزاد درباره خريدهاي سالانه كتاب براي كتابخانه دانشگاه ها و موضوعات آن ها آورده است: در حدود 50 درصد از كتاب هاي ثبت شده در كتابخانه  (اعم از خريداري و اهدايي) شامل كتاب هاي عمومي (تاريخي، سياسي و اجتماعي و مذهبي و ادبي ....) هستند و در پاسخ به سوال ديگري درباره تجهيز كتابخانه ها با توجه به سلايق دانشجويان نوشته است: به منظور آگاهي از پيشنهادات دانشجويان، فرم هايي تهيه شده است كه دانشجويان اسامي كتاب هاي مورد علاقه  خود را بنويسند تا حتي الامكان توسط كتابخانه تهيه شود .
نورزاد در ادامه به سوالي با اين مضمون كه رويكرد دانشجويان به اين بخش چگونه است، آورده: آمارها نشان مي دهد كه درصد بالايي از 200 عنوان كتابي كه بيشترين بار توسط اعضا به امانت گرفته شده ، به عناوين كتاب هاي عمومي (ادبيات و تاريخ و...) اختصاص دارد و كتاب هاي علمي به طور كلي در رده هاي بعدي قرار دارند . وي درباره اعضاي فعال اين كتابخانه و تعداد كتاب هاي موجود در آن تاكيد كرده است: در اين كتابخانه 51 هزار عضو فعال وجود دارد و از 300 هزار جلد كتابي كه در كتابخانه آرشيو شده است،  بهره مي برند .
اينترنت، دشمن كتابخانه
تفكري - معاون كتابخانه دانشگاه شهيد بهشتي- درباره تعداد اعضاي فعال كتابخانه دانشگاه شهيد بهشتي مي گويد: يك طرز فكري كه در سال هاي اخير حاكم شد، اين بود كه اينترنت مي تواند دانشجويان را راحت به منابع درسي برساند، اما در درازمدت اين تفكر كم كم از بين مي رود، به همين دليل دانشجويان كم تر در كتابخانه ها حضور دارند،  اما با سخت گيري هاي به عمل آمده و نظارت استادان به تحقيق هاي دانشجويان، اين حضور در كتابخانه ها و انجام تحقيق بيشتر شده است .
وي درباره كتاب هايي كه براي كتابخانه خريداري مي شود و نيازسنجي آن ها معتقد است: در خصوص خريد كتاب برنامه ريزي كه داريم،  اين است كه علاوه بر راهنمايي گرفتن از استادان، از معاونت پژوهشي هم درخواست مي كنيم كه در زمان برپايي نمايشگاه ها به ما كمك كنند و با حضور در اين مراكز، كتاب هاي مورد نياز را تهيه كنند. علاوه بر اين فرم هايي را در اختيار دانشجويان قرار داده ايم كه اگر كتابي را نياز داشتند،  در آن قيد كنند تا خريداري شود .
با اين حال شفيع پور با بيان اين مطلب كه افرادي براي دانشگاه ها خريد مي كنند و يا سفارش خريد مي دهند، كه كتاب شناس نيستند و نيازهاي دانشجويان را نمي شناسند، بيان مي دارد: اين كار را گروهي كه مامور خريد و يا كارمندان اداري هستند، انجام مي دهند، بنابراين خريدها غيرتخصصي انجام مي شوند .
كتابخانه هاي ديجيتالي
كزازي هم در پايان با طرح اين پيشنهاد كه مي توان دشواري خدمت رساني را در كتابخانه هاي دانشگاه با ايجاد كتابخانه هاي ديجيتالي كاهش داد، مي افزايد: نبود كتابخانه هاي ديجيتالي، دشواري ديگري است كه كتابخانه هاي ما با آن مواجه هستند. چون كتابخانه بخشي از دانشگاه شمرده مي شود و با زمان كار اداري هماهنگ است، بنابراين خيلي زود تعطيل مي شود، اما اين كه كتاب ها به شيوه نو در دسترس دانشجويان نهاده شود، از ديد من كاري است كه پسنديده و شايسته است. نه تنها به دانشجويان ياري مي رساند، بلكه به همه كساني كه با كتاب سر و كار دارند هم ياري مي رساند. به عنوان مثال اگر من بتوانم از گوشه خانه به كتابي دسترسي داشته باشم و بدون رنجِ پيمودن راه بر خود، به كتاب دست يابم، هم در زمان و هم در نيرو صرفه جويي خواهد شد .
شفيع پور هم در اين خصوص معتقد است: كتابخانه هاي ديجيتالي بايد راه اندازي شوند تا بعد از تعطيلي كتابخانه ها مردم بتوانند در خانه ها خود و از طريق اينترنت به خواندن كتاب  بپردازند. البته در اين كار متاسفانه متوليان سايت هاي كشور تنها به كپي كردن ديجيتالي (اسكن) مي پردازند و اثر را با همان حجم زياد بر روي سايت ها قرار مي دهند كه اين كار آن ها، وقت زيادي را از كاربران هنگام مراجعه با سايت مي گيرد، در صورتي كه بايد از نرم افزارهاي جديد استفاده كرد و يا به چكيده نگاري پرداخت.
تفكري هم با اين رويكرد موافق است، وي مي گويد: امروز شايد كتابخانه هاي ديجيتالي خيلي زياد نباشد،  اما با هر كتابخانه اي كه تماس بگيريد،  متوجه خواهيد شد كه در پي تاسيس اين كتابخانه ها هستند، امروز مثلا ما نشريات خود را كه انتشارات دانشگاه چاپ مي كنند، در دست اقدام داريم تا به صورت ديجيتالي منتشر كنيم .

يك هفته با كتاب
تجليل از بنياد نهج البلاغه
گروه ادب و هنر- دومين نشست تجليل از ناشران شهر، روز چهارشنبه بيست و دوم آذر ماه 85، به همت سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران و با معرفي بنياد نهج البلاغه به عنوان ناشر برگزيده در عرصه گسترش و نشر فرهنگ نهج البلاغه در فرهنگسراي دانشجو برگزار شد.
در اين مراسم، احمد مسجدجامعي ابتدا از كنگره هزارمين سالگرد نهج البلاغه ياد كرد كه سال ها پيش توسط بنياد نهج البلاغه برگزار شد و بعد از برپايي آن كنگره دو نكته مطرح شد؛ اول ابداع شروع فعاليت هاي گسترده درباره موضوع مهمي مثل نهج البلاغه و دوم توجه به استمرار اين فعاليت هاي تحقيقي و پژوهشي در معرفي جامع و نشر فرهنگ نهج البلاغه. مسجدجامعي به دشواري هايي اشاره كرد كه يك مجموعه مثل بنياد نهج البلاغه براي ادامه كارش به طور مدام و افزايش هرروزه فعاليت هايش، بايد پشت سر بگذارد و تأكيد كرد كه بنياد نهج البلاغه به خوبي از عهده اين كار برآمده است.
مراسم تجليل از بنياد نهج البلاغه با سخنراني دكتر سيد ابراهيم سيد علوي، استاد علوم انساني در حوزه و دانشگاه و عضو هيأ ت علمي بنياد نهج البلاغه ادامه پيدا كرد.
انتشار معراج نامه توسط يك امريكايي
پنجاه ويكمين جلسه از سلسله نشست هاي نشر ميراث مكتوب نيز دوشنبه 27آذر به بررسي كتابي با موضوع معراج پيامبر(ص) اختصاص داشت.
اكبر ايراني، مدير عامل نشر ميراث مكتوب درباره اين معراج نامه گفت: نشر ميراث مكتوب پيش از اين، كتاب آثار احمدي را در شرح حال پيامبر چاپ كرده بود كه در آن به معراج پيامبر اشاره شده بود، اما در اين نوبت براي اولين بار رساله اي مستقل مربوط به قرن هفتم را به چاپ مي رساند كه داراي تصاوير رنگي و مينياتور است.
معراج نامه مذكور را دكتر كريستي گروبر، استاد تاريخ هنر اسلامي دانشگاه اينديانا آماده چاپ كرده و معرفي آن، موضوع سخنراني فارسي وي بود. گروبر درسال 2005 پايان نامه دكترايش را با عنوان معراج نامه هاي پيامبر اسلام در هنر و ادبيات اسلامي  در دوره ايلخاني، صفوي و تيموري به پايان رسانده است و درباره معراج نامه اي صحبت كرد كه اولين روايت معراج پيامبر به زبان فارسي از دوره ايلخاني محسوب مي شود. اين معراج نامه كه به زعم او يك روايت بي طرف از اين داستان را در بر دارد، هيچ عنواني ندارد و نويسنده آن مشخص نيست و اگر چه در پايان معراج نامه، خط تغيير پيدا مي كند و امضاي شخصي با نامي  طولاني درآن قابل تشخيص است اما معلوم نيست كه اين فرد، نويسنده بوده است يا كاتب.
جلسات علمي  اين انتشارات هر دو هفته يك بار در تالار سخنراني نشر ميراث مكتوب برگزار مي شود.
008115.jpg
تجليل از نشر حكمت
اما همزمان با برگزاري جلسه بررسي معراج نامه ها در نشر ميراث مكتوب، معاونت فرهنگي- هنري شهرداري تهران، در فرهنگسراي دانشجو مشغول تجليل از نشر حكمت به عنوان يكي از ناشران موفق شهر بود.  
در اين مراسم اسدي گرمارودي، احمد مسجدجامعي و غلامحسين ابراهيمي ديناني سخنراني كردند. ابراهيمي ديناني در بخشي از سخنان خود گفت: افلاطون قائل به اين بود كه حاكم بايد حكيم باشد. اگر در سياست تفسيري درباره اين جمله وجود داشته باشد بايد آن را تعميم بدهيم. مي خواهم بگويم ناشر آثار حكمي  بايد حكيم باشد وگرنه جامعه را دچار مشكلي مي كند كه امروز شاهد آن هستيم. ما امروز در كشورمان شاهد وضعيت آشفته بازار نشر هستيم. ناشراني هستند كه حق مولف را تضييع مي كنند اما بدون ذره اي اغراق مي گويم كه آقاي غفاري كه خودش اهل فلسفه است، رفتار و مناسباتش با اهل قلم، گونه اي ديگر است؛ طوري كه تاكنون نشنيده ام كه كسي از ايشان دلخوري داشته باشد .
نشر حكمت، سال ۵۲ به صورت رسمي  شروع به كار كرد و از همان ابتدا به نشر آثار ديني، حكمي  و فلسفي پرداخت؛ از جمله چاپ آثار استاد مرتضي مطهري. راه اندازي نشريه بصيرت و چاپ بيش از 200 اثر در زمينه هاي فلسفه اسلامي ، تاريخ فلسفه اسلامي و فلسفه غرب، از ديگر فعاليت هاي اين نشر به شمار مي رود.
در انتهاي مراسم، با اهداي لوح يادبودي، از دكتر غفاري و نشر حكمت تجليل شد.

گزارش سفر يونان (1)
درسرزمين يادها
008121.jpg
دكتر ميرجلال الدين كزازي
چند ماه پيش، يعني در تابستان گذشته، سفرنامه دكتر ميرجلال الدين كزازي كه حاصل مسافرت ايشان به ارمنستان بود، به صورت ستوني روزانه در همين صفحه منتشر شد. استقبال بسيار از آن سفرنامه شيوا كه با نثر منحصربه فرد دكتركزازي نگاشته شده بود، به ما اين اجازه را داد كه حالا حاصل سفر وي به يونان را دوباره به همان شكل در اين صفحه تقديم كنيم. اين نخستين بخش از سفرنامه دكتر كزازي پس از سفر به يونان است:
***
آدينه شب نوزدهم آبان ماه، سه ساعتي گذشته از نيمه شب، به فرودگاه مهرآباد رفتم تا دوساعتي ديگر، با هواپيماي تركيش اير به سوي آتن پر بگشايم و در همايشي جهاني كه با نام يونان باستان و ايران باستان: پيوندهاي فرهنگي در اين شهر برگزار مي شد، هنباز گردم و سخن برانم. دلتنگ بودم و خسته جان، همواره، هر زمان كه ايران و خان و مان را وا مي گذارم و به كشوري ديگر مي روم، پژمرده و پژمانم، هرچند سفر سخت كوتاه باشد و روزي چند بيش به درازا نكشد. پردگيان را در تهران، در فرجام مهماني و بزمي دوستانه و خانوادگي، بدرود گفته بودم. برناي برومندم واننهاده بود كه من تنها به فرودگاه بروم. هرچه پاي فشرده بودم و گفته كه دير هنگام است و نيازي به آمدن او نيست و بهتر آن است كه به خانه خويش باز گردد و در بستر گرم آسايش و ناز بيارامد، سودي نبخشيده بود. او مرا، با خودرو خويش تا فرودگاه رسانيد و چندي با من ماند و آنگاه كه دلآسوده شد كه كارها يكسره رو به راه است و من آماده پروازم، مرا بدرود كرد و رفت. با رفتن او، بيش نيش غمم در دل خليد.
سرانجام، بي هيچ دشواري و با اندك درنگ، در تيرگي هاي شب كه بر تيرگي هاي دل برمي افزود، از زمين برخاستيم. هواپيما نوآيين بود و نيك زيناوند(= مجهز). همتاي آن را تنها در كشورهاي پيشرفته باخترينه ديده بودم. بيشينه زمان پرواز در آسمان تاريك سپري شد. خورشيد اندك اندك برمي دميد كه به فرودگاه استانبول رسيديم تا با هواپيمايي ديگر از همانگونه، غران و سينه سپهر را درّان، روي به سوي آتن بياوريم كه فرجامجاي و آماجگاهمان بود. اگر پرواز از تهران به استانبول چهار ساعتي به درازا كشيده بود، پرواز از استانبول به آتن در كمتر از ساعتي انجام پذيرفت.
همواره خوش مي دارم جايي در كنار پنجره هواپيما بيابم و از فرازنا نماها و چشم اندازهاي شگرف آسمان را كه دم به دم ديگرگون مي شوند و چونان زنده اي جنبان هربار رنگ و ريختي ديگرسان مي يابند، بنگرم و از شكوه سهمگين آفرينش در شگفتي فرو روم؛ شكوهي آنچنان سهمگين و سترگ كه هر بشكوهي والا و شگفتي انگيز در برابر آن، خوار و خرد، فرو مي ريزد و درهم مي شكند. اين بار نيز، آسمان را، در فرود مي نگريستم، آسمان مه آلود و ابراندود را. تو گويي هزاران هزار پنبه زن خروارها پنبه را زده اند و در بيشمار كلافه و گوي واره، در پهنه كبود پراكنده اند، اين گوي واره ها و كلافه ها، پي در پي، در هم فرو مي رفتند و برمي آمدند و هزاران پيكره و نگاره را در برابر ديدگان نگرندگان كه چشم از آنها بر نمي توانستند گرفت، مي گستردند. هرچه پيش مي رفتيم، بيش كلافه ها از هم فرو مي گشودند و تهي گي ها و روزنهاي كبود فام فزوني مي گرفت. در ژرفاي اين روزنها و تهي گي ها،  سپيدي هايي خرد و باريك، كوتاه و دراز، فراديد مي آمد كه به ميخ هايي سيمگون مي مانست كه بر تخته اي لاژوردين كوفته باشند يا ريخته. پديده اي نوآيين و بي پيشينه بود مي انديشيدم و از خود مي پرسيدم كه آن چيست! گونه اي از آن پنبه هاي زده نمي توانست بود راز اين سيمينه هاي خرد اندكي پس از آن، برمن گشوده آمد. هنگامي كه به آتن رسيديم و هواپيما سر در نشيب فرود نهاد، درياي ميانين سپيد(= مديترانه) در زير پايمان دامان درگسترد. آن باريكه هاي سيم فام خيزابه هايي خرد بودند كه كف آلود، پهنه كبود دريا، آن هامون خرم و خيزان و جنبان  را، شيار برمي كشيدند. اين نمودي از دريا بود كه هرگز از آن پيش، نديده بودم. سرانجام، به آتن باستاني رسيده بوديم، به شهر زيبايي و هنر و در آن هنگام، شهر دروغ هاي بزرگ و نيرنگ هاي نيرومند پايدار و فسون هاي فريفتار و فسانه رنگ. آتن شهري است كه از يك سوي به دريا مي رسد و از سه سوي ديگر به گريوه ها و بلندي هايي خاكي و بادگير.
ادامه دارد

كتاب
اقتصاد
انديشه
سخنگاه
سياست
شهرآرا
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |