پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۵
خاطرات ناگفته حاج حسين مهديان
از مبارزات و فعاليت هاي شهيد دكتر محمد مفتح
در جست وجوي حلقه هاي يك پيوند
008130.jpg
طرح: داود كاظمي
مرد آموخته بود كه بايد با كردار و رفتارش، مردمان را به خدا رهنمون باشد. او شاگرد مكتبي بود كه بر طريق هدايت مي رفت و فهميده بود كه حركت در مسير هدايت، نه با طرد آنان كه در اين مسير نمي روند، بلكه با فهم شان و درك درست زمان و پيوند با اطرافيان ممكن است اگر چه دشوار باشد، يا متهم شود و ناسزا بشنود، اما نبايد از طي اين مسير ناهموار پا پس بكشد و در همين مسير نيز هنر خوب مردن را از مكتب حسين(ع) به ارث برد.
حاج حسين مهديان درباره او زيبا گفت اين جمله شريعتي را كه شهادت نه يك باختن، بلكه يك انتخاب است و حسين(ع) از خانواده اي است كه هنر خوب مردن را در مكتب حيات، خوب آموخته است. چه بسا كساني كه جسارت آن را ندارند كه شهادت را انتخاب كنند و براي زنده ماندن به هر ننگي تن در مي دهند، مرگ آنان را انتخاب مي كند.
در اين مطلب به بهانه سالگرد شهادت آن بزرگوار(بيست و هفتم آذر ماه 58) تنها به زوايايي مختصر از اقدامات و فعاليت هاي شهيد مفتح پرداخته ايم و خاطرات ناگفته حاج حسين مهديان را كه از مبارزان فعال همراه شهيد مفتح و عضو هيأت امناي مسجدقبا بوده است، مرور كرده ايم.
محمدرضا اسدزاده
زمينه آشنايي شما با شهيد دكتر مفتح به چه دوره اي و چه كانون هايي برمي گردد و اصولاً در اولين برخوردها، او را چگونه مي ديديد؟
- اولين ارتباط نزديك ما با شهيد مفتح به حضور ايشان در مسجد جاويد برمي گردد. سال هاي 51 يا 52 بود كه آقاي مفتح، امام جماعت مسجد جاويد شد. او در همان آغاز كلاس هايي داير كرد كه در سطح وسيعي تاثيرگذار شد و مورد استقبال طبقات مختلف قرار گرفت. يك سال پس از حضور آقاي مفتح كم كم فعاليت ها گسترش پيدا كرد و مسجد جاويد، پايگاه مبارزه شد. يك روز پس از سخنراني مقام معظم رهبري (آقاي خامنه اي) ساواك به مسجد هجوم آورد و آقاي خامنه اي و آقاي مفتح را دستگير كردند و مسجد را هم تعطيل كردند. شهيد مفتح اصولاً روح متحولي داشت. اصلاً در مسير تبليغ و تبيين اسلام آرام نداشت. بعدها كه از زندان آزاد شد، ما مسجد قبا را بنا كرده بوديم و با مشورت آقاي طالقاني و مطهري قرار شد  آقاي مفتح، امام جماعت مسجد قبا باشند. حتي بعد از زندان، ايشان با روحيه اي بسيار عالي كار خودش را شروع كرد. اصلاً به حضور ساده يك امام جماعت براي مسجد قائل نبود. تاكيد مي كرد كه امام جماعت بايد فعال، پرجنب و جوش، سرزنده و پرتحرك باشد. همين گونه هم بود و همين روحيه ايشان مسجد قبا را به مهمترين پايگاه انقلاب اسلامي تبديل كرد. ما در مسجد قبا يك هيأت امناي پنج نفره داشتيم كه تمام تصميمات انقلابي در آن جمع گرفته مي شد و تصميمات براي تاييد با جلسه بالاتري كه آقاي مطهري، آقاي خامنه اي، آقاي باهنر و... در آن بودند در ميان گذاشته مي شد و پس از آن اقدام مي كرديم. اغلب جلسات مهم هم به دلايل امنيتي كه فضاي ساواك براي ما ساخته بود در منزل ما برگزار مي شد.
حضور دكتر مفتح مسجد قبا را زنده كرد. از تاسيس صندوق قرض الحسنه، تاسيس كتابخانه، سالن سخنراني، كلاس هاي تاريخ، تفسير، اديان، جامعه شناسي، فلسفه و... با حضور ايشان برنامه ريزي و برگزار مي شد. ايشان مسجد قبا را تبديل به يك مركز فعاليت هاي جديد اسلامي كرده بود. اين بود كه ساواك به شهيد مفتح، خيلي حساس شده بود. فضاي مسجد قبا به گونه اي دگرگون بود كه وقتي خود ايشان يا سخنرانان ديگر مثل آقاي بازرگان يا ديگران سخنراني مي كردند، تمام جوانان از دور و نزديك تهران به مسجد قبا مي آمدند، به حدي كه مسجد و خيابان هاي اطراف مملو از جمعيت مي شد و حتي صداي سخنران نمي رسيد، بعد راديوهاي ترانزيستوري طراحي شد كه هر صدمتر به صدمتر، صدا را با اين راديوها منتقل مي كرديم.
* فكر مي كنيد او به عنوان يك امام جماعت با روحي متحول، چگونه به اين شاخصه ها دست يافته بود؟
- آقاي مفتح پيش از ورود به تهران در قم، با امام موسي صدر ارتباطات نزديك داشت و نيز با چهره هايي چون شهيد بهشتي معاشرت نزديكي داشت. او درك درستي از مفاهيم اسلامي در حوزه به دست آورده بود و نگاهش سطحي نبود، از سوي ديگر با جريان دانشگاه و استادان دانشگاه آشنا بود، اين فضاها روح او را متحول، به روز و سرزنده كرده بود و خيلي خوب هم جوانان را مي شناخت. حتي در مسجد براي گروه هاي مختلف سني جوانان و حتي براي دختران جوان جلسات جداگانه داشت.
008127.jpg
عكس از شهيد دكتر چمران - لبنان
* آيا در مسجد، جريان ها يا گروه ها يا كساني بودند كه با نگاه سنتي، فعاليت ها و عملكرد ايشان را به عنوان يك روحاني دانشگاهي برنتابند يا به ايشان انتقاد داشته باشند؟
- اولاً فضاي مسجد قبا، فضاي زنده اي بود و عموماً در تهران تنها مسجد قبا بود كه پايگاه اصلي جوانان اصلي جديد شده بود و اين هم مديون آقاي مفتح بود. ثانياً حضور چهره هايي مثل آقاي بازرگان و فعاليت جريانات همسوي ايشان در آن دوره در مسجد قبا عموماً فضاي زنده انقلابي و مبارزاتي براي اين مسجد ساخته بود. به خاطر همين اكثراً با ايشان موافق بودند. تنها انتقادي كه گاهي از سوي غيرجوانان به ايشان وارد مي شد اين بود كه تذكر مي دادند آقاي مفتح پس از سخنراني شان، ذكر مصيبت بخوانند كه گاهي در اوج سخنراني هاي انقلابي فراموش مي شد. مثلاً پدر من كه هر زمان آقاي مفتح نبود، به جاي ايشان امام جماعت مي ايستاد، هميشه تاكيد مي كرد كه هر سخنراني كه در مسجد برنامه دارد، در پايان ذكر مصيبت بخواند و توسل داشته باشد و از اين بابت هم گاهي به آقاي مفتح يا آقاي بازرگان تذكر مي داد.
* شهيد مفتح در سفر به مصر شخصيت ها و استادان برجسته دانشگاه اين كشور را به ايران دعوت كرد تا در مسجد قبا حضور يابند كه در اسناد ساواك آمده. مخارج سفر اينها را شما تامين مي كرديد. علت اين برنامه ها چه بود و چه كساني دعوت مي شدند؟
- البته يكي دعوت از استاد اقتصاد دانشگاه الازهرا براي سخنراني در سالگرد تاسيس صندوق قرض الحسنه قبا بود كه ساواك از اجراي آن جلوگيري كرد و شهيد مفتح پس از آن سخنراني تندي عليه حكومت كرد. يكي ديگر دعوت شهيد مفتح از قاريان مصري به ايران بود كه اولين بار اين ابتكار توسط او عملي شد و ايشان قاريان مصري را به مسجد قبا دعوت مي كرد. همچنين يكي از چهره هاي مهمي كه توسط ايشان به ايران دعوت شد، دكتر عبدالفتاح عبدالمقصود بود. او دانشمندي مصري و به ظاهر سني بود كه ارادت قلبي ويژه اي به اهل بيت داشت. كتاب 9 جلدي امام علي(ع) را ترجمه كرده بود و با عالمان شيعه ارتباط نزديكي داشت. عبدالفتاح با همسر و صبيه اش به ايران آمدند و در آن مدت هم منزل ما اقامت داشتند كه شهيد مفتح هم ميزبان اصلي بود. سفر ايشان به ايران با ملاقات هاي دانشمندان و علماي بزرگ تهران و قم روبرو شد و اين نوع ملاقات ها موجب تعاملات فرهنگي مختلفي مي شد. در اين ملاقات ها كه حتي براي پس دادن بازديدها، يك جلسه در تهران منزل آقاي فلسفي و يك جلسه در قم منزل آقاي وحيد خراساني برگزار شد، مباحثات علمي و ديني فراواني انجام مي گرفت و شهيد مفتح كه باني اصلي اين نوع تعاملات بود، اين مباحثات علمي را خيلي ضروري مي دانست.
* ماجراي سفر كشيش مسيحيان ضدجنگ ويتنام و ديدارهاي او با شهيد مفتح در كتابخانه مسجد قبا چه بود و چگونه صورت گرفت؟
- در همان سال ها كشيش معروف آمريكايي كه از گروه مسيحيان ضدجنگ ويتنام بود، براي بررسي وضع ايران و تماس با مبارزان ضدرژيم ايران به تهران آمده بود كه با شخصيت هاي سياسي مذهبي كشور تماس مي گرفت و با آنها گفتگو مي كرد. از جمله مصاحبه هايي كه داشت با دكتر مفتح بود كه اين مصاحبه در كتابخانه مسجد قبا برگزار شد و شهيد مفتح خيلي صريح مواضع امام خميني و ضديت تفكر انقلاب اسلامي با سلطنت پهلوي را مطرح كرد.
*كدام يك از برنامه هاي شهيد مفتح در مسجد قبا با استقبال چشمگير و قابل توجه جوانان روبرو مي شد؟ براي مثال مي توانيد چند عنوان را مطرح كنيد؟
- همه برنامه ها با استقبال خوبي روبرو بود. يك سري برنامه ها اختصاصي بود براي گروه هاي سني خاص و يك سري برنامه ها هم عمومي برگزار مي شد. در برنامه هاي عمومي يادم هست ايشان براي اولين بار جلساتي را تشكيل داد كه در آن تاريخ معاصر ايران گفته مي شد. در اين جلسات بيش از 20 هزار نفر شركت مي كردند و كلاس ها با شور و شوق فراواني از گروه هاي مختلف برگزار مي شد كه موجب حساسيت هاي فراواني هم شد. هميشه تاكيد مي كرد كه برنامه هاي مسجد بايد موج آفرين و حركت آفرين باشد و نبايد خشك و بي روح و بي تحرك باشد.
* يكي از برنامه هاي جدي و توجهات شهيد مفتح، توجه ايشان به لبنان و مراودات و تعاملاتشان با امام موسي صدر در لبنان بود كه در بعضي سفرها، شما همراه ايشان بوديد. دليل اين سفرها و نگاه شهيد مفتح چه بود؟
- آقاي مفتح، يك آدم چند بعدي بود. حتي در همان زمان به اسلام در خارج از مرزهاي ايران فكر مي كرد. مسائل جهان اسلام را دنبال مي كرد و تمام سعي او ارتباط گسترده با دانشمندان و نخبگان در داخل و در سطح جهان اسلام بود. در جريان جنگ هاي داخلي لبنان، شهيد مفتح، طرح جمع آوري كمك ها براي جنگ زدگان لبنان را مطرح كرد. ما پس از جمع آوري كمك ها تصميم گرفتيم با ايشان به سوريه و از آنجا به لبنان برويم. در آن دوره، خيلي از چهره ها براي آموزش چريكي به سوريه رفته بودند. ما هم با شهيد مفتح براي ملاقات با امام موسي صدر و برنامه ريزي براي گسترش فعاليت ها به لبنان رفتيم. وقتي به سوريه رسيديم، امام موسي صدر به سوريه آمد و چون ما گذرنامه هايمان جعلي بود با ايشان همراه شديم و با وي به لبنان رفتيم. خاطره اي يادم آمد كه براي شما عرض مي كنم. در طي مسير، من و آقاي مفتح و امام موسي صدر در يك اتومبيل نشسته بوديم و حرف مي زديم كه من  خواستم از فرصت استفاده كنم و درباره اختلافاتي كه بين جلال الدين فارسي و امام موسي صدر پيش آمده بود، حرفي پيش بكشم و با مشورت آقاي مفتح، موضوع را مطرح كردم تا گله و كدورت ها برطرف شود. البته جلال نسبت  به آقاي صدر خيلي تند برخورد مي كرد. من به امام موسي صدر گفتم آقا حالا كه آمده ايم اينجا جلسه اي بگذاريم بين شما و آقاي فارسي تا كدورت ها برطرف شود. ايشان خيلي بزرگوارانه و با كرامت، درسي به ما داد كه فراموش نمي كنم. بدون اين كه گله اي از جلال بكند، گفت: الان هم يك خار در چشم جلال برود، آرام نخواهم گرفت. واقعاً دلش دريا بود. شخصيتي عجيب بود كه هنوز وضعيتش معلوم نيست. اگرچه من فكر مي كنم دشمنان تاكنون او را شهيد كرده باشند. در آنجا با امام موسي صدر و آقاي مفتح پيشنهادها و طرح هاي مختلفي را بررسي كرديم كه بعد به اين نتيجه رسيديم كه يك مؤسسه فرهنگي و مجتمع آموزشي از دبستان تا دانشگاه شبانه روزي براي بچه هاي خانواده شهدا و بچه هاي يتيم در لبنان احداث كنيم. امام موسي صدر يك نفر را معرفي كرد و او بين بيروت و صور، 150 هزار متر زمين با قيمت مناسب را مشخص كرد كه ما همه جوانب را بررسي كرديم تا رسيد به قولنامه و ثبت. وقتي براي ثبت آمديم، گفتند قوانين لبنان اجازه نمي دهد غير لبناني، زمين بخرد. امام موسي صدر گفت: اين يك راه دارد. اين زمين را به نام مجلس اعلاي لبنان بخريد كه شخصيت حقوقي باشد و 51 درصد ايراني و 49 درصد لبناني به نام مجلس اعلا ثبت شود. ما با شهيد مفتح به ايران آمديم كه هيأت امناء را تشكيل بدهيم و زمينه را فراهم كنيم كه متأسفانه امام موسي صدر توسط دستگاه هاي جاسوسي دزديده و ناپديد شد كه هنوز هم وضعيت ايشان نامعلوم است.
008085.jpg
عكس: مسعود خامسي پور
* در سازماندهي و شكل دهي مبارزات مردمي توسط شهيد مفتح يكي از نقاط عطف را بايد نماز عيد فطر در قيطريه ناميد كه برنامه ريزي آن در مسجد قبا و توسط ايشان صورت گرفت. شما چه خاطره اي از اين واقعه در ذهن داريد؟
- بله. در آن دوران در تهران، دو سه جا بيشتر نماز عيد فطر خوانده نمي شد. در آن سال، آقاي مفتح تصميم گرفت نماز عيد فطر را با يك جهت گيري عمده به حركت پرخروشي به نفع نهضت سازماندهي كند. آقاي مفتح با آقاي هادي غفاري هماهنگ كرده بود كه نمازگزاران مسجد او به مسجد قبا بيايند. صبح عيد جمعيت انبوهي با پلاكاردهايي كه روي آن شعار هاي انقلابي نوشته شده بود، به سمت منزل ايشان در قيطريه حركت كردند. عرض خيابان قيطريه مثل حالا باز نبود و جمعيت به طور فشرده در اين خيابان تجمع كردند. اول آقاي باهنر سخنراني كرد و بعد شهيد مفتح نماز خواندند. بعد از نماز هم آقاي غفاري جمعيت را به سمت جاده قديم شميران هدايت كرد تا اين كه وارد قلهك شدند. جمعيت مدام زياد مي شد و كنترل از دست مأموران حكومت خارج بود. مردم در اين راهپيمايي تا سهروردي و از آنجا تا ميدان آزادي حركت كردند و اين حركت كه بيش از 50 هزار نفر شركت داشتند، به يك جريان انقلابي مؤثر و بزرگ تبديل شد و بعد از آن روز هم همه دست اندركاران توسط ساواك بازجويي يا بازداشت شدند.
*قطعاً مرور تاريخ و خاطرات شما زمان زيادي مي طلبد. براي حسن ختام هم اگر خاطره اي از ايشان داريد، بفرماييد؟
- خاطرات از ايشان بسيار است. حيف كه آن زمان خاطرات را ثبت نكردم و خيلي ها فراموش شده است. جوان هاي امروز خيلي از مسائل آن دوره را نمي دانند. اين انقلاب به راحتي به دست نيامده است. نمي دانيد در همان مسجد قبا ما با آقاي مفتح با چه زجرها و زحمت، كارها را پيش مي برديم. كار در مسجد، مثل امروز نبود. همه چيز پنهاني انجام مي گرفت. شكنجه بود، فرار بود، اينها گفتنش خيلي ساده است اما ديدن و چشيدنش، به اين سادگي نبوده  است.

نگاه امروز
وحدت حوزه و دانشگاه
حاج حسين مهديان
شخصيت شهيد مفتح به دليل جامعيت علمي و آكادميك دانشگاهي و سلوك  روحاني و تسلط بر علوم ديني، نقش فراواني در اتصال دو حلقه حوزه و دانشگاه داشت. يكي از بزرگترين دغدغه هاي ايشان ارتباط بين دانشگاهيان و حوزويان بود.
او مي خواست موانع اين پيوندها را بيابد و بشناساند. او، مطهري و شريعتي چهره هايي بودند كه نقش اساسي در اين پيوند داشتند تا دانشجو و دانشگاه را با روحانيت و سنت هاي اهل بيت و آيين  و آداب اسلام راستين گره بزنند. مرحوم دكتر شريعتي به گونه اي و شهيد مطهري و شهيد دكتر مفتح به شكلي ديگر نقش خود را ايفا كردند. شهيد دكتر مفتح شخصيتي بود كه بياني شيوا داشت، در نوآوري و تحول و در ارتباط فردي خود بسيار فعال بود. روحيه جوان ها را در سنين مختلف مي شناخت. مي دانست كه با جوان ها چگونه برخورد كند. از چه زاويه اي وارد شود، با چه بياني و چگونه آنها را جذب كند.
در ارتباطات خود مستمر بود. وقتي با جوان ها ارتباط برقرار مي كرد، آنها را رها نمي كرد . او هنر تربيت كردن را آموخته بود. اين ويژگي هاي اخلاقي با منطقي و فهمي كه از دين و دينداري در زمان جديد داشت، باعث شده بود تا درك درستي از نتايج پيوند اين دو طيف دانشگاه و حوزه داشته باشد.
در آن دوره براي روحانيت مناسب نمي دانستند كه وارد دانشگاه شود و با دانشجو ارتباط داشته باشد. اما مفتح و مطهري تمام تهمت ها و ناروايي ها را به جان خريدند تا نبض جوان جامعه را كه در دانشگاه مي زد، در دست بگيرند كه بعدها در انقلاب اسلامي نتيجه آن را ديديم. درك درست شهيد مفتح عامل مهمي بود تا مسجد قبا مملو از دانشجو و دانشگاهي شود. شهيد مفتح مناسبات گسترده اي با اساتيد دانشگاه داشت و حتي از آنها دعوت مي كرد كه در حوزه هاي مختلف علمي در مسجد قبا سخنراني داشته باشند؛ كاري كه در هيچ مسجدي انجام نمي شد. نقش جدي او در آشنايي دانشگاهيان با منابع و متون اسلامي انكار ناپذير است. وقتي براي ديدار يا مشورت به دفتر نشر فرهنگ اسلامي در محل فردوسي مي آمد، كتاب هاي دفتر را كه همه اسلامي بود به دانشگاه مي برد.
او حتي در ماجراي حسينيه ارشاد -كه مشكلاتي بين شريعتي و دوستان پيش آمده بود- در 30 جلسه هر هفته با حضور شهيد بهشتي در حسينيه ارشاد حاضر مي شد و نقش مشورتي داشت تا منشوري براي ارتباطات و فعاليت هاي حسينيه ارشاد تدوين شود و ارتباط دوستان با شريعتي و طيف هاي گوناگون از هم نپاشد.
موضع ايشان درباره شريعتي هم همان موضع آقاي بهشتي بود كه احترام ويژه اي براي دكتر شريعتي و فعاليت هاي او براي نزديكي دانشگاه و حوزه قائل بودند و نقش او را در انقلاب مهم مي شمردند. آقاي مفتح با دكتر شريعتي ارتباط نزديك و صميمي داشت و در جلسات مختلف با يكديگر بحث و گفت وگو داشتند.
شخصيت فردي، اجتماعي و مبارزاتي او در حيات چند بعدي اش طرح مي شد در ارتباط با گروه هاي داخل و خارج و جريان هاي ديروز و امروز و نقش حياتي اش در پيوند علم و ايمان، حوزه و دانشگاه و دانشجوي جديد و روحاني قديم. او در همه اين عرصه ها بيش از آنكه حرف زده باشد يا در نفي و نقد جريان ها اقدام كرده باشد، عمل كرده است.

برندگان و بازندگان انتخابات
008091.jpg
عكس:مهدي بيات
زهرا ابراهيمي
انتخابات روز 24 آذرماه، آزموني عمده براي دولت محمود احمدي نژاد محسوب مي شد، زيرا براي نخستين بار بود كه اين دولت انتخاباتي را برگزار مي كرد كه نتيجه آن مي توانست نشان دهنده جمع بندي مردم از 16 ماه عملكرد دولت وي باشد.
شرايط خاص اين دوره از انتخابات براي هواداران دولت حياتي و تعيين كننده بود . دولتي كه پس از روي كار آمدن با وجود شوراهايي كه قرار بود به دليل يكدست بودن اعضايش همراهي كاملي با دولت داشته باشد، اما به دو گروه هوادار دولت و هوادار شهردار تغيير جهت داد و تعجب آورتر اينكه هواداران دولت كمتر از هواداران شهردار بودند. در مجلس نيز با وجود اكثريت اصولگرايان، دولت موفق به كسب نظر و پشتيباني اكثريت نمايندگان آن نشد. آثار اوليه جدايي مجلس اصولگرا از دولت اصولگرا در جريان راي اعتماد به كابينه خودنمايي كرد. آثاري كه يكسا ل بعد با جايگزيني دو نماينده مجلس به جاي دو وزير هم نه تنها مرمت نشد بلكه در جريان انتخابات شوراها اين شكاف ها افزونتر نيز گرديد.
هواداران دولت كه طاقت نداشتند كوچكترين تضادي را با دولت خود ببينند در جريان انتخابات شوراها تصميم گرفتند با نشان دادن وزن جناح خود به بزرگان اصولگرايشان از آنها بخواهند بازنشسته شده و صحنه را به جوانان واگذارند. اگرچه آنها از لفظ پدربزرگ ها در برابر رقيب ديگرشان يعني اصلاح طلبان استفاده مي كردند، اما اين لفظ شامل جناح اصولگرا هم مي شد. آنها يكسره تجربيات بزرگان اصولگرا را به هيچ انگاشتند و اصرار آنان به همراهي را هم دليلي براي بر حق بودن، راي داشتن و قطعي بودن پيروزي شان گرفتند. هرچه بزرگان آنها بيشتر اصرار كردند، اينان بيشتر جدا شدند. در اين ميان تندي ها و بعضاً توهين هايي هم به اصولگرايان سنتي شد. مثلاً در نمازجمعه تهران، چمران بي نصيب از تخريب ها نماند. با وجود تلاشي كه بزرگان اصولگرا براي ايجاد وحدت كردند اما كمتر نتيجه گرفتند. بالاخره هواداران دولت تصميم قاطعشان را گرفتند و فهرست مستقل دادند. فهرستي كه تنها در نام يك كانديدا با فهرست بزرگان اصولگرا مشترك بود.
در آن سو، حضور شماري از چهره هاي نزديك به اردوگاه اصلاح طلبان در انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا، در كنار
دست كم سه فهرست متفاوت از اصولگرايان موجب شد كه رقابت انتخاباتي فراگيري بر سر شوراها پديد آيد.
همه نيروهاي اصولگراي حاضر در انتخابات روز 24 آذر، اميدوار به تكرار مسير پيروزي هاي گذشته بوده و مي كوشيدند با پيروزي در اين انتخابات، اميدهاي خود را براي گسترش قدرت از يك نهاد غيردولتي به نام شوراها، به قواي مقننه و مجريه افزايش دهند. هرچند ميزان اميدواري در پاسخ به اين سؤال نهفته بود كه آيا همواره شرايط و نتايج قابل تكرارند؟
در اين ميان و با وجود همه اختلافات، هواداران همه جناح ها و طيف هاي سياسي، عموماً بر ضرورت شركت در انتخابات تاكيد كردند. برخي از خبرگزاري هاي بين المللي هم، انتخابات روز جمعه (24 آذر) را محكي براي شناسايي ميزان قدرت نيروهاي محافظه كار و در راس آنها محمود احمدي نژاد ارزيابي كردند.فرانس پرس از اين انتخابات به عنوان نخستين آزمايش براي آقاي احمدي نژاد نام برد و نتيجه اين انتخابات را يك عامل تعيين كننده دانست.
اين خبرگزاري نوشت ، نتايج انتخابات شوراهاي شهر مي تواند شدت دماي فضاي سياسي ايران را نشان دهد و محافظه كاران را نسبت به ميزان قدرت شان در برابر اصلاح طلبان آماده مبارزه، آگاه سازد.
بر طبق همين گزارش، از هنگام قدرت گيري مجدد اصولگرايان در انتخابات شوراهاي دوم در سال 1381 (كه ميزان مشاركت مردم در آن پايين ترين ميزان در طول حيات جمهوري اسلامي بود) تاكنون، معيار و محك مناسبي براي ارزيابي مجدد قدرت آنها به دست نيامده بود؛ به همين دليل انتخابات جمعه اهميت خاصي براي آگاهان عرصه سياست داشت.
خبرگزاري آسوشيتدپرس هم در گزارش خود به مصاحبه با مردم عادي پرداخته و از جمله مصاحبه يك لوله كش 54 ساله به نام ضيا معروفي را نقل كرده كه با نشان دادن شناسنامه خود اظهار كرده است:
شناسنامه من پر از مهرهاي انتخاباتي است و من امروز به ياران آقاي احمدي نژاد راي داده ام .
يك كارشناس آزمايشگاه به نام حسين انتظاري هم اظهار كرد : در انتخابات شوراي شهر به كساني راي دادم كه براي حل مشكل ترافيك تلاش مي كنند و فضاي سبز بيشتري ايجاد مي كنند.
آسوشيتدپرس همچنين به موقعيت اصلاح طلبان در ايران پرداخت كه اين اواخر شكست هاي سنگيني را متحمل شده اند. با اين حال يك معلم 27 ساله به نام فاطمه كرماني در مصاحبه با اين خبرگزاري گفت: من به اصلاح طلبان راي دادم و اميدوارم پيام اين راي به حد كافي روشن باشد.

اما مسائل انتخابات شوراها با پايان انتخابات آن تمام نشد، بلكه در جريان شمارش آرا نيز مسائلي بروز كرد. تأخير سه روزه در اعلام نتايج شمارش آرا موجب بروز اضطراب در جناح هاي سياسي شركت كننده در انتخابات و كانديداهاي آنان شد. فشارهاي وارده از سوي افكار عمومي موجب شد در نخستين ساعات صبح روز دوشنبه(27/9/85) نتايج اوليه اعلام شود كه حاكي از پيروزي كانديداهاي رقباي دولت در هر دو طيف اصولگرا و اصلاح طلب بود.
با نتيجه بدست آمده تركيب شوراها متنوع و از همه جناح هاي سياسي خواهد بود. تا لحظه تنظيم اين گزارش فهرست هواداران شهردار فعلي تهران اكثريت را در شوراي شهر دارند. پس از آن اصلاح طلبان و هواداران دولت در مرتبه بعدي هستند. در اين ميان احتمال ائتلاف نانوشته اي بين دو طيف اصولگرا و اصلاح طلب در درون شورا وجود دارد هرچند اصولگرايان راه يافته به شوراي شهر تهران متحد استراتژيك خود را طيف هوادار احمدي نژاد مي دانند. شرايط آينده مشخص مي كنند كه اكثريت شوراها به كدام سو نزديك خواهد شد.
در هر صورت ملموس ترين نتيجه انتخابات در ميان سه طيف اصولگرايان، هواداران دولت و اصلاح طلبان، ضعيف شدن هواداران احمدي نژاد و قدرت يافتن دو طيف ديگر است كه مي تواند در تعيين سرنوشت انتخابات آينده مجلس هشتم و رياست جمهوري دهم مؤثر باشد.
اما مهمتر از نتيجه انتخابات درس گيري از تحولاتي است كه در صحنه هاي سياسي كشور هر چند سال يكبار به وقوع مي پيوندد.
بنا به سنت تأسف بار تاريخي گويا قرار نيست در ايران هيچ تجربه اي انباشت شود و راهگشاي راه آينده گردد. تجربه شوراها نيز از اين آفت مصون نمانده است. در حد يك مثال مي توان از چالش شوراي دوره قبل با وزارت كشور دولت سابق و شوراي كنوني با وزارت كشور دولت فعلي (ضمن آن كه هر دو شورا با دولت و مسئولان وزارت كشور هم خط و هم فكر بودند)، ياد كرد. در هر دو دوره اعضاي شوراها از عدم همكاري دولت، اراده مسئولان دولتي براي تسلط بر شوراها (و در واقع تبديل يك نهاد مردمي به زائده و بخشي از دولت) و به ويژه عدم همكاري براي افزايش اختيارات شوراها براي اثرگذاري جدي آنها بر امور شهري حكايت مي كنند. اينك نيز هيچ جمع بندي و اصلاح و تصحيحي در تجربه شوراها پس از دو دوره صورت نگرفته است. در حالي كه تجربه مديريتي بشري در همه جاي دنيا چنين است كه هر امري از يك نقطه صفر آغاز مي كند و در طي مسير و تجربه عملي به اصلاح و بازسازي خود مي پردازد. عدم تمايل ساختاري دولت در ايران، در سپردن امور مردم به دست خود آنها و توزيع نظام قدرت و تصميم گيري و اجرا، بدانجا منجر شده است كه چه در دولت سابق و چه در دولت كنوني، اصل قانوني تشكيل شوراي عالي كشور كه منتخب شوراهاي سراسر كشور مي باشد و عليرغم اختيارات محدودش مي تواند براي حل امور عيني و روزمره شهري اثرگذار باشد و مثلاً پيشنهاداتي را براي تصويب به پارلمان بدهد؛ تاكنون نامحقق باقي بماند.
پديده قابل توجه ديگر دوطيفي شدن اعضاي شوراي شهر دوم در تهران است كه هر دو به طور مشترك و از سوي يك جناح و با يك ليست (با آرايي كمتر از 5 درصد صاحبان حق رأي) وارد شورا شدند. ولي در انتخابات شوراي شهر سوم، دو گرايش مختلف آن به رقابت وسيع و گسترده در برابر يكديگر دست زدند؛ اتفاقي كه در شوراي شهر اول هم افتاد و گرايش هاي حاضر در آن پس از پايان دوره به صف آرايي مقابل يكديگر پرداختند.

بررسي تطبيقي مشاركت مردم در انتخابات 24آذر با انتخابات گذشته
طعم شيرين تجميع
008088.jpg
عكس:مهدي بيات
گروه سيا سي -چگونگي مشاركت سياسي و بالا يا پايين بودن سطح اين مؤلفه نشانگر رضايتمندي شهروندان از رفتار حاكميت و به عبارت اخص حاكمان مي باشد.
تعيين مشاركت سياسي، مؤلفه هاي مختلفي همچون حضور مردم در راهپيماهي ها، مراسم و ميتينگ هاي سياسي،  فعاليت احزاب و گروه هاي سياسي را در برمي گيرد. قطعا موثرترين مولفه  براي تعيين مشاركت سياسي، حضور مردم در انتخابات و پاي صندوق هاي رأي مي باشد.
قانون اساسي كشور ما طوري طراحي شده كه مردم به طور متوسط هر سال مي توانند پاي صندوق هاي راي رفته و براي انتخاب رئيس جمهوري،  اعضاي مجلس خبرگان، اعضاي شوراهاي شهر و روستا و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، رأي خود را به صندوق بيندازند.
اين ميزان حضور مردم كه بايد هر ساله پاي صندوق هاي رأي حاضر شوند، به طور طبيعي كاهش حضور آنان را به دنبال خواهد داشت.
به همين جهت و به دليل كاهش هزينه هاي انتخاباتي و فضاي ملتهب ناشي از هر انتخابات، براي اولين بار پس از انقلاب، انتخابات 24آذر ماه با تجميع دو انتخابات شوراهاي شهر و خبرگان رهبري برگزار شد.
در همين راستا در اين مطلب خواهيم كوشيد ضمن بررسي مزايا و معايب تجميع انتخابات به بررسي تطبيقي آمار مشاركت مردم در انتخابات شوراها و خبرگان با دوره هاي گذشته بپردازيم.
انتخابات  مجلس خبرگان
انتخابات مجلس خبرگان در دوره اول با مشاركت تعداد 18013061 نفر از ميزان 23277871 نفر واجد شرايط صورت گرفت كه ميزان مشاركت عمومي در اين دوره 38/77 درصد بود كه در نوع خود رقمي قابل ملاحظه به شمار مي آيد.
ميزان مشاركت در تهران در اين دوره به رغم بالا بودن رقم، حدود 6درصد از نرخ مشاركت عمومي در سراسر كشور كمتر بود. مشاركت 85/71 درصدي مردم تهران در انتخابات خبرگان در حالي صورت گرفت كه انتخابات دوره اول مجلس شوراي اسلامي در تهران با مشاركت 13/61 درصد مردم و انتخابات رياست جمهوري نيز با مشاركت 53/76درصدي همراه بود.
دور دوم انتخابات مجلس خبرگان كه پس از رحلت حضرت امام(ره) برگزار شد تعداد 31280087 نفر واجد شرايط راي دادن بودند كه 11602613 نفر يعني 09/37درصد واجدين شرايط پاي صندوق هاي راي حاضر شدند.
بدين ترتيب نرخ مشاركت كشوري در دور دوم نسبت به دور اول با افتي شديد يعني حدود 40درصد مواجه شد كه چنين امري در تاريخ انتخابات هاي نظام جمهوري اسلامي بي سابقه بوده است.
در استان تهران نيز 6166708نفر واجد شرايط رأي دادن بودند كه از اين ميزان 1907622نفر يعني 93/30درصد مردم در انتخابات شركت كردند. كاهش ميزان مشاركت در دوره دوم در استان تهران نسبت به دوره اول از سراسر كشور در تاريخ انتخابات برگزار شده در تهران بي سابقه بوده است.
اين افت مشاركت در دوره سوم تا حدودي جبران شد و ميزان مشاركت عمومي در سراسر كشور با حدود 9درصد افزايش، به 3/46درصد و در استان تهران با حدود 9درصد افزايش به 45/39 درصد رسيد. در اين دوره از انتخابات مجلس خبرگان، در سراسر كشور تعداد 38570597 نفر واجد شرايط بودند كه 17857869نفر پاي صندوق هاي راي حاضر شدند. در استان تهران نيز تعداد 7108549نفر واجد شرايط بودند كه از اين تعداد 2804147نفر در انتخابات شركت كردند. ميزان مشاركت مردم تهران در اين دوره نيز حدود 7درصد كمتر از مشاركت عمومي مردم در سراسر كشور بود.
هرچند كه انتخابات مجلس خبرگان با مشاركت چشمگير بالاي 70درصدي در دور اول آغاز شد، اما در دوره هاي بعدي با كاهش چشمگير مشاركت عمومي مردم مواجه شد. يكي از دلايل اين امر را مي توان در نوع خاص انتخابات مجلس خبرگان مشاهده كرد. چرا كه كانديداهاي حاضر در اين انتخابات، بايد از بين افرادي باشند كه به درجه اجتهاد رسيده اند. وجود اين نكته خاص  شايد بر ميزان مشاركت عمومي تا حدودي تاثير منفي گذاشته است. اگرچه تحركاتي از سوي برخي چهره هاي سياسي به منظور ايجاد تغييرات در شرايط كانديداهاي اين مجلس در حال انجام است، ولي به هر حال ميزان مشاركت مردم تهران در هر سه دوره كمتر از ميزان مشاركت عمومي در سراسر كشور بوده است، نرخ مشاركت مردم تهران در انتخابات مجلس خبرگان(به جز دوره اول)، همواره پايين تر از انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي بوده است.
انتخابات مجلس خبرگان در دوره چهارم به خاطر برگزاري همزمان با انتخابات شوراها، تجربه اي جديد به حساب مي آمد و اين فاكتور به علاوه شرايط حساس سياسي كشور باعث شد كه بيش از 28ميليون نفر از 43ميليون واجد شرايط يعني 65درصد واجدين شرايط در اين انتخابات شركت كنند. لذا هرچند كه تعداد حاضرين در اين انتخابات از دوره هاي گذشته بيشتر بوده است، اما درصد راي دهندگان به نسبت واجدين شرايط كمتر از دوره اول خبرگان است. چرا كه در دور اول 38/77 درصد از واجدين شرايط پاي صندوق هاي راي حاضر شدند. اما درصد مشاركت عمومي نسبت به دو دوره دوم و سوم رشد چشمگيري داشته و مي توان گفت مشاركت در دوره چهارم 28درصد نسبت به دور دوم و 19درصد نسبت به دور سوم افزايش داشته است.
اما آمار مشاركت مردم تهران نيز در نوع خود جالب به نظر مي رسد. در اين دوره حدود 2ميليون و 200هزار نفر از مردم پايتخت آراي  خود را در انتخابات خبرگان به صندوق ريختند كه نسبت به دوره گذشته (سوم) كاهش قابل ملاحظه اي داشته است چرا كه در دور سوم 2804147 نفر از مردم تهران در انتخابات شركت كردند و لذا در اين دوره به رغم افزايش تعداد واجدين شرايط 600هزار نفر كمتر در انتخابات خبرگان شركت كردند كه جاي سؤال دارد. البته همزماني دو انتخابات شوراي شهر و خبرگان در اكثر حوزه  هاي انتخابيه باعث شد ميزان حضور مردم در انتخابات خبرگان هم افزايش يابد اما از آنجا كه مردم تهران معمولا مشاركت پايين در انتخابات شوراها دارند و اين دوره هم حدود 35درصد در اين انتخابات شركت كردند لذا برگزاري همزمان دو انتخابات هم تاثير مثبتي بر ميزان آمار شركت كنندگان در انتخابات خبرگان در تهران نداشته است.
انتخابات شوراهاي اسلامي
به رغم تاكيد قانون اساسي بر تشكيل شوراهاي اسلامي شهر و روستا براي اجراي برنامه هاي شهري توسط منتخبان مردم، اين امر تا حدود 8سال پيش مغفول و مسكوت مانده بود لكن سيدمحمد خاتمي مقدمات برگزاري انتخابات شوراها را تدارك ديد و بالاخره در اسفند 1377 اولين دوره انتخابات شوراها با مشاركت 42/64 درصدي مردم سراسر كشور برگزار شد.
در اين دوره 36739982 نفر در سراسر كشور واجد شرايط راي دادن بودند و 23668739 نفر پاي صندوق هاي راي حاضر شدند. در استان تهران نيز 7023815نفر واجد شرايط بودند كه از اين تعداد 2744999 نفر يعني 03/39 درصد واجدين شرايط در انتخابات شركت كردند. در اين انتخابات، مردم تهران مشاركتي حدودا 24درصد كمتر از مشاركت مردم درسراسر كشور داشتند كه در نوع خود تفاوت چشمگيري به حساب مي آيد.
اما كار به اينجا محدود نشد و در انتخابات دور دوم شوراها، ركورد پايين ترين ميزان مشاركت در طول سال هاي پس از انقلاب شكسته شد و در كل استان تهران صرفا 87/23درصد از واجدين شرايط در انتخابات شركت كردند. در اين انتخابات تعداد 7840698 نفر واجد شرايط در تهران بودند و تعداد 1871867 نفر پاي صندوق هاي راي حاضر شدند. اين در حالي بود كه در كل كشور 40501783 نفر واجد شرايط بودند و تعداد 20335898 نفر يعني 96/49درصد حاضر به راي دادن شدند. در اين دوره ميزان مشاركت مردم استان تهران حدودا 26درصد از ميزان مشاركت عمومي و 16درصد از ميزان مشاركت مردم همين استان در دور اول انتخابات شوراها كمتر شده بود. اين در حالي بود كه مشاركت عمومي هم در دوره دوم نسبت به دوره اول، حدود 15درصد كاهش يافته بود. همانطور كه اشاره شد، شوراهاي اسلامي شهر و روستا سابقه چنداني در تاريخ انتخاباتي كشور ما ندارد، اما در همين دو دوره انتخابات برگزار شده شاهد شگفتي هايي بوديم به نحوي كه پايين ترين نرخ مشاركت شهروندان تهراني در انتخابات مختلف در طول 27سال عمر انقلاب را در دور دوم شوراها شاهد بوديم.
شايد بتوان علت كاهش چشمگير ميزان حضور شركت كنندگان را در وجود كاستي ها و نارسايي هاي قانون، كمبود اختيارات شوراها و همچنين عدم كارايي بسياري از شوراها از جمله شوراي شهر تهران در دور اول دانست. شوراي شهر تهران در دوره اول فعاليت خود، به شكل افراطي به مناقشه ها و جدل هاي بيهوده غير قابل قبول پرداخت و در نهايت اين شورا منحل شد و ناكارآمدي آن دليل مهمي براي حضور كمرنگ مردم تهران در اين عرصه انتخابات به شمار مي آيد. نكته ديگر سكوت صدا و سيما در انتخابات شوراي دوم بود كه بسياري از مردم را در بي خبري نگه داشت. اين در حالي بود كه در ساير انتخابات، رسانه ملي هفته ها براي حضور مردم در پاي صندوق هاي راي تلاش مي كند، اما انتخابات شوراهاي دوم با كم توجهي خبري اين رسانه مواجه شد.
نكته حائز اهميت ديگر اينكه در انتخابات شوراها، نظارت شوراي نگهبان وجود ندارد و لذا صلاحيت كانديداها برعهده كميته اي منتخب از نمايندگان مجلس مي باشد. از اين رو بهانه وجود نظارت استصوابي و رد صلاحيت توسط شوراي نگهبان منتفي بوده است.
ميزان مشاركت شهروندان تهراني در دور سوم شوراهاي شهر و روستا بالاي 35درصد محاسبه شده است چرا كه حدود 2235000 نفر در اين انتخابات شركت كردند كه اين تعداد نسبت به 2744999 نفر حاضر در انتخابات دور اول كاهش 4درصدي را نشان مي دهد اما نسبت به 1871867 نفري كه در دور دوم راي دادند، افزايش مشاركت 24 درصدي را نسبت به دور دوم نشان مي دهد. اين دوره مردم استان تهران 11درصد بيشتر در انتخابات شوراها حاضر شدند، البته آمار مشاركت شهر تهران به تنهايي در دور دوم 11 تا 12درصد بود كه از اين باب مي توان گفت: مردم شهر تهران نسبت به دور گذشته حضورشان سه برابر شده است.
فرجام سخن
مشاركت انتخاباتي از متداول ترين نمونه هاي مشاركت سياسي در عصر حاضر است. زندگي سياسي شهرداري در عصر جديد غالبا در انتخابات خلاصه مي شود و برنامه ها و فعاليت هاي احزاب و گروه هاي سياسي را تحت الشعاع خود قرار مي دهد.
مدتي است بحث تجميع انتخابات به عنوان سياست كلي نظام در دستور كار مراكز قانونگذاري كشور قرار گرفته است و انتخابات 24آذر ماه به عنوان اولين تجربه در اين زمينه نشان داد كه كلا بحث تجميع نه تنها امري مفيد بلكه لازم و ضروري به حساب مي آيد چرا كه هم موجب افزايش شور سياسي در مردم و به تبع افزايش مشاركت عمومي مي شود و هم اينكه هزينه هاي كمتري را از لحاظ اجرايي به دنبال دارد.
حال كه مجلس خبرگان تصميم گرفته انتخابات دور پنجم خود را با رياست جمهوري يازدهم برگزار كند، فضا براي تجميع انتخابات مجلس شوراي اسلامي با شوراها يا هر نوع ديگري از تجميع آماده است كه قطعا در طرح جامع انتخابات لحاظ خواهد شد. ميزان مشاركت بالاي مردم در اين انتخابات نشان داد كه تهديد كنندگان خارجي كشور بايد تجديد نظر اساسي را در نوع تعامل خود با حاكميت جمهوري اسلامي به عمل آورند.

سياست
اقتصاد
انديشه
سخنگاه
كتاب
شهرآرا
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |